هدف و انگیزه ی فتوحات عمر بن الخطاب؛ از کنیز و اسیر گرفتن زنان و مردان تا تصاحب آب و غذای ایران !
هدف و انگیزه ی فتوحات عمر بن الخطاب؛ از کنیز و اسیر گرفتن زنان و مردان تا تصاحب آب و غذای ایران !
بارها شنیده ایم و می شنویم که مخالفین شیعه به فتوحات خلفای مورد قبولشان به خصوص عُمَر بن الخطاب افتخار کرده و آن را عامل مسلمان شدن ایرانیان می دانند ! هرچند که مسلمات تاریخی این ادعا را باطل می سازد و باقی ماندن ایرانیان تا مدت های طولانی پس از حمله ی لشکر عُمَر بن الخطاب به ایران نشان ثابت کننده ی بطلان این ادعاست، اما ممکن است این سؤال پیش بیاید که انگیزه ی این لکر کشی چیست ؟
مغیرة بن شعبة (صحابی جلیل القدر در نزد مخالفین شیعه و از عوامل شرکت کننده در حمله به خانه ی دختر پیامبر (ص)) انگیزه ی اساسی و اصلی حمله ی لشکر عُمَر بن الخطاب را در روایتی صد در صد صحیح السند بیان کرده است که آن را نقل کرده و ترجمه می کنیم :
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حَمْشَاذٍ، وَیَحْیَى بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَنْبَرِیُّ، قَالَا: ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْعَبْدِیُّ، ثَنَا أُمَیَّةُ بْنُ بِسْطَامٍ، ثَنَا یَزِیدُ بْنُ زُرَیْعٍ، ثَنَا حَجَّاجُ الصَّوَّافُ، حَدَّثَنِی إِیَاسُ بْنُ مُعَاوِیَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ الْقَادِسِیَّةِ بُعِثَ بِالْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ إِلَى صَاحِبِ فَارِسَ، فَقَالَ: «بَعَثُوا مَعِی عَشْرَةً فَبُعِثُوا فَشَدَّ عَلَیْهِ ثِیَابَهُ، ثُمَّ أَخَذَ حَجَفَةً، ثُمَّ انْطَلَقَ حَتَّى أَتَوْهُ» ، فَقَالَ: «أَلْقُوا لِی تُرْسًا» ، فَجَلَسَ عَلَیْهِ فَقَالَ الْعِلْجُ: إِنَّکُمْ مَعَاشِرَ الْعَرَبِ قَدْ عَرَفْتُمُ الَّذِی حَمَلَکُمْ عَلَى الْمَجِیءِ إِلَیْنَا أَنْتُمْ قَوْمٌ لَا تَجِدُونَ فِی بِلَادِکُمْ مِنَ الطَّعَامِ مَا تَشْبَعُونَ مِنْهُ، فَخُذُوا نُعْطِیکُمْ مِنَ الطَّعَامِ حَاجَتِکُمْ، فَإِنَّا قَوْمٌ مَجُوسٌ، وَإِنَّا نَکْرَهُ قَتْلَکُمْ إِنَّکُمْ تُنَجِّسُونَ عَلَیْنَا أَرْضَنَا، فَقَالَ الْمُغِیرَةُ: «وَاللَّهِ مَا ذَاکَ جَاءَ بِنَا، وَلَکِنَّا کُنَّا قَوْمًا نَعْبُدُ الْحِجَارَةَ وَالْأَوْثَانَ، فَإِذَا رَأَیْنَا حَجَرًا أَحْسَنَ مِنْ حَجَرٍ أَلْقَیْنَاهُ وَأَخَذْنَا غَیْرَهُ، وَلَا نَعْرِفُ رَبًّا حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْنَا رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِنَا، فَدَعَانَا إِلَى الْإِسْلَامِ فَاتَّبَعْنَاهُ، وَلَمْ نَجِئْ لِلطَّعَامِ إِنَّا أُمِرْنَا بِقِتَالِ عَدُوِّنَا مِمَّنْ تَرَکَ الْإِسْلَامَ، وَلَمْ نَجِئْ لِلطَّعَامِ وَلَکِنَّا جِئْنَا لِنَقْتُلَ مُقَاتِلَتَکُمْ، وَنَسْبِیَ ذَرَارِیَّکُمْ، وَأَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنَ الطَّعَامِ، فَإِنَّا لَعَمْرِی مَا نَجْدُ مِنَ الطَّعَامِ مَا نَشْبَعُ مِنْهُ، وَرُبَّمَا لَمْ نَجْدْ رِیًّا مِنَ الْمَاءِ أَحْیَانًا، فَجِئْنَا إِلَى أَرْضِکُمْ هَذِهِ فَوَجَدْنَا فِیهَا طَعَامًا کَثِیرًا وَمَاءً کَثِیرًا، فَوَاللَّهِ لَا نَبْرَحُهَا حَتَّى تَکُونَ لَنَا أَوْ لَکُمْ» ، فَقَالَ الْعِلْجُ بِالْفَارِسِیَّةِ: صَدَقَ. قَالَ: «وَأَنْتَ تُفْقَأُ عَیْنُکَ» ، فَفُقِئَتْ عَیْنُهُ مِنَ الْغَدِ أَصَابَتْهُ نُشَّابَةٌ.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 510 و 511، ح 5901، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990 م. [تعلیق الحاکم : غریب صحیح الاسناد تعلیق الذهبی : صحیح]
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر،ج 20،ص 269، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة - القاهرة، الطبعة: الثانیة.
الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، المحقق: حسام الدین القدسی، ناشر: مکتبة القدسی - القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م. [تعلیق الهیثمی : رجاله رجال الصحیح]
معاویه بن قُرَّه روایت کرده است که در روز قادسیه مغیره بن شعبه به نزد فرمانده فارس فرستاده شد.مغیره گفت : ده تن دیگر را باید با من بفرستید. و این کار را کردند، وى لباسهاى خود را محکم بست.سپس سپر چرمى را که چوپ نداشت با خود برداشت.تا این که نزد فرمانده فارس رسیدند.مغیره گفت : یک سپر را به من بدهید و بر آن نشست، عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است.شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید، بنابراین به قدر همان نیازمندىتان به شما طعام مىدهیم، و آن را بگیرید، چون ما قومى مجوس هستیم و کشتنتان را خوب نمىبینیم، به خاطر این که شما سرزمین ما را نجس و پلید مىگردانید. مغیره در پاسخ به وى گفت: به خدا سوگند، این چیز ما را به اینجا نیاورده است،ولى ما قومى بودیم که سنگها و بتها را عبادت مىکردیم. چون سنگى را بهتر از سنگى مىدیدیم، سنگ قبلى را انداخته و دیگرى را مىگرفتیم، و پروردگارى را نمىشناختیم، تا این که خداوند از خودمان بهسوى ما پیامبرى فرستاد، و او ما را به اسلام دعوت نمود، و ما از وى پیروى نمودیم، و اینجا به خاطر طعام نیامدهایم، ما به قتال دشمنمان - کسانى که اسلام را ترک نمودهاند - مأمور شدهایم. ما براى طعام نیامدهایم، بلکه به خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا طعام زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما.همان علج به زبان فارسى گفت : راست گفت، فرمانده فارس به وى گفت: و چشم تو فردا کور مىشود، (از قضا) چشم وى فرداى آن روز بر اثر اصابت یک تیر ناگهانى کور گردید، که دانسته نشد چه کسى و از کدام جهت آن را زده است.
* روایت از جهت سندی کاملا صحیح است و هیچ اشکالی در سند آن نمی باشد.
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حمله ی لشکر عُمَر بن الخطاب به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان بوده است و وقتی آب و غذای مناسبی در ایران یافته اند، این امر نیز موجب ترغیب بیشتر آنان شده است و ادعای این که فتوحات با نیت گسترش اسلام صورت گرفته، دروغی بیش نیست.