تعیین تکلیف شیخ محمد آصف محسنی برای امام حسین علیه السلام!
تعیین تکلیف شیخ محمد آصف محسنی برای امام حسین علیه السلام!
یکی از افرادی که به خصوص در سال های اخیر عَلَم پاکسازی و تنقیه ی موروث روائی شیعه را بلند کرده و ادعاهای بعضا گزاف و بعضا شاذی را در بخش های مختلفی از علوم اسلامی مطرح کرده و بسیاری از عقائد مسلم مکتب اهل بیت را با بهانه هایی همچون خرافه بودن یا غیر مستند بودن و مانند آن مردود می داند ، شیخ محمد آصف محسنی می باشد که البته نقد علمی برخی ادعاها و افکار ایشان از امور بسیار ضروری و لازم می باشد.
اما نکته ی اساسی که مورد غفلت بسیاری قرار گرفته آن است که وقتی به کتب ایشان مراجعه می کنیم با نظرات و استدلال هایی رو به رو می شویم که اگر وجود هرگونه تعمد و نیت خاصی را کنار بگذاریم، آن استدلال ها و نظرات خبر از بی اطلاعی یا کم اطلاعی ایشان از مبانی ابتدائی برخی از علوم اسلامی می دهد!
نامبرده در موضوع «عصمت» سخنان شاذ و نادرست فراوانی دارد که نشان دهنده ی برداشت های غلط و کج فهمی های فراوان می باشد.
وی در مورد عملکرد متفاوت امام حسن و امام حسین علیهما السلام در برخورد با حاکمان ظلم و جور در زمان خویش به گونه ای سخن می گوید که گویی برای امام حسین علیه السلام تعیین تکلیف می کند!
فکان صلحه مطابقا للقاعدة، نعم یبقى سؤال الفرق بین صلحه وجهاد أخیه الحسین علیه السلام فی کربلاء مع ان فقدان شروط الجهاد فی حقه أکثر وأوضح والحال انه لم یصالح ولم یبایع یزید.
وما قیل فی وجه الفرق من ان معاویه کان یحفظ ظواهر الاسلام الى حد ما، ویزید کان متجاهرا بالفسق والکفر،غیر مقنع، فان یزید عند التحقیق سیئة من سیئات معاویة وکان ضرره على المؤمنین والاسلام اکثر من ضرر یزید بدرجات کثیرة وزیاد اخبث من ابنه عبید الله،فالحسین أولى بالصلح.
وان شئت فقل ان عمل الحسین هو المحتاج الى الدلیل دون عمل اخیه،فإنه مطابق للقاعدة.
وأما اذا قیل بعدم علم الامامین بمصیرهما فیمکن ان یقال ان الحسن لا یحتمل الغلبة على معاویة فمال الى الصلح والحسین کان یحتمل تحریر العراق من یزید قبل حصره من قبل ابن مرجانة فی کربلاء، وأما بعد ذلک فکان فی تسلیم نفسه للعدو ذلة لمقام الامامة فلم یکن له بجائز فقاوم حتى استشهد.ویأتی فی المتن والحاشیة الآتیة مزید وتوضیح.
وکذا عمل الامام السجاد الى الامام الحسن العسکری علیهم السلام،وهذا الدلیل ربما یظهر من باب 30 من هذا الجزء وما بعده من الابواب والله العالم.
ثم ان المشکلة (اختلاف عمل الامامین) انما تبقى عند من لا یجوز اختلاف افکار الائمة علیهم السلام وتفاوت تشخیصهم أو ثبوت علمهم بجمیع الموضوعات واما عند من یجوز عدم علمهم ببعض الموضوعات کبعض الفقهاء العظام فلا تبقى، فکان تشخیص الحسن علیه السلام لزوم الصلح دون الحرب وتشخیص الحسین لزوم الحرب دون الصلح، لاختلاف النظر فی موضوع الحکم.ویبعد کل البعد تساوی الأئمة فی الافکار والتمایلات والاخلاق ومدعیه لا یخلو من سذاجة وارتکاب مسامحة وغلو ومبالغة، ولعله لم یوجد فردان متساویان فی ذلک تمام المساواة.هذا ما یرجع الى التعقل واما العواطف والاحاسیس فلها حکمها والعقل أحق ان یتبع فی المعارف والشرعیات.
آصف محسنی،محمد، مشرعة بحار الأنوار،ج2،ص 147و148، الناشر : مؤسسة المعارف، الطبعة : الثانیة، 1426 هـ - 2005 م.
بنابراین صلح امام حسن مطابق قاعده بوده است.بله اینجا سوالی در مورد تفاوت بین صلح امام حسن و جهاد برادرش حسین علیه السلام در کربلا باقی می ماند.به خصوص این که نبود شرایط جهاد در حق امام حسین بیشتر و واضح تر است حال آن که او با یزید مصالحه و بیعت نکرد.
و آن چه که در مورد وجه تفاوت گفته شده مبنی بر این که معاویه تا حد ظواهر اسلام را حفظ می کرد و یزید متجاهر به فسق و کفر بود قانع کننده نیست چرا که در صورت تحقیق در می یابیم یزید سیئه ای از سیئات معاویه است و ضرر معاویه بر اسلام به مراتب بیشتر از ضرر یزید بر اسلام بود و زیاد خبیث تر از پسرش عبید الله بود.بنا بر این اولی آن بود که حسین صلح کند.
و اگر خواستی چنین بگو که عمل حسین نیازمند دلیل است نه عمل برادرش چرا که عملکرد امام حسن مطابق قاعده است.
و اما اگر گفته شود که دو امام نمی دانستند که سرنوشتشان چه می شود، ممکن است که گفته شود که حسن احتمال غلبه بر معاویه را نمی داد و به همین دلیل با معاویه صلح کرد و حسین قبل از محاصره شدنش از سوی ابن مرجانه در کربلا احتمال آزادی عراق از دست یزید را می داد و پس از آن تسلیم کردن خود در برابر دشمن موجب ذلت مقام امامت بود و بنا بر این چنین کاری جایز نبود و در نتیجه حسین مقاومت کرد تا شهید شد و در متن و حاشیه ی بعدی مطالب و توضیح بیشتری می آید.
و همچنین عمل امام سجاد تا امام حسن عسکری علیهم السلام و این دلیل چه بسا در باب 30 از این جلد و پس از آن ظاهر گردد والله العالم.
این مشکل (اختلاف عمل دو امام) برای کسانی که اختلاف افکار ائمه علیهم السلام و تفاوت تشخیصشان یا ثبوت علمشان به تمامی موضوعات را جایز نمی دانند باقی می ماند و اما در نزد کسی که عدم علم ائمه به برخی از موضوعات را جایز می دانند مانند برخی از فقهای بزرگوار این مشکل باقی نمی ماند.پس تشخیص حسن علیه السلام صلح و نجنگیدن بود و تشخیص حسین جنگیدن و عدم صلح بود و دلیل آن اختلاف نظر در موضوع حکم است و بسیار بعید است که ائمه در افکار و تمایلات و اخلاق مساوی باشند و مدعی چنین تفکری خالی از خامی و مسامحه و غلو و مبالغه نیست و چه بسا دو نفر که در همه چیز مساوی باشند پیدا نشود.این به تعقل برمی گردد اما عواطف و احساسات حکم خودش را دارد و شایسته تر آن است که در معارف و امور شرعی از عقل پیروی شود.
ما قصد نقد علمی ادعاهای فوق که از سوی شیخ محمد آصف محسنی مطرح شده است را نداریم چرا که بسیاری از افراد غیر عالم و غیر محقق نیز پاسخ این ادعاهای غلط و ناپخته را می دانند.اما در چند محور به چند نکته به صورت مختصر اشاره می کنیم:
الف) شیخ محمد آصف محسنی هیچ پاسخی به یکی از وجوه مشهور تفاوت عملکرد امام حسن و امام حسین علیهما السلام مبنی بر تظاهر معاویه به دین مداری و تجاهر یزید به فسق نداده است! عجیب تر آن که این پاسخ را بدون هیچ دلیل منطقی فاقد قدرت اقناع کنندکی دانسته است! وی در ادامه مدعی شده است چون ضرر معاویه برای اسلام بیشتر بود و یزید سیئه ای از سیئات معاویه بود پس این پاسخ درست نیست!
نقد جدی بر این ادعا آن است که بیشتر ضرر داشتن معاویه برای اسلام هیچ منافاتی با تظاهر وی به دینداری ندارد! بلکه اتفاقا همین تظاهر معاویه به دینداری است که ضرر وی برای اسلام را بیشتر کرده است.ضمن آن که مقابله ی رو در رو با کسی چون معاویه که به دسیسه های پنهانی و حیله گری در تاریخ شناخته می شود و همواره در پی تظاهر به دینداری نیز بوده (بر خلاف یزید) بسیار سخت تر است و اعتراض بسیاری از مردم نادان و جاهل را هم در پی دارد.
اساسا به همین دلیل است که تا به امروز نیز معاویة بن ابی سفیان در نزد اهل تسنن جایگاه رفیعی دارد اما یزید بن معاویه در نزد بخشی از اهل تسنن فردی مقبول است و بخشی نیز در مورد او توقف می کنند و بخشی هم او را لعن و طرد می کنند.
البته این نکته را نیز باید در نظر گرفت که امام حسن علیه السلام با تمام این ها به دنبال جنگ با معاویة بن ابی سفیان و ساقط کردن وی بودند اما با دسائس و حیله گری های معاویه و خیانت برخی اطرافیان به این هدف نرسیده و از سر اجبار مصالحه کردند.
پس دیدیم که اتفاقا این پاسخ مشهور کاملا صحیح است و اشکال شیخ محمد آصف محسنی وارد نیست.
ضمنا چنین ادعایی - که از سوی شیخ محمد آصف محسنی مطرح شده است - تنها از سوی کسانی مطرح می گردد که باورشان نسبت به عصمت غلط و انحرافی بوده و اعتقاد راسخی به مساله ی نورِ واحد بودن ائمه علیهم السلام ندارند و در مساله ی مورد نظر نیز با بررسی دقیق تاریخ در می یابیم که اتفاقا امام حسن علیه السلام نیز به دنبال جنگ با معاویه بودند اما به دلیل شرایط و حوادثی که رخ داد این امکان برایشان فراهم نشد.
در حقیقت عامل اصلی دو عملکردِ به ظاهر متفاوت، تفاوت شرایط زمانی دو امام است و نه تفاوت در فهم و برداشت و استنباط دو امام.
ب) عجیب آن است که شیخ محمد آصف محسنی برای امام حسین علیه السلام تعیین تکلیف می کند و مدعی می شود عمل امام حسن علیه السلام مطابق قاعده است و عمل امام حسین نیازمند دلیل است.یعنی از نظر وی عمل امام حسین علیه السلام مطابق قاعده نیست و بایستی وجهی برای آن پیدا کرد! این نوع سخن گفتن تنها از کسی برمی آید که نسبت به معارف شیعی و همچنین تاریخ تسطل کامل ندارد و چنین شخصی باید در رویکرد عقیدتی خویش تجدید کند تا ان شاء الله اصلاح گردد.
ج) شیخ محمد آصف محسنی همچنین امکان عدم اطلاع امام حسن و امام حسین علیهما السلام از سرنوشت خویش را مطرح می سازد! این سخن نیز تنها از کسی صادر می شود که از جهت عقیدتی دارای اشکالات جدی باشد چرا که هیچ شیعه ی امامی چنین عقیده ای ندارد و حتی اگر به کتب اهل تسنن نیز مراجعه کنیم به تواتر ثابت است که نه تنها امام حسین علیه السلام، بلکه بسیاری از صحابه از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلاء خبر داشتتند و این در بین صحابه متواتر بوده است! به لینک زیر مراجعه کنید:
http://al-shia.blog.ir/post/47
در چنین حالتی صحبت از عدم اطلاع امام حسین از عاقبت خویش مضحک است! همچنین بر اساس روایات نقل شده از اهل بیت علیهم السلام، ایشان از لحظه ی شهادت خویش خبر دارند و همچنین روایات مربوط به علم غیب ایشان نیز در جای خود محفوظ است.
همچنین محقق در حاشیه ی چاپ کتاب جواهر الکلام - که شیخ محمد آصف محسنی بدان استناد کرده است - به ادعای عدم علم ائمه علیهم السلام به به تمامی موضوعات پاسخ داده است.
د) شیخ محمد آصف محسنی اعتقاد به تساوی ائمه علیهم السلام در اخلاق و تمایلات و افکار را غلو دانسته است حال آن که طبق مبانی شیعی و بر اساس رویات فراوان و مشهور هم عصمت ائمه ی اهل بیت علیهم السلام ثابت است و هم از آن جا که «کلهم نور واحد» اگر هر یک از ائمه به جای دیگری می بود همان کاری را انجام می داد که یک امام در زمان خودش انجام داده است چرا که عملکرد متفاوت ائمه علیهم السلام در طول تاریخ ناشی از تفاوت شرایط زمانی می باشد.
شیخ محمد آصف محسنی بهتر بود تا به جای غلو آمیز و ناپخته خواندن چنین تفکری، در اعتقادات خویش کمی تامل کرده و رویکرد «تقصیری» [1] خویش در حق ائمه علیهم السلام را اصلاح نماید.
[1] منظور از رویکرد «تقصیری»، کوتاهی در شناخت اهل بیت علیهم السلام و مقامات ایشان می باشد.
مطالب مرتبط:
عدم اطلاع شیخ محمد آصف محسنی از ابتدائیات علوم قرآنی در مبحث تحدی خداوند در قرآن کریم!
لحن و بیان زشت و اهانت آمیز «سید کمال حیدری» نسبت به ائمه ی معصومین علیهم السلام