دروغ و تدلیس شرم آور عبدالله الغنیمان (عالم مشهور سَلَفی - وهابی) در نقل روایت و دروغ بستن بر امیرالمومنین (ع)
دروغ و تدلیس شرم آور عبدالله الغنیمان (عالم مشهور سَلَفی - وهابی) در نقل روایت و دروغ بستن بر امیرالمومنین (ع)
یکی از ویژگی های علمای مخالفین شیعه در هنگام مواجه شدن با تفکر مکتب اهل بیت آن است که متاسفانه به دروغ پردازی و تهمت زدن روی آورده و نسبت های خلاف واقع به شیعیان و مکتب اهل بیت علیهم السلام می دهند و حتی در نقل از کتب خویش نیز راه دروغ و فریب را در پیش می گیرند.
عبدالله الغنیمان - عالم مشهور وهابی - در هنگام نقل روایتی از کتب اهل سنت چنین می نویسد:
وقال أبو بکر بن زیاد النیسابوری: سمعت القاسم بن محمد یقول لإسماعیل ابن إسحاق: أتی أمیر المؤمنین بالرقة برجلین شتم أحدهما فاطمة، والآخر عائشة، فأمر بقتل الذی شتم عائشة، وترک الآخر، فقال إسماعیل، ما حکمهما إلا أن یقتلا؛ لأن الذی شتم عائشة رد القرآن، وعلى هذا مضت سیرة أهل الفقه والعلم، من أهل البیت وغیرهم.
الغنیمان، عبد الله، شرح کتاب التوحید من صحیح البخاری، ج2، ص595، الناشر: مکتبة الدار، الطبعة: الأولى، 1409 هـ - 1988 م.
ابوبکر بن زیاد نیشابوری می گوید شنیدم که قاسم بن محمد به اسماعیل بن اسحاق می گفت: در شهر رقه دو نفر را به نزد امیرالمومنین آوردند که که یکی از آن ها به فاطمه ناسزا گفته بود و دیگری به عائشه.امیرالمومنین دستور داد تا آن شخصی که به عائشه ناسزا گفته بود را بکشند و دیگری را رها کرد.اسماعیل می گوید: حکم هر دوی آن ها این است که کشته شوند. چرا که آن فردی که به عائشه ناسزا گفته قرآن را رد کرده است.[غنیمان می گوید] و سیره ی اهل فقه و اهل علم از اهل بیت و دیگران بر همین منوال بوده است.
طبیعتا هر شخصی پس از مطالعه ی این روایت و سخن عبدالله الغنیمان در انتهای روایت تصور می کند که امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بر فردی که به عائشه ناسزا گفته حد الهی جاری کرده و بر فردی که به حضرت فاطمه سلام الله علیها ناسزا گفته هیچ حدی جاری نکرده است.
اکنون به اصل روایت که در کتاب «شرح اصول اعتقاد اهل السنة» نقل شده مراجعه می کنیم:
أنا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ، نا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ، قَالَ: سَمِعْتُ الْقَاسِمَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَبُو مُحَمَّدٍ الْأَشْیَبِ یَقُولُ لِإِسْمَاعِیلَ بْنِ إِسْحَاقَ: أُتِیَ الْمَأْمُونُ بِالرَّقَّةِ بِرَجُلَیْنِ شَتَمَ أَحَدُهُمَا فَاطِمَةَ، وَالْآخَرُ عَائِشَةَ، فَأَمَرَ بِقَتْلِ الَّذِی شَتَمَ فَاطِمَةَ، وَتَرَکَ الْآخَرَ، فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ: مَا حُکْمُهُمَا إِلَّا أَنْ یُقْتَلَا؛ لِأَنَّ الَّذِی شَتَمَ عَائِشَةَ رَدَّ الْقُرْآنَ.
اللالکائی، أبو القاسم هبة الله بن الحسن بن منصور (المتوفى418هـ)، شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة من الکتاب والسنة وإجماع الصحابة، ج4، ص1268، ح2396، تحقیق: د. أحمد سعد حمدان، الناشر: دار طیبة،الطبعة: الثانیة، 1411 هـ .
ابوبکر بن زیاد نیشابوری می گوید شنیدم که قاسم بن محمد به اسماعیل بن اسحاق می گفت: در شهر رقه دو نفر را به نزد مامون آوردند که که یکی از آن ها به فاطمه ناسزا گفته بود و دیگری به عائشه.مامون دستور داد تا آن شخصی که به عائشه ناسزا گفته بود را بکشند و دیگری را رها کرد.اسماعیل می گوید: حکم هر دوی آن ها این است که کشته شوند. چرا که آن فردی که به عائشه ناسزا گفته قرآن را رد کرده است.
ملاحظه می فرمایید که عبدالله الغنیمان در خیانت و تدلیسی آشکار، کلمه ی «مامون» را به «امیرالمومنین» تبدیل کرده و سپس «امیرالمومنین» را به حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام مرتبط ساخته و کل ماجرا را به سیره ی اهل بