ابن عربی (صوفی گمراه) و کافر دانستن حضرت ابوطالب (رض)
ابن عربی (صوفی گمراه) و کافر دانستن حضرت ابوطالب (رض)
ابن عربی یکی از مشهورترین و در عین حال گمراه ترین صوفیانی است که متاسفانه در بین گروهی از شیعیان با القابی عجیب و غریب مدح می شود و او را می ستایند.
شکی نیست که هر انسانی با هر عقیده ای ممکن است در بین سخنانش استدلالات و عبارات جالب توجه و زیبا و صحیحی وجود داشته باشد اما مشکل اصلی وقتی شروع می شود که عده ای فردی گمراه چون ابن عربی را به عنوان مقتدا و رهبر و یک عارف واصل و عارف بالله و حتی در برخی موارد یک شیعه ی امامی و خالص که تقیه می کرده است!!! به حساب آورده و سخنان وی را سخنانی محوری و اصیل بر می شمارند و در مقابل سخنان گمراه کننده و مخالف با قرآن و مخالف با مکتب اهل بیت علیهم السلام از سوی وی یا سکوت می کنند و یا توجیه هایی بسیار سست می آورند.
در این مطلب به یکی از عقاید انحرافی ابن عربی صوفی که در تقابل کامل با مکتب اهل بیت علیهم السلام قرار دارد اشاره می کنیم.
وی در «فصوص الحکم» به صورت کاملا صریح و واضح حضرت ابوطالب (رض) را کافر می خواند:
فلما رأت الرسل ذلک و أنه لا یؤمن إلا من أنار اللَّه قلبه بنور الإیمان: و متى لم ینظر الشخص بذلک النور المسمى إیماناً فلا ینفع فی حقه الأمر المعجز. فقصرت الهمم عن طلب الأمور المعجزة لما لم یعم أثرها فی الناظرین و لا فی قلوبهم کما قال فی حق أکمل الرسل و أعلم الخلق و أصدقهم فی الحال «إِنَّکَ لا تَهْدِیمَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ».و لو کان للهمة أثر و لا بد، لم یکن أحد أکمل من رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم و لا أعلى و لا أقوى همة منه، و ما أثَّرتْ فی إسلام أبی طالب عمِّه، و فیه نزلت الآیة التی ذکرناها.
ابن عربی الأندلسی، محی الدین محمد بن علی بن محمد (المتوفى 558 هـ)، فصوص الحکم، ص130، الناشر: دار الکتاب العربی.
چون رسولان این را دیدند که جز کسی که خداوند دلش را به نور ایمان تابناک کرده است ایمان نمی آورد، و تا هنگامی که شخص به آن نور که ایمان دارد ننگرد، معجزه درباره اش سودمند نیست؛ لذا همت ها از درخواست امور معجزه قصور ورزید، چون اثر آن در ناظران فراگیر نیست.و نه در دل هایشان.چنان که خداوند درباره ی کامل ترین رسولان و داناترین خلق، و راست گفتارترینشان در حال فرمود: «انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء = تو هر که را بخواهی هدایت نمی کنی، بلکه خدا هر که را خواهد هدایت کند - 56/قصص».
اگر همت را اثری بود - که ناگزیر هست - هیچ کس از رسول خدا، صلی الله علیه و سلم، کامل تر و بالاتر و قوی همت تر نبود، و حال آن که در اسلام عمویش ابوطالب اثری بر جای نگذارد و آیه ای که بیان داشتیم درباره ی او نازل گشت ..... (ترجمه ی محمد خواجوی)
جناب حسن زاده ی آملی که خود از ارادتمندان به ابن عربی صوفی می باشند، در حاشیه ای بر این کلام ابن عربی می نویسند:
شیخ در این مطلب از عقیده رایج در اهل سنت تبعیت نموده که ناشى از جعلیات و تبلیغات بنى امیه است و از جمله در شأن نزول این آیه. در حالى که افعال و اقوال و اشعار و فداکارىهاى فوق تصور حضرت ابو طالب گواه صادقى است بر اینکه آن بزرگوار از ابتدا به اسلام و نبوت پیامبر ایمان آورده بود ولى براى حمایت بهتر از پیامبر از اظهار علنى آن خوددارى نمود و ائمه (ع) نیز بر این مطلب تصریح دارند و ایمان آن بزرگوار را در بالاترین درجات مىدانند، در این مورد به کتاب ایمان ابو طالب ترجمه بخشى از الغدیر علامه امینى و سیرة المصطفى نوشته هاشم معروف حسنى رجوع شود.
آملی، حسن حسن زاده، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص325 (حاشیه)، ناشر: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، نوبت چاپ: اول، 1378 خورشیدی.
جناب سید جلال الدین آشتیانی که ایشان نیز از ارادتمندان به آثار ابن عربی می باشند نیز از آن جا که از این کلام ابن عربی صوفی، کفر حضرت ابوطالب (رض) را برداشت کرده اند، در حاشیه ی شرح قیصری بر فصوص الحکم به مخالفت با چنین اعتقادی پرداخته و در این زمینه توضیحاتی از دید مکتب اهل بیت علیهم السلام داده اند که متن آن را در اینجا نقل می کنیم:
و قد أطبق الإمامیة، أنار اللَّه برهانهم، تبعاً للکشف التام المحمدی المنقول عن ناحیة العترة، علیهم السلام، على إسلام أبى طالب، علیه منا السلام. و وافقهم جم غفیر من المعتزلة و غیرهم على هذه المسألة. و الدلیل على ذلک أن باب مدینة الأعظم من هذا العلم، أی المکاشفة، على بن أبی طالب، کثیراً ما یفتخر بأبیه و یفخمه. و فی أشعار الجاهلیة المنسوبة إلى أبى طالب، علیه السلام:
و لقد علمت بأن دین محمد/من خیر أدیان البریّة دیناً
و سبب اشتهار کفر أبى طالب، العیاذ باللَّه، و الاستناد بالآیة التی ذکرها الشیخ، إنما هو عداوة أبناء الأمیة، علیهم اللعنة و العذاب، لعلى و آله، سلام اللَّه علیهم. و جعل الروایات و وضع الأحادیث بإزاء الدراهم و الدنانیر فی ذم على، علیه السلام، و مدح الخلفاء، قد انجر إلى وضع الأحادیث فی کفر عم النبی و والد على، علیهم السلام. و أما عدم تأثیر همة النبی «ص» و دعائه لهدایة الناس، غیر صحیح على الإطلاق. لأن النفوس بحسب الذات و الطیفة مختلفة، و النفوس الشفیة التی لا یؤثر همة الرسول و دعائه، علیهم السلام، لهدایتهم، ترجع إلى أمر ذاتى و شقاوة جوهریة بحیث لا یؤثر فیهم الرحمة الامتنانیة و الألطاف الخاصة الإلهیة. و هذه النفوس بحسب الفطرة ناریة جهنمیة لا تقبلون هدایة الحق، فضلًا عن هدایة النبی. و عن بعض ساداتنا، علیهم السلام: «قد أسلم أبو طالب بحساب الجُمَل عقد الأنامل.» و أما المتصلبون فی إثبات کفر عم النبی، صلوات اللَّه علیه، یزعمون أنه یعود عاره إلى على، علیه السلام. و نحن نشک فی الشمس و لا نشک فی إیمان عم النبی الأکرم. و دلیلنا إطباق الإمامیة على إیمان والد الأئمة الطاهرین، و إجماع آل البیت و العترة، علیهم السلام، على إیمانه باللَّه و رسوله، و تخطئهتم المنکرین لإیمان ابن عبد المطلب.
و أما معنى الآیة الکریمة- لو وردت فی شأن عم رسول اللَّه «ص»- أی، لمّا لم تکن للهمة أثر، ما أثرت همته، صلى اللَّه علیه و آله و سلم، فی إسلام أبى طالب، علیه السلام، بل إسلامه من اللَّه، لکمال خلوصه و محبته لولده العزیز، کما قال اللَّه: «إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ.» یعنى، إسلامه مِنّى، لا منک. فمراده لیس أن همته ما أثرت فی إسلامه و بقی کافراً! العیاذ باللَّه. هکذا ینبغی أن یفهم الآیة المبارکة.
القیصری، داود بن محمود (المتوفى 751 هـ)، شرح فصوص الحکم للقیصری، ص808و809، تحقیق وتصحیح: السید جلال الدین الآشتیانی، الناشر: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1375 ش.
(به منظور جلوگیری از اطاله ی کلام از ترجمه ی متن فوق خودداری می کنیم)
جناب محسن بیدار فر - محقق و مصحح شرح ابن ترکة بر فصوص الحکم - نیز از این عبارت ابن عربی صوفی، کفر حضرت ابوطالب (رض) را برداشت کرده اند و از این رو در حاشیه توضیحاتی داده اند که آن را عینا نقل می کنیم:
لا یشک محقق منصف نظر فی سیرة أبی طالب و أقواله و أشعاره و حمایته عن الإسلام و الرسول الأکرم صلّى اللّه علیه و آله فی کونه مؤمنا بالنبی صلّى اللّه علیه و آله، و أما ما أورده ابن العربی فمن الأحادیث الموضوعة التی دسّها علماء بنی امیة لما لم تتمکنوا- مع استفراغ وسعهم- من إخفاء فضائل ابنه مولى الموحّدین و أمیر المؤمنین علیه السّلام- إذ کانت طبقت الآفاق و ملأت مشارق الأرض و مغاربها- فلما رأوا أنفسهم عاجزین من إستار الشمس المضیء فی رابعة النهار عمدوا إلى أبیه أبی طالب و نفوا إسلامه بوضع أمثال هذه الأباطیل و نشرها، و لم یقنعوا بذلک حتى ألحقوا به والدی النبی الأکرم و نسبوهما إلى الکفر لیکون الکلام فی کفر أبی طالب مأنوسا غیر بعید عن الأذهان، و قد فصّل العلامة الأمینی- قده- البحث فی ذلک و أجاد فی کتابه القیّم الغدیر (8/ 11- 45) کما صنّف غیره من المثقفین أیضا کتبا مفردة- مثل کتاب الحجة على الذاهب إلى تکفیر أبی طالب تألیف شمس الدین فخار بن معد الموسوی من المتقدمین و کتاب شیخ الأبطح أبو طالب و کتاب أبو طالب مؤمن قریش مما ألفه محققین من المتأخرین و غیرها مما ذکر فی تراجم أحوال العلماء- فأبانوا عن صریح الحقّ و أذهبوا بأمثال هذه الأباطیل، کما صنف الإمام المحدث جلال الدین السیوطی عدة رسائل فی النقض على من اعتقد أن أبوی الرسول الأکرم صلّى اللّه علیه و آله کانا کافرین و أنهما فی النار، فجزاهم اللّه عن الإسلام و المسلمین خیر الجزاء.
ابن ترکة، صائن الدین علی بن محمد (المتوفى 835 هـ)، شرح فصوص الحکم لابن ترکة، ج1، ص542، تحقیق وتصحیح: محسن بیدارفر، الناشر: انتشارات بیدار، 1378 ش.
(به منظور جلوگیری از اطاله ی کلام از ترجمه ی متن فوق خودداری می کنیم)
علاء الدین المهائمی نیز در شرح خود بر فصوص، این عبارات را ناظر به دیدگاه ابن عربی مبنی بر کفر حضرت ابوطالب (رض) (العیاذ بالله) می داند:
(و ما أثرت) همته (فی إسلام) أحب الناس إلیه، و أمنهم علیه فی التربیة و الحمایة (أبی طالب عمه) من الأبوین بخلاف حمزة و العباس، فإنهما عماه من الأب، (و فیه) لا فی غیره، کما زعمت الشیعة القائلون بإیمان أبی طالب، (نزلت الآیة التی ذکرناها) على الخصوص، و آیات أخر على العموم.....
المهائمی، علاء الدین علی بن أحمد (المتوفى 835 هـ)، خصوص النعم فى شرح فصوص الحکم، ص373، تحقیق وتصحیح: أحمد فرید المزیدی، الناشر: دار الکتب العلمیة، 1428 هـ .
در شرح خوارزمی نیز آمده است:
چنانچه در حق اکمل رسل و به همت اقوى و اعلى از واقفان مراصد سبل، اعنى حضرت خواجه علیه السلام فرمود: إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ، پس با وجود آنکه هیچ احدى در کمال همّت و علو نهمت در پایه حضرت رسالت نبود در اسلام ابو طالب همت او تأثیرى نکرد و آیت مذکوره در شان او نازل شد .....
خوارزمی، تاج الدین حسین (متوفای 838 هـ)، شرح فصوص الحکم، ص646، تحقیق و تصحیح: حسن زاده آملی، ناشر: بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم)، 1379 ش.
ابن عربی صوفی در جایی از کتاب دیگرش موسوم به «الفتوحات المکیة» می نویسد:
فمن راعى أن الغسل عبادة یعود ما فیها من الثواب على المغسول قال لا یغسل المشرک و من رأى أن غسل المیت تنظیف قال یغسل المشرک و أمر النبی صلى اللَّه علیه و سلم بغسل عمه أبی طالب و هو مشرک .....
ابن عربی الأندلسی، محی الدین محمد بن علی بن محمد (المتوفى 558 هـ)، الفتوحات المکیة، ج1، ص521، الناشر: دار صادر.
کسانی که معتقدندغسل عبادت است و در اثر انجام آن، ثواب به فرد غسل شونده می رسید معتقدند که غسل دادن مشرک جایز نیست و کسانی که معتقدند غسل دادن میت در حکم تنظیف است بر این باورند که غسل دان مشرک جایز است و پیامبر (ص) به غسل دادن عمویش ابوطالب دستور داد در حالی که وی مشرک بود .....
همچنین ابن عربی صوفی در جایی دیگر از «الفتوحات المکیة» در مطلبی به صورت غیر مستقیم - که البته دلالتش واضح است - حضرت ابوطالب (رض) را کافر می داند:
و القرابة قرابتان قرابة الدین و قرابة الطین فمن جمع بین القرابتین فهو أولى بالصلة و إن انفرد أحدهما بالدین و الآخر بالطین فتقدم قرابة الدین على قرابة الطین کما فعل الحق تعالى فی المیراث فورث قرابة الدم و لم یورث قرابة الطین إذا اختلفا فی الدین فکان الواحد مؤمنا بالله وحده و الأخ الآخر کافر بأحدیة اللَّه و مات أحد الأخوین لم یجعل له نصیبا فی میراثه فقال لا یتوارث أهل ملتین و قد ذهب عقیل دون علی بن أبی طالب بمال أبیه لما مات أبو طالب عم رسول اللَّه ص .....
ابن عربی الأندلسی، محی الدین محمد بن علی بن محمد (المتوفى 558 هـ)، الفتوحات المکیة، ج3، ص532، الناشر: دار صادر.
قرابت و نزدیکی بر دو نوع است.نزدیکی دینی و نزدیکی از جهت طین و گِل.پس هر کسی که بین این دو نوع قرابت جمع کند سزاوارتر است به صله و اگر یکی قرابت دین و دیگری قرابت طین داشت، آن شخصی که قرابت دین دارد مقدم می شود همانطور که خداوند در مود میراث چنین کرده است و قرابت خونی ارث می برد اما قرابت در طین و گِل اگر دو نفر از جهت دین اختلاف داشته باشند و یکی به خداوند ایمان داشته باشد و برادر دیگر کافر باشد و یکی از برادران از دنیا برود، از او ارث نمی برد.بنا بر این خداوند فرموده است که اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی برند و هنگامی که ابوطالب عموی پیامبر (ص) از دنیا رفت عقیل از ابوطالب ارث برد اما علی نه .....
ملاحظه می فرمایید که دلالت این کلام ابن عربی صوفی نیز واضح است و منظور وی آن است که چون العیاذ بالله حضرت ابوطالب (رض) کافر از دنیا رفت، امیرالمومنین علیه السلام از ایشان ارث نبرده اند!
نکته ی دیگری که لازم است به آن اشاره شود این است که بر اساس کلام ابن عربی صوفی، مسلمان از کافر ارث نمی برد (چون امیرالمومنین علیه السلام به زعم ابن عربی از حضرت ابوطالب (رض) ارث نبرد) و این نشان می دهد که ابن عربی صوفی پایبند به فقه اهل سنت می باشد و نه فقه شیعه ی امامیه چرا که بر اساس فقه امامیه، مسلمان از کافر ارث می برد اما بر اساس فقه اهل سنت، اختلاف در دین و آیین موجب عدم ارث بردن می شود و این نیز مهر تایید دیگری است بر این که ابن عربی صوفی، یک سُنّی متعصب است که هم در فقه و هم در عقیده هیچ قرابتی با مکتب اهل بیت علیهم السلام ندارد.