حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات



چند فتوای عجیب و غریب مخالفین شیعه از زبان عالم الازهر



فتاوای عجیب و غریب مخالفین شیعه همواره یکی از مباحثی است که مطرح شده و مورد بحث قرار میگیرد و به خصوص در سال های اخیر نیز وهابیون در خط مقدم صدور فتاوای عجیب و غریب و مخالف عقل و قرآن و سنت صحیح هستند.در این مطلب تصریح یکی از علمای الازهر در مورد صدور چنین فتاوایی همراه با ذکر چند نمونه را قرار می دهیم.

هل یتصور عاقل أن یکون فی کتب الفقه التی ألفها المتأخرون ما یأتی :
لو ان رجلاً جاء بقربة ثم ملأها بغاز مما یخرجه من جوفه ثم حملها وصلى بها هل تصح صلاته أم لا ؟
ومن ذلک قول بعضهم : لو أن رجلا دخل بطن امرأة من أسفل هل یجب علیه الغسل أم لا ؟ ثم یجیب بأنه اذا دخل من جهة رجلیه علیه الغسل وجب علیه الغسل و ان دخل من جهة رأسه لا یجب علیه.
ومن ذلک أیضا قول بعضهم : لو أن رجلا وقع على نعجة فحملت منه وولدت إنساناَ ،وکبر هذا الانسان ،وتعلم وصلی بأهل قریته صلاة عید الأضحى ،وبعد الصلاة ذبحوه وضحوا به ،فانه یصح لهم ذلک، لأن حکم الولد هو حکم أمه فی مثل هذه الصورة، وأمه یصح أن یضحى بها فهو کذلک.


ما لا یجوز فیه الخلاف بین المسلمین،ص96

{ شیخ عبد الجلیل عیسی ابو النصر از اساتید و شیوخ الازهر می گوید} آیا انسان عاقل می تواند تصور کند که در کتب فقهی که متاخرین تالیف کرده اند چنین چیزهایی آمده است ؟ :
اگر شخصی کیسه ای را با گازی که از شکمش خارج می شود پر کند سپس آن را حمل کند و بر آن نماز بخواند آیا نمازش صحیح است یا خیر ؟
و بعضی از آن ها گفته اند : اگر مردی از پایین وارد شکم زنش شود آیا غسل بر او واجب می شود یا خیر؟ سپس جواب داده می شود که اگر از جهت پاهایش وارد شده باشد غسل بر او واجب است و اگر از جهت سرش وارد شده غسل بر او واجب نیست.
و بعضی از آن ها گفته اند : اگر مردی با یک میش نزدیکی کند و میش باردار شود و انسانی از او متولد شود و این انسان بزرگ شود و بیاموزد و با اهل روستا نماز عید قربان بخواند (امام جماعت نماز عید قربان بشود) و بعد از نماز او را ذبح و قربانی کنند این کار صحیح است چون حکم فرزند در این حالت همان حکم مادر است و مادرش صحیح است که قربانی شود و او نیز همچنین.


بیش از این توضیحی در مورد این فتاوای عجیب و غریب که عالم الازهر آن را نقل کرده است نمی دهیم !















موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۲
فرشید شرفی | Farshid Sharafi

نظرات  (۶۵)

۰۸ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۸ مالک اشتر
دو سوال دارم:
این سند روایتی است ک وهابی به اون استناد کرده درباره دعوای بین حضرت فاطمه و حضرت علی ع...لطفا بررسی کنید و بگید کدوم ثقه یا مجهول یا ضعیف اند...ممنون

حدثنا احمدبن الحسن القطان قال: حدثنا أبوسعید الحسن بن علی السکری قال: حدثنا الحسین بن حسان العبدی قال: حدثنا عبدالعزیز بن مسلم عن یحیى بن عبدالله عن ابیه عن ابى هریرة...

ابوهریره که یک کذاب هست نزد ما..بقیه رو لطف کنید ترجمه کنید


سوال دوم:
راضی شدن فاطمه رض از ابوبکر رض بعد از ناراحت شدنش از کتب شیعه

میثم بحرانى و دنبلى آورده‏اند: "أبوبکر به فاطمه گفت: همانا آنچه را که براى پدرت است، براى توست. رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) از فدک، مایحتاج شما را برمى‏داشت و مابقى را در راه خدا تقسیم مى‏کرد، و شایسته است که تو نیز همین کار را بکنى که او کرد.. پس فاطمه به آن راضى شد و به أبوبکر عهد داد که همین کار را بکند".‏‎[
شرح نهج‏البلاغة، إبن‏میثم بحرانى، ج‏5، ص‏107،چاپ تهران - الدرةالنجفیّة، شرح دنبلى، ص‏332-331، چاپ تهران. ‏

آیا حقیقت داره این مطلب؟توضیح دهید
یاعلی
پاسخ:
پاسخ به سوال اول :

این روایت صرفا در مصدر شیعی ذکر شده و سند اون تماما عامی و از حفاظ و علمای عامه و مخالفین هستند و نهایت سند هم به ابوهریره ی کذاب میرسه و از روایات عامه هست.

پاسخ به سوال دوم :

کسی که این استدلال رو کرده کذاب و جاهلی بیش نبوده چرا که علمای ما این مطلب رو از منابع عامه و مخالفین برای احتجاج به اون ها نقل کرده اند تا بگن شما هم نقل کردید که پیامبر فدک رو به حضرت فاطمه (س) بخشیده  و فردی که به این استدلال کرده تا این حد هم فهم نداشته !!! به عنوان نمونه ابن میثم بحرانی قبل از نقل این روایت میگه :

والمتّفق علیه عندهم أنّ رسول اللَّه صلَّى اللَّه علیه وآله أعطاها فاطمة علیها السّلام ، ورووا ذلک من طرق مختلفة : منها عن أبی سعید الخدری قال ...

و در نزد مخالفین متفق علیه است که پیامبر فدک را به فاطمه (ع) بخشید و این را از طرق مختلف نقل کرده اند از جمله ی آن از ابی سعید خدری ...
۰۸ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۵ مالک اشتر
حرمت متعه

فقهاء اهل بیت بر حرمت نکاح متعه اجماع دارند.
1- علی بن ابی‌طالب رض همانطور که از مصادر اهل سنت نقل شد و اما مصادر اهل شیعه در مسند امام زید بن علی از زید بن علی از پدرش از جدش علی روایت کرده است که گفت: «نهى رسول الله ص عن نکاح المتعة عام خیبر».
الروض النصیر شرح مجموع الفقه الکبیر (4/23)، تهذیب الأحکام طوسی (7/251) الاستبصار طوسی 3/142، وسائل الشیعه عاملی (4/441).
2- امام زید (الروض النضیر شرح مجموع الفقه الکبیر (4/26).
3- امام جعفر صادق همانطور که در بحارالانوار (100/318) آمده است از او دربارة متعه سؤال شد گفت: جز انسانهای فاجر کسی نزد ما آنرا انجام نمی‌دهد. در «الروض النضیر» در فقه زیدیه، آمده است او دربارة نکاح متعه گفت: همان زنی است. (الروض النضیر شرح مجموع فقه الکبیر 4/226 ودعائم الاسلام 2/229).
4- امام محمدباقر دربارة نکاح متعه گفت همان زنی است همانطور که در روض‌النضیرآمده است. و دربارة نهی ائمه از نکاح متعه به کتاب الکافی کلینی (5/449 و 453) مراجعه شود.
5- امام حسن بن یحیی بن زید فقیه اهل عراق اجماع اهل بیت دربارة نهی از نکاح متعه را نقل می‌کند. (الروض النضیر شرح مجموع الفقه الکبیر 4/226).
طوسی یکی از علماء بزرگ امامیه می‌گوید: نکاح موقت عیب و عار است.
او می گوید: وقتی زن از خانوادة شریفی باشد نکاح متعه با او درست نیست چون برای خانواده‌اش عیب عار و برای خود زن ذلت و خواری است. (تهذیب الاحکام 7/253)
واضح است که زیدیه و اسماعیلیه که از اهل بیت تبعیت می‌کنند، و همچنین اهل سنت آنرا حرام می‌دانند.
6- روایاتی که از ائمه مبنی بر تحلیل آن روایت شده‌اند همه دروغند. چون با قرآن، سنت، اجماع صحابه و فقهاء امت از جمله فقهاء اهل بیت تعارض دارند و سند آنها نیز ضعیف است. اگر واقعاً نکاح متعه جایز و حلال بود پس چرا حضرت علی در دوران خلافت خویش به آن دستور ندادند و به نشر و ترویج آن نپرداختند؟ و چرا بر منبر علنا حلت آن را بیان نداشتند؟ آیا او کتمان علم نمودند و از نشر آن شرمنده می‌شدند؟ پس چرا آن را بیان نداشتند. اگر به دقت بنگریم در می‌یابیم که عدم بیان ایشان نیز دلیل دیگری بر حرمت نکاح موقت است. 
روض النصیرشرح مجموع الفقه الکبیر4/23 و4/26
تهذیب الاحکام طوسی 7/251
الاستبصارطوسی3/142
وسایل الشیعه عاملی4/441و
جلد21ص12
بحارالانوار100/318
کافی کلینی5/446و453
تهذیب الاحکام7/253

تحریم صیغه ازکتب شیعه
ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﺯ ﺟﺪﺵ ﻋﻠﯽ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻩ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ : »ﻧﻬﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻋﻦ
ﻧﮑﺎﺡ ﺍﻟﻤﺘﻌﺔ ﻋﺎﻡ ﺧﯿﺒﺮ « .
ﺍﻟﺮﻭﺽ ﺍﻟﻨﺼﯿﺮ ﺷﺮﺡ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﻟﻔﻘﻪ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ ) 4/23( ، ﺗﻬﺬﯾﺐ
ﺍﻷﺣﮑﺎﻡ ﻃﻮﺳﯽ ) 7/251 ( ﺍﻻﺳﺘﺒﺼﺎﺭ ﻃﻮﺳﯽ 3/142 ، ﻭﺳﺎﺋﻞ
ﺍﻟﺸﯿﻌﻪ ﻋﺎﻣﻠﯽ ) 4/441 ( .
-2 ﺍﻣﺎﻡ ﺯﯾﺪ ) ﺍﻟﺮﻭﺽ ﺍﻟﻨﻀﯿﺮ ﺷﺮﺡ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﻟﻔﻘﻪ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ
) 4/26 ( .
-3 ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ) 100/318 (
ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﻣﺘﻌﻪ ﺳﺆﺍﻝ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺟﺰ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ
ﻓﺎﺟﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ . ﺩﺭ » ﺍﻟﺮﻭﺽ ﺍﻟﻨﻀﯿﺮ«
ﺩﺭ ﻓﻘﻪ ﺯﯾﺪﯾﻪ، ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﻧﮑﺎﺡ ﻣﺘﻌﻪ ﮔﻔﺖ : ﻫﻤﺎﻥ
ﺯﻧﯽ ﺍﺳﺖ . ) ﺍﻟﺮﻭﺽ ﺍﻟﻨﻀﯿﺮ ﺷﺮﺡ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻓﻘﻪ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ 4/226
ﻭﺩﻋﺎﺋﻢ ﺍﻻﺳﻼﻡ 2/229 ( .
-4 ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﻧﮑﺎﺡ ﻣﺘﻌﻪ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺽﺍﻟﻨﻀﯿﺮﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﻧﻬﯽ ﺍﺋﻤﻪ ﺍﺯ
ﻧﮑﺎﺡ ﻣﺘﻌﻪ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﮑﺎﻓﯽ ﮐﻠﯿﻨﯽ ) 5/449 ﻭ 453 ( ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ
ﺷﻮﺩ .
-5 ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﯾﺤﯿﯽ ﺑﻦ ﺯﯾﺪ ﻓﻘﯿﻪ ﺍﻫﻞ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﺍﻫﻞ
ﺑﯿﺖ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﻧﮑﺎﺡ ﻣﺘﻌﻪ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ) ﺍﻟﺮﻭﺽ
ﺍﻟﻨﻀﯿﺮ ﺷﺮﺡ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﻟﻔﻘﻪ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ 4/226 ( .
ﻃﻮﺳﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻣﺎﻣﯿﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ﻧﮑﺎﺡ ﻣﻮﻗﺖ
ﻋﯿﺐ ﻭ ﻋﺎﺭ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﺓ ﺷﺮﯾﻔﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﮑﺎﺡ ﻣﺘﻌﻪ ﺑﺎ
ﺍﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﺵ ﻋﯿﺐ ﻋﺎﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ
ﺧﻮﺩ ﺯﻥ ﺫﻟﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ . ) ﺗﻬﺬﯾﺐ ﺍﻻﺣﮑﺎﻡ 7/253
(تحریم صیغه ازکتب شیعه توجه فرمائید:عن علی بن ابی طالب رضی الله عنه قال:(حرم رسول الله صلی الله علیه وسلم نکاح المتعة ولحوم الحمر الاهلیة یوم خیبر):حضرت رسول ازدواج موقت وگوشت الاغ رادرروزخیبر تحریم فرمودند)آدرس دقیق:(الاستبصار للطوسی جلد۲صفحه ۱۴۲وکتاب وسائل الشیعه للعاملی جلد۲۱صفحه ۱۲)
عن عبد الله بن سنان قال: سألت أبا عبد الله رضی الله عنه عن المتعة فقال: (لا تُدَنِّسْ نفسَک بها) بحار الأنوار 100/318.
وهذا صریح فی قول أبی عبد الله رضی الله عنه أَن المتعةَ تُدَنِّسُ النفْسَ،
خودت را با متعه آلوده نکن.

فقد روى أحمد بن محمد بن عیسى الأشعری فی نوادره عن هشام بن الحکم، عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: ما تفعلها عندنا إلا الفواجر (1).
فقط زنان فاحشه متعه را قبول می کنند. امام جعفر صادق
عن عمار قال: قال أبو عبد الله رضی الله عنه لی ولسلیمان بن خالد: ( قد حُرِّمَتْ علیکما المتعة ) فروع الکافی 2/48، وسائ
پاسخ:
1- علی بن ابی‌طالب رض همانطور که از مصادر اهل سنت نقل شد و اما مصادر اهل شیعه در مسند امام زید بن علی از زید بن علی از پدرش از جدش علی روایت کرده است که گفت: «نهى رسول الله ص عن نکاح المتعة عام خیبر».

این روایت از نظر سندی دچار اشکال است و از نظر متن هم موافق عامه و مخالف روایات متواتر و قطعی در مصادر شیعه است.

=================

امام جعفر صادق همانطور که در بحارالانوار (100/318) آمده است از او دربارة متعه سؤال شد گفت: جز انسانهای فاجر کسی نزد ما آنرا انجام نمی‌دهد.

این روایت اولا در نوارد نقل شده و جزو روایات نادر است و مورد عمل قرار نمی گیرد و ثانیا در برخی متون آمده که " ما تفعلها " یعنی در نزد ما جز زنان فاحشه آن را انجام نمی دهند یعنی در آن محلی که امام معصوم زندگی می کرده اند فقط زنان فاحشه تن به این نکاح میداده اند و نه به این معنی که نکاح متعه مخصوص این دسته از افراد است.نکته ی دیگر هم این که این روایت اصلا بر تحریم دلالت نمی کند !!!

===============

امام محمدباقر دربارة نکاح متعه گفت همان زنی است همانطور که در روض‌النضیرآمده است. و دربارة نهی ائمه از نکاح متعه به کتاب الکافی کلینی (5/449 و 453) مراجعه شود.
5- امام حسن بن یحیی بن زید فقیه اهل عراق اجماع اهل بیت دربارة نهی از نکاح متعه را نقل می‌کند. (الروض النضیر شرح مجموع الفقه الکبیر 4/226).

این مطالب نیز از کذبیات و دروغ ها و تدلیس های خنده دار است !

===========

طوسی یکی از علماء بزرگ امامیه می‌گوید: نکاح موقت عیب و عار است.

لعنت خدا بر دروغگویان !!!

============

او می گوید: وقتی زن از خانوادة شریفی باشد نکاح متعه با او درست نیست چون برای خانواده‌اش عیب عار و برای خود زن ذلت و خواری است. (تهذیب الاحکام 7/253)

اولا شیخ طوسی چنین چیزی نگفته است.ثانیا : این مطلب در روایتی ضعیف آمد که خود شیخ طوسی نیز آن را صریحا رد میکنند.

============

روایاتی که از ائمه مبنی بر تحلیل آن روایت شده‌اند همه دروغند. چون با قرآن، سنت، اجماع صحابه و فقهاء امت از جمله فقهاء اهل بیت تعارض دارند و سند آنها نیز ضعیف است.

لعنت خدا بر دروغگویان ! روایات نکاح متعه در کتب شیعه متواتر است و در کتب اهل سنت نیز روایات فراوان در باب نکاح متعه وجود دارد که می توانید به مطالب مربوط به نکاح متعه در همین وبلاگ مراجعه کنید.


==============

عن عمار قال: قال أبو عبد الله رضی الله عنه لی ولسلیمان بن خالد: ( قد حُرِّمَتْ علیکما المتعة ) فروع الکافی 2/48

چرا فردی که به این روایت استناد کرده آن را به صورت کامل نیاورده تا کذبش آشکار شود ؟!

روایت به صورت کامل :

ٍ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِی وَ لِسُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَدْ حَرَّمْتُ عَلَیْکُمَا الْمُتْعَةَ مِنْ قِبَلِی مَا دُمْتُمَا بِالْمَدِینَةِ لِأَنَّکُمَا تُکْثِرَانِ الدُّخُولَ عَلَیَّ فَأَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَا فَیُقَالَ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ جَعْفَرٍ.

امام صادق (ع) متعه را بر عمار و سلیمان بن خالد حرام کردند مادامی که در مدینه هستند چرا که بر امام صادق زیاد وارد می شدند و امام برای در امان ماندن آن دو نفر و خودشان از شر نواصب و بنی امیه دستور دادند تا متعه نکنند تا شیعه بودن آن ها معلوم نشود و مورد آزار و اذیت نواصب قرار نگیرند.

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۵ مالک اشتر
با تشکر فراوان از شما
در مورد روایت علی بن ابی طالب ع یعنی شماره یک،فرمودید:
این روایت از نظر سندی دچار اشکال است
لطف کنید سند آن را ذکر کنید و اشکالات آن را هم بیان کنید اگر جرحی بر هرکدام شان هست.چن وهابیون زیاد به آن استناد می کنند.حتما سند را ذکر کرده و راویان را مشخص کرده و ترجمه راویان را بیان نمایید.


در مورد روایت امام صادق ع فرمودید:

این روایت اولا در نوارد نقل شده و جزو روایات نادر است و مورد عمل قرار نمی گیرد و ثانیا در برخی متون آمده که " ما تفعلها " یعنی در نزد ما جز زنان فاحشه آن را انجام نمی دهند...

لطف کرده و متن روایت را ذکر کنید تا بینیم و بهتر متوجه بشیم

در مورد شیخ طوسی فرمودید:

اولا شیخ طوسی چنین چیزی نگفته است.ثانیا : این مطلب در روایتی ضعیف آمد که خود شیخ طوسی نیز آن را صریحا رد میکنند.

ممنون میشم عین متن و کلام شیخ طوسی را بیان کنید که رد کرده

یاعلی
پاسخ:
در مورد روایتی که از امیر المومنین نقل شده :

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی الْجَوْزَاءِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَوْمَ خَیْبَرَ لُحُومَ الْحُمُرِ الْأَهْلِیَّةِ وَ نِکَاحَ الْمُتْعَةِ.

اولا : طبق مبانی رجالی اکثریت علماء و محققین " حسین بن علوان " وثاقتش ثابت نیست و " عمرو بن خالد " هم مجهول هست.

ثانیا : حتی اگر فرض کنیم که این دو راوی ثقة هم باشند این دو راوی عامی مذهب هستند و در بهترین حالت سند به درجه ی موثق میرسه که روایت موثق در صورتی که مخالف مشهور مذهب باشه بهش عمل نمیشه.

ثالثا : حتی اگر سند این روایت صحیح هم میبود باز هم جای اشکال نبود چون روایات جواز متعه متواتر هست و خبری هم که مخالف تواتر باشه با هر سندی، در حکم خبر شاذ هست و بهش عمل نمیشه.

رابعا : این روایت با سند صحیح از راویان امامی و ثقه نقل شده اما خبری از نهی متعه اصلا داخلش نیست و همین هم ثابت میکنه که نهی متعه رو خود این راویان عامی مذهب در روایت داخل کرده اند :

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ مُحَمَّد بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنْ أَکْلِ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِیَّةِ قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْهَا وَ عَنْ أَکْلِهَا یَوْمَ خَیْبَرَ وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْ أَکْلِهَا فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ لِأَنَّهَا کَانَتْ حَمُولَةَ النَّاسِ وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْقُرْآن‏.

خامسا : خود علماء در کتب مختلف متعدد این روایت رو توضیح دادن و رد کردن از جمله خود شیخ طوسی که این روایت رو نقل کرده اند بعد از نقل روایت اون رو رد میکنند و بطلانش رو واضح میدونن :


فَإِنَّ هَذِهِ الرِّوَایَةَ وَرَدَتْ مَوْرِدَ التَّقِیَّةِ وَ عَلَى مَا یَذْهَبُ إِلَیْهِ مُخَالِفُو الشِّیعَةِ وَ الْعِلْمُ حَاصِلٌ لِکُلِّ مَنْ سَمِعَ الْأَخْبَارَ أَنَّ مِنْ دِینِ أَئِمَّتِنَا ع إِبَاحَةَ الْمُتْعَةِ فَلَا یَحْتَاج‏ إِلَى الْإِطْنَابِ فِیهِ وَ إِذَا أَرَادَ الْإِنْسَانُ أَنْ یَتَزَوَّجَ مُتْعَةً فَعَلَیْهِ بِالْعَفَائِفِ مِنْهُنَّ الْعَارِفَاتِ دُونَ مَنْ لَا مَعْرِفَةَ لَهَا مِنْهُن‏.

===========================

ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا تَفْعَلُهَا عِنْدَنَا إِلَّا الْفَوَاجِر.

این روایت در کتاب النوادر نقل شده که هم جزو روایات نادر هست و هم اینکه در این متن " تفعلها " اومده که ناظر بر این هست که در اون منطقه به عنوان نمونه فقط زنان فاحشه تن به این کار میداده اند.نکته ی مهم این هست که این روایت اصلا بر تحریم دلالت نمیکنه و داره میگه که افرادی که در اون زمان بودن از این حکم سوء استفاده کردن و درست اجرا نکردن و در بهترین حالت دلالت بر کراهت متعه در صورت سوء استفاده از اون رو داره و نه هیچ چیز دیگه.

=====================

 أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَتَمَتَّعْ بِالْمُؤْمِنَةِ فَتُذِلَّهَا.


این روایت هم از نظر سندی ضعیف هست (روایت مرفوع هست) و شیخ طوسی هم از نظر سندی این روایت رو رد میکنن و هم از نظر متنی :

فَهَذَا حَدِیثٌ مَقْطُوعُ الْإِسْنَادِ شَاذ .....


و در ادامه شیخ طوسی میگن منظور همین روایت اینه که اگر زنی باشه از اهل شرف که متعه باعث بشه از آبروی اون کم بشه این نوع متعه کراهت خواهد داشت ( و نه حرام ) و این توضیح شیخ طوسی بعد از این هست که روایت رو هم سندا و هم متنا رد میکنن.

با تشکر برادر عزیزم
یه برنامه ایی چیزی معرفی کنید تا بتوانیم راویان شیعه را مورد بررسی قرار بدیم /// شامله شیعه را دارم اما اکتفا نمی کنه.شما برای بررسی یک سند از کتب شیعه،از چه برنامه ایی استفاده می کنید؟؟
پاسخ:
خواهش میکنم

ترکیبی از برنامه های درایة النور و جامع الاحادیث و مکتبة اهل بیت
سلام علیکم
شما شرح نهج البلاغه میثم بحرانی را از کجا آورده اید؟
این متن شماست: والمتّفق علیه عندهم أنّ رسول اللَّه صلَّى اللَّه علیه وآله أعطاها فاطمة علیها السّلام ، ورووا ذلک من طرق مختلفة : منها عن أبی سعید الخدری قال ...

از کجا آوردید؟ از نرم افزار گرفتید؟نام نرم افزار؟ چون در شامله شیعی نیست
از سایت گرفتید؟ لینک لطفا
ممنون

پاسخ:
نرم افزار مکتبة اهل بیت
فرمودید: طبق مبانی رجالی اکثریت علماء و محققین " حسین بن علوان " وثاقتش ثابت نیست
در حالی که در کتاب  فائِقُ المَقالِ فِی الحَدیثِ والرِّجالِ نوشته: الحسین بن علوان الکلینی، عامیّ، ثقة.
 
یا در نقد الرجال تفرشی نوشته الحسین بن علوان (5) الکلبی: مولاهم، کوفی، عامی، وأخوه الحسن، یکنى أبا محمد، ثقة، رویا عن الصادق علیه السلام،
 الحسین بن علوان، وقیل علی الکلبى بالولاء، الکوفى من ثقات محدثی العامة، وقیل من الضعفاء، وله میل ومحبة للشیعة، وکان مستورا، ولم یکن من المخالفین، وصفه بعض العامة بالکذب وضعف الحدیث فترکوا حدیثه


در مورد عمرو بن خالد هم فرمودید
 
عمرو بن خالد " هم مجهول هست.

چند تا عمرو بن خالد در کتب رجالی شیعه موجوده: از جمله :
 عمرو بن (خالد) الواسطی أبوخالدقر (جخ) بتری (کش) عامی

 عمرو بن خالد الحناط، بالحاء المهملة والنون، لقبه الافرق ق (جش) مولى ثقة عین
ال النجاشی : " عمر بن خالد الحناط ( الخیاط ) لقبه الافرق ، مولى ، ثقة ،


8903 - عمرو بن خالد :
من أصحاب الباقر علیه السلام ، رجال الشیخ ( 22 ) .


8904 - عمرو بن خالد الاعشی :
قال الشیخ ( 491 ) : " عمرو بن خالد الاعشی ، له کتاب



404 -3495- عمرو بن خالد الأسدی
مولاهم الأعشى الکوفی.


ممنون اگر پاسخ دهید این ها پس کی هستن؟

پاسخ:
عمرو بن خالد واسطی هست که مجهول هست. ( اینکه یک راوی از اصحاب امام معصوم باشه این فقط برای ذکر طبقه گفته میشه و ارتباطی به توثیق نداره همینطور عباراتی مثل له کتاب

حسین بن علوان هم طبق نظر اکثریت رجالیین مجهول هست و برخی از معاصرین هم که توثیق کردن اون رو (تعداد پایین) قابل نقد هست و دلیلی در توثیق او نیست و اکثرا با برداشت خطا از ترجمه ی راوی در کتب متقدمین بین او و برادرش خلط کردن.

البته این دو راوی در کلام برخی از علماء خالی از توثیق نیستن اما طبق مبانی رجالی اکثر علماء و محققین مجهول هستن و حتی در صورت توثیق هم به دلیل عامی بودن روایتشون در درجه ی موثق قرار میگیره و توان مقاومت در برابر روایات صحیحه رو نداره.
به زحمت افتادین ببخشید
این کلام شیخ بهمراه ترجمه می باشد.لطف کنید ترجمه کنید .ممنونم

 واما ما رواه أحمد بن محمد عن ابى الحسن عن بعض اصحابنا یرفعه إلى ابی عبدالله علیه السلام قال: لا تتمتع بالمؤمنة فتذلها.
فهذا حدیث مقطوع الاسناد شاذ، ویحتمل ان یکون المراد به إذا کانت المرأة من اهل بیت الشرف فانه لایجوز التمتع بهالما یلحق اهلها من العار ویلحقها هی من الذل ویکون ذلک مکروها دون ان یکون محظورا.
وقدرویت رخصة فی التمتع بالفاجرة إلا انه یمنعها من الفجور.


یاعلی
پاسخ:
خواهش میکنم.این عبارت قبلا ترجمه شد ...

اما آن چه احمد بن محمد از ابی الحسن از بعضی از اصحابش مرفوعا از امام صادق (ع) نقل کرده که به زن مومنه متعه نکن که او را خوار می سازی این حدیثی مقطوع الاسناد و شاذ است و ممکن است منظور این باشد که اگر زن از افراد صاحب شرف باشد متعه ی او به دلیل آن که باعث کاستن از آبرویش و عار او می شود جائز نیست و در غیر اینصورت مکروه است.
اگر یک راوی،حتی اگر از اصحاب امام باشه،ولی توثیقی از متقدمین نداشته باشه،باز مجهول معرفی میشه؟
یعنی حتما باید توثیق داشته باشه تا مجهول نباشه؟چون مجهول یعنی کسی که کلا ناشناخته است.مثل فعل مجهول که فاعل نامشخص هست
پاسخ:
مجهول بودن راوی یعنی این که دلیلی بر وثاقت اون در نقل وجود نداشته باشه و ما حال اون شخص رو از نظر عدالت و ضبط و نقل ندونیم.صحابی امام معصوم بودن دلیلی بر وثاقت در نقل نیست.
آقا بالاخره مرحوم امام ،عایشه رو اخبث من کلاب و الخنازیر میدونه یا نه:

و اماسائر الطوائف‌ ‌من‌ النصّاب‌ ‌بل‌ الخوارج‌، ‌فلا‌ دلیل‌ علی‌ نجاستهم‌ و ‌إن‌ کانوا أشدّ عذاباً ‌من‌ الکفّار، فلو خرج‌ سلطان‌ علی‌ أمیر المؤمنین‌ (‌علیه‌ السّلام‌) ‌لا‌ بعنوان‌ التدیّن‌، ‌بل‌ للمعارضة ‌فی‌ الملک‌، ‌أو‌ غرض‌ آخر، کعائشة و الزبیر و طلحة و معاویة و أشباههم‌، ‌أو‌ نصب‌ أحد عداوة ‌له‌ ‌أو‌ لأحد ‌من‌ الأئمّة (علیهم‌ السّلام‌) ‌لا‌ بعنوان‌ التدیّن‌، ‌بل‌ لعداوة قریش‌، ‌أو‌ بنی‌ هاشم‌، ‌أو‌ العرب‌، ‌أو‌ لأجل‌ کونه‌ قاتل‌ ولده‌ ‌أو‌ أبیه‌، ‌أو‌ ‌غیر‌ ‌ذلک‌، ‌لا‌ یوجب‌ ظاهراً شی‌ءٌ ‌منها‌ نجاسة ظاهریة و ‌إن‌ کانوا أخبث‌ ‌من‌ الکلاب‌ و الخنازیر؛ لعدم‌ دلیل‌ ‌من‌ إجماع‌ ‌أو‌ أخبار ‌علیه‌.

لطفا واضح بگید اخبث من کلاب می دونه یا نمی دونه؟ ان هم اومده شرطه.اخبث هم،لام نداره که بگیم لاخبث هست و معنای قطعی بده...تکلیف ما رو روشن کنید .میدونه یا نمی دونه؟دقیق توضیح بدید
پاسخ:
خیر امام خمینی رحمة الله علیه عائشة رو اخبث من الکلاب ندونسته اند بلکه این جمله (وان کانوا اخبث من الکلاب والخنازیر) به جمله ی بعدی برمیگرده یعنی به جمله ی " أو‌ نصب‌ أحد عداوة ‌له‌ ‌أو‌ لأحد ‌من‌ الأئمّة (علیهم‌ السّلام‌) ‌لا‌ بعنوان‌ التدیّن‌، ‌بل‌ لعداوة قریش‌، ‌أو‌ بنی‌ هاشم‌، ‌أو‌ العرب‌، ‌أو‌ لأجل‌ کونه‌ قاتل‌ ولده‌ ‌أو‌ أبیه‌، ‌أو‌ ‌غیر‌ ‌ذلک‌، ‌لا‌ یوجب‌ ظاهراً شی‌ءٌ ‌منها‌ نجاسة ظاهریة " و جمله ی " فلو خرج‌ سلطان‌ علی‌ أمیر المؤمنین‌ (‌علیه‌ السّلام‌) ‌لا‌ بعنوان‌ التدیّن‌، ‌بل‌ للمعارضة ‌فی‌ الملک‌، ‌أو‌ غرض‌ آخر " در مورد عائشة و زبیر و طلحه و معاویه و مانند اون ها هست.

نکته ی دیگه اینکه امام می فرمایند " حتی اگر چنین افرادی از سگ و خوک خبیث تر باشند " ...

البته طبق کتب مخالفین شیعه از بخاری تا غیر اون ،خود عائشة خودش رو هم طراز " کلب " میدونسته و در اعتراض به جکم فقهی گفته " جعلتمونا کلابا " یا " اعدلتمونا کلابا " .
نزول خداوند بر روی شتر از کتب شیعه

الأصول الستة عشر  - ص 54

زید عن عبد الله بن سنان قال سمعت ابا عبد الله (ع) یقول ان الله ینزل فی یوم عرفة فی اول الزوال إلى الارض على جمل افرق

لطفا پاسخ دهید
پاسخ:
اولا : این روایت از کتاب زید نرسی نقل شده و کتاب زید نرسی هر چند که شیخ طوسی و نجاشی به اون طریق صحیح داشته اند اما اون نسخه ی صحیحش به دست ما نرسیده و به همین دلیل شیخ صدوق و ابن الولید کتاب زید نرسی ای که بعدا متداول بوده رو موضوع و جعلی دونسته اند.

ثانیا : طریق علامه ی مجلسی به این کتاب هم مجهول و ضعیف هست و علامه ی مجلسی اون رو از " منصور بن حسن آبی " و " محمد بن حسن قمی " نقل کرده که این طریق مجهول هست و ضعیف هست.

ثالثا : به همین دلیل که طریق ما به کتاب زید نرسی ضعیف هست، روایاتی که از کتاب او نقل شده ( چه این روایت چه روایات دیگه) هیچکدوم قابل احتجاج نیستن و به همین دلیل علماء هم روایاتی که از کتاب زید نرسی هست رو رد کرده اند.

والمجلسی ( قده ) إنما رواها عن نسخة عتیقة وجدها بخط الشیخ منصور بن الحسن الآبی ، ولم یصله الکتاب باسناد متصل صحیح ، ولم ینقل طریقه إلینا على تقدیر أن الکتاب وصله باسناد معتبر فلا ندری أن الواسطة أی شخص ولعله وضاع أو مجهول.

آیت الله خوئی : و مجلسی (ره) این کتاب را از یک نسخه ی قدیمی که آن را به خط شیخ منصور بنحسن آبی پیدا کرده نقل کرده و کتاب با سند متصل صحیح به او نرسیده و طریقش را برای ما نقل نکرده و به هر تقدیر ما نمی دانیم واسطه کیست و شاید وضاع یا مجهول باشد.

امام خمینی (ره) :

هذا کله مع عدم وصول النسخة التی عند المحدث المجلسی إلیه بسند یمکن الاتکال علیه.

همه ی این ها در شرایطی است که نسخه ی اینکتاب با سندی که بتوان به آن تکیه کرد به مجلسی نرسیده است.

آیت الله سید محمد باقر صدر هم مشابه این کلام رو دارن و اعتبار این کتاب (کتاب زید نرسی) رو رد میکنن.

نکته ی دیگه هم این که خود نسخه ای هم که مجلسی داشته از طریق " منصور بن حسن آبی " به او رسیده که این شخص وثاقتش ثابت نیست و مجهول هست.

رابعا : این قول مخالف صد در صد قرآن و روایات متواتر هست و قطعا موضوع و جعلی هست و احدی از علمائ و معصومین هم کلامی از این دست ازشون صادر نشده و این وهابیون هستن که باید در مورد خدای شاب امرد جوابگو باشن.
خدا صورت دارد!!
در روایتی که در کامل الزیارات آمده است خداوند در خانه علی رضی الله عنه قرار دارد و در بهترین صورتش است و دستش را بر سر حسین می کشد:

حدثنى ابى رحمه الله عن سعد بن عبد الله ، عن محمد بن عیسى ، عن محمد بن سنان ، عن ابى سعید القماط، عن ابن ابى یعفور، عن ابى عبد الله علیه السلام قال :

بینما رسول الله صلى الله علیه و آله فى منزل فاطمة ، و الحسین فى حجره اذ بکى و خر ساجدا، ثم قال : یا فاطمة یا بنت محمد ان العلى الاعلى ترائى لى فى بیتک هذا فى ساعتى هذه فى احسن صورة و اهیا هیئة فقال لى : یا محمد اتحب الحسین ؟ قلت : یا رب قرة عینى و ریحانتى ، و ثمرة فوادى ، و جلدة ما بین عینى ، فقال لى : یا محمد و وضع یده على راس الحسین علیه السلام بورک من مولود علیه برکاتى و صلواتى و رحمتى و رضوانى ؛ و نقمتى و لعنتى و سخطى و عذابى و خزیى و نکالى على من قتله و ناصبه و ناواه و نازعه اما انه سید الشهداء من الاولین و الخرین فى الدنیا و الاخرة و سید شباب اهل الجنة من الخلق اجمعین ، و ابوه افضل منه و خیر فاقراه السلام و بشره بانه رایة الهدى ، و منار اولیائى ، و حفیظى و شهیدى على خلقى ، و خازن علمى و حجتى على اهل السموات و اهل الارضیین و الثقلین الجن و الانس .

لطفا پاسخ دهید
پاسخ:
اولا در سند روایت محمد بن سنان وجود داره که طبق نظر بسیاری از علما ضعیف هست.

ثانیا مقصود از صورة و امثال اون بر خلاف تصور وهابی احمق اگر هم در روایتی وجود داشته باشه طبق اعتقاد شیعه تاویل میشه و به غیر جسم اطلاق میشه نه این که اون رو به معنای ظاهری تاویل کنیم.اگر اینطور باشه خود قرآن هم داره حسمانیت خدا رو ثابت میکنه که برای خدا دست و صورت و چشم و گوش قائل شده ! خود علماء هم این روایت رو تاویل کردن و صورت و امثال اون رو به ظهور و بروز کمالات و صفات عالیه ی خدا برای معصومین معنی کرده اند.

به هر جهت شیعه اصلا و ابدا قائل به جسمانیت خدا و تشبیه نیست.
در کتب رافضه نیز خنده خداوند ذکر شده است:

فبینما هم کذلک إذ یسمعون صوتاًمن تحت العرش : یا أهل الجنة کیف ترون منقلبکم ؟ فیقولون : خیر المنقلب منقلبنا وخیر الثواب ثوابنا ، قد سمعنا الصوت واشتهینا النظر وهو أعظم ثوابنا وقد وعدته ولا تخلف المیعاد فیأمر الله الحجاب فیقوم سبعون ألف حاجب فیرکبون على النوق والبرازین وعلیهم الحلى والحلل فیسبرون فی ظل العرش حتى ینتهوا إلى دار السلام وهی دار الله دار البهاء والنور والسرور والکرامة فیسمعون الصوت فیقولون : یا سیدنا سمعنا لذاذة منطقک وأرنا وجهک فیتجلى لهم سبحانه وتعالى ، حتى ینظرون إلى وجهه تبارک وتعالى المکنون من کل عین ناظر فلا یتمالکون حتى یخروا على وجوههم سجدا فیقولون: سبحانک ما عبدناک حق عبادتک یا عظیم قال فیقول : یا عبادی إرفعوا رؤسکم لیس هذا بدار عمل .... فإذا رفعوا رفعوها وقد أشرقت وجوههم من نور وجهه سبعین ضعفا ثم یقول : یا ملائکتی أطعموهم واسقوهم ..یا ملائکتی طیبوهم فیأتیهم ریح من تحت العرش یمسک أشد بیاضا من الثلج ویعبر وجوههم وجباههم وجنوبهم تسمى المثیرة فیستمکنون من النظر إلى وجهه فیقولون یا سیدنا حسبنا لذاذة منطقک والنظر إلى وجهک لا نرید به بدلا ولا نبتغی به حولا فیقول الرب إنی أعلم أنکم إلى أزواجکم مشتاقون وان أزواجکم إلیکم مشتاقات ارجعوا إلى أزواجکم قال : فیقولون : یا سیدنا اجعل لنا شرطاً قال فإن لکم کل جمعة زورة ما بین الجمعة سبعة آلاف سنة مما تعدّون قال فینصرفون فیعطى کل رجل منهم رمانة خضر فی کل رمانة سبعون حلة .... حتى یبشروا أزواجهم وهن قیام على أبواب الجنان قال: فلما دنى منها نظرت إلى وجهه فأنکرته من غیر سوء ، وقالت: حبیبی لقد خرجت من عندی وما أنت هکذا قال: فیقول: حبیبتی تلومنی أن أکون هکذا وقد نظرت إلى وجه ربی تبارک وتعالى فأشرق وجهی من نور وجهه ، ثم یعرض عنها فینظر إلیها نظرة فیقول: حبیبتی لقد خرجت من عندک و ماکنت هکذا فنقول : حبیبی تلومنی أن أکون هکذا، وقد نظرت إلى وجه الناظر إلى وجهه ربی فأشرق وجهی من وجه الناظر إلى وجه ربی سبعین ضعفا ، فنعانقه من باب الخیمة والرب یضحک إلیهم
لئالى الأخبار ج 4 صص 410-411
پاسخ:
پاسخ مشابه پاسخ سوال قبل هست و اصلا در اینگونه روایات ما کاری سند نداریم و هیچ وقت این دست از عبارات به معنای ظاهری تاویل نمیشن چون خداوند جسم نیست و همه تاویل میشن.

به عنوان نمونه علماء اون رو کنایه از رضایت خداوند میدونن :

الحر العاملی ـ وسائل الشیعة ج15 ص142
أقول : الضحک هنا مجاز ، ومعناه إن الله یرضى بفعل هذا الرجل ویحبه ویثیبه علیه ، ویأتی فی فعل المعروف ما یدل على ذلک

العلامة المجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 18، ص: 398
الضحک کنایة عن الإثابة و اللطف فإن من یضحک إلى رجل یحبه و یلاطفه و یکرمه، و الغرض مدح من دفع ضرر سبع أو لص عن جماعة من المسلمین حتى یجوزوا عنهما سالمین.

نکته ی دیگه هم اینکه خنده ی هدا در کتب مخالفین هم اومده.
در بحث اینکه عمر قائل به تحریف قرآن هست و می گوید آیه رجم از قرآن حذف شده می گویند:

در جمله خلیفه این مطلب وجود ندارد بلکه منظورش نسخ آیه است چنانکه رافضیان نیز این آیه را نسخ شده می دانند:
ابوجعفر طوسی در التبیان فی تفسیر القران ج 1 ص13 همچنین ص 394 شرح ایة 106 سوره بقرة
کمال الدین عبد الرحمن العتائقی الحلی از علمای قرن هشتم هجری در الناسخ و المنسوخ
همچنین محمد علی در لمحات من تاریخ القران ص222
پاسخ:
اولا طبق اعتقاد شیعه ما حالتی از نسخ نداریم که تلاوت نسخ بشه و حکم باقی بمونه و این اعتقاد غالب علمائ هست و در این زمینه شیخ طوسی مرتکب خطا شده اند و آیت الله خوئی هم حرف ایشون رو رد کرده اند.آیه ی قرآن با خبر واحد نسخ شدنی نیست و این رو حتی خیلی از علمای مخالفین هم گفتن و طبق مبانی خیلی از علمای مخالفین هم این کلام عم بن الخطاب عین تحریف قرآن هست.
زید النرسی نیز این مطلب خدا و شتر را از جعفر صادق نقل نموده است.پس این روایت کاملا صحیح است.


4911 زید النرسی: قال النجاشی: " زید النرسی: روى عن أبی عبدالله وأبی الحسن علیهما السلام، له کتاب یرویه جماعة. أخبرنا أحمد بن علی بن نوح، قال: حدثنا محمد بن أحمد الصفوان، قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن زید النرسی بکتابه ". وقد تقدم کلام الشیخ فی ترجمة زید الزراد، قال فی أولها: زید النرسی وزید الزراد لهما أصلان، وقال فی آخرها: وکتاب زید النرسی رواه ابن أبی عمیر عنه. وعده فی رجاله من أصحاب الصادق علیه السلام (7). وتقدم کلام ابن الغضائری فی ترجمة زید الزراد. روى زید النرسی عن أبی الحسن موسى بن جعفر علیه السلام، وروى عنه ابن أبی عمیر. کامل الزیارات: الباب 101 فی ثواب زیارة أبی الحسن علی ابن موسى الرضا علیه السلام بطوس، الحدیث 10. أقول: یظهر مما ذکرناه فی ترجمة زید الزراد صحة نسبة کتاب زید النرسی إلیه، ویزاد على ما مر ما ذکره الشیخ من أن کتاب زید النرسی رواه ابن أبی عمیر، فلا یصغى إلى ما ذکره ابن الولید من أنه موضوع وضعه محمد بن موسى الهمدانی. ثم إن طریق الشیخ إلیه صحیح، فإنه ذکر أن راوی کتابه ابن أبی عمیر، وقد ذکر طریقه إلى جمیع کتبه وروایاته فی ترجمته (618) والطریق إلیه صحیح. ولقد غفل الاردبیلی عن ذلک فذکر أن طریق الشیخ إلى زید النرسی مرسل.
پاسخ:
خیر روایت صحیح نیست و در پاسخ های قبلی دلائل کاملا ذکر شد چون کتاب زید نرسی با طریق صحیح به ما نرسیده و خیلی از علماء اون رو موضوع دونسته اند.

به علاوه اشاره هم شد که اصلا اینجا بحث سند مطرح نیست و روایت از جهت متنی ساقط هست.
فرمودی اولا در سند روایت محمد بن سنان وجود داره که طبق نظر بسیاری از علما ضعیف هست.

کدام عالم تضعیفش کرده اند/؟ لطفا ذکر کنید با عین کلام بزرگان
پاسخ:
نجاشی و ابن داود حلی و ابن الغضائری و آیت الله خوئی هم وثاقت ایشون رو رد میکنن.

همنطوری که گفتم در این روایات اصلا برای ما سند مهم نیست و عبارات تاویل میشن.
فرمودید: چون کتاب زید نرسی با طریق صحیح به ما نرسیده و خیلی از علماء اون رو موضوع دونسته اند.
.....
شما موردی فقط نام بردید
عین کلام بزرگانی که کتاب زید را رد کرده اند بیان کنید
پاسخ:
ظاهرا در جواب ها دقت نمی کنید ! به جوابی که داده شد و کلام آیت الله خوئی و امام خمینی مراجعه کنید. (لطفا پاسخ ها رو با دقت بخونید)
با تشکر از سعه صدر شما در پاسخگویی

متن امام درباره اصل نرسی چنین است:
و مما ذکرنا فی حال اصل النرسی، یظهر الکلام فی اصل زید الزراد;فانهما مشترکان غالبا فیما ذکر. هذا کله مع عدم وصول النسخه التی عند المحدث المجلسی الیه بسند یمکن الاتکال علیه، لجهاله منصور بن الحسن ال آبی الذی کانت النسخه بخطه مورخه باربع وسبعین و ثلاثماه، و هو غیر منصور بن الحسین الابی الذی ترجمه منتجب الدین و قال: (فاضل عالم فقیه وله نظم حسن قرا علی شیخنا المحقق ابی جعفر الطوسی)، لتاخره عن کتابه النسخه عصرابناء علی ما ترجمه، و ان صرح بعض بانه معاصر الصاحب بن عبادمضافا الی اختلافهما فی الاب. هذا مع عدم ثبوت وثاقه الثانی ایضا، و عدم کفایه ما قال منتجب الدین فیها، هذا مع ما حکی من اشتمال اصله علی المناکیر و ما یخالف المذهب. تامل!


لطف بفرمایید این متن رو ترجمه کنید .

این متن را هم که نقل کردید،ظاهرا باید کلام آیت اله خویی باشد،لطفا این متن را هم ترجمه کنید:

والمجلسی ( قده ) إنما رواها عن نسخة عتیقة وجدها بخط الشیخ منصور بن الحسن الآبی ، ولم یصله الکتاب باسناد متصل صحیح ، ولم ینقل طریقه إلینا على تقدیر أن الکتاب وصله باسناد معتبر فلا ندری أن الواسطة أی شخص ولعله وضاع أو مجهول.

این متنی است  که شما آوردید.ممنون اگه هم ترجمه کنید و هم بگید نظر کدام بزرگوار است
پاسخ:
بنده عرض کردم عینا همه در جواب اول هست.عین جواب اول رو کپی میکنم (لطفا بیشتر دقت کنید)

والمجلسی ( قده ) إنما رواها عن نسخة عتیقة وجدها بخط الشیخ منصور بن الحسن الآبی ، ولم یصله الکتاب باسناد متصل صحیح ، ولم ینقل طریقه إلینا على تقدیر أن الکتاب وصله باسناد معتبر فلا ندری أن الواسطة أی شخص ولعله وضاع أو مجهول.

آیت الله خوئی : و مجلسی (ره) این کتاب را از یک نسخه ی قدیمی که آن را به خط شیخ منصور بنحسن آبی پیدا کرده نقل کرده و کتاب با سند متصل صحیح به او نرسیده و طریقش را برای ما نقل نکرده و به هر تقدیر ما نمی دانیم واسطه کیست و شاید وضاع یا مجهول باشد.

امام خمینی (ره) :

هذا کله مع عدم وصول النسخة التی عند المحدث المجلسی إلیه بسند یمکن الاتکال علیه.

همه ی این ها در شرایطی است که نسخه ی اینکتاب با سندی که بتوان به آن تکیه کرد به مجلسی نرسیده است.

سلام
این متن جناب بحرانی است

والمتّفق علیه عندهم أنّ رسول اللَّه صلَّى اللَّه علیه وآله أعطاها فاطمة علیها السّلام ، ورووا ذلک من طرق مختلفة : منها عن أبی سعید الخدری قال ...


این کتاب را در مکتبه اهل بیت پید نکردم
اما پی دی افش رو دارم
ذیل کدام خطبه یا کدام مطلب یا عنوان هست؟
ممنون
پاسخ:
کتاب در نرم افزار مکتبه ی اهل بیت موجود هست.

ج5،ص104 چاپ  مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی - الحوزة العلمیة - قم - ایران
نه موجود نیست.من گشتم حتی درون برنامه سرچ هم میزنم،از انتصار و بحار میاره ولی شرح نهج البلاغه بحرانی رو نمیاره
اشکال نداره
لطف کنید بگید: ذیل کدام خطبه یا کدام مطلب یا عنوان هست؟تا از پی دی اف پیداش کنم.ممنون
پاسخ:
بعد از نامه ی 44
این متن رو هم ممنون میشم ترجمه کنید.کلام شیخ هست:
فَإِنَّ هَذِهِ الرِّوَایَةَ وَرَدَتْ مَوْرِدَ التَّقِیَّةِ وَ عَلَى مَا یَذْهَبُ إِلَیْهِ مُخَالِفُو الشِّیعَةِ وَ الْعِلْمُ حَاصِلٌ لِکُلِّ مَنْ سَمِعَ الْأَخْبَارَ أَنَّ مِنْ دِینِ أَئِمَّتِنَا ع إِبَاحَةَ الْمُتْعَةِ فَلَا یَحْتَاج‏ إِلَى الْإِطْنَابِ فِیهِ وَ إِذَا أَرَادَ الْإِنْسَانُ أَنْ یَتَزَوَّجَ مُتْعَةً فَعَلَیْهِ بِالْعَفَائِفِ مِنْهُنَّ الْعَارِفَاتِ دُونَ مَنْ لَا مَعْرِفَةَ لَهَا مِنْهُن‏.
پاسخ:
این روایت از باب تقیه وارد شده و بر اساس آن چه که مخالفین شیعه اعتقاد دارند می باشد و برای همه ی کسانی که اخبار و روایات را شنیده اند این علم حاصل است که ائمه ی ما متعه را مباح می دانند و نیازی به طولانی کردن سخن در آن نیست و هرگاه کسی بخواهد نکاح متعه کند بایستی زنان عفیفه را متعه کند نه کسانی که به آنان شناخت ندارد.
۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۲ مالک اشتر
  ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺶ اﻗﺎﻱ ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﻳﻪ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩﻛﻪ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻲ ﺗﻮ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻣﻦ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ اﻳﺎ اﻳﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻨﺒﻊ ﻭﺩﻟﻴﻞ ﻣﺘﻘﻨﻲ ﺩاﺭﺩ?
پاسخ:
این کلام هیچ مستندی نداره و صرفا از افاضات ! جناب اکبر هاشمی هست !
صرفاً جهت اطلاع

با دختر زناکاری به نیت صیغه زنا کردم آیا جایز است؟ محمد صدیق روحانی: بله جایز است

شاهکارترین فتواهای شیعه را در باب صیغه و میغه پیدا میکنید. در اینجا دو فتوای بسیار جالب را برایتان آورده ام.



السؤال

مرة ذهبت إلى نادی لیلی، حیث طلبت عاهرة منی مبلغ 100 $ دفعت لها و قالت لی: متعتک بجسدی کله مقابل هذه النقود. لکن لمدة یوم واحد فقط هل اعتبر ذلک زواج متعة؟


✏الجواب: باسمه جلت أسمائه


✏إذا کان ما قالت بقصد إنشاء الزواج و أنت قلت بعد ذلک قبلت لنفسی هکذا؛ یکون ذلک زواج متعة

لینک فتوا www.istefta.com/ans.php?stfid=7573&subid=20👉

✏ترجمه:
سوال: من یک بار به کاباره رفتم و آنجا دختر زنا کاری از من 100 دلار پول خواست من پول را به او دادم و دختر به من گفت: خود را با تمام بدنم متعه تو کردم در مقابل این پول. اما به مدت یک روز فقط آیا این ازدواج موقت حساب میشود؟

✏جواب: به نام خدا
اگر آنچه آن دختر گفت به نیت ازدواج باشد و تو بعد از آن گفته باشی قبول کردم برای خودم این را؛ پس این ازدواج موقت حساب میشود

__________________

پاسخ:
پاسخ در بالا داده شد.به علاوه ابوحنیفه قائل به این هست که اگر کسی زنی رو برای زنا کرایه کنه حدی بر او نیست.خودتون قضاوت کنید که چه کسی داره زنا رو ترویج میده.به علاوه ابوحنیفه لواط رو هم ترویج داده !

ابوحنیفه : لواط حد ندارد و حج و روزه را باطل نمی کند و غسل هم برای آن واجب نیست !

http://al-shia.blog.ir/post/222
فتوای دیگر از ایت الله سیستانی
164 السؤال:
یوجد فی مناطق تکون الحالة الاقتصادیة فیها سیئة ، والنساء فی هذه المناطق یتمتعن من أجل کسب المال فقط لا من أجل الشهوة .. فهل یجوز التمتع بهن ؟
الفتوى:
یجوز .
لینک فتوا:
http://www.alseraj.net/ar/fikh/2/?TzjT8odmvl107509436👉5&151&180&6

✏یعنی: مناطقی هستند که در آن یک حالت اقتصادی بدی وجود دارد، و زنان در این مناطق ازدواج موقت میکنند تنها برای کسب مال و نه برای دفع شهوت... آیا این متعه ها جایز است؟ و در جواب میگوید جایز است.


سبحان الله از این فتوا
وجدان های بیدار قضاوت کنید

ایا این عمل تروزیج زنا و فحشا در جامعه نیست؟

علمای شیعه اجازه ی باز کردن دکان هایی میدهد که در آن زنان شیعه با تن فروشی کسب درامد کنند
یعنی تنها گفتن چند لفظ عربی زنا نه تنها زنا محسوب نمیشود بلکه مایه ثواب و پاداش هم میشود؟

عجیب این است که اگر این اوراد را نمیخواندند کارشان زنا میشد اما اگر این اوراد بخوانند نه تنها زنا نیست بلکه بهشت را بر خود واجب کرده اند(1) و به مقام حسین علیه السلام نیز میرسند(2)

 و از هر قطره ی آبی که بعد از غسل گرفتن میچکد هفتاد ملائکه به وجود می آید و برایشان طلب مغفرت و دعای خیر میکنند(3)!!!
(1) المتعة من اعظم اسباب دخول الجنة بل انها توصلهم الى درجة تجعلهم یزاحمون الانبیاء مراتبهم فی الجنة.( المرجع : کتاب من لایحضره الفقیه 3 :366 )
(2) تفسیر منهج الصادقین للملا الکاشانی 2/493
(3) عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم قال: قال الله عز وجل : إنی غفرت للمتمتعین من النساء ! المستدرک (مستدرک الوسائل)الجزء 14 ص 452.( وانظر: کتاب من لایحضره الفقیه 3 :366 )
✅پس به عینه ازدواج موقت زنای شرعی میباشد.
تصور کنید دختر و پسری در خانه ای مشغول زنا کردن هستند سپس به ناگاه اولیای انها و یا پلیس آنها را کشف میکند و آنها را به جرم زنا میخواهد دستگیر کند .
⭕در این لحظه دختر و پسر نه تنها شرمگین نمیشوند بلکه با تمام حق به جانبی آنها را متهم میکنند و به خاطر اینکه قصد بی آبرو کردن آنها را داشته اند از آنها شکایت نیز میکنند و میگویند ما ازدواج موقت یک ساعته کرده بودیم.
👌 پس به همین منوال نه تنها زنای آنها ثابت نمیشود بلکه ازدواج موقت حیله ای شرعی و بسیار کثیف برای ترویج زنا در جامعه است.
⬅وسیله ای برای بی ناموس کردن دختران ساده لوح و شهوت رانی مردان فاسد الاخلاق. ازدواج موقت را جز فاجران کسی انجام نمیدهد و نه تنها جامعه را سالم نگه نمیدارد بلکه فساد اخلاقی و قباحت فکری در اذهان جامعه ایجاد میکند. طوری که همه در فکر زنای یک ساعتی با مهر اسلامی خواهند بود. و بعضی ها هم مغازه تن فروشی باز میکنند و در قبال هر ساعت استمتاع پول های کلانی دریافت میکنند.
💥👌ازدواج موقت کم کم دختر باکره ای را در جامعه باقی نخواهد گذاشت.
❓آیا فرقی بین آن زنا کاری که تنها اوراد و کلماتی عربی بر زبان نیاورده با دختر و پسری که ازدواج موقت میکنند وجود دارد؟ وجه تمایز این دو تنها دو جمله ی عربی میباشد.
علمای شیعه اجازه ی باز کردن دکان هایی میدهد که در آن زنان شیعه با تن فروشی
کسب درامد کنن
پاسخ:
بهتر است به جای کپی پیست کردن از دین و مذهب باطل خود دفاع کنید و به مطالب وبلاگ پاسخ دهید.

اولا این مطلبی که از تفسیر " منهج الصادقین " نقل نموده اید بنده تحدی میکنم این مطلب رو از خود این کتاب ارائه بدید ! اصلا چنین مطلبی در این کتاب وجود خارجی هم نداره !

نکته ی دیگه هم این که در مورد فتوای آیت الله سیستانی یا مشابه اون ، نکاح متعه ی زنان فاحشه طبق نظر بسیاری از فقهاء کراهت شدید داره و بعضی از فقهاء هم اون رو اجازه نداده اند و برخی هم که اجازه دادند کراهت رو برای اون مطرح کرده اند.

نکته ی دیگه هم این که اگر نکاح متعه زنا باشه !!! باید شما بگید پس پیامبر هم دردوره ای زنا رو آزاد کرده و خیلی از صحابه هم زنا کرده اند و خیلی از صحابه از زنا دفاع کرده اند !!!

نکته ی دیگه این که بن عثیمین عالم شما میگه بعضی از صحابه زنای محصنه و غیر محصنه کرده اند ! اگر راست میگید از صحابه ی زناکاری همچون خالد بن الولید لعنة الله علیه دفاع کنید !

بن عثیمین ( از علمای وهابی ) : برخی صحابه دزدی کردند،زنا کردند و شراب نوشیدند !

http://al-shia.blog.ir/post/108

نهایتا باید شما به این سوال پاسخ بدید که آیا پیامبر هم زنا رو در جامعه در مدتی (طبق اعتقاد شما) رواج داد ؟ آیا بعضی از صحابه زنا رو شرعی میدونسته اند ؟


عمرو بن دینار،عالم بزرگ و امام اهل سنت : استمناء اشکالی ندارد !!!

http://al-shia.blog.ir/post/107

اصحاب ابن قیم جوزیة و جواز استفاده از آلت مصنوعی برای زنان !!!

http://al-shia.blog.ir/post/81


اما برای این که بدونید چه کسانی زناکار یا زنا زاده یا لواط کار هستند:

ابن کثیر دمشقی : اکثر فقهاء و پادشاهان و نویسندگان و قضات و عوام اهل سنت آلوده به لواط بوده اند !!!

http://al-shia.blog.ir/post/239

زهری (از علمای بزرگ اهل سنت) : برخی از علمای اهل سنت حاصل عمل نامشروع (زنا) هستند !!!

http://al-shia.blog.ir/post/212


الکُلَیْنی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: «کَانَ النَّاسُ أَهْلَ رِدَّةٍ بَعْدَ النَّبِیِّ - صلى الله علیه وآله وسلم - إِلَّا ثَلَاثَةً» فَقُلْتُ: وَمَنِ الثَّلَاثَةُ؟ فَقَالَ: «الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ، وَأَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ، وَسَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ، رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْهِمْ» (الکافی 8/ 245 وقال المجلسی: حسن). عجیبه اون 800صحابی که با سیدنا علی در جنگ صفین و نهروان همراه بودند کافر میدانند خود اهل بیت که از سه بیشترند  پس عمار حذیفه و ام سلمه و خدیجه وووووو اینا چه شد در حالیکه قران می گوید و کلاوعدالله الحسنی
پاسخ:
بهتر هست به جای کپی پیست و درماندگی و عجز از پاسخ به مطالب وبلاگ، کمی تحقیق کنید !

در حماقت طرح کننده ی این شبهه همین بس که خود امام معصوم این که همه مرتد شده باشند رو رد میکنند :

 مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ارْتَدَّ النَّاسُ إِلَّا ثَلَاثَةٌ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَیْنَ أَبُو سَاسَانَ وَ أَبُو عَمْرَةَ الْأَنْصَارِی‏.

و اون فرد جاهل طرح کننده ی شبهه نمیدونه که ارتداد در اینجا ناظر به قرینه هست.

اما شما باید پاسخ بدید که چرا خودتون مردم و صحابه رو مرتد دونسته اید ؟!

أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ قَتَادَةَ، قَالَ: «لَمَّا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ارْتَدَّتِ الْعَرَبُ إِلَّا ثَلَاثَةَ مَسَاجِدَ، مَسْجِدَ الْحَرَامِ، وَمَسْجِدَ الْمَدِینَةِ، وَمَسْجِدَ الْبَحْرَیْنِ»

میبینید که این شما هستید که همه ی عرب رو به جز اهل مسجد الحرام و مسجد مدینه و مسجد بحرین مرتد دونسته اید !!! در حالی که ما هرگز چنین اعتقادی نداریم.
شیعه میگه امام معصومه.
اینجا امام اعتراف به همه گناهان کرده.
ذنب المعصوم

فی الکافی عن محمد بن سلیمان، عن أبیه قال: خرجت مع أبی الحسن موسى الکاظم بن جعفر (علیه السلام) إلى بعض أمواله فقام إلى صلاة الظهر فلما فرغ خر لله ساجدا فسمعته یقول بصوت حزین وتغرغر دموعه. " رب ( عصیتک بلسانی ) ولو شئت وعزتک لاخر ستنی ( وعصیتک ببصری ) ولو شئت وعزتک لا کمهتنی و ( عصیتک بسمعی ) ولو شئت وعزتک لاصممتنی و ( عصیتک بیدی ) ولو شئت وعزتک لکنعتنی. و ( عصیتک برجلی ) ولو شئت وعزتک لجذمتنی و ( عصیتک بفرجی ) ( ما هو عصیان الفرج غیر الفاحشة و الزنا. و اقل تقدیر الاستمناء!!!!! ) ولو شئت وعزتک لعقمتنی و ( عصیتک بجمیع جوارحی ) التی أنعمت بها علی ولیس هذا جزاؤک منی " قال: ثم أحصیت له ألف مرة وهو یقول: " العفو العفو " قال: ثم الصق خده الایمن بالارض فسمعته وهو یقول، بصوت حزین " بؤت إلیک بذنبی عملت سوءا وظلمت نفسی فاغفر لی فانه لا یغفر الذنوب غیرک یا مولاى " ثلاث مرات ثم الصق خده الایسر بالارض فسمعته یقول: " ارحم من أساء واقترف واستکان واعترف " ثلاث مرات ثم رفع رأسه.
- 418 - الکافی ج 1 ص 90.

الکافی ج 3 ص 326 .

التهذیب ج 1 ص 166 ،

ورواه فی المصباح ص 46 .
مصباح الکفعمی ص 26 .
پاسخ:
اولا : روایت ضعیف هست پس بذارید داخل جیبتون حالشو ببرید :))))

ثانیا : در جهل اون کسی که این شبهه رو طرح کرده همین بس که روایات عصمت ائمه متواتر هست و اصل قرآنی داره و هیچ خبری نمیتونه اون رو رد کنه.

ثالثا : این روایت اصلا هیچ ارتباطی به عصمت نداره بلکه امام معصوم داره شیوه های تبیین دعا رو یاد مخاطب میده و این یک چیز خیلی رایج هست.

رابعا : خیلی از اوقات امام معصوم و همینطور پیامبر گناه امت رو گناه خودشون میدونن و به همین دلیل از اون ها هم استغفار میکنن.

خامسا : بعضی از مطالبی که داخل پرانتز ها هست به وسیله ی دستان خبیث طرح کننده ی شبهه مطرح شده مثلا { ( ما هو عصیان الفرج غیر الفاحشة و الزنا. و اقل تقدیر الاستمناء!!!!! ) } !!!

سادسا : در قرآن هم همین مطلب رو داریم.مثلا خداوند در قرآن خطاب به پیامبر میگن " استغفر لذنبک العظیم " ! آیا پیامبر مرتکب ذنب عظیم شدن العیاذ بالله ؟ یا جهل وهابیون تمومی نداره ؟!

بهتر هست به جای کپی پیست از امثال آشغال دونی هایی مثل شبکة الدفاع و سرداب و امثالهم برید تحقیق کنید ! :)))
آیت الله خویی در ﻛﺘﺎﺏ ﺻﺮﺍﻁ ﺍﻟﻨﺠﺎﺓ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﻲ ﺍﻟﺴﺘﺮ ﻭﺍﻟﻨﻈﺮ
ﻭﺍﻟﻌﻼﻗﺎﺕ می گه اگه دوتا مرد عورت های خودشون لمس بکنن از بالای لباس اشکال نداره:
www.alseraj.net/maktaba/kotob/feqh/serat3/
html/bo/sirat/3/24.htm#56
ﺳﺆﺍﻝ :784 ﻫﻞ ﻳﺠﻮﺯ ﻟﻤﺲ ﺍﻟﻌﻮﺭﺓ ﻣﻦ ﻭﺭﺍﺀ ﺍﻟﺜﻴﺎﺏ
ﻣﻦ ﺍﻟﺮﺟﻞ ﻟﻌﻮﺭﺓ ﺭﺟﻞ ﺁﺧﺮ، ﻭﻣﻦ ﺍﻟﻤﺮﺃﺓ ﻟﻌﻮﺭﺓ
ﺃﺧﺮﻯ، ﻟﻤﺠﺮﺩ ﺍﻟﻠﻌﺐ ﻭﺍﻟﻤﺰﺍﺡ، ﻣﻊ ﻓﺮﺽ ﻋﺪﻡ ﺇﺛﺎﺭﺓ
ﺍﻟﺸﻬﻮﺓ؟
ﺍﻟﺨﻮﺋﻲ : ﻻ ﻳﺤﺮﻡ ﻓﻲ ﺍﻟﻔﺮﺽ، ﻭﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ

: ایت الله محمد صادق روحانی تغییر جنسیت را جواز میدهد
ﺍﻟﺴﺆﺍﻝ : ﻣﺎ ﺣﻜﻢ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺍﻟﺠﻨﺲ ﻛﺄﻥ ﻳﺘﺤﻮﻝ ﺍﻟﺬﻛﺮ
ﺇﻟﻰ ﺍﻧﺜﻰ ﺃﻭ ﺍﻟﻌﻜﺲ ؟
ﺍﻟﺠﻮﺍﺏ : ﺑﺎﺳﻤﻪ ﺟﻠﺖ ﺃﺳﻤﺎﺋﻪ ﻻ ﺃﺭﻯ ﻭﺟﻬﺎ ﻟﻌﺪﻡ
ﺍﻟﺠﻮﺍﺯ
پاسخ:
در مورد آیت الله خوئی این از جهل مطرح کننده ی شبهه هست که هنوز مبانی فقهی آیت الله خوئی رو نمیدونه که آیت الله خوئی حد عورت رو " ما بین السرة والرکبة " میدونن و بر همین مبنا فتوا داده اند.به علاوه لمس عورت با هر هدفی طبق نظر همه ی مراجع حرام هست (مگر در مورد اضطرار و ناچاری مثلا برای عمل پزشکی)

خود آیت الله خوئی هم در رساله ی خودشون به همین مورد اشاره میکنن :

http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/38372/%D8%AA%D9%88%D8%B6%D9%8A%D8%AD_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A6%D9%84/preview/30327/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A_%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/#page=436

اینجاست که جهل مطرح کننده ی شبهه به مبانی فقهی آیت الله خوئی در حد عورت ثابت میشه باید گفت لعنت خداوند بر کذابین !

در مورد تغییر جنسیت هم جدای از هر فتوایی بنده از شما میپرسم اگر وجودش رو دارید جواب بدید :

قاعده ی متفق علیه در اصول فقه داریم که میگه : " الاصل فی الاشیاء الاباحة " (اصل بر اباحه هست) حالا شما در حرمت تغییر حنسیت اگر وجودش رو دارید نص صریح بیارید چون برای تحریم یک چیزی نص صریح میخوایم.اگر مرد هستید نص صریح بیارید :)))
آیت الله خوئی حد عورت رو " ما بین السرة والرکبة " میدونن و بر همین مبنا فتوا داده اند.....

یک سوال: وقتی آیت اله خویی حد عورت رو بین ناف تا زانو میدونه،خب آلت هم جزوش میشه دیگه..پس میشه دست زد .درسته؟ خویی هم می گوید حرام نیست دست بزند!!!
پاسخ:
جهل شما همین جا معلوم میشه ! آیت الله خوئی حد عورت رو " ما بین السرة والرکبة " میدونن و از طرف دیگه در رساله شون دست زدن و حتی نگاه کردن به عورت رو هم حرام میدونن (مگر در حالت اضطرار مثل درمان های پزشکی) یعنی ما بین السرة والرکبة منهای این قسمت ها :)))   (هنوز ظاهرا چون شما از ابتدائیات اصول فقه شیعه ی امامیه - انار الله برهانهم - خبر ندارید نمی دونید که تمامی فقهاء شیعه در مورد نگاه کردن و لمس آلت تناسلی (به جز برای زن و شوهر) اون رو حرام میدونن مگر در شرایط اضطرار که نشه کاری غیر از اون رو انجام داد !

این ها رو هم ببینید براتون خوبه :))))  :

مجاهد (از علمای مشهور اهل سنت) و بیان شیوع خود ارضایی و جواز آن در بین مخالفین شیعه !

http://al-shia.blog.ir/post/223

ابن کثیر دمشقی : اکثر فقهاء و پادشاهان و نویسندگان و قضات و عوام اهل سنت آلوده به لواط بوده اند !!!

http://al-shia.blog.ir/post/239

زهری (از علمای بزرگ اهل سنت) : برخی از علمای اهل سنت حاصل عمل نامشروع (زنا) هستند !!!

http://al-shia.blog.ir/post/212


ابوحنیفه : لواط حد ندارد و حج و روزه را باطل نمی کند و غسل هم برای آن واجب نیست !

http://al-shia.blog.ir/post/222

عمرو بن دینار،عالم بزرگ و امام اهل سنت : استمناء اشکالی ندارد !

http://al-shia.blog.ir/post/107

اصحاب ابن قیم جوزیة (از علمای مشهور وهابی) و صدور جواز استفاده از آلت مصنوعی برای زنان !!!

http://al-shia.blog.ir/post/81

با لواط کار ها و زنازاده ها و .... این ها میخواید چه کار کنید ؟ :))))
در سوال....صرفاً جهت اطلاع

با دختر زناکاری به نیت صیغه زنا کردم آیا جایز است؟ محمد صدیق روحانی: بله جایز است

شاهکارترین فتواهای شیعه را در باب صیغه و میغه پیدا میکنید. در اینجا دو فتوای بسیار جالب را برایتان آورده ام.....الی آخر...

در پاسخ نوشتید :
پاسخ در بالا داده شد.به علاوه ابوحنیفه قائل به این هست که..

کجا داده شد؟ برادر کاری به ابوحنیفه فعلا نداریم.پاسخ هم در بالا داده نشد.کجاست؟
پاسخ:
جهل شما در مسائل اصول فقه بیشتر از گذتشه داره خودش رو نشون میده ! جوابش داده شد اگر میخوندید و دنبال کپی پیست نبودید :)))

اینه :

" نکته ی دیگه هم این که در مورد فتوای آیت الله سیستانی یا مشابه اون ، نکاح متعه ی زنان فاحشه طبق نظر بسیاری از فقهاء کراهت شدید داره و بعضی از فقهاء هم اون رو اجازه نداده اند و برخی هم که اجازه دادند کراهت رو برای اون مطرح کرده اند. "

به علاوه قاعده ی اصول فقهی مجمع علیه این هست که " الاصل فی الاشیاء الاباحة " شما اگر نص بر تحریم دارید بسم الله :))))

اول برید اصول فقه بخونید بعد بحث کنید :))) البته اصول فقه به سبک ابوحنیفه نباشه که به لواط اون دید رو داره یا همون قول ابوحنیفه که میگه اگر زنی رو برای زنا اجاره کنی حد نداره  :)))

ابوحنیفه رو میخوای چه کارش کنی که میگه اگر زن رو برای زنا کرایه کنی حد نداره :))))
۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۷ مالک اشتر
سلام علیکم
اشکالی در این سند می باشد آیا؟

 عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن علی بن الحکم، عن محمد بن سلیمان، عن أبیه قال: .....
لطفا اگر اشکالی هست،ذکر کنید با اقوال بزرگان.
ممنون از شما
پاسخ:
وعلیکم السلام

محمد بن سلیمان الدیلمی : ضعیف

ابیه (سلیمان الدیلمی) : کذاب غال
ایراد گرفته می شود که ام المومنین عایشه به غلام بزرگی شیر داده است! در کتب شیعه آمده است:
محمد بن یعقوب ، عن محمد بن یحیى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن محبوب ، عن ابن سنان - یعنی عبد الله - ، عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) قال : سئل وأنا حاضر ، عن امرأة أرضعت غلاما مملوکا لها من لبنها حتى فطمته هل لها أن تبیعه ؟ فقال : لا هو ابنها من الرضاعة حرم علیها بیعه واکل ثمنه ثم قال : ألیس رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) قال : یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب . ورواه الشیخ بإسناده عن أحمد بن محمد مثله .
وسائل الشیعة (آل البیت) - الحر العاملی - ج 20 - ص 405
پاسخ:
اولا : شیعه اصلا و ابدا چیزی تحت عنوان " رضاع ی کبیره " نداره اما مخالفین شیعه مطلبی تحت عنوان " رضاعه ی کبیره " دارن و در کتب فقهی و حدیثی به اون باب هم اختصاص دادن و در موردش از عائشة (  :)))))  ) حدیث دارن و بحث کردن و فتوا هم دادن ! :)))  (عائشة خودش هم عمل رضاعه ی کبیر رو انجام داده)

ثانیا : اجماع علمای شیعه بر مبنای روایات این هست که بعد از دوسال اصلا شیر دادن و محرمیتی در کار نیست ! (بقر خلاف بعضی از علمای عامه که رضاعه ی کبیر دارن و به عائشة اقتدا کرده اند !!!)

ثالثا : در این روایت و مشابه اون اشاره به شرایط کودکی و قبل از دو سال اون " غلام " دارن نه به شرایط فعلی ! (این چیزی هست که ناصبی احمق نفهمیده و نمیخواد بفهمه) به عنوان مثال فرض کنید که شخصی که در کودکی قبل از دو سال از زنی شیر خورده (رضاع) از جایی رد میشه و یکی دیگه به رفیقش میگه این همونی هست که از فلان زن شیر خورده.این یعنی چی ؟ یعنی در کودکی شیر خورده نه الان ! و این از اسالیب بیان و گفتار هست که ناصبی احمق نمیفهمه !

رابعا : پاسخ کامل و مفصل به شبهه ی رضاعه ی کبیر در کتب شیعه (اصلا شیعه چیزی به نام رضاعه ی کبیر نداره و حتی یک فقیه سطح پایین هم چنین چیزی نگفته) :

http://www.aparat.com/v/kl7gY
سؤال 1068: ماهو حکم شرب حلیب المرأة سواء کان الشارب زوجها أم شخصا آخر؟
الخوئی: لا بأس بذلک فی نفسه.
[2015/7/6، 16:40] ‪+98 917 080 8281‬: سوال 5 در سایت زیر
http://www.alseraj.net/ar/fikh/1/?UbfASzJOzK1074534851&1&30&1
این هم مدرک از سایت خود آقای خوئی الإستفتاء : 1935
http://www.al-khoei.us/fatawa1/?id=1311
ههههههههه
پاسخ:
این هم که از مطالب قدیمی و پوسیده ی عامه هست ! مشکل این فتوا کجاست ؟ مشکلش چیه ؟ داره میگه " شرب " شیر یک زن اشکالی نداره.خب چه اشکالی داره ؟! " شرب " با " رضاع " از زمین تا آسمون فرق داره و این چیزی هست که نواصب (امثال زبی و فاسق بن پلید و احسان بوشهری حرامی و رفقاشون) نمیتونن بفهمن ! :)))))  (شرب یعنی نوشیدن مثلا در کاسه و لیوان و مثل اون اما رضاع فقط و فقط مستقیما از سینه ی زن هست)

مخالفین اگر غیرت دارن در مورد رضاعه ی کبیر عائشة جواب بدن.به عنوان نمونه :

http://al-shia.blog.ir/post/244

http://al-shia.blog.ir/post/243

http://al-shia.blog.ir/post/242

http://al-shia.blog.ir/post/241
قرض دادن لباس زیر حضرت فاطمه به اهل یهود توسط حضرت علی:
قرض دادن لباس حضرت فاطمه به یهود
روی أن علیا استقرض من یهودی شعیرا فاسترهنه شیئا فدفع إلیه ملاءة فاطمة رهنا وکانت من الصوف
بحار الانوار ج 43 ص 20
پاسخ:
این مساله رو اولین بار در فضای فارسی زبان یک ناصبی ( که در نطفه ی او هم شک هست - اوربان موحد = گوربان مناکح - ) مطرح کرد و با این مطلب حماقت و جهل و نصب خودش رو ثابت کرد و مفتضح شد !

اولا : روایت از جهت سندی در نهایت ضعف هست.

ثانیا : " ملاءة " اصلا بر خلاف تلبیس ناصبی لباس زیر نیست بلکه اتفاقا لباسی هست که روی لباس های دیگه قرار میگیره ! (یعنی ناصبی حرامزاده دقیقا بر عکس معنا کرده !)

به عنوان نمونه :

أَخْبَرَنَا إِسْحَاق بْنُ إِبْرَاهِیمَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِدْرِیسَ، قَالَ: سَمِعْتُ حُصَیْنَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ یُحَدِّثُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ جَاوَانَ، عَنْ الْأَحْنَفِ بْنِ قَیْسٍ، قَالَ: خَرَجْنَا حُجَّاجًا فَقَدِمْنَا الْمَدِینَةَ وَنَحْنُ نُرِیدُ الْحَجَّ، فَبَیْنَا نَحْنُ فِی مَنَازِلِنَا نَضَعُ رِحَالَنَا، إِذْ أَتَانَا آتٍ، فَقَالَ: إِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا فِی الْمَسْجِدِ وَفَزِعُوا، فَانْطَلَقْنَا فَإِذَا النَّاسُ مُجْتَمِعُونَ عَلَى نَفَرٍ فِی وَسَطِ الْمَسْجِدِ، وَفِیهِمْ عَلِیٌّ، وَالزُّبَیْرُ، وَطَلْحَةُ، وَسَعْدُ بْنُ أَبِی وَقَّاصٍ، فَإِنَّا لَکَذَلِکَ إِذْ جَاءَ عُثْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَلَیْهِ مُلَاءَةٌ صَفْرَاءُ، قَدْ قَنَّعَ بِهَا رَأْسَهُ .....

عثمان لباس زیرش معلوم بوده و با لباس زیر راه میرفته ؟؟!! :)))))

اما توهین مخالفین به حضرت فاطمه (س) در مورد پوشش و حجاب رو میتونید در بخش آخر مطلبی که در لینک زیر قرار داره مطالعه کنید :

http://al-shia.blog.ir/post/164
وقتی حضرت فاطمه به حضرت علی می گوید خائن!!!
http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/image/10732
صفحه 203 از جلد اول
پاسخ:
اولا لینکی که دادید هیچ چیزی رو نمیاره.

ثانیا : این مساله رو علامه مجلسی از روایتی در بحار نقل میکنن که جدای از بحث سندی :

در اون روایت اصلا لفظ " خائن " وجود نداره !

نکته ی دیگه هم این که بر خلافت تلبیس و تدلیس ناصبی (لعنة الله علیه) حضرت زهراء (س) هرگز امیر المومنین رو با لفظ منفی خطاب نمیکنن بلکه حضرت زهراء خطاب به امیر المومنین میگن که تو به گونه ای در خانه نشسته ای که گویی کسی که مرتکب خطا شده (نقل به مضمون) تویی نه مخالفینت (ابوبکر و عمر) یعنی دقیقا بر اساس این روایت حضرت زهراء (س) دارن بر خیانت و غاصب بودن ابوبکر و عمر و انصار و اعوانشون تصریح میکنن !

برای اینکه دهان ناصبی احمق (که احتمالا نطفه ی فرد مطرح کننده ی این شبهه هم مشکل داره) بسته بشه عین متن روایت با ترجمه ی صحیح و بدون اشکال رو قرار میدم :


 لَمَّا انْصَرَفَتْ فَاطِمَةُ مِنْ عِنْدِ أَبِی بَکْرٍ أَقْبَلَتْ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَتْ لَهُ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ اشْتَمَلْتَ شِیمَةَ الْجَنِینِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ فَنَقَضْتَ قَادِمَةَ الْأَجْدَلِ فَخَانَکَ رِیشُ الْأَعْزَل‏ .....


هنگامى که فاطمه علیها السّلام از نزد ابو بکر بازگشت پیش على علیه السّلام آمده گفت: اى فرزند ابو طالب! آیا همچون جنین پرده‏ نشین شده‏ اى و چون کسى که به او تهمت زده‏ اند در گوشه خانه نشسته‏ اى؟ .....

اینجاست که تلبیس ناصبی احمق (امثال فاسق بن پلید روم صدای نواصب) بر ملا میشه و حرفی برای گفتن ندارن ! این احمق ها نمیدونن که این نص، عین تصریح به غاصب بودن ابوبکر و عمر و خائن بودن اون هاست !
عن العلل بسند جید - إلى أن قال - : فنظرت إلى شئ ذهب منه عقلی فاستقبلت الأرض بوجهی ویدی فألهمت أن قلت : سبحان ربی الأعلى وبحمده لعلو ما رأیت فقلتها سبعا ، فرجعت إلى نفسی
جواهر الکلام ج 10 ص 184
خخخخخ
پاسخ:
اون احمق ناصبی که این روایت رو آورده اصولا چیزی سر در نمیاورده و صرفا از منتدیات الدفاع عن السنة (آشغالدونی نواصب) کپی کرده ! اصلا مشکلی در این روایت نیست و مشکل در نفهم بودن نواصب هست ! (امثال زبی و فاسق بن پلید حرامی)

(روایت فوق داره معراج پیامبر و پیچیدگی ها و کیفیت اون رو شرح میده و عقل نواصب از درک اون عاجز هست)
ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺤﻀﺮ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﺭﺍﻓﻀﻪ
ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻟﻘﻤﯽ ﺻﺎﺣﺐ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻫﻤﻌﺼﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﮑﺮﯼ ﺑﻮﺩﻩ
ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮﺵ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻧﻘﻞ ﻧﮑﺮﺩﻩ ?
ﭼﺮﺍ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﻧﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﻣﺴﺘﻔﯿﺾ ﺑﺸﻪ ??
ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﻘﻞ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﯿﺮ ?
پاسخ:
دوست عزیز قبل از این که پاسخ رو عرض کنم مطلبی رو از خدمتتون میپرسم.اگر شیعه هستید لطفا اینطور ناشناس مطالب رو کپی پیست نکنید (از فیسبوک نواصب و سایت های دیگه) و با اسم معلوم و مشخص مطالب رو قرار بدید و بنده هم سر فرصت و با حوصله پاسخ میدم و از زیادی سوالات هم مشکلی ندارم و در اسرع وقت سعی میکنم پاسخ ها رو قرار بدم. (نیازی به مخفی کردن هویت نیست چون آی پی شما مشخص هست و با اسم مشخص فعالیت کنید و اینطوری بهتر هست) (در صورتی که از این به بعد صرفا شبهات رو کپی پیست کنید و برای ما ثابت بشه که دنبال جواب نیستید و قصد شبهه پراکنی دارید به سوالات شما پاسخ نخواهیم داد اما اگر واقعا دنبال جواب باشید و این برای ما ثابت بشه به سوالات پاسخ میدیم والا کار ما فقط وقت تلف کردن خواهد بود !) (نکته ی دیگه هم این که خواهشا قبل از قرار دادن مطالب به صورت کپی پیستی در اینجا، خودتون هم در موردش تحقیق کنید (اگر شیعه هستید) و وقتی به جوابی نرسیدید و هیچی به ذهنتون نرسید اینجا قرار بدید والا برای بنده هم وقت گیر هست کار پاسخ به سوالات به خصوص تایپ اون ها پس خواهشا خودتون هم تحقیق کنید)

اگر هم از مخالفین هستید ( چه سنی و چه وهابی ) انتظاری نداریم که با آیدی معلوم فعالیت کنید چون که خلیفه ی دوم شما در روایتی با سند معتبر میگه در جنگ احد مثل بز کوهی فرار میکردم و به همین دلیل انتظاری از شما نخواهیم داشت !

اما پاسخ :

باید خدمتتون عرض کنم که این مطلب رو یک بیسواد ناصبی جدیدا روی فیسبوک خودش گذاشت که حماقت به تمام معنای خودش رو با این سوال ثابت کرد ! :)))

این سوال از چند بعد جواب داره :

یکی این که " علی بن ابراهیم القمی " رحمة الله علیه در جایی زندگی میکردن که از نظر جغرافیایی فاصله ی بسیار بسیار زیادی با امام (ع) داشتند.

نکته ی دیگه این که " علی بن ابراهیم القمی " رحمة الله علیه در اواسط عمر خودشون بیناییشون رو از دست دادن و با این شرایط کار برای رفت و آمد عادی روزمره هم دشوار میشه چه برسه به سفر به مناطق دوردست.

برای اطلاع مختصر از زندگی " علی بن ابراهیم " میتونید از لینک زیر استفاده کنید :

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4184/26370

نکته ی دیگه ای که این ناصبی ملعون ( که اسمش زبیییییی هست و این مطلب رو در فیس گذاشته و این شخص همون کسی هست که فرق محقق کتاب و مولف کتاب رو هم نمیدونه !!!) ازش غافل بوده، شرایط سخت و دشوار دوران زندگی امام حسن عسکری (ع) هست که حتی افراد نزدیک به ایشون هم به سختی با ایشون رفت و آمد داشتن و اصلا لقب " عسکری " به دلیل سکونت دادن اجباری ایشون در مدت طولانی در منطقه ی نظامی هست و در دوره ی ایشون عباسیان قدرت بالایی گرفته بودن اون وقت این احمق ناصبی انتظار داره یکی از ایران بلند بشه بره بگه امام حسن عسکری کجاست که ازش روایت بشنوم ؟؟!!! نزدیکان امام هم تحت شدیدترین کنترل ها بودن و امام (ع) در دوران امامتشون از شش ساال، سه سال رو دز زندان بودن و در کل این دوران هم در مورد معارف دینی و مسائل مهم فقط خواص خودشون رو تربیت کردن و اصلا مجال این نبوده که کسی سفر کنه برای شنیدن روایت و یادگیری معارف به صورت مستقیم از خود امام والا قبلش جونش رو از دست میداد ! (همین الان شما به جنایات عربستان سعودی در حق زائران شیعه در مکه و مدینه دقت کنید که با وجود قوانین بین المللی چه کار میکنن وای به حال روزی که قدرت در دست این ها باشه لعنة الله علیهم اجمعین)

به طور کلی ؛ دوران امام حسن عسکری (ع) دوران شدیدا سخت و تحت شدیدترین کنترل های نظامی بوده ولی با این حال امام شاگردانی رو تربیت کردن.برای آگاهی از شرایط زندگی امام حسن عسکری (ع) به صورت مختصر میتونید لینک زیر رو مطالعه کنید :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=46

این هم اعتراف عالم اهل تسنن مبنی بر این که هر کس میخواسته با اهل بیت در ارتباط باشه از کشته شدن و خطر جانی میترسیده :

http://al-shia.blog.ir/post/113
سلام برادر
در بحث رضاع،لطف کردید و پاسخ دادید
ممنون میشم اگه ترجمه این روایت رو ارائه بدی
سئل وأنا حاضر ، عن امرأة أرضعت غلاما مملوکا لها من لبنها حتى فطمته هل لها أن تبیعه ؟ فقال : لا هو ابنها من الرضاعة حرم علیها بیعه واکل ثمنه ثم قال : ألیس رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) قال : یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب
پاسخ:
وعلیکم السلام

از او در مورد زنی که غلام مملوکش را از شیر خودش شیر داده است تا اینکه او را از شیر گرفته است سوال شد و من حاضر بودم که آیا می تواند او را بفروشد ؟ گفت : خیر او پسر رضاعیش است و حرام است که او را بفروشد و پولش را استفاده کند سپس گفت : آیا این پیامبر نیست که فرموده است : رضاع آن چه که از نسب حرام می شود را حرام می کند .....

یعنی یک زنی پسری را تا قبل از دو سالش شیر داده و سپس آن پسر غلام مملوک او بوده و این زن نمی تواند چون این پسر غلامش است، او را به عنوان غلام به فرد دیگری بفروشد چون شرعا پسر اوست. (یعنی زن تا قبل از دو سال به آن پسر شیر داده و لفظ " فطمت " که به معنی از شیر گرفتن است نیز به همین معنا دلالت می کند) (همچنین در متن روات گفته شده " ارضعت " یعنی قبلا شیر داده و نگفته " شیر می دهد " ترضع " که همان شیر دادن در گذشته را در نظر دارد.

پاسخ دیگه هم این که " غلام " به بچه از زمانی که متولد میشه اطلاق میشه و نه فقط به فرد نوجوان ضمن این که غلام در این روایت به معنای نوکر و خدمتکار هست.معنای کلمه ی غلام که میتونه طفل هم معنی بده رو ایـــنــــــجا میتونید ببینید.
سلام علیکم
برادر ضمن تشکر از شما،یک گله دارم ازتون و اون اینکه جواب هاتون،ناقصه.کامل نیست.
در پاسخ به شبهه لباس فاطمه سلام الله علیها،فرمودید: روایت از جهت سندی در نهایت ضعف هست.
نهایت ضعف برای چیه؟به خاطر روی که مجهوله؟

بعد فرمودید:
" ملاءة " اصلا بر خلاف تلبیس ناصبی لباس زیر نیست بلکه اتفاقا لباسی هست که روی لباس های دیگه قرار میگیره
خب ممنون میشم ذکر کنید کدام لغت شناس معروف،این کلمه را به لباس های رو ،ترجمه کرده؟متن را ذکر کنید با آدرس
حاج آقا کامل پاسخ بدید خواهش می کنم.ناقص اند پاسخهایی که میدید
ممنون از شما یاعلی
پاسخ:
وعلیکم السلام

اولا کسی که به روایتی احتجاج میکنه باید صحت اون روایت رو در نزد شیعه ثابت کنه والا ما حق نداریم اینطوری بحث رو ادامه بدیم.

ثانیا اون روایت اصلا سند نداره بلکه با لفظ " رُِویَ " که صیغه ی تمریض هست بیان شده.چه طور چیزی که سند نداره پذیرفته میشه ؟

در مورد کلمه ی " ملاءة " هم خیلی مشهور و واضح هست و اون ناصبی حرامزاده بوده که جور دیگه معنا کرده و روایت مثال رو هم اگر دقت کنید میگه عثمان " ملاءة " زرد رنگ " پوشیده و همه دیدن.

المُلاءُ، بالضم و المدّ: جمع مُلاءةٍ، و هی الإِزارُ و الرَّیْطة.

لسان العرب (ج1،ص160)


ملاءة = ازار، ریطة ( کلیک کنیـــــــــد و کلیک کنیــــــــد )

* نکته ی پایانی هم اینکه حاج آقا !!! نیستم یه جوون معمولی هستم :)))
این ورایت رو هم ترجمه نکردید مال عثمان:

خَرَجْنَا حُجَّاجًا فَقَدِمْنَا الْمَدِینَةَ وَنَحْنُ نُرِیدُ الْحَجَّ، فَبَیْنَا نَحْنُ فِی مَنَازِلِنَا نَضَعُ رِحَالَنَا، إِذْ أَتَانَا آتٍ، فَقَالَ: إِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا فِی الْمَسْجِدِ وَفَزِعُوا، فَانْطَلَقْنَا فَإِذَا النَّاسُ مُجْتَمِعُونَ عَلَى نَفَرٍ فِی وَسَطِ الْمَسْجِدِ، وَفِیهِمْ عَلِیٌّ، وَالزُّبَیْرُ، وَطَلْحَةُ، وَسَعْدُ بْنُ أَبِی وَقَّاصٍ، فَإِنَّا لَکَذَلِکَ إِذْ جَاءَ عُثْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَلَیْهِ مُلَاءَةٌ صَفْرَاءُ، قَدْ قَنَّعَ بِهَا رَأْسَهُ

ترجمه کنید چون دارم پاسخ یه ناصبی رو میدم.ممنون زود
راستی دوتا روایت امروز درباره چشم چرونی صحابه براتون فرستادم که ترجمه کنید ولی هنوز پاسخ ندادید....خیلی نیازم هستند.ممنون میشم چون با نواصب هر روز و هرشب بحث دارم.زود لطفا.ممنون
پاسخ:
جَاءَ عُثْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَلَیْهِ مُلَاءَةٌ صَفْرَاءُ

داره میگه عثمان آمد در حالی که ملاءة ی زرد رنگ بر تن داشت ...
شرمنده من عربی خوبی ندارم اینو هم بگید المُلاءُ، بالضم و المدّ: جمع مُلاءةٍ، و هی الإِزارُ و الرَّیْطة.
پاسخ:
ملاء جمع ملاءة هست و ملاءة یعنی ازار و ریطة که معنی ازار و ریطة هم در پاسخ قبلی در قالب لینک قرار داده شد.
۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۹ مالک اشتر
سلام علیکم
ممنون  میشم پاسخ چندتا شبهه هستند رو بدید
واژه رافضه از کجا نشأت گرفت؟
شیعه ها وقتی سخنان زید بن علی بن حسین را شنیدند و دریافتند که او از شیخین ( ابوبکر و عمر رضی الله عنهما ) تبری نمی جوید و بلکه در حق ایشان میگوید : من جز به نیکی در مورد ایشان نمی گویم و پدرم نیز چنین بود بلکه علیه بنی امیه که پدر بزرگم ( حسین رضی الله عنه ) را به شهادت رساندند قیام نموده ام از او جدا شدند و سخنان وی را رد کردند به گونه ای که زید بن زین العابدین به ایشان گفت : مرا ترک کردید! و از آن روز ترک کنندگان { رافضه } نامیده شدند.
الفرق بین الفرق ص 25 الملل و النمل 155/1

واحد تحقیقات و پژوهش عبدالرحمن حسین زاده
پاسخ:
این از اکاذیب عامه و مخالفین شیعه هست و هر دو منبعی هم که نوشته شده از منابع عامه هست و نه منابع شیعی.به علاوه ما روایت معتبر داریم که لقب رافضه رو خداوند برای شیعیان انتخاب کرد چون باطل رو رفض کردند :

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو بَصِیرٍ وَ قَدْ خَفَرَهُ النَّفَسُ «6» فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ کَبِرَ سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ اقْتَرَبَ أَجَلِی مَعَ أَنَّنِی لَسْتُ أَدْرِی مَا أَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَیْفَ لَا أَقُولُ هَذَا فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُکْرِمُ الشَّبَابَ مِنْکُم‏ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَکَیْفَ یُکْرِمُ الشَّبَابَ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ فَقَالَ یُکْرِمُ اللَّهُ الشَّبَابَ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ أَنْ یُحَاسِبَهُمْ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا لَنَا خَاصَّةً أَمْ لِأَهْلِ التَّوْحِیدِ قَالَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا لَکُمْ خَاصَّةً دُونَ الْعَالَمِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنَّا قَدْ نُبِزْنَا نَبْزاً «1» انْکَسَرَتْ لَهُ ظُهُورُنَا وَ مَاتَتْ لَهُ أَفْئِدَتُنَا وَ اسْتَحَلَّتْ لَهُ الْوُلَاةُ دِمَاءَنَا فِی حَدِیثٍ رَوَاهُ لَهُمْ فُقَهَاؤُهُمْ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّافِضَةُ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْکُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سَمَّاکُمْ بِهِ أَ مَا عَلِمْتَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَنَّ سَبْعِینَ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ قَوْمَهُ ..... (الکافی،ج8،ص34)

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۰ مالک اشتر
سلام برادر عزیز
وهابیون به این روایت استناد می کنند و می گویند سرور ما امام حسن عسکری علیه السلام،بچه نداشته و زبانشان لال،عقیم بوده

لما اعتل بعث إلى أبی أن ابن الرضا قد اعتل فرکب من ساعته فبادر إلى دار الخلافة ثم رجع مستعجلا ومعه خمسة من خدم أمیر المؤمنین کلهم من ثقاته وخاصته، فیهم نحریر(1) فأمرهم بلزم دار الحسن وتعرف خبره وحاله وبعث إلى نفر من المتطببین فأمرهم بالاختلاف إلیه وتعاهده صباحا ومساء، فلما کان بعد ذلک بیومین أو ثلاثة اخر أنه قد ضعف، فأمر المتطببین بلزوم داره وبعث إلى قاضی القضاة فأحضره مجلسه وأمره أن یختار من أصحابه عشرة ممن یوثق به فی دینه وأمانته وورعه، فأحضرهم فبعث بهم إلى دار الحسن وأمرهم بلزومه لیلا ونهار فلم یزالوا هناک حتى توفی علیه السلام فصارت سر من رأى ضجة واحدة وبعث السلطان إلى داره من فتشها وفتش حجرها وختم على جمیع ما فیها وطلبوا أثر ولده وجاؤوا بنساء یعرفن الحمل، فدخلن إلى جواریه ینظرن إلیهن فذکر بعضهن أن هناک جاریة بها حمل(2) فجعلت فی حجرة ووکل بها نحریر الخادم وأصحابه ونسوة معهم، ثم أخذوا بعد ذلک فی تهیئته وعطلت الاسواق ورکبت بنو هاشم والقواد وأبی وسائر الناس إلى جنازته، فکانت سر من رأى یومئذ شبیها بالقیامة فلما فرغوا من تهیئته بعث السلطان إلى أبی عیسى بن المتوکل فأمره بالصلاه علیه، فلما وضعت الجنازة للصلاة علیه دنا أبوعیسى منه فکشف عن وجهه فعرضه على بنی هاشم من العلویة والعباسیة والقواد والکتاب والقضاة والمعدلین وقال: هذا الحسن بن علی بن محمد بن الرضا مات حتف أنفه على فراشه(3) حضره من حضره من خدم أمیر المؤمنین وثقاته فلان وفلان ومن القضاة فلان وفلان ومن المتطببین فلان وفلان، ثم غطى وجهه وأمر بحمله فحمل من وسط داره ودفن فی البیت الذی دفن فیه أبوه فلما دفن أخذ السلطان والناس فی طلب ولده وکثر التفتیش فی المنازل والدور وتوقفوا عن قسمة میراثه ولم یزل الذین وکلوا بحفظ الجاریة التی توهم علیها الحمل لازمین حتى تبین بطلان الحمل فلما بطل الحمل عنهن قسم میراثه بین امه وأخیه جعفر وادعت امه وصیته وثبت ذلک عند القاضی
کافی ج1ص740
ممنون اگر پاسخ شان را بدهید.خیلی مانور می دهند روی این
پاسخ:
این هم دقیقا مثل همون روایت اولی هست.راوی این داستان فقط و فقط " احمد بن عبید الله بن خاقان " هست که وزیر معتمد عباسی بوده و ناصبی بوده.
در کتب معتبر عزیزان شیعه در مورد شستن پا در هنگام وضو چنین آمده است:(( إن نسیت مسح رأسک حتى تغسل رجلیک فامسح رأسک ثم اغسل رجلیک)) ترجمه :اگر در هنگام وضو مسح سر فراموش کردی تا پاهایت را شستی پس دوباره سرت را مسح کن وسپس پاهایت را بشو. آدرس دقیق: الکافی للکلینی:35/3 و مجلسی این روایت را تصحیح نموده است 13/113 – الاستبصار (1/ 65) و تهذیب الأحکام (1/93) ووسائل الشیعة  (1/ 296).

پاسخ:
این روایت گرچه از نظر سندی معتبر هست اما هم مخالف قرآن هست (چون قرآن دستور به مسح داده) و هم مخالف روایات متواتر هست و به همین دلیل داخل در اخبار شاذ میشه و خبر شاذ هم بهش عمل نمیشه.
۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۲ مالک اشتر
ﺍﺯ ﮐﺘﺐ ﺷﯿﻌﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻟﺴﺎﺑﻘﻮﻥ ﺍﻻﻭﻟﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﻭ
ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ :
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻦ
ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺿﯽﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﯾﻪﯼ ‏« ﻭ
ﻋﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺬﯾﻦ ﺁﻣﻨﻮ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﻣﻨﻬﻢ ﻣﻐﻔﺮﻩ ﻭ
ﺍﺟﺮﺍً ﻋﻀﯿﻤﺎً ‏» ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭼﻪ ﻛﺴﯽ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﺸﺎﻥ
ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ‏« ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﺮﭘﺎ ﺷﻮﺩ، ﭘﺮﭼﻤﯽ
ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎ ﺯﻧﻨﺪﻩﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ
ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻛﻪ : ﺳﯿﺪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ
ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ ﺑﺮﺧﯿﺰﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮ ﺍﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺁﻥ ﻋﻠﯽ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺮﻣﯽﺧﯿﺰﺩ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ
ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺳﺎﺑﻘﯿﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﺯ
ﻣﻬﺎﺟﺮﯾﻦ ﻭﺍﻧﺼﺎﺭ ‏(ﻣﻬﺎﺟﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ
ﭘﯿﺸﮕﺎﻡ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ ‏) ﺯﯾﺮ ﭘﺮﭼﻢ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻛﺴﯽ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮﯼ ﺍﺯ
ﻧﻮﺭ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﯾﻚ ﺑﯿﻚ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﯿﺶ ﻛﺮﺩﻩ
ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭ ﻧﻮﺭﺵ ﺭﺍ
ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯽﺭﺳﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ
ﻣﯽﺷﻮﺩ : ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﺰﻝ ﻭ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ، ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ﺷﻤﺎ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ
ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺰﺭﮔﯽ ‏( ﺑﻬﺸﺖ ‏) ﺩﺍﺭﯾﺪ،ﻭ ﺍﻟﯽ ﺍﺧﺮ
ﻣﻨﺎﺑﻊ :
‏» ﻃﻮﺳﯽ، ﺃﻣﺎﻟﯽ 387 ، ﺍﻟﺒﺤﺎﺭ، 8/4 ، 23/388 ،
39/213 ، ﻛﻨﺰ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻟﻔﻮﺍﺋﺪ 345 ، ﺍﻟﺒﺮﻫﺎﻥ، 4/202 ،
ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ 3/27 ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺜﻘﻠﯿﻦ، 5/245 ،
پاسخ:
اولا : سند روایت ضعیف هست و در طریق اون مجاهیل وجود دارند. (مثل "  مُجَاشِعُ بْنُ عُمَر " و " مَیْسَرَةَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّه‏" )

ثانیا : شیعه هم در این شکی نداره که کسانی که واقعا جزو مهاجرین اولیه و سابقین باشه در زمره ی ممدوحین و بهشتیان هست اما در آیه ی شرط " ایمان " ذکر شده و نه شرط " اسلام " ! ابوبکر و امثالهم کی ایمان آوردند که بخوان وارد این آیه بشن ؟ :)))
۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۵ مالک اشتر


می گوبند از امام صادق در مورد نوشیدن ادرار گاو پرسیده شد، فرمودند: اگر به عنوان دارو به آن نیاز داشته باشد پس بنوشد و همچنین ادرار شتر و گوسفند. (تهذیب الاحکام / شیخ طوسی / جلد 1 / صفحه 284 - وسائل الشیعه (آل بیت) / حر عاملی / جلد 3 / صفحه 410)(1)
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود:
ادرار شتران از شیر آنها بهتر است با آنکه الله عزوجل درمان را در شیرشان (نیز) قرار داده است.(الکافی / جلد 6 / صفحه 338) (2)
پاسخ:
اولا روایاتی که در باب نوشیدن ادرار شتر وارد شده غالبا از اخبار ضعیف هستند.

ثانیا علمای شیعه گفته اند که ادرار شتر برای درمان اگر استفاده بشه اشکالی نداره.

ثالثا : این مخالفین احمق (به معنای واقعی کلمه احمق) در بخاری و غیر از اون از پیامبر حدیث دارند که به نوشیدن ادرار شتر دستور داده شده اند :)))


حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَیْدٍ، عَنْ أَیُّوبَ، عَنْ أَبِی قِلاَبَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: قَدِمَ أُنَاسٌ مِنْ عُکْلٍ أَوْ عُرَیْنَةَ، فَاجْتَوَوْا المَدِینَةَ «فَأَمَرَهُمُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، بِلِقَاحٍ، وَأَنْ یَشْرَبُوا مِنْ أَبْوَالِهَا وَأَلْبَانِهَا» ..... (روایت از صحیح بخاری هست)

حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ، حَدَّثَنَا هَمَّامٌ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: «أَنَّ نَاسًا اجْتَوَوْا فِی المَدِینَةِ، فَأَمَرَهُمُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یَلْحَقُوا بِرَاعِیهِ - یَعْنِی الإِبِلَ - فَیَشْرَبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا، فَلَحِقُوا بِرَاعِیهِ، فَشَرِبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا، حَتَّى صَلَحَتْ أَبْدَانُهُمْ ..... (روایت از بخاری)

این روایت بخاری هم میگه مسلمین خودشون رو با ادرار شتر درمان میکنن :

وَزَادَ اللَّیْثُ، قَالَ: حَدَّثَنِی یُونُسُ، عَنْ ابْنِ شِهَابٍ، قَالَ: وَسَأَلْتُهُ هَلْ نَتَوَضَّأُ أَوْ نَشْرَبُ أَلْبَانَ الأُتُنِ، أَوْ مَرَارَةَ السَّبُعِ، أَوْ أَبْوَالَ الإِبِلِ؟ قَالَ: قَدْ کَانَ المُسْلِمُونَ یَتَدَاوَوْنَ بِهَا .....

روایات مخالفین در این باب زیاد هست و صحیح هم هست و نکته ی مهم هم اینه که پیامبر بهشون دستور داده تا بنوشن :))) اما روایات شیعه در این باب ضعیف هست و علما هم گفتن فقط برای درمان و استشفا مصرف میشه نه مثل مخالفین که بهشون امر شده بنوشن :)))
ممنونم از لطف شما
می گویند:در وسائل الشیعه 151.20 آمده : روى سبعین ألف حدیث عن الباقر علیه السلام وروى مائة وأربعین ألف حدیث، والظاهر أنه ما روى بطریق المشافهة عن الأئمة علیهم السلام
و در روایتی معتبردر رجال کشی ص191 و اختیار معرفه رجال طوسی ج 2 ص 456 از زراره بن اعین روایت است سألت أبا عبد الله علیه السلام عن أحادیث جابر ؟ فقال ما رأیته عند أبی قط إلا مرة واحدة، وما دخل علی قط
از امام صادق در مورد احادیث جابر الجعفی سوال کردم جواب داد من او را نزد پدرم فقط یک بار دیدم وهرگز نزدمن نیامده ...
چطور این شخص در یک جلسه 140 هزار روایت از امام باقر روایت می کند؟؟!!واصلا هم نزد جعفر صادق نیامده یعنی جعفر صادق او را نمی شناسد!!
پاسخ:
اولا : در مورد تعداد احادیثی که جابر بن یزید نقل کرده، این آماری که در وسائل الشیعه اومده تمام احادیث منتسب هست و نه تمام احادیث صحیح که انتسابش به جابر ثابت شده باشه و ممکنه انتساب بعضی از اون ها مردود باشه به دلیل ضعف طریق و امثالهم.

ثانیا : امام صادق (ع) فرموده اند " من " او را در نزد پدرم فقط یک مرتبه دیده ام نه این که جابر فقط یک مرتبه امام باقر رو ملاقات کرده باشه بلکه ممکن هست بسیاری از دفعاتی که جابر امام باقر رو ملاقات کرده ، امام صادق حضور نداشته اند.

ثالثا : این روایت امام صادق از باب تقیه و توریه برای حفظ جان جابر بن یزید صادر شده تا از کانون توجهات دور باشه و این یکی از روش های ائمه علیهم السلام برای حفظ جان اصحابشون بود که انتساب افراد به خودشون رو از باب تقیه انکار می کردند تا هم جان اون ها حفظ بشه و هم میراث شیعه انتقال پیدا کنه.

رابعا : در روایت معتبر از امام صادق (ع) داریم که امام می فرمایند خدا جابر بن یزید رو رحمت کنه چون راست می گفت و بر ما دروغ نمی بست :

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ حَدَّثَنِی زِیَادُ بْنُ أَبِی الْحَلَّالِ قَالَ: اخْتَلَفَ النَّاسُ فِی جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ وَ أَحَادِیثِهِ وَ أَعَاجِیبِهِ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْهُ فَابْتَدَأَنِی مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ رَحِمَ اللَّهُ جَابِرَ بْنَ یَزِیدَ الْجُعْفِیَّ کَانَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُغِیرَةَ بْنَ شُعْبَةَ کَانَ یَکْذِبُ عَلَیْنَا.

همچنین روایات مدح جابر در لسان معصومین زیاد هست و جایی برای تشکیک در جلالت قدر ایشون باقی نمیگذاره.
سلام علیکم
 در پاسخ به شبهه شستن پا،فرمودید:این روایت گرچه از نظر سندی معتبر هست...
سهو فرمودید..چون روایت معلل هست و ارسال داره.
الحسین بن سعید،فضاله را درک نکرده.
لم یلق
فضالة...
و در معجم رجال می گوید: هرچه حسین بن سعید از فضال نقل کرده،غلط هستند!

کل شئ رواه الحسین بن سعید عن فضالة فهو غلط ، إنما
هو الحسین عن أخیه الحسن عن فضالة ، وکان یقول إن الحسین بن سعید لم یلق
فضالة ، وإن أخاه الحسن تفرد بفضالة دون الحسین ، ورأیت الجماعة تروی
ـ291ـ
بأسانید مختلفة الطرق ، والحسین بن سعید عن فضالة ، والله أعلم . وکذلک زرعة

البته در موسوعه اقوال فقها این قضیه را رد می کنند که باعث سردرگمی من شده!  و می گوید:  قیل إنّ الحسین بن سعید لم یلق فضالة، وإنّما یروی عنه بواسطة أخیه الحسن بن سعید، ولکن السید الخوئی عدّ الموارد التی روى منها الحسین عن فضالة فی الکتب الاَربعة، فبلغت تسعمائة واثنین وعشرین مورداً، فیظهر من ذلک بطلان ما قیل من عدم ملاقاة الحسین لفضالة.
 از شما می خواهم که این متن آخری(دومی) رو ترجمه کنید.و بفرمایید بالاخره روایت مشکل دارد یا خیر؟
پاسخ:
وعلیکم السلام

روایت از جهت سندی معتبر هست و نقل حسین بن سعید از فضاله اگر هم مرسل باشه اما با واسطه ی برادرش هست که برادرش ثقه هست و روایت از جهت سندی معتبر هست ولی خبر شاذ هست.

عبارتی هم که دادید داره میگه حسین بن سعید از فضاله نقل کرده.
۲۱ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۲ مالک اشتر
نماز تراویح نزد شیعه
در کافی کلینی 4/218 با سند صحیح در باب ما یزاد من الصلاة فی شهر رمضان روایت شماره 2
امام صادق رضی الله عنه فرمودند در ماه رمضان پیامبر بعد از نماز عشا نماز نافله میخواند و مردم پشت سرش به جماعت میخواندند و خرو ج و ورود میکردند و این کار تکرار میشد
و در ادامه امام صادق میفرماید نماز نافله بصورت جماعت در ماه های غیر رمضان درست نیست
علی بن إبراهیم، عن محمد بن عیسى بن عبید، عن یونس، عن أبی العباس البقباق ; وعبید بن زرارة، عن أبی عبدالله (ع) قال کان رسول الله صلى الله علیه وآله یزید فی صلاته فی شهر رمضان إذا صلى العتمة صلى بعدها فیقوم الناس خلفه فیدخل ویدعهم ثم یخرج أیضا فیجیئون ویقومون خلفه فیدعهم ویدخل مرارا، قال: وقال: لا تصل بعد العتمة فی غیر شهر رمضان
آقای مجلسی هم در در کتاب مراة العقول 16/376 این روایت را تصحیح کردند
(الحدیث الثانی) : صحیح.
ولی چون نتوانسته این روایت رو تضعیف کنه گفته از نظر ما این از بدعات عمر هست یعنی برعلیه حرف امام صادق نظر داده
و با این بهانه هم باز نتوانسته این عبادت رو منکرشود.
لطفا پاسخ این شبهه را بگویید
پاسخ:
همه ی این روایاتی که در قالب سه نظر گذاشته اید ، هیچکدوم نه تنها بر نماز تراویح دلالت ندارند، بلکه مشروعیت تراویح رو رد میکنن چرا که در متن روایت تصریح شده بر این که پیامبر " یدعهم " یعنی پیامبر تا می دید پشت سرشون جمع شدن اون ها رو رها می کرد تا نماز مستحبی رو به جماعت نخونند.

نکته ی دیگه هم این که علامه ی مجلسی اینطوری نگفته اند و این از تدلیس مخالفین هست بلکه علامه ی مجلسی هم دقیقا میگن که این روایات دال بر رد مشروعیت تراویح هست و خود عامه هم اعتراف کرده اند که این از بدعت های عمر هست :

و یدل على عدم جواز الجماعة فی نافلة شهر رمضان و لا خلاف فیه بین أصحابنا، و قد اعترفت العامة بأنه من بدع عمر.


عجب از حماقت وهابیون و سلفیون که از روایاتی که دلالت بر عدم مشروعیتتراویح داره برای مشروعیت تراویح استفاده میکنن !!!
۲۱ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۳ مالک اشتر
شبهه دوم درباره تراویح
اثبات تراویح در منابع شیعه

باب فضل شهر رمضان والصلاة فیه زیادة على النوافل المذکورة فی سائر الشهور

روایت30- علی بن الحسن بن فضال عن احمد بن الحسن عن عمر وبن سعید المدائنی عن مصدق بن صدقة عن عمار عن ابی عبدالله علیه السلام قال: سألته عن الصلاة فی رمضان فی المساجد قال: لما قدم أمیر المؤمنین علیه السلام الکوفة أمر الحسن بن علی علیه السلام أن ینادی فی الناس لاصلاة فی شهر رمضان فی المساجد جماعة، فنادى فی الناس الحسن بن علی علیه السلام بما أمره به أمیر المؤمنین علیه السلام فلما سمع الناس مقالة الحسن بن علی صاحوا: واعمراه واعمراه فلما رجع الحسن إلى أمیر المؤمنین علیه السلام قال له: ما هذا الصوت؟ فقال: یا أمیر المؤمنین الناس یصیحون: واعمراه واعمراه، فقال أمیر المؤمنین علیه السلام: قل لهم صلوا.
(تهذیب الاحکام)

مجلسی هم روایت فوق را توثیق کرده
ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج 5، ص: 29
باب فضل شهر رمضان والصلاة فیه زیادة على النوافل المذکورة فی سائر الشهور... (الحدیث الثلاثون) موثق.
پاسخ:
همه ی این روایاتی که در قالب سه نظر گذاشته اید ، هیچکدوم نه تنها بر نماز تراویح دلالت ندارند، بلکه مشروعیت تراویح رو رد میکنن چرا که در متن روایت تصریح شده بر این که پیامبر " یدعهم " یعنی پیامبر تا می دید پشت سرشون جمع شدن اون ها رو رها می کرد تا نماز مستحبی رو به جماعت نخونند.

نکته ی دیگه هم این که علامه ی مجلسی اینطوری نگفته اند و این از تدلیس مخالفین هست بلکه علامه ی مجلسی هم دقیقا میگن که این روایات دال بر رد مشروعیت تراویح هست و خود عامه هم اعتراف کرده اند که این از بدعت های عمر هست :

و یدل على عدم جواز الجماعة فی نافلة شهر رمضان و لا خلاف فیه بین أصحابنا، و قد اعترفت العامة بأنه من بدع عمر.


عجب از حماقت وهابیون و سلفیون که از روایاتی که دلالت بر عدم مشروعیتتراویح داره برای مشروعیت تراویح استفاده میکنن !!!
۲۱ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۶ مالک اشتر
شبهه سوم درباره تراویح
نماز تراویح نزد شیعه
باب فضل شهر رمضان والصلاة فیه زیادة على النوافل المذکورة فی سائر الشهور
11 - محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسى بن عبید عن یونس عن ابى العباس البقباق وعبید بن زرارة عن ابی عبدالله علیه السلام قال: کان رسول الله صلى الله علیه وآله یزید فی صلاته فی شهر رمضان إذا صلى العتمة صلى بعدها یقوم الناس خلفه فیدخل ویدعهم، ثم یخرج أیضا فیجیئون ویقومون خلفه فیدخل ویدعهم مرارا، قال وقال: لا تصل بعد العتمة فی غیر شهر رمضان
تهذیب الاحکام
قال علامة مجلسی فی کتاب ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج 5، ص: 15 (الحدیث الحادی عشر): صحیح
پاسخ:
همه ی این روایاتی که در قالب سه نظر گذاشته اید ، هیچکدوم نه تنها بر نماز تراویح دلالت ندارند، بلکه مشروعیت تراویح رو رد میکنن چرا که در متن روایت تصریح شده بر این که پیامبر " یدعهم " یعنی پیامبر تا می دید پشت سرشون جمع شدن اون ها رو رها می کرد تا نماز مستحبی رو به جماعت نخونند.

نکته ی دیگه هم این که علامه ی مجلسی اینطوری نگفته اند و این از تدلیس مخالفین هست بلکه علامه ی مجلسی هم دقیقا میگن که این روایات دال بر رد مشروعیت تراویح هست و خود عامه هم اعتراف کرده اند که این از بدعت های عمر هست :

و یدل على عدم جواز الجماعة فی نافلة شهر رمضان و لا خلاف فیه بین أصحابنا، و قد اعترفت العامة بأنه من بدع عمر.


عجب از حماقت وهابیون و سلفیون که از روایاتی که دلالت بر عدم مشروعیت تراویح داره برای مشروعیت تراویح استفاده میکنن !!!
۲۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۹ مالک اشتر
ممنونم از شما..یه زحمتی دیگه داشتم براتون..ای روایت رو ترجمه کنید ممنون میشم.خدا خیرت بده

أَنَّ جُلَیْبِیبًا کَانَ امْرَأً یَدْخُلُ عَلَى النِّسَاءِ یَمُرُّ بِهِنَّ وَیُلَاعِبُهُنَّ فَقُلْتُ لِامْرَأَتِی لَا یَدْخُلَنَّ عَلَیْکُمْ جُلَیْبِیبٌ فَإِنَّهُ إِنْ دَخَلَ عَلَیْکُمْ لَأَفْعَلَنَّ وَلَأَفْعَلَنَّ قَالَ وَکَانَتْ الْأَنْصَارُ إِذَا کَانَ لِأَحَدِهِمْ أَیِّمٌ لَمْ یُزَوِّجْهَا حَتَّى یَعْلَمَ هَلْ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِیهَا حَاجَةٌ أَمْ لَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِرَجُلٍ مِنْ الْأَنْصَارِ زَوِّجْنِی ابْنَتَکَ فَقَالَ نِعِمَّ وَکَرَامَةٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَنُعْمَ عَیْنِی فَقَالَ إِنِّی لَسْتُ أُرِیدُهَا لِنَفْسِی قَالَ فَلِمَنْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِجُلَیْبِیبٍ قَالَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أُشَاوِرُ أُمَّهَا فَأَتَى أُمَّهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَخْطُبُ ابْنَتَکِ فَقَالَتْ نِعِمَّ وَنُعْمَةُ عَیْنِی فَقَالَ إِنَّهُ لَیْسَ یَخْطُبُهَا لِنَفْسِهِ إِنَّمَا یَخْطُبُهَا لِجُلَیْبِیبٍ فَقَالَتْ أَجُلَیْبِیبٌ ابْنَهْ أَجُلَیْبِیبٌ ابْنَهْ أَجُلَیْبِیبٌ ابْنَهْ لَا لَعَمْرُ اللَّهِ لَا تُزَوَّجُهُ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ یَقُومَ لِیَأْتِیَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِیُخْبِرَهُ بِمَا قَالَتْ أُمُّهَا قَالَتْ الْجَارِیَةُ مَنْ خَطَبَنِی إِلَیْکُمْ فَأَخْبَرَتْهَا أُمُّهَا فَقَالَتْ أَتَرُدُّونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَمْرَهُ ادْفَعُونِی فَإِنَّهُ لَمْ یُضَیِّعْنِی فَانْطَلَقَ أَبُوهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَخْبَرَهُ قَالَ شَأْنَکَ بِهَا فَزَوَّجَهَا جُلَیْبِیبًا قَالَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی غَزْوَةٍ لَهُ قَالَ فَلَمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْهِ قَالَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ تَفْقِدُونَ مِنْ أَحَدٍ قَالُوا نَفْقِدُ فُلَانًا وَنَفْقِدُ فُلَانًا قَالَ انْظُرُوا هَلْ تَفْقِدُونَ مِنْ أَحَدٍ قَالُوا لَا قَالَ لَکِنِّی أَفْقِدُ جُلَیْبِیبًا قَالَ فَاطْلُبُوهُ فِی الْقَتْلَى قَالَ فَطَلَبُوهُ فَوَجَدُوهُ إِلَى جَنْبِ سَبْعَةٍ قَدْ قَتَلَهُمْ ثُمَّ قَتَلُوهُ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ هَا هُوَ ذَا إِلَى جَنْبِ سَبْعَةٍ قَدْ قَتَلَهُمْ ثُمَّ قَتَلُوهُ فَأَتَاهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَامَ عَلَیْهِ فَقَالَ قَتَلَ سَبْعَةً وَقَتَلُوهُ هَذَا مِنِّی وَأَنَا مِنْهُ هَذَا مِنِّی وَأَنَا مِنْهُ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا ثُمَّ وَضَعَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى سَاعِدَیْهِ وَحُفِرَ لَهُ مَا لَهُ سَرِیرٌ إِلَّا سَاعِدَا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ثُمَّ وَضَعَهُ فِی قَبْرِهِ وَلَمْ یُذْکَرْ أَنَّهُ غَسَّلَهُ
قَالَ ثَابِتٌ فَمَا کَانَ فِی الْأَنْصَارِ أَیِّمٌ أَنْفَقَ مِنْهَا وَحَدَّثَ إِسْحَاقُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ ثَابِتًا قَالَ هَلْ تَعْلَمْ مَا دَعَا لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ اللَّهُمَّ صُبَّ عَلَیْهَا الْخَیْرَ صَبًّا وَلَا تَجْعَلْ عَیْشَهَا کَدًّا کَدًّا قَالَ فَمَا کَانَ فِی الْأَنْصَارِ أَیِّمٌ أَنْفَقَ مِنْهَا قَالَ أَبُو عَبْد الرَّحْمَنِ مَا حَدَّثَ بِهِ فِی الدُّنْیَا أَحَدٌ إِلَّا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ مَا أَحْسَنَهُ مِنْ حَدِیثٍ
پاسخ:
متن و ترجمه ی بخش مورد نظر شما :

عن أبی بَرْزَةَ الأَسْلَمِىِّ ان جُلَیْبِیباً کان امْرَأً یَدْخُلُ على النِّسَاءِ یَمُرُّ بِهِنَّ وَیُلاَعِبُهُنَّ فقلت لامرأتی لاَ یدخلن عَلَیْکُمْ جلیبیب فإنه إن دخل عَلَیْکُمْ لأَفْعَلَنَّ وَلأَفْعَلَنَّ .....

ابی برزه ی اسلمی می گوید که جلیبیب { صحابی در نزد مخالفین شیعه } کسی بود که بر زنان وارد می شد و با آنان بازی می کرد.ابی برزه می گوید به همسرم گفتم که مبادا جلیبیب بر شما وارد شود که چنین و چنان می کند .....

صحابی جلیل القدر !!! با ناموس مردم بازی می کرده و به ناموس اون ها دست اندازی می کرده !!!!!
۲۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۷ مالک اشتر
وهابی احمق نفهم.چقدر دروغگو هستن این رذل.خیلی دوست دارم ترجمه روایات تراویح!! رو هم بدونم ببینم اصن خود روایت چی میگه:

روایت اول: کان رسول الله صلى الله علیه وآله یزید فی صلاته فی شهر رمضان إذا صلى العتمة صلى بعدها فیقوم الناس خلفه فیدخل ویدعهم ثم یخرج أیضا فیجیئون ویقومون خلفه فیدعهم ویدخل مرارا، قال: وقال: لا تصل بعد العتمة فی غیر شهر رمضان

روایت دوم رو قضیه اشو میدونم
روایت سوم هم خود اولیه.فرقی نداره.ممنون
پاسخ:
رسول الله (ص) در ماه رمضان بر نمازش می افزود { منظور اضافه شدن نماز های مستحبی بیشتر به نماز ها در ماه رمضان هست } و پس از نماز عشا نماز {مستحبی} می خواند و مردم پشت سر او می ایستادند پس رسول الله وارد می شد و آنان را را رها می کرد و سپس خارج می شد و آن ها می آمدند و پشت سرش نماز می خواندند و رسول الله آنان را رها می کردند و دوباره نماز میخواندند و این تکرار می شد ...

متن روایت واضح هست که پیامبر وقتی متوجه میشد کسی پشت سرش داره نماز مستحبی رو به جماعت می خونه اون ها رو رها می کرد و دوباره نماز خودشونو شروع میکردند و این متن واضح الدلالة هست در این مورد که نماز مستحبی رو نمیشه به جماعت خوند.

در ضمن روایت معتبر داریم که امیر المومنین در زمان حکومتشون خواستن نماز بدعت آمیز تراویح رو بردارن و این رو در عموم ابلاغ کردن که در ماه رمضان حق ندارید نماز مستحبی به جماعت بخونید اما همین اتباع عمر بن الخطاب فریاد زدن " وااا عمراااه !!! " و نذاشتن امام این کار رو بکنه :

 عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ فِی رَمَضَانَ فِی الْمَسَاجِدِ قَالَ لَمَّا قَدِمَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الْکُوفَةَ أَمَرَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع أَنْ یُنَادِیَ فِی النَّاسِ لَا صَلَاةَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی الْمَسَاجِدِ جَمَاعَةً فَنَادَى فِی النَّاسِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع بِمَا أَمَرَهُ بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا سَمِعَ النَّاسُ مَقَالَةَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَاحُوا وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ فَلَمَّا رَجَعَ الْحَسَنُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ لَهُ مَا هَذَا الصَّوْتُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ النَّاسُ یَصِیحُونَ وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قُلْ لَهُمْ صَلُّوا.

امیر المومنین هم وقتی دید اتباع عمر بن الخطاب شدیدا روی این بدعت دارن پافشاری میکنن و فریاد وا عمراه سر دادن به خاطر تلاش امیر المومنین برای تعطیل کردن بدعت تراویح، برای جلوگیری از آشوب در داخل جامعه ی اسلامی اتباع عمر رو به حال خودشون رها کردن. (این هم از مظلومیت های امیر المومنین هست که تا میخواستن بدعت های خلفاء غاصب رو بردارن خود همون مردم بعضیاشون فریاد واعمراه سر میدادن)
۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۰ مالک اشتر
حدثنا محمد بن إبراهیم الطالقانی ،عن الحسن بن علی العدوی ، عن عباد بن صهیب ، عن أبیه ، عن جده ، عن جعفر بن محمد ، قال : سأل رجل أمیر المؤمنین ، فقال : أسألک عن ثلاث هن فیک ، أسألک عن قصر خلقک ، وکبر بطنک ، وعن صلع رأسک ؟ فقال أمیر المؤمنین : إن الله تبارک وتعالى لم یخلقنی طویلاً ولم یخلقنی قصیراً ، ولکن خلقنی معتدلاً ، أضرب القصیر فأقده ، وأضرب الطویل فأقطعه والثلاثون - باب أسمائه (ع) وعللها - ص54، وأما کبر بطنی فإن رسول الله صلى الله علیه وسلم علمنی باباً من العلم ، ففتح ذلک الباب ألف باب ، فازدحم العلم فی بطنی ، فنفخت عن ضلوعی 
کتاب تاریخ الأمام علی(ع) - الجزء الخامس

فترتب علی هذا الامر اخوانی أن الامام جلس یعلم الناس من المکان الذی ازدحم فیة العلم( ای بطنة)

عن أبی البختری، قال: رأیت ابن عم رسول الله (صلى الله علیه وآله) علیا صعد المنبر بالکوفة وعلیه مدرعة کانت لرسول الله ، متقلدا بسیف رسول الله متعمما بعمامة رسول الله وفی اصبعه خاتم رسول الله فقعد على المنبر وکشف عن بطنه، فقال: سلونی قبل أن تفقدونی ،کشف الغمة ص116

روایت دومی جالبه 
می گه علی بر روی منبر شکمش ( منبع علم و هاردسک داتا) را عریان کرد و فرمود: حالا که شکمم بیرونه هر سوالی دارید بپرسید تا جواب بدهم که اگر من با شکمم رفتیم کسی نیست که جواب شما ها را بدهد.
م
پاسخ:
روایت اول از اکاذیب هست و کذب بودن برخی از عبارات از متنش هم واضح هست.به عنوان مثال شخص سوال کننده از امیرالمومنین در مورد کوتاهی قد میپرسه در حالی که امیر المومنین کوتاه نیستن و خودشون هم بر این تصریح میکنن.

به علاوه روایت از جهت سندی ضعیف هست.( حسن بن علی العدوی : مجهول ، صهیب بن عباد بن صهیب : مجهول )

یکی دیگه از دلایل مردود بودن این متن و اضطرابش این هست که در این روایت به امیر المومنین نسبت داده شده که فرمودن پیامبر " علمنی بابا من العلم " (پیامبر یک باب از علم را به من آموخت) در حالی که در روایات معتبر داریم که امیر المومنین فرمودن "ألف باب من العلم، یفتح لی من کل باب ألف باب " و این هم دلیل دیگری هست بر مضطرب و مردود بودن این متن.

روایت دوم هم اولا مرسل نقل شده و ثانیا " ابو البختری " کذاب هست.
سلام برادر
عباد بن صهیب در کتب رجالی،ثقه معرفی شده..عباد بن صهیب :
قال النجاشی : " عباد بن صهیب أبوبکر التمیمی الکلینی ( الکلیبی )
الیربوعی : بصری ، ثقة
خودشه؟ یا این یکی دیگه است؟

بعد پدرش کیه که تو سنده؟ جدش هم بگید کیه..آیا توثیقی یا جرحی ندارند؟

پاسخ:
پدر عباد بن صهیب مجهول هست. (صهیب بن عباد بن صهیب : مجهول - در پاسخ قبلی هم عرض کردم)
برادر عزیزم
راوی اولی که صهیب بن عباد نیست که شما نوشتید صهیب بن عباد بن صهیب!!
راوی اولی،عباد بن صهیب هست....پدرش ،اسمش صهیب هست.خب این پدرش که اسمش صهیبه،کیه اسم کاملش؟
بعد جدش هم تو سنده...جدش کیه؟ همشون که صهیب اسمشون نیست که :)))
پاسخ:
ظاهرا دقت نمیکنید برادر بزرگوار !!! عباد بن صهیب، اسم پدرش " صهیب بن عباد بن صهیب " هست که مجهوله.اتفاقا اسم همه شون صهیب هست به جز وسطی :)))
یعنی خود عباد بن صهیب مشکلی نداره؟
پاسخ:
خیر خودش ثقه هست اما پدرش مجهول هست.
۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۹ مالک اشتر
آیا میدانستید کعبه فرود آمده است از نظر شیعه 😨

استاد شیخ عباس در مستدرک الوسائل جلد 1 صفحه 593 روایتی اورده که 29 ذی القعده را روز فرود آمدن کعبه ذکر کرده است 
کعبه فرود آمد 😳
پس حضرات ابراهیم و اسماعیل علیه السلام چی کار کردن 😳

محمد محقق🎓
پاسخ:
اولا : آدرسی که داده شده اشتباه هست و این روایت رو پیدا نکردم.

ثانیا : فارغ از هر بحثی در سند یا متن چنین روایتی، این مخالف جاهل، چیزی جز جهل خودش رو ثابت نکرده و هنوز این جاهل نمیدونه که کعبه قبل از حضرت ابراهیم هم وجود داشته و بسیاری از علمای عامه هم این رو بهش اشاره کرده اند که کعبه قبل از این ها وجود داشته :

http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=117203
برادر عزیز،ممنون میشم ترجمه ابوالبختری رو از زبان علما که فرمودید کذاب هست رو بگید.اسم کاملش چیه؟
پاسخ:
وهب بن وهب القرشی ، ابو البختری : کذاب عامی
خخخخخخخخخخخخخ
خیلی جالب بود. واقعا آدم شاخ درمیاره.
۰۴ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۴۸ فریباخانم
عجیب تر از همه این فتاوا..کامنتهای بعضی نواصب بود.باورم نمیشه این همه تلاش فقط وفقط برای تخریب مکتب اهل بیت باشه!!!!!
خب حالا  بروجردی  بود  کی بود  چشماش ضعیف شده بود گفتید رفته  حرم امام حسین خاک پای زایرین رو برداشته زده چشمش و تا اخر عمر عینک نزده.....حالا  اینا فتاوا بود که گفتی.....اینو که میگید اتفاق افتاده..آخه خاک پای زایر و شفا؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
هر آن چه که حقیقتا و حقا با اخلاص کامل در راه اهل بیت باشد ولو خاک پای زائر مخلص بی ریا و خالص، مقدس و محترم خواهد بود !

خیلی عجیب هست که وقتی عمر بن الخطاب با کلوخ و سنگ خودش رو از بول و غائط تطهیر میکنه و هرگز از آب برای تطهیر استفاده نمیکنه شما اعتراضی نمیکنید !

خیلی عجیب هست که وقتی عائشة اثر خون حیض رو با آب دهان خیس میکنه و با ناخن می تراشه و میگه این پاک شده شما اعتراضی نمیکنید !

خیلی عجیب هست که وقتی صحابه از ادرار و آب دهان و خِلط پیامبر استفاده میکنن و بهش حتی تبرک هم میکنن و شفا هم میگیرن شما اعتراضی نمیکنید !

خیلی عجیب هست که وقتی اتباع و محبین ابن تیمیة به آب غسلش تبرک میکنن و اون رو میخورن شما اعتراضی نمیکنید !

 و و و و و .....

چرا به قول معروف " کورِ خود هستید و بینای مردم " ؟
مورد اول که گفتی رو اصلا درک نمیکنم واقعا.مگر با چشمم ببینم و مطمین بشم اتفاقی نبوده
مورد دو م درباره حضرت عمر اون مال دوره جاهلیتش بود  نکنه توقع داشتی در عربستان جاهلی توالت فرنگی باشه؟
سوم  این چی بود در باره ام المومنین گفتی حالم بهم  خورد... 
ابن تیمیه که شما میگید وهابی بوده و ربطی به ما اهل سنت نداره.حالا چرا  مثالشو میزنی؟

پاسخ:
سلام علیکم ورحمة الله

اولا : وقتی این در کتب مسلمین (شیعه و سنی) نقل شده و در موارد متعدد و مشابه علمای هر دو مذهب تجربه کرده اند، انکار شما ضرری به مطلب نمیرسونه. این که شما این مساله رو تجربه نکرده باشید خدشه ای به ثبوت مطلب نمیزنه.

ثانیا : اتفاقا عمر بن الخطاب بعد از اسلامش اینطور تطهیر می کرد و روایاتش هم موجوده و اگر خواستید همین جا می فرستم ! خلیفه ی یک مذهب اون هم کسی که منتسب به اسلام شده اینطور تا آخر عمرش تطهیر می کرد !

ثالثا : ام المومنین خوش بختانه یا متاسفانه این کار شنیع و زننده رو انجام می داد ! علمای شما این رو نقل کرده اند و تصحیح کرده اند و بهش استدلال کرده اند و بر مبنای اون فتوا هم داده اند ! مذهب شما متاسفانه مذهبی هست که بر مبنای این روایات، فتاوای فقهی هم در اون صادر شده و زندگی و اخلاقیات مذهب شما بر امثال این روایات استوار شده !

رابعا : در مورد عمل صحابه مبنی بر تبرک به خلط و آب دهان پیامبر و نوشیدن ادرار پیامبر هم نظری ندادید ! آیا صحابه خرافاتی بودن ؟ آیا صحابه مشرک بودن ؟

خامسا : بنده هرگز نگفته و نمیگم و نخواهم گفت که ابن تیمیة وهابی بوده ! وهابیت از دوره ی محمد بن عبد الوهاب ایجاد شد و ابن تیمیة چند صد سال قبل از محمد بن عبد الوهاب بوده ! ابن تیمیة سلفی هست و فرق هست بین سلفیت و وهابیت !

* نکته : اگر احساس می کنید بعضی جاها زبان بنده تلخ و یا تیز و گزنده هست، باید خدمتتون عرض کنم که ناچار هستیم در بیان حقایق تاریخی خیلی از مسائل رو بی پروا و رک و صریح بگیم.

موفق باشید

ممنون بابت اطلاع رسانیتون.

۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۳۲ بژی کردستان
الان شما جواب شفا دادن خاک پای زایر رو دادین مثلا؟
پاسخ:
آب غسل ابن تیمیه رو با افتخار اسلاف شما بهش تبرک کردن ! این رو چی میگید ؟! بهتر هست به مذهب متناقض خودتون برسید ...
جناب بژی کردستان
فعلا شما جواب فتاوای موز و خیارتون رو بدین که بحث زیارت اهل بیت اصلا در قواره اهل سخیفه نیست...
خخخخ خیلی باحال بود.الان خوندم....اما شما هم تو تیتر زدن خوب بلدین ذهن مخاطب رو مدیریت کنید"مخالفین شیعه" اینطور القا میشه مخالفین ما چنین عقایدی دارن و از نعمت عقل بی بهره..
اما الازهر رو مگه قرن سه شیعیان فاطمی نساختن؟و اسمش الزهرا نبود؟
پاسخ:
منظور از «مخالفین شیعه» در اغل مواقع ، مذاهب مختلفِ منتسب به اهل تسنن هست.

به علاوه الازهر رو شیعیان فاطمی ساختند اما بعدا به دست مخالفین شیعه افتاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter