علی بن عبد العزیز البغوی (از بزرگان و علمای اهل سنت)،عالمی که تا پول نمی گرفت،حدیث نمی گفت !
علی بن عبد العزیز البغوی (از بزرگان و علمای اهل سنت)،عالمی که تا پول نمی گرفت،حدیث نمی گفت !
برخی از علمای اهل سنت و روات احادیث اهل سنت،نقل حدیث برای سایرین را مشروط بر دریافت پول و دینار و طلا می دانستند و تا کسی به آنان پولی نمی داد،حدیثی نقل نمی کردند.در این مطلب به یکی از این افراد اشاره می کنیم :
عَلِیُّ بنُ عَبْدِ العَزِیْزِ بنِ المَرْزُبَانِ بنِ سَابُوْرَ البَغَوِیُّ : الإِمَامُ، الحَافِظُ، الصَّدُوْقُ، أَبُو الحَسَنِ البَغَوِیُّ، نَزِیْلُ مَکَّةَ.
سیر اعلام النبلاء،ج13،ص348 ط موسسة الرسالة
علی بن عبد العزیز بن المرزبان البغوی، أبو الحسن: شیخ الحرم. من حفاظ الحدیث. کان ثقة مأمونا.
الاعلام للزرکلی،ج4،ص300 ط دار العلم للملایین
علی بن عبد العزیز البغوی الحافظ المجاور بمکة : ثقة، لکنه یطلب على التحدیث، ویعتذر بأنه محتاج.
میزان الاعتدال،ج5،ص173 ط دار الکتب العلمیة
لسان المیزان،ج5،ص559 ط مکتب المطبوعات الاسلامیة
علی بن عبد العزیز بغوی،حافظ : ثقه است اما برای حدیث نقل کردن پول می گرفت و عذرخواهی می کرد که به آن پول نیاز دارد.(!!!)
وقال محمد بن عبد الملک بن أیمن: أدرکت علی بن عبد العزیز بمکة وکان یعامل الناس فقلت لِوَزَّانه أَعطیه مِئَة درهم صحاحا على أن أقرأ أنا فقیل لابن أیمن: فهل یعیبون مثل هذا؟ فقال: لا , إنما العیب عندهم الکذب وهذا کان ثقة.
لسان المیزان،ج5،ص559 ط مکتب المطبوعات الاسلامیة
محمد بن عبد الملک بن ایمن می گوید علی بن عبد العزیز را در مکه دیدم که با مردم معامله می کرد و به وزن کننده ی او گفتم صد درهم کامل به او بده تا برایم حدیث بخواند.به ابن ایمن گفته شد آیا بر چنین کاری ایراد می گرفتند ؟ گفت : نه عیب در نزد آنان دروغگویی است و این فرد ثقه است.
شاید جالب ترین اظهار نظر در مورد علی بن عبد العزیز،مربوط به نسائی باشد.نظر نسائی را در این زمینه ببینیم :
وَأَخْبَرَنا الْقَاضِی أَبُو نَصْرٍ , أَیْضًا، ثنا أَبُو بَکْرِ بْنُ السُّنِّیِّ , قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ النَّسَائِیَّ وَسُئِلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْمَکِّیِّ فَقَالَ: قَبَّحَ اللَّهُ عَلِیَّ بْنَ عَبْدِ الْعَزِیزِ ثَلَاثًا , فَقِیلَ لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ , أَتَرْوِی عَنْهُ , فَقَالَ: لَا , فَقِیلَ لَهُ: أَکَانَ کَذَّابًا؟ فَقَالَ: لَا , وَلَکِنَّ قَوْمًا اجْتَمَعُوا لِیَقْرَؤُا عَلَیْهِ شَیْئًا وَبَرُّوهُ بِمَا سَهُلَ , وَکَانَ فِیهِمْ إِنْسَانٌ غَرِیبٌ فَقِیرٌ لَمْ یَکُنْ فِی جُمْلَةِ مَنْ بَرَّهُ , فَأَبَى أَنْ یَقْرَأَ عَلَیْهِمْ وَهُوَ حَاضِرٌ حَتَّى یَخْرُجَ أَوْ یَدْفَعَ کَمَا دَفَعُوا , فَذَکَرَ الْغَرِیبُ أَنْ لَیْسَ مَعَهُ إِلَّا قَصْعَتُهُ , فَأَمَرَهُ بِإِحْضَارِ الْقَصْعَةِ فَلَمَّا أَحْضَرَهَا حَدَّثَهُمْ.
الکفایة فی علم الروایة،ج1،ص462،ح459 ط دار الهدی
سیر اعلام النبلاء،ج13،ص349 ط موسسة الرسالة
تاریخ الاسلام للذهبی،ج6،ص783 ط دار الغرب الاسلامی
النکت علی مقدمة ابن الصلاح،ج3،ص419 ط اضواء السلف
ابو بکر بن السنی می گوید شنیدم از نسائی در مورد علی بن عبد العزیز مکی سوال شد و او سه مرتبه گفت خدا علی بن عبد العزیز را خیر ندهد.به نسائی گفتند : آیا از او روایت نقل می کنی ؟ نسائی گفت : نه به او گفتند : آیا دروغگو بود ؟ نسائی گفت : نه اما گروهی در نزد او حاضر شدند و به او پولی دادند تا برایشان حدیث نقل کند و در بین آنان فرد غریبه و فقیری بود که پولی نداده بود.پس علی بن عبد العزیز از این که برای آنان حدیث نقل کند،امتناع ورزید و منتظر بود تا آن فرد فقیر هم مثل بقیه پولی بپردازد.گفتند این فرد غریبه و فقیر چیزی جز کاسه اش ندارد.پس علی بن عبد العزیز گفت تا همان کاسه را به او بدهند و پس از آن برایشان حدیث نقل کرد.
آری ! امام (!!!) و حافظ (!!!) و شیخ الحرم (!!!) حتی از کاسه ی طعام یک فقیر هم نمی گذشت و این طور در نشر علوم و احادیث سخاوت !!! می ورزید !