حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

توصیه هایی جالب به زنان مسیحی در مورد حجاب سر و نقاب زدن در دیداسکالیا (از متون مسیحی معتبر)

یکی از مواردی که همواره از سوی مخالفین اسلام از باورهای مختلف مورد انتقاد و اشکال قرار می گیرد، وجوب رعایت حجاب از سوی زنان در برابر افراد نامحرم در دین مبین اسلام می باشد.


سخن ما در این مطلب متوجه مسیحیانِ اهل کتاب است که هر از گاهی مشاهده می شود قانون حجاب اسلامی را مورد انتقاد و اشکال خویش قرار می دهند.

یکی از متون مسیحی معتبر و مشهور و شناخته شده ی مسیحی «دیداسکالیا» (Didascalia / الدسقولیة) نام دارد که پس از کتاب مقدس ، از مهم ترین مصادر تشریع و فقه مسیحی به شمار می آید و حتی برخی از مسیحی پژوهان آن را در زمینه ی تشریع و فقه مسیحی بالاتر و پربارتر از کتاب مقدس دانسته اند !

به هر جهت در اعتبار این متن مسیحی شکی نیست و این کتاب در حال حاضر نیز در بسیاری از مجامع مسیحی عرب زبان و انگلیسی زبان چاپ شده و نشر داده می شود.

در یکی از فصل های این کتاب به زنان مسیحی سفارش هایی شده تا با رعایت آنان به سعادت و خوش بختی برسند و بخشی از این سفارش مربوط به پوشش زنان مسیحی است.

ما در این جا متن انگلیسی و سپس عربی بخش مربوطه را می آوریم و سپس ترجمه ی فارسی را ارائه می کنیم.

متن انگلیسی

Therefore, thou, O chaste woman, do not adorn thyself so as to please other men, and do not plait the plaits of harlotry, nor wear the garments of lasciviousness, nor put on golden shoes, that thou mayest be like those that are such, that thou attract not to thyself those that are captivated by such things

Gibson, Margaret Dunlop (Translation), Didascalia Apostolorum, Page : 9, London - 1903

… and when thou walkest in the market-place, cover thy head with thy garment, that by thy veil the greatness of thy beauty may be covered, do not adorn the face of thine eyes, but look down and walk veiled …..

Gibson, Margaret Dunlop (Translation), Didascalia Apostolorum, Page : 9 & 10, London - 1903

متن عربی

17 - فإذا أردت أن تصیری مؤمنة، وأن ترضى الله أیتها المرأة - لا تتزینی لترضى رجلا غریبا.ولا [تشتهی] أن تلبسی مقانع وثیابا ,اخفافا.هذه التی تلیق بالزانیات.لیتبعک الذین [هکذا] یصادون بهذه الأعمال.

قلادة ، ولیم سلیمان (إعداد وتعلیق)، تعالیم الرسل (الدسقولیة)، ص 379، الناشر : دار الثقافة، الطبعة : الثانیة، القاهرة.

26 - وإذا مشیت فی الأسواق ، غطی رأسک بردائک.لأن من جهة تغطیتک بهدوء تسدین تطلع الناس [کثیری] الکلام.

قلادة ، ولیم سلیمان (إعداد وتعلیق)، تعالیم الرسل (الدسقولیة)، ص 382، الناشر : دار الثقافة، الطبعة : الثانیة، القاهرة.

28 - إذا مشیت اجعلی وجهک ینظر إلى أسفل وهو مغطى من کل ناحیة کما یلیق بالنساء.

قلادة ، ولیم سلیمان (إعداد وتعلیق)، تعالیم الرسل (الدسقولیة)، ص 383، الناشر : دار الثقافة، الطبعة : الثانیة، القاهرة.

ترجمه ی فارسی

ای زن، زمانی که خواستی یک زن مؤمن باشی و خدا را راضی کنی ، خود را آرایش نکن تا یک مرد غریبه را راضی کنی و لباس کوچکی که سر را می پوشاند (و کوچک تر قناع است) و لباس نازک و کفش های فاخر نپوش [به این دلیل که باید با قناع و پوشش های بزرگ تر سرش را بپوشاند].این ها چیزهایی است که شایسته ی زنان زناکار و بدکاره است و [چنین مکن] تا افرادی که به دنبال چنین زنانی هستند برایت مزاحمت ایجاد نکنند.

