حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات


محمد حامد الفقی (از علمای بزرگ سلفی مصر) : به خداوند قسم ابوحنیفه کافر است !



در بین علمای متقدم مخالفین شیعه کمتر کسی است که به ایوحنیفه (امام اعظم اهل سنت) طعنی نزده باشد و ردی بر او نزده باشد ! داستان وقتی جالب می شود که برخی از علمای معاصر سلفی و وهابی نیز این رویه را ادامه داده اند تا جایی که ابوحنیفه را تکفیر هم کرده اند !


إن زعیم السلفیة الأسبق فی مصر الشیخ حامد الفقی حلف بالله أن أبا حنیفة کافر ، ولا یزال رجال ممن سمعوا الیمین الفاجرة أحیاء .....

سر تأخر العرب والمسلمین،ص 52 ط نهضة مصر

{ شیخ محمد الغزالی می گوید } رهبر سابق سلفیون مصر شیخ حامد الفقی به خداوند سوگند خورد که ابوحنیفه کافر است و هنوز کسانی که این سوگند شوم و ناپسند را شنیده اند زنده هستند .....



حکم شیخ حامد الفقی سلفی چیست ؟ آیا او کافر است یا این که ادعایش مبنی بر کفر ابوحنیفه صحیح است ؟ آیا شیخ و عالم سنی ،محمد الغزالی، بر حامد الفقی دروغ بسته یا این که واقعا چنین اتفاقی رخ داده است ؟!

جایگاه شیخ محمد الغزالی (عالم معاصر اهل سنت) در نزد اهل سنت :



http://shamela.ws/index.php/author/486

http://www.ikhwanwiki.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%8A

http://islamstory.com/ar/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF

جایگاه شیخ حامد الفقی در نزد مخالفین شیعه :

http://articles.islamweb.net/media/index.php?page=article&lang=A&id=69821

http://www.saaid.net/feraq/el3aedoon/5.htm


رونوشت :


ندای سنت | پایگاه رسمی حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان سراوان

اسلام تکس | بانک مقالات اسلامی و پاسخ به شبهات

کتابخانه عقیده

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۳۰
فرشید شرفی | Farshid Sharafi

نظرات  (۱۷)

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۰ دوستدار ولایت
سند روایت چیه ؟

حدثنا یعقوب بن یزید عن محمد بن ابى عمیر عن عمرو بن اذینة عن الفضیل بن یسار عن ابى جعفر علیه السلام انه قال لو انا حدثنا برأینا ضللنا کما ضل من کان قبلنا ولکنا حدثنا ببینة من ربنا بینها لنبیه فبینها لنا.

بصائر الدرجات
پاسخ:
این روایت متواتر معنوی هست و نیازی به بررسی سندی نداره.
سلام برادر
دو تا سوال دارم
سند زیر،بفرمایید اشخاصی که درش هستن،کی هستن.تک تک بررسی بشن.
وَأَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ، أنا أَبُو بَکْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، ثنا بِشْرُ بْنُ مُوسَى، ثنا مُوسَى بْنُ دَاوُدَ

سوال دوم: وقتی ابن ابی شیبه میگه حدثنا ابوبکر، مقصودش ابوبکر بن عیاش هست؟
ممنون

پاسخ:
سوال اول :

موسى بن داود الضبی، ابو عبد الله الطرطوسی : ثقة  |  بشر بن موسی الاسدی، ابو علی : ثقة  | أحمد بن إسحاق الصبغی، ابو بکر : ثقة | محمد بن عبد الله الحافظ = الحاکم النیسابوری : ثقة

===

سوال دوم : در غالب جاها منظورش خودش هست.
سلام برادر
ممنونم از لطف شما
پس منظورش خودش هست؟
سند اینه میگه حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ، قَالَ: نَا حَاتِمُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ جَعْفَرٍ...
سوال دیگرم اینه: چطور ممکنه از خودش حدیث نقل کنه و بگه حدیث کرد مرا خودم !!
سوال دیگرم اینه: خب می دونید که برنامه جوامع الکلم،هر راوی رو مشخص کرده و بیان کرده ..همین سند رو از برنامه جوامع الکلم اسعلام کردم.اما راوی ها رو بررسی نکرده بود...در قسمت جستجوی راوی ها (البحث عن الراو) جستجو هم میزنم اما پیدا نمیکنه...سوالم اینجاست که: سند اولی که بهتون دادم،بررسی کردید، شما آیا برنامه دیگری دارید که بررسی سندی کردید؟ از چه منبعی استفاده کردید و این اشخاص را توثیق کردید؟ و اگر از الجوامع الکلم استفاده کرده ایید،بفرمایید چگونه این افراد را پیدا کردید؟

سوال آخر: مُسْلِمِ بْنِ أَبِی مَرْیَم کیه؟ این رو بررسی کنید و بگید اسم کاملش چیه و اینکه ثقه هست یا نه؟
اتفاقا همین راوی رو هم چندین بار در برنامه سرچ کردم اما شرح حالش نیومد.
ممنون
پاسخ:
وعلیکم السلام

بله منظور خودش هست و این در بین بسیاری از محدثین مرسوم بوده که اسم خودشون رو در اول سند به عنوان کسی که داره روایت رو نقل میکنه میاوردن.

سندی هم که دادید صحیح هست و اصلا وثاقت و عدم وثاقت مسلم بن ابی مریم مهم نیست چرا که در سند متابعت وجود داره ( عَنْ أَبِیهِ وَ مُسْلِمِ بْنِ أَبِی مَرْیَمَ ) ولی مسلم بن ابی مریم هم ثقة هست و از روات صحیحین هست. ( مسلم بن أبى مریم : یسار المدنى ، مولى الأنصار ، و قیل مولى بنى سلیم ، و قیل مولى بنى أمیة )

بررسی رجالی و اسناد هم با استفاده از نرم افزارهای مختلف و کتاب های رجالی باید انجام بشه و نمیشه صرفا به یک برنامه ی خاص تکیه کرد.
طینت و خاکی که ابوبکر و عمر از آن خلق شده اند همان طینت پیامبر است.( به شهادت کتب شیعه)

ابوبکر و عمر رضی الله عنها از خاکی که پیامبر علیه الصلاه و السلام خلق شده است خلق شده اند و به همین خاطر نیز باید به خاکی که از آن خلق شده اند بر گردند و با هم در یک جا دفن شوند. برای مثال علی در کوفه دفن میشود چون طینت وی ارتباطی با طینت پیامبر ندارد اما ابوبکر و عمر در کنار پیامبر دفن میشوند چون از یک خاک خلق شده اند.البته طبق کتب شیعه نقل کفرکفرنبود

دلیل چنین مطالبی در واقع روایاتی است که در کتب شیعه نقل شده اند. برای مثال در علل الشرائع ابن بابویه قمی رحمه الله علی غیره آمده است:

«أخبرنی علی بن حاتم قال: أخبرنی القاسم بن محمد قال: حدثنی حمدان قال: حدثنی إبراهیم بن مخلد، عن أحمد بن إبراهیم، عن محمد بن بشیر، عن محمد بن سنان، عن أبی عبد الله القزوینی قال: سألت أبا جعفر محمد بن علی (ع) فقلت: لأی علة یولد الإنسان ههنا ویموت فی موضع آخر؟ قال: لأن الله تبارک وتعالى لما خلق خلقه خلقهم من أدیم الأرض فمرجع کل إنسان إلى تربته»

باب 259: العلة التی من أجلها یولد الإنسان فی أرض ویموت فی أخرى، ج1 ص 358.

یعنی: ابی عبد الله قزوینی میگوید از ابا جعفر محمد بن علی (ع) پرسیدم گفتم: به چه دلیلی انسانی در جایی به دنیا می آید و در جایی دیگر فوت میکند؟ گفت: برای اینکه خداوند تبارک و تعالی وقتی که وی را خلق کرد انها را از تمام زمین خلق کرد پس مرجع هر انسانی به خاکی است که از آن خلق شده است

طبق این روایت پر واضح است که خاک و طینت ابوبکر و عمر با خاک و طینت پیامبر یکی است و مرجع این سه نفر یک جا است و به همین خاطر ابوبکر و عمر نسبت به کسی که در کوفه دفن شده است مستحق هستند به خلافت و جانشنی.
پاسخ:
این استدلال یکی از خنده دارترین استدلال هایی است که تدلیس عظیمی هم درش صورت گرفته !

طبق اعتقاد مسلم شیعیان ( که از منابع مخالفین هم قابل اثبات هست ) محل دفن ابوبکر و عمر غصبی هست و چه طوری می خوان دفن در مکان غصبی که مستوجب عذاب هست رو فضیلت بدونن ؟! (حتی مشهور هست که زمین بدن ابوبکر و عمر رو پس می زده)

به علاوه امیر المومنین احقیتشون به پیامبر (ص) از تربت خلقشون گذشته و ایشون نفس پیامبر هستن به تصریح آیه ی مباهله. (انفسنا وانفسکم)

نکته ی دیگه این که به سند صحیح در کتب مخالفین شیعه و در کتب شیعه اومده که شیعیان از باقی گل اهل بیت خلق شده اند.

حدثنا أبو الحسین علی بن إسحاق بن ردی القاضی قاضی طبریة بطبریة (=وثقه ابن المقرىء والذهبی وابن حجر فی اللسان)، ثنا علی بن نصر البصری (= شیخ له قدر عظیم)، ثنا عبد الرزاق(=إمام فوق الوصف خ م)، أخبرنا معمر(=بن راشد إمام فوق الوصف خ م)، عن الزهری (=إمام کبیر فوق الوصف خ م)، عن علی بن الحسین (السجاد، لا یسأل عن مثله خ م) عن أبیه (السبط ، مذبوح کربلاء صلوات الله علیه، خ م) قال: رفعه (أی عن رسول الله) قال: «إن الله عز وجل خلق علیین وخلق طیننا منها، وخلق طینة محبینا منها، وخلق سجین وخلق طینة مبغضینا منها، فأرواح محبینا تتوق إلى ما خلقت منه، وأرواح مبغضینا تتوق إلى ما خلقت منه.


معجم ابن المقرئ : 353، رقم:1154 ، مکتبة الرشد الریاض


سلام برادر
یادم رفت بپرسم
 مقصود از عبیدالله در این سند، عبیدالله بن عمر می باشد؟؟   حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، قَالَ: نَا عُبَیْدُ اللَّهِ، عَنْ نَافِعٍ؟
پاسخ:
وعلیکم السلام

بله.
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۲ دوستدار ولایت

وذکر أبا هریرة:  فقال النظام: أکذبه عمر، وعثمان، وعلی وعائشة رضوان الله علیهم.



این نظام چه کسی هست؟؟؟؟
لطفا شرح حالش رو مطرح کنید؟؟ ممنون
پاسخ:
نظام از علمای معتزلی هست.

http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?ID=1847&bk_no=60&flag=1
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۷ دوستدار ولایت
ممنون یک سوال دیگر درمورد نظام... جایگاه نظام نزد اهل سنت چطوره؟؟ یعنی روایاتش قابل قبول هست؟؟

و یک سوال دیگر در مورد کمال الدّین وتمام النّعمة ... سند روایت زیر به چه صورته؟؟ آیا صحیحه؟؟

51 ـ حدثنا محمد بن علی حاتم النوفلی المعروف بالکرمانی [2] قال : حدثنا أبو العباس أحمد بن عیسى الوشاء البغدادی قال : حدثنا أحمد بن طاهر (القمی) قال : حدثنا محمد بن بحر بن سهل الشیبانی [3] قال : أخبرنا علی بن الحارث ،
http://lib.eshia.ir/27045/1/352

پاسخ:
جلیبیب عالم سنی معتزلی هست و در نزد اشاعره که اکثریت اهل سنت هستن و در نزد سلفیون و وهابیون قابل احتجاج نیست.

===

روایت هم از نظر سندی معتبر نیست اما به طور کلی روش برخورد با روایات شیعی این طور نیست و منهج شیعه در تعامل با روایات و اخبار و احادیث مثل اهل الحدیث نیست که اگر چیزی از نظر سندی تصحیح شد قابل رد نیست و اگر چیزی از نظر سندی تضعیف شد قابل احتجاج نباشه و روش امامیه در تعامل با روایات مبتنی بر بررسی کامل و دقیق متن و سند و قرائن خارجی و داخلی تواما هست.
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۰ دوستدار ولایت
روایت صحیحی در منابع اهل سنت وجود داره که آیه 207 بقره در شان امیرالمومنین دونسته باش؟
مثل روایت حاکم؟
پاسخ:
بسیاری از علمای مخالفین بر مساله ی نوم امیر المومنین در فراش پیامبر (ص) صحه گذاشته اند و حتی عثمان الخمیس ناصبی هم اون رو تحسین میکنه و حسن میدونه :

http://www.www.youtube.com/watch?v=mMhbDzz67ac

مطالعه ی بیشتر :

http://www.aqaed.com/faq/4258


سلام برادر عزیز

و لعمری أن مکانهما فى الإسلام شدید یرحمهما الله و جزاهم الله بأحسن ما عملا " شرح النهج لابن میثم ص 488 .
این مطلب صحت دارد یا نه/؟
اصلا ابن میثم کیه؟حرفش برای ما حجت هست ؟
در ضمن شما نگاه کنید ببنید آیا این بنده خدا،از کسی دیگه نقل نکرده؟
ممنون اگه پاسخی کامل ارائه بدهید.
پاسخ:
وعلیکم السلام

اولا این مطلب اصلا حرف ابن هیثم نیست.

ثانیا این یک نامه ای هست که عامه نقل کردن که امیر المومنین به معاویه نوشته.


وذکرتَ أنَّ اللَّهَ تعالَى اجتبى لَهُ مِنَ المُسلِمینَ أعواناً أیَّدهُ اللَّهُ بِهِم، فَکانُوا فی مَنازِلِهم عِندَهُ علَى قَدرِ فَضائِلِهم فی الإسلامِ، فکان أفضَلَهُم- زعَمتَ- فی الإسلامِ، وأنصَحَهُم للَّهِ وَلِرَسُولِهِ الخَلیفَةِ، وخَلیفَةِ الخَلیفَةِ، ولعَمرِی إنَّ مکانَهُما فی الإسلام لَعظِیمٌ، وإنَّ المُصابَ بِهما لَجُرحٌ فی الإسلام شَدِیدٌ، فَرَحِمَهُما اللَّه، وجَزَاهما أحسَنَ ما عَمِلا.

رابعا این نامه هیچ سند شیعی نداره بلکه سندش عامی هست و علمای اهل سنت نقل کردن و از نظر سندی حتی در نزد عامه هم ضعیف هست و اصلش از کتاب وقعة صفین (از کتب اهل سنت) هست و سایرین هم از این کتاب نقل کردن و به طور کلی نه در نزد شیعه اعتبار داره و نه در نزد اهل سنت.


۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۹ دوستدار ولایت
سلام برادر شما فرمودید ؛
روش برخورد با روایات شیعی این طور نیست و منهج شیعه در تعامل با روایات و اخبار و احادیث مثل اهل الحدیث نیست که اگر چیزی از نظر سندی تصحیح شد قابل رد نیست و اگر چیزی از نظر سندی تضعیف شد قابل احتجاج نباشه..

میخواستم بپرسم آیا علما برای چنین روایاتی که از نظر متن با قرآن و سنت تعارض تداشته باشه ولی سند روایت ضعیف باشه میشه بهش احتجاج کرد؟؟؟؟ آیا روایتی در این مورد وجود داره؟؟؟
مثلا اون روایتی که من از کمال الدین آوردم از نظر سندی ضعیف بود ولی روایت خیلی معروف بود و بارها شنیدم..

یا مثلا این روایت رو ضعیفه !!
الحدیث الثانی : ضعیف على المشهور.
http://lib.eshia.ir/27875/3/130

ولی همه شیعیان میدانند که اهل بیت باب علم رسول الله هستند..
لطفا اگر روایت صحیحی هم در این مورد وجود دارد مطرح کنید.. ممنون یا علی
پاسخ:
وعلیکم السلام

خیلی از اوقات ممکنه روایتی از جهت سندی ضعیف باشه اما به قدری قرینه ی داخلی و خارجی و موید داره که وثوق به صدور اون روایت پیدا می کنیم ی این که ممکنه روایت از روایات متواتر باشه که اصولا جایی برای بررسی سند نمیمونه.
اصولا صحت سند یکی از راه های وثوق به صدور روایت هست و نکته ی مهم اینه که ما می خوایم به صحت صدور روایت از امام معصوم برسیم و خیلی وقتا از متن روایت به وضوح پیداست که چنین روایتی نمیتونه از غیر معصوم صادر بشه مثل خیلی از خطبه های نهج البلاغه و همچنین عمل علماء و اطمینان علماء به خصوص علماء متقدم به یک روایت ما رو از بحث در سند یک روایت بی نیاز میکنه و این ها مسائلی هست که در علم اصول مورد بحث و بررسی قرار میگیره.

در مورد روایات این چنینی هم به کتاب بصائر الدرجات مراجعه کنید و از پیگیری عنوان باب ها می تونید به روایاتی از این دست برسید.
سلام علیکم
برادر این سند رو بررسی کنید ببینم صحیح است.تک تک افراد رو مثل همیشه،زیبا بررسی کنید.نام کامل افراد
قَالَ: وَحَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَحْیَى، أنا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنْ جُوَیْبِرٍ، عَنِ الضَّحَّاک
پاسخ:
وعلیکم السلام

یحیى بن یحیى بن بکر بن عبد الرحمن التمیمى الحنظلى أبو زکریا النیسابورى ، مولى بنى حنظلة (ثقة)

محمد بن خازم التمیمى السعدى ، أبو معاویة الضریر الکوفى  (ثقة)

جویبر بن سعید الأزدى ، أبو القاسم البلخى  (ضعیف)

الضحاک بن مزاحم الهلالى ، أبو القاسم  (صدوق)
۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۳ دوستدار ولایت
این روایتی را که احمد بن حنبل میگه : عقیده اهل سنت این است که پشت سر خوب و بد میشود نماز خواند..
صلوا خلف کل بر وفاجر ..
میشه نقل کنی...
پاسخ:
این قول الزاما منتسب به احمد بن حنبل نیست و خیلی از مخالفین گفتن.


وَقَالَ احْمَد بن حَنْبَل رَضِی الله عَنهُ وَأرى الصَّلَاة خلف کل بر وَفَاجِر وَقد صلى ابْن عمر خلف الْحجَّاج یَعْنِی الْجُمُعَة وَالْعِیدَیْنِ وَأَن الْفَیْء یقسمهُ الإِمَام فَإِن تناصف الْمُسلمُونَ وقسموه بَینهم فَلَا بَأْس بِهِ وَأَنه إِن بَطل أَمر الإِمَام لم یبطل الْغَزْو وَالْحج.


العقیدة روایة أبی بکر الخلال،ص124 ط دار قتیبة
ممنونم برادر عزیز بابت بررسی سند خدا خیرت بده
سوالی دیگر دارم
در پاسخ به شبهه و لعمری أن مکانهما فى الإسلام شدید یرحمهما الله و جزاهم الله بأحسن ما عملا " شرح النهج لابن میثم ص 488 .  فرمودید اولا این مطلب اصلا حرف ابن میثم نیست.
لطفا بفرمایید عین مطلب ابن میثم را بیان کنید و ثابت کنید که حرف خودش نیست (یعنی جمله کامل را نقل کنید که ثابت کنه ایشان از کسی دیگر نقل کرده.چون اینا میگن عالم شیعه اینو گفته)

همچنین فرمودید:
ثانیا این یک نامه ای هست که عامه نقل کردن که امیر المومنین به معاویه نوشته.


سند و آدرسی ذکر نکردید.لطف کنید بیان کنید.

همچنین فرمودید:

رابعا این نامه هیچ سند شیعی نداره بلکه سندش عامی هست و علمای اهل سنت نقل کردن و از نظر سندی حتی در نزد عامه هم ضعیف هست


لطف کنید سند عامه را ذکر کنید و ثابت کنید ضعیف هست سند اونها.بررسی سندی کنید
پاسخ:
اثبات ضعف سندی این قول :

http://www.alhak.org/vb/showpost.php?p=190245&postcount=9
سلام برادر
این لینکی که دادید،مطالعه کردم.
هیج کجای اون ننوشته که ابن میثم از کسی دیگه نقل کرده.وقعه صفین و کتب سنی ها رو بررسی کرده..بنده نیاز دارم به مطلب خود ابن میثم که ثابت کنه از کسی دیگه نقل می کند .
لطفا عین متن ابن میثم را بیاورید که گفته باشند از فلانی نقل می کنم...
ممنون
پاسخ:
وعلیکم السلام

أقول : هذا الفصل ملتقط من کتاب کتبه إلى معاویة جواب کتابه إلیه . وصورة کتاب معاویة : من معاویة بن أبی سفیان إلى علیّ بن أبی طالب . سلام علیک . فإنّی أحمد إلیک اللَّه الَّذی لا إله إلَّا هو . أمّا بعد فإنّ اللَّه اصطفى محمّدا بعلمه وجعله الأمین على وحیه والرسول إلى خلقه واجتبى له من المسلمین أعوانا أیّده بهم فکانوا فی منازلهم عنده على قدر فضائلهم فی الإسلام فکان أفضلهم فی الإسلام وأنصحهم [ وأنصفهم خ ] للَّه ولرسوله الخلیفة من بعده وخلیفة الخلیفة من بعد خلیفته والثالث الخلیفة عثمان المظلوم . فکلَّهم حسدت وعلى کلَّهم بغیت . عرفنا ذلک فی نظرک الشزر وقولک البجر
[ الهجر خ ] وفی تنفّسک الصعداء وإبطائک عن الخلفاء . وفی کلّ ذلک تقاد کما یقاد الجمل المخشوش حتّى تبایع وأنت کاره . ثمّ لم یکن لک لأحد منهم حسدا مثل ما منک لابن عمّک عثمان وکان أحقّهم أن لا تفعل ذلک به فی قرابته وصهره فقطعت رحمه وقبّحت محاسنه وألببت علیه الناس وبطنت وظهرت حتّى ضربت إلیه آباط الإبل وقیدت إلیه الخیل العتاق وحمل علیه السلاح فی حرم رسول اللَّه صلَّى اللَّه علیه وآله وسلَّم فقتل معک فی المحلَّة وأنت تسمع فی داره الهایعة لا تردع عن نفسک فیه بقول ولا فعل . واقسم قسما صادقا لو قمت فیما کان من أمره مقاما تنهنه الناس عنه ما عدل بک من قبلنا من الناس أحدا ولمحا ذلک عندهم ما کانوا یعرفونک به من المجانبة لعثمان والبغی علیه . وأخرى أنت بها عند أنصار عثمان ظنین ایواک قتلة عثمان فهم عضدک وأنصارک ویدک وبطانتک وقد ذکر لی إنّک تنتصل من دمه فإن کنت صادقا فأمکنّا من قتلة عثمان نقتلهم به ونحن من أسرع الناس إلیک وإلَّا فإنّه لیس لک ولأصحابک إلَّا السیف والَّذی لا إله غیره لنطلبنّ قتلة عثمان فی الجبال والرمال والبرّ والبحر حتّى یقتلهم اللَّه أو لنلحقنّ أرواحنا باللَّه . والسلام . ثمّ دفع الکتاب إلى أبی مسلم الخولانیّ فقدم به الکوفة . فکتب علیه السّلام جوابه : من عبد اللَّه علیّ أمیر المؤمنین إلى معاویة بن أبی سفیان أمّا بعد فإنّ أخا خولان قدم علیّ بکتاب منک تذکر فیه محمّد صلَّى اللَّه علیه وآله وسلَّم وما أنعم اللَّه علیه من الهدى والوحی فالحمد للَّه الَّذی صدّقه الوعد وتمّم له النصر ومکَّن له فی البلاد وأظهره على أهل العداوة والشنئان من قومه الَّذین وثبوابه وشنعوا له وأظهروا له التکذیب وبارزوه بالعداوة وظاهروا على إخراجه وعلى إخراج أصحابه وألبّوا علیه العرب وجامعوه على حربه وجهدوا علیه وعلى أصحابه کلّ الجهد وقلَّبوا له الأمور حتّى ظهر أمر اللَّه وهم کارهون .
وکان أشدّ الناس علیه أسرته والأدنى فالأدنى من قومه إلَّا من عصم اللَّه منهم . یا بن هند فلقد خبأ لنا الدهر منک عجبا . ولقد أقدمت فأفحشت إذ طفقت تخبرنا عن بلاء اللَّه تبارک وتعالى فی نبیّه محمّد صلَّى اللَّه علیه وآله وسلَّم وفینا فکنت فی ذلک کجالب التمر إلى هجر أو کداعی مسدّده إلى النضال . وذکرت أنّ اللَّه اجتبى له من المسلمین أعوانا أیّدهم به فکانوا فی منازلهم عنده على قدر فضائلهم فی الإسلام وکان أفضلهم فی الإسلام کما زعمت وأنصحهم للَّه ولرسوله الخلیفة الصدّیق وخلیفة الخلیفة الفاروق . ولعمری إنّ مکانهما فی الإسلام لعظیم ، وأنّ المصایب بهما لجرح فی الإسلام شدید یرحمها اللَّه وجزاهما بأحسن ما عملا . غیر أنّک ذکرت أمرا إن تمّ اعتزلک کلَّه وإن نقص لم یلحقک ثلمة.

شرح نهج البلاغة لابن میثم،ج4،ص362

ابن میثم داره نامه رو نقل میکنه و قول خودش نیست و این از اوضح واضحات هست و نیازی به توضیح نداره.
سلام علیکم
شما فرمودید ابن میثم داره از کسی دیگه نقل می کنه
ولی متنی که من خوندم،هیچ کجاش نگفته من از کسی دیگه نقل می کنم
اونجایی هم که قرمز کردید،ننوشته از فلانی نقل می کنم بلکه می گوید أقول : هذا الفصل ملتقط من کتاب کتبه إلى معاویة جواب کتابه إلیه . وصورة کتاب معاویة : من معاویة بن أبی سفیان إلى علیّ بن أبی طالب
می گویم:این فصلی است که نامه هایی است که امیرمومنان به معاویه نوشته،و پاسخش را دادن.

پاسخ:
وعلیکم السلام

لطفا بیشتر دقت کنید تا نیازی به توضیح واضحات نباشه ! ابن میثم داره میگه نامه ای که معاویه به امیر المومنین نوشت و پاسخی که داده شد این هست.ابن میثم نمیگه نظر من یا نظر امیر المومنین در مورد ابوبکر و عمر این هست بلکه داره نامه ای که نقل کردن مورخین نقل میکنه و این نمونه در کتب فراوان هست که علماء مطلب تاریخی رو نقل میکنن و خیلیاش هم از منابع عامه هست.
برادر عزیزم،میدونم  ابن میثم داره میگه نامه ای که معاویه به امیر المومنین نوشت و پاسخی که داده شد این هست....
متوجه ام
ولی نکته اینجاست ،ایشان نگفته از چه کسی نقل می کنم..منی که میخام پاسخ سنی هارو بدم،اگه بپرسه اینو ابن میثم نقل کرده و نگفته از کی نقل می کنم....در ضمن در ادامه هم ردش نکرده.

فرمودید:
بلکه داره نامه ای که نقل کردن مورخین نقل میکنه...
باز هم می پرسم..کجا گفته نامه ای که مورخین نقل کردن،من نقل می کنم؟؟

نه رد کرده
نه منبع داده
نه گفته از کی نقل می کنم

پاسخ:
ابن میثم یک شارح نهج البلاغه هست و همه ی شراح تمام سعیشون این هست که علاوه بر شرح خودشون تمام روایات یا احادیث و اخبار مربوط به یک مطلب رو نقل کنند و ابن میثم به این خطبه که رسیده این نامه رو به دلیل ارتباط نقل کرده و اصولا لزومی نداره و الزامی نداره که بگه من از فلان جا نقل می کنم هر چند که برخی از شراح میگن که مثلا من این خبر رو در فلان کتاب دیدم ولی الزامی در کار نیست.

نکته ی دیگه این که ابن میثم داره میگه این نامه رو معاویه نوشته و امیر المومنین هم پاسخ داده.خب ابن میثم که خودش نامه جعل نمیکنه یا از جیبش که در نمیاره ! نامه رو از جایی دیگه داره نقل میکنه که باید بریم بگردیم ببینیم این نامه سند داره یا نه؟ در کتب شیعه اومده یا در کتب اهل سنت؟

به علاوه عدم رد یک مطلب به معنی تایید نیست بلکه مفسرین و مورخین و شراح خیلی از اخبار رو که قبول ندارن هم نقل میکنن و تعلیقی هم نمی زنند.بر مبنای قاعده ی معروف : ناقل کفر کافر نیست. اگر قرار باشه عدم رد یک مطلب به معنای تاییدش باشه باید امثال طبری و سیوطی و ... رو هم شیعه ی رافضی بدونیم با توجه به مطالبی که نقل کردن و رد هم نکردن !
خیلی بد بود.مثل خیلی از مقاله های دیگه ات....همش زیراب میزنی که کدوم عالم درباره عالم دیگه چی گفته؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter