اعتراف یاسر برهامی سلفی به اعتقاد ابن مسعود به تحریف قرآن !
اعتراف یاسر برهامی سلفی به اعتقاد ابن مسعود به تحریف قرآن !
یکی از مواردی که مخالفین شیعه با شدت و اصرار خاصی آن را در مباحث خود مطرح می کنند ، اعتقاد مذهب شیعه به تحریف قرآن می باشد. جدای از نادرست بودن چنین ادعایی، مخالفین شیعه هرگز به این مساله دقت نمی کنند که اولین معتقدین به تحریف قرآن برخی از صحابه بوده اند و یکی از این صحابه، عبد الله بن مسعود می باشد.
یاسر برهامی سلفی العقیده در این مورد می گوید :
یقول: وبعضهم -یقصد عبد الله بن مسعود - کان یحذف المعوذتین، وآخر یکتب سورة القنوت -یقصد دعاء: (اهدنی فی من هدیت) وهذا خطأ معلوم بالإجماع والنقل المتواتر.
من ینکر المعوذتین من القرآن الآن کافر، وعبد الله بن مسعود ثابت عنه أنه أنکرهما وقال: إنهما لیستا من القرآن، وربما یقال: کان یقصد الذی یکتب فی المصاحف وإنما یتعوذ بهما، لکن هذا خطأ بالإجماع، وکذا لو زاد أحد سورة القنوت؛ لأن هذا معلوم من الدین بالضرورة، ونحن قد نکفر المتأخرین فی مسائل عذرنا فیها المتقدمین؛ لأنهم لم تبلغهم الحجة.
یقول: ومع هذا فلما لم یکن قد تواتر النقل عندهم بذلک لم یکفروا، وإن کان یکفر بذلک من قامت علیه الحجة بالنقل المتواتر، فها هو شریح ینکر صفة من صفات الله، ویجمع أهل العلم على إمامته فلا یبدع ولا یفسق ولا یکفر، وإنکار کتابة المعوذتین فی المصحف ثابتة عن ابن مسعود رضی الله عنه، ولا خلاف فی عدالة الصحابة أجمعین، ولا یجرؤ على اتهام مثل ابن مسعود وابن عباس بشیء إلا ضال مجرم، رغم الجزم والقطع بخطأ القول المنسوب إلیهم، بل قد یصل الأمر إلى ما هو أشد من ذلک فیمن ینکره الیوم؛ فإن من ینکر الیوم: أَفَلَمْ یَیْئَسِ الَّذِینَ آمَنُوا [الرعد:31] أو وَقَضَى رَبُّکَ [الإسراء:23] فإنه یکفر لتواتر النقل بها فی هذه الأعصار، وصارت معلومة من الدین بالضرورة.
هذه أمثلة صارخة جداً تعتبر کفراً الآن، وهم قالوها ولم یکفروا، إذاً: الأولى أن نقول: إن هذا الإمام قال بهذه البدعة ولکنه لیس بمبتدع.
أدب الخلاف لیاسر برهامی [دروس صوتیة قام بتفریغها موقع الشبکة الإسلامیة]، الدرس التاسع
لینک از وبسایت معتبر و رسمی شاملة :
http://shamela.ws/browse.php/book-36994/page-107
لینک از وبسایت معتبر و رسمی اسلام وب :
http://audio.islamweb.net/audio/index.php?page=FullContent&audioid=176362#176363
مشاهده ی کلیپ از آپارات :
http://www.aparat.com/v/x7HX1
مشاهده ی کلیپ از یوتیوب :
https://www.youtube.com/watch?v=jZFwnGPUa_E
ابن تیمیة می گوید بعضی از آن ها – و منظورش عبد الله بن مسعود صحابی است – سوره ی ناس و فلق را از قرآن حذف می کردند و می گوید یکی دیگر از آن ها سوره ی قنوت را می نوشت – منظورش این دعاست (اهدنی فی من هدیت) – و این بر اساس اجماع و نقل متواتر خطاست.
هرکس الان قرآنی بودن معوذتین را انکار کند کافر است و از عبد الله بن مسعود ثابت است که قرآنی بودن معوذتین را انکار کرده است و گفته است این دو سوره از قرآن نیستند و چه بسا گفته شود : منظور ابن مسعود آن چیزی بوده است که در مصاحف نوشته می شود و از آن دو به عنوان تعویذ استفاده می شود اما این به اجماع درست نیست و همچنین اگر کسی سوره ی قنوت را به قرآن اضافه کند کافر است چرا که این از ضروریات دین است و ما متاخرین را در مسائلی تکفیر می کنیم که در مورد آن ها برای متقدمین عذر آورده ایم چرا که حجت به آنان نرسیده است.
ابن تیمیة می گوید : و با این وجود زمانی که نقل در نزد آنان به تواتر نرسیده بوده است تکفیر نشده اند هر چند که کسی که با نقل متواتر حجت بر او تمام شده باشد تکفیر می شود و مثلا این شریح قاضی است که صفتی از صفات الله را انکار می کند در حالی که اهل علم بر امامت او اجماع دارند و بنا بر این حکم به بدعت یا فسق یا کفر او نمی شود و انکار نوشتن معوذتین (سوره ی فلق و ناس) از ابن مسعود ثابت است و اختلافی هم در عدالت تمامی صحابه وجود ندارد و کسی به جز یک فرد گمراه و مجرم بر متهم کردن مانند ابن مسعود و ابن عباس جرات نمی ورزد با وجود قطعیت و یقین بر خطا و اشتباه بودن قول منسوب به آنان.بلکه گاهی اوقات کار به جایی می رسد که اگر کسی امروزه این مسائل را انکار کند بسیار سنگین تر است.بنابراین کسی که امروزه {أَفَلَمْ یَیْئَسِ الَّذِینَ آمَنُوا} [الرعد:31] را انکار کند و بگوید صحیح (أولم یتیقن الذین آمنوا) است یا {وَقَضَى رَبُّکَ} [الإسراء:23] را انکار کند و بگوید صحیح (ووصى ربک) است ،به دلیل تواتر این عبارات در عصر حاضر و این که ضروری دین هستند تکفیر می شود.
این ها مثال های واضحی هستند که الان کفر به حساب می آیند و آنان (سلف از صحابه و تابعین) آن را گفته اند و تکفیر نشده اند.بنابراین اولی این است که بگوییم : این امام این کلام بدعت آمیز را گفته است اما اهل بدعت نیست.
نکات مهم :
الف) یاسر برهامی (عالم سلفی) در تایید کلام ابن تیمیة تصریح می کند که ابن مسعود قائل به تحریف قرآن بوده است و معوذتین (سوره ی ناس و فلق) را جزو سُوَر قرآنی نمی دانسته است.
ب) یاسر برهامی تصریح می کند که ثابت شده است که عبد الله بن مسعود صحابی قرآنی بودن معوذتین را انکار کرده و در ادامه توجیه کسانی که معتقدند ابن مسعود صرفا معوذتین را در مصحف نمی نوشته است را رد می کند.
جالب آن که یاسر برهامی می گوید اگر کسی الان قرآنی بودن معوذتین را انکار کند کافر است ! به راستی علت استثناء قائل شدن برای صحابه و ابن مسعود چیست ؟!
ج) یاسر برهامی در کلامی عجیب این طور می گوید :
ما متاخرین را در مسائلی تکفیر می کنیم که در مورد آن ها برای متقدمین عذر آورده ایم چرا که حجت به آنان نرسیده است.
مگر چنین چیزی ممکن است که عقیده ی کفر آمیزی در زمانی کفر نباشد و در زمانی دیگر کفر باشد ؟!
د) یاسر برهامی در ادامه به نقل از ابن تیمیة می گوید :
و با این وجود زمانی که نقل در نزد آنان به تواتر نرسیده بوده است تکفیر نشده اند هر چند که کسی که با نقل متواتر حجت بر او تمام شده باشد تکفیر می شود
سوال اساسی آن است که آیا در زمان ابن مسعود و در آن مکان قرآنی بودن معوذتین به تواتر نرسیده بود ؟! اگر بگویند " نه " که در حقیقت حجیت قرآن را ساقط کرده اند ! (به خصوص این که ابن مسعود طبق اعتقاد مخالفین جزو اعلم صحابه به قرآن بوده و پیامبر به اخذ قرآن از وی دستور داده است) و اگر بگویند " بلی " که در نتیجه ابن مسعود را بایستی تکفیر کنند !
فخر رازی – مفسر مشهور اهل سنت – در این زمینه کلام جالبی دارد و چون این حقیقت را دریافته است، به انکار اصل این ماجرا - که روایات معتبره و اقوال صریح در موردش وارد شده است - می پردازد :
الْمَسْأَلَةُ الْخَامِسَةَ عَشْرَةَ: نُقِلَ فِی الْکُتُبِ الْقَدِیمَةِ أَنَّ ابْنَ مَسْعُودٍ کَانَ یُنْکِرُ کَوْنَ سُورَةِ الْفَاتِحَةِ مِنَ الْقُرْآنِ، وَکَانَ یُنْکِرُ کَوْنَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ مِنَ الْقُرْآنِ، وَاعْلَمْ أَنَّ هَذَا فِی غَایَةِ الصُّعُوبَةِ، لِأَنَّا إِنْ قُلْنَا إِنَّ النَّقْلَ الْمُتَوَاتِرَ کَانَ حَاصِلًا فِی عَصْرِ الصَّحَابَةِ بِکَوْنِ سُورَةِ الْفَاتِحَةِ مِنَ الْقُرْآنِ فَحِینَئِذٍ کَانَ ابْنُ مَسْعُودٍ عَالِمًا بِذَلِکَ فَإِنْکَارُهُ یُوجِبُ الْکُفْرَ أَوْ نُقْصَانَ الْعَقْلِ، وَإِنْ قُلْنَا إِنَّ النَّقْلَ الْمُتَوَاتِرَ فِی هَذَا الْمَعْنَى مَا کَانَ حَاصِلًا فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فَهَذَا یَقْتَضِی أَنْ یُقَالَ إِنَّ نَقْلَ الْقُرْآنِ لَیْسَ بِمُتَوَاتِرٍ فِی الْأَصْلِ وَذَلِکَ یُخْرِجُ الْقُرْآنَ عَنْ کَوْنِهِ حُجَّةً یَقِینِیَّةً .....
مفاتیح الغیب (تفسیر الرازی)،ج1،ص222و223 ط دار الفکر
مساله ی پانزدهم : در کتب قدیمی نقل شده است که ابن مسعود سوره ی فاتحة الکتاب (حمد) را انکار می کرد و همچنین انکار می کرد که معوذتین (ناس و فلق) جزو قرآن باشند. و تو بدان که این مساله در نهایت مشکل است چرا که اگر بگوییم در زمان صحابه نقل متواتر حاصل شده بوده است که فاتحة الکتاب جزو قرآن است در این حالت ابن مسعود از آن خبر داشته و انکار وی موجب کفر یا نقصان عقل است و اگر بگوییم نقل متواتر به این معنا در آن زمان حاصل نبوده است مقتضای این قول آن است که گفته شود نقل قرآن در اصل متواتر نیست و این قرآن را از حجت یقینی بودن خارج می سازد .....
بنا بر این راه فرار و توجیهی برای مخالفین وجود ندارد و توجیه های غیر علمی و غیر منطقی (انکار اصل ماجرا ، بهانه تراشی برای ابن مسعود ، استثناء کردن صحابه و بزرگانشان از تکفیر) کارساز نیست.