حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

پاسخ به شبهه ی مشترک اسلام ستیزان و نواصب: کراهت حضرت زهراء (س) از ولادت امام حسین (ع) و شیر نخوردن امام حسین (ع) از حضرت زهراء (س) در روایات شیعه!


مقدمه


در سال های اخیر با توجه به افزایش روز افزون ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت و شرکت افراد از طیف ها و گروه ها و مذاهب مختلف در مراسم مربوط به اهل بیت علیهم السلام و به خصوص مراسم عزای حسینی، شاهد تلاش بیش از پیش گروه های معاند و نواصب و اسلام ستیزان به منظور شبهه افکنی و طرح شبهات به منظور مخدوش و بی اعتبار ساختن معصومین در نزد مسلمانان و غیر مسلمانان می باشیم.


بدیهی است که چنین کاری به مثابه تلاش برای خاموش ساختن نور خورشید با خاک در روز روشن است و تنها رسوایی طرح کننده ی شبهه را در پی دارد اما از آن جا که پاسخگویی به این شبهات دو هدف مهمِ «رسواسازی معاندان و اثبات دروغگویی آنان» و «تحکیم بیش از پیش عقاید مسلمانان و مؤمنان و به ویژه جوانان» را در پی دارد تصمیم به پاسخگویی به این شبهات گرفته ایم.


در مطلب پیش رو به یکی از شبهاتی که در سال های اخیر زیاد در فضای مجازی تکرار شده پاسخ می دهیم.


طرح شبهه


بر اساس کتب شیعه، حسین بن علی تنها پس از ٦ ماه حاملگى مادرش بدنیا امد که چنین چیزی معقول و علمی نیست و مادر ایشان یعنى فاطمه زهرا هنگام حاملگى و وضع حمل از کودک خود نفرت داشته است.


کلینى در این روایت مى افزاید که حسین هیچ گاه از مادرش شیر ننوشید و حتى سینه ی هیچ زن دیگرى را بدهان نمیگرفت.


متن عربى روایت:


۴ – محمد بن یحیى، عن علی بن إسماعیل، عن محمد بن عمر والزیات، عن رجل من أصحابنا، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إن جبرئیل علیه السلام نزل على محمد صلى الله علیه وآله فقال له: یا محمد إن الله یبشرک بمولود یولد من فاطمة، تقتله أمتک من بعدک، فقال: یا جبرئیل وعلى ربی السلام لا حاجة لی فی مولود یولد من فاطمة، تقتله أمتی من بعدی، فعرج ثم هبط علیه السلام فقال له مثل ذلک، فقال: یا جبرئیل وعلى ربی السلام لا حاجة لی فی مولود تقتله أمتی من بعدی، فعرج جبرئیل علیه السلام إلى السماء ثم هبط فقال: یا محمد إن ربک یقرئک السلام ویبشرک بأنه جاعل فی ذریته الإمامة والولایة والوصیة، فقال: قد رضیت ثم أرسل إلى فاطمة أن الله یبشرنی بمولود یولد لک، تقتله أمتی من بعدی فأرسلت إلیه لا حاجة لی فی مولود [منی]، تقتله أمتک من بعدک، فأرسل إلیها أن الله قد جعل فی ذریته الإمامة والولایة والوصیة فأرسلت إلیه إن قد رضیت، ف‌ ” حملته کرها ووضعته کرها وحمله وفصاله ثلاثون شهرا حتى إذا بلغ أشده وبلغ أربعین سنة قال رب أوزعنی أن أشکر نعمتک التی أنعمت علی وعلى والدی وأن أعمل صالحا ترضاه وأصلح لی فی ذریتی ” فلولا أنه قال: أصلح لی فی ذریتی لکانت ذریته کلهم أئمة….


خلاصه ترجمه: جبرئیل به محمد پیام اورد که بزودى از فاطمه پسرى بدنیا خواهد امد که توسط امت تو کشته خواهد شد، و محمد در پاسخ وى میگوید که به الله سلام برسان و بگو به فرزندى که امت من او را بکشند نیازى نیست. سپس همین خبر را محمد به فاطمه میدهد.


راوى میگوید که فاطمه هم در هنگام حاملگى و هم در هنگام وضع حمل از طفل خود نفرت داشت و ادامه میدهد که مدت وضع حمل و گرفتم او از شیر ٣٠ ماه طول کشید.. حسین هیچگاه سینه ی مادرش را به دهان نگرفت و حتى از هیچ زن دیگرى شیر نخورد.


کلینى ادامه میدهد که تنها منبع غذایى این کودک انگشت محمد بود که انرا میمکید و هربار این مقدار براى ٣ روز کافى بود.. راوى میگوید: تا  آن زمان هیچ کودکى به جز حسین ابن على و عیسى پسر مریم ٦ ماهه بدنیا نیامده بودند.(پس بنا بر این قول حسین ٦ ماهه اى بوده که شیر مادرش را هم نخورده). در ادامه این روایت قولى را از امام رضا نقل مى کند که گفته محمد زبانش را در دهان حسین میکرد و او با مکیدن ان مواد غذایى مورد نیازش را تأمین میکرد…


منبع :


۱) اصول کافی ج ۱ ص ۴۶۵ چاپ دارالکتب اسلامیه تهران.


۲) اصول کافی ج ۱ ص۲۹۵ کتاب الحجه باب مولد حسین بن علی روایت ۲ چاپ منشورات فجر بیروت.


پاسخ به شبهه


ابتدا ما روایت مورد استناد را به صورت کامل و با ترجمه ی کامل و دقیق نقل می کنیم:


مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الزَّیَّاتِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِمَوْلُودٍ یُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ عَلَى رَبِّیَ السَّلَامُ لَا حَاجَةَ لِی فِی مَوْلُودٍ یُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَعَرَجَ ثُمَّ هَبَطَ ع فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ عَلَى رَبِّیَ السَّلَامُ لَا حَاجَةَ لِی فِی مَوْلُودٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَعَرَجَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ هَبَطَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یُبَشِّرُکَ بِأَنَّهُ جَاعِلٌ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَایَةَ وَ الْوَصِیَّةَ فَقَالَ قَدْ رَضِیتُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَةَ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُنِی بِمَوْلُودٍ یُولَدُ لَکِ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ لَا حَاجَةَ لِی فِی مَوْلُودٍ مِنِّی تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَأَرْسَلَ إِلَیْهَا أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَایَةَ وَ الْوَصِیَّةَ فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ أَنِّی قَدْ رَضِیتُ فَ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى‏ والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی فَلَوْ لَا أَنَّهُ قَالَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی لَکَانَتْ ذُرِّیَّتُهُ کُلُّهُمْ أَئِمَّةً وَ لَمْ یَرْضَعِ الْحُسَیْنُ مِنْ فَاطِمَةَ ع وَ لَا مِنْ أُنْثَى کَانَ یُؤْتَى بِهِ النَّبِیَّ فَیَضَعُ إِبْهَامَهُ فِی فِیهِ فَیَمَصُّ مِنْهَا مَا یَکْفِیهَا الْیَوْمَیْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَیْنِ ع مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ وَ لَمْ یُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع.


وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یُؤْتَى بِهِ الْحُسَیْنُ فَیُلْقِمُهُ لِسَانَهُ فَیَمَصُّهُ فَیَجْتَزِئُ بِهِ وَ لَمْ یَرْتَضِعْ مِنْ أُنْثَى‏.


الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (المتوفى 328 هـ)، الکافی، ج1، ص464و465، ح4، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: دار الکتب الإسلامیة‏، تهران‏-ایران، الطبعة الرابعة،1407هـ .


امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام بر محمد صلى اللَّه علیه و آله نازل شد و گفت: اى محمد! خدا تو را مژده می دهد به مولودى که از فاطمه متولد شود و امت تو او را بعد از تو می کشند فرمود: اى جبرئیل! سلام به پروردگارم، مرا به مولودى که از فاطمه متولد شود و امتم او را بکشند نیازى نیست، جبرئیل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و همان سخن را گفت، پیغمبر فرمود: اى جبرئیل! سلام به پروردگارم.مرا به مولودى که از فاطمه متولد شود و امتم او را بکشند نیازى نیست، جبرئیل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و گفت: اى محمد! پروردگارت به تو سلام می رساند و تو را مژده می دهد که امامت و ولایت و وصیت را در ذریه ی آن مولود قرار می دهد، فرمود: راضى گشتم، سپس نزد فاطمه فرستاد که خدا مرا به مولودى مژده می دهد که از تو متولد مى‏شود و پس از من امتم او را می کشند، فاطمه پیغام داد که مرا به مولودى که امت تو او را پس از تو بکشند نیازى نیست.پیغمبر پیغام داد که خدا امامت و ولایت و وصیت را در ذریه ی او قرار داده، او هم پیغام داد که من راضى گشتم.


«پس به ناخوشى او را آبستن شد و به ناخوشى زائید و از آبستن شدن تا از شیر گرفتنش سى ماه بود، و چون به قوت رسید و چهل ساله شد، گفت: پروردگارا! مرا وادار کن تا نعمت تو را که به من و به پدر و مادرم انعام کرده‏اى سپاس‏گزارم و عملى شایسته کنم که پسند تو باشد و بعضى از فرزندانم را شایسته کن» اگر او نمى‏فرمود: بعضى از فرزندانم را شایسته کن، همه فرزندان آن حضرت امام می شدند، و امام حسین از فاطمه علیها السلام و از هیچ زن دیگر شیر نخورد،بلکه او را خدمت پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله مى‏آوردند و آن حضرت انگشت ابهامش را در دهان او میگذارد و او باندازه‏اى که دو روز و سه روزش را کفایت کند، از آن می مکید، پس گوشت حسین علیه السلام از گوشت و خون رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روئید. و فرزندى شش ماهه متولد نشد، جز عیسى بن مریم علیه السلام و حسین بن على علیهما السلام.


و در روایت دیگر است که امام رضا علیه السلام فرمود: حسین را نزد پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله مى‏آوردند و آن حضرت زبانش را در دهان او مى‏گذاشت تا مى‏مکید و بهمان اکتفا مى‏کرد و از هیچ زنى شیر نخورد.


به طور کلی شبهات مطرح شده از سوی نواصب و اسلام ستیزان بر اساس روایت فوق را می توان چنین دسته بندی کرد:


1) غیر معقول بودن به دنیا آمدن فرزند به صورت شش ماهه


2) شیر نخوردن امام حسین (ع) از زنان و تغذیه از انگشت پیامبر (ص)


3) کراهت حضرت زهراء (س) از وضع حمل امام حسین (ع)


غیر معقول بودن به دنیا آمدن فرزند به صورت شش ماهه


به دنیا آمدن فرزند در ماه ششم بارداری امری است که در عالم واقع رخ داده و رخ می دهد.بنا بر این تجربه ی عملی رد کننده ی ادعای غیر معقول بودن تولد فرزند در ماه ششم بارداری می باشد.


نکته ی دیگر آن که امروزه فرزندانی که قبل از موعد معمول متولد می شوند (زایمان زودرس - نوزاد نارس) را در دستگاه های مخصوص قرار می دهند تا با مراقبت های لازم از بروز خطرات احتمالی جلوگیری کرده و آن نوزاد به حیات طبیعی خود ادامه دهد اما در مورد امام حسین (ع) ظاهر روایات مربوط به ولادت ایشان نه تنها دلالتی بر مشکلی در وضع حمل ندارد بلکه چه بسا بتوان عکس آن را نتیجه گرفت و خود این را می توان از کرامات و معجزات به حساب آورد.


به هر جهت ولادت فرزند در ماه ششم بارداری نه تنها غیر معقول نیست بلکه امری است کاملا شناخته شده در عرصه ی پزشکی.


شیر نخوردن امام حسین (ع) از زنان و تغذیه از انگشت پیامبر (ص)


این شبهه را می توان در حقیقت متشکل از دو شبهه دانست:


الف) امام حسین (ع) به هیچ وجه از زنان شیر نخورد و تنها از انگشت پیامبر (ص) تغذیه کرد


در بخشی از روایت مورد بحث آمده است که امام حسین (ع) نه از حضرت زهراء (س) و نه از زنی دیگر شیر نخوردند و تنها از انگشت پیامبر (ص) تغذیه می کردند:


... لَمْ یَرْضَعِ الْحُسَیْنُ مِنْ فَاطِمَةَ ع وَ لَا مِنْ أُنْثَى کَانَ یُؤْتَى بِهِ النَّبِیَّ فَیَضَعُ إِبْهَامَهُ فِی فِیهِ فَیَمَصُّ مِنْهَا مَا یَکْفِیهَا الْیَوْمَیْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَیْنِ ع مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ ...


الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (المتوفى 328 هـ)، الکافی، ج1، ص464و465، ح4، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: دار الکتب الإسلامیة‏، تهران‏-ایران، الطبعة الرابعة،1407هـ .


و امام حسین از فاطمه علیها السلام و از هیچ زن دیگر شیر نخورد،بلکه او را خدمت پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله مى‏ آوردند و آن حضرت انگشت ابهامش را در دهان او میگذارد و او باندازه‏اى که دو روز و سه روزش را کفایت کند، از آن می مکید، پس گوشت حسین علیه السلام از گوشت و خون رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روئید ...


شیخ کلینی نیز در پایان چنین نقل می کند:


وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یُؤْتَى بِهِ الْحُسَیْنُ فَیُلْقِمُهُ لِسَانَهُ فَیَمَصُّهُ فَیَجْتَزِئُ بِهِ وَ لَمْ یَرْتَضِعْ مِنْ أُنْثَى‏.


الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (المتوفى 328 هـ)، الکافی، ج1، ص465، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: دار الکتب الإسلامیة‏، تهران‏-ایران، الطبعة الرابعة،1407هـ .


و در روایت دیگر است که امام رضا علیه السلام فرمود: حسین را نزد پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله مى‏آوردند و آن حضرت زبانش را در دهان او مى‏گذاشت تا مى‏مکید و بهمان اکتفا مى‏کرد و از هیچ زنى شیر نخورد.


اولا: این که امام حسین (ع) از هیچ زنی شیر نخورده باشند و تنها با کرامت پیامبر (ص) و به برکت وجودی ایشان تغذیه شده و رشد کرده باشند، طعنی به حساب نمی آید و چیزی نیست که به وسیله ی آن بر مکتب اهل بیت علیهم السلام اشکالی وارد شود.به خصوص این که برخی از اسلام ستیزان و نواصب با تدلیس و فریب سعی می کنند اینگونه جلوه دهند که حضرت زهراء (س) نخواسته اند به امام حسین (ع) شیر دهند حال آن که چنین چیزی در روایات وارد نشده و تنها ساخته ی ذهن مریض دشمنان اهل بیت علیهم السلام است.


ثانیا: بدیهی است که پیامبر (ص) افضل اهل بیت علیهم السلام هستند و تربیت جسمی و روحی امام حسین (ع) از جانب ایشان اتفاقا مایه ی افتخار و فضیلتی برای سید الشهداء است نه آن که طعن به حساب آید.


ثالثا: با مراجعه به روایات مشابه در می یابیم که علت عدم شیر خوردن امام حسین (ع) از حضرت فاطمه (س) دستور خود رسول الله (ص) و خشک شدن شیر حضرت فاطمه (س) در هنگام ولادت امام حسین (ع) است:


غُرَرِ أَبِی الْفَضْلِ بْنِ خَیْرَانَةَ بِإِسْنَادِهِ- أَنَّهُ اعْتَلَّتْ فَاطِمَةُ لَمَّا وَلَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ جَفَّ لَبَنُهَا فَطَلَبَ رَسُولُ اللَّهِ مُرْضِعاً فَلَمْ یَجِدْ فَکَانَ یَأْتِیهِ فَیُلْقِمُهُ إِبْهَامَهُ فَیَمَصُّهَا وَ یَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ فِی إِبْهَامِ رَسُولِ اللَّهِ رِزْقاً یَغْذُوهُ. وَ یُقَالُ بَلْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُدْخِلُ لِسَانَهُ فِی فِیهِ فَیَغُرُّهُ کَمَا یَغُرُّ الطَّیْرُ فَرْخَهُ فَیَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ فِی ذَلِکَ رِزْقاً فَفَعَلَ ذَلِکَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَةً فَنَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ ص‏.


ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (المتوفى588هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج4، ص50، الناشر: علامة - قم،الطبعة : الأولى، 1379 هـ .


ابن خیرانه با سند خودش نقل می کند که فاطمه (ع) هنگامی که حسین (ع) را به دنیا آورد بیمار شد و شیرش خشک گردید.بنا بر این از رسول الله (ص) خواست تا فردی را برای شیر دادن به حسین (ع) بیاورند و چنین شخصی یافت نشد.به همین دلیل پیامبر (ص) پیش حسین (ع) می آمد و انگشت ابهامش را در دهان وی قرار می داد و حسین (ع) آن را می مکید و خداوند رزق و روزی ای را در انگشت ابهام رسول الله (ص) برای حسین (ع) قرار داد که از آن تغذیه می کرد.گفته می شود که رسول الله (ص) زبانش را داخل دهان حسین (ع) قرار می داد و همانطور که پرنده به فرزند خود غذا می دهد به او غذا می داد و خداوند در این عمل رزقی قرار داد و پیامبر (ص) چهل روز و شب چنین کرد و در نتیجه گوشت حسین (ع) از گوشت رسول الله (ص) رویید.


بَرَّةُ ابْنَةُ أُمَیَّةَ الْخُزَاعِیِّ قَالَتْ ... فَلَمَّا حَمَلَتْ بِالْحُسَیْنِ قَالَ لَهَا یَا فَاطِمَةُ إِنَّکِ سَتَلِدِینَ غُلَاماً قَدْ هَنَّأَنِی بِهِ جَبْرَئِیلُ فَلَا تُرْضِعِیهِ حَتَّى أَجِی‏ءَ إِلَیْکِ وَ لَوْ أَقَمْتِ شَهْراً قَالَتْ أَفْعَلُ ذَلِکَ وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی بَعْضِ وُجُوهِهِ فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ الْحُسَیْنَ ع فَمَا أَرْضَعَتْهُ حَتَّى جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهَا مَا ذَا صَنَعْتِ قَالَتْ مَا أَرْضَعْتُهُ فَأَخَذَهُ فَجَعَلَ لِسَانَهُ فِی فَمِهِ فَجَعَلَ الْحُسَیْنُ یَمَصُّ حَتَّى قَالَ النَّبِیُّ ص إِیهاً حُسَیْنُ إِیهاً حُسَیْنُ ثُمَّ قَالَ أَبَى اللَّهُ إِلَّا مَا یُرِیدُ هِیَ فِیکَ وَ فِی وُلْدِکَ یَعْنِی الْإِمَامَة.


ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (المتوفى588هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج4، ص50، الناشر: علامة - قم،الطبعة : الأولى، 1379 هـ .


بره دختر امیه ی خزاعی می گوید ... هنگامی که فاطمه (ع) به حسین (ع) باردار شد پیامبر (ص) به ایشان فرمود: ای فاطمه، تو فرزندی به دنیا خواهی آورد که جبرئیل در مورد ولادت او به من تبریک گفته است.به او شیر نده تا من پیش تو بیایم حتی اگر یک ماه منتظر بمانی.فاطمه (ع) گفت: چنین می کنم و پیامبر (ص) برای انجام کارهایش رفت و فاطمه (ع) حسین (ع) را به دنیا آورد و به او شیر نداد تا این که رسول الله (ص) آمد و پیامبر (ص) به ایشان فرمود: چه کار کردی؟ فاطمه (ع) گفت: به او شیر ندادم. پیامبر (ص) حسین (ع) را گرفت و زبانش را در دهان او گذاشت و حسین (ع) شروع به مکیدن نمود تا این که پیامبر (ص) فرمودند: اى حسین! کافى است! کافى است! خدا اراده خود را در باره تو و فرزندانت عملى خواهد نمود.


همچنین در زمان خشکسالی و قحطی نیز این عمل تکرار شده است:


مِنْ إِیْثَارِهِمَا عَلَى نَفْسِهِ ص أَنَّهُ قَالَ- عَطِشَ الْمُسْلِمُونَ عَطَشا شَدِیداً فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِلَى النَّبِیِّ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُمَا صَغِیرَانِ لَا یَحْتَمِلَانِ الْعَطَشَ فَدَعَا الْحَسَنَ فَأَعْطَاهُ لِسَانَهُ فَمَصَّهُ حَتَّى ارْتَوَى ثُمَّ دَعَا الْحُسَیْنَ فَأَعْطَاهُ لِسَانَهُ فَمَصَّهُ حَتَّى ارْتَوَى‏.


ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (المتوفى588هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج3، ص384و385، الناشر: علامة - قم،الطبعة : الأولى، 1379 هـ .


از جمله مواردى که پیامبر اعظم اسلام حضرت حسنین را بر خود مقدم داشت این بود که حضرت امیر می فرماید:


مسلمانان دچار تشنگى شدیدى شدند. حضرت فاطمه ی اطهر حسنین را به حضور رسول خدا آورد و گفت: ایشان کودک میباشند و طاقت تشنگى ندارند پیغمبر خدا امام حسن را خواست و زبان خود را در دهان آن حضرت نهاد.امام حسن زبان آن بزرگوار را به قدرى مکید که سیراب شد،.این عمل را نیز با امام حسین علیه السّلام انجام داد.


رابعا: با بررسی تمامی روایات مربوطه در می یابیم که بر اساس برخی اخبار و روایات امام حسین (ع) شیر خورده اند:


قَالَ: وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: حُمِلَ الْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ أُرْضِعَ سَنَتَیْنِ، وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ): «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً».


الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (المتوفی 460هـ)، الأمالی، ص661، ح1370، الناشر : دار الثقافة ، الطبعة : الأولى ، 1414 هـ .


از حضرت صادق آل محمّد علیهم السّلام نقل شده که که فرمودند: امام حسین شش ماهه متولد شد و مدت دو سال شیر خورد.و این است مقصود از قول خداى سبحان که (در سوره: احقاف، آیه ی 15) می فرماید:


«ما به انسان دستور دادیم که به والدین خود نیکوئى کند، مادرش بناراحتى به وى حامله شد و به ناراحتى او را زائید، مدت حمل و شیرخوارگى وى سى ماه بود.»


خلاصه ی پاسخ و جمع بین روایات فوق آن که پیامبر (ص) از حضرت زهراء (س) خواستند تا به امام حسین (ع) شیر ندهند و همچنین شیر حضرت زهراء (س) در هنگام ولادت امام حسین (ع) خشک شده بود و زنی دیگر نیز برای شیر دادن به امام حسین (ع) یافت نشد و نهایتا از باب معجزه و کرامت، پیامبر (ص) با انگشت/زبان مبارک خویش امام حسین (ع) را تغذیه نمودند تا این که پوست و گوشت امام از آن شکل گرفت و از آن پس از طریق شیر نیز تغذیه شدند.در تایید بخش آخر این استدلال و این کیفیت جمع بین روایات می توان به این اخبار نیز اشاره کرد:


فَفَعَلَ ذَلِکَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَةً فَنَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ ص‏.


ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (المتوفى588هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج4، ص50، الناشر: علامة - قم،الطبعة : الأولى، 1379 هـ .


رسول الله (ص) چهل روز و شب چنین کرد و در نتیجه گوشت حسین (ع) از گوشت رسول الله (ص) رویید.


عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَال‏ ... وَ لَمْ یَرْضَعِ الْحُسَیْنُ ع مِنْ أُنْثَى حَتَّى نَبَتَ لَحْمُهُ وَ دَمُهُ مِنْ رِیقِ رَسُولِ اللَّهِ ص‏ ...


الحسینی الاسترآبادی النجفی، السید شرف الدین علی (المتوفى 965هـ)، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص563، تحقیق: حسین استاد ولی، الناشر: مؤسسة النشر الإسلامی‏ - قم، الطبعة الأولی، 1409هـ .


حسین بن زید از پدرانش نقل می کند که ... حسین (ع) از هیچ زنی شیر نخورد تا این که گوشت و خونش از آب دهان رسول الله (ص) شکل گرفت ... (یعنی می توان گفت پس از آن که گوشت و خون امام حسین (ع) با تغذیه از رسول الله (ص) شکل گرفت ایشان از شیر نیز تغذیه کردند)


ب) تغذیه ی امام حسین (ع) از انگشت پیامبر (ص)


این شبهه بیشتر از سوی نواصب و جریانات درون اسلام مطرح می شود و در آن مساله ی تغذیه ی امام حسین (ع) از انگشتان/زبان مبارک پیامبر (ص) را مورد خدشه قرار می دهند.


ما در دو محور کلی (حلی و نقضی) پاسخ می دهیم:


الف) با توجه به این که این مساله از موارد غیر عادی و خرق عادت به حساب می آید بایستی آن را از کرامات و معجزات پیامبر (ص) دانست.اگر قرار بر رد کردن هر موضوع غیر عادی و خارق العاده ای باشد جایی برای قبول معجزات و کرامات باقی نمی ماند و این در حالیست که مساله ی کرامت و معجزه از موارد اتفاقی تمامی مذاهب اسلامی به حساب می آید و در برابر غیر مسلمانان و اسلام ستیزان نیز اصل معجزه با استدلالات مختلفی قابل اثبات و دفاع است.


ب) در مصادر مخالفین شیعه نیز روایات فراوانی نقل شده که از جهت محتوا و مضمون شباهت زیادی به بخش مورد نظر از روایت مورد بحث در این شبهه دارد.به چند نمونه اشاره می کنیم:


حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ عَفَّانَ، ثنا أَبُو یَحْیَى الْحِمَّانِیُّ، ثنا سُفْیَانُ، عَنْ نُعَیْمِ بْنِ أَبِی هِنْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: لَا أَزَالُ أَحَبُّ هَذَا الرَّجُلَ بَعْدَمَا رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَصْنَعُ مَا یَصْنَعُ، رَأَیْتُ الْحَسَنَ فِی حِجْرِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ یُدْخِلُ أَصَابِعَهُ فِی لِحْیَةِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُدْخِلُ لِسَانَهُ فِی فَمَهِ ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ» هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ ".


 [التعلیق - من تلخیص الذهبی] 4791 - صحیح


الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (المتوفى 405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص185، ح4791، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990 م.


محمد بن سیرین از ابوهریره نقل می کند که وی گفت: من این شخص (امام حسن) را پس از آن که دیدم رسول الله با وی چگونه رفتار می کند همواره دوست دارم.دیدم که حسن در آغوش پیامبر (ص) بود و انگشتانش را وارد محاسن پیامبر (ص) می کرد و پیامبر (ص) زبانش را وارد دهان او می کرد و سپس فرمودند: خداوندا، من او را دوست دارم پس تو هم او را دوست بدار.این حدیثی صحیح است و بخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند.
ذهبی: این حدیث صحیح است.


حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِیزِ بْنُ مُسْلِمٍ، حَدَّثَنَا حُصَیْنٌ، عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی الجَعْدِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: عَطِشَ النَّاسُ یَوْمَ الحُدَیْبِیَةِ وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْنَ یَدَیْهِ رِکْوَةٌ فَتَوَضَّأَ، فَجَهِشَ النَّاسُ نَحْوَهُ، فَقَالَ: «مَا لَکُمْ؟» قَالُوا: لَیْسَ عِنْدَنَا مَاءٌ نَتَوَضَّأُ وَلاَ نَشْرَبُ إِلَّا مَا بَیْنَ یَدَیْکَ، فَوَضَعَ یَدَهُ فِی الرِّکْوَةِ، فَجَعَلَ المَاءُ یَثُورُ بَیْنَ أَصَابِعِهِ، کَأَمْثَالِ العُیُونِ، فَشَرِبْنَا وَتَوَضَّأْنَا قُلْتُ: کَمْ کُنْتُمْ؟ قَالَ: لَوْ کُنَّا مِائَةَ أَلْفٍ لَکَفَانَا، کُنَّا خَمْسَ عَشْرَةَ مِائَةً.


البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (المتوفی 256هـ)، صحیح البخاری، ، ج4، ص193، ح3576، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، ناشر: دار طوق النجاة، الطبعة: الأولى، 1422هـ .


جابر بن عبدالله انصاری می گوید: مسلمانان در روز حدیبیه تشنه شدند و مشک کوچکی از آب در مقابل پیامبر (ص) بود که از آن وضو گرفتند و سپس مردم به سمت آن مشک آب پناه آورند.پیامبر (ص) به آنان فرمودند: چه شده است؟ گفتند: ما به جز آبی که در برابر شماست آبی برای وضو گرفتن و آشامیدن نداریم.پیامبر (ص) دستشان را در مشک آب گذاشتند و آب همانند چشمه ها از بین انگشتان ایشان شروع به جوشش کرد و ما از آن نوشیدیم و وضو گرفتیم.سالم بن ابی الجعد (راوی) می گوید به جابر بن عبدالله انصاری گفتم تعداد شما چه قدر بود؟ جابر بن عبدالله انصاری گفت: اگر صد هزار نفر هم می بودیم آن آب برایمان کافی بود.تعداد ما هزار و پانصد نفر بود.


حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنِ الأَعْمَشِ، قَالَ: حَدَّثَنِی سَالِمُ بْنُ أَبِی الجَعْدِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، هَذَا الحَدِیثَ قَالَ: قَدْ رَأَیْتُنِی مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَقَدْ حَضَرَتِ العَصْرُ، وَلَیْسَ مَعَنَا مَاءٌ غَیْرَ فَضْلَةٍ، فَجُعِلَ فِی إِنَاءٍ فَأُتِیَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِهِ، فَأَدْخَلَ یَدَهُ فِیهِ وَفَرَّجَ أَصَابِعَهُ، ثُمَّ قَالَ: «حَیَّ عَلَى أَهْلِ الوُضُوءِ، البَرَکَةُ مِنَ اللَّهِ» فَلَقَدْ رَأَیْتُ المَاءَ یَتَفَجَّرُ مِنْ بَیْنِ أَصَابِعِهِ، فَتَوَضَّأَ النَّاسُ وَشَرِبُوا، فَجَعَلْتُ لاَ آلُو مَا جَعَلْتُ فِی بَطْنِی مِنْهُ، فَعَلِمْتُ أَنَّهُ بَرَکَةٌ. قُلْتُ لِجَابِرٍ: کَمْ کُنْتُمْ یَوْمَئِذٍ؟ قَالَ: أَلْفًا وَأَرْبَعَ مِائَةٍ تَابَعَهُ عَمْرُو بْنُ دِینَارٍ، عَنْ جَابِرٍ، وَقَالَ حُصَیْنٌ، وَعَمْرُو بْنُ مُرَّةَ: عَنْ سَالِمٍ، عَنْ جَابِرٍ: «خَمْسَ عَشْرَةَ مِائَةً» وَتَابَعَهُ سَعِیدُ بْنُ المُسَیِّبِ، عَنْ جَابِرٍ.


البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (المتوفی 256هـ)، صحیح البخاری، ، ج7، ص114، ح5639، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، ناشر: دار طوق النجاة، الطبعة: الأولى، 1422هـ .


جابر بن عبدالله انصاری می گوید همراه پیامبر (ص) بودم و وقت نماز عصر رسید و به جز ته مانده ی آب همراه ما نبود.آن مقدار آب در ظرفی ریخته شد و پیامبر (ص) آن را آورد و دستش را داخل آن قرار داد و انگشتانش را باز کرد و سپس فرمود: برای وضو گرفتن بشتابید.برکت از جانب خداست.جابر بن عبدالله انصاری می گوید دیدم که آب از بین انگشتان پیامبر (ص) می جوشید و مردم وضو گرفتند و آب نوشیدند.من بسیار از آن آب نوشیدم چرا که دانستم آن برکت است.سالم بن ابی الجعد می گوید به جابر گفتم: در آن روز چند نفر بودید؟ جابر پاسخ داد: هزار و چهارصد نفر.عمرو بن دینار از جابر این را نقل کرده و حصین و عمرو بن مره از سالم از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده اند که در آن روز تعداد مردم هزار و پانصد نفر بوده و سعید بن المسیب نیز از جابر چنین نقل کرده است.


حَدَّثَنَا سَیَّارُ بْنُ حَاتِمٍ، حَدَّثَنَا جَعْفَرٌ یَعْنِی ابْنَ سُلَیْمَانَ، حَدَّثَنَا الْجَعْدُ أَبُو عُثْمَانَ، حَدَّثَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الْأَنْصَارِیِّ، قَالَ: شَکَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَیْهِ الْعَطَشَ، قَالَ: فَدَعَا بِعُسٍّ، فَصُبَّ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ مَاءٍ، فَوَضَعَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِیهِ یَدَهُ، وَقَالَ: " اسْقُوا "، فَاسْتَقَى النَّاسُ، قَالَ: فَکُنْتُ أَرَى الْعُیُونَ تَنْبُعُ مِنْ بَیْنِ أَصَابِعِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج23،ص48، ح14697،المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.


جابر بن عبدالله انصاری می گوید یاران رسول خدا (ص) از تشنگی به ایشان شِکوه و گلایه کردند.رسول خدا (ص) ظرف بزرگی طلب کردند و در آن مقداری آب ریختند و دستشان را در آن گذاشتند و فرمودند: بنوشید و مردم  نوشیدند.جابر بن عبدالله انصاری می گوید: می دیدم که آب همچون چشمه از بین انگشتان پیامبر (ص) می جوشید.


وَقَالَ الْقُرْطُبِیُّ قَضِیَّةُ نَبْعِ الْمَاءِ مِنْ بَیْنِ أَصَابِعِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ تَکَرَّرَتْ مِنْهُ فِی عِدَّةِ مَوَاطِنَ فِی مَشَاهِدَ عَظِیمَةٍ وَوَرَدَتْ مِنْ طُرُقٍ کَثِیرَةٍ یُفِیدُ مَجْمُوعُهُا الْعِلْمَ الْقَطْعِیَّ الْمُسْتَفَادَ مِنَ التَّوَاتُرِ الْمَعْنَوِیِّ.


العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (المتوفی 852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج6، ص585،  تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.


قرطبی می گوید قضیه ی جوشش آب از میان انگشتان رسول خدا (ص) در چند جا و در صحنه های بزرگ از پیامبر (ص) تکرار شده و از طُرُق فراوانی که مجموع آ ها موجب علم قطعی از طریق تواتر معنوی است وارد شده است.


کراهت حضرت زهراء (س) از وضع حمل امام حسین (ع)


ادعای اسلام ستیزان و نواصب مبنی بر نفرت حضرت زهراء (س) و اکراه ایشان نسبت به امام حسین (ع) از دروغ ها و تدلیس های آشکار در نقل این روایت می باشد.با دقت در متن این روایت می بینیم که نه تنها هیچ اثری از ادعا و ترجمه ی دروغین اسلام ستیزان نیست بلکه در متن روایات مشابه علت این اکراه بیان شده است و اتفاقا برداشت غلط اسلام ستیزان و نواصب از سوی امام معصوم صریحا رد شده است.


مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا حَمَلَتْ فَاطِمَةُ ع بِالْحُسَیْنِ جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنَّ فَاطِمَةَ ع سَتَلِدُ غُلَاماً تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَلَمَّا حَمَلَتْ فَاطِمَةُ بِالْحُسَیْنِ ع کَرِهَتْ حَمْلَهُ وَ حِینَ وَضَعَتْهُ کَرِهَتْ وَضْعَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمْ تُرَ فِی الدُّنْیَا أُمٌّ تَلِدُ غُلَاماً تَکْرَهُهُ وَ لَکِنَّهَا کَرِهَتْهُ لِمَا عَلِمَتْ أَنَّهُ سَیُقْتَلُ قَالَ وَ فِیهِ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ- وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً.


الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (المتوفى 328 هـ)، الکافی، ج1، ص464، ح3، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: دار الکتب الإسلامیة‏، تهران‏-ایران، الطبعة الرابعة،1407هـ .


امام صادق علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام به حسین آبستن شد، جبرئیل نزد پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله آمد و عرض کرد: همانا فاطمه علیها السلام پسرى به دنیا خواهد آورد که امتت او را بعد از تو می کشند.هنگامی که فاطمه (س) به حسین علیه السلام باردار شد خوشحال نبود و هنگامی که او را به دنیا آورد از به دنیا آوردنش هم خوشحال نبود.سپس امام صادق علیه السلام فرمود: در دنیا مادرى دیده نشده که پسرى به دنیا آورد و خوشحال نباشد.ولى فاطمه خوشحال نبود، زیرا دانست او کشته خواهد شد و این آیه در باره ی او نازل شد «ما انسان را به نیکى نمودن نسبت به پدر و مادرش سفارش نموده‏ایم.مادرش او را به ناخوشى باردار شد و به ناخوشى زایید و باردار بودن او و از شیر گرفتنش سى ماه بود.


حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَخِیهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أَتَى جَبْرَئِیلُ ع إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ أَلَا أُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ لَا حَاجَةَ لِی فِیهِ قَالَ فَانْتَهَضَ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ الثَّانِیَةَ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ لَا حَاجَةَ لِی فِیهِ فَانْعَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ انْقَضَّ إِلَیْهِ الثَّالِثَةَ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ لَا حَاجَةَ لِی فِیهِ فَقَالَ إِنَّ رَبَّکَ جَاعِلٌ الْوَصِیَّةَ فِی عَقِبِهِ فَقَالَ نَعَمْ أَوْ قَالَ ذَلِکَ ثُمَّ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَدَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ ع فَقَالَ لَهَا إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع أَتَانِی فَبَشَّرَنِی بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَقَالَتْ لَا حَاجَةَ لِی فِیهِ فَقَالَ لَهَا إِنَّ رَبِّی جَاعِلٌ الْوَصِیَّةَ فِی عَقِبِهِ فَقَالَتْ نَعَمْ إِذَنْ قَالَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عِنْدَ ذَلِکَ هَذِهِ الْآیَةَ- حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً لِمَوْضِعِ إِعْلَامِ جَبْرَئِیلَ إِیَّاهَا بِقَتْلِهِ فَحَمَلَتْهُ کُرْهاً بِأَنَّهُ مَقْتُولٌ وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً لِأَنَّهُ مَقْتُولٌ.


القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (المتوفى367هـ)، کامل الزیارات، ص56، ح3، تحقیق: عبد الحسین الأمینی، الناشر: دار المرتضویة، الطبعة: الأولى، 1356 ش.


محمّد بن عبد اللَّه از پدرش نقل نموده که گفت: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمودند: جبرئیل علیه السّلام محضر مبارک رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مشرّف شد و عرضه داشت: اى محمّد، سلام بر تو.آیا تو را به فرزندى که امّتت بعد از تو او را مى‏کشند بشارت ندهم؟! حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.امام صادق علیه السّلام فرمودند: جبرئیل به آسمان رفت سپس براى بار دوّم نازل شد و نزد حضرت آمد و به آن جناب همان گفتار اوّلى را عرض نمود.حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.پس جبرئیل به آسمان عروج کرد و بعد براى بار سوّم محضر حضرتش مشرّف شد و همان گفتار را تکرار کرد.حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.جبرئیل عرض کرد: پروردگارت اوصیاء را در نسل او قرار مى‏دهد.حضرت فرمودند: بسیار خوب پذیرفتم.یا پس از آنکه جبرئیل گفتار مزبور را ایراد کرد سپس پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ایستادند و تشریف بردند تا بر حضرت فاطمه علیها السّلام وارد شدند و فرمودند: جبرئیل علیه السّلام نزد من آمد و مرا به فرزندى که پس از من امّتم او را مى‏کشند بشارت داد.حضرت فاطمه علیها السّلام عرض کردند: من را به او نیازى نیست.رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: پروردگارم اوصیاء را در نسل او قرار مى‏دهد.حضرت فاطمه علیها السّلام عرضه داشتند: بسیار خوب پذیرفتم.امام صادق علیه السّلام فرمودند:در این هنگام حق تعالى این آیه را نازل کرد: حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً (زیرا جبرئیل اعلام به کشتن آن فرزند نمود) فحملته کرها (یعنى کراهت داشت از اینکه کشته مى‏شود) و وضعته کرها (زیرا جبرئیل خبر داد که او کشته مى ‏شود)


بنا بر این طبق صریح کلام امام صادق علیه السلام، علت اصلی کراهت و ناخوشی حضرت زهراء (س) ماجرای شهادت مظلومانه ی امام حسین (ع) بوده و البته طبق متن روایت مورد بحث نیز چنین چیزی بر می آید و اساسا از هیچ یک از متون چنین برداشت نمی شود که حضرت زهراء (س) از امام حسین (ع) کراهت داشته اند و چنین برداشتی تنها از ذهن بیمار اسلام ستیزان و نواصب ممکن است!


پاسخ به شبهه ی مربوط به شیر خوردن امام حسین (ع) در روایت مورد بحث در «موسوعة الامام الحسین»


در کتاب «موسوعة الامام الحسین» که تحت اشراف جناب ریشهری و جمعی دیگر از محققین تالیف و تدوین شده چنین آمده است:


إیضاح فی رضاع الإمام علیه السلام


الأحادیث الواردة فی هذا الباب على أقسام أربعة:


1. الأحادیث الدالة على ارتضاع الحسین (ع) من إبهام النبی الأعظم (ص).


2. الأحادیث الدالة على أن النبی (ص) غذى الحسین (ع) من لسانه.


3. الحدیث الدال على مص الحسین (ع) إصبع النبی (ص) بسبب جفاف ثدی أمه فاطمة (ع).


4. الحدیث الدال على ارتواء الحسنین (ع) من لسان النبی (ص) عند إصابة الناس بالجفاف وقلة الماء.


وبإمعان النظر فی هذه الأحادیث نلاحظ إمکانیة الجمع بینها، وذلک بأن نقول:


إن النبی (ص) کان یغذی سبطه وقرة عینه بإصبعه تارة وبلسانه أخرى بسبب جفاف ثدی إبنته فاطمة (ع).مضافا إلى ذلک فإنه (ص) کان یلقم أبناءه لسانه لیرتووا منه، وذلک عند حدوث الجفاف وقلة المیاه، وصدور أمثال هذه الکرامات والمعجزات لیس بعیدا عن النبی (ص) من الناحیة الثبوتیة، وإن کان بحاجة إلى دلیل قاطع فی الجانب الإثباتی.


فإن قیل: إنه مع أهمیة هذا الأمر التاریخی وتوفر الدواعی لنقله لکونه خارقا للعادة، فلماذا نجد طریقه منحصرا بمدرسة أهل البیت (ع)، ولم یرد عن طریق غیرهم، مع أنه لو کان حدث فعلا لنقل فی المصادر التاریخیة والحدیثیة من المذاهب الأخرى؟


قلنا: أولا: إن هذا الأمر یتعلق بموضوع عائلی مختص بأهل البیت (ع)، فمن الطبیعی أن یکون ناقله من أهل البیت؛ فأهل الدار أدرى بما فیها.


وثانیا: إن الکثیر من الحوادث الواقعة فی صدر الإسلام لم تصل إلینا إلا عن طریق أهل البیت (ع)، وعدم نقل الآخرین لها لا یدل على عدم وقوعها فی الخارج.


الری شهری، محمد، موسوعة الإمام الحسین (ع) فی الکتاب والسنة والتاریخ، ج1، ص177و178، الناشر: دار الحدیث، الطبعة:الأولى، 1431 هـ - 2010 م.


توضیح درمورد شیر خوردن امام حسین علیه السلام


احادث وارد شده در این مورد چهار دسته هستند:


1. احادیثی که دال بر آن هستند که امام حسین (ع) از انگشت پیامبر (ص) شیر خورده اند.


2. احادیثی که دال بر آن هستند که پیامبر (ص) امام حسین (ع) را از زبانشان غذا داده اند.


3. احادیثی که دال بر آن هستند که مکیدن انگشت پیامبر (ص) از سوی امام حسین (ع) به دلیل خشک شدن شیر حضرت زهراء (س) بوده است.
4. حدیثی که دال بر آن است که شیر خوردن و سیراب شدن امام حسین (ع) از زبان پیامبر (ص) در هنگام خشکسالی بوده است.


با دقت و تامل در این احادیث می بینیم که امکان جمع بین آن ها وجود دارد و می گوییم:


پیامبر (ص) نوه و نور چشمش را یک مرتبه با انگشتش و مرتبه ی دیگر به دلیل خشک شدن شیر دخترش فاطمه (س) با زبانش غذا می داد.علاوه بر این، پیامبر (ص) فرزندانش را با زبانش تغذیه می نمود تا از او سیراب گردند و این در هنگام خشکسالی بوده است و صدور مانند این کرامات و معجزات از جانب پیامبر (ص) از جهت ثبوتی ممکن است هر چند که از جهت اثباتی نیازمند دلیلی قاطع است.


اگر گفته شود که با توجه به اهمیت این مساله ی تاریخی و فراهم بودن شرایط برای نقلش از آن جهت که مساله ای خارق العاده است پس چرا طریق نقل آن را منحصر در مدرسه ی اهل بیت علیهم السلام می بینیم و این داستان از طریق غیر ایشان نقل نشده است با وجود آن که اگر واقعا چنین چیزی رخ داده بود در مصادر تاریخی و حدیثی مذاهب دیگر نقل شده بود؟


می گوییم:


اولا: این داستان متعلق به یک موضوع خانوادگی مختص به اهل بیت (ع) است و طبیعی است که ناقل آن از اهل بیت باشد همانطور که گفته اند: «اهل الدار ادری بما فیها». (اهل خانه به آن چه در آن است داناترند)


ثانیا: بسیاری از حوادثی که در صدر اسلام رخ داده اند فقط از طریق اهل بیت (ع) به ما رسیده اند و عدم نقل آن از سوی دیگران دال بر عدم وقوعش نیست.


پاسخ شیخ علی آل محسن به شبهات مطرح شده پیرامون روایت مورد بحث


شیخ علی آل محسن، از محققین برجسته ی شیعه، در پاسخ به شبهات مربوط به این روایت می نویسد:


أقول: هذا الحدیث ضعیف السند بالإرسال، فإن الکلینی رحمه الله رواه عن محمد بن یحیى، عن علی بن إسماعیل، عن محمد بن عمرو الزیات، عن رجل من أصحابنا، عن أبی عبد الله علیه السلام.


فهل یُتوقَّع من فقیه حاز رتبة الاجتهاد ألا یلتفت لضعف هذا الحدیث مع وضوح إرساله حتى لصغار طلبة العلم؟!


قال الکاتب: و لست أدری هل کان رسول الله صلى الله علیه و آله یَرُدُّ أمراً بَشَّرَهُ الله به؟ و هل کانت الزهراء سلام الله علیها ترد أمراً قد قضاه الله و أراد تبشیرها به، فتقول (لا حاجة لی به)؟ و هل حملت بالحسین و هی کارهة له، و وضعته و هی کارهة له؟ و هل امتنعت عن إرضاعه حتى کان یُؤْتَى بالنبی [کذا] صلوات الله علیه لیرضعه من إبهامه ما یکفیه الیومین و الثلاثة؟


و أقول: بعد أن تبین ضعف الحدیث فالکلام فیه کله فضول، و لکنا مع ذلک نجیبه على سؤاله الأول بأن الحدیث لا دلالة فیه على أن النبی صلى الله علیه و آله و سلم ردَّ أمراً قضاه الله و قدَّره، و لعل النبی صلى الله علیه و آله و سلم فهم أن الأمر لم یکن حتمیاً، أو أنه صلى الله علیه و آله و سلم أحبَّ أن تتدخل‏ القدرة الإلهیة لمنع ولادة ذلک المولود، أو أراد صلى الله علیه و آله و سلم بیان عظم ألَمِه بما سیجری على الحسین علیه السلام، أو أنه صلى الله علیه و آله و سلم أراد إیضاح أن مولوداً یقتله الناس لا حاجة له فیه، فلما أُخبر بأن الأئمة علیهم السلام سیکونون من ذرّیته رضی، و علم أنه مولود مبارک.


قال المجلسی قدس سره: و الظاهر أن الإرسال و التبشیر من الله و الرسول صلى الله علیه و آله و سلم کانا على وجه التخییر لا الحتم، حتى یکون ردّهما ردّاً على الله.
و کل ما قلناه فی قول النبی صلى الله علیه و آله و سلم یأتی بعینه فی قول الزهراء علیها السلام حرفاً بحرف.


و جواب سؤاله الثانی هو أن سیّدة النساء سلام الله علیها حملت بالحسین علیه السلام و وضعته و هی کارهة ما سیجری علیه من القتل، لا أنها کانت کارهة له سلام الله علیه، فبین الأمرین فرق واضح.


و لعل المراد بأن فاطمة سلام الله علیها حملت بالحسین علیه السلام کرهاً و وضعته کرهاً هو عین ما یصیب النساء من مشقة الحمل و الوضع.


قال ابن کثیر فی تفسیره: حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا أی قاست بسببه فی حال حمله مشقة و تعباً من وحم و غثیان و ثقل و کرب إلى غیر ذلک مما تنال الحوامل من التعب و المشقة، وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا أی بمشقة أیضاً من الطلق و شدَّته.


و أما السبب الذی من أجله لم ترضع فاطمة الزهراء سلام الله علیها ولدها الحسین علیه السلام فهو أمر لم نحط به و لا نعرفه، و لعل هناک حکمة اقتضت ذلک نحن لا نعلم بها، فلیس کل خبر وصل إلینا.


و لعل الحکمة فی ذلک هو أن الله سبحانه أراد أن ینبت لحم الحسین علیه السلام و یشتد عظمه من برکة رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم.


هذا مع أن أهل السنة رووا أن التی أرضعت الحسن أو الحسین علیهما السلام هی أم‏ الفضل، فقد أخرج ابن ماجة و أحمد و الحاکم و غیرهم بأسانیدهم عن قابوس، قال: قالت أم الفضل: یا رسول الله رأیت کأن فی بیتی عضواً من أعضائک. قال: خیراً رأیتِ، تلد فاطمة غلاماً فترضعیه. فولدت حسیناً أو حسناً، فأرضعته بلبن قُثَم ....


و أخرج الحاکم بسنده عن ابن عباس عن أم الفضل رضی الله عنها، قالت: دخل علیَّ رسول الله صلى الله علیه و سلم و أنا أرضع الحسین بن علی بلبن ابنٍ کان یقال له قُثَم. قالت: فتناوله رسول الله صلى الله علیه و سلم، فناولته إیاه فبال علیه، قالت: فأهویتُ بیدی إلیه، فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم: لا تزرمی ابنی. قالت: فرشَّه بالماء.


و أما إعطاء النبی صلى الله علیه و آله و سلم إصبعه للحسین علیه السلام لیرضع منه فإن ذلک- لو سلَّمنا بصحة الحدیث- إنما وقع بنحو الإعجاز و الکرامة للحسین علیه السلام لینبت لحمه من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم، و هذا لا محذور فیه، و لا سیما أن أهل السنة جوَّزوا نبوع الماء من بین أصابع النبی صلى الله علیه و آله و سلم حتى سقى جیشاً یبلغ ألفاً و خمسمائة رجل.


فقد أخرج البخاری فی صحیحه و غیره بسنده عن جابر بن عبد الله رضی الله عنهما، قال: عطش الناس یوم الحدیبیة، و النبی صلى الله علیه و سلم بین یدیه رکوة فتوضأ، فجهش الناس نحوه، فقال: ما لکم؟ قالوا: لیس عندنا ماء نتوضأ و لا نشرب إلا ما بین یدیک. فوضع یده فی الرکوة، فجعل الماء یثور بین أصابعه کأمثال العیون، فشربنا و توضأنا. قلت: کم کنتم؟ قال: لو کنا مائة ألف لکفانا، کنا خمس عشرة مائة.


و أخرج البخاری و مسلم فی صحیحیهما- و اللفظ لمسلم- بسندهما عن أنس بن مالک، أن نبی الله صلى الله علیه و سلم و أصحابه بالزوراء (قال: و الزوراء بالمدینة عند السوق و المسجد فیما ثمة)، دعا بقدح فیه ماء، فوضع کفَّه فیه، فجعل ینبع من بین أصابعه، فتوضأ جمیع أصحابه، قال: قلت: کم کانوا یا أبا حمزة؟ قال: کانوا زهاء الثلاثمائة.


و أخرج البخاری فی صحیحه بسنده عن أنس، أن النبی صلى الله علیه و سلم دعا بإناء من ماء، فأُتِیَ بقدح رَحْرَاح فیه شی‏ء من ماء، فوضع أصابعه فیه، قال أنس: فجعلت أنظر إلى الماء ینبع من بین أصابعه. قال أنس: فحَزَرْتُ مَن توضَّأ ما بین السبعین إلى الثمانین.


و الأحادیث فی ذلک کثیرة جداً رواها أصحاب الصحاح و السنن و المسانید و غیرهم، و لا حاجة لنقلها بعد روایة البخاری و مسلم لها.


بل إن القوم رووا أن الناس أکلوا من بین أصابعه الشریفة، فقد أخرج الطبرانی فی الکبیر و أبو عوانة فی سننه و غیرهما، عن أنس فی حدیث طویل قال: فقال [صلى الله علیه و آله و سلم‏]: اجمعوا ما عندکم، ثمّ قرِّبوه. و جلس مَن معه بالسدة، فقربنا ما کان عندنا من خبز و تمر، فجعلناه على حصیرنا، فدعا فیه بالبرکة، ثمّ قال: أَدخِل علیَّ ثمانیة. فأدخلنا علیه‏ ثمانیة، و جعل کفَّه فوق الطعام و قال: کلوا و سمُّوا الله. فأکلوا من بین أصابعه حتى شبعوا، ثمّ أمرنی أن أُدخِل علیه ثمانیة، و قام الأولون ففعلت، و دخلوا علیه فأکلوا حتى شبعوا ... الحدیث.


فإذا جاز کل ذلک و تکرَّر منه صلى الله علیه و آله و سلم کثیراً و نحن لا نمنعه، فما المحذور فی أن یتفجَّر من بین أصابعه صلى الله علیه و آله و سلم ما یغتذی به ولده الحسین علیه السلام؟


آل محسن، علی، لله وللحقیقة، صص 135-139، الناشر: مشعر، الطبعة: الأولى، 1382 ش.


من (شیخ علی آل محسن) می گویم: این حدیث به دلیل مرسل بودن ضعیف السند است چرا که کلینی رحمه الله آن را از طریق محمد بن یحیی از علی بن اسماعیل از محمد بن عمرو الزیات از اصحابش (افرادی مجهول) از امام صادق نقل کرده است.


آیا از فقیهی که به درجه ی اجتهاد رسیده است انتظار می رود که با توجه به وضوح ضعف این حدیث به دلیل مرسل بودنش حتی برای آن دسته از اهل علم که در جایگاه بالایی نیستند، به چنین روایتی استناد کند؟


نویسنده (فرد وهابی طرح کننده ی شبهه) می گوید: من نمی دانم که رسول خدا (ص) آیا امری که خداوند او را به آن بشارت داده رد می کند؟ و آیا زهراء سلام الله علیها امری که قضای الهی است و خداوند اراده ی بشارت دادن به آن را کرده رد می کند و می گوید من نیازی به آن ندارم؟ و آیا حضرت زهراء (س) در حالی به حسین (ع) باردار شد و در حالی او را به دنیا آورد که از او کراهت داشت؟ و آیا از شیر دادن به او خودداری کرد تا آن که پیامبر (ص) آمد تا با انگشتش به حسین (ع) شیر بدهد تا دو یا سه روز برای او کافی باشد؟


من (شیخ علی آل محسن) می گویم: پس از آن که مشخص شد این حدیث ضعیف است سخن گفتن در مورد آن کاری اضافه است اما با این وجود به سوال اول شبهه کننده پاسخ می دهیم که حدیث دلالتی بر این ندارد که پیامبر (ص) امری را که قضا و قدر الهی است رد کرده باشد و چه بسا پیامبر (ص) از داستان آن طور فهمیده اند که وقوع این امر حتمی نبوده است و یا آن که دوست داشته اند در قدرت الهی به منظور منع ولادت آن فرزند ورود کنند یا آن که خواسته اند بزرگی درد و رنج خویش از آن چه بر حسین (ع) خواهد گذشت را بیان کنند یا آن که خواسته اند این مساله را واضح سازند که ایشان به فرزندی که مردم او را به شهادت می رسانند نیازی ندارند و هنگامی که به ایشان خبر دادند که ائمه علیهم السلام از ذریه ی حسین (ع) خواهند بود رضایت دادند و دانستند که این فرزند مولودی مبارک است.


علامه مجلسی (رض) می گوید: ظاهر آن است که ارسال و تبشیر از جانب خداوند و پیامبر (ص) به منزله ی آن است که ایشان مخیر بوده اند و حتمی در کار نبوده است تا بگوییم رد آن رد بر خداوند است.


و همه ی آن چه در مورد این کلام پیامبر (ص) گفتیم عینا در مورد حضرت زهراء (س) نیزصادق است.


و پاسخ به سوال دوم وی آن است که سرور زنان حضرت زهراء (س) در حالی به امام حسین (ع) باردار شد و در حالی ایشان را به دنیا آورد که از آن چه در ماجرای شهادت ایشان بر وی خواهد گذشت کراهت داشت نه این که حضرت زهراء (س) از امام حسین (ع) کراهت داشته باشد و تفاوت بین این دو مساله واضح است و شاید منظور مشقت و سختی بارداری و وضع حمل کردن است.


ابن کثیر در تفسیرش می گوید: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا» یعنی این که مادر به دلیل باردار شدن به فرزند دچار مشقت و سختی و خستگی از جهت وحم (ویار زنان باردار) و حالت تهوع و سنگینی و غم و اندوه و سایر مواردی که زنان باردار بدان دچار می شوند می گردد و «وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا» نیز یعنی مشقت و درد و شدت وضع حمل.


اما دلیلی که به خاطر آن حضرت زهراء (س) به فرزندش حسین (ع) شیر نداد مساله ای است که ما نسبت به آن احاطه و آگاهی و معرفت کامل نداریم و شاید حکمتی اقتضا کرده که چنین باشد و ما از آن آگاه نیستیم چرا که تمامی اخبار و روایات به ما نرسیده است.


و شاید حکمت این مساله آن باشد که خداوند خواسته است گوشت حسین (ع) و استخوانش از برکت وجودی رسول الله (ص) بروید و قوت بگیرد.


با این وجود اهل سنت روایت کرده اند که حسن یا حسین از ام الفضل شیر خوردند و ابن ماجه و احمد بن حنبل و حاکم و دیگران با سندشان از قابوس نقل کرده اند که می گوید ام الفضل گفت: ای رسول خدا، در خواب دیدم که گویی تکه ای از اعضای بدن شما در خانه ی من است.پیامبر (ص) فرمودند: چه خوب خوابی دیدی.فاطمه فرزندی را به دنیا می آورد و تو به آن شیر می دهی.فاطمه حسن یا حسین را به دنیا آورد و ام الفضل در دوران شیرخوارگی قُثَم (فرزندش) او را شیر داد.


حاکم با سندش از ابن عباس از ام الفضل نقل کرده است که می گوید: رسول خدا (ص) بر من وارد شد در حالی که من حسین بن علی را با شیری که به قُثَم می دادم غذا می دادم.ام الفضل می گوید: رسول خدا (ص) حسین را از من گرفت و من او را به ایشان دادم و حسین بر روی رسول خدا (ص) ادرار کرد.من دستم را به سوی او بردم و رسول خدا (ص) فرمودند: کاری به فرزندم نداشته باش و سپس رسول خدا (ص) با آب حسین را شست.


و اما در این مورد که پیامبر (ص) انگشتش را به حسین (ع) می داد تا از آن شیر بخورد - اگر صحت حدیث را بپذیریم - چنین چیزی از باب اعجاز و کرامت برای حسین (ع) رخ داده است تا گوشت او از گوشت رسول الله (ص) بروید و چنین چیزی مانعی ندارد به خصوص آن که اهل سنت در احادیثشان جوشیدن و جاری شدن آب از بین انگشتان پیامبر (ص) تا جایی که لشکری هزار و پانصد نفره از آن بنوشند را آورده اند.


بخاری در صحیحش و دیگران از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده اند که وی می گوید: مردم در روز حدیبیه تشنه شدند و در مقابل پیامبر (ص) مشکی کوچک بود که وضو گرفتند و مردم به سمت آن مشک کوچک آمدند.پیامبر (ص) خطاب به آنان فرمودند: چه شده است؟ گفتند: به جز این آب که در مقابل شماست آبی نداریم تا وضو بگیریم و بنوشیم.پیامبر (ص) دستشان را در ظرف گذاشتند و آب از بین انگشتانشان همچون چشمه ها می جوشید و ما از آن آب نوشیدیم و وضو گرفتیم.راوی می گوید گفتم چند نفر بودید؟ جابر می گوید: اگر صد هزار نفر هم می بودیم آن آب کفاف ما را می داد.در آن روز هزار و پانصد نفر بودیم.


بخاری و مسلم در صحیحشان با سندشان از انس بن مالک نقل کرده اند - و این متن از روایت مسلم است - که پیامبر (ص) و اصحابش در زوراء (زوراء در شهر مدینه پیش بازار و مسجد است) بودند و پیامبر (ص) ظرفی که در آن آب بود را طلب کردند و دستشان را در آن گذاشتند و آب از بین انگشتان ایشان می جوشید و تمامی اصحاب ایشان وضو گرفتند.راوی می گوید پرسیدم چند نفر بودند؟ انس بن مالک می گوید: حدود سیصد نفر بودند.


بخاری در صحیحش از انس بن مالک نقل کرده است که پیامبر (ص) یک ظرف آب طلب کردند و ظرفی بزرگ برای ایشان آوردند که مقداری آب در آن بود.ایشان انگشتانش را در آن گذاشتند.انس می گوید: می دیدم که آب از بین انگشتان پیامبر (ص) می جوشد.حدود هفتاد تا هشتاد نفر از آن آب وضو گرفتند.


احادیث در این زمینه فراوان است و اصحاب صحاح و کتب سنن و مسانید و غیر از آنان نقل کرده اند و نیازی به نقل آن ها بعد از نقل روایت بخاری و مسلم نیست.


بلکه اهل سنت نقل کرده اند که مردم از بین انگشتان شریف پیامبر (ص) غذا خورده اند.طبرانی در المعجم الکبیر و ابوعوانه در کتاب سنن خویش و دیگران از انس در حدیثی طولانی  نقل کرده اند که پیامبر (ص) فرمودند: هر آن چه در نزدتان است را جمع کنید و سپس آن را نزدیک بیاورید و هرکس در آن جا بود همراه ایشان در جایگاه نشست.ما هر آن چه از نان و خرما داشتیم بردیم و آن را روی حصیرمان گذاشتیم.پیامبر (ص) برای آن دعای برکت کرد و سپس فرمود: هشت نفر را پیش من بیاور.هشت نفر را پیش ایشان بردیم و پیامبر (ص) دستشان را بالای غذا گذاشتند و فرمودند: بخورید و نام خداوند را ببرید.آن هشت نفر  از بین انگشتان پیامبر (ص) خوردند تا سیر شدند.سپس رسول خدا (ص) به من امر کردند تا هشت نفر دیگر را پیش ایشان ببرم.هشت نفر اول بلند شدند و من هشت نفر دیگر را پیش ایشان بردم و آن ها هم غذا خوردند تا این که سیر شدند ... (ادامه ی حدیث)


پس اگر وقوع همه ی این اتفاقات جایز باشد و بسیار از سوی پیامبر (ص) تکرار شده باشد و ما نیز مخالف آن نیستیم، پس چه اشکالی دارد که از بین انگشتان ایشان چیزی که فرزندش حسین (ع) با آن تغذیه می شود بجوشد؟


نتیجه


با توجه به تمامی مطالب طرح شده در این یادداشت:


الف) ادعای غیر معقول بودن به دنیا آمدن فرزند به صورت شش ماهه باطل است.


ب) ادعای شیر نخوردن امام حسین (ع) از هیچ زنی صحیح نیست و با کنار هم قرار دادن تمامی روایات و جمع بین آن ها متوجه می شویم که شیر نخوردن امام حسین (ع) از هیچ زنی تا حدی بوده که گوشت و خون ایشان از رسول الله (ص) و آن هم از طریق کرامت و معجزه ی رسول الله (ص) شکل بگیرد و این امر نیز دستور رسول خدا (ص) بوده و بر اساس برخی از روایات امام حسین (ع) شیر نیز خورده اند. (وجه جمع تمامی روایات مورد بحث قرار گرفت)


ج) در هیچ یک از متون اثری از کراهت حضرت زهراء (س) نسبت به امام حسین (ع) نیست بلکه روایات حاکی از کراهت حضرت زهراء (س) نسبت به شهادت امام حسین (ع) و اندوه ایشان از این مساله می باشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter