حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

دروغ بستن بر سید مرتضی (رض) و تحریف سیره ی ایشان به بهانه ی ایجاد تقریب مذاهب و وحدت شیعه و اهل تسنن! (سید مرتضی (رض) و نهی از انتقاد از خلفاء؟!)

ما قبلا در مورد آسیب شناسی برخی گروه ها و جریانات مرتبط با مساله ی تقریب مذاهب اسلامی مختصری نوشتیم و به دو گروه کلی همراه با ارائه ی برخی شاخص ها جهت شناسایی آن ها اشاره کردیم.این مطلب از طریق لینک زیر در دسترس است:

http://al-shia.blog.ir/post/887

در این مطلب به یکی از رفتارهای آسیب زا و ناپسند نمونه ای از گروه هایی که در بحث تقریب مذاهب اسلامی راه افراط را در پیش گرفته و از اعتدال خارج شده اند به صورت مصداقی اشاره می کنیم.

کانالی موسوم به «اخوت» در پستی ضمن بارگذاری یک پوستر چنین نوشته است:

جلوگیری «سید مرتضی» عالم بزرگ شیعه، از نکوهش خلفاء
وقتی ابن حجاج، شاعر نامی شیعه در حضور عضد الدوله دیلمی اشعاری را در مدح امیر المؤمنین می خواند که چنین آغاز می شود؛ «یا صاحب القبة البیضاء علی النجف» چون به انتقاد و نکوهش از خلفا می رسد، سید مرتضی جلوی او را می گیرد و نمی گذارد بقیه اشعار را بخواند ...


الغدیر،ج4،ص88


لینک مطلب فوق از کانال موسوم به «اخوت»:


https://t.me/okhowahmag/2975

پاسخ ما به این ادعا:

با جست و جوی دقیق در می یابیم که مطلب مورد نظر این دوستان در کانال موسوم به «اخوت» آن داستانی است که میرزای نوری (رض) در کتاب «خاتمه ی مستدرک» خویش در بخش شرح حال سید مرتضی (رض) نقل می کند و سایر منابع چون الغدیر نیز همان را نقل کرده اند.


جالب است بدانید که با مراجعه به این داستان در می یابیم که دوستان کانال موسوم به «اخوت» متاسفانه در تدلیسی زشت و آشکار دلیل انکار و ناراحتی سید مرتضی (رض) از خوانده شدن آن بخش از اشعار که انتقاد نسبت به خلفا می باشد و همچنین ادامه ی داستان که کاملا تعیین کننده است را ذکر نکرده اند!


ما این داستان را به صورت کامل از کتاب «خاتمة المستدرک» نقل کرده و تصویر کتاب را نیز قرار می دهیم تا خودتان ملاحظه کنید که نهی سید مرتضی (رض) اساسا هیچ ارتباطی به برقراری تقریب یا عدم تقریب مذاهب ندارد و مساله چیز دیگری بوده است.

... السلطان مسعود بن بویه لمّا بنى سور المشهد الشریف دخل الحضرة الشریفة، و قبّل العتبة المنیفة، و جلس على حسن الأدب، فوقف أبو عبد اللّه- أعنی الحسین بن أحمد بن الحجاج البغدادی- بین یدیه، و أنشد القصیدة على باب أمیر المؤمنین صلوات اللّه علیه، فلمّا وصل إلى الهجاء الذی فیها، أغلظ له السید المرتضى فی الکلام، و نهاه أن ینشد ذلک فی‏ باب حضرة الإمام، فقطع علیه الإنشاد، فانقطع عن الإیراد، فلمّا جنّ علیه اللیل رأى الإمام علیا علیه السلام فی المنام و هو یقول له: لا ینکسر خاطرک، فقد بعثنا المرتضى علم الهدى یعتذر إلیک، فلا تخرج إلیه، و قد أمرناه أن یأتی دارک فیدخل علیک.


ثم رأى السید المرتضى فی تلک اللیلة النبیّ صلّى اللّه علیه و آله و الأئمة علیهم السلام حوله جلوس، فوقف بین أیدیهم علیهم السلام فسلّم علیهم (علیهم السلام)، فلم یقبلوا علیه، فعظم ذلک عنده، و کبر لدیه، فقال: یا موالی، أنا عبدکم و ولدکم و مولاکم، فبم استحققت هذا منکم؟


فقالوا: بما کسرت خاطر شاعرنا أبی عبد اللّه بن الحجاج، فتمضی إلى منزله، و تدخل علیه، و تعتذر إلیه، و تأخذه و تمضی إلى مسعود بن بویه، و تعرفه عنایتنا فیه، و شفقتنا علیه.


فقام السید المرتضى من ساعته، و مضى إلى أبی عبد اللّه، فقرع علیه باب حجرته، فقال: یا سیدی، الذی بعثک إلیّ أمرنی أن لا أخرج إلیک، و قال: إنه سیأتیک و یدخل علیک، فقال: نعم، سمعا و طاعة لهم، و دخل علیه، و اعتذر إلیه، و مضى به إلى السلطان و قصّا القصّة علیه کما رأیاه، فکرّمه و أنعم علیه، و حیّاه و خصّه بالرتبة الجلیلة، و اعترف له بالفضیلة، و أمر بإنشاد القصیدة فی تلک الحال، فقال:


         یا صاحب القبة البیضاء على النجف             من زار قبرک و استشفى لدیک شفی ...


الطبرسی، میرزا الشیخ حسین النوری (المتوفى1320هـ) خاتمة المستدرک، ج3، ص214و215، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث - قم – ایران، الطبعة الاولی 1415 هـ .


... سلطان مسعود بن بویه هنگامی که نرده های مشهد شریف امیر المؤمنین علیه السلام را بنا نهاد، بدانجا وارد شده و عتبه ی مرتفع را بوسید و با ادب نشست.ابن الحجاج بغدادی آن جا رو به رویش ایستاد و قصیده را در باب امیر المؤمنین علیه السلام سرود و هنگامی که به هجو موجود در آن رسید، سید مرتضی (رض) در سخن گفتن نسبت به او تُند و غلیظ شد و او را از این که در حضور امام علیه السلام چنین بخواند نهی کرد و در نتیجه سرودن قصیده را قطع کرد.هنگامی که شب فرا رسید، ابن الحجاج امام علی علیه السلام را در خواب دید که به وی می فرمود: مبادا خاطرت آزرده گردد! ما سید مرتضی علم الهدی را به سمت تو فرستادیم و تو به سوی او نرد و به او دستور دادیم تا به خانه ات بیاید و بر تو وارد شود.


سپس سید مرتضی در آن شب در خواب دید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام دور او هستند و وی در مقابل ایشان ایستاد و بر آنان سلام کرد اما ایشان جلو نیامدند.این مساله بر سید مرتضی سخت و ناگوار آمد پس گفت: ای اولیای من، من بنده و فرزند و خادم شما هستم.چرا شایسته ی چنین برخوردی شده ام.


اهل بیت علیهم السلام فرمودند: چرا دل شاعر ما ابی عبد الله بن الحجاج را شکستی؟ باید به منزل او بروی و بر او وارد شوی و عذرخواهی کنی و سپس او را با خود برمی داری و به نزد مسعود بن بویه می روی و عنایت و دلسوزی ما نسبت به وی را به او می گویی.


بنا بر این سید مرتضی همان لحظه برخاست و به سمت ابن الحجاج رفت و در حجره اش را زد.ابن الحجاج گفت: سرورم، کسی که تو را به سمت من فرستاده به من دستور داده است که به سمتت نیایم و گفت که او به نزد تو خواهد آمد و بر تو وارد خواهد شد.سید مرتضی گفت: بله، من به گوش و به فرمان ایشانم و سپس سید مرتضی بر ابن الحجاج وارد شد و او را به نزد سلطان برد و داستان را همانطور که دیده بود برایش تعریف کرد و سلطان ابن الحجاج را تکریم کرد و او را مورد لطفش قرار داده و به او خوش آمد گفت و جایگاه والایی برایش در نظر گرفت و به فضل او اعتراف کرد و دستور داد تا قصیده را در آن حال بسراید.پس ابن الحجاج سرود:


یا صاحب القبة البیضاء على النجف             من زار قبرک و استشفى لدیک شفی ...

ملاحظه می فرمایید که علت اصلی منع از ادامه ی سرودن قصیده، «هجو»ِ موجود در آن بوده است و نه تقریب مذاهب یا سیره ی تقریبی! یعنی سید مرتضی (رض) خوش نداشته است که ابیاتی هجو آمیز در جوار بارگاه ملکوتی امیر المؤمنین سلام الله علیه خوانده شود و شاید آن را مخالف شؤونات می دیده است! نهایتا خود اهل بیت علیهم السلام با این کار مخالفت کرده و همان قصیده به صورت کامل خوانده می شود و عمل ابن الحجاج مورد تایید اهل بیت علیهم السلام قرار می گیرد و سید مرتضی (رض) نیز مورد مواخذه قرار می گیرد!

اکنون جا دارد از دوستان کانال موسوم به «اخوت» سوال کنیم که آیا راه برقراری تقریب از تحریف سیره ی علما و دروغ بستن به مصادر و کتب علماء و تقطیع کلام و عمل ایشان می گذرد؟! چنین رفتارهای زشتی با کدام مجوز شرعی صورت می گیرد؟! آیا هدف، وسیله را توجیه می کند؟!


منتظر عذرخواهی این دوستان و اصلاح مطلب مذکور در کانال رسمیشان هستیم.

نکته: در کتاب شریف الغدیر نیز دقیقا همین داستان نقل شده است که می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:

http://lib.eshia.ir/15083/4/97

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۰۵

نظرات  (۱)

عالی
پاسخ:
تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter