حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

ابی امامة صحابی و خبر دادن از شهادت امام حسین

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ب.ظ



ابی امامة صحابی از شهادت امام حسین علیه السلام خبر می دهد :


وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - لِنِسَائِهِ: " لَا تُبَکُّوا هَذَا الصَّبِیَّ ". یَعْنِی حُسَیْنًا قَالَ: وَکَانَ یَوْمَ أُمِّ سَلَمَةَ، فَنَزَلَ جِبْرِیلُ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - الدَّاخِلَ، وَقَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ: " لَا تَدَعِی أَحَدًا أَنْ یَدْخُلَ عَلَیَّ ". فَجَاءَ الْحُسَیْنُ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَى النَّبِیِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - فِی الْبَیْتِ أَرَادَ أَنْ یَدْخُلَ، فَأَخَذَتْهُ أُمُّ سَلَمَةَ فَاحْتَضَنَتْهُ، وَجَعَلَتْ تُنَاغِیهِ وَتُسَکِّتُهُ، فَلَمَّا اشْتَدَّ فِی الْبُکَاءِ خَلَّتْ عَنْهُ، فَدَخَلَ حَتَّى جَلَسَ فِی حِجْرِ النَّبِیِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - فَقَالَ جِبْرِیلُ لِلنَّبِیِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ -: إِنَّ أَمَّتَکَ سَتَقْتُلُ ابْنَکَ هَذَا، فَقَالَ النَّبِیُّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ -: " یَقْتُلُونَهُ وَهُمْ مُؤْمِنُونَ بِی؟ ". قَالَ: نَعَمْ یَقْتُلُونَهُ، فَتَنَاوَلَ جِبْرِیلُ تُرْبَةً فَقَالَ: بِمَکَانِ کَذَا وَکَذَا، فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - قَدِ احْتَضَنَ حُسَیْنًا، کَاسِفَ الْبَالِ مَغْمُومًا، فَظَنَّتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَنَّهُ غَضِبَ مِنْ دُخُولِ الصَّبِیِّ عَلَیْهِ، فَقَالَتْ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، جُعِلْتُ لَکَ الْفِدَاءَ، إِنَّکَ قُلْتَ لَنَا: " لَا تُبَکُّوا هَذَا الصَّبِیَّ ". وَأَمَرْتَنِی أَنْ لَا أَدَعَ أَحَدًا یَدْخُلُ عَلَیْکَ، فَجَاءَ فَخَلَّیْتُ عَنْهُ. فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیْهَا، فَخَرَجَ إِلَى أَصْحَابِهِ وَهُمْ جُلُوسٌ، فَقَالَ: " إِنَّ أُمَّتِی یَقْتُلُونَ هَذَا ". وَفِی الْقَوْمِ أَبُو بَکْرٍ، وَعُمَرُ وَکَانَا أَجْرَأَ الْقَوْمِ عَلَیْهِ، فَقَالَا: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، وَهُمْ مُؤْمِنُونَ؟ قَالَ: " نَعَمْ، وَهَذِهِ تُرْبَتُهُ ". وَأَرَاهُمْ إِیَّاهَا.

مجمع الزوائد و منبع الفوائد،ج9،ص189 ط دار الکتاب العربی

المعجم الکبیر للطبرانی،ج8،ص342و343،ح8096 ط مکتبة ابن تیمیة
ترتیب الامالی الخمیسیة،ج1،ص244 ط دار الکتب العلمیة
تاریخ مدینة دمشق،ج14،ص190و191 ط دار الفکر


از ابو امامه روایت شده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به همسرانش فرمود : مواظب باشید کارى نکنید که حسین مرا به گریه درآورید ! آن روز که نوبت ام سلمه بود و پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در خانه او تشریف داشت.
جبرئیل نازل شد . حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله به اتاق رفت و به امّ سلمه سپرد که : مواظب باش کسى وارد اتاق نشود . حسین علیه السلام آمد و همین که چشمش به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله افتاد ، مى‏خواست داخل اتاقش شودکه ام سلمه او را گرفت و به سینه چسبانید . امام حسین علیه السلام گریست و وى سعى مى‏کرد تا او را از گریه باز دارد ؛ ولى گریه حسین علیه السلام شدت یافت و ام سلمه او را رها کرد و به اتاق حضرت صلّى اللّه علیه و آله داخل گشت و روى دامان پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نشست.
جبرئیل به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خبر داد که در آینده نزدیک ، امت تو همین فرزندت را به شهادت مى‏رسانند . رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از سخن «جبرئیل» به شگفت آمد و فرمود : آن ها در حالی که به من ایمان دارند ، فرزندم را شهید مى‏کنند ؟ ! جبرئیل گفت : آرى ! آن ها وى را شهید مى‏نمایند.
در حالی که جبرئیل مشتى خاک به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‏داد ، گفت : این خاک از همان سرزمینى است که در آن به شهادت مى‏رسد.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حالیکه بسیار اندوهناک بود حسین علیه السلام را به بغل گرفت و از خانه بیرون رفت . ام سلمه گوید : پنداشتم از آن که حسین علیه السلام را اجازه داده‏ام تا وارد منزل شود ، ناراحت شده است ، براى همین عرض کردم : یا نبى الله ! جانم فداى شما ، خود شما به ما (همسران) توصیه کرده بودید که کارى نکنید حسین من بگرید و از سوى دیگر دستور داده بودید اجازه ندهم تا کسى بر شما وارد شود و بالاخره چاره نداشتم و به حسین علیه السلام اجازه ورود دادم . پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله چیزى نگفت تا اینکه نزد اصحاب خود رسید . آنان در مکانى نشسته بودند . حضرت فرمود : امت من ، این فرزندم را شهید مى‏کنند.ابوبکر و عمر نیز که آن جا بودند پرسیدند ای پیامبر خدا آیا در حالی که مومن هستند؟! پیامبر گفت بله و تربت را به همه نشان داد.


* روایت به جهت سندی حسن است. ( هم ابن حجر هیثمی آن را تحسین کرده و هم نرم افزار جوامع الکلم آن را حسن می داند )







برای مشاهده با کیفیت بالا،روی عکس کلیک کنید






برای مشاهده با کیفیت بالا،روی عکس کلیک کنید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter