حقانیت شیعه و رد شبهات

عالم اهل سنتی که به خاطر شیعه شدنش تازیانه خورد !

جاذبه ی مکتب حقه ی شیعه و مدرسه ی اهل بیت علیهم السلام در طول تاریخ همواره باعث جذب افراد مختلف از قوم ها و ادیان و اعتقادات متنوع شده است تا جایی که در بسیاری از موارد، افراد متعصب با گرایش های تند از سایر مذاهب اسلامی نیز عقیده ی خود را اصلاح کرده و به مکتب تشیع گرویده اند.در این مطلب به یکی از این نمونه ها اشاره می کنیم :

عبد الله بن محمد الکنانی أبو الولید الأصبهانی : رَوَى عَن أبی معاویة، وَأبی عاصم، وَعبد الله بن إدریس، وَأبی داود الطیالسی والفریابی، وَغیرهم. روى عنه علی بن الحسن بن مسعود الزراد العسکری، وَغیره. قال أبو نعیم فی تاریخه: کان کثیر الحدیث مشهورا بالطلب والکتابة ثم أفصح بموافقة الروافض وأنکر خلافة أبی بکر الصدیق. فجمع عبد العزیز بن دلف والی البلد مشایخ البلد: أبا مسعود الرازی، ومُحمد بن بکار، ومُحمد بن الفرج، وَغیرهم فناظروه على ما خالفهم فیه فأبى إلا الثبوت على مقالته فضربه أربعین سوطا وباینه الناس وهجروه وذهب حدیثه. وصنف أبو مسعود کتابا فی الرد علیه.

لسان المیزان،ج4،ص577 ط مکتب المطبوعات الاسلامیة
تاریخ الاسلام،ج5،ص858 ط دار الغرب الاسلامی
تاریخ اصبهان،ج2،ص10 ط دار الکتب العلمیة

عبد الله بن محمد کنانی ،ابو الولید اصفهانی : از ابی معاویه و ابی عاصم و عبد الله بن ادریس و ابو داود طیالسی و فریابی و غیر از آن ها روایت نقل کرده است. {نکته ی قابل توجه این که این افراد از بزرگان اهل سنت به شمار می آیند} و علی بن الحسن بن مسعود زراد عسکری و غیر او از او روایت نقل کرده اند.ابو نعیم در تاریخش گفته است : کثیر الحدیث و مشهور به طلب علم و نوشتن بود سپس نظرش موافق روافض شد و خلافت ابوبکر را انکار کرد.عبد العزیز بن دلف حاکم آن سرزمین ، شیوخ سرزمینش یعنی ابو مسعود رازی و محمد بن بکار و محمد بن الفرج و غیر آن ها را جمع کرد و با او در مورد موضوعی که با آن مخالفت کرده بود مناظره کردند تا این که بر نظر خودش ثابت قدم ماند و چهل ضربه شلاق به او زدند و مردم با او مخالفت کردند و او را ترک کردند و سخنش از زبان ها افتاد و ابو مسعود کتابی در رد او تالیف کرد.

آری، این قوم هرگاه در بحث علمی و مناظره حرفی برای گفتن نداشته اند، به ترور و خشونت و شلاق و تازیانه روی آورده اند .....