و زمانی که در بازارها قدم می زنی، سرت را با ردایت بپوشان چرا که با پوشاندن سرت از سخنان زیاد مردم (و مزاحمت ها) در امان می مانی.

زمانی که قدم می زنی ، صورتت را پایین بینداز در حالی که از هر سمت آن طور که شایسته ی زنان است پوشانده شده است.

بر اساس این دستورات می بینید که زنان مسیحی مامور هستند تا حتی نقاب و روبند و قناع استفاده کنند و بایستی پوشش های دیگر ولو آن که موی سر را بپوشانند کنار بگذارند تا حجاب کاملی داشته باشند و از شر مزاحمان در امان بمانند و حق آرایش هم ندارند تا مبادا مورد کمین و شکار مردانی که به دنبال زنان بدکاره هستند قرار گیرند.

با مقایسه ای ساده در می یابید که حدود واجب پوشش در اسلامی که اهل بیت علیهم السلام به ما معرفی کرده اند (همان اسلامِ حقیقی و ناب محمدی) ساده تر از حجاب مسیحیِ سفارش شده در این متن می باشد.

کلام پایانی آن که اگر قاطبه ی مسیحیان امروزه به چنین نصوصی عمل نمی کنند دلیل بر عدم وجوب و استحباب این نصوص نیست بلکه شریعت مسیحی نیز نه فقط بر اساس این متن بلکه بر اساس متون فراوان، تاکید زیادی بر حجاب و پوشش برای زنان دارد.

نظرات  (۱۳)

مهم اینه که آزاد کردند و هنگام ورود به کلیسا فقط واجب هستند.بهتر بود اسلام آزاد میگذاشت تا خودمون به این نتیجه برسیم نه زورکی...حالا این دخترهای اهل سنت اینجا میگفتن چادرمون باید با ما دفن بشه تا اون دنیا به عایشه تحویل بدیم و بگیم امانت دارهای خوبی بودیم!! واقعا از این تفکرات خندم میگیره..بانوان اهل تشیعی هم که من باهاشون برخورد داشتم انگار هنگامی که حجاب کامل و چادر و...رو رعایت می کنند فکر می کنند خبریه؟هیچکس رو دیگه در حد خودشون نمیدونند.من اصلا هیچکدوم رو مذهبی نمیدونم...چون پای بحث علمی که میاد وسط هیچکدوم نمیتونند طرف رو به حجاب ترغیب کنند من خودم هرچی دیدم تعصب بود.
پاسخ:
اولا : وقتی نص دینی برای چیزی وجود داشته باشه کسی حق اجتهاد در برابر نصوص دینی رو نداره و الا در حکم مبتدع شناخته میشه و این در همه ی ادیان و مذاهب مساله ای مورد قبول هست و کسی هم که مبتدع باشه مجازات میشه. اتفاقا این اعتراض و نقد ما به مسیحیت هست که چرا بر خلاف نصوص دینی معتبر خودتون حجاب رو کنار گذاشتید ؟! به علاوه همین الان هم بسیاری از مسیحی های معتقد و مذهبی حجاب دارند و در گذشته هم تعدادشون خیلی بیشتر بود.

ثانیا : در اسلام چیزی به نام اجباری کردن حجاب بر تک تک افراد جامعه وجود نداره و زن باید خودش حجابش رو انتخاب کنه و در زمان پیامبر (ص) و حکومت امیر المومنین (ع) نه تنها حجاب اجباری نبود بلکه در تاریخ شواهدی هست که اختیاری بود و اهل کتاب با پوشش خودشون رفت و آمد می کردند. البته شکی نیست که حرمت شکنان و پوشش های نا به هنجار باهاشون باید برخورد بشه اما چیزی هم به نام حجاب اجباری به این معنا که هرکس در جامعه هست باید حجاب داشته باشه در حکومت اسلامی نداریم و بایستی آگاه سازی و امر به معروف و تبلیغ بشه و تشویق به مطالعه بشه اما برخورد سلبی و اجباری و زوری جایی نداره.

نکته ی مهم دیگه هم این که در ایرانِ اسلامیِ بزرگ هم چون حجاب در قانون اساسی وارد شده است و جزو قانون شده رعایتش لازم و ضروری شده و در همون اوائل انقلاب هم برخی از فقهاء صراحتا گفتند که در حجاب اجبار نداریم اما برخی اعمال سلیقه کردند. به هر حال این در حکومت اسلامی پیامبر و امیر المومنین نبوده است.

نکته ی دیگه این که در حکومت عمر دقیقا بر خلاف این رو شاهد بودیم و با زنان برخوردهای خشونت باری در مورد همین پوشش می شد و حتی مواردی داریم که عُمَر به زنان پیامبر در زمان وجود پیامبر هم به حجابشون اشکال می کرد !!! (برخورد های داعشی وار)

ثالثا : هرکس حجاب شرعی رو رعایت کنه ماجور هست و پاداش دریافت خواهد کرد اما این نمیتونه دلیلی برای فخر فروشی و غرور باشه.

رابعا : حجاب یکی از موارد هست و دین و ایمان و اسلام خیلی فراتر از این هاست.

ببخشید یه سوالم برام پیش اومد...در تفکر شما بانو فاطمه زهرا چون دختر پیامبر شما بود و همسر و مادر اامام های شما برای همین نزد شما محترم هست یا کار خاصی انجام دادند؟ چون فضایل رو که سرچ میزنم تماما حدیث ها و روایت هایی میاد که شان ایشون رو نشون میده اما به چه دلیل؟خدمات خاصی داشتند به بشریت یا در زمان خودشون؟

البته اینم بگم که درباره رفتار صحابه اون موقع با یه خانم جوان در شرایط بارداری هروقت می شنوم خیلی متاسف میشم.نه اینکه  چون دختر پیامبر بود کلا بالاخره یه خانم رو در اون شرایط قراردادن و زدن و کشتن وحشیانه است.

در مورد عایشه هم اینو پرسیده بودم که همون جفنگیات پیامبر سرشو میذاشته رو سینه این و دوستش داشته و...رو شنیدم.

پاسخ:
اولا : صِرفِ دختر پیامبر یا فرزند پیامبر یا فرزند امام معصوم بودن دلیلی نیست که ما یک فردی رو تقدیس کنیم و مدح کنیم.

ثانیا : فرزند یک انسانِ بزرگ بودن وقتی فضیلت هست که خود اون فرزند هم تابع و پیرو پدرش باشه و اگر نباشه او هم مورد نقد قرار میگیره و مورد غضب الهی خواهد بود مانند پسر حضرت نوح و مانند بسیاری از افراد دیگه در طول تاریخ و یا مثلا مانند عائشة و حفصة که همسر پیامبر بودند.

ثالثا : حصرت فاطمة سلام الله علیها یکی از فضائلشون و مقاماتشون این هست که فرزند پیامبر و مادر ائمه بوده اند اما این فضل وقتی تثبیت شده که جایگاه و عقیده ی ایشون مورد تایید پیامبر قرار گرفت و مقامات الهی ایشون از سوی پیامبر تایید شده است.

رابعا : دلیل شانیت ایشون رو باید در زندگی ایشون جست و جو کنید.اقدامات ایشون رو مطالعه کنید.

مثلا : در شرایطی که کفار مکه وقتی پیامبر اون ها رو به تعقل و تفکر دعوت می کرد و از حرام نهی می کرد و به عمل صالح دعوت می کرد ، کفار قریش اهانت می کردند و مثلا فضولات و کثافات گوسفند و حیوانات رو به سمت ایشون و بر روی ایشون پرت می کردند. تاریخ نقل کرده که اولین کسی که همیشه خودش رو در این شرایط می رسوند و پیامبر رو کمک می کرد حضرت فاطمه سلام الله علیها بودند و همچنین علیه کفار در اون جا صحبت می کردند.

مثلا : در زمان غصب خلافت و کودتای سقیفه و فضای خفقانی که حاکم شد تنها کسی که با شجاعت تمام در برابر دیکتاتوری سقیفه و ابوبکر و عمر ایستاد و در مسجد سخنرانی کرد و ابوبکر و عمر رو «امامان کفر» نامید و به اسم به اون ها پرخاش کرد حضرت فاطمه سلام الله علیها بود و نهایتا هم در این راه به شهادت رسیدند و قاتل هم عمر بود با معاونت سایرین. (قبل از این قضایا هم با امیر المومنین به در خانه ی مردم می رفتند و اتمام حجت می کردند) (خطبه ی فدکیه رو مطالعه کنید)

این ها فقط دو نمونه از فعالیت های سیاسی - اجتماعی حضرت فاطمه سلام الله علیها بود که نشون دهنده ی بینش سیاسی - اجتماعی ایشون و حق طلبی ایشون هست.

در بعد خانه داری و تربیت فرزند هم ایشون سرآمد بودند.مثلا در عین داشتن کنیز اما خودشون کار ها رو انجام میدادند تا جایی که در تاریخ نقل شده دستان مبارک ایشون از انجام برخی کارهای خانه آسیب دیده بود.با این که میتونستن از کنیز بخواهند این کارها رو انجام بده و شرعا هم زن وظیفه ی انجام پخت و پز و نظافت بسیاری از کارهای خونه رو نداره.

یا مثلا در بعد تربیت فرزند و فضائل اخلاقی این که حتی به فرزندانشون می آموختند که اول دیگران رو دعا کنند و به فکر دیگران باشند و بعد به فکر خودشون و در وادی عمل هم این رو ثابت کردند.به قدری بر تبیت فرزند همت داشتند که خود حضرت فاطمه (س) بودند که در آخرین روزها به امیر المومنین وصیت کردند که با فلان شخص بعد از من ازدواج کن چون میدونم که او خوب میتونه از فرزندان ما نگهداری کته. طبیعتا از تربیت چنین مادری حضرت زینب سلام الله علیها رشد میکنن تا جایی که در عرصه ی سیاسی حکومت یزید رو مفضتح میکنن و یزید مجبور به بازگردوندن اسرا میشه.

ایشون هم در بعد سیاسی و اجتماعی و هم در بعد شخصی دارای اقدامات پرشماری هستند که مجموع این ها باعث شد تا به اون مقامات برسند.پیامبر فرمودند «بضعة منی» و این یعنی اینکه ایشون پاره ای از وجود هستند و این در تفسیر حتی علمای اهل تسنن هم بعضا هست که این یعنی مقامات پیامبر رو دارند الا اون هایی که با دلیل خارج بشه (مثل وحی قرآنی و تشریعی)

این مقامات نتیجه ی اقدامات خود ایشون هست (عبادات و فعایت های دینی و سیاسی و حق جویانه و حق طلبانه و نهایتا شهادت در این راه)
خدایا 
آخه به شما چه ربطی داره؟حجاب یه مساله شخصی هست .یعنی لباسمونم خودمون انتخاب نکنیم؟نگید تاثیرات اجتماعی داره که این حرف خیلی کلیشه ای هست.به قول سیمین دانشور ما بگیم آفتاب نتاب تا بستنی من آب نشه...ما خودمون رو به سختی بندازیم که شما به گناه نیفتید؟خب چشماتونو ببندید.
واقعا جای امثال شما حجاز و افغانستان هست که شش متر چادر سرشون می کنند و با هفت گیره و هشت سنجاق و نه تا سوزن سفتش می کنند.
اصلا ما میخواییم بریم جهنم ..بهشت زورکی مال خودتون.این دنیا که تحمل تون کردیم بعد مرگ دیکه نبینیمتون.
پاسخ:
ما اینجا کسی رو اجبار نکردیم که شما عصبانی شدید !!! صرفا دیدگاه مسیحیت رو در این مورد تبیین کردیم.
اما در مورد بانوفاطمه...تا جایی که خوندم مورد حمایت های روحی همسر بوده.معلومه زنی که همیشه تامین عاطفی میشه و همسرش همراهشه و کمکشم میکنه و دوستش هم داره و هیچوقت هم ناراحتش نمی کنه در سطح جامعه میتونه نخبه باشه.شما اینو نمیگید چسبیدید به حجاب و چادرش.زورکی میخوایید مارو مثل ایشون کنید.بدون اینکه قبلش زمینه رو فراهم کنید.شمای نوعی نه ها ..این مکتب.
پاسخ:
قبول دارم که برخی در تبیین اولویت ها خطاهای متعدد کرده و می کنند.از جمله در بحث حجاب.
سلام
چه خوب که اشتباهاتتون رو قبول می کنید.دلیلش هم مشخصه چون" طلبه و آخوند نیستید".تا جایی که برخورد داشتم با این قشر.... طلاب جوان که اصلا و ابدا نمیتونند اقناع کنند یا اینقدر اصطلاحات عربی و حوزوی سنگین به کار می یرند که اصلا آدم از سوالش پشیمون میشه.و بنظرم رسید میخوان با این طرز صحبت کردن و به کار بردن کلمات عربی برتری علمی شون!! رو به رخ بکشند.روحانیت یکم مسن تر هم زمین و زمان رو به هم می دوزند که بگن ما اشتباه می کنیم و ما بدیم و فقط اینا درست میگند.اطلاعاتشونم به روز نیست.قانع کردن با حفظ کردن آدرس روایات فرق داره.ماها که وهابی و سنی نیستیم که سند و روایت از صحاح و..بشنویم.طبق علم روز و اعداد و آمار دقیق بحث بشه بهتره...علم یه عده هم خلاصه شده در اینکه فلانی اینو گفته اون یکی اونو گفته پس درسته...برای همین دستکم بحث من با روحانیت به جایی نرسیده هیچوقت و کلا گذاشتم کنار...البته نمیگم همه ها..اونایی که من برخورد داشتم.
اما فاجعه برای من طلاب خانم بودند که اصلا حاضر نیستم هیچوقت باهاشون روبرو بشم.واقعا چه خبره تو حوزه بانوان؟خودبزرگ بینی تا کجا؟بحث نمی کنند میخوان هرجور شده رو کم کنند.در کل ایراد از خود این قشره.
چون افراد مسن یا پدران مون هنوز هم به روح شیخ احمد کافی درود میفرستند و سخنرانی چهل سال پیشش رو گوش میدن این یعنی روحانی.
پاسخ:
وعلیکم السلام

اولا : لازم هست این رو خدمتتون عرض کنم که خطای شخص بنده البته نبوده و خودم نسبت به این رفتارها همیشه معترض بوده ام و مخالف بوده ام باهاش.

ثانیا : متاسفانه این تکبرها و خود بزرگ بینی ها و خود علامه پنداری ها در بین برخی وجود داره و زن و مرد هم نمیشناسه.
به چی معترض هستید شما؟
بالاخره یه فرقی بین ما طلاب خانم با بقیه باید  باشه.درسته معصوم نیستیم اما هرکسی یه جایگاهی داره.
پاسخ:
اولا : بنده معترض نبودم بلکه یکی از مخاطبان وبلاگ به خانم های طلبه معترض بودن.

ثانیا : بنده باز هم مثل یکی از کامنت های دیگه شما رو ارجاع میدم به بازخورد و نتیجه و ماحصل افکار و منهج شما و امثال شما ! ببینید بازتاب این رفتارتون جامعه و به خصوص بین جوون ها چی بوده ؟ باعث زده شدن جوون ها از دین شدین یا باعث جذبشون ؟! دوستان همفکر شما کجا هستند ؟! چنتا کتاب خوب نوشتند ؟! چنتا سایت خوب و قوی راه انداختند ؟!

ثالثا : کسی قائل به عصمت نیست اما این هم نمیشه که کوتاهی های عجیب و غریب رو با توجیه «معصوم نیستیم» بخواد پنهان کنه !
سلام
ببخشید اشتباه بیان کردم.منظورم"اشتباهشون" بود...البته من طالب بحث دینی نیستم اما چون برخی قوانین و احکام اسلامی در زندگی روزمره ما جاری هست به ناچار با مذهبیون برخورد می کنیم. در مورد بالا هم عرض کردم که وقتی بحث می کنیم عموما نمیتونند ما رو قانع کنند و یه دلیل محکم برای پذیرش این مکتب بیارن.و بعد می بینید نه تنها بحث منحرف شده بلکه به توهین کشیده شده و فقط میخوان روی ما رو کم کنند.یعنی کاملا به دوقشر چادری مذهبی و غیر چادری آزاد تبدیل شدیم که اصلا از هم خوشمون نمیاد.
اما یه بار سخنرانی جناب رایفی پور که اونم طلبه نیست رفتم درباره مقام زن....ایشون از تمام ادیان و مکاتب گرفته تا آمارو ارقام تجاوز و آزار جنسی در مناطقی که فکر می کردیم زن آزاده ...رو با دلیل و مدرک به نمایش گذاشتند و صحبت کردن تا رسین به مقام بانو فاطمه و عقیده شما.یعنی سخنرانی کاملا به روز و علمی...این توجیه و بحث علمی بود نه آدرس حفظ کردن و نصف عربی نصف فارسی حرف زدن یعنی ما علامه هستیم!
پاسخ:
وعلیکم السلام.

ما هر جا مطلبی به زبان غیر فارسی مطرح کنیم ترجمه رو هم میاریم و سعی می کنیم به زبان ساده هم توضیح بدیم.

موفق باشید.
۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۵۷ خیابان انقلاب
به شماها هیچ ربطی نداره....ناراحتی؟بیا دست کنم تو چشمت تا بی حجابی ما رو نبینی...با اون ریش وپشم مسخره چندش تون.
پاسخ:
چی شده ؟! چرا اینقدر عصبانی ؟!
۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۵۴ خیابان انقلاب
عصبانی؟؟
مگه نمیگید اظهارنظر آزاده؟
خب منم نظرمو گفتم.چرا به شما اسلامیون اینقدر برخورده چهارشنبه سفید؟
ریش و پشم و یقه بسته و تسبیح و انگشترهای گنده فقط نماد نفرت برای ماست وگرنه یاد خدا نمیفتیم با اینا.اینم نظر ماست.
پاسخ:
بله کاملا از لحن و نوشته هاتون مشخصه که عصبانی هستید! نظر بدید علمی و منطقی و مستند اما این که عصبانی میشید دلیل ضعف هست!
۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۳۵ خیابان انقلاب
خواهشا ژست ادمهای روشنفکر و ازاد اندیش رو نگیرید که اصلا بهتون نمیاد.کلا حزب اللهی ها اولش اینجوری هستن میگن راحت باش...اما بعد از اینکه مقاله ای درباب نقد حکومت علی بن ابیطالب منتشر شد به عنوان سرامد یک حکومت اخلاقی....و مشکلاتی که داشت و نشون میداد دین در حکومت علی هم جواب نداد و باید جدا می بود،شما قشر مذهبی کم مونده بود جنگ داخلی راه بندازین...چرا مثل متحجرها میگید اکابر شما قابل نقد نیستن؟و تمامی افرادی رو که علیه علی بودن رو منافق و یهودی و...می دونید؟
چرا هیچکس نمیتونه به ایمه شما نزدیک بشه؟ و کوچکترین ایرادی بگیره یا مثلا به شوخی مطلب طنزی بنویسه؟
پاسخ:
نقد علمی باشه استقبال میشه اما اهانت و سیاه نمایی و دروغ هرگز.
یاد هفتم ابان افتادم،باستانگراها داد میزدن:آزادی اندیشه/با ریش و پشم نمیشه.بعد در حجاری های تخت جمشید ریش پادشاهان هخامنشی تا یه متر فرخورده!!
با این معیار که اونا خیلی چندش تر بودند.
۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۱۷ خیابان انقلاب
اتفاقا اراستگی مردان دوره باستان رو نشون میده.شما چی؟
تازه الانم که داعش و تکفیری ها بلندش می کنند تا کجا...چندش که بود ترسناک هم شده...برایر همین گفتم نماد نفرته.
پاسخ:
اتفاقا در ایران باستان هم تا نزدیک به همین حد بلند میذاشتن ریش رو! داعشی گری هم در اعمال ایران باستان ثبت شده مثلا زنده به گور کردن و به بریدن گوش و بینی و و و و ...
۲۸ دی ۹۷ ، ۲۲:۰۰ سید حسین
سلام علیکم ورحمه الله،استاد این ایام رو بهتون تسلیت میگم،استاد در جواب یکی از کامنت ها فرموده بودید که طبق چیزی که از روایات بر میاد عدم وجود اجبار بر حجاب در زمان پیامبر ص وحضرت امیر ع بوده،استاد لطفا این احادیث رو بفرمایید،ممنون از جوابتون
پاسخ:
وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته

نکته ی اول: اصل حجاب امری واجب بر اساس قرآن و روایات هست اما فرق است بین اجبار زنان به حجاب و التزام زنان به حجاب.بنا بر این ما به هیچ وجه منکر وجوب حجاب طبق موازین اسلامی نیستیم. این رو از این جهت عرض کردم که برخی مخاطبان محترم از صحبت ما برداشت اشتباه نداشته باشند.

نکته ی دوم: هیچ روایت یا گزارش قابل اعتنای تاریخی مبنی بر اجباری کردن حجاب در زمان حکومت پیامبر (ص) و امیر المؤمنین (ع) وجود ندارد.در صورتی که کسی مخالف این ادعا هست لطفا روایت یا گزارش تاریخی رو ارائه کنه.

نکته ی سوم: شواهد تاریخی و روایی وجود داره که حجاب در عصر پیامبر و در زمان حکومت امیر المؤمنین بر زنان مسلمان اجبار نمی شد بلکه اون ها داوطلبانه پس از نزول آیه ی حجاب ملتزم به اون شدند.همچنین شواهدی موجود هست که زنان اهل کتاب ملزم به حجاب اسلامی نمی شدند.حتی در روایات اهل بیت علیهم السلام در زمان بنی امیه نیز اخبار معتبری هست که ائمه می فرمایند نگاه کردن به موی سر فلان دسته از زنان (در روایت اشاره شده کدام زنان) اشکالی ندارد به این دلیل که اگر بر آن ها تکلیف هم بشود رعایت نمی کنند.

شخصی مشهور از اساتید خارج فقه در قم تحقیقات فراوانی در این زمینه داشته اند و جزوات و یادداشت های مفصلی مبتنی بر آیات حجاب، روایات و گزارش های تاریخی دارند که البته به دلیل مصلحت ندانستن آن را منتشر نمی کنند تا مورد سوء استفاده قرار نگیرد.بنده هم اجازه ی نشر روایات و گزارش های تاریخی مرتبط رو ندارم اما فقط به دو مورد که قبل از آشنایی با این استاد بزرگوار نیز آن ها را دیده بودم اشاره می کنم و البته بحث در این زمینه بسیار مفصل هست.

به عنوان یک گزارش تاریخی میشه به خطبه ی مشهور امیر المؤمنین در مورد درآوردن خلخال از پای زن یهودی اشاره کرد.بدیهی هست که خلخال به پا کردن جزو زینت هست و همچنین جلب توجه میکنه.(هم از نظر ظاهری و هم از نظر صدایی که تولید میکنه) بسیاری از زنان مسلمان هم تا قبل از نزول آیه ی حجاب از این زینت استفاده میکردند اما زنان مومن با نزول آیه ی حجاب از چنین زینتی منع شدند.اما میبینیم که در حکومت امیر المؤمنین زنان یهودی به عنوان زنان اهل کتاب آزادانه خلخال داشته اند و امیر المؤمنین از تعدی به اون ها بسیار گلایه میکنه و اون رو خلاف شرع و انسانیت میدونه.

به عنوان یک روایت از ائمه ی طاهرین علیهم السلام:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَیْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لَا بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى رُءُوسِ أَهْلِ التِّهَامَةِ وَ الْأَعْرَابِ وَ أَهْلِ السَّوَادِ وَ الْعُلُوجِ لِأَنَّهُمْ إِذَا نُهُوا لَا یَنْتَهُونَ قَالَ وَ الْمَجْنُونَةِ وَ الْمَغْلُوبَةِ عَلَى عَقْلِهَا وَ لَا بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى شَعْرِهَا وَ جَسَدِهَا مَا لَمْ یَتَعَمَّدْ ذَلِکَ.

استاد محمد تقی شهیدی در درس خارج فقه خود در مورد این روایت می گویند:

این روایت از حیث سندی خالی از اشکال است، لکن راجع به مدلول و مفاد آن جمعی از اعلام چون محقق خوئی، مرحوم استاد و آقای سیستانی قائلند که مفاد صحیحه مذکوره جواز نظر بدون شهوت به زنانی است که اگر آنها را نهی از بدحجابی و بی حجابی کنید، ترتیب اثر نمی دهند.

البته این مطلب باید در جایِ خود مورد بحث و مداقّه قرار بگیرد چرا که مشهور ملتزم به این مطلب نشده و نگاه به زنانی که التزام عملی به حجاب ندارند را جائز ندانسته اند، حال یا به این جهت که مفاد روایت را مطلبی دیگر می دانند نظیر اینکه گفته شود: مفاد روایات جواز نظر به زنانی است که به دلیل محلّ و شرایط زندگی شان فاقدِ درکِ اجتماعیِ متعارف بوده و سطح فکری آنها به قدری پایین است که تفهیمِ مطالب به آنان عملاً صعب و غیر مقدور است، و اگر نهی از بدحجابی و بی حجابی شوند به دلیل سطحِ نازلِ درکِ فکری، ترتیب اثر نخواهند داد (اذا نهوا لا ینتهون). کلمه "علوج" که در متن روایت ذکر شده است تقریبا معنایی مشابه کلمه فارسی "کولی" دارد که چنین وضعیتی دارند.

و شاهد بر چنین برداشتی از روایت این است که حضرت نفرمود: "لانّهن اذا نهین لا ینتهین"، بلکه ضمیر را مذکر آورد "لانهم اذا نهوا لا ینتهون"، یعنی این عدمِ ترتّبِ اثر ناشی از همان منشأ عامّ یعنی نازل بودن سطح فکری و درک اجتماعی است که شامل زنان و مردان و عامّه جامعه شان است. لذا روایت شامل زنان شهری ای که در مسائل زندگی درک کامل را دارا هستند لکن التزام به فریضه دینی حجاب ندارند، نمی شود.

نظر ما این است که برداشت مرحوم آقای خوئی از روایت عرفی تر است، چرا که آنچه در روایت آمده است این است که مردان و زنانشان به نهی از بدحجابی و بی حجابی ترتیب اثر نمی دهند، اما اینکه منشأ این عدم ترتّب اثر چیست این مهم نیست، بلکه آنچه مهم است و دلیلی است بر جواز نظر ، همان عدم ترتّب اثر بر نهی است.لذا از آنجا که "العلة تعمّم" این روایت علاوه بر اهل سواد و علوج شامل شهرنشینانی که التزام عملی به حجاب ندارند نیز می شود.


دقت داشته باشید که این روایت گرچه از جواز نگاه کردن به چنین زنانی صحبت می کند اما دربردارنده ی این نکته است که چنین زنانی در آن زمان بوده اند که مساله نگاه به آن ها محل ابتلا بوده است.اگر اجباری در کار می بود چنین مساله ای محل ابتلا نبود به خصوص آن هم با افراط فقه مخالفین شیعه در برخی مسائل مربوط به زنان.

همچنین ائمه علیهم السلام در هیچ روایتی در مساله ی حجاب این دسته از زنانی که متنبه نمی شوند صحبت از اجبار کردن آنان به حجاب نکرده اند و بلکه جواز نظر به آنان (بدون شهوت) را نیز صادر کرده اند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter