انکار امکان رؤیت امام عصر (عج) در زمان غیبت و تمسخر داستان های ملاقات با حضرت از سوی سید کمال حیدری
انکار امکان رؤیت امام عصر (عج) در زمان غیبت و تمسخر داستان های ملاقات با حضرت از سوی سید کمال حیدری
قبلا در مورد چرایی نقد «سید کمال حیدری» و ضرورت آن نوشته ایم که توصیه می کنیم تا قبل از مطالعه ی مطالب ما در نقد این شخص، حتما مطلب زیر را مطالعه بفرمایید :
http://al-shia.blog.ir/post/663
«سید کمال حیدری» معتقد است که امکان رؤیت امام زمان (عج) در عصر غیبت کبری وجود ندارد و در راستای تبیین این دیدگاه خویش به تمسخر داستان های ملاقات با امام زمان (عج) می پردازد!
وی در تاریخ 25 جمادی الثانی 1434 هـ در بحثی تحت عنوان «إشکالات نظریة الإمامة فی الفکر السنی والشیعی» ،قسمت اول از دقیقه ی 27 و ثانیه ی 50 تا دقیقه ی 30 و ثانیه ی 34 چنین می گوید:
إذا أردنا أن ننتقل من موقع الدفاع فی الإمامة إلى موقع التأسیس فی الإمامة، الإمامة ما هی؟ - أفترض السنة لیسوا موجودین فی التاریخ - نحن الإمامة التی نعتقد بها ما هی؟ ما هی شروطها؟ ما هی موانعها؟ ما هی مستلزماتها؟ ما هی مسؤولیاتها؟ هل هی مستمرة أو منقطعة؟ ما هی .. ما هی، عشرة.. خمسة عشر سؤال.. هذه الأسئلة أین أجبنا عنها نحن؟! أنتم الآن کطلبة لو أسألکم هذه الأسئلة ماذا تجیبون؟، وإذا لم تنحل هذه المسائل لا یمکن أن تحل مسألة الإمام الثانی عشر سلام الله علیه، لأنه على علم الکلام المتعارف لدینا یعرف الإمام على أنه یهدی الناس حتى لا یکون اختلاف فی الأمة... وکذا وکذا، بینی وبین الله الآن صار له 1150 سنة غائب هل یقوم بهذا الدور أو لا یقوم؟! لا یقوم، إذاً ما هی فائدة وجوده؟! أنت ماذا تقول، تقول فلان ضاع بالصحراء فوجده الإمام وأتى به إلى أمه. بینکم وبین الله هل هذه هی الإمامة؟! شنو هو مؤسسة خیریة من شخص یضیع یجدونه ویأتون به!! أو فلان کان مریض وشخص طرق علیه الباب وأعطاه الدواء ویقول هذه الحجة سلام الله علیه!! لماذا هل فقط هذا الفقیر الوحید الذی یأتیه الإمام الحجة، ألیس فی شیعته 30% فقیر، نرى أن فقد هذا الفقیر فقط الذی احترق قلب الإمام علیه!!. بینکم وبین الله هل هذا منطق تستطیع أن تخرج به إلى الآخرین؟؟! ولذا أقروا الکتب المفصلة فترى قصص کثیرة حول البغدادی التقى والشیخ عباس التقى وشیخ عبود التقى وشیخ محسن التقى وشیخ تحسین التقى.. وماذا حدث مولانا؟؟ بینی وبین الله أما قضایا شخصیة أو قصص أو خرافات أو بدع. طبعاً هذه فتوى أقولها: " أنی لن أعتقد أنه التقى بالإمام أحد فی عصر الغیبة الکبرى "، مغلق عندی هذا، تقول لی ماذا تقول فی ابن طاووس وکذلک بحر العلوم.. أقول: وحده وحده نجاوبها فی محله، ولکن هذه الفتوى حتى ترتاح، لن یلتقی به أحد وما التقى به أحد.
زمانی که بخواهیم از موضع دفاع به موضع تاسیس در امامت برویم [باید بگوییم] امامت چیست؟ فرض کنید اهل سنت اصلا در تاریخ وجود ندارند.امامتی که ما بدان اعتقاد داریم چیست؟ شروطش چیست؟ موانعش چیست؟ مستلزمات آن چیست؟ مسولیاتش چیست؟ مستمر است یا منقطع؟ پنج سوال، ده سوال، ما کجا به این سوالات پاسخ دادیم؟ الان من اگر از شما به عنوان طلاب علوم دینی این سوالات را بپرسم چه جوابی می دهید؟ اگر این مسائل حل نشود امکان ندارد که مساله ی امام دوازدهم سلام الله علیه حل شود.چون در علم کلامی که بین ما متعارف است امام به این شناخته می شود که مردم را هدایت کند تا اختلافی در امت نباشد.بینی و بین الله الان 1150 سال است که امام غایب است.آیا این نقش را انجام داده یا خیر؟ نه انجام نداده است.پس فایده ی وجودش چیست؟ شما چه می کار می کنید؟ می گویید فلان شخص در صحرا گم شد و امام او را پیدا کرد و پیش مادرش آورد.بین خودتان و خدایتان آیا این امامت است ؟ مگر موسسه ی خیریه است که کسی گم شود و او را پیدا کنند و بیاورند؟! یا مثلا فلان شخص مریض بود و کسی در خانه اش را زد و دارو را به او داد و می گویند این شخص امام عصر سلام الله علیه است!! چرا ؟ آیا فقط همین شیعه ی فقیر وجود دارد؟ مگر 30 درصد شیعیان فقیر نیستند؟ امام دلش فقط برای این یک نفر سوخته است؟! بین خودت و خدایت آیا این منطقی است که بتوانی آن را به دیگران عرضه کنی؟ به همین خاطر شما اگر کتاب های مفصل در این زمینه را بخوانید داستان های زیادی می بینید که بغدادی و شیخ عباس و شیخ عبود و شیخ محسن و شیخ تحسین و ... امام را ملاقات کردند و چه شد؟ بینی و بین الله این ها یا مسائل شخصی است یا صرفا داستان یا خرافات یا بدعت است.این فتوایی از جانب من است : من هرگز به این مساله اعتقاد نخواهم داشت که احدی در زمان غیبت کبری امام عصر را ملاقات کرده باشد.والسلام! باب این مساله در نزد من بسته است.حتما می گویی پس ابن طاوس و بحر العلوم [که امام را ملاقات کردند] چه می شود؟ من (سید کمال حیدری) می گویم : یکی یکی این ها را در جای خودش جواب می دهیم.اما این فتوا را از جانب خودم می گویم تا خیالت راحت شود! هرگز کسی امام را ملاقات نکرده و هرگز کسی امام را ملاقات نخواهد کرد.
مشاهده ی بحث فوق به صورت کامل از کانال رسمی «سید کمال حیدری» در یوتیوب :
https://youtu.be/Djd4mdZMMQo
پس از این ادعا و لحن تمسخر آمیز و اهانت آمیز از سوی «سید کمال حیدری» (برای حس لحن تمسخر آمیز حتما به فایل تصویری مراجعه کنید و یا این کلیپ را ببینید) نقد های زیادی از سوی علماء و محققین متوجه وی شد.به عنوان نمونه «آیت الله سید علی میلانی» در مورد این لحن تمسخر آمیز «سید کمال حیدری» در پاسخ به یکی از پرسشگران که نص کلام «سید کمال حیدری» را برای ایشان ارسال کرده چنین گفتند :
بسمه تعالى
السلام علیکم
هذه المسألة مطروحة فی کتب علماء الطائفة فی الحدیث والکلام وأصول الفقه منذ القدیم، ولم نجد أحداً من العلماء الورعین تکلّم حولها بهذا الأسلوب السخیف المهین الذی نقلتموه. ومحلّ النزاع هو تحقق مشاهدة الإمام أرواحنا فداه مع المعرفة ـ لا مکاشفةً ـ فی زمن الغیبة، وأمّا تحقّقها لا معها فلا ینکر أبداً بل الروایات صریحة فی وقوعها، کما أن من المحتمل فی کثیر من القضایا أن یکون المشاهَدَ رجلٌ من خدمه وأعوانه.
هذا، وقد حقّقنا فی بحوثنا عدم تمامیّة دلیل القول بالمنع، وهذا کاف فی هذه المرحلة، ثم یقع الکلام فی مرحلة الإثبات، لأن احتمال المکاشفة وارد جدّاً، إلاّ أنّ النظر فی القضایا المرویّة بالأسانید المعتبرة والتأمّل فی القرائن والخصوصیّات یورث العلم الإجمالی بتحقّق مشاهدة نفس الإمام حقیقةً للأوحدیّ من أهل الإیمان، کما فی تعبیرات غیر واحدٍ من الأکابر الأعیان. والله العالم.
بسمه تعالی
سلام علیکم
این مسله در کتب علمای مذهب درحدیث و فقه و اصول فقه از قدیم مطرح شده و ما احدی از علمای متقی و صاحب ورع را ندیده ایم که با این اسلوب سخیف و سَبُک که شما نقل کردید سخن گفته باشد و محل نزاع، تحقق مشاهده ی امام همراه با معرفت و شناخت ایشان در عصر غیبت است - و نه به صورت مکاشفه -.اما در مورد تحقق رؤیت امام زمان در عصر غیبت کبری، ابدا این مساله قابل انکار نیست و بلکه روایات صراحت در وقوع این مساله دارد همانطور که در بسیاری از قضایا محتمل است که فرد مشاهده شده شخصی از خادمان وی باشند.
این در حالی است که ما در بحث هایمان در این مورد به صورت تحقیقی بررسی کردیم که قول به منع امکان رؤیت در زمان غیبت کبری صحیح و تام نیست و همین مقدار در این مرحله کافیست.سپس نوبت به سخن گفتن در مورد اثبت رؤیت می رسد ا که احتمال مکاشفه در این مورد کاملا وارد است الا این که بررسی موارد نقل شده با سندهای معتبر و تفکر و تامل در قرائن و خصوصیات موجب رسیدن ما به علم اجمالی در مورد تحقق رؤیت شخص امام به صورت حقیقی برای انسان هایی که از جهت ایمان یگانه ی عصر خود هستند می گردد همانطور که در سخنان چندین نفر از علمای ما آمده است.والله العالم.
لینک از سایت «آیت الله سید علی میلانی» :
http://www.al-milani.com/qa/qa.php?cat=10039&itemid=645
اینجا بود که «سید کمال حیدری» پس از مدتی در درس خارج فقه خویش تحت عنوان «مفاتیح عملیة الإستنباط الفقهی» با موضوع «مدخلیة الزمان والمکان فی موضوعات الأحکام الشرعیة - قسمت 27» جلسه ی 371، در تاریخ 22 رجب 1434 هـ از دقیقه ی 26 و ثانیه ی 25 تا دقیقه ی 27 و ثانیه ی 25 با تلاش هایی بی ثمر در پی توجیه و تخفیف سخن و لحن تمسخر آمیزش برآمد !
تقول یعنی سیدنا أنت تعتقد أن رآه أحد؟ أقول من حیث الإمکان نعم، لأنه لا یوجد عندنا دلیل على الامتناع العقلی ولکنه الکلام فی الوقوع، الإمکان أعم من الوقوع، على أیّ الأحوال ثم نحن تکلمنا فی بحث آخر وقلنا مع الأسف الشدید هذه الکتب التی تکتب فی الآونة الأخیرة تحصر دور الإمام الحجة کأنه مؤسسة خیریة، هذا ضاع وهذا فلان، والآن هجمة ما بعدها هجمة فی المواقع، أن السید الحیدری کیف کذا وکذا؟ أنا قلت أنه شأن الإمامة أجل من أنه نجعلها کمؤسسة خیریة، نعم قد یؤدی بعض الأعمال ولکن هذا لیس عمله الأصلی، عمله الأصلی شیء آخر .....
شما می گویید سیدنا تو اعتقاد داری که کسی او (امام زمان) را [در عصر غیبت کبری] دیده است؟ من می گویم از جهت امکانِ عقلی ممکن است و دلیلی بر امتناع عقلی نداریم اما صحبت در مورد وقوع این مساله است.امکان اعم از وقوع است.به هر حال ما در بحثی دیگر در این مورد صحبت کردیم و گفتیم کتاب هایی که اخیرا نوشته می شد متاسفانه نقش امام را منحصر در اموری می کند که گویی او موسسه ی خیریه است.فلانی گم شد و فلانی چه شد و الان هم هجمه ی شدیدی در سایت ها علیه من است که سید حیدری چرا چنین و چنان گفته است؟ من گفتم شان امامت اجل از این است که آن را به منزله ی موسسه ی خیریه قرار دهیم.بله امام برخی از کارها را انجام می دهد اما این کار اصلی او نیست.کار اصلی او چیز دیگری است .....
لینک جلسه ی درسی فوق به صورت تصویری :
http://alhaydari.com/ar/2013/01/64193
لینک متن پیاده شده از جلسه ی درسی فوق :
http://alhaydari.com/ar/2013/07/49619
جالب است بدانید که «سید کمال حیدری» که امروزه ادعا می کند امکان رؤیت امام عصر (عج) در عصر غیبت کبری به هیچ وجه وجود ندارد، در یکی از کتاب های خویش که در حقیقت تقریر یکی از مباحثش می باشد، یکی از ادله ی اثبات وجود امام عصر (عج) را شهادت کسانی می داند که ایشان را دیده اند ! (بدیهی است که بسیاری از این رؤیت ها در عصر غیبت کبری رخ داده اند)
طرق آخرى لإثبات حیاة الإمام المهدی
ولا یخفى أن هناک طرقا أخرى لإثبات حیاته (عجل الله فرجه) کشهادة من رآه، وهم جم غفیر، وفیهم الثقات والعلماء، فقد أحصى البعض «عدد من شاهد الإمام المهدی، فبلغوا زهاء 304 شخص».ولعل ما فاته أکثر مما ذکره.
الحیدری،السید کمال، فی ظلال العقیدة والأخلاق،ص 227.
راه هایی دیگر برای اثبات حیات امام مهدی
پوشیده نیست که راه های دیگری برای اثبات حیات امام عصر (عج) وجود دارد.مانند شهادت کسانی که او را دیده اند و تعدادشان بسیار زیاد است و در بین آن ها انسان های ثقه و مورد اعتماد و علماء هم هستند.برخی تعداد کسانی که امام مهدی را دیده اند شمرده و این تعداد به نزدیک به 304 نفر رسیده است و چه بسا آن تعدادی که خبر ملاقاتشان به وی نرسیده بیش از این باشد.
(داخل پرانتز این سوال را هم بایستی از سید کمال حیدری پرسید که چگونه انسان هایی که به تصریح وی ثقه و مورد اعتماد و عالم بوده اند، تا زمانی شهادتشان در این زمینه ثابت کننده ی وجود و حیات امام عصر بود و الان دیگر نیست ؟! آیا ممکن است همه ی این ثقات و افراد و مورد اعتماد با گذشت مدتی نه چندان زیاد متوهم و یا دروغگو یا هر چیز دیگری قلمداد شوند و سپس بگوییم ما زمانی به اشتباه فکر می کردیم صحیح می گویند و ثقه هستند ؟!)
علاوه بر این، وی در یکی از دروس قدیمی خود که فایل صوتی آن موجود است از یکی از دوستانش نقل می کند که یکی از بزرگان در کنار مجموعه ای از علماء، امام زمان (عج) را در شب قدر ملاقات کرده است ! (وی این داستان را از باب تایید نقل می کند و آن را پذیرفته است) (سند این نقل طبق شروط سید کمال حیدری صحیح است! : سید کمال حیدری از دوستش از فرد بزرگی که امام را ملاقات کرده است)
متن پیاده شده از بخش مورد نظر از فایل صوتی :
کان عندی صدیق ینقل عن أحد الأعلام لعله ما یقبل أجیب إسمه.فقط أنقل القضیة وإحنا مقبلین على شهر رمضان.یقول کنت - هذا الناقل ینقل - یقول کنت فی شهر رمضان فی لیلة القدر ولکنه شاءت الأقدار أنه فی ذیک اللیلة أنا لا عند مرقد شریف ولا عند مکان ولا فی بیت کذا وإنما فی سفر وأنا جالس فی السیارة فاهوای اغتمیت أنه فی های اللیلة بدل الإنسان یکون فی حرم فی مکان فی فد مکان یلتهی بالعبادة وبالتسبیح وبالسجود وبالرکوع.خب الآن فی هذا المکان ثم دخلت مع نفسی - القائل یقول - اشکد لذیذ فی هذه اللیلة المبارکة الإنسان مع أن الحجة هو صاحب هذه اللیلة - لیلة القدر - أنه فی هذه اللیلة یصل إلى خدمة الحجة.ما ألذ هذا المنظر.یقول وأنا أردد هذه القضیة فی ذهنی فوجدت نفسی فی سرداب السامراء وأنا جالس فی الیقظة ما فی النوم.فی سرداب السامراء قیل لی بأن الحجة سلام الله علیه الآن فی السرداب موجود فأنا هم اتهیأت للدخول والنزول إلى السرداب.فعندما وصلت الإخوة الی رایحین ویدرون بانه وصلت الى الکسرة لی لابد ادخل إلى السرداب وجدت بأنه صفین من العلماء.سألت من هذولة ؟ قالوا هذولة علماء الطائفة.صفین واقفین والإمام سلام الله علیه واقف أین؟ واقف فی الموقع الأخیر.یقول مع نفسی قلت أنه لیس من الأدب أن الإنسان یمشی على رجلیه لیصل إلى خدمة الإمام.فبدأت أحبو على رکبتی إلى أن أصل إلى الإمام سلام الله علیه.ولکنه سألته أنا شخصا,سألته قلت له هذولة العلماء الی واقفین شفتهم منهم کم منهم فیلسوف فد عارف .... مو کلهم فقهاء.هذه سوینا مشکلة هذه إذا کلهم الفقهاء! قال لم أرى وجها.هذه الوجوه ما کنت أراها.بس أدری مصطفین.على الطریق صفین من العلماء إلى أن وصلت إلى الإمام سلام الله علیه.یقول الإمام بیده الیمنى - هذا الناقل ینقل - یقول بیده الیمنى ضرب على متنی.قال إهلا بسید الأماجد، ذاک الشخص ثم أخذنی ورفعنی.أنا سألته قلت له رأیت الحجة سلام الله علیه ؟ قال لا ما شفت.الوجه لم أراه ولکنه أعلم الإمام سلام الله علیه.خب بینک وبین الله وأنا أنقل لک هذه القضیة هسه هذه علم حصولی هذه مو علم حضوری.علم حصولی مفاهیم ولکن بینک وبین الله لو مثل هذه القضیة تعرض علیک وتعرض الدنیا علیک.أیهما تقدم ؟ فی إعتقادنا یوجد عاقل یقدم الدنیا على هذه؟ ولکن انت تعال اطلع برا إلى الشارع أساسا هذه القضیة إذا ذکرت أصلا یعتنی بیهم خب یعنی شنو؟ الحمدلله وجهه هم ما شایفه مباشر ...
من دوستی داشتم که از یکی از بزرگان نقل می کرد و شاید دوست نداشته باشد اسمش را بیاورم.من فقط داستان را نقل می کنم و الان هم ما داریم به شهر رمضان نزدیک می شویم.این دوستم (به نقل از آن شخص بزرگ) می گفت در ماه رمضان و شب قدر بودیم و تقدیر چنین رقم زد که در آن شب من نه در مرقدی باشم و نه در حَرَمی و نه در جایی مانند آن و نه در خانه و من در سَفَر بودم و در ماشین نشسته بودم.بسیار ناراحت بودم و دلم گرفته بود.انسان به جای این که در چنین شبی در حَرَمی یا جایی مانند آن باشد و به عبادت و تسبیح و سجده و رکوع مشغول شود [در مسافرت و در ماشین باشد].با خودم گفتم چه قدر لذت بخش است که انسان در این شب مبارک که صاحب آن امام عصر (عج) است به خدمت امام (عج) برسد.چه قدر این منظره لذت بخش است.همین فکر را در ذهنم تکرار می کردم که در عالَم بیداری و نه خواب دیدم در سرداب سامرا هستم.در سرداب سامرا به من گفته شد که امام عصر (عج) الان اینجاست.من آماده ی ورود به سرداب و پایین رفتن شدم.زمانی که به افرادی رسیدم که می دانستند امام آن جاست و به آن جا می رفتند دیدم باید از پله ها پایین بروم و آن جا دو صف از علماء را دیدم و پرسیدم این هاچه کسانی هستند؟ گفتند این های علمای مذهب هستند.دو صف از علماء ایستاده بودند و امام کجا بود؟ امام در انتهای مسیر ایستاده بود.با خودم گفتم مودبانه نیست که انسان اینگونه روی دو پایش راه برود تا خدمت امام برسد.بنابراین شروع به حرکت بر روی زانوهایم کردم تا این که به امام سلام الله علیه برسم.من شخصا از او (فردی که امام را ملاقات کرده) پرسیدم که این علمایی که دیدی آنجا ایستاده بودند چند نفرشان فقیه بودند و چند نفرشان عارف؟ اینطور نباشد که همه از فقهاء باشند و از عرفا کسی نباشد و اگر همه از فقهاء باشند که مشکل است! آن شخص گفت من صورت کسی را ندیدم.من صورت آن ها را نمی دیدم.فقط می دانم که در دو صف ایستاده بودند.در مسیر دو صف از علماء بود تا این که من به امام سلام الله علیه رسیدم.امام با دست راستش بر شانه ام زد و آن شخص گفت : «اهلا بسید الاماجد» (درود بر سرور و آقای انسان های بزرگوار) سپس امام مرا گرفت و بالا برد.من از او (شخصی که با امام ملاقات کرده) پرسیدم آیا چهره ی امام (عج) را دیدی ؟ گفت نه چهره اش را ندیدم اما می دانم که امام بود.خب الان بین خودت و خدای خودت الان من این داستان را برایت نقل کردم و علم شما به این داستان علم حصولی است و نه حضوری و علم حصولی برگرفته از مفاهیم است.اما بین خودت و خدایت در نظر بگیر که مانند چنین قضیه ای بر تو عرضه گردد و در مقابل تمام دنیا هم بر تو عرضه گردد.کدام را انتخاب می کنی؟ در اعتقاد ما آیا انسان عاقلی پیدا می شود که دنیا را در مقابل این قضیه انتخاب کند؟ اما الان شما برو بیرون در خیابان.اساسا اگر این قضیه نقل شود اصلا کسی به آن توجهی می کند؟ تازه این شخص صورت امام را هم ندیده است ...
مشاهده ی کلیپ مربوطه [کلیک کنید] (کلیپ بسیار مهم می باشد)
ملاحظه می فرمایید که «سید کمال حیدری» زمانی با یک واسطه داستان ملاقات جمعی از علماء با امام زمان (عج) در شب قدر را نقل کرده و همچنین در کتابی که به نام وی چاپ شده یکی از طرق اثبات وجود امام زمان (عج) را ملاقات علماء و رؤیت ایشان از سوی علماء می داند که تعداد بالایی نیز از دید وی امام (عج) را دیده اند! (چه بسا بیش از 304 نفر) اما «سید کمال حیدری» در چرخشی عجیب و بدون این که زمانی طولانی از آن سخنان سابقش گذشته باشد بسیاری از داستان های ملاقات را خرافه و دروغ پنداشته و آن ها را مورد تمسخر قرار می دهد ! به راستی چنین تناقضاتی و چنین نحوه ی تعامل «سید کمال حیدری» با بسیاری از معتقدات شیعی ریشه در کجا و چه عامل یا عواملی دارد ؟!
در پایان ما فقط به یک روایت معتبر که ثابت کننده ی امکان ملاقات با امام عصر (عج) در دوران غیبت کبری می باشد اشاره می کنیم :
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِیرَةٌ وَ الْأُخْرَى طَوِیلَةٌ الْغَیْبَةُ الْأُولَى لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِیعَتِهِ وَ الْأُخْرَى لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِیهِ.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی،ج1، ص 340، ح 19، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران-ایران، الطبعة الرابعة،1407هـ .
امام صادق علیه السلام فرمودند : قائم دو غیبت دارد.یکی کوتاه و دیگری طولانی.در غیبت اول فقط خواص شیعیان او از مکانش خبر دارند و در غیبت دوم فقط خواص خادمانش از مکانش باخبرند.
چند نکته ی مهم
اولا : «سید کمال حیدری» با طرح چند سوال مدعی شده بود که ما (شیعیان) به چند سوال در مورد امام زمان (عج) پاسخ نداده ایم و این مشکل بایستی حل شود !
نمی دانیم ایشان خبر ندارند و مطالعاتشان در این زمینه کافی نبوده و یا اینکه تعمدا چنین شبهاتی را مطرح می کنند ! آیا وی به عنوان نمونه رساله ی سید مرتضی - رحمه الله - که در اثبات وجود امام زمان (عج) و پاسخ به برخی اشکالات مطرح شده و مهم می باشد و عمدتا هم بر اساس استدلالات عقلی است را مطالعه نکرده است ؟! همچنین تالیفات متعدد دیگر که به این شبهات و سوالات تکراری پاسخ های جامع و کامل داده اند.
به راستی هدف وی از طرح سوالات و شبهات تکراری که عمدتا از سوی جریانات معاندی همچون وهابیت مطرح می شود چیست ؟! چرا وی حتی یک بار مثلا استدلالات علماء همچون سید مرتضی رحمه الله در این زمینه (حیات و فوائد امام زمان (عج) در عصر غیبت) را نمی خواند و نقد نمی کند ؟! چرا فقط به طرح شبهه می پردازد ؟! چرا به دروغ ادعا می کند تاکنون به این سوالات پاسخ نداده ایم ؟!
ثانیا : وی در مورد ملاقات سید بن طاوس و سید بحر العلوم مدعی شد که پاسخ این موارد را در جای خودش خواهد داد و سپس منکر هر نوع ملاقاتی با امام زمان (عج) در عصر غیبت کبری شد!
سوال این است که آیا هنوز با گذشت این مدت قابل توجه فرصت آن نشده تا دلیل صحیح (و نه کلی گویی یا خلاف گویی) که علماء پاسخی به آن نداده باشند، در رد وقوع این دیدارها که با اسانید و طرق معتبر برای ما نقل شده و علمای ثقه برایمان نقل کرده اند اقامه کند ؟!
البته جالب است بدانید وی زمانی مدعی شده بود که سید بحر العلوم رحمه الله نیز منکر امکان رؤیت امام زمان (عج) در عصر غیبت کبری می باشند که ما قبلا ثابت کردیم «سید کمال حیدری» در این ادعای خویش دروغ گفته و به سید بحر العلوم رحمه الله تهمت زده است.برای مطالعه ی مطلب مربوط به لینک زیر مراجعه کنید :
http://al-shia.blog.ir/post/668
ثالثا : علمای امامیه ادله ی متعددی در فوائد وجود امام (اصل وجود امام) بیان کرده اند و در این زمینه ادله ی قرآنی و روایی و عقلی موجود است که در کتب کلام و غیر از آن مطرح شده است.تنها یکی از فوائد از فوائد فراوان، حل مشکل و نظارت بر احوال و امور شخصیه ی شیعیان و پیروان حضرت می باشد و نه تمام فوائد و آثار! چرا سید کمال حیدری ضمن تمسخر و به کار بردن این روش سخیف، سعی دارد تا این گونه جلوه دهد که شیعیان تمام فایده ی وجود امام را حل مشکل شخصی برخی شیعیان فقیر و درمانده نشان دهد و سپس همان را هم خرافات و بدعت بخواند ؟!
رابعا : اگر کسی حقیقتا دلائل علمی و صحیح دارد و پاسخی برای ادله ی قرآنی و عقلی و روایات معتبری که در این زمینه وارد شده و همچنین داستان های صحیح السندی که در این موضوع وارد شده دارد، بایستی اینگونه در درس خویش با لحنی تمسخر آمیز و سخیف صحبت کند ؟! چرا وی به جای اقامه ی ادله ی علمی صرفا به تمسخر می پردازد و سپس کلی گویی می کند ؟! هرکسی می تواند هر ادعایی را مطرح کند! صِرفِ طرح ادعا هنر نیست!
خامسا : جدای از بحث تمسخر و اسلوب سخیفی که در مورد آن صحبت شد، «سید کمال حیدری» و دوستان و اتباع وی نمی توانند در مورد این تناقض آشکار نامبرده ادعای تغییر نظرات او را مطرح کنند! چرا که وی جزما از یکی از دوستانش از یکی از بزرگان نقل می کند که وی امام زمان (عج) را در شب قدر و در سرداب سامراء ملاقات کرده و این چیزی است که در عالم واقع از دید «سید کمال حیدری» رخ داده است! مساله ی ذهنی و فرضی و اجتهادی نیست که بتواند با ادعای تغییر رای و نظر علمی از تناقض خودش خارج شود! مگر آن که دوستش و آن شخص بزرگ را متوهم یا دروغ گو بداند! همین مساله در مورد ادعای وی در کتابش (که کمی بالاتر آن را نقل کردیم) نیز صادق است.