هواپرستی خطیب بغدادی (عالم بزرگ اهل سنت) در برخورد با سند احادیث و توثیق و تضعیفِ سلیقه ای اشخاص از زبان ابن الجوزی (عالم سرشناس اهل سنت) [3]
هواپرستی خطیب بغدادی (عالم بزرگ اهل سنت) در برخورد با سند احادیث و توثیق و تضعیفِ سلیقه ای اشخاص از زبان ابن الجوزی (عالم سرشناس اهل سنت) [3]
بارها دیده ایم که مخالفین شیعه به چیزی که آن را «علم الحدیث» می نامند افتخار کرده و معتقدند از طریق آن می توانند احادیث را پالایش کرده و صحیح و سقیم را از یکدیگر تشخیص دهند !
این ادعا در شرایطی صورت می پذیرد که اگر ما به راستی آزمایی آن بپردازیم، خواهیم دید که بسیاری از علمای مخالفین آلوده به هواپرستی و نظر دادن های سلیقه ای و برخاسته از تعصبات شخصی بوده اند و از این رو نمی توان اساسا به اقوال رجالی آن ها اعتماد کرد.
این مساله فقط ادعای ما نیست و این خود علمای مخالفین هستند که به این موضوع اعتراف کرده اند.
در دو قسمت قبل در این مورد صحبت کردیم که می توانید آن را در لینک های زیر مطالعه کنید :
http://al-shia.blog.ir/post/550
http://al-shia.blog.ir/post/551
اکنون به ادامه ی مباحث می پردازیم.
ابن الجوزی می نویسد :
اسْمُ أَبِی مَالِکٍ سَعْدُ بْنُ طَارِقِ بْنِ الْأَشْیَمِ قَالَ الْبُخَارِیُّ طَارِقُ بْنُ الْأَشْیَمِ لَهُ صُحْبَةٌ وَهَذَا الْإِسْنَادُ صَحِیحٌ وَقَدْ تَعَصَّبَ أَبُو بَکْرٍ الْخَطِیبُ فَقَالَ فِی صُحْبَةِ طَارِقِ نظر قَالَ وإِن صَحَّ الْحَدِیثُ حَمَلْنَاهُ عَلَى دُعَاءٍ أَحْدَثَهُ أَهْلُ ذَلِکَ الْعَصْرِ وَهَذَا مِنْهُ تعصب ازْدَادَ لَا وَجْهَ لِلنَّظَرِ بَعْدَ ثُبُوتِ صُحْبَتِهِ عِنْدَ الْبُخَارِیِّ وَمُحَمَّدُ بْنُ سعد وَغَیرهمَا مِمَّن ذکر فِی الصَّحَابَةَ.
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن الجوزی (متوفای597هـ)، التحقیق فی أحادیث الخلاف،ج1، ص 459، تحقیق: مسعد عبد الحمید محمد السعدنی، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى- 1415 هـ .
اسم ابی مالک، سعد بن طارق بن اشیم است.بخاری در مورد طارق بن الاشیم گفته است : « لَهُ صُحْبَةٌ» (صحابی است) و این سند صحیح است در حالی که خطیب بغدادی تعصب به خرج داده است و گفته است که صحابی بودن طارق محل اشکال است و گفته است که اگر هم صحیح باشد آن را حمل بر دعایی می کنیم که اهل آن زمان آن را درست کردند و این تعصبی است از جانب خطیب بغدادی که شدت گرفته است و بعد از ثبوت صحابی بودن طارق در نزد بخاری و ابن سعد و غیر از آن دو که طارق را در صحابه آورده اند، جایی برای توجه به این قول او باقی نمی ماند.
فَأَمَّا الْخَطِیبُ فَإِنَّهُ احْتَجَّ بِهِ وَلَمْ یَقُلْ شَیْئًا وَظَنَّ أَنَّ الْأَمْرَ یَخْفَى فِیهِ.
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن الجوزی (متوفای597هـ)، التحقیق فی أحادیث الخلاف،ج1، ص 348، تحقیق: مسعد عبد الحمید محمد السعدنی، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى- 1415 هـ .
اما خطیب بغدادی به او (عبد الله بن زیاد بن سمعان - راوی کذاب) احتجاج کرده است و چیزی هم در مورد او نگفته است و گمان کرده است که این مساله مخفی می ماند.
قال المصنف: وقد تعصب علیه الخطیب، وهذا شأنه فی أصحاب أحمد.
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (المتوفى 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم،ج14،ص 284، المحقق: محمد عبد القادر عطا، مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 هـ - 1992 م.
ابن الجوزی می گوید : خطیب بر ضد او (عبد العزیز بن الحارث التمیمی - فقیه بزرگ حنبلی مذهب) تعصب به خرج داده است و این نحوه ی رفتار خطیب بغدادی با اصحاب و پیروان احمد بن حنبل است.
قال المصنف: وقد تعصب له الخطیب بعد أن نقل عن مشایخه [الأکابر] مدحه فغمزه بأشیاء منها أنه قال کتب إلى أبو ذر عبد بن أحمد الهروی من مکة یذکر أنه سمع نصر الأندلسی یقول: خرجنا إلى عکبرا فکتبت عن ابن بطة کتاب السنن لرجاء بن مرجى عن حفص بن عمر الأردبیلی عن رجاء، فأخبرت الدارقطنی فقال: هذا محال دخل رجاء بغداد سنة أربعین ودخل حفص سنة خمسین ومائتین فکیف سمع منه.
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (المتوفى 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم،ج14،ص 391، المحقق: محمد عبد القادر عطا، مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 هـ - 1992 م.
ابن الجوزی می گوید : خطیب بغدادی در مورد وی (عبید الله بن محمد - ابو عبد الله بن بطة) تعصب به خرج داده است و پس از آن که از مشایخ و اساتید بزرگش مدح وی را نقل کرده است، به دلیل مسائلی بر او اشکال گرفته است.از جمله ی آن ها این که او گفته است ابو ذر عبد بن احمد هروی از مکه برای من نوشت که که از نصر آندلسی شنیده است که می گفت : به سوی عکبرا حرکت کردیم و از ابن بطة کتاب سنن اثر رجاء بن مرجی به نقل حفص بن عمر از رجاء را نوشتم و به دارقطنی این را خبر دادم و او گفت : این غیر ممکن است.رجاء در سال 240 هجری وارد بغداد شد و حفص در سال 250 هجری پس چگونه از او شنیده است ؟
ثُمَّ تَجَرَّدَ أَبُو بَکْرٍ الْخَطِیبُ لِجَمْعِ أَحَادِیثِ الْجَهْرِ فَأَزْرَى عَلَى عِلْمِهِ بِتَغْطِیَةِ مَا ظَنَّ أَنَّهُ لَا یَنْکَشِفُ وَقَدْ حَصَرْنَا مَا ذَکَرَهُ وَبَیَّنَّا وَهْنَهُ وَوَهْیِهِ عَلَى قَدْرِ مَا یَحْتَمِلُهُ التَّعْلِیقُ وَلَمْ نَرَ أَحَدًا مِمَّنْ صَنَّفَ تَعَالِیقَ الْخِلَافِ ذَکَرَ فِی تَعَالِیقِهِ مَا ذَکَرْنَا وَلَعَلَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَهْتَدِی إِلَى مَا فَعَلْنَا.
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن الجوزی (متوفای597هـ)، التحقیق فی أحادیث الخلاف،ج1، ص 357، تحقیق: مسعد عبد الحمید محمد السعدنی، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى- 1415 هـ .
سپس خطیب بغدادی به جمع احادیث جهر پرداخته است و علم خویش و سطح آن را با پوشاندن آن چه گمان کرده کشف نمی شود پایین آورده و ما آن چه را که خطیب نقل کرده آوردیم و برشمردیم و ضعف و سستی آن را در حدی که تعلیق زدن گنجایش آن را دارد بیان کردیم و ندیده ایم احدی از کسانی که در باب تعلیقات بر اختلاف احادیث کتاب تالیف کرده اند آن چه را ما گفتیم گفته باشند و شاید بیشتر آن ها به آن چه ما دست پیدا کردیم و رسیدیم نرسیده اند.
بر مبنای آن چه گفته شد :
1) تعصب و هواپرستی خطیب بغدادی در حدی بوده است که برای رد کردن صحت روایت در صحابی بودن یک صحابی تشکیک کرده است !
2) خطیب بغدادی با علم به ضعیف یا جعلی بودن یک حدیث به آن استناد می کرده است !
3) خطیب بغدادی با حنبلی مذهب ها دشمنی داشته و از همین رو در نظرات خود نسبت به آنان این دشمنی و تعصب را داخل می کرده است.
اکنون سوالی که باقی می ماند آن است که چگونه می توان به چنین شخصی به عنون یک عالم و محدث و رجالی اعتماد کرد و اقوال وی در مورد روات احادیث و توثیق و تضعیف روات را پذیرفت ؟! اساسا چنین شخصی آیا اهلیت دارد که از او علمی اخذ شود ؟! مخالفین شیعه چه پاسخی دارند ؟!
[نکته ی مختصر : وقتی علمای مخالفین شیعه نسبت به خودشان رحم نکرده اند ، در مورد نظرات آنان نسبت به افراد متهم به حب اهل بیت و متهم به تشیع و متهم به رفض جای بحث باقی نمی ماند!]