پاسخی به دروغ پردازی و تهمت سید کمال الحیدری در مورد نظر آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی نسبت به شکستن پهلوی حضرت زهراء (س)
پاسخی به دروغ پردازی و تهمت سید کمال الحیدری در مورد نظر آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی نسبت به شکستن پهلوی حضرت زهراء (س)
ما پیش از این در مورد ضرورت و چرایی نقد آراء و افکار و اثبات تناقضات و تدلیس ها و دروغ های «سید کمال الحیدری» صحبت کردیم که اکیدا توصیه می کنیم تا قبل از مطالعه ی این مطلب ، لینک زیر را مطالعه کنید :
http://al-shia.blog.ir/post/663
یکی از ویژگی های ناپسند در روش «سید کمال الحیدری» آن است که ایشان در بسیاری از موارد با قطع و بُرید سخنان علماء و حتی برخی از احادیث ، سعی در همسو جلوه دادن آن ها با افکار خویش دارد که به برخی از آن ها در مطالب قبلی پرداخته ایم :
دروغ بستن سید کمال الحیدری بر آیت الله خوئی در موضوع ولایت فقهاء در امور قضائی
دروغ بستن «سید کمال الحیدری» بر «سید بحر العلوم» در مساله ی رؤیت امام زمان (عج) در عصر غیبت !
خیانت آشکار «سید کمال الحیدری» در نقل روایتی از کتاب کافی !
خیانت عجیب «سید کمال الحیدری» در نقل قول از علامه طباطبائی (رض) در موضوع ورود اسرائیلیات به تفسیر قمی !
اکنون به دروغ و تهمتی دیگر از «سید کمال الحیدری» می پردازیم که واکنش شدید دفتر «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» (رض) را به همراه داشت.
سید کمال الحیدری در جلسه ی 66 از درس «فقه المرأة» تحت عنوان «مظلومیة سیدة نساء العالمین» (قسمت دوم) در دقیقه ی 39 و ثانیه ی 16 تا دقیقه ی 43 و ثانیه ی 44 می گوید :
وقتی انتهى ولکن فی جملة واحدة هذا مسألة کسر الضلع هل أنه المیرزا النائینی الذی هو علّق على صراط النجاة فی اجوبة الاستفتاءات موافق على کسر الضلع أو ما موافق؟ تعالوا معنا إلى الانوار الإلهیة یسأل ما رأیکم فی مقولة من یقول (صفحة 153) أنا لا أتفاعل مع کثیر من الأحادیث التی تقول أن القوم کسروا ضعلها أو ضربوها على وجهها، تعلمون کسر الضلع اتضح بأنه السید الخوئی یقبل أو لا یقبل؟ لا یقبل، الضرب على الوجه من الذین یخالفون بشکل شدید کاشف الغطاء یقول أبداً لا یمکن لید أجنبیة أن تصل إلى وجه الزهراء ذلک بحث فی محله.
إذن السؤال عن ماذا؟ عن کسر الضلع، طبعاً هنا إذا تتذکرون بأنه هنا علّق أو لم یعلّق؟ أمامکم قال الخوئی ذلک مشهور معروف والله العالم یوجد تعلیق أو لا یوجد تعلیق؟ وقد قال هو فی مقدمة الجزء الأوّل صفحة 4 هذه عبارته یقول ونهجت فی ذلک نهجاً معیّناً فترکت اجوبة الاستاذ الخوئی التی توافق نظری بلا تعلیق فإذن کل ما لم یکن علیه تعلیق فهو موافق له أنا عبّرت عن هذه الموافقة موافقة سکوتیة لا الموافقة الکلامیة قد یقول قائل سیدنا الآن هذا لیس بدلیل هذا ضعیف؟
الجواب تعالوا معنا إلى هذا الکتاب الذی الطابع والناشر یقول المؤلف من هو؟ یعنی بقلمه الشریف قال: کفى أنا أقرأ لکم العبارة کاملة لتروا انه یثبت کسر الضلع أو لا یثبت، کفى فی ثبوت ظلامتها وصحة ما نقل من مصائبها وما جرى علیها خفاء قبرها ووصیتها بأن تدفن لیلاً إظهاراً لمظلومیتها مضافاً إلى ما نقل عن علی من کلمات فی الکافی عندما دفنها کما فی مورد الزهراء من کتاب الحجة قال وستنبأک ابنتک بتظافر امتک على حضمها فاخفها السؤال واستخبرها الحال فکم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد إلى بثه سبیلا وستقول ویحکم الله والله خیر الحاکمین وقال بعین الله تدفن ابنتک سراً وتهضم ثم قال من نفس الباب حدیثٌ آخر بسند معتبر قال أنها صدیقة شهیدة وهو ظاهر فی مظلومیتها وشهادتها ویؤید ذلک ما ورد فی دلائل الإمامة الطبری باسناده وکان سبب وفاتها أن قنفذاً أمره مولاه فلکزها بنعل السیف بأمره فاسقطت محسنا والله الهادی للحق وجدتم یوجد مکان کسر الضلع؟ نعم یثبت أصل المظلومیة وهذا یثبت خلاف أو لا یثبت خلاف فیه؟ لا یوجد خلافٌ أصلاً متن البخاری موجود لا یشیعها احد هذا خیر دلیل على مظلومیتها إذن الآن بهذا الکلام واضح السؤال عن ماذا؟ عن کسر الضلع وضرب الوجه.
