سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۰ ب.ظ
چند فتوای عجیب و غریب مخالفین شیعه از زبان عالم الازهر
فتاوای عجیب و غریب مخالفین شیعه همواره یکی از مباحثی است که مطرح شده و مورد بحث قرار میگیرد و به خصوص در سال های اخیر نیز وهابیون در خط مقدم صدور فتاوای عجیب و غریب و مخالف عقل و قرآن و سنت صحیح هستند.در این مطلب تصریح یکی از علمای الازهر در مورد صدور چنین فتاوایی همراه با ذکر چند نمونه را قرار می دهیم.
هل یتصور عاقل أن یکون فی کتب الفقه التی ألفها المتأخرون ما یأتی :
لو ان رجلاً جاء بقربة ثم ملأها بغاز مما یخرجه من جوفه ثم حملها وصلى بها هل تصح صلاته أم لا ؟
ومن ذلک قول بعضهم : لو أن رجلا دخل بطن امرأة من أسفل هل یجب علیه الغسل أم لا ؟ ثم یجیب بأنه اذا دخل من جهة رجلیه علیه الغسل وجب علیه الغسل و ان دخل من جهة رأسه لا یجب علیه.
ومن ذلک أیضا قول بعضهم : لو أن رجلا وقع على نعجة فحملت منه وولدت إنساناَ ،وکبر هذا الانسان ،وتعلم وصلی بأهل قریته صلاة عید الأضحى ،وبعد الصلاة ذبحوه وضحوا به ،فانه یصح لهم ذلک، لأن حکم الولد هو حکم أمه فی مثل هذه الصورة، وأمه یصح أن یضحى بها فهو کذلک.
ما لا یجوز فیه الخلاف بین المسلمین،ص96
{ شیخ عبد الجلیل عیسی ابو النصر از اساتید و شیوخ الازهر می گوید} آیا انسان عاقل می تواند تصور کند که در کتب فقهی که متاخرین تالیف کرده اند چنین چیزهایی آمده است ؟ :
اگر شخصی کیسه ای را با گازی که از شکمش خارج می شود پر کند سپس آن را حمل کند و بر آن نماز بخواند آیا نمازش صحیح است یا خیر ؟
و بعضی از آن ها گفته اند : اگر مردی از پایین وارد شکم زنش شود آیا غسل بر او واجب می شود یا خیر؟ سپس جواب داده می شود که اگر از جهت پاهایش وارد شده باشد غسل بر او واجب است و اگر از جهت سرش وارد شده غسل بر او واجب نیست.
و بعضی از آن ها گفته اند : اگر مردی با یک میش نزدیکی کند و میش باردار شود و انسانی از او متولد شود و این انسان بزرگ شود و بیاموزد و با اهل روستا نماز عید قربان بخواند (امام جماعت نماز عید قربان بشود) و بعد از نماز او را ذبح و قربانی کنند این کار صحیح است چون حکم فرزند در این حالت همان حکم مادر است و مادرش صحیح است که قربانی شود و او نیز همچنین.
بیش از این توضیحی در مورد این فتاوای عجیب و غریب که عالم الازهر آن را نقل کرده است نمی دهیم !
۲
۰
۹۴/۰۳/۱۲
فرشید شرفی | Farshid Sharafi
پاسخ:
پاسخ به سوال اول :
این روایت صرفا در مصدر شیعی ذکر شده و سند اون تماما عامی و از حفاظ و علمای عامه و مخالفین هستند و نهایت سند هم به ابوهریره ی کذاب میرسه و از روایات عامه هست.
پاسخ به سوال دوم :
کسی که این استدلال رو کرده کذاب و جاهلی بیش نبوده چرا که علمای ما این مطلب رو از منابع عامه و مخالفین برای احتجاج به اون ها نقل کرده اند تا بگن شما هم نقل کردید که پیامبر فدک رو به حضرت فاطمه (س) بخشیده و فردی که به این استدلال کرده تا این حد هم فهم نداشته !!! به عنوان نمونه ابن میثم بحرانی قبل از نقل این روایت میگه :
والمتّفق علیه عندهم أنّ رسول اللَّه صلَّى اللَّه علیه وآله أعطاها فاطمة علیها السّلام ، ورووا ذلک من طرق مختلفة : منها عن أبی سعید الخدری قال ...
و در نزد مخالفین متفق علیه است که پیامبر فدک را به فاطمه (ع) بخشید و این را از طرق مختلف نقل کرده اند از جمله ی آن از ابی سعید خدری ...
پاسخ:
1-
علی بن ابیطالب رض همانطور که از مصادر اهل سنت نقل شد و اما مصادر اهل
شیعه در مسند امام زید بن علی از زید بن علی از پدرش از جدش علی روایت کرده
است که گفت: «نهى رسول الله ص عن نکاح المتعة عام خیبر».
این روایت از نظر سندی دچار اشکال است و از نظر متن هم موافق عامه و مخالف روایات متواتر و قطعی در مصادر شیعه است.
=================
امام جعفر صادق همانطور که در بحارالانوار (100/318) آمده است از او
دربارة متعه سؤال شد گفت: جز انسانهای فاجر کسی نزد ما آنرا انجام نمیدهد.
این روایت اولا در نوارد نقل شده و جزو روایات نادر است و مورد عمل قرار نمی گیرد و ثانیا در برخی متون آمده که " ما تفعلها " یعنی در نزد ما جز زنان فاحشه آن را انجام نمی دهند یعنی در آن محلی که امام معصوم زندگی می کرده اند فقط زنان فاحشه تن به این نکاح میداده اند و نه به این معنی که نکاح متعه مخصوص این دسته از افراد است.نکته ی دیگر هم این که این روایت اصلا بر تحریم دلالت نمی کند !!!
===============
امام محمدباقر دربارة نکاح متعه گفت همان زنی است همانطور که در
روضالنضیرآمده است. و دربارة نهی ائمه از نکاح متعه به کتاب الکافی کلینی
(5/449 و 453) مراجعه شود.
5- امام حسن بن یحیی بن زید فقیه اهل عراق
اجماع اهل بیت دربارة نهی از نکاح متعه را نقل میکند. (الروض النضیر شرح
مجموع الفقه الکبیر 4/226).
این مطالب نیز از کذبیات و دروغ ها و تدلیس های خنده دار است !
===========
طوسی یکی از علماء بزرگ امامیه میگوید: نکاح موقت عیب و عار است.
لعنت خدا بر دروغگویان !!!
============
او
می گوید: وقتی زن از خانوادة شریفی باشد نکاح متعه با او درست نیست چون
برای خانوادهاش عیب عار و برای خود زن ذلت و خواری است. (تهذیب الاحکام
7/253)
اولا شیخ طوسی چنین چیزی نگفته است.ثانیا : این مطلب در روایتی ضعیف آمد که خود شیخ طوسی نیز آن را صریحا رد میکنند.
============
روایاتی که از ائمه مبنی بر تحلیل آن روایت شدهاند همه دروغند. چون با
قرآن، سنت، اجماع صحابه و فقهاء امت از جمله فقهاء اهل بیت تعارض دارند و
سند آنها نیز ضعیف است.
لعنت خدا بر دروغگویان ! روایات نکاح متعه در کتب شیعه متواتر است و در کتب اهل سنت نیز روایات فراوان در باب نکاح متعه وجود دارد که می توانید به مطالب مربوط به نکاح متعه در همین وبلاگ مراجعه کنید.
==============
عن عمار قال: قال أبو عبد الله رضی الله عنه لی ولسلیمان بن خالد: ( قد حُرِّمَتْ علیکما المتعة ) فروع الکافی 2/48
چرا فردی که به این روایت استناد کرده آن را به صورت کامل نیاورده تا کذبش آشکار شود ؟!
روایت به صورت کامل :
ٍ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِی وَ لِسُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَدْ حَرَّمْتُ عَلَیْکُمَا الْمُتْعَةَ مِنْ قِبَلِی مَا دُمْتُمَا بِالْمَدِینَةِ لِأَنَّکُمَا تُکْثِرَانِ الدُّخُولَ عَلَیَّ فَأَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَا فَیُقَالَ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ جَعْفَرٍ.
امام صادق (ع) متعه را بر عمار و سلیمان بن خالد حرام کردند مادامی که در مدینه هستند چرا که بر امام صادق زیاد وارد می شدند و امام برای در امان ماندن آن دو نفر و خودشان از شر نواصب و بنی امیه دستور دادند تا متعه نکنند تا شیعه بودن آن ها معلوم نشود و مورد آزار و اذیت نواصب قرار نگیرند.
پاسخ:
در مورد روایتی که از امیر المومنین نقل شده :
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی الْجَوْزَاءِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَوْمَ خَیْبَرَ لُحُومَ الْحُمُرِ الْأَهْلِیَّةِ وَ نِکَاحَ الْمُتْعَةِ.
اولا : طبق مبانی رجالی اکثریت علماء و محققین " حسین بن علوان " وثاقتش ثابت نیست و " عمرو بن خالد " هم مجهول هست.
ثانیا : حتی اگر فرض کنیم که این دو راوی ثقة هم باشند این دو راوی عامی مذهب هستند و در بهترین حالت سند به درجه ی موثق میرسه که روایت موثق در صورتی که مخالف مشهور مذهب باشه بهش عمل نمیشه.
ثالثا : حتی اگر سند این روایت صحیح هم میبود باز هم جای اشکال نبود چون روایات جواز متعه متواتر هست و خبری هم که مخالف تواتر باشه با هر سندی، در حکم خبر شاذ هست و بهش عمل نمیشه.
رابعا : این روایت با سند صحیح از راویان امامی و ثقه نقل شده اما خبری از نهی متعه اصلا داخلش نیست و همین هم ثابت میکنه که نهی متعه رو خود این راویان عامی مذهب در روایت داخل کرده اند :
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ مُحَمَّد بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنْ أَکْلِ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِیَّةِ قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْهَا وَ عَنْ أَکْلِهَا یَوْمَ خَیْبَرَ وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْ أَکْلِهَا فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ لِأَنَّهَا کَانَتْ حَمُولَةَ النَّاسِ وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْقُرْآن.
خامسا : خود علماء در کتب مختلف متعدد این روایت رو توضیح دادن و رد کردن از جمله خود شیخ طوسی که این روایت رو نقل کرده اند بعد از نقل روایت اون رو رد میکنند و بطلانش رو واضح میدونن :
فَإِنَّ هَذِهِ الرِّوَایَةَ وَرَدَتْ مَوْرِدَ التَّقِیَّةِ وَ عَلَى مَا یَذْهَبُ إِلَیْهِ مُخَالِفُو الشِّیعَةِ وَ الْعِلْمُ حَاصِلٌ لِکُلِّ مَنْ سَمِعَ الْأَخْبَارَ أَنَّ مِنْ دِینِ أَئِمَّتِنَا ع إِبَاحَةَ الْمُتْعَةِ فَلَا یَحْتَاج إِلَى الْإِطْنَابِ فِیهِ وَ إِذَا أَرَادَ الْإِنْسَانُ أَنْ یَتَزَوَّجَ مُتْعَةً فَعَلَیْهِ بِالْعَفَائِفِ مِنْهُنَّ الْعَارِفَاتِ دُونَ مَنْ لَا مَعْرِفَةَ لَهَا مِنْهُن.
===========================
ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا تَفْعَلُهَا عِنْدَنَا إِلَّا الْفَوَاجِر.
این روایت در کتاب النوادر نقل شده که هم جزو روایات نادر هست و هم اینکه در این متن " تفعلها " اومده که ناظر بر این هست که در اون منطقه به عنوان نمونه فقط زنان فاحشه تن به این کار میداده اند.نکته ی مهم این هست که این روایت اصلا بر تحریم دلالت نمیکنه و داره میگه که افرادی که در اون زمان بودن از این حکم سوء استفاده کردن و درست اجرا نکردن و در بهترین حالت دلالت بر کراهت متعه در صورت سوء استفاده از اون رو داره و نه هیچ چیز دیگه.
=====================
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَتَمَتَّعْ بِالْمُؤْمِنَةِ فَتُذِلَّهَا.
این روایت هم از نظر سندی ضعیف هست (روایت مرفوع هست) و شیخ طوسی هم از نظر سندی این روایت رو رد میکنن و هم از نظر متنی :
فَهَذَا حَدِیثٌ مَقْطُوعُ الْإِسْنَادِ شَاذ .....
و در ادامه شیخ طوسی میگن منظور همین روایت اینه که اگر زنی باشه از اهل شرف که متعه باعث بشه از آبروی اون کم بشه این نوع متعه کراهت خواهد داشت ( و نه حرام ) و این توضیح شیخ طوسی بعد از این هست که روایت رو هم سندا و هم متنا رد میکنن.
پاسخ:
خواهش میکنم
ترکیبی از برنامه های درایة النور و جامع الاحادیث و مکتبة اهل بیت
پاسخ:
نرم افزار مکتبة اهل بیت
پاسخ:
عمرو بن خالد واسطی هست که مجهول هست. ( اینکه یک راوی از اصحاب امام معصوم باشه این فقط برای ذکر طبقه گفته میشه و ارتباطی به توثیق نداره همینطور عباراتی مثل له کتاب
حسین بن علوان هم طبق نظر اکثریت رجالیین مجهول هست و برخی از معاصرین هم که توثیق کردن اون رو (تعداد پایین) قابل نقد هست و دلیلی در توثیق او نیست و اکثرا با برداشت خطا از ترجمه ی راوی در کتب متقدمین بین او و برادرش خلط کردن.
البته این دو راوی در کلام برخی از علماء خالی از توثیق نیستن اما طبق مبانی رجالی اکثر علماء و محققین مجهول هستن و حتی در صورت توثیق هم به دلیل عامی بودن روایتشون در درجه ی موثق قرار میگیره و توان مقاومت در برابر روایات صحیحه رو نداره.
پاسخ:
خواهش میکنم.این عبارت قبلا ترجمه شد ...
اما آن چه احمد بن محمد از ابی الحسن از بعضی از اصحابش مرفوعا از امام صادق (ع) نقل کرده که به زن مومنه متعه نکن که او را خوار می سازی این حدیثی مقطوع الاسناد و شاذ است و ممکن است منظور این باشد که اگر زن از افراد صاحب شرف باشد متعه ی او به دلیل آن که باعث کاستن از آبرویش و عار او می شود جائز نیست و در غیر اینصورت مکروه است.
پاسخ:
مجهول بودن راوی یعنی این که دلیلی بر وثاقت اون در نقل وجود نداشته باشه و ما حال اون شخص رو از نظر عدالت و ضبط و نقل ندونیم.صحابی امام معصوم بودن دلیلی بر وثاقت در نقل نیست.
پاسخ:
خیر امام خمینی رحمة الله علیه عائشة رو اخبث من الکلاب ندونسته اند بلکه این جمله (وان کانوا اخبث من الکلاب والخنازیر) به جمله ی بعدی برمیگرده یعنی به جمله ی " أو نصب أحد عداوة له أو لأحد
من الأئمّة (علیهم السّلام) لا بعنوان التدیّن، بل لعداوة قریش،
أو بنی هاشم، أو العرب، أو لأجل کونه قاتل ولده أو أبیه،
أو غیر ذلک، لا یوجب ظاهراً شیءٌ منها نجاسة ظاهریة " و جمله ی " فلو
خرج سلطان علی أمیر المؤمنین (علیه السّلام) لا بعنوان
التدیّن، بل للمعارضة فی الملک، أو غرض آخر " در مورد عائشة و زبیر و طلحه و معاویه و مانند اون ها هست.
نکته ی دیگه اینکه امام می فرمایند " حتی اگر چنین افرادی از سگ و خوک خبیث تر باشند " ...
البته طبق کتب مخالفین شیعه از بخاری تا غیر اون ،خود عائشة خودش رو هم طراز " کلب " میدونسته و در اعتراض به جکم فقهی گفته " جعلتمونا کلابا " یا " اعدلتمونا کلابا " .
پاسخ:
اولا : این روایت از کتاب زید نرسی نقل شده و کتاب زید نرسی هر چند که شیخ طوسی و نجاشی به اون طریق صحیح داشته اند اما اون نسخه ی صحیحش به دست ما نرسیده و به همین دلیل شیخ صدوق و ابن الولید کتاب زید نرسی ای که بعدا متداول بوده رو موضوع و جعلی دونسته اند.
ثانیا : طریق علامه ی مجلسی به این کتاب هم مجهول و ضعیف هست و علامه ی مجلسی اون رو از " منصور بن حسن آبی " و " محمد بن حسن قمی " نقل کرده که این طریق مجهول هست و ضعیف هست.
ثالثا : به همین دلیل که طریق ما به کتاب زید نرسی ضعیف هست، روایاتی که از کتاب او نقل شده ( چه این روایت چه روایات دیگه) هیچکدوم قابل احتجاج نیستن و به همین دلیل علماء هم روایاتی که از کتاب زید نرسی هست رو رد کرده اند.
والمجلسی ( قده ) إنما رواها عن نسخة عتیقة وجدها بخط الشیخ منصور بن الحسن الآبی ، ولم یصله الکتاب باسناد متصل صحیح ، ولم ینقل طریقه إلینا على تقدیر أن الکتاب وصله باسناد معتبر فلا ندری أن الواسطة أی شخص ولعله وضاع أو مجهول.
آیت الله خوئی : و مجلسی (ره) این کتاب را از یک نسخه ی قدیمی که آن را به خط شیخ منصور بنحسن آبی پیدا کرده نقل کرده و کتاب با سند متصل صحیح به او نرسیده و طریقش را برای ما نقل نکرده و به هر تقدیر ما نمی دانیم واسطه کیست و شاید وضاع یا مجهول باشد.
امام خمینی (ره) :
هذا کله مع عدم وصول النسخة التی عند المحدث المجلسی إلیه بسند یمکن الاتکال علیه.
همه ی این ها در شرایطی است که نسخه ی اینکتاب با سندی که بتوان به آن تکیه کرد به مجلسی نرسیده است.
آیت الله سید محمد باقر صدر هم مشابه این کلام رو دارن و اعتبار این کتاب (کتاب زید نرسی) رو رد میکنن.
نکته ی دیگه هم این که خود نسخه ای هم که مجلسی داشته از طریق " منصور بن حسن آبی " به او رسیده که این شخص وثاقتش ثابت نیست و مجهول هست.
رابعا : این قول مخالف صد در صد قرآن و روایات متواتر هست و قطعا موضوع و جعلی هست و احدی از علمائ و معصومین هم کلامی از این دست ازشون صادر نشده و این وهابیون هستن که باید در مورد خدای شاب امرد جوابگو باشن.
پاسخ:
اولا در سند روایت محمد بن سنان وجود داره که طبق نظر بسیاری از علما ضعیف هست.
ثانیا مقصود از صورة و امثال اون بر خلاف تصور وهابی احمق اگر هم در روایتی وجود داشته باشه طبق اعتقاد شیعه تاویل میشه و به غیر جسم اطلاق میشه نه این که اون رو به معنای ظاهری تاویل کنیم.اگر اینطور باشه خود قرآن هم داره حسمانیت خدا رو ثابت میکنه که برای خدا دست و صورت و چشم و گوش قائل شده ! خود علماء هم این روایت رو تاویل کردن و صورت و امثال اون رو به ظهور و بروز کمالات و صفات عالیه ی خدا برای معصومین معنی کرده اند.
به هر جهت شیعه اصلا و ابدا قائل به جسمانیت خدا و تشبیه نیست.
پاسخ:
پاسخ مشابه پاسخ سوال قبل هست و اصلا در اینگونه روایات ما کاری سند نداریم و هیچ وقت این دست از عبارات به معنای ظاهری تاویل نمیشن چون خداوند جسم نیست و همه تاویل میشن.
به عنوان نمونه علماء اون رو کنایه از رضایت خداوند میدونن :
الحر العاملی ـ وسائل الشیعة ج15 ص142
أقول : الضحک هنا مجاز ، ومعناه إن الله یرضى بفعل هذا الرجل ویحبه ویثیبه علیه ، ویأتی فی فعل المعروف ما یدل على ذلک
العلامة المجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 18، ص: 398
الضحک کنایة عن الإثابة و اللطف فإن من یضحک إلى رجل یحبه و یلاطفه و یکرمه، و الغرض مدح من دفع ضرر سبع أو لص عن جماعة من المسلمین حتى یجوزوا عنهما سالمین.
نکته ی دیگه هم اینکه خنده ی هدا در کتب مخالفین هم اومده.
پاسخ:
اولا طبق اعتقاد شیعه ما حالتی از نسخ نداریم که تلاوت نسخ بشه و حکم باقی بمونه و این اعتقاد غالب علمائ هست و در این زمینه شیخ طوسی مرتکب خطا شده اند و آیت الله خوئی هم حرف ایشون رو رد کرده اند.آیه ی قرآن با خبر واحد نسخ شدنی نیست و این رو حتی خیلی از علمای مخالفین هم گفتن و طبق مبانی خیلی از علمای مخالفین هم این کلام عم بن الخطاب عین تحریف قرآن هست.
پاسخ:
خیر روایت صحیح نیست و در پاسخ های قبلی دلائل کاملا ذکر شد چون کتاب زید نرسی با طریق صحیح به ما نرسیده و خیلی از علماء اون رو موضوع دونسته اند.
به علاوه اشاره هم شد که اصلا اینجا بحث سند مطرح نیست و روایت از جهت متنی ساقط هست.
پاسخ:
نجاشی و ابن داود حلی و ابن الغضائری و آیت الله خوئی هم وثاقت ایشون رو رد میکنن.
همنطوری که گفتم در این روایات اصلا برای ما سند مهم نیست و عبارات تاویل میشن.
پاسخ:
ظاهرا در جواب ها دقت نمی کنید ! به جوابی که داده شد و کلام آیت الله خوئی و امام خمینی مراجعه کنید. (لطفا پاسخ ها رو با دقت بخونید)
پاسخ:
بنده عرض کردم عینا همه در جواب اول هست.عین جواب اول رو کپی میکنم (لطفا بیشتر دقت کنید)
والمجلسی ( قده ) إنما رواها عن نسخة عتیقة وجدها بخط الشیخ منصور بن
الحسن الآبی ، ولم یصله الکتاب باسناد متصل صحیح ، ولم ینقل طریقه إلینا
على تقدیر أن الکتاب وصله باسناد معتبر فلا ندری أن الواسطة أی شخص ولعله
وضاع أو مجهول.
آیت الله خوئی : و مجلسی (ره) این کتاب را از یک
نسخه ی قدیمی که آن را به خط شیخ منصور بنحسن آبی پیدا کرده نقل کرده و
کتاب با سند متصل صحیح به او نرسیده و طریقش را برای ما نقل نکرده و به هر
تقدیر ما نمی دانیم واسطه کیست و شاید وضاع یا مجهول باشد.
امام خمینی (ره) :
هذا کله مع عدم وصول النسخة التی عند المحدث المجلسی إلیه بسند یمکن الاتکال علیه.
همه ی این ها در شرایطی است که نسخه ی اینکتاب با سندی که بتوان به آن تکیه کرد به مجلسی نرسیده است.
پاسخ:
کتاب در نرم افزار مکتبه ی اهل بیت موجود هست.
ج5،ص104 چاپ مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی - الحوزة العلمیة - قم - ایران
پاسخ:
این روایت از باب تقیه وارد شده و بر اساس آن چه که مخالفین شیعه اعتقاد دارند می باشد و برای همه ی کسانی که اخبار و روایات را شنیده اند این علم حاصل است که ائمه ی ما متعه را مباح می دانند و نیازی به طولانی کردن سخن در آن نیست و هرگاه کسی بخواهد نکاح متعه کند بایستی زنان عفیفه را متعه کند نه کسانی که به آنان شناخت ندارد.
پاسخ:
این کلام هیچ مستندی نداره و صرفا از افاضات ! جناب اکبر هاشمی هست !
پاسخ:
پاسخ در بالا داده شد.به علاوه ابوحنیفه قائل به این هست که اگر کسی زنی رو برای زنا کرایه کنه حدی بر او نیست.خودتون قضاوت کنید که چه کسی داره زنا رو ترویج میده.به علاوه ابوحنیفه لواط رو هم ترویج داده !
ابوحنیفه : لواط حد ندارد و حج و روزه را باطل نمی کند و غسل هم برای آن واجب نیست !
http://al-shia.blog.ir/post/222
پاسخ:
بهتر است به جای کپی پیست کردن از دین و مذهب باطل خود دفاع کنید و به مطالب وبلاگ پاسخ دهید.
اولا این مطلبی که از تفسیر " منهج الصادقین " نقل نموده اید بنده تحدی میکنم این مطلب رو از خود این کتاب ارائه بدید ! اصلا چنین مطلبی در این کتاب وجود خارجی هم نداره !
نکته ی دیگه هم این که در مورد فتوای آیت الله سیستانی یا مشابه اون ، نکاح متعه ی زنان فاحشه طبق نظر بسیاری از فقهاء کراهت شدید داره و بعضی از فقهاء هم اون رو اجازه نداده اند و برخی هم که اجازه دادند کراهت رو برای اون مطرح کرده اند.
نکته ی دیگه هم این که اگر نکاح متعه زنا باشه !!! باید شما بگید پس پیامبر هم دردوره ای زنا رو آزاد کرده و خیلی از صحابه هم زنا کرده اند و خیلی از صحابه از زنا دفاع کرده اند !!!
نکته ی دیگه این که بن عثیمین عالم شما میگه بعضی از صحابه زنای محصنه و غیر محصنه کرده اند ! اگر راست میگید از صحابه ی زناکاری همچون خالد بن الولید لعنة الله علیه دفاع کنید !
بن عثیمین ( از علمای وهابی ) : برخی صحابه دزدی کردند،زنا کردند و شراب نوشیدند !
http://al-shia.blog.ir/post/108
نهایتا باید شما به این سوال پاسخ بدید که آیا پیامبر هم زنا رو در جامعه در مدتی (طبق اعتقاد شما) رواج داد ؟ آیا بعضی از صحابه زنا رو شرعی میدونسته اند ؟
عمرو بن دینار،عالم بزرگ و امام اهل سنت : استمناء اشکالی ندارد !!!
http://al-shia.blog.ir/post/107
اصحاب ابن قیم جوزیة و جواز استفاده از آلت مصنوعی برای زنان !!!
http://al-shia.blog.ir/post/81
اما برای این که بدونید چه کسانی زناکار یا زنا زاده یا لواط کار هستند:
ابن کثیر دمشقی : اکثر فقهاء و پادشاهان و نویسندگان و قضات و عوام اهل سنت آلوده به لواط بوده اند !!!
http://al-shia.blog.ir/post/239
زهری (از علمای بزرگ اهل سنت) : برخی از علمای اهل سنت حاصل عمل نامشروع (زنا) هستند !!!
http://al-shia.blog.ir/post/212
پاسخ:
بهتر هست به جای کپی پیست و درماندگی و عجز از پاسخ به مطالب وبلاگ، کمی تحقیق کنید !
در حماقت طرح کننده ی این شبهه همین بس که خود امام معصوم این که همه مرتد شده باشند رو رد میکنند :
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ارْتَدَّ النَّاسُ إِلَّا ثَلَاثَةٌ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَیْنَ أَبُو سَاسَانَ وَ أَبُو عَمْرَةَ الْأَنْصَارِی.
و اون فرد جاهل طرح کننده ی شبهه نمیدونه که ارتداد در اینجا ناظر به قرینه هست.
اما شما باید پاسخ بدید که چرا خودتون مردم و صحابه رو مرتد دونسته اید ؟!
أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ قَتَادَةَ، قَالَ: «لَمَّا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ارْتَدَّتِ الْعَرَبُ إِلَّا ثَلَاثَةَ مَسَاجِدَ، مَسْجِدَ الْحَرَامِ، وَمَسْجِدَ الْمَدِینَةِ، وَمَسْجِدَ الْبَحْرَیْنِ»
میبینید که این شما هستید که همه ی عرب رو به جز اهل مسجد الحرام و مسجد مدینه و مسجد بحرین مرتد دونسته اید !!! در حالی که ما هرگز چنین اعتقادی نداریم.
پاسخ:
اولا : روایت ضعیف هست پس بذارید داخل جیبتون حالشو ببرید :))))
ثانیا : در جهل اون کسی که این شبهه رو طرح کرده همین بس که روایات عصمت ائمه متواتر هست و اصل قرآنی داره و هیچ خبری نمیتونه اون رو رد کنه.
ثالثا : این روایت اصلا هیچ ارتباطی به عصمت نداره بلکه امام معصوم داره شیوه های تبیین دعا رو یاد مخاطب میده و این یک چیز خیلی رایج هست.
رابعا : خیلی از اوقات امام معصوم و همینطور پیامبر گناه امت رو گناه خودشون میدونن و به همین دلیل از اون ها هم استغفار میکنن.
خامسا : بعضی از مطالبی که داخل پرانتز ها هست به وسیله ی دستان خبیث طرح کننده ی شبهه مطرح شده مثلا { ( ما هو عصیان
الفرج غیر الفاحشة و الزنا. و اقل تقدیر الاستمناء!!!!! ) } !!!
سادسا : در قرآن هم همین مطلب رو داریم.مثلا خداوند در قرآن خطاب به پیامبر میگن " استغفر لذنبک العظیم " ! آیا پیامبر مرتکب ذنب عظیم شدن العیاذ بالله ؟ یا جهل وهابیون تمومی نداره ؟!
بهتر هست به جای کپی پیست از امثال آشغال دونی هایی مثل شبکة الدفاع و سرداب و امثالهم برید تحقیق کنید ! :)))
پاسخ:
جهل شما همین جا معلوم میشه ! آیت الله خوئی حد عورت رو " ما بین السرة والرکبة " میدونن و از طرف دیگه در رساله شون دست زدن و حتی نگاه کردن به عورت رو هم حرام میدونن (مگر در حالت اضطرار مثل درمان های پزشکی) یعنی ما بین السرة والرکبة منهای این قسمت ها :)))
(هنوز ظاهرا چون شما از ابتدائیات اصول فقه شیعه ی امامیه - انار الله برهانهم - خبر ندارید نمی دونید که تمامی فقهاء شیعه در مورد نگاه کردن و لمس آلت تناسلی (به جز برای زن و شوهر) اون رو حرام میدونن مگر در شرایط اضطرار که نشه کاری غیر از اون رو انجام داد !
این ها رو هم ببینید براتون خوبه :)))) :
مجاهد (از علمای مشهور اهل سنت) و بیان شیوع خود ارضایی و جواز آن در بین مخالفین شیعه !
http://al-shia.blog.ir/post/223
ابن کثیر دمشقی : اکثر فقهاء و پادشاهان و نویسندگان و قضات و عوام اهل سنت آلوده به لواط بوده اند !!!
http://al-shia.blog.ir/post/239
زهری (از علمای بزرگ اهل سنت) : برخی از علمای اهل سنت حاصل عمل نامشروع (زنا) هستند !!!
http://al-shia.blog.ir/post/212
ابوحنیفه : لواط حد ندارد و حج و روزه را باطل نمی کند و غسل هم برای آن واجب نیست !
http://al-shia.blog.ir/post/222
عمرو بن دینار،عالم بزرگ و امام اهل سنت : استمناء اشکالی ندارد !
http://al-shia.blog.ir/post/107
اصحاب ابن قیم جوزیة (از علمای مشهور وهابی) و صدور جواز استفاده از آلت مصنوعی برای زنان !!!
http://al-shia.blog.ir/post/81
با لواط کار ها و زنازاده ها و .... این ها میخواید چه کار کنید ؟ :))))
پاسخ:
جهل شما در مسائل اصول فقه بیشتر از گذتشه داره خودش رو نشون میده ! جوابش داده شد اگر میخوندید و دنبال کپی پیست نبودید :)))
اینه :
" نکته ی دیگه هم این که در مورد فتوای آیت الله سیستانی یا مشابه اون ،
نکاح متعه ی زنان فاحشه طبق نظر بسیاری از فقهاء کراهت شدید داره و بعضی از
فقهاء هم اون رو اجازه نداده اند و برخی هم که اجازه دادند کراهت رو برای
اون مطرح کرده اند. "
به علاوه قاعده ی اصول فقهی مجمع علیه این هست که " الاصل فی الاشیاء الاباحة " شما اگر نص بر تحریم دارید بسم الله :))))
اول برید اصول فقه بخونید بعد بحث کنید :))) البته اصول فقه به سبک ابوحنیفه نباشه که به لواط اون دید رو داره یا همون قول ابوحنیفه که میگه اگر زنی رو برای زنا اجاره کنی حد نداره :)))
ابوحنیفه رو میخوای چه کارش کنی که میگه اگر زن رو برای زنا کرایه کنی حد نداره :))))
پاسخ:
وعلیکم السلام
محمد بن سلیمان الدیلمی : ضعیف
ابیه (سلیمان الدیلمی) : کذاب غال
پاسخ:
اولا : شیعه اصلا و ابدا چیزی تحت عنوان " رضاع ی کبیره " نداره اما مخالفین شیعه مطلبی تحت عنوان " رضاعه ی کبیره " دارن و در کتب فقهی و حدیثی به اون باب هم اختصاص دادن و در موردش از عائشة ( :))))) ) حدیث دارن و بحث کردن و فتوا هم دادن ! :))) (عائشة خودش هم عمل رضاعه ی کبیر رو انجام داده)
ثانیا : اجماع علمای شیعه بر مبنای روایات این هست که بعد از دوسال اصلا شیر دادن و محرمیتی در کار نیست ! (بقر خلاف بعضی از علمای عامه که رضاعه ی کبیر دارن و به عائشة اقتدا کرده اند !!!)
ثالثا : در این روایت و مشابه اون اشاره به شرایط کودکی و قبل از دو سال اون " غلام " دارن نه به شرایط فعلی ! (این چیزی هست که ناصبی احمق نفهمیده و نمیخواد بفهمه) به عنوان مثال فرض کنید که شخصی که در کودکی قبل از دو سال از زنی شیر خورده (رضاع) از جایی رد میشه و یکی دیگه به رفیقش میگه این همونی هست که از فلان زن شیر خورده.این یعنی چی ؟ یعنی در کودکی شیر خورده نه الان ! و این از اسالیب بیان و گفتار هست که ناصبی احمق نمیفهمه !
رابعا : پاسخ کامل و مفصل به شبهه ی رضاعه ی کبیر در کتب شیعه (اصلا شیعه چیزی به نام رضاعه ی کبیر نداره و حتی یک فقیه سطح پایین هم چنین چیزی نگفته) :
http://www.aparat.com/v/kl7gY
پاسخ:
این مساله رو اولین بار در فضای فارسی زبان یک ناصبی ( که در نطفه ی او هم شک هست - اوربان موحد = گوربان مناکح - ) مطرح کرد و با این مطلب حماقت و جهل و نصب خودش رو ثابت کرد و مفتضح شد !
اولا : روایت از جهت سندی در نهایت ضعف هست.
ثانیا : " ملاءة " اصلا بر خلاف تلبیس ناصبی لباس زیر نیست بلکه اتفاقا لباسی هست که روی لباس های دیگه قرار میگیره ! (یعنی ناصبی حرامزاده دقیقا بر عکس معنا کرده !)
به عنوان نمونه :
أَخْبَرَنَا إِسْحَاق بْنُ إِبْرَاهِیمَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِدْرِیسَ، قَالَ: سَمِعْتُ حُصَیْنَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ یُحَدِّثُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ جَاوَانَ، عَنْ الْأَحْنَفِ بْنِ قَیْسٍ، قَالَ: خَرَجْنَا حُجَّاجًا فَقَدِمْنَا الْمَدِینَةَ وَنَحْنُ نُرِیدُ الْحَجَّ، فَبَیْنَا نَحْنُ فِی مَنَازِلِنَا نَضَعُ رِحَالَنَا، إِذْ أَتَانَا آتٍ، فَقَالَ: إِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا فِی الْمَسْجِدِ وَفَزِعُوا، فَانْطَلَقْنَا فَإِذَا النَّاسُ مُجْتَمِعُونَ عَلَى نَفَرٍ فِی وَسَطِ الْمَسْجِدِ، وَفِیهِمْ عَلِیٌّ، وَالزُّبَیْرُ، وَطَلْحَةُ، وَسَعْدُ بْنُ أَبِی وَقَّاصٍ، فَإِنَّا لَکَذَلِکَ إِذْ جَاءَ عُثْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَلَیْهِ مُلَاءَةٌ صَفْرَاءُ، قَدْ قَنَّعَ بِهَا رَأْسَهُ .....
عثمان لباس زیرش معلوم بوده و با لباس زیر راه میرفته ؟؟!! :)))))
اما توهین مخالفین به حضرت فاطمه (س) در مورد پوشش و حجاب رو میتونید در بخش آخر مطلبی که در لینک زیر قرار داره مطالعه کنید :
http://al-shia.blog.ir/post/164
پاسخ:
اولا لینکی که دادید هیچ چیزی رو نمیاره.
ثانیا : این مساله رو علامه مجلسی از روایتی در بحار نقل میکنن که جدای از بحث سندی :
در اون روایت اصلا لفظ " خائن " وجود نداره !
نکته ی دیگه هم این که بر خلافت تلبیس و تدلیس ناصبی (لعنة الله علیه) حضرت زهراء (س) هرگز امیر المومنین رو با لفظ منفی خطاب نمیکنن بلکه حضرت زهراء خطاب به امیر المومنین میگن که تو به گونه ای در خانه نشسته ای که گویی کسی که مرتکب خطا شده (نقل به مضمون) تویی نه مخالفینت (ابوبکر و عمر) یعنی دقیقا بر اساس این روایت حضرت زهراء (س) دارن بر خیانت و غاصب بودن ابوبکر و عمر و انصار و اعوانشون تصریح میکنن !
برای اینکه دهان ناصبی احمق (که احتمالا نطفه ی فرد مطرح کننده ی این شبهه هم مشکل داره) بسته بشه عین متن روایت با ترجمه ی صحیح و بدون اشکال رو قرار میدم :
لَمَّا انْصَرَفَتْ فَاطِمَةُ مِنْ عِنْدِ أَبِی بَکْرٍ أَقْبَلَتْ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَتْ لَهُ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ اشْتَمَلْتَ شِیمَةَ الْجَنِینِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ فَنَقَضْتَ قَادِمَةَ الْأَجْدَلِ فَخَانَکَ رِیشُ الْأَعْزَل .....
هنگامى که فاطمه علیها السّلام از نزد ابو بکر بازگشت پیش على علیه السّلام آمده گفت: اى فرزند ابو طالب! آیا همچون جنین پرده نشین شده اى و چون کسى که به او تهمت زده اند در گوشه خانه نشسته اى؟ .....
اینجاست که تلبیس ناصبی احمق (امثال فاسق بن پلید روم صدای نواصب) بر ملا میشه و حرفی برای گفتن ندارن ! این احمق ها نمیدونن که این نص، عین تصریح به غاصب بودن ابوبکر و عمر و خائن بودن اون هاست !
پاسخ:
اون احمق ناصبی که این روایت رو آورده اصولا چیزی سر در نمیاورده و صرفا از منتدیات الدفاع عن السنة (آشغالدونی نواصب) کپی کرده ! اصلا مشکلی در این روایت نیست و مشکل در نفهم بودن نواصب هست ! (امثال زبی و فاسق بن پلید حرامی)
(روایت فوق داره معراج پیامبر و پیچیدگی ها و کیفیت اون رو شرح میده و عقل نواصب از درک اون عاجز هست)
پاسخ:
دوست عزیز قبل از این که پاسخ رو عرض کنم مطلبی رو از خدمتتون میپرسم.اگر شیعه هستید لطفا اینطور ناشناس مطالب رو کپی پیست نکنید (از فیسبوک نواصب و سایت های دیگه) و با اسم معلوم و مشخص مطالب رو قرار بدید و بنده هم سر فرصت و با حوصله پاسخ میدم و از زیادی سوالات هم مشکلی ندارم و در اسرع وقت سعی میکنم پاسخ ها رو قرار بدم. (نیازی به مخفی کردن هویت نیست چون آی پی شما مشخص هست و با اسم مشخص فعالیت کنید و اینطوری بهتر هست) (در صورتی که از این به بعد صرفا شبهات رو کپی پیست کنید و برای ما ثابت بشه که دنبال جواب نیستید و قصد شبهه پراکنی دارید به سوالات شما پاسخ نخواهیم داد اما اگر واقعا دنبال جواب باشید و این برای ما ثابت بشه به سوالات پاسخ میدیم والا کار ما فقط وقت تلف کردن خواهد بود !) (نکته ی دیگه هم این که خواهشا قبل از قرار دادن مطالب به صورت کپی پیستی در اینجا، خودتون هم در موردش تحقیق کنید (اگر شیعه هستید) و وقتی به جوابی نرسیدید و هیچی به ذهنتون نرسید اینجا قرار بدید والا برای بنده هم وقت گیر هست کار پاسخ به سوالات به خصوص تایپ اون ها پس خواهشا خودتون هم تحقیق کنید)
اگر هم از مخالفین هستید ( چه سنی و چه وهابی ) انتظاری نداریم که با آیدی معلوم فعالیت کنید چون که خلیفه ی دوم شما در روایتی با سند معتبر میگه در جنگ احد مثل بز کوهی فرار میکردم و به همین دلیل انتظاری از شما نخواهیم داشت !
اما پاسخ :
باید خدمتتون عرض کنم که این مطلب رو یک بیسواد ناصبی جدیدا روی فیسبوک خودش گذاشت که حماقت به تمام معنای خودش رو با این سوال ثابت کرد ! :)))
این سوال از چند بعد جواب داره :
یکی این که " علی بن ابراهیم القمی " رحمة الله علیه در جایی زندگی میکردن که از نظر جغرافیایی فاصله ی بسیار بسیار زیادی با امام (ع) داشتند.
نکته ی دیگه این که " علی بن ابراهیم القمی " رحمة الله علیه در اواسط عمر خودشون بیناییشون رو از دست دادن و با این شرایط کار برای رفت و آمد عادی روزمره هم دشوار میشه چه برسه به سفر به مناطق دوردست.
برای اطلاع مختصر از زندگی " علی بن ابراهیم " میتونید از لینک زیر استفاده کنید :
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4184/26370
نکته ی دیگه ای که این ناصبی ملعون ( که اسمش زبیییییی هست و این مطلب رو در فیس گذاشته و این شخص همون کسی هست که فرق محقق کتاب و مولف کتاب رو هم نمیدونه !!!) ازش غافل بوده، شرایط سخت و دشوار دوران زندگی امام حسن عسکری (ع) هست که حتی افراد نزدیک به ایشون هم به سختی با ایشون رفت و آمد داشتن و اصلا لقب " عسکری " به دلیل سکونت دادن اجباری ایشون در مدت طولانی در منطقه ی نظامی هست و در دوره ی ایشون عباسیان قدرت بالایی گرفته بودن اون وقت این احمق ناصبی انتظار داره یکی از ایران بلند بشه بره بگه امام حسن عسکری کجاست که ازش روایت بشنوم ؟؟!!! نزدیکان امام هم تحت شدیدترین کنترل ها بودن و امام (ع) در دوران امامتشون از شش ساال، سه سال رو دز زندان بودن و در کل این دوران هم در مورد معارف دینی و مسائل مهم فقط خواص خودشون رو تربیت کردن و اصلا مجال این نبوده که کسی سفر کنه برای شنیدن روایت و یادگیری معارف به صورت مستقیم از خود امام والا قبلش جونش رو از دست میداد ! (همین الان شما به جنایات عربستان سعودی در حق زائران شیعه در مکه و مدینه دقت کنید که با وجود قوانین بین المللی چه کار میکنن وای به حال روزی که قدرت در دست این ها باشه لعنة الله علیهم اجمعین)
به طور کلی ؛ دوران امام حسن عسکری (ع) دوران شدیدا سخت و تحت شدیدترین کنترل های نظامی بوده ولی با این حال امام شاگردانی رو تربیت کردن.برای آگاهی از شرایط زندگی امام حسن عسکری (ع) به صورت مختصر میتونید لینک زیر رو مطالعه کنید :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=46
این هم اعتراف عالم اهل تسنن مبنی بر این که هر کس میخواسته با اهل بیت در ارتباط باشه از کشته شدن و خطر جانی میترسیده :
http://al-shia.blog.ir/post/113
پاسخ:
وعلیکم السلام
از او در مورد زنی که غلام مملوکش را از شیر خودش شیر داده است تا اینکه او را از شیر گرفته است سوال شد و من حاضر بودم که آیا می تواند او را بفروشد ؟ گفت : خیر او پسر رضاعیش است و حرام است که او را بفروشد و پولش را استفاده کند سپس گفت : آیا این پیامبر نیست که فرموده است : رضاع آن چه که از نسب حرام می شود را حرام می کند .....
یعنی یک زنی پسری را تا قبل از دو سالش شیر داده و سپس آن پسر غلام مملوک او بوده و این زن نمی تواند چون این پسر غلامش است، او را به عنوان غلام به فرد دیگری بفروشد چون شرعا پسر اوست. (یعنی زن تا قبل از دو سال به آن پسر شیر داده و لفظ " فطمت " که به معنی از شیر گرفتن است نیز به همین معنا دلالت می کند) (همچنین در متن روات گفته شده " ارضعت " یعنی قبلا شیر داده و نگفته " شیر می دهد " ترضع " که همان شیر دادن در گذشته را در نظر دارد.
پاسخ دیگه هم این که " غلام " به بچه از زمانی که متولد میشه اطلاق میشه و نه فقط به فرد نوجوان ضمن این که غلام در این روایت به معنای نوکر و خدمتکار هست.معنای کلمه ی غلام که میتونه طفل هم معنی بده رو ایـــنــــــجا میتونید ببینید.
پاسخ:
وعلیکم السلام
اولا کسی که به روایتی احتجاج میکنه باید صحت اون روایت رو در نزد شیعه ثابت کنه والا ما حق نداریم اینطوری بحث رو ادامه بدیم.
ثانیا اون روایت اصلا سند نداره بلکه با لفظ " رُِویَ " که صیغه ی تمریض هست بیان شده.چه طور چیزی که سند نداره پذیرفته میشه ؟
در مورد کلمه ی " ملاءة " هم خیلی مشهور و واضح هست و اون ناصبی حرامزاده بوده که جور دیگه معنا کرده و روایت مثال رو هم اگر دقت کنید میگه عثمان " ملاءة " زرد رنگ " پوشیده و همه دیدن.
المُلاءُ، بالضم و المدّ: جمع مُلاءةٍ، و هی الإِزارُ و الرَّیْطة.
لسان العرب (ج1،ص160)
ملاءة = ازار، ریطة ( کلیک کنیـــــــــد و کلیک کنیــــــــد )
* نکته ی پایانی هم اینکه حاج آقا !!! نیستم یه جوون معمولی هستم :)))
پاسخ:
جَاءَ عُثْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَلَیْهِ مُلَاءَةٌ صَفْرَاءُ
داره میگه عثمان آمد در حالی که ملاءة ی زرد رنگ بر تن داشت ...
پاسخ:
ملاء جمع ملاءة هست و ملاءة یعنی ازار و ریطة که معنی ازار و ریطة هم در پاسخ قبلی در قالب لینک قرار داده شد.
پاسخ:
این از اکاذیب عامه و مخالفین شیعه هست و هر دو منبعی هم که نوشته شده از منابع عامه هست و نه منابع شیعی.به علاوه ما روایت معتبر داریم که لقب رافضه رو خداوند برای شیعیان انتخاب کرد چون باطل رو رفض کردند :
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو بَصِیرٍ وَ قَدْ خَفَرَهُ النَّفَسُ «6» فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ کَبِرَ سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ اقْتَرَبَ أَجَلِی مَعَ أَنَّنِی لَسْتُ أَدْرِی مَا أَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَیْفَ لَا أَقُولُ هَذَا فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُکْرِمُ الشَّبَابَ مِنْکُم
وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَکَیْفَ یُکْرِمُ الشَّبَابَ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ فَقَالَ یُکْرِمُ اللَّهُ الشَّبَابَ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ أَنْ یُحَاسِبَهُمْ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا لَنَا خَاصَّةً أَمْ لِأَهْلِ التَّوْحِیدِ قَالَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا لَکُمْ خَاصَّةً دُونَ الْعَالَمِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنَّا قَدْ نُبِزْنَا نَبْزاً «1» انْکَسَرَتْ لَهُ ظُهُورُنَا وَ مَاتَتْ لَهُ أَفْئِدَتُنَا وَ اسْتَحَلَّتْ لَهُ الْوُلَاةُ دِمَاءَنَا فِی حَدِیثٍ رَوَاهُ لَهُمْ فُقَهَاؤُهُمْ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّافِضَةُ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْکُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سَمَّاکُمْ بِهِ أَ مَا عَلِمْتَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَنَّ سَبْعِینَ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ قَوْمَهُ ..... (الکافی،ج8،ص34)
پاسخ:
این هم دقیقا مثل همون روایت اولی هست.راوی این داستان فقط و فقط " احمد بن عبید الله بن خاقان " هست که وزیر معتمد عباسی بوده و ناصبی بوده.
پاسخ:
این روایت گرچه از نظر سندی معتبر هست اما هم مخالف قرآن هست (چون قرآن دستور به مسح داده) و هم مخالف روایات متواتر هست و به همین دلیل داخل در اخبار شاذ میشه و خبر شاذ هم بهش عمل نمیشه.
پاسخ:
اولا : سند روایت ضعیف هست و در طریق اون مجاهیل وجود دارند. (مثل " مُجَاشِعُ بْنُ عُمَر " و " مَیْسَرَةَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّه" )
ثانیا : شیعه هم در این شکی نداره که کسانی که واقعا جزو مهاجرین اولیه و سابقین باشه در زمره ی ممدوحین و بهشتیان هست اما در آیه ی شرط " ایمان " ذکر شده و نه شرط " اسلام " ! ابوبکر و امثالهم کی ایمان آوردند که بخوان وارد این آیه بشن ؟ :)))
پاسخ:
اولا روایاتی که در باب نوشیدن ادرار شتر وارد شده غالبا از اخبار ضعیف هستند.
ثانیا علمای شیعه گفته اند که ادرار شتر برای درمان اگر استفاده بشه اشکالی نداره.
ثالثا : این مخالفین احمق (به معنای واقعی کلمه احمق) در بخاری و غیر از اون از پیامبر حدیث دارند که به نوشیدن ادرار شتر دستور داده شده اند :)))
حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَیْدٍ، عَنْ أَیُّوبَ، عَنْ أَبِی قِلاَبَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: قَدِمَ أُنَاسٌ مِنْ عُکْلٍ أَوْ عُرَیْنَةَ، فَاجْتَوَوْا المَدِینَةَ «فَأَمَرَهُمُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، بِلِقَاحٍ، وَأَنْ یَشْرَبُوا مِنْ أَبْوَالِهَا وَأَلْبَانِهَا» ..... (روایت از صحیح بخاری هست)
حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ، حَدَّثَنَا هَمَّامٌ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: «أَنَّ نَاسًا اجْتَوَوْا فِی المَدِینَةِ، فَأَمَرَهُمُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یَلْحَقُوا بِرَاعِیهِ - یَعْنِی الإِبِلَ - فَیَشْرَبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا، فَلَحِقُوا بِرَاعِیهِ، فَشَرِبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا، حَتَّى صَلَحَتْ أَبْدَانُهُمْ ..... (روایت از بخاری)
این روایت بخاری هم میگه مسلمین خودشون رو با ادرار شتر درمان میکنن :
وَزَادَ اللَّیْثُ، قَالَ: حَدَّثَنِی یُونُسُ، عَنْ ابْنِ شِهَابٍ، قَالَ: وَسَأَلْتُهُ هَلْ نَتَوَضَّأُ أَوْ نَشْرَبُ أَلْبَانَ الأُتُنِ، أَوْ مَرَارَةَ السَّبُعِ، أَوْ أَبْوَالَ الإِبِلِ؟ قَالَ: قَدْ کَانَ المُسْلِمُونَ یَتَدَاوَوْنَ بِهَا .....
روایات مخالفین در این باب زیاد هست و صحیح هم هست و نکته ی مهم هم اینه که پیامبر بهشون دستور داده تا بنوشن :))) اما روایات شیعه در این باب ضعیف هست و علما هم گفتن فقط برای درمان و استشفا مصرف میشه نه مثل مخالفین که بهشون امر شده بنوشن :)))
پاسخ:
اولا : در مورد تعداد احادیثی که جابر بن یزید نقل کرده، این آماری که در وسائل الشیعه اومده تمام احادیث منتسب هست و نه تمام احادیث صحیح که انتسابش به جابر ثابت شده باشه و ممکنه انتساب بعضی از اون ها مردود باشه به دلیل ضعف طریق و امثالهم.
ثانیا : امام صادق (ع) فرموده اند " من " او را در نزد پدرم فقط یک مرتبه دیده ام نه این که جابر فقط یک مرتبه امام باقر رو ملاقات کرده باشه بلکه ممکن هست بسیاری از دفعاتی که جابر امام باقر رو ملاقات کرده ، امام صادق حضور نداشته اند.
ثالثا : این روایت امام صادق از باب تقیه و توریه برای حفظ جان جابر بن یزید صادر شده تا از کانون توجهات دور باشه و این یکی از روش های ائمه علیهم السلام برای حفظ جان اصحابشون بود که انتساب افراد به خودشون رو از باب تقیه انکار می کردند تا هم جان اون ها حفظ بشه و هم میراث شیعه انتقال پیدا کنه.
رابعا : در روایت معتبر از امام صادق (ع) داریم که امام می فرمایند خدا جابر بن یزید رو رحمت کنه چون راست می گفت و بر ما دروغ نمی بست :
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ حَدَّثَنِی زِیَادُ بْنُ أَبِی الْحَلَّالِ قَالَ: اخْتَلَفَ النَّاسُ فِی جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ وَ أَحَادِیثِهِ وَ أَعَاجِیبِهِ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْهُ فَابْتَدَأَنِی مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ رَحِمَ اللَّهُ جَابِرَ بْنَ یَزِیدَ الْجُعْفِیَّ کَانَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُغِیرَةَ بْنَ شُعْبَةَ کَانَ یَکْذِبُ عَلَیْنَا.
همچنین روایات مدح جابر در لسان معصومین زیاد هست و جایی برای تشکیک در جلالت قدر ایشون باقی نمیگذاره.
پاسخ:
وعلیکم السلام
روایت از جهت سندی معتبر هست و نقل حسین بن سعید از فضاله اگر هم مرسل باشه اما با واسطه ی برادرش هست که برادرش ثقه هست و روایت از جهت سندی معتبر هست ولی خبر شاذ هست.
عبارتی هم که دادید داره میگه حسین بن سعید از فضاله نقل کرده.
پاسخ:
همه ی این روایاتی که در قالب سه نظر گذاشته اید ، هیچکدوم نه تنها بر
نماز تراویح دلالت ندارند، بلکه مشروعیت تراویح رو رد میکنن چرا که در متن
روایت تصریح شده بر این که پیامبر " یدعهم " یعنی پیامبر تا می دید پشت
سرشون جمع شدن اون ها رو رها می کرد تا نماز مستحبی رو به جماعت نخونند.
نکته ی دیگه هم
این که علامه ی مجلسی اینطوری نگفته اند و این از تدلیس مخالفین هست بلکه
علامه ی مجلسی هم دقیقا میگن که این روایات دال بر رد مشروعیت تراویح هست و
خود عامه هم اعتراف کرده اند که این از بدعت های عمر هست :
و یدل على عدم جواز الجماعة فی نافلة شهر رمضان و لا خلاف فیه بین أصحابنا، و قد اعترفت العامة بأنه من بدع عمر.
عجب از حماقت وهابیون و سلفیون که از روایاتی که دلالت بر عدم مشروعیتتراویح داره برای مشروعیت تراویح استفاده میکنن !!!
پاسخ:
همه ی این روایاتی که در قالب سه نظر گذاشته اید ، هیچکدوم نه تنها بر
نماز تراویح دلالت ندارند، بلکه مشروعیت تراویح رو رد میکنن چرا که در متن
روایت تصریح شده بر این که پیامبر " یدعهم " یعنی پیامبر تا می دید پشت
سرشون جمع شدن اون ها رو رها می کرد تا نماز مستحبی رو به جماعت نخونند.
نکته ی دیگه هم
این که علامه ی مجلسی اینطوری نگفته اند و این از تدلیس مخالفین هست بلکه
علامه ی مجلسی هم دقیقا میگن که این روایات دال بر رد مشروعیت تراویح هست و
خود عامه هم اعتراف کرده اند که این از بدعت های عمر هست :
و یدل على عدم جواز الجماعة فی نافلة شهر رمضان و لا خلاف فیه بین أصحابنا، و قد اعترفت العامة بأنه من بدع عمر.
عجب از حماقت وهابیون و سلفیون که از روایاتی که دلالت بر عدم مشروعیتتراویح داره برای مشروعیت تراویح استفاده میکنن !!!
پاسخ:
همه ی این روایاتی که در قالب سه نظر گذاشته اید ، هیچکدوم نه تنها بر
نماز تراویح دلالت ندارند، بلکه مشروعیت تراویح رو رد میکنن چرا که در متن
روایت تصریح شده بر این که پیامبر " یدعهم " یعنی پیامبر تا می دید پشت
سرشون جمع شدن اون ها رو رها می کرد تا نماز مستحبی رو به جماعت نخونند.
نکته ی دیگه هم
این که علامه ی مجلسی اینطوری نگفته اند و این از تدلیس مخالفین هست بلکه
علامه ی مجلسی هم دقیقا میگن که این روایات دال بر رد مشروعیت تراویح هست و
خود عامه هم اعتراف کرده اند که این از بدعت های عمر هست :
و یدل على عدم جواز الجماعة فی نافلة شهر رمضان و لا خلاف فیه بین أصحابنا، و قد اعترفت العامة بأنه من بدع عمر.
عجب از حماقت وهابیون و سلفیون که از روایاتی که دلالت بر عدم مشروعیت تراویح داره برای مشروعیت تراویح استفاده میکنن !!!
پاسخ:
متن و ترجمه ی بخش مورد نظر شما :
عن أبی بَرْزَةَ الأَسْلَمِىِّ ان جُلَیْبِیباً کان امْرَأً یَدْخُلُ على النِّسَاءِ یَمُرُّ بِهِنَّ وَیُلاَعِبُهُنَّ فقلت لامرأتی لاَ یدخلن عَلَیْکُمْ جلیبیب فإنه إن دخل عَلَیْکُمْ لأَفْعَلَنَّ وَلأَفْعَلَنَّ .....
ابی برزه ی اسلمی می گوید که جلیبیب { صحابی در نزد مخالفین شیعه } کسی بود که بر زنان وارد می شد و با آنان بازی می کرد.ابی برزه می گوید به همسرم گفتم که مبادا جلیبیب بر شما وارد شود که چنین و چنان می کند .....
صحابی جلیل القدر !!! با ناموس مردم بازی می کرده و به ناموس اون ها دست اندازی می کرده !!!!!
پاسخ:
رسول الله (ص) در ماه رمضان بر نمازش می افزود { منظور اضافه شدن نماز های مستحبی بیشتر به نماز ها در ماه رمضان هست } و پس از نماز عشا نماز {مستحبی} می خواند و مردم پشت سر او می ایستادند پس رسول الله وارد می شد و آنان را را رها می کرد و سپس خارج می شد و آن ها می آمدند و پشت سرش نماز می خواندند و رسول الله آنان را رها می کردند و دوباره نماز میخواندند و این تکرار می شد ...
متن روایت واضح هست که پیامبر وقتی متوجه میشد کسی پشت سرش داره نماز مستحبی رو به جماعت می خونه اون ها رو رها می کرد و دوباره نماز خودشونو شروع میکردند و این متن واضح الدلالة هست در این مورد که نماز مستحبی رو نمیشه به جماعت خوند.
در ضمن روایت معتبر داریم که امیر المومنین در زمان حکومتشون خواستن نماز بدعت آمیز تراویح رو بردارن و این رو در عموم ابلاغ کردن که در ماه رمضان حق ندارید نماز مستحبی به جماعت بخونید اما همین اتباع عمر بن الخطاب فریاد زدن " وااا عمراااه !!! " و نذاشتن امام این کار رو بکنه :
عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ فِی رَمَضَانَ فِی الْمَسَاجِدِ قَالَ لَمَّا قَدِمَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الْکُوفَةَ أَمَرَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع أَنْ یُنَادِیَ فِی النَّاسِ لَا صَلَاةَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی الْمَسَاجِدِ جَمَاعَةً فَنَادَى فِی النَّاسِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع بِمَا أَمَرَهُ بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا سَمِعَ النَّاسُ مَقَالَةَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَاحُوا وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ فَلَمَّا رَجَعَ الْحَسَنُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ لَهُ مَا هَذَا الصَّوْتُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ النَّاسُ یَصِیحُونَ وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قُلْ لَهُمْ صَلُّوا.
امیر المومنین هم وقتی دید اتباع عمر بن الخطاب شدیدا روی این بدعت دارن پافشاری میکنن و فریاد وا عمراه سر دادن به خاطر تلاش امیر المومنین برای تعطیل کردن بدعت تراویح، برای جلوگیری از آشوب در داخل جامعه ی اسلامی اتباع عمر رو به حال خودشون رها کردن. (این هم از مظلومیت های امیر المومنین هست که تا میخواستن بدعت های خلفاء غاصب رو بردارن خود همون مردم بعضیاشون فریاد واعمراه سر میدادن)
پاسخ:
روایت اول از اکاذیب هست و کذب بودن برخی از عبارات از متنش هم واضح هست.به عنوان مثال شخص سوال کننده از امیرالمومنین در مورد کوتاهی قد میپرسه در حالی که امیر المومنین کوتاه نیستن و خودشون هم بر این تصریح میکنن.
به علاوه روایت از جهت سندی ضعیف هست.( حسن بن علی العدوی : مجهول ، صهیب بن عباد بن صهیب : مجهول )
یکی دیگه از دلایل مردود بودن این متن و اضطرابش این هست که در این روایت به امیر المومنین نسبت داده شده که فرمودن پیامبر " علمنی بابا من العلم " (پیامبر یک باب از علم را به من آموخت) در حالی که در روایات معتبر داریم که امیر المومنین فرمودن "ألف باب من العلم، یفتح لی من کل باب ألف باب " و این هم دلیل دیگری هست بر مضطرب و مردود بودن این متن.
روایت دوم هم اولا مرسل نقل شده و ثانیا " ابو البختری " کذاب هست.
پاسخ:
پدر عباد بن صهیب مجهول هست. (صهیب بن عباد بن صهیب : مجهول - در پاسخ قبلی هم عرض کردم)
پاسخ:
ظاهرا دقت نمیکنید برادر بزرگوار !!! عباد بن صهیب، اسم پدرش " صهیب بن عباد بن صهیب " هست که مجهوله.اتفاقا اسم همه شون صهیب هست به جز وسطی :)))
پاسخ:
خیر خودش ثقه هست اما پدرش مجهول هست.
پاسخ:
وهب بن وهب القرشی ، ابو البختری : کذاب عامی
پاسخ:
هر آن چه که حقیقتا و حقا با اخلاص کامل در راه اهل بیت باشد ولو خاک پای زائر مخلص بی ریا و خالص، مقدس و محترم خواهد بود !
خیلی عجیب هست که وقتی عمر بن الخطاب با کلوخ و سنگ خودش رو از بول و غائط تطهیر میکنه و هرگز از آب برای تطهیر استفاده نمیکنه شما اعتراضی نمیکنید !
خیلی عجیب هست که وقتی عائشة اثر خون حیض رو با آب دهان خیس میکنه و با ناخن می تراشه و میگه این پاک شده شما اعتراضی نمیکنید !
خیلی عجیب هست که وقتی صحابه از ادرار و آب دهان و خِلط پیامبر استفاده میکنن و بهش حتی تبرک هم میکنن و شفا هم میگیرن شما اعتراضی نمیکنید !
خیلی عجیب هست که وقتی اتباع و محبین ابن تیمیة به آب غسلش تبرک میکنن و اون رو میخورن شما اعتراضی نمیکنید !
و و و و و .....
چرا به قول معروف " کورِ خود هستید و بینای مردم " ؟
پاسخ:
سلام علیکم ورحمة الله
اولا : وقتی این در کتب مسلمین (شیعه و سنی) نقل شده و در موارد متعدد و مشابه علمای هر دو مذهب تجربه کرده اند، انکار شما ضرری به مطلب نمیرسونه. این که شما این مساله رو تجربه نکرده باشید خدشه ای به ثبوت مطلب نمیزنه.
ثانیا : اتفاقا عمر بن الخطاب بعد از اسلامش اینطور تطهیر می کرد و روایاتش هم موجوده و اگر خواستید همین جا می فرستم ! خلیفه ی یک مذهب اون هم کسی که منتسب به اسلام شده اینطور تا آخر عمرش تطهیر می کرد !
ثالثا : ام المومنین خوش بختانه یا متاسفانه این کار شنیع و زننده رو انجام می داد ! علمای شما این رو نقل کرده اند و تصحیح کرده اند و بهش استدلال کرده اند و بر مبنای اون فتوا هم داده اند ! مذهب شما متاسفانه مذهبی هست که بر مبنای این روایات، فتاوای فقهی هم در اون صادر شده و زندگی و اخلاقیات مذهب شما بر امثال این روایات استوار شده !
رابعا : در مورد عمل صحابه مبنی بر تبرک به خلط و آب دهان پیامبر و نوشیدن ادرار پیامبر هم نظری ندادید ! آیا صحابه خرافاتی بودن ؟ آیا صحابه مشرک بودن ؟
خامسا : بنده هرگز نگفته و نمیگم و نخواهم گفت که ابن تیمیة وهابی بوده ! وهابیت از دوره ی محمد بن عبد الوهاب ایجاد شد و ابن تیمیة چند صد سال قبل از محمد بن عبد الوهاب بوده ! ابن تیمیة سلفی هست و فرق هست بین سلفیت و وهابیت !
* نکته : اگر احساس می کنید بعضی جاها زبان بنده تلخ و یا تیز و گزنده هست، باید خدمتتون عرض کنم که ناچار هستیم در بیان حقایق تاریخی خیلی از مسائل رو بی پروا و رک و صریح بگیم.
موفق باشید
پاسخ:
آب غسل ابن تیمیه رو با افتخار اسلاف شما بهش تبرک کردن ! این رو چی میگید ؟! بهتر هست به مذهب متناقض خودتون برسید ...
پاسخ:
منظور از «مخالفین شیعه» در اغل مواقع ، مذاهب مختلفِ منتسب به اهل تسنن هست.
به علاوه الازهر رو شیعیان فاطمی ساختند اما بعدا به دست مخالفین شیعه افتاد.
این سند روایتی است ک وهابی به اون استناد کرده درباره دعوای بین حضرت فاطمه و حضرت علی ع...لطفا بررسی کنید و بگید کدوم ثقه یا مجهول یا ضعیف اند...ممنون
حدثنا احمدبن الحسن القطان قال: حدثنا أبوسعید الحسن بن علی السکری قال: حدثنا الحسین بن حسان العبدی قال: حدثنا عبدالعزیز بن مسلم عن یحیى بن عبدالله عن ابیه عن ابى هریرة...
ابوهریره که یک کذاب هست نزد ما..بقیه رو لطف کنید ترجمه کنید
سوال دوم:
راضی شدن فاطمه رض از ابوبکر رض بعد از ناراحت شدنش از کتب شیعه
میثم بحرانى و دنبلى آوردهاند: "أبوبکر به فاطمه گفت: همانا آنچه را که براى پدرت است، براى توست. رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) از فدک، مایحتاج شما را برمىداشت و مابقى را در راه خدا تقسیم مىکرد، و شایسته است که تو نیز همین کار را بکنى که او کرد.. پس فاطمه به آن راضى شد و به أبوبکر عهد داد که همین کار را بکند".[
شرح نهجالبلاغة، إبنمیثم بحرانى، ج5، ص107،چاپ تهران - الدرةالنجفیّة، شرح دنبلى، ص332-331، چاپ تهران.
آیا حقیقت داره این مطلب؟توضیح دهید
یاعلی