شهاب الدین خفاجی (عالم اهل سنت) : بر اساس روایات صحیح ، عمر بن الخطاب گفت پیامبر (ص) هذیان می گوید !
شهاب الدین خفاجی (عالم اهل سنت) : بر اساس روایات صحیح ، عمر بن الخطاب گفت پیامبر (ص) هذیان می گوید !
یکی از تلخ ترین حقائق صدر اسلام، اتفاقی است که در روزهای پایانی عمر مبارک پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - رخ داد.
ایشان درخواست کاغذی کردند تا وصیتی را بنویسند که پس از آن احدی از امت گمراه نشود و در این هنگام بود که جمعی از صحابه که در راس آنان «عمر بن الخطاب» بود مانع از این کار شدند و «عمر بن الخطاب» صراحتا با بی احترامی و اهانتی زشت به پیامبر نسبت هذیان گویی داد !
شهاب الدین خفاجی - عالم اهل سنت مصری - می نویسد :
وأما الإختلاف الذی وقع عنده صلى الله تعالى علیه وسلم کما ورد فی الأحادیث الصحیحة ، من أن النبی صلى الله تعالى علیه وسلم قال فی مرضه : «ایتونی بدواة أکتب لکم کتابا لا تضلون به من بعدی» فقال عمر رضی الله تعالى عنه : إن الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله، فلغط الناس .....
الخفاجی المصری، شهاب الدین أحمد بن محمد (المتوفى 1069 هـ)، نسیم الریاض فی شرح شفاء القاضی عیاض،ج 1، ص 411، ضبطه وقدم له وعلق علیه : محمد عبد القادر عطا، الناشر : دار الکتب العلمیة، الطبعة : الأولى، 1421 هـ - 2001 م.
اما اختلافی که در نزد پیامبر (ص) رخ داد آن طوری که در احادیث صحیح آمده است آن است که پیامبر (ص) در هنگام بیماری اش گفت : برای من دوات و جوهری بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که به وسیله ی آن بعد از من گمراه نشوید.عمر گفت : این مرد (پیامبر) هذیان می گوید ، کتاب خدا برایمان کافیست.پس افراد حاضر در آن جا به سر و صدا و مشاجره پرداختند .....
ملاحظه می فرمایید که عمر بن الخطاب چگونه به ساحت قدسی پیامبر اهانت کرده و ایشان را با لفظی بسیار زشت (این مرد) خطاب کرده و به هذیان گویی متهم کردند !
ذکر چند نکته ی مهم :
1) این که فردی بخواهد وصیتی را مکتوب کند که سعادت بشر در آن است اساسا نشان دهنده ی آن است که وی در صحت کامل عقلی به سر می برد نه این که بیماری به او فشار آورده باشد ! کدام انسان عاقل و منصفی کسی همچون پیامبر را آن هم در شرایطی که می خواهد برای هدایت امت وصیتی را مکتوب کند متهم به هذیان گویی می کند ؟!
2) پیامبر صحبت از «هدایت» و «عدم گمراهی» زدند و پر واضح است که این کلام پیامبر در حوزه ی دین و سعادت بشر می باشد و چنین موضوعاتی قطعا و یقینا در حوزه ی وحی الهی قرار می گیرند.
حال چگونه ممکن است مساله ای برخاسته از وحی با هذیان گویی جمع شود ؟!
3) عمر بن الخطاب مدعی شد قرآن کافیست ! این سخن همان ادعای قرآنیون امروز و خوارج دیروز است که از سوی مخالفین شیعه به شدت مورد نقد قرار گرفته می گیرد !
علاوه بر این خود قرآن کریم دستور به تبعیت از پیامبر داده است ! چرا عمر بن الخطاب از پیامبر تبعیت نکرد ؟!
4) حکم عمر بن الخطاب با توجه به مخالفت صریح وی با قرآن و پیامبر (ص) چیست ؟!
عمر کدومه؟همون که به ایران حمله کرد و بعد زنهای ایرانی رو بین وحوش سپاهیانش تقسیم کرد؟..خود نکبتش که میگن خیلی ترسو بوده...اما ما باز غیرت نشون دادیم و انتقام گرفتیم.
بعد یه سوال هم برام پیش اومد ببخشید...چرا برخی مسلمانها گفتند زنها به موز و خیار دست نزنند؟دیگه هیچ زنی اینقدر پلشت و لیزلیزی آبکی نیست.یعنی چه؟