وقت من تمام شد اما فقط یک جمله بگویم که این مساله ی «شکستن پهلو» است.آیا [آیت الله شیخ] میرزا جواد تبریزی که بر کتاب «صراط النجاة فی اجوبة الاستفتاءات» تعلیق زده است با مساله ی «شکستن پهلو» موافق است یا نه ؟ بیایید با هم کتاب «الانوار الالهیة» را ببینیم.در صفحه ی 153 می پرسد نظر شما در مورد کسی که می گوید من نسبت به بسیاری از احادیثی که می گوید که آن ها پهلوی حضرت زهراء را شکستند یا به صورت ایشان زدند ، نظری ندارم و آن ها را قبول نمی کنم ..... [سید کمال الحیدری می گوید] می دانید که مشخص شد که سید خوئی «شکستن پهلو» را قبول دارد یا قبول ندارد ؟ قبول ندارد.زدن به صورت (سیلی زدن) را هم از کسانی که شدیدا با آن مخالفند و قبول ندارند کاشف الغطاء است که می گوید اصلا ممکن نیست که دست شخصی غریبه به صورت زهراء (س) برسد.این بحثی است که در محل خودش باید در مورد آن صحبت کرد.
پس الان سوال از چیست ؟ سوال از شکستن پهلوست.طبیعتا اینجا اگر یادتان باشد [آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی] بر کلام [آیت الله خوئی] تعلیق زد یا نه ؟ الان جلوی شماست.[آیت الله] خوئی می گوید این مساله مشهور و معروف است والله العالم.آیا تعلیقی هست یا نه ؟ [آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی] در مقدمه ی جلد اول ، صفحه ی 4 می گوید : «در این کتاب روش مشخصی را در پیش گرفته ام و آن دسته از پاسخ های استاد خوئی که با آن هم نظر هستم را بدون تعلیق رها کرده ام». بنا بر این هر چیزی که تعلیقی برای آن نباشد ، [آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی] با آن موافق است.من از این موافقت به موافقت سکوتی تعبیر می کنم و نه موافقت کلامی.ممکن است کسی بگوید سیدنا الان این دلیل قوی ای نیست و استدلال ضعیفی است.
پاسخ آن است که بیایید با یکدیگر به سراغ این کتاب برویم که چاپ کننده و ناشر آن می گوید مولفش کیست ؟ [آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی است] یعنی کتاب به قلم شریف او نگاشته شده است.من عبارت را برای شما به صورت کامل می خوانم تا ببینید او مساله ی «شکستن پهلو» را ثابت می داند یا نه ؟ او می گوید : «در اثبات مظلومیت حضرت زهراء (س) و صحت آن چه از مصائبشان نقل شده و آن چه بر ایشان گذشته است همین بس که قبرشان مخفی است و وصیت کردند که از باب نشان دادن مظلومیتشان شبانه دفن شوند.اضافه بر آن چه از علی علیه السلام در کافی در مورد زمانی که ایشان می خواستند حضرت زهراء را دفن کنند نقل شده است که فرمودند : «به زودى دخترت از همدست شدن امتت بر هضم او به تو گزارش خواهد داد و همه ی سرگذشتش را از او بپرس و از او گزارش بخواه.زیرا چه بسا درد دل هایی داشت که چون آتش در سینهاش مىجوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت ولى اکنون مىگوید و خدا هم داورى می فرماید و او بهترین داوران است». و فرمودند : «در برابر نظر خدا دخترت پنهان بخاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیرى شد.»» سپس [آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی] می گوید : «در همان باب حدیث دیگری با سند معتبر آمده است که می گوید فاطمه (س) ، صدیقه ی شهیده است و این روایت ظهور در مظلومیت و شهادت حضرت زهراء (س) دارد و روایتی که طبری در دلائل الامامه با سندش از بسیاری از علماء از امام صادق (ع) نقل کرده است آن را تایید می کند.روایت می گوید : «سبب از دنیا رفتن حضرت زهراء (س) این بود که مولای قنفذ به وی دستور داد و او با غلاف شمشیر حضرت را زد و ایشان محسن را سقط کردند» والله الهادی للحق.»
[سید کمال الحیدری می گوید] آیا دیدید جایی در مورد «شکستن پهلو» صحبت کند ؟ بله، اصل مظلومیت را ثابت می کند و در این زمینه اختلافی وجود دارد یا نه ؟ در این مورد اصلا اختلافی وجود ندارد و متن کتاب بخاری موجود است و می گوید که کسی در تشییع جنازه ی او حاضر نبود و این بهترین دلیل بر مظلومیت حضرت زهراء (س) است.پس الان با این صحبت واضح است که سوال از چیست ؟ سوال در مورد «شکستن پهلو» و «زدن صورت» است.
مشاهده ی جلسه ی درسی فوق به صورت تصویری :
http://alhaydari.com/ar/2018/02/64709
مطالعه ی متن پیاده شده از جلسه ی درسی فوق :
http://alhaydari.com/ar/2018/02/64710
مشاهده می فرمایید که «سید کمال الحیدری» قویا ادعا می کند که «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» مساله ی «شکستن پهلوی حضرت زهراء (س)» را قبول نداشته است !
پاسخ ما در پنج محور خواهد بود :
اول : دفتر «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» در بیانیه ای شدیدا این ادعا را تکذیب کردند.
پاسخ کوبنده ی دفتر «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» به ادعای دروغ «سید کمال الحیدری»
بدیهی است که نظر دفتر یک مرجع تقلید در چنین مواقعی فصل الخطاب است مگر آن که دلیل «قطعی» بر خلاف آن اقامه گردد.
دوم : هرکسی که کوچک ترین آشنایی با اعتقادات و آثار و خدمات «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» داشته باشد به خوبی می داند که اساسا ایشان یکی از اصلی ترین چهره های زنده کننده ی مراسم فاطمیه و عزای حضرت زهراء (س) بوده اند و در این زمینه تلاش های فراوانی داشته اند.
به عبارت دیگر باید بگوییم که «سید کمال الحیدری» فرد مناسبی را برای این ادعای دروغ و تهمتش انتخاب نکرده است !
سوم : در همان کتابی که «سید کمال الحیدری» بدان استناد کرد ، مساله ی «شکستن پهلو» و سایر تفاصیل شهادت حضرت زهراء (س) از سوی «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» به عنوان مسائل قطعی و محرز مورد تایید قرار گرفته است !
نکته ی مهمی که در ابتدا بایستی بدانیم آن است که اساسا در فهرست بندی کتاب «الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة» به این عنوان برمی خوریم :
الزهراء علیها السلام وضلعها المکسور
التبریزی، میرزا جواد (المتوفى 1427 هـ)، الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة ، ص 276، الناشر : دار الصدیقة الشهیدة (سلام الله علیها)، الطبعة : الرابعة ، 1422 هـ .
زهراء علیها السلام و پهلوی شکسته اش
در همان صفحه ای که «سید کمال الحیدری» بدان استناد کرد ، ذیل عنوان «عصرها علیها السلام بین الحائط والباب» (تحت فشار قرار گرفتن حضرت زهراء علیها السلام بین در و دیوار) چنین می خوانیم :
ما حقیقة ما جرى من المصائب على السیدة الزهراء (ع) من هجوم القوم على البیت والتهدید بحرقه و عصرها بین الحائط والباب، وهل ثبوت ذلک أم لا یؤثر فی العقیدة الشیعیة، وهل یعتبر من ضروریات التشیع؟
بسمه تعالى : ابتلاء بنت رسول الله (ص) بمثل هذه الأمور معلوم ومحرز إجمالا والمنکر لذلک إما جاهل أو معاند للشیعة، والله العالم.
التبریزی، میرزا جواد (المتوفى 1427 هـ)، الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة ، ص 153، الناشر : دار الصدیقة الشهیدة (سلام الله علیها)، الطبعة : الرابعة ، 1422 هـ .
سوال : حقیقت آن چه که از مصائب بر حضرت زهراء (س) گذشت از هجوم دشمنان به خانه اش و تهدید آن به آتش زدن و تحت فشار قرار دادن ایشان بین در و دیوار چیست ؟ و آیا ثابت شدن این مسائل در عقیده ی تشیع اثرگذار است یا خیر و آیا از ضروریات تشیع به حساب می آید یا نه؟
پاسخ : بسمه تعالی : مبتلا شدن دختر رسول الله (ص) به مانند این امور به صورت اجمالی مشخص و محرز است و منکر آن یا جاهل است و یا نسبت به شیعه دشمنی دارد والله العالم.
و در یک صفحه قبل از آن می خوانیم :
ما هی الروایات الصریحة بشأن ضرب الزهراء وکسر ضلعها، ولماذا لم تتحدث الزهراء بهذا الشیء فی خطبتها المشهورة، وهل یعقل من الرسول له أن یوصی بمثل هذه الوصیة أن تضرب الزهراء وهو لا یفعل شیء؟
بسمه تعالى : لقد أخبر النبی (ص) الإمام أمیر المؤمنین (ع) بما یجری علیه بعده وبما یجری على ابنته الصدیقة کما فی الحدیث المعروف:«کأنی بها وقد دخل الذل بیتها، وأمر أمیر المؤمنین (ع) بالصبر وأوصاه به حفظا للدین وإبقاء له ولولا صبر الإمام لمابقی هذا الدین إلى هذا الیوم کما هو صریح کلام الإمام علی (ع) مع الصدیقة الطاهرة حیث قال لها بعد سماع صوت الأذان والشهادة لأبیها بالنبوة بما معناه إذا أردت أن لایسمع صوت أبیک بعد ذلک فأنا خارج علیهم ومن هذه الأحادیث والقضایا تعرف مدى حرص الإمام على الدین وعلى الشیعة فجزاه الله عنا وعن الإسلام خیر الجزاء والله المستعان. ولاحول ولا قوة إلا بالله.
التبریزی، میرزا جواد (المتوفى 1427 هـ)، الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة ، ص 152، الناشر : دار الصدیقة الشهیدة (سلام الله علیها)، الطبعة : الرابعة ، 1422 هـ .
سوال : روایات صریح در مورد مضروب شدن حضرت زهراء (س) و شکستن پهلوی ایشان چیست و چرا حضرت زهراء در خطبه ی مشهورش در مورد آن صحبت نکرد و آیا عاقلانه است که پیامبر (ص) اینگونه وصیت کند که حضرت زهراء (س) مضروب می گردد و امیر المؤمنین هیچ کاری نمی کند ؟
پاسخ : بسمه تعالی : پیامبر (ص) به امیر المؤمنین (ع) در مورد آن چه که پس از ایشان بر وی و دخترش می گذرد خبر دادند.همانطور که در حدیث معروف است که : «گویا مىبینم که ذلّت داخل خانه وى شده است» و پیامبر (ص) به امیر المؤمنین (ع) دستور به صبر دادند تا دین حفظ شود و بماند و اگر صبر امام نمی بود چیزی از این دین تا به امروز باقی نمی ماند همانطور که صریحا در سخن امام علی (ع) خطاب به حضرت زهراء (س) آمده است.آن جا که پس از شنیدن صدای اذان و شهادت به نبوت پیامبر (ص) به این مضمون فرمودند که اگر می خواهی که از این پس صدای پدرت (شهادت به نبوت ایشان) شنیده نشود ، من بر ضد آنان خروج می کنم.و از این احادیث و قضایا حرص امام (ع) نسبت به دین و شیعیان را متوجه می شوی.فجزاه الله عنا وعن الإسلام خیر الجزاء والله المستعان. ولاحول ولا قوة إلا بالله.
مشاهده می فرمایید که در اینجا اصل استدلال «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» به روایتی است که بخشی از آن را به عنوان شاهد آورده اند و تصریح می کنند که بر مبنای این روایت معروف ، پیامبر (ص) از آن چه بر حضرت زهراء (س) خواهد گذشت خبر داده اند.
بدیهی است که وقتی ایشان به این روایت استناد کرده اند و محور اصلی استدلالشان در پاسخ ، این روایت است ، روایت از نظرشان مقبول است و در نزدشان معتبر است.نکته ی اساسی آن است که در این روایت به مساله ی «شکستن پهلو» تصریح شده است !
لی، الأمالی للصدوق ابْنُ مُوسَى عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ .......... أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدِی رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدِیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً بَاکِیَةً تَتَذَکَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْیِ عَنْ بَیْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَکَّرُ فِرَاقِی أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّیْلُ لِفَقْدِ صَوْتِیَ الَّذِی کَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَیْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِیلَةً بَعْدَ أَنْ کَانَتْ فِی أَیَّامِ أَبِیهَا عَزِیزَةً فَعِنْدَ ذَلِکَ یُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ بِالْمَلَائِکَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ .....
المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج 28،ص 38، ح 1، تحقیق: جمعى از محققان، ناشر: دار إحیاء التراث العربی- بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.
شیخ صدوق در امالى از ابن عبّاس رحمه اللَّه روایت کرده که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود : فاطمه دختر من برترین زنان از اوّلین تا آخرین آنهاست. فاطمه زهرا پاره تن من است. زهرا نور دو چشم من است. زهرا میوه قلب من است. زهرا روح و جان من است. زهرا حوریّهاى است که به قیافه انسان در آمده. هنگامى که فاطمه در مقابل پروردگار خود در میان محراب عبادت مىایستد نور او براى ملائکه آسمان نظیر نور ستارگان از براى اهل زمین مىدرخشد. خداوند به ملائکه خود مىفرماید: اى ملائکه من! به فاطمه که برترین کنیزان من است نظر کنید که چگونه در مقابل من قرار گرفته است. اعضاء و جوارح او از خوف من مى لرزد. فاطمه با توجه قلبى مشغول عبادت من شده است من شما را شاهد مىگیرم که شیعیان وى را در امان مىگذارم. سپس پیامبر خدا فرمود: هر گاه زهرا را مشاهده مىکنم، آن ستمهایى به یادم مىآید که بعد از من در حقّ او خواهد شد. گویا مىبینم که ذلّت داخل خانه وى شده باشد. احترامش از دست رفته باشد. حقّش را غصب کرده باشند. از دریافت ارث خود ممنوع شده باشد. پهلوى او شکسته شده باشد. جنین وى سقط شده باشد و او فریاد مىزند: وا محمّداه! ولى کسى به دادش نمىرسد، استغاثه مىکند ولى کسى به فریادش نخواهد رسید. لذا بعد از من دائما محزون، غصّهدار و گریان خواهد بود، گاهى یادآور مىشود که وحى از خانهاش قطع شده، گاهى مفارقت مرا به خاطر خواهد آورد، شبها براى اینکه صداى تلاوت قرآن مرا در نماز شب نمىشنود دچار وحشت خواهد شد. سپس خویشتن را بعد از آنکه در ایام پدر عزیزترین افراد بود ذلیل خواهد دید. در همین زمان است که خداى رئوف ملائکه را مونس فاطمه قرار مىدهد. ایشان فاطمه را به همان گونه ندا مىکنند که حضرت مریم را ندا کردند .....
مشاهده ی تصویر روایت از کتاب بحار الأنوار (کلیک کنید 1 2 3)
چهارم : اما در مورد بخشی از کتاب که «سید کمال الحیدری» بدان استناد کرده است بایستی بگوییم که این مساله بسیار عجیب است که ایشان در مورد ابتدائی ترین قواعد نیز یا اطلاعی ندارند و یا خود را به بی اطلاعی می زنند !
همه ی ما می دانیم که «إثبات الشیء لاینفی ماعداه» ! (اثبات یک چیز به منزله ی نفی غیر آن نیست)
واضح است که «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» رحمه الله اصلا و ابدا در مقام صحبت در مورد «شکستن پهلو» نیستند چه برسد به نفی آن ! بلکه ایشان در مقام اثبات اصل مظلومیت هستند !
به راستی چگونه و بر اساس کدام منطق و قاعده ی علمی ، «سید کمال الحیدری» ادعای نفی «شکستن پهلوی حضرت زهراء (س)» از سوی «آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی» را مطرح کرده است ؟!
پنجم : اگر به پاسخ «آیت الله میرزا جواد تبریزی» به سوالی که «سید کمال الحیدری» نیز بدان استناد می کند ، دقت کنیم در می یابیم که اتفاقا همین پاسخ نه تنها دلالت بر نفی ندارد که دلالت بر تایید دارد ! ما برای این ادعایمان قرینه ای نیز ارائه خواهیم کرد.
ما رأیکم فی مقولة من یقول : أنا لا أتفاعل مع کثیر من الأحادیث التی تقول إن القوم کسروا ضلعها أو ضربوها على وجهها وما إلى ذلک ... وعندما سئل: کیف نستثنی کسر ضلع الزهراء مع العلم بأن کلمة (وإن) التی أطلقها أصل المهاجمة أعطت الإیحاء، أضف إلى ذلک: کیف نفسر خسران الجنین محسن؟ أجاب: قلت: إن هذا لم یثبت ثبوت بأسانید معتبرة، ولکن قد یکون ممکنا، أما سقوط الجنین فقد یکون بحالة طبیعیة طارئة؟!
بسمه تعالی : کفى فی ثبوت ظلامتها وصحة ما نقل من مصائبها وما جرى علیها خفاء قبرها ووصیتها بأن تدفن لیلا إظهارا لمظلومیتها (ع) ، مضافا إلى ما تقل عن على (ع) من الکلمات فی الکافی عندما دفنها، کما فی مولد الزهراء (ع) من کتاب الحجة قال : «وستنبئک ابنتک بتظافر امتک على هضمها، فاحفها السؤال واستخبرها الحال، فکم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد إلى بثه سبیلا، وستقول ویحکم الله، والله خیر الحاکمین». وقال : «فبعین الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع إرثها، ولم یتباعد العهد ولم یخلق منک الذکر، وإلى الله یا رسول الله المشتکى».
وفی الجزء الثانی من نفس الباب بسند معتبر عن الکاظم (ع) قال: «إنها صدیقة شهیدة». وهو ظاهر فی مظلومیتها و شهادتها.
ویؤیده ما فی البحار عن دلائل الإمامة للطبری بإسناده عن کثیر من العلماء عن الصادق : «وکان سبب وفاتها أن قنفذا أمره مولاه فلکزها بنعل السیف بأمره فأسقطت محسنا»! والله الهادی للحق.
التبریزی، میرزا جواد (المتوفى 1427 هـ)، الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة ، ص 153 و 154، الناشر : دار الصدیقة الشهیدة (سلام الله علیها)، الطبعة : الرابعة ، 1422 هـ .
سوال : نظر شما در مورد کسی که می گوید من با بسیاری از احادیثی که می گوید دشمنان حضرت زهراء (س) ، پهلویش را شکستند یا به صورت ایشان سیلی زدند و مانند آن را قبول ندارم چیست ؟ و زمانی که از این شخص سوال شد که چگونه شکستن پهلوی حضرت زهراء (س) را استثناء کنیم در حالی که می دانیم کلمه ی «وإن» که در هنگام هجوم گفت اشاره به این مساله است.این را هم اضافه می کنم که چگونه سقط [حضرت] محسن را تفسیر و تبیین می کنیم ؟ این شخص جواب داد : این مساله با سندهای معتبر ثابت نشده است اما ممکن است.اما در مورد سقط چنین ، گاهی به صورت طبیعی و ناگهانی و غیر منتظره رخ می دهد.
پاسخ : بسمه تعالی : «در اثبات مظلومیت حضرت زهراء (س) و صحت آن چه از مصائبشان نقل شده و آن چه بر ایشان گذشته است همین بس که قبرشان مخفی است و وصیت کردند که از باب نشان دادن مظلومیتشان شبانه دفن شوند.اضافه بر آن چه از علی علیه السلام در کافی در مورد زمانی که ایشان می خواستند حضرت زهراء را دفن کنند نقل شده است که فرمودند : «به زودى دخترت از همدست شدن امتت بر هضم او به تو گزارش خواهد داد و همه ی سرگذشتش را از او بپرس و از او گزارش بخواه.زیرا چه بسا درد دل هایی داشت که چون آتش در سینهاش مىجوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت ولى اکنون مىگوید و خدا هم داورى می فرماید و او بهترین داوران است». و فرمودند : «در برابر نظر خدا دخترت پنهان بخاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیرى شد با آنکه دیر زمانى نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود.اى رسول خدا! شکایت من تنها به سوى خداست».
ودر جلد دوم از همان باب حدیث دیگری با سند معتبر از امام کاظم (ع) آمده است که فرمودند : فاطمه (س) ، صدیقه ی شهیده است و این روایت ظهور در مظلومیت و شهادت حضرت زهراء (س) دارد.
و روایتی که طبری در دلائل الامامه با سندش از بسیاری از علماء از امام صادق (ع) نقل کرده است آن را تایید می کند.روایت می گوید : «سبب از دنیا رفتن حضرت زهراء (س) این بود که مولای قنفذ به وی دستور داد و او با غلاف شمشیر حضرت را زد و ایشان محسن را سقط کردند» والله الهادی للحق.»
ملاحظه می فرمایید که «آیت الله میرزا جواد تبریزی» در پاسخ می گویند :
کفى فی ثبوت ظلامتها وصحة ما نقل من مصائبها وما جرى علیها ...
در اثبات «مظلومیت» و «صحت مصائب» و آن چه بر حضرت زهراء (س) گذشت همین بس که ...
این یعنی آن که ایشان معقدند برای اثبات اصل این مظلومیت ، همین که ثابت کنیم قبر ایشان مخفی است و شبانه دفن شده اند کافی است ! نه این که چون موارد دیگر صحیح نیستند و پشتوانه ی روائی و تاریخی محکمی ندارند در مورد آن نمی توانیم صحبت کنیم ! سپس در ادامه روایاتی را نیز اضافه می کنند.
قرینه ی محکمی که این ادعای ما را ثابت می کند ، پاسخ ایشان به سوالی دیگر در همین کتاب است.
ما هو الدلیل على مظلومیة فاطمة الزهراء (ع) ؟
بسمه تعالی : مظلومیة الزهراء (ع) من المسلمات ویتبین ذلک من وصیتها بدفنها لیلا ، لئلا یحضر جنازتها من ظلمها، وأخفی قبرها، والله العالم.
التبریزی، میرزا جواد (المتوفى 1427 هـ)، الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة ، ص 152، الناشر : دار الصدیقة الشهیدة (سلام الله علیها)، الطبعة : الرابعة ، 1422 هـ .
سوال : دلیل بر مظلومیت حضرت زهراء (ع) چیست ؟
پاسخ : بسمه تعالی : مظلومیت حضرت زهراء (ع) از مسلمات است و این مساله از وصیت ایشان مبنی بر دفنشان در شب به منظور اینکه کسی که به ایشان ظلم کرد حاضر نشود و این که قبرشان مخفی شد روشن می شود.والله العالم.
آیا عاقلانه است که کسی بر مبنای این پاسخ بگوید چون ایشان به شهادت حضرت زهراء (س) یا سقط حضرت محسن (ع) یا آتش زدن خانه ی حضرت زهراء (س) یا هجوم به آن صحبتی نکرده اند و به این موارد استدلال نکرده اند پس منکر این تفاصیل هستند ؟! (به خصوص این که هر انسان عاقلی به خوبی متوجه می شود که استدلال به این موارد مظلومیت شدیدتر و بیشتری را ثابت می کند) کدام انسان عاقلی اینگونه استدلال می کند ؟! (إثبات الشیء لا ینفی ماعداه)
بلکه ایشان می خواهند بگویند ابتدائی ترین مواردی که همان ها مظلومیت حضرت زهراء (س) را ثابت می کند و مورد اتفاق تمامی مسلمانان نیز می باشد ، وصیت حضرت به دفن شبانه و مخفی بودن قبر ایشان می باشد. (این مطلب در همان پاسخی که «سید کمال الحیدری» بدان استناد کرد بسیار واضح است)
نکته : در مورد ادعای «سید کمال الحیدری» نسبت به اعتقاد «آیت الله خوئی» و «شیخ کاشف الغطاء» نسبت به مظلومیت حضرت زهراء و کستن پهلو و مضروب شدن ایشان در آینده مطالبی را تقدیم حضورتان خواهیم کرد.