حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

سلسله سرقت های علمی سید کمال حیدری در کتاب «اللباب فی تفسیر الکتاب» [33]

در مطالب قبلی مقدمات مهمی را در باب ضرورت نقد افکار و آراء و روش «سید کمال حیدری» و همچنین «سرقت علمی» نوشتیم که مطالعه ی این دومطلب قبل از مطالعه ی مطلب پیش روی شما مخاطبان گرامی بسیار ضروری است :

چرا نقد «سید کمال حیدری» ؟!


مقدمه ای بر سرقت های علمی «سید کمال حیدری»


در این مطلب همانطور که از عنوان مشخص است ، قصد داریم تا به یکی از سرقت های علمی پرشمار «سید کمال حیدری» در کتاب «اللباب فی تفسیر الکتاب» اشاره کنیم.

سید کمال حیدری در صفحه ی 90 می نویسد :

الأُمّ بحسب أصل معناه ما یرجع إلیه الشى‏ء، ولیس إلّا أنّ الآیات المتشابهة ترجع إلیها، فالبعض من الکتاب (وهى المتشابهات) ترجع إلى بعض آخر (وهى المحکمات)، ومن هنا یظهر أنّ الإضافة فى قوله: «أُمّ الکتاب» لیست لامیّة کقولنا: أُمّ الأطفال، بل هى بمعنى «من» کقولنا نساء القوم وقدماء الفقهاء ونحو ذلک. فالکتاب یشتمل على آیات هى أُمّ آیات أُخر.

الحیدری،کمال، اللباب فی تفسیر الکتاب - الجزء الأول (سورة الحمد)، ص90، الناشر : دار فراقد، الطبعة : الأولى، 1431 هـ - 2010 م.

با جست و جویی ساده در می یابیم این عبارات از تفسیر المیزان به سرقت رفته است!

الأُمّ بحسب أصل معناه ما یرجع إلیه الشى‏ء، ولیس إلّا أنّ الآیات المتشابهة ترجع إلیها، فالبعض من الکتاب (وهى المتشابهات) ترجع إلى بعض آخر (وهى المحکمات)، ومن هنا یظهر أنّ الإضافة فى قوله: «أُمّ الکتاب» لیست لامیّة کقولنا: أُمّ الأطفال، بل هى بمعنى «من» کقولنا نساء القوم وقدماء الفقهاء ونحو ذلک. فالکتاب یشتمل على آیات هى أُمّ آیات أُخر.

الطباطبائى، السید محمد حسین‏ (المتوفى1412هـ)، المیزان فی تفسیر القرآن‏،ج3، ص20، الناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة‏، الطبعة : الخامسة، 1417هـ .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۰۶
فرشید شرفی | Farshid Sharafi

افشای دروغ های سید کمال حیدری

افشای سرقت های علمی سید کمال حیدری

دانلود کتاب های کمال حیدری

درس خارج سید کمال حیدری

درس خارج فقه سید کمال حیدری

درس فقه المراة سید کمال حیدری

دروس خارج فقه سید کمال حیدری

دروس سید کمال حیدری

دروغ های سید کمال حیدری

سایت سید کمال حیدری

سرقت های علمی سید کمال حیدری

سرقت های علمی سید کمال حیدری از تفسیر المیزان

سرقت های علمی کمال حیدری در اللباب فی تفسیر الکتاب

سید کمال حیدری سرقت علمی

سید کمال حیدری کیست

شبهات اهل سنت

شبهات سید کمال حیدری

شبهات وهابیت

فرشید ایرانی

فرشید شرفی

فرشید شرفی برنامه اینترنتی بن بست

فرشید شرفی برنامه بن بست

نظر سید کمال حیدری در مورد مراجع

نظر مراجع در مورد سید کمال حیدری

نقد سید کمال حیدری

نقد کمال الحیدری

نقد کمال حیدری

نقد کمال حیدری برنامه بن بست

وبلاگ الشیعة

وبلاگ الشیعه

وبلاگ حقانیت شیعه

وبلاگ فرشید شرفی

کتاب اللباب فی تفسیر الکتاب

کتاب اللباب فی تفسیر الکتاب کمال حیدری

کتاب های سید کمال حیدری

کمال حیدری سرقت علمی

نظرات  (۳)

سلام علکیم
خدا قوت
ساعاتی، نقد های شما را در مورد این شخصیت مطالعه کردم، خوب انصافا برخی از نقد ها صحیح و وارد بود، اما مطالبی که با عنوان سلسله سرقت های علمی مطرح کردید وارد نیست، اگر شما با فضای علما آشنا باشید به خوبی متوجه می شوید که سیرۀ علما این است که در نقل برخی مطالب عین عبارات علماء را می آورند بدون اینکه منبع و مصدری از آن نقل کنند و این سرقت علمی محسوب نمی شود. بله اگر به خود نسبت بدهند که این سخن از من است و خودم به آن رسیدم (وعلم هم داشته باشند که این مطلب را کسی قبلا گفته) این قطعا سرقت علمی است.
توصیه می کند از نقد های بی پشتوانه بپرهیزید زیرا اعتبار باقی انتقاد های شما را هم کم می کند. و توصیه می کنم این سلسله مباحث را هرچه سریع تر حذف کنید. اگر جواب و توجیهی هم دارید بی صبرانه منتظرم!
پاسخ:
وعلیکم السلام

ضمن تشکر از نظر شما دوست عزیز؛

اولا: اتفاقا ما برای این که چنین شبهه ای از سوی کسی پیش نیاید در بحث مقدماتی به تعریف سرقت علمی و شرایط آن پرداخته ایم تا راه بر چنین بهانه ای بسته شود:

http://al-shia.blog.ir/post/673

ثانیا: وقتی کسی کتابی را با نام خود منتشر می کند و در متن آن هیچ ارجاعی به کتابی یا مصدری نمی دهد یعنی آن متن از خود اوست و این در بین اهل تالیف امری بدیهی و واضح هست.


بنا بر این طبق بدیهیات، متون کتب سید کمال حیدری نیز مانند دیگر کتب از سایر افراد باید از خودی وی باشد که با بررسی در می یابیم کپی پیست از دیگران است!

ثالثا: این که فرمودید در بین علماء چنین چیزی جا افتاده و سیره ی علماء می باشد نیز صحیح نیست! اتفاقا در بین علماء همیشه چنین مساله ای بحث شده و به خصوص در بین علمای اهل سنت این مساله موجب اختلافات فراوان و فحاشی به یکدیگر هم شده است! مثلا اصل و اساس اختلاف بین سخاوی و سیوطی درگیری بر سر سرقت علمی بود و هر دو همدیگر را به سرقت علمی از دیگری متهم می کردند! این قضیه از عصر گذشته تا به امروز مطرح بوده و چیز جدیدی نیست! به قدری هم این مساله موجب اختلاف شده که سیوطی رساله ی مختصری رو اختصاص داده به تبیین سرقت علمی و بیان اون و تعریف و حالاتش!

بحمدلله در بین علمای شیعه به دلیل رعایت اخلاقیات چنین مساله ای به این شکل رخ نداده و بسیار جزئی در مورد برخی شخصیت ها مثل ملاصدرا مطرح شده.برخی معتقدند ملاصدرا بسیاری از مطالبش رو از افراد محتلف سرقت کرده و به نام خودش منتشر کرده که بنده به شخصه با تحقیق تا این لحظه سرقت های علمی ملاصدرا در برخی مواضع رو قبول دارم البته مدافعان ملاصدرا توجیه هایی میارن که عمدتا علمی و قوی نیست و بیشتر احساسی و متعصبانه است.

ضمنا دقت داشته باشید که شاید تا قرن پنجم بتونیم کمی اغماض کنیم و سرقت علمی رو مطرح نکنیم اما از قرن ششم به بعد رفته رفته مساله شکل جدی تری به خودش گرفت و در قرون بعدی خود مساله ی سرقت علمی با عناوینی چون «اغارة» و «انتحال» و «اختلاس» و سایر الفاظ مشابه در بین علماء و مولفین مطرح شد و افراد مختلفی از علمای صاحب نام (به خصوص در بین علمای اهل سنت) همدیگه رو به سرقت علمی متهم کردند.در عصر حاضر هم که شهرت و فراوانی این مساله و مورد بحث قرار گرفتنش نیازی به اشاره ی ما نداره و خود شما قطعا میدونید که در پایان نامه های مجامع علمی در این مورد اگر اثبات بشه چه بلایی بر سر فرد صاحب اون پایان نامه میارن و چه آبرویی از او میره!

رابعا: کلام خود سید کمال حیدری این ادعای شما رو رد میکنه! سید کمال حیدری در یکی از دروسش بعد از این که به متهم شدن ملاصدرا به سرقت علمی اشاره میکنه میگه الحمدلله من (سید کمال حیدری) یاد گرفتم که هرچی از کسی دیگه نقل میکنم به مصدرش ارجاع بدم تا متهم به سرقت علمی نشوم چون این کار بسیار زشت هست و ادب رو از بی ادبان آموختم! این هم متن سخنان کمال حیدری که میتونید مطالعه کنید:

وثالثاً الاخوة الذین یریدون ان یراجعوه الى صفحة 39 هذا المورد الاول حتى تعرفون انا الذی انقل المطلب اذا آخرین قالوا بکرى اطمئنوا هذا العمل سوف قیل له کیف تعلمت الآدب قال رأیت اولئک الذین لا یعرفون الأدب نحن من هذه المشکلة تعلمنا انه بینی وبین اذا مطلب الاخرین قالوه نحن أیضاً نذکر ذلک المطلب ما عندنا مشکلة هذا فیما یتعلق على القدماء.

لینک از سایت سید کمال حیدری:


این در حالی هست که عملکرد سید کمال حیدری دقیقا خلاف این ادعاش هست و در بسیاری از کتبش کپی پیست کرده و به مصدر ارجاع نداده و به خودش منتسب شده!

نکته ی پایانی: ما در این مساله از مراجع عظام تقلید هم استفتاء کردیم و چنین کاری رو حرام شرعی اعلام کردند و البته هنوز استفتاءات رو روی وبلاگ قرار نداده ایم.

موفق باشید

سلام علیکم

عرض سلام و خدا قوت دارم خدمت مدیر محترم وبلاگ.

الحق که وبلاگ شما به ده ها سایت که با بودجه های کلان و به اسم جنگ رسانه ای و تبیین و... بیت المال را هدر می دهند می ارزد!

و چقدر در این دوره که فرمان "جهاد تبیین" از سوی رهبر عزیزمان صاد شده جای صدها و بلکه هزاران نیروی پای کار و دلسوز مانند حضرتعالی خالی است!

گرچه به لطف خدای متعال قانون "کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ" حاکم است و به تعبیر امام خامنه ای "دلها دست خدای متعال است" و هرچه او بخواهد می شود...

اما این کمترین هم خواستم در پاسخ به نظر مخاطب عزیز، آقا مهدی چند نکته را عرض کنم؛ گرچه حضرتعالی به بهترین شکل پاسخ داده اید.

آقا مهدی نوشته اند:

"اگر شما با فضای علما آشنا باشید به خوبی متوجه می شوید که سیرۀ علما این است که در نقل برخی مطالب عین عبارات علماء را می آورند بدون اینکه منبع و مصدری از آن نقل کنند و این سرقت علمی محسوب نمی شود. بله اگر به خود نسبت بدهند که این سخن از من است و خودم به آن رسیدم (وعلم هم داشته باشند که این مطلب را کسی قبلا گفته) این قطعا سرقت علمی است."

حقیقتا برای من جای سوال و تعجب است!

این چه ادعای (با عرض پوزش) مضحکی است؟ آقا مهدی! یعنی می فرمایید علما مطالب دیگران را بدون ذکر منبع و ماخذ در کار خود می آورند؟ و ادعای بزرگترتان این است این روش، "سیره" آنهاست؟

عجبا که تعریف سرقت علمی را هم تغییر داده اید و همین مورد (آوردن مطلب دیگران بدون رفرنس دهی) که روشنترین نمونه سرقت علمی است را "سرقت" نمی دانید؟

۱. اول اینکه بفرمایید کدام عالم چنین کرده است؟ کاش یک اثر را نام برده بودید!

۲. دوم تا جایی که این کمترین کارها را دیده ام، همه آثار پر از منبع و مآخذ است. به عنوان نمونه تفاسیر علامه طباطبایی (المیزان)، نمونه، نور و... را نگاه کنید. آثار آست الله العظمی کارم شیرازی پر از رفرنس است. و...

۳. سوم اینکه ظاهرا شما رفرنس دهی در متن را با عدم رفرنس دهی اشتباه گرفته اید! بله؛ در بعضی از کتب قدیمی، آدرس مطلب در متن ذکر می شد؛ آنهم بدون ذکر شماره صفحه. به عنوان نمونه در کتب فقهی اگر نگاه بفرمایید، متن دیدگاه های فقها را در متن می آوردند. مثلا به این شکل که شیخ انصاری معتقد است... یا شهید ثانی می نویسد...

۴. چهارم و نکته آخر؛ برادر عزیز! تصور می کنم خود حضرتعالی نادانسته مرتکب چنین خبطی شده اید! و حال که متوجه فهمیده اید ممکن است روزی آثار به این ظرافت مورد بررسی قرار گیرند، خودتان را با این جمله که "سیره علما..." این است راحت کرده اید! خیر؛ برادر عزیز، حتی یک جمله هم اگر از کسی بیاورید و آدرس ندهید مرتکب سرقت علمی شده اید و این با اینکه وجهی از جیب فلان نویسنده بردارید تفاوتی ندارد، الا اینکه بدتر است! چراکه مال کجا و علم کجا. سرقت نتیجه ساعت ها پژوهش و علم یک نویسنده کجا و سرقت مثلا چند میلیون پول کجا. قابل قیاس نیست... و امیدوارم اشتباه کرده باشم!

در پایان:

این کمترین معتقدم در پس کلمات حسی نهفته است که نویسنده آنرا ناخواسته برجای می گذارد. بعضی قادرند این حس نهفته را درک کنند! و به این ترتیب، جدای از معنا و مفهوم کلمات و لایه های مختلف آن، روح و حال و فکری که نویسنده در حین نگاشتن آن مطلب داشته را نیز می گیرند... و مدعای حقیر نیز این است که کمی تا قسمتی این حس را درک می کنم. مواردی که آزمایش کرده و با نویسندگان هم در میان گذاشته ام، از ده مورد هشت مورد آن درست بوده است و از قضا مورد سوم این نظر را هم بر همین اساس نوشتم. جالب است که بستر نشر یا زمان آن هم اثری در محو یا کمرنگ شدن حال و هوای پشت نوشته ندارد! به عبارتی چه مطلب چاپ شده بر روی کاغذ باشد و چه منتشر شده در فضای مجازی! چه امروز نوشته شده باشد و چه پنجاه سال قبل! و...

از اینکه مصدع شدم پوزش می طلبم...

از آقا مهدی عزیز اگر این نظر را می خوانند تقاضا می کنم صراحت بنده را ببخشند.

از شما مدیر محترم وبلاگ هم التماس دعای ویژه دارم؛ کمااینکه اگر قابل باشم حتما شما را با ذکر نام دعا خواهم کرد!

یاحق

با سلام. نظر قبلی چند مورد غلط داشت که مرتفع شد. با توجه به اینکه از طریق تلفن همراه نظر را نوشته ام، توانستم آنرا اصلاح کنم. اگر ممکن است نظر قبلی را حذف فرموده و این نظر را از سلام علیکم تا انتها منتشر نمایید:

سلام علیکم

عرض سلام و خدا قوت دارم خدمت مدیر محترم وبلاگ.

الحق که وبلاگ شما به ده ها سایت که با بودجه های کلان و به اسم جنگ رسانه ای و تبیین و... بیت المال را هدر می دهند می ارزد!

و چقدر در این دوره که فرمان "جهاد تبیین" از سوی رهبر عزیزمان صاد شده جای صدها و بلکه هزاران نیروی پای کار و دلسوز مانند حضرتعالی خالی است!

گرچه به لطف خدای متعال قانون "کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ" حاکم است و به تعبیر امام خامنه ای "دلها دست خدای متعال است" و هرچه او بخواهد می شود...

اما این کمترین هم خواستم در پاسخ به نظر مخاطب عزیز، آقا مهدی چند نکته را عرض کنم؛ گرچه حضرتعالی به بهترین شکل پاسخ داده اید.

آقا مهدی نوشته اند:

"اگر شما با فضای علما آشنا باشید به خوبی متوجه می شوید که سیرۀ علما این است که در نقل برخی مطالب عین عبارات علماء را می آورند بدون اینکه منبع و مصدری از آن نقل کنند و این سرقت علمی محسوب نمی شود. بله اگر به خود نسبت بدهند که این سخن از من است و خودم به آن رسیدم (وعلم هم داشته باشند که این مطلب را کسی قبلا گفته) این قطعا سرقت علمی است."

حقیقتا برای من جای سوال و تعجب است!

این چه ادعای (با عرض پوزش) مضحکی است؟ آقا مهدی! یعنی می فرمایید علما مطالب دیگران را بدون ذکر منبع و ماخذ در کار خود می آورند؟ و ادعای بزرگترتان این است این روش، "سیره" آنهاست؟

عجبا که تعریف سرقت علمی را هم تغییر داده اید و همین مورد (آوردن مطلب دیگران بدون رفرنس دهی) که روشنترین نمونه سرقت علمی است را "سرقت" نمی دانید!

۱. اول اینکه بفرمایید کدام عالم چنین کرده است؟ کاش یک اثر را نام برده بودید!

۲. دوم تا جایی که این کمترین کارها را دیده ام، همه آثار پر از منبع و مآخذ است. به عنوان نمونه تفاسیر علامه طباطبایی (المیزان)، نمونه، نور و... را نگاه کنید. آثار آیت الله العظمی مکارم شیرازی پر از رفرنس است. و...

۳. سوم اینکه ظاهرا شما رفرنس دهی در متن را با عدم رفرنس دهی اشتباه گرفته اید! بله؛ در بعضی از کتب قدیمی، آدرس مطلب در متن ذکر می شد؛ آنهم بدون ذکر شماره صفحه. به عنوان نمونه در کتب فقهی اگر نگاه بفرمایید، متن دیدگاه های فقها را در متن می آوردند. مثلا به این شکل که شیخ انصاری معتقد است... یا شهید ثانی می نویسد...

۴. چهارم و نکته آخر؛ برادر عزیز! تصور می کنم خود حضرتعالی نادانسته مرتکب چنین خبطی شده اید! و حال که متوجه شده اید ممکن است روزی آثار به این ظرافت مورد بررسی قرار گیرند، خودتان را با این جمله که "سیره علما..." این است راحت کرده اید! خیر؛ برادر عزیز، حتی یک جمله هم اگر از کسی بیاورید و آدرس ندهید مرتکب سرقت علمی شده اید و این با اینکه وجهی از جیب فلان نویسنده بردارید تفاوتی ندارد، الا اینکه بدتر است! چراکه مال کجا و علم کجا. سرقت نتیجه ساعت ها پژوهش و علم یک نویسنده کجا و سرقت مثلا چند میلیون پول کجا. قابل قیاس نیست... و امیدوارم اشتباه کرده باشم!

در پایان:

این کمترین معتقدم در پس کلمات حسی نهفته است که نویسنده آنرا ناخواسته برجای می گذارد. بعضی قادرند این حس نهفته را درک کنند! و به این ترتیب، جدای از معنا و مفهوم کلمات و لایه های مختلف آن، روح و حال و فکری که نویسنده در حین نگاشتن آن مطلب داشته را نیز می گیرند... و مدعای حقیر نیز این است که کمی تا قسمتی این حس را درک می کنم. مواردی که آزمایش کرده و با نویسندگان هم در میان گذاشته ام، از ده مورد هشت مورد آن درست بوده است و از قضا مورد چهارم این نظر را هم بر همین اساس نوشتم. جالب است که بستر نشر یا زمان آن هم اثری در محو یا کمرنگ شدن حال و هوای پشت نوشته ندارد! به عبارتی چه مطلب چاپ شده بر روی کاغذ باشد و چه منتشر شده در فضای مجازی! چه امروز نوشته شده باشد و چه پنجاه سال قبل! و...

از اینکه مصدع شدم پوزش می طلبم...

از آقا مهدی عزیز اگر این نظر را می خوانند تقاضا می کنم صراحت بنده را ببخشند.

از شما مدیر محترم وبلاگ هم التماس دعای ویژه دارم؛ کمااینکه اگر قابل باشم حتما شما را با ذکر نام دعا خواهم کرد!

یاحق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter