نقد علمی و مختصر ادعاهای بی پایه و اساس ابوالکلام آزاد در مورد ذوالقرنین بودن کوروش هخامنشی از سوی شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا)
نقد علمی و مختصر ادعاهای بی پایه و اساس ابوالکلام آزاد در مورد ذوالقرنین بودن کوروش هخامنشی از سوی شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا)
ادعای بی اساس و غیر منطقی ذوالقرنین بودن کوروش هخامنشی برای اولین بار از سوی ابوالکلام آزاد به صورت جدی مطرح شد و بسیاری نیز تحت تاثیر آرای او در این زمینه قرار گرفتند.
با وجود آن که بر بسیاری از دلایل و استدلالات وی اشکالات جدی و اساسی وارد است اما عده ای به خصوص در سال های اخیر یا از سر تعصب و غرض ورزی و یا از سر جهل به دیدگاه وی دامن زده و به دفاع از آن کی پردازند.
مجموعه ی ادله ی وی در دفاع از ذوالقرنین بودن کوروش هخامنشی تا آن جا غیر منطقی و غلط و اشتباه است که «شاهپور شهبازی»، باستان پژوه متعصب و باستان گرا، نیز در یکی از کتاب های خود پس از نقل آن به بررسی و نقد تک تک آن ها پرداخته و ادعای ابوالکلام آزاد را مردود و فاقد پشتوانه ی تاریخی و باستان شناسی می داند.
وی می نویسد:
در سال 1950 مولانا ابوالکلام آزاد کوشید ثابت کند که این انسان بالدار، نشان دهنده ی ذوالقرنین - که همان کوروش بزرگ بوده است - می باشد.از آنجا که فرضیه ی وی، با همه ی محبوبیتی که یافته، از پشتیبانی مآخذ تاریخی و باستان شناسی یکسره بی بهره است، ناچاریم در اینجا از مرحله بیرون افتیم و گفتگویی دیگر پیش آوریم.
شهبازی،شاهپور،زندگی و جهانداری کوروش کبیر،ص252.
وی سپس در صفحات 253 و 254 استدلالات ابوالکلام آزاد را به صورت کامل مطرح کرده و در صفحات 255 و 256 چنین پاسخ می دهد:
اما این سخنان و استدلالها را نمیتوان پذیرفت . ذوالقرنین، یعنی خداوند دو شاخ، و مقصود از آن ، بهمانگونه که بسیاری از دانشمندان ایران هم دریافته اند ، کسی جز اسکندر مقدونی نمیتواند بود. هرکس به سکه های وی بنگرد ، بدین عقیده ، یقین می آورد ، زیرا در آنجا اسکندر را بصورت مردی با کلاهی چون سر شیر ولی با شاخ قوچ نموده اند. توضیح این مطلب را همه می دانند . اسکندر در مصر به معبد آمون ، خدای بزرگ مصریان رفت و کاهن آمون اعلام کرد که وی پسر آن خدا می باشد .چون آمون را بیشتر بصورت قوچی نمایش میدادند ، اسکندر از آن پس گاهی کلاهی مزین به دو شاخ قوچ برسر می هشت تا نشانه ی بستگی اش با آن ایزد مصری باشد . این کلاه شاخدار نه تنها در نقوشی که بر روی سکه های اسکندر کنده اند ، دیده میشود ، بلکه در نقشی که بر روی تا بوت مشهور به «تابوت سنگی اسکندر Alexander Sarcophagus ، وجود دارد ، نیز به روشنی پدیدار است .
از این گذشته ، اسکندر بود که در آغاز به باختر (ایلیریه Illeria )لشکر کشید ، و بدریای مدیترانه رسید ، سپس به ایران و آسیای میانه تاخت ، و به سکاها و هندوان برخورد . فراموش نباید کرد که سرچشمه سنت های یهودی وعربی در مورد اسکندر ، او را بهمان اندازه ی کورش ، خردمند پیروزگر و دادگستر وخدا پرست می نموده است ، و از این جهت روایات کهن در مورد یکسانی اسکندر مقدونی با ذوالقرنین، خدشه پذیر نیست .
اما در باره ی «رؤیای دانبال» ومقصود از آن، باید گفت که تعبیر راستین این تمثیل ، چنان نیست که پای کورش را بمیان بکشد، و بیش از آنچه که اهمیت فردی را برساند ، بازگوی ارزش مظاهر و نمایشگرهای (Symbols) دینی است . گذشته از این ، رابطه ای که مولانا آزاد میان «ذوالقرنین» و رؤیای دانیال و مژده ی آزادی بهودیان، دریافته است ، بر سند کهن و قابل اعتمادی استوار نیست.
و همچنین باید دانست که هیچگونه «مجسمه ای» ، آن هم در «استخر» از کورش بر جای نمانده است. البته نقش کمی برجسته ی بالدار «بنای دروازه» در پاسارگاد ، رخسار کورش را نشان میدهد ، اما بر سر وی تاجی است مصری ، که بر دومار پیچان استوار شده ، و هیچگونه بستگی و رابطه ای با دو شاخ قوچ ندارد. بال های آن نفش ، نماینده ی «فر شاهی» می باشد، و یاجوج نیز از یوئه چی ، که قومی بودند در مرزهای باختری چین ، و در سده ی دوم ق. م. رو به سوی خاور سرازیر شدند ، نمی آید ، و ماجوج هم با مغول هیچ پیوندی ندارد.
مولانا آزاد را استاد سامی به پاسارگاد دعوت کرده بودند، اما وی بیمار شد و بدانجا نتوانست رفت ، و هرگر آن نقش را ندید، بنابر این تعبیر ادرستی از آن کرد ، و نتیجه هائی گرفت که پذیرفتنش بی اندازه دشوار است . با این همه باید افرود که اندیشه و خواست او خدمت به ایران بود ، و روانش شاد باد که از مردان بزرگوار بود.
شهبازی،شاهپور،زندگی و جهانداری کوروش کبیر،صص 255 و 256.
توضیح: هدف از نشر این مطلب صرفا نشان دادن بی پایه و بی پشتوانه بودن ادعاهای واهی ابوالکلام آزاد می باشد و نه قبول تمام و کمال ادله ی شاهپور شهبازی.
مطالب مرتبط:
آیا علامه طباطبائی (رض) کوروش هخامنشی را همان ذو القرنین دانسته است؟! (پاسخی به یک ادعا)
شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا): ادعای ذوالقرنین بودن کوروش هیچ پشتوانه ی تاریخی و باستان شناسی ندارد!
شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا): اسکندر مقدونی همان ذوالقرنین است نه کوروش هخامنشی!