حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

ابن عربی (صوفی گمراه) و کافر دانستن حضرت ابوطالب (رض)

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۱۳ ب.ظ

ابن عربی (صوفی گمراه) و کافر دانستن حضرت ابوطالب (رض)


ابن عربی یکی از مشهورترین و در عین حال گمراه ترین صوفیانی است که متاسفانه در بین گروهی از شیعیان با القابی عجیب و غریب مدح می شود و او را می ستایند.


شکی نیست که هر انسانی با هر عقیده ای ممکن است در بین سخنانش استدلالات و عبارات جالب توجه و زیبا و صحیحی وجود داشته باشد اما مشکل اصلی وقتی شروع می شود که عده ای فردی گمراه چون ابن عربی را به عنوان مقتدا و رهبر و یک عارف واصل و عارف بالله و حتی در برخی موارد یک شیعه ی امامی و خالص که تقیه می کرده است!!! به حساب آورده و سخنان وی را سخنانی محوری و اصیل بر می شمارند و در مقابل سخنان گمراه کننده و مخالف با قرآن و مخالف با مکتب اهل بیت علیهم السلام از سوی وی یا سکوت می کنند و یا توجیه هایی بسیار سست می آورند.


در این مطلب به یکی از عقاید انحرافی ابن عربی صوفی که در تقابل کامل با مکتب اهل بیت علیهم السلام قرار دارد اشاره می کنیم.


وی در «فصوص الحکم» به صورت کاملا صریح و واضح حضرت ابوطالب (رض) را کافر می خواند:


فلما رأت الرسل ذلک و أنه لا یؤمن إلا من أنار اللَّه قلبه بنور الإیمان: و متى لم ینظر الشخص بذلک النور المسمى إیماناً فلا ینفع فی حقه الأمر المعجز. فقصرت الهمم عن طلب الأمور المعجزة لما لم یعم أثرها فی الناظرین و لا فی قلوبهم کما قال فی حق أکمل الرسل و أعلم الخلق و أصدقهم فی الحال «إِنَّکَ‏ لا تَهْدِی‏مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ».و لو کان للهمة أثر و لا بد، لم یکن أحد أکمل من رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم و لا أعلى و لا أقوى همة منه، و ما أثَّرتْ فی إسلام أبی طالب عمِّه، و فیه نزلت الآیة التی ذکرناها.


ابن عربی الأندلسی، محی الدین محمد بن علی بن محمد (المتوفى 558 هـ)، فصوص الحکم، ص130، الناشر: دار الکتاب العربی.


چون رسولان این را دیدند که جز کسی که خداوند دلش را به نور ایمان تابناک کرده است ایمان نمی آورد، و تا هنگامی که شخص به آن نور که ایمان دارد ننگرد، معجزه درباره اش سودمند نیست؛ لذا همت ها از درخواست امور معجزه قصور ورزید، چون اثر آن در ناظران فراگیر نیست.و نه در دل هایشان.چنان که خداوند درباره ی کامل ترین رسولان و داناترین خلق، و راست گفتارترینشان در حال فرمود: «انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء = تو هر که را بخواهی هدایت نمی کنی، بلکه خدا هر که را خواهد هدایت کند - 56/قصص».


اگر همت را اثری بود - که ناگزیر هست - هیچ کس از رسول خدا، صلی الله علیه و سلم، کامل تر و بالاتر و قوی همت تر نبود، و حال آن که در اسلام عمویش ابوطالب اثری بر جای نگذارد و آیه ای که بیان داشتیم درباره ی او نازل گشت ..... (ترجمه ی محمد خواجوی)


جناب حسن زاده ی آملی که خود از ارادتمندان به ابن عربی صوفی می باشند، در حاشیه ای بر این کلام ابن عربی می نویسند:


شیخ در این مطلب از عقیده رایج در اهل سنت تبعیت نموده که ناشى از جعلیات و تبلیغات بنى امیه است و از جمله در شأن نزول این آیه. در حالى که افعال و اقوال و اشعار و فداکارى‏هاى فوق تصور حضرت ابو طالب گواه صادقى است بر اینکه آن بزرگوار از ابتدا به اسلام و نبوت پیامبر ایمان آورده بود ولى براى حمایت بهتر از پیامبر از اظهار علنى آن خوددارى نمود و ائمه (ع) نیز بر این مطلب تصریح دارند و ایمان آن بزرگوار را در بالاترین درجات مى‏دانند، در این مورد به کتاب ایمان ابو طالب ترجمه بخشى از الغدیر علامه امینى و سیرة المصطفى نوشته هاشم معروف حسنى رجوع شود.


آملی، حسن حسن زاده، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص325 (حاشیه)، ناشر: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، نوبت چاپ: اول، 1378 خورشیدی.


جناب سید جلال الدین آشتیانی که ایشان نیز از ارادتمندان به آثار ابن عربی می باشند نیز از آن جا که از این کلام ابن عربی صوفی، کفر حضرت ابوطالب (رض) را برداشت کرده اند، در حاشیه ی شرح قیصری بر فصوص الحکم به مخالفت با چنین اعتقادی پرداخته و در این زمینه توضیحاتی از دید مکتب اهل بیت علیهم السلام داده اند که متن آن را در اینجا نقل می کنیم:


و قد أطبق الإمامیة، أنار اللَّه برهانهم، تبعاً للکشف التام المحمدی المنقول عن ناحیة العترة، علیهم السلام، على إسلام أبى طالب، علیه منا السلام. و وافقهم جم غفیر من المعتزلة و غیرهم على هذه المسألة. و الدلیل على ذلک أن باب مدینة الأعظم من هذا العلم، أی المکاشفة، على بن أبی طالب، کثیراً ما یفتخر بأبیه و یفخمه. و فی أشعار الجاهلیة المنسوبة إلى أبى طالب، علیه السلام:


و لقد علمت بأن دین محمد/من خیر أدیان البریّة دیناً


و سبب اشتهار کفر أبى طالب، العیاذ باللَّه، و الاستناد بالآیة التی ذکرها الشیخ، إنما هو عداوة أبناء الأمیة، علیهم اللعنة و العذاب، لعلى و آله، سلام اللَّه علیهم. و جعل الروایات و وضع الأحادیث بإزاء الدراهم و الدنانیر فی ذم على، علیه السلام، و مدح الخلفاء، قد انجر إلى وضع الأحادیث فی کفر عم النبی و والد على، علیهم السلام. و أما عدم تأثیر همة النبی «ص» و دعائه لهدایة الناس، غیر صحیح على الإطلاق. لأن النفوس بحسب الذات و الطیفة مختلفة، و النفوس الشفیة التی لا یؤثر همة الرسول و دعائه، علیهم السلام، لهدایتهم، ترجع إلى أمر ذاتى و شقاوة جوهریة بحیث لا یؤثر فیهم الرحمة الامتنانیة و الألطاف الخاصة الإلهیة. و هذه النفوس‏ بحسب الفطرة ناریة جهنمیة لا تقبلون هدایة الحق، فضلًا عن هدایة النبی. و عن بعض ساداتنا، علیهم السلام: «قد أسلم أبو طالب بحساب الجُمَل عقد الأنامل.» و أما المتصلبون فی إثبات کفر عم النبی، صلوات اللَّه علیه، یزعمون أنه یعود عاره إلى على، علیه السلام. و نحن نشک فی الشمس و لا نشک فی إیمان عم النبی الأکرم. و دلیلنا إطباق الإمامیة على إیمان والد الأئمة الطاهرین، و إجماع آل البیت و العترة، علیهم السلام، على إیمانه باللَّه و رسوله، و تخطئهتم المنکرین لإیمان ابن عبد المطلب.


و أما معنى الآیة الکریمة- لو وردت فی شأن عم رسول اللَّه «ص»- أی، لمّا لم تکن للهمة أثر، ما أثرت همته، صلى اللَّه علیه و آله و سلم، فی إسلام أبى طالب، علیه السلام، بل إسلامه من اللَّه، لکمال خلوصه و محبته لولده العزیز، کما قال اللَّه: «إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ.» یعنى، إسلامه مِنّى، لا منک. فمراده لیس أن همته ما أثرت فی إسلامه و بقی کافراً! العیاذ باللَّه. هکذا ینبغی أن یفهم الآیة المبارکة.


القیصری، داود بن محمود (المتوفى 751 هـ)، شرح فصوص الحکم للقیصری، ص808و809، تحقیق وتصحیح: السید جلال الدین الآشتیانی، الناشر: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى‏، 1375 ش.


(به منظور جلوگیری از اطاله ی کلام از ترجمه ی متن فوق خودداری می کنیم)


جناب محسن بیدار فر - محقق و مصحح شرح ابن ترکة بر فصوص الحکم - نیز از این عبارت ابن عربی صوفی، کفر حضرت ابوطالب (رض) را برداشت کرده اند و از این رو در حاشیه توضیحاتی داده اند که آن را عینا نقل می کنیم:


لا یشک محقق منصف نظر فی سیرة أبی طالب و أقواله و أشعاره و حمایته عن الإسلام و الرسول الأکرم صلّى اللّه علیه و آله فی کونه مؤمنا بالنبی صلّى اللّه علیه و آله، و أما ما أورده ابن العربی فمن الأحادیث الموضوعة التی دسّها علماء بنی امیة لما لم تتمکنوا- مع استفراغ وسعهم- من إخفاء فضائل ابنه مولى الموحّدین و أمیر المؤمنین علیه السّلام- إذ کانت طبقت الآفاق و ملأت مشارق الأرض و مغاربها- فلما رأوا أنفسهم عاجزین من إستار الشمس المضی‏ء فی رابعة النهار عمدوا إلى أبیه أبی طالب و نفوا إسلامه بوضع أمثال هذه الأباطیل و نشرها، و لم یقنعوا بذلک حتى ألحقوا به والدی النبی الأکرم و نسبوهما إلى الکفر لیکون الکلام فی کفر أبی طالب مأنوسا غیر بعید عن الأذهان، و قد فصّل العلامة الأمینی- قده- البحث فی ذلک و أجاد فی کتابه القیّم الغدیر (8/ 11- 45) کما صنّف غیره من المثقفین أیضا کتبا مفردة- مثل کتاب الحجة على الذاهب إلى تکفیر أبی طالب تألیف شمس الدین فخار بن معد الموسوی من المتقدمین و کتاب شیخ الأبطح أبو طالب و کتاب أبو طالب مؤمن قریش مما ألفه محققین من المتأخرین و غیرها مما ذکر فی تراجم أحوال العلماء- فأبانوا عن صریح الحقّ و أذهبوا بأمثال هذه الأباطیل، کما صنف الإمام المحدث جلال الدین السیوطی عدة رسائل فی النقض على من اعتقد أن أبوی الرسول الأکرم صلّى اللّه علیه و آله کانا کافرین و أنهما فی النار، فجزاهم اللّه عن الإسلام و المسلمین خیر الجزاء.


ابن ترکة، صائن الدین علی بن محمد (المتوفى 835 هـ)، شرح فصوص الحکم لابن ترکة، ج1، ص542، تحقیق وتصحیح: محسن بیدارفر، الناشر: انتشارات بیدار، 1378 ش.


(به منظور جلوگیری از اطاله ی کلام از ترجمه ی متن فوق خودداری می کنیم)


علاء الدین المهائمی نیز در شرح خود بر فصوص، این عبارات را ناظر به دیدگاه ابن عربی مبنی بر کفر حضرت ابوطالب (رض) (العیاذ بالله) می داند:


(و ما أثرت) همته (فی إسلام) أحب الناس إلیه، و أمنهم علیه فی التربیة و الحمایة (أبی طالب عمه) من الأبوین بخلاف حمزة و العباس، فإنهما عماه من الأب، (و فیه) لا فی غیره، کما زعمت الشیعة القائلون بإیمان أبی طالب، (نزلت الآیة التی ذکرناها) على الخصوص، و آیات أخر على العموم‏.....


المهائمی، علاء الدین علی بن أحمد (المتوفى 835 هـ)، خصوص النعم فى شرح فصوص الحکم‏، ص373، تحقیق وتصحیح: أحمد فرید المزیدی، الناشر: دار الکتب العلمیة، 1428 هـ .


در شرح خوارزمی نیز آمده است:


چنانچه در حق اکمل رسل و به همت اقوى و اعلى از واقفان مراصد سبل، اعنى حضرت خواجه علیه السلام فرمود: إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ، پس با وجود آنکه هیچ احدى در کمال همّت و علو نهمت در پایه حضرت رسالت نبود در اسلام ابو طالب همت او تأثیرى نکرد و آیت مذکوره در شان او نازل شد .....


خوارزمی، تاج الدین حسین (متوفای 838 هـ)، شرح فصوص الحکم، ص646، تحقیق و تصحیح: حسن زاده آملی، ناشر: بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم)، 1379 ش.


ابن عربی صوفی در جایی از کتاب دیگرش موسوم به «الفتوحات المکیة» می نویسد:


فمن راعى أن الغسل عبادة یعود ما فیها من الثواب على المغسول قال لا یغسل المشرک و من رأى أن غسل المیت تنظیف قال یغسل المشرک‏ و أمر النبی صلى اللَّه علیه و سلم بغسل عمه أبی طالب‏ و هو مشرک‏ .....


ابن عربی الأندلسی، محی الدین محمد بن علی بن محمد (المتوفى 558 هـ)، الفتوحات المکیة، ج1، ص521، الناشر: دار صادر.


کسانی که معتقدندغسل عبادت است و در اثر انجام آن، ثواب به فرد غسل شونده می رسید معتقدند که غسل دادن مشرک جایز نیست و کسانی که معتقدند غسل دادن میت در حکم تنظیف است بر این باورند که غسل دان مشرک جایز است و پیامبر (ص) به غسل دادن عمویش ابوطالب دستور داد در حالی که وی مشرک بود .....


همچنین ابن عربی صوفی در جایی دیگر از «الفتوحات المکیة» در مطلبی به صورت غیر مستقیم - که البته دلالتش واضح است - حضرت ابوطالب (رض) را کافر می داند:


و القرابة قرابتان قرابة الدین و قرابة الطین فمن جمع بین القرابتین فهو أولى بالصلة و إن انفرد أحدهما بالدین و الآخر بالطین فتقدم قرابة الدین على قرابة الطین کما فعل الحق تعالى فی المیراث فورث قرابة الدم و لم یورث قرابة الطین إذا اختلفا فی الدین فکان الواحد مؤمنا بالله وحده و الأخ الآخر کافر بأحدیة اللَّه و مات أحد الأخوین لم یجعل له نصیبا فی میراثه فقال لا یتوارث أهل ملتین و قد ذهب عقیل دون علی بن أبی طالب بمال أبیه لما مات أبو طالب عم رسول اللَّه ص‏ .....


ابن عربی الأندلسی، محی الدین محمد بن علی بن محمد (المتوفى 558 هـ)، الفتوحات المکیة، ج3، ص532، الناشر: دار صادر.


قرابت و نزدیکی بر دو نوع است.نزدیکی دینی و نزدیکی از جهت طین و گِل.پس هر کسی که بین این دو نوع قرابت جمع کند سزاوارتر است به صله و اگر یکی قرابت دین و دیگری قرابت طین داشت، آن شخصی که قرابت دین دارد مقدم می شود همانطور که خداوند در مود میراث چنین کرده است و قرابت خونی ارث می برد اما قرابت در طین و گِل اگر دو نفر از جهت دین اختلاف داشته باشند و یکی به خداوند ایمان داشته باشد و برادر دیگر کافر باشد و یکی از برادران از دنیا برود، از او ارث نمی برد.بنا بر این خداوند فرموده است که اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی برند و هنگامی که ابوطالب عموی پیامبر (ص) از دنیا رفت عقیل از ابوطالب ارث برد اما علی نه .....


ملاحظه می فرمایید که دلالت این کلام ابن عربی صوفی نیز واضح است و منظور وی آن است که چون العیاذ بالله حضرت ابوطالب (رض) کافر از دنیا رفت، امیرالمومنین علیه السلام از ایشان ارث نبرده اند!


نکته ی دیگری که لازم است به آن اشاره شود این است که بر اساس کلام ابن عربی صوفی، مسلمان از کافر ارث نمی برد (چون امیرالمومنین علیه السلام به زعم ابن عربی از حضرت ابوطالب (رض) ارث نبرد) و این نشان می دهد که ابن عربی صوفی پایبند به فقه اهل سنت می باشد و نه فقه شیعه ی امامیه چرا که بر اساس فقه امامیه، مسلمان از کافر ارث می برد اما بر اساس فقه اهل سنت، اختلاف در دین و آیین موجب عدم ارث بردن می شود و این نیز مهر تایید دیگری است بر این که ابن عربی صوفی، یک سُنّی متعصب است که هم در فقه و هم در عقیده هیچ قرابتی با مکتب اهل بیت علیهم السلام ندارد.

نظرات  (۱۰)

سلام استاد دوتا سوال دارم ؛ اول اینکه نظر شما درمورد جناب حسن زاده آملی شارح فصوص ابن عربی چیه ایا انحراف عقیدتی داشتن یا نه؟ و سوال دوم اینکه لطف نموده لینک دانلود فتوحات چاپ دارصادر رو بدید چون خیلی دنبالش گشتم.. ممنون و تشکر
پاسخ:
وعلیکم السلام

پاسخ به سوال اول: بنده نسبت به روش و منهج عقیدتی جناب حسن زاده ی آملی نقد جدی دارم همانطور که برخی از علمای اعلام و محققین (همچون آیت الله العظمی صافی) نقد جدی دارند.

پاسخ به سوال دوم:





موفق باشید
خیلی ممنون میشم نقدهای بی نظیرتون رو در وبلاگ شروع کنید.. 
پاسخ:
ان شاء الله به امید خدا.

البته ما ادعای بی نظیر بودن نقدهامون رو نداریم و این نظر لطف شما دوست گرامیست.

موفق باشید.
لطف نموده مطالبی را هم از عقیده وحدت وجود و کفر آن از کتاب ابن عربی و غیره قرار بدید. سپاس فراوان
پاسخ:
ان شاء الله در آینده شاید وارد این بحث شویم.
استاد این درسته که ابن عربی متوکل لعنة الله را از اولیای خدا میدانست؟؟
اگر میشه نص کلامشو با ترجمه بیارید. ممنون
پاسخ:
وعلیکم السلام

بله ابن عربی صوفی در فتوحات صراحتا متوکل رو جزو اقطاب دونسته:

 [الأقطاب‏]
فمنهم رضی اللَّه عنهم الأقطاب و هم الجامعون للأحوال و المقامات بالأصالة أو بالنیابة کما ذکرنا و قد یتوسعون فی هذا الإطلاق فیسمون قطبا کل من دار علیه مقام ما من المقامات و انفرد به فی زمانه على أبناء جنسه و قد یسمى رجل البلد قطب ذلک البلد و شیخ الجماعة قطب تلک الجماعة و لکن الأقطاب المصطلح على أن یکون لهم هذا الاسم مطلقا من غیر إضافة لا یکون منهم فی الزمان إلا واحد و هو الغوث أیضا و هو من المقربین و هو سید الجماعة فی زمانه و منهم من یکون ظاهر الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمر بن عبد العزیز و المتوکل و منهم من له الخلافة الباطنة خاصة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر. (الفتوحات المکیة ت عثمان یحیی ج11 ص275)_از چاپ 4جلدی: ج2 ص6)

حتی برخی از شارحان آثار ابن عربی و مدافعان او هم اعتراف کردن که ابن عربی برخی از اشرار رو قطب میدونسته مثلا جناب آشتیانی که خودشون از ارادتمندان ابن عربی هستن در مقدمه ی شرح قیصری بسیاری از مطاعن ابن عربی صوفی رو صراحتا نقل و تایید میکنن از جمله قطب دونستن برخی از اشرار.همچنین علامه طباطبایی هم از این که ابن عربی متوکل عباسی رو جزو اقطاب میدونسته انتقاد کرده.(در کتاب روح مجرد نقل شده این مساله)

برخی از مدافعان ابن عربی توجیهاتی برای این مورد آورده اند که حقا و حقیقتا بسیار غیر علمی و مخالف ظاهر کلام ابن عربی و سست هست.

سلام علیکم آقای شرفی
از زحمات جنابعالی تشکر ویژه ای دارم
یک مطلبی که هست اینه که خب اشخاصی مثل حضرت امام راحل ـ رضوان الله علیه ـ ، آیت الله قاضی ره و ... به ابن عربی نگاه مثبتی دارند
به نظرم خوبه که یک بخشی هم بعنوان دفاع از رهبری و امام و همچنین برخی شبهات ضد انقلاب که شبهات اساسی ای است بپردازید تا مستفیض بشیم
و یا حد اقل شبهات پیرامون عرفان حضرت امام ره رو جواب بدید تا ما جواب رو بدونیم

پاسخ:
وعلیکم السلام

ان شاء الله در صورت فرصت در آینده به این مطالب خواهیم پرداخت.

ممنونم 

بله همانطور که مستحضرید شبکه فدک متعلق به یاسر الحبیب برنامه های متعددی رو به شبهه افکنی و تخریب حضرت امام ره اختصاص داد و این برای ما که جواب به این شبهات رو مطلع نیستیم سخته

همین طور تاکید رهبری معظم بر حقانیت عرفان مولوی و مرحوم آقای قاضی ره رو باید فلسفه شو بدونیم گرچه مطمئنیم ایشان قطعا تمام آنچه تایید می کنند رو قبول ندارند بلکه ممکن است نقد هایی هم باشد که روشن شدن این مطالب دست حضرت عالی که پژوهشگرید رو می بوسه

خواهشمندیم هرچه سریع تر این مطالب رو روشن کنید تا شاهد شبهه افکنی های پی در پی جریانات شیعه انگلیسی و ضد انقلاب و متحجرین و ... نباشیم

اجر شما با حضرت زهرا سلام الله علیها

پاسخ:
خواهش میکنم.ان شاء الله.
۰۶ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۳۰ پارسا عبدی

عجب...

عموجان!

یعنی امام خمینی و حضرت امام خامنه ای و علامه طباطبایی و آیت الله قاضی و ملای سبزواری و ملاصدرا و علامه کبیر حسن زاده آملی و آیت الله العظمی آملی و شهید مطهری و و و و.... همه منحزف بودند و شما یه مشت روضه خون قمه زن مجاهد فی سبیل القیمه النذری ،  ذر صراط المستقیم تشریف دارید؟!

:)))))))9

ههههه

باشه!

بوس بوس!

والسلام علی من اتبع الهدی!

پاسخ:
الان این پاسخ علمی شما به این سخن ابن عربی هست؟!

سلام؛کارتون در نقد وهابیت و اثبات تشیع ستودنی و در رد عرفان غلط است. در این که ابن ابن عربی انحرافات کوچک داشته شکی نیست اما مسائل کلی ابن عربی مانند وحدت وجود کاملا صحیح است. و مورد تایید حضرت امام خمینی ره بوده. چشم باز کنید و ببینید که شبکه موسوم به اهل بیت جیره خوار انگلیس حسن الهیاری بیسواد به حضرت امام خمینی ره .توهین میکند چون به وحدت وجود باور داد.

آیت‌الله العظمی جوادی آملی در تفسیر سوره اخلاص عقلا وحدت وجود را اثبات می‌کند.

احتمالا در پاسخ به این کامنت خواهید گفت به مطلب پاسخ ندادم.  بله این یک انحراف بسیار بسیار بسیار بسیار کوچک از ابن عربی می‌باشد اما کلیات آرا ابن عربی صحیح است و یک استثنا چیزی را عوض نمی کند.

اگر از شیعه انگلیسی هستید(که به دلیل ارادتتون به حضرت امام خمینی و حضرت امام خامنه‌ای گمان نمی کنم اهل این فرقه باشید) که هیچی

لکن اگر یک جوان انقلابی هستید و ماموم حضرت امام می‌باشد این بیت زیبای ایشان را هم تایید کنید

انموذج جمالی و اسطوره جلال

دریای بی کرانه و عالم همه سراب

چرا کامنت من منتشر نمیشه؟؟

 

پاسخ:
منتشر شده است.

سلام مجدد بابت لحن تند در کامنت قبلی عذر میخواهم مایلم با توجه به اینکه آیت الله علامه جوادی آملی و امام خمینی موافق وحدت وجود بودن نظرتون را در مورد وحدت وجود بدانم. چون در پاسخ به فرد دیگری گفتید در آینده به وحدت وجود خواهید پرداخت و مجددا اگر لحن تندنم موجب ناراحتی شما شد عذر خواهی میکنم.

اجر شما با ائمه اطهار علیهم السلام

پاسخ:
وعلیکم السلام

خواهش میکنم/ بحث وحدت وجود مفصل است و نیاز به تبیین دقیق دارد که شرح آن در چند جمله و یا توضیحات کوتاه میسر نیست. اگر فرصتی باشد ان شاء الله در آینده در موردش خواهم نوشت و اساسا به شخصه پرداختن به این موضوع را جزو اولویات برای عموم مردم نمی دانم و پاسخ به شبهات ادیان و فرق و مکاتب مختلف نسبت به مباحثی چون فلسفه و عرفان و مکتب تفکیک و وحدت و وجود و ... در اولویت است هر چند که پرداختن به این مسائل نیز در برخی موارد ضروریست اما جزو اولویت ها نیست.
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter