سلسله سرقت های علمی سید کمال حیدری در کتاب «اللباب فی تفسیر الکتاب» [14]
سلسله سرقت های علمی سید کمال حیدری در کتاب «اللباب فی تفسیر الکتاب» [14]
در مطالب قبلی مقدمات مهمی را در باب ضرورت نقد افکار و آراء و روش «سید کمال حیدری» و همچنین «سرقت علمی» نوشتیم که مطالعه ی این دومطلب قبل از مطالعه ی مطلب پیش روی شما مخاطبان گرامی بسیار ضروری است :
چرا نقد «سید کمال حیدری» ؟!
مقدمه ای بر سرقت های علمی «سید کمال حیدری»
در این مطلب همانطور که از عنوان مشخص است ، قصد داریم تا به یکی از سرقت های علمی پرشمار «سید کمال حیدری» در کتاب «اللباب فی تفسیر الکتاب» اشاره کنیم.
سید کمال حیدری در صفحه ی 295 و 296 می نویسد :
إنّ الأصل فى هذه المادّة یفید التسلّط والاستیلاء على شىء بحیث یکون اختیاره بیده، سواء أکان ذلک بالنسبة إلى ذات الشىء خلقاً وإیجاداً وإبقاءً وإعداماً، کما فى مالکیّة الله لخلقه، أو کان ذلک بالنسبة إلى الذات اعتباراً کما فى المملوک والمبیع، أو کان ذلک بالنسبة إلى ما یستفاد منه کما فى الإجارة، أو بالنسبة إلى أمورهم وشؤونهم کما فى تسلّط الحاکم والملک، أو کان على النفس وهواها کما فى النفوس المهذّبة المرتاضة، ونحوها غیرها من أنحاء التسلّط والاستیلاء.
الحیدری،کمال، اللباب فی تفسیر الکتاب - الجزء الأول (سورة الحمد)، ص 295 و 296، الناشر : دار فراقد، الطبعة : الأولى، 1431 هـ - 2010 م.
با جست و جویی ساده در می یابیم این عبارات از کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» اثر علامه مصطفوی به سرقت رفته است !
أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو التسلّط على شیء بحیث یکون اختیاره بیده، و هذا التسلّط إمّا بالنسبة الى ذات الشیء أصلا و فرعا، کما فی مالکیّة اللَّه لخلقه. أو بالنسبة الى الذات اعتبارا، کما فی المملوک و المبیع. أو بالنسبة الى ما یستفاد منه، کما فی الاجارة و النکاح. و إمّا بالنسبة الى أمورهم و وظائفهم الاجتماعیّة، کما فی تسلّط الحاکم و السلطان. و إمّا تسلّط على النفس و هواه، کما فی النفوس المهذبة المرتاضة. و غیرها من أنحاء التسلّط.
مصطفوی،حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج11،ص 177، الناشر : مرکز نشر آثار العلامة المصطفوی، الطبعة : الأولى، 1385 ش.
آیا انسان اخلاق مدار و عادل و با تقوا دست به چنین عمل زشتی (سرقت علمی) می زند ؟!
نکته : مساله ی تاسف آور آن است که سید کمال حیدری نه تنها در داخل کتاب و در پاورقی ها به این مصدر ارجاع نداده، بلکه اساسا نام این کتاب را در لیست پایانی مصادر کتاب هم ذکر نکرده است !