حقانیت شیعه و رد شبهات

پیامبر (ص) : معاویه اهل جهنم است و بر کفر می میرد (منابع اهل سنت) / تلاش برخی از علمای اهل سنت و جاعلان حدیث برای تحریف سخن پیامبر


بی تردید معاویة بن ابی سفیان یکی از رئوس نفاق و یکی از رئوس عداوت با اهل بیت می باشد که متاسفانه بر خلاف اعمال ننگین و شرم آورش،برخی او را صحابی جلیل خوانده و می خوانند و در پی توجیه و تحریف و پنهان کردن فضائح و جنایاتش بر می آیند.

در این مطلب به یکی از اقوال پیامبر (ص) در مورد معاویه می پردازیم که علمای مخالفین شیعه هرچند این حدیث را دیدند و به واقعیت شخصیت معاویة بن ابی سفیان پی بردند اما برخی از آنان به جای تبعیت از کلام رسول الله (ص) به تحریف آن پرداختند و برخی از جاعلان حدیث نیز در پی جعل حدیثی در مقابل کلام رسول الله (ص) برآمدند.

وَحَدَّثَنِی إِسْحَاقُ وَبَکْرُ بْنُ الْهَیْثَمِ قَالا حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ هَمَّامٍ أَنْبَأَنَا مَعْمَرٌ عَنِ ابْنِ طَاوُسٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا الْفَجِّ رَجُلٌ یَمُوتُ عَلَى غَیْرِ مِلَّتِی، قَالَ : وَکُنْتُ تَرَکْتُ أَبِی قَدْ وُضِعَ لَهُ وَضُوءٌ، فَکُنْتُ کَحَابِسِ الْبَوْلِ مَخَافَةَ أَنْ یَجِیءَ، قَالَ: فَطَلَعَ مُعَاوِیَةُ فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: هُوَ هَذَا.

انساب الاشراف للبلاذری،ج5،ص134 ط دار الفکر

عبد الله بن عمرو بن العاص می گوید پیش پیامبر (ص) بودم که ایشان فرمودند : الان کسی می آید که بر غیر اسلام می میرد.{عبد الله بن عمرو بن العاص } می گوید پدرم داشت وضو می گرفت و من بسیار مضطرب بودم {مانند کسی که ادرار خود را بسیار نگه داشته} از ترس اینکه مبادا پدرم بیاید.{عبد الله بن عمرو بن العاص می گوید} معاویه آمد و پیامبر (ص) می گوید این شخص همان است.

سند این روایت نیز صحیح است و روات آن یا از روات بخاری هستند و یا روات مسلم.

إسحاق بن أبى إسرائیل : إبراهیم بن کامجرا ، أبو یعقوب المروزى :

رتبته عند ابن حجر :  صدوق تکلم فیه لوقفه فى القرآن
رتبته عند الذهبی :  الحافظ ، ثقة ، قال الساجى : خلوا الأخذ عنه لمکان الوقف ، قلت : کان یقف تورعا

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=911

نکته : از آن جایی که چند راوی دیگر نیز با نام اسحاق از عبد الرزاق صنعانی نقل می کنند،ممکن است مخالفین اشکال کنند که چرا ما اسحاق بن ابی اسرائیل را در نظر گرفته ایم که در پاسخ می گوییم اولا بلاذری در کتاب انساب الاشراف در بسیاری از موارد مستقیما از اسحاق بن ابی اسرائیل نقل می کند (البته برخی محققین منظور از اسحاق را اسحاق بن منصور از روات بخاری و مسلم می دانند مانند محققان وهابی نرم افزار جوامع الکلم ساخت عربستان سعودی) و ثانیا حتی اگر ما فرض کنیم مقصود از اسحاق در سند این روایت،سایر اسحاق هایی باشند که از عبد الرزاق صنعانی حدیث نقل کرده اند باز هم مشکلی پیش نمی آید چرا که تمامی اسحاق ها حداقل صدوق می باشند و در بدترین حالت روایت به جهت سندی حسن خواهد بود.(طبق نرم افزار جوامع الکلم وهابی سند روایت حسن است)

عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیرى مولاهم ، الیمانى ، أبو بکر الصنعانى :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة حافظ مصنف شهیر عمى فى آخر عمره فتغیر ، و کان یتشیع
رتبته عند الذهبی :  أحد الأعلام ، صنف التصانیف

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4533

معمر بن راشد الأزدى الحدانى مولاهم أبو عروة البصرى مولى عبد السلام بن عبد القدوس :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة ثبت فاضل إلا أن فى روایته عن ثابت و الأعمش و هشام بن عروة شیئا و کذا فیما حدث به بالبصرة
رتبته عند الذهبی :  عالم الیمن ، قال أحمد : لا تضم معمرا إلى أحد إلا وجدته یتقدمه . کان من أطلب أهل زمانه للعلم

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7633

عبد الله بن طاووس بن کیسان الیمانى ، أبو محمد الأبناوى :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة فاضل عابد

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4871

طاووس بن کیسان الیمانى ، أبو عبد الرحمن الحمیرى مولاهم ، الفارسى ، یقال اسمه ذکوان :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة فقیه فاضل
رتبته عند الذهبی :  قال عمرو بن دینار : ما رأیت أحد مثله قط

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4002

عبد الله بن عمرو بن العاص بن وائل بن هاشم بن سعید بن سعد القرشى السهمى :

رتبته عند ابن حجر :  صحابى
رتبته عند الذهبی :  صحابى ( قال : أسلم قبیل أبیه ، و کان من العلماء العباد )

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4980

شواهد موجود برای روایت :

بعد از این که حدیث پیامبر و مرگ معاویه بر کفر را برای شما نقل کردیم و صحت آن را نیز برای شما ثابت کردیم،اکنون چند شاهد برای این روایت ذکر می کنیم :

وَحَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ صَالِحٍ حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ آدَمَ عَنْ شریک عن لیث عن طَاوُسٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: کُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا الْفَجِّ رَجُلٌ یَمُوتُ یَوْمَ یَمُوتُ عَلَى غَیْرِ مِلَّتِی، قَالَ: وَکُنْتُ تَرَکْتُ أَبِی یَلْبَسُ ثِیَابَهُ فَخَشِیتُ أَنْ یَطْلُعَ، فَطَلَعَ مُعَاوِیَةُ.

انساب الاشراف للبلاذری،ج5،ص134 ط دار الفکر

حدیث بالا نیز به جهت متن همانند حدیث ابتدای مطلب است اما با سندی دیگر ذکر شده است.نکته ی قابل توجه این است که سند این روایت نیز معتبر است گرچه برخی سعی در تضعیف آن داشته باشند و در حقیقت اگر کسی بخواهد سند این روایت را تضعیف کند،بایستی ابتدا صحت بخاری و مسلم را زیر سوال ببرد !

بررسی سند روایت :

عبد الله بن صالح بن مسلم العجلى الکوفى المقرىء :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4864

یحیى بن آدم بن سلیمان القرشى الأموى ، أبو زکریا الکوفى :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة حافظ فاضل
رتبته عند الذهبی :  أحد الأعلام

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=8192

شریک بن عبد الله بن أبى شریک النخعى ، أبو عبد الله الکوفى القاضى :

رتبته عند ابن حجر :  صدوق یخطىء کثیرا ، تغیر حفظه منذ ولى القضاء بالکوفة ، و کان عادلا فاضلا عابدا شدیدا على أهل البدع
رتبته عند الذهبی :  أحد الأعلام وثقه ابن معین وقال غیره سىء الحفظ وقال النسائى لیس به بأس هو أعلم بحدیث الکوفیین من الثورى قاله ابن المبارک

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=3792

اللیث بن أبى سلیم : أیمن أو أنس أو زیادة أو عیسى ، ابن زنیم القرشى ، أبو بکر و یقال أبو بکیر ، الکوفى :

روى له :  خت م د ت س ق  ( البخاری تعلیقا - مسلم - أبو داود - الترمذی - النسائی - ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر :  صدوق اختلط جدا و لم یتمیز حدیثه فترک
رتبته عند الذهبی :  فیه ضعف یسیر من سوء حفظه ، بعضهم احتج به

http://www.sonnaonline.com/DisplayRawiInfo.aspx?lnk=6638

طاووس بن کیسان الیمانى ، أبو عبد الرحمن الحمیرى مولاهم ، الفارسى ، یقال اسمه ذکوان :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة فقیه فاضل
رتبته عند الذهبی :  قال عمرو بن دینار : ما رأیت أحد مثله قط

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4002

عبد الله بن عمرو بن العاص بن وائل بن هاشم بن سعید بن سعد القرشى السهمى ، أبو محمد :

رتبته عند ابن حجر :  صحابى
رتبته عند الذهبی :  صحابى ( قال : أسلم قبیل أبیه ، و کان من العلماء العباد )

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4980

ممکن است در مورد سند این روایت برخی در مورد "شریک بن عبد الله" و "لیث بن ابی سلیم" اشکال کنند و بگویند این دو راوی ضعیف هستند اما در پاسخ می گوییم که هر دو راوی از روات بخاری و مسلم هستند و اگر قرار باشد کنار گذاشته شوند بایستی آن دسته از احادیث صحیحین هم که این دو راوی نقل کرده اند تضعیف شود که اینمخالف اجماع علمای اهل سنت است.به علاوه طبق عقیده ی علمای اهل سنت هر گاه یک راوی در بین روات صحیحین قرار بگیرد،از پل جرح و تعدیل گذشته و روایات او مورد قبول قرار می گیرد.به عنوان مثال ابن قیم جوزیه که از شاگردان ابن تیمیه است نیز به این مساله اشاره کرده است که می توانید به لینک زیر مراجعه کنید :

http://al-shia.blog.ir/post/166

به هر جهت ما ما این حدیث با این سند را به عنوان شاهد ذکر کردیم و همین حدیث با سند صد در صد صحیح در ابتدای مطلب ذکر شد.شاهد دیگر در مورد این حدیث از تاریخ طبری می باشد :

ومنه ان رسول الله ص قال: یطلع من هذا الفج رجل من امتى یحشر على غیر ملتی، فطلع معاویه.

تاریخ الطبری،ج10،ص58 ط دار المعارف

تلاش ناکام برخی علمای مخالفین و تلبیس و تدلیس آن ها در مخفی کردن و تحریف این حدیث :

علمای مخالفین شیعه وقتی مشاهده کرده اند که چنین قولی آن هم با سند صحیح در حق معاویه از جانب پیامبر (ص) صادر شده است به جای آن که قول رسول الله را اطاعت کنند سعی در مخفی کردن این حدیث و مانند آن برای دفاع از معاویة بن ابی سفیان شده اند و نام معاویه را از این احادیث حذف کرده اند و برخی دیگر نیز به کلی موضوع را منکر شده اند ! اما غافل از آن که بر خلاف میلشان این حدیث بدون تحریف آنان نیز به ما رسیده است.

حدثنا محمَّد بن إسحاق بن راهُوْیَه، ثنا أبی، أنا عبد الرزَّاق، أبنا مَعْمَر، عن ابن طاوسَ، عن أبیه، عن عبد الله بن عَمرو، قال: قال رسولُ الله صلى الله علیه وسلم: یَطَّلِعُ عَلَیْکُمْ رَجُلٌ مِنْ هَذَا الفَجِّ مِنْ أَهْلِ النَّارِ ، وکنتُ ترکتُ أبی یتوضَّأ، فخَشیتُ أن یکونَ هو، فاطَّلَع رجلٌ غیرُهُ، فقال رسولُ الله صلى الله علیه وسلم: هُو هَذَا.

المجم الکبیر للطبرانی،ج13،ص485و486،ح14355

ملاحظه می کنید که در این حدیث پیامبر از وارد شدن فردی خبر می دهد که اهل آتش است اما دستان امانت دار علمای اموی نام معاویه را حذف کرده اند و به جای آن " رجل غیره " را قرار داده اند !

حدثنا محمَّد بن إسحاقَ بن راهُوْیَه، ثنا أبی، أبنا عبد الرزَّاق، أبنا مَعْمَر، عن ابن طاوسَ، عن أبیه، قال: سمعتُ رجلاً یحدثُ ابنَ عباس، عن عبد الله بن عَمرو، قال: قال رسولُ الله صلى الله علیه وسلم: لَیَطْلُع عَلَیْکُمْ رَجُلٌ یُبْعَثُ یَوْمَ القِیَامَةِ عَلَى غَیْرِ سُنَّتِی ، أَوْ «غَیْرِ مِلَّتِی» ، وکنتُ ترکتُ أبی فی المنزل، فخِفْتُ أن یکونَ هو، فطَلَعَ غیرُه فقال: هُو هَذَا.

المعجم الکبیر للطبرانی،ج13،ص486،ح14356

در این حدیث نیز پیامبر از وارد شدن فردی خبر می دهد که در روز قیامت بر غیر سنت پیامبر و بر غیر اسلام محشور می شود اما به جای اسم معاویه "غیره" قرار داده اند و اینگونه خواسته اند تا آبروی نداشته ی معاویه را حفظ کنند!

لازم به ذکر است که هر دو حدیثی که به آن اشاره کردیم از نظر سندی صحیح هستند و نور الدین هیثمی نیز آن ها را در مجمع الزوائد نقل کرده است و بر صحت هر دو حدیث تصریح کرده است و جالب که او نیز به این مطلب اشاره می کند که نام آن فرد در این احادیث مشخص نشده است ! برای مطالعه می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید :

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد،ج2،ص185و186 ط دار المامون للتراث

همین حدیث به صورت تحریف شده در کتاب تاریخ اصبهان نیز نقل شده است :

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْجَرَوَاءَانِیُّ، ثنا أَبَانُ بْنُ شِهَابٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَیْدٍ، ثنا جَرِیرٌ، عَنْ لَیْثٍ، عَنْ طَاوُسٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ رَجُلٌ مِنْ یَثْرِبَ عَلَى غَیْرِ مِلَّتِی» ، فَظَنَنْتُ أَنَّهُ أَبِی، وَکُنْتُ تَرَکْتُهُ یَتَهَیَّأُ، فَاطَّلَعَ فُلَانٌ.

تاریخ اصبهان،ج2،ص77،ح1138 ط دار الکتب العلمیة

ملاحظه می کنید که به جای نام معاویه لفظ "فلان" قرار داده شده است!

اما از طرفی دیگر برخی از مخالفین شیعه و وهابیون اصلا وجود چنین حدیثی را انکار کرده اند و آنرا دروغ خوانده اند ! به عنوان مثال ابن تیمیه  ی وهابی که بایستی او را شیخ الکذابین خواند در پاسخ به این مطلب در مورد معاویه نوشته است :

فَالْجَوَابُ: أَنْ یُقَالَ: أَوَّلًا: نَحْنُ نُطَالِبُ بِصِحَّةِ هَذَا الْحَدِیثِ ; فَإِنَّ الِاحْتِجَاجَ بِالْحَدِیثِ لَا یَجُوزُ إِلَّا بَعْدَ ثُبُوتِهِ. وَنَحْنُ نَقُولُ هَذَا فِی مَقَامِ الْمُنَاظَرَةِ، وَإِلَّا فَنَحْنُ نَعْلَمُ قَطْعًا أَنَّهُ کَذِبٌ. وَیُقَالُ ثَانِیًا: هَذَا الْحَدِیثُ مِنَ الْکَذِبِ الْمَوْضُوعِ بِاتِّفَاقِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِالْحَدِیثِ، وَلَا یُوجَدُ فِی شَیْءٍ مِنْ دَوَاوِینِ الْحَدِیثِ الَّتِی یُرْجَعُ إِلَیْهَا فِی مَعْرِفَةِ الْحَدِیثِ، وَلَا لَهُ إِسْنَادٌ مَعْرُوفٌ.

منهاج السنة النبویة،ج4،ص444 ط جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة

جواب آن که گفته می شود اولاما صحت حدیث را طلب می کنیم.احتجاج به حدیث جائز نیست مگر بعد از ثبوتش و ما در مقام مناظره چنین می گوییم والا می دانیم که قطعا این کذب است و گفته می شود که ثانیا این حدیث به اتفاق اهل معرفت به حدیث کذب و جعلی است و در کتب حدیث که به آن برای شناخت حدیث مراجعه می شود وجود ندارد و سند معروفی هم ندارد.

همچنین محقق وهابی کتاب منهاج السنة در پاورقی می نویسد :

لَمْ أَجِدْ هَذَا الْحَدِیثَ لَا فِی کُتُبِ الْأَحَادِیثِ الصَّحِیحَةِ وَلَا فِی کُتُبِ الْأَحَادِیثِ الْمَوْضُوعَةِ.

منهاج السنة النبویة،ج4،ص444 ط جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة {پاورقی}

این حدیث را نه در کتب احادیث صحیح یافتم و نه در کتب احادیث موضوع.

ملاحظه می نمایید که ابن تیمیه اصلا وجود چنین حدیثی را منکر می شود و محقق وهابی نیز به تبعیت از او چنین می گوید! البته ما از ابن تمیه انتظار چندانی نداریم چرا که در دروغ پردازی و حقه بازی ید طولایی دارد اما تعجب از محقق وهابی است که در عصر کنونی با وجود نرم افزار ها و مکتبه های متعدد می گوید این حدیث را پیدا نکرده ام ! جالب آن که ابن تیمیه مدعی شده است این حدیث هیچ سند معروفی ندارد حال آن که ما دو سند برای این حدیث ارائه کردیم که در یکی از سند ها تمامی روات از روات صحیحین بودند و در سند دیگر نیز به جز یک راوی،سایرین از روات بخاری و مسلم بودند.

نکته ی قابل توجه این که بسیاری از اتباع ابن تیمیه و علمای وهابی نیز به تبعیت از این تیمیه چشم و گوش بسته و کورکورانه اقوال ابن تیمیه در مورد این حدیث را در کتب خودشان نقل کرده اند بی آن که کوچک ترین تحقیقی کرده باشند!

تلاش جعل کنندگان حدیث برای وضع حدیثی با معنای مخالف حدیث مطرح شده در حق معاویه :

نکته ای که مطرح کردن آن ضروری به نظر می رسد،مطرح کردن نمونه هایی از جعلیات در رابطه با این حدیث صحیح نبوی است.جیره خواران بنی امیه و محبین معاویه وقتی دیدند چنین حدیثی در شان معاویه از جانب رسول الله (ص) وجود دارد،به جعل حدیثی مخالف با آن روی آوردند و در آن گفتند که پیامبر فرموده است مردی وارد خواهد شد که اهل بهشت است ! (یعنی لفظ را از جهنم به بهشت تغییر دادند) البته بسیاری از علمای اهل سنت نیز به جعلی بودن و ضعف شدید این احادیث اشاره کرده اند.ما ابتدا این احادیث را بیان کرده و به بیان ضعف آن می پردازیم.

حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نَاجِیَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الدَّوْرَقِیُّ , وَالْحَسَنُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ یَزِیدَ قَالَا: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ بَحْرٍ الْقُرَشِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ عَیَّاشٍ , عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِینَارٍ , عَنْ أَبِیهِ , عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا الْبَابِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ» . فَطَلَعَ مُعَاوِیَةُ ثُمَّ قَالَ مِنَ الْغَدِ مِثْلَ ذَلِکَ , ثُمَّ قَالَ مِنَ الْغَدِ مِثْلَ ذَلِکَ , فَطَلَعَ مُعَاوِیَةُ. فَقَالَ رَجُلٌ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ هَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ هُوَ ذَا.

الشریعة للآجری،ج5،ص2443و2444،ح1924 ط دار الوطن

عبد العزیز بن بحر المروزی :

عن إسماعیل بن عیاش بخبر باطل، وقد طعن فیه عباس الدوری.

میزان الاعتدال،ج2،ص623 ط دار المعرفة

از اسماعیل بن عیاش خبر باطلی را نقل کرده است و عباس دوری به او طعن وارد کرده است.

ملاحظه می کنید که ذهبی صریحا این روایت را خبری باطل می داند و سپس می گوید که عباس دوری هم به او طعن وارد کرده است.همچنین ابن حجر عسقلانی نیز مانند قول ذهبی را در لسان المیزان نقل می کند و این خبر را خبری باطل می داند.

نکته ی دیگر این که خود " عبد العزیز بن بحر المروزی " نیز متروک است و تضعیفات متعددی دارد و حتی متهم به وضع حدیث است.

عبد الْعَزِیز بن بَحر الْمروزِی عَن إِسْمَاعِیل بن عَیَّاش بِخَبَر بَاطِل وَقد طعن فِیهِ ثمَّ ذکر الذَّهَبِیّ الحَدِیث وَفِی قُوَّة کَلَامه بِخَبَر بَاطِل مَعَ قَوْله وَقد طعن فِیهِ أَن یکون اتهمَ بِوَضْعِهِ وَالله أعلم.

الکشف الحثیث،ص168 ط عالم الکتب

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=21294

إسماعیل بن عیاش بن سلیم العنسى ، أبو عتبة الحمصى :

این راوی نیز مختلف فیه است و برخی او را صدوق خوانده اند و برخی نیز بر او اشکال کرده اند و البته این برای ما مهم نیست چرا که قول مسلم و قطعی این است که حدیث او از غیر افراد شام بنا بر قول علمای بزرگ اهل سنت قبول نمی شود و ضعیف است و در این جا نیز او از یک فرد مدنی نقل کرده است و نه یک  فرد اهل شام پس قول او در اینجا مورد قبول واقع نمی گردد.

وقال دحیم: هو فی الشامیین غایة، وخلط عن المدنیین.

سیر اعلام النبلاء،ج1،ص241 ط موسسة الرسالة

وقال البخاری: إذا حدث عن أهل بلده فصحیح، وإذا حدث عن غیرهم ففیه نظر.

سیر اعلام النبلاء،ج1،ص241 ط موسسة الرسالة

حَدَّثَنَا ابن أَبِی عِصْمَةَ، حَدَّثَنا أَحْمَدُ بْنُ أبی یَحْیى، قَالَ: سَمِعْتُ أحمد بن حنبل یقول: إسماعیل بن عیاش ما روى عن الشامیین فهو صحیح وما روى عن أهل المدینة وأهل العراق ففیه ضعف یغلط.

الکامل فی ضعفاء الرجال،ج1،ص472 ط دار الکتب العلمیة

إسماعیل بن عیاش، أبو عتبة: ضعیف، فی غیر الشامیین.

دیوان الضعفاء،ص36 ط مکتبة النهضة الحدیثة

أخبرناه أبو بکر محمد بن محمد أنا أبو بکر محمد بن علی أنا أحمد بن عبد الله أنا أحمد بن أبی طالب حدثنی محمد بن مروان بن عمر نا الحسن بن إسحاق بن یزید العطار نا نوح بن یزید المعلم نا عبد الرحمن بن عبد الله بن دینار عن أبیه عن ابن عمر قال کنت عند النبی (صلى الله علیه وسلم) فقال یطلع علیکم رجل من أهل الجنة فطلع معاویة ثم قال الغد مثل ذلک فطلع معاویة فقمت إلیه فأقبلت بوجهه إلى رسول الله (صلى الله علیه وسلم) فقلت یا رسول الله هو هذا قال نعم یا معاویة أنت منی وأنا منک لتزاحمنی على باب الجنة کهاتین وقال بأصبعیه السبابة والوسطی یحرکهما.

تاریخ مدینة دمشق لابن عساکر،ج59،ص100 ط دار الفکر

ابو بکر محمد بن محمد : مجهول

أبو بکر محمد بن علی : مجهول

أحمد بن أبی طالب : مجهول

محمد بن مروان بن عمر : مجهول

حَدَّثَنِی مُظَفَّرُ بْنُ مُرَجَّى حَدَّثَنِی هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ السَّائِبِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: کُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: الآنَ یَطْلُعُ عَلَیْنَا مِنْ هَذَا الْفَجِّ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَطَلَعَ مُعَاوِیَةُ، فَقُلْتُ: هُوَ هَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ هُوَ هَذَا.

انساب الاشراف للبلاذری،ج5،ص134 ط دار الفکر

مُظَفَّرُ بْنُ مُرَجَّى : مجهول

ملاحظه نمودید که این احادیث تماما ضعیف هستند و به خصوص خبر اول که از جانب ابن حجر عسقلانی و ذهبی باطل خوانده شده و ابن الجوزی هم آن را در العلل المتناهیه آورده است و ابن عدی جرجانی نیز آن را منکر خوانده است و راوی متهم به وضع نیز در آن وجود داشت.سایر احادیث نیز ضعیف هستند و قابل احتجاج نیستند.

رد شبهات و جهالات وهابیون در مورد حدیث :

وهابیون و نواصب سعی کرده اند تا به هر طریقی شده است،این حدیث معتبر نبوی را رد کنند که ما در بالا به دو قسمت از آن ها پرداختیم (تلاش برای تحریف حدیث و حذف نام معاویه و انکار اصل حدیث و همچنین تلاش برای جعل احادیثی مخالف با حدیث اصلی و معتبر) اما اکنون به چند شبهه که بیشتر نواصب در وبسایت های خود مطرح می کنند می پردازیم تا جهل و تلبیس و تدلیس آن ها بیش از پیش آشکار شود.
عمده ی شبهاتی که مطرح می شود از این قرار است :

1. منظور از اسحاق،اسحاق بت ابراهیم الدبری است که حدیث او نیز مورد قبول نیست و منکر است.(شبهه ای که دمشقیه در مورد این حدیث مطرح کرده است که البته از نظر ما پیشه ی اصلی دمشقیه بیشتر در مباحث شذوذ جنسی است که باید فکری به حال آن کند)

2. بلاذری مجهول است و هیچ کس او را توثیق نکرده است.(این ادعا بیش از هر چیزی جهل مطرح کننده ی آن را ثابت می کند)

پاسخ به شبهه ی اول :

عبد الرحمن دمشقیه ی ناصبی نهایت تلاش خود را به کار بسته تا این حدیث را هر طور که شده رد نماید و صد البته حرفی برای گفتن نداشته است و به همین دلیل ادعاهای خنده داری را مطرح کرده است و از جمله گفته که منظور از اسحاق در سند روایت،اسحاق بن ابراهیم الدبری است که او نیز احادیثش منکر است و به قول ابن عدی استناد کرده است.

ما در پاسخ به دمشقیه ی ناصبی و اتباعش می گوییم که اولا از کجا با چنین اطمینانی می گوید منظور از اسحاق موجود در سند روایت الزاما اسحاق بن ابراهیم الدبری است ؟ همانطور که در بررسی سند روایت نیز مطرح نمودیم منظور از اسحاق به احتمال بسیار زیاد اسحاق بن ابی اسرائیل است و محقق منصف اهل سنت یعنی حسنبن فرحان المالکی هم چنین نظری دارد و البته ما برای چنین ادعایی دلیل داریم.یکی از دلایل این است که بلاذری در کتاب انساب الاشراف در قسمت های مختلف مستقیما از اسحاق بن ابی اسرائیل حدیث نقل می کند و اسحاق بن ابی اسرائیل از شیوخ بلاذری است.به عنوان مثال :

حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی الزِّنَادِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عُبَیْدِ اللَّه بْنِ عَبْدِ اللَّه، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج1،ص521 ط دار الفکر

حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ وَعَمْرُو بْنُ مُحَمَّدٍ النَّاقِدُ، قَالا ثنا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، ثنا ابْنُ جُرَیْجٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج1،ص537 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ، بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، ثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ- یَعْنِی ابْنَ عُلَیَّةَ- ثنا ابْنُ جُرَیْجٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج1،ص570 ط دار الفکر

حدثنا إسحاق بن أبی إسرائیل (کذا) حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، أَنْبَأَنَا أَبُو هَارُونَ الْعَبْدِیُّ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج2،ص96 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَنْبَأَنَا مَعْمَرٌ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج2،ص103 ط دار الفکر { با دقت در این سند در می یابید که اسحاق بن ابی اسرائیل مانند سند مطرح شده در اصل مطلب از عبد الرزاق صنعانی روایت نقل می کند }

حَدَّثَنِی إسحاق بن أبی إسرائیل، حدثنی (أ) بو زکریا یحیى ابن مَعِینٍ، حَدَّثَنَا حُسَیْنٌ الأَشْقَرُ، عَنْ جَعْفَرٍ الأَحْمَرِ، عن مخول عن منذر (الثوری) عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج2،ص107 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، حَدَّثَنَا عَلِیُّ بن فادم، حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ صَالِحٍ، عَنْ أَبِی رَبِیعَةَ، عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج2،ص122 ط دار الفکر

حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، حَدَّثَنَا رِفَاعَةُ بْنُ إِیَاسٍ أَبُو الْعَلاءِ الضَّبِّیُّ، حَدَّثَنَا أَبِی عن أبیه ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج2،ص252 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ وإسحاق الفروی قَالا، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَةَ، أَخْبَرَنَا عَمْرٌو قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج4،ص46 ط دار الفکر

وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، حَدَّثَنَا أَبُو الْوَلِیدِ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ الْهَاشِمِیُّ، حَدَّثَنَا ابن أبی الزناد عن هشام بن عروة عَنْ أَبِیهِ عُرْوَةَ، قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج4،ص288 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ وَأَبُو صَالِحٍ الْفَرَّاءُ الأَنْطَاکِیُّ قَالا حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سلمة عن علی بن زید عن أَبِی نَضْرَةَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج5،ص128 ط دار الفکر

حدثنا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ زَکَرِیَّا بْنِ أَبِی زَائِدَةَ، حَدَّثَنَا نَافِعٌ، عَنْ أَبِی مُلَیْکَةَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص68 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ ثنا هَشِیمُ بْنُ بَشِیرٍ، أَخْبَرَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ مَوْلَى آلِ طَلْحَةَ قَالَ: سَمِعْتُ إِبْرَاهِیمَ بْنَ طَلْحَةَ قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص121 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، ثنا سَلَمَةُ بْنُ سُلَیْمَانَ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَکِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ، حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ عباد عن أبیه عن جده عن الزبیر ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص124 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاق بْن أَبِی إِسْرَائِیل، أَوْ هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ، ثنا حَاتِمُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَن مُحَمَّد بْن یوسف عَن السائب بْن یَزِیدَ قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص125 ط دار الفکر

حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ أَبُو یَعْقُوبَ، ثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص176 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ وَمُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمٍ السَّمِینِ، ثنا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثنا لَیْثُ بْنُ سَعْدٍ حَدَّثَنِی عَقِیلٌ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، أَخْبَرَنِی سَعِیدُ بْنُ الْمُسَیِّبِ أَنَّهُ سَمِعَ سَعْدَ بْنَ أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص255 ط دار الفکر

وَحَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، وَبَکْرُ بْنُ الْهَیْثَمِ، ثنا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، ثنا مَعْمَرٌ عَنِ الزُّهْرِیِّ، أَخْبَرَنِی عَبْدُ اللَّهِ بن عامر بن ربیعة.....

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص260 ط دار الفکر { اگر دقت کنید در می یابید که این سند تا عبد الرزاق دقیقا مانند سند مطرح شده در ابتدای مطلب است و این ما را به اطمینان قابل قبولی می رساند که مقصود از اسحاق در سند حدیث مطرح شده همان اسحاق بن ابی اسرائیل است }

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ أَبِی إِسْرَائِیلَ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی الزِّنَادِ عَنْ أَبِیهِ أَخْبَرَنِی خَارِجَةُ بْنُ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج10،ص310 ط دار الفکر

حَدَّثَنَا إِسْحَاق بْن أَبِی إسرائیل عن إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ- یَعْنِی ابْنَ عُلَیَّةَ- عَنْ ابْنُ عون ...

انساب الاشراف للبلاذری،ج13،ص387 ط دار الفکر

ما بیست سند مطرح کردیم که در آن ها بلاذری با تصریح بر نام اسحاق بن ابی اسرائیل مستقیما از او حدیث نقل کرده است و دو سند از این بیست سند نیز ما را تقریبا به یقین می رساند که مقصود از اسحاق همان اسحاق بن ابی اسرائیل است (که به آن ها اشاره کردیم).نکته ی مهم این که این اسناد فقط اسنادی هستند که بلاذری نام اسحاق بن ابی اسرائیل را به صورت کامل مطرح کرده است والا اسناد دیگری نیز هستند که بلاذری در آن ها از اسحاق بن ابی اسرائیل مستقیما نقل کرده است و تنها از لفظ اسحاق استفاده کرده است.اکنون از دمشقیه و اتباع دمشقیه می خواهیم به ما پاسخ دهند که بلاذری در چند قسمت از کتاب انساب الاشراف مستقیما از اسحاق بن ابراهیم الدبری نقل کرده است ؟ علاوه بر این در چند قسمت از انساب الاشراف مستقیما از اسحاق بن ابراهیم الدبری از عبد الرزاق نقل کرده است ؟ همه ی این ها ما را به این نتیجه می رساند که با توجه به کثرت نقل بلاذری از اسحاق بن ابی اسرائیل در کتاب انساب الاشراف و این که اسحاق بن ابی اسرائیل از عبد الرزاق در انساب الاشراف نقل کرده است و از تلامیذ عبد الرزاق نیز می باشد،منظور از اسحاق موجود در سند روایت محل بحث ما نیز همین اسحاق بن ابی اسرائیل از راویان صحیح مسلم می باشد.

پاسخ به شبهه ی دوم :

مطلب دیگری که بیش از هر چیزی جهل وهابیون را به اثبات می رساند اشکال آنان بر بلاذری است که می گویند بلاذری توثیق نشده است پس هیچ یک از روایاتی که در کتاب اوست قابل قبول نیست ! برای اطمینان از مورد اعتماد بودن کتاب انساب الاشراف بلاذری در نزد اهل سنت و جایگاه بالای بلاذری و قابل استناد بودن اقوال و کتب او به لینک زیر مراجعه کنید :

http://al-shia.blog.ir/post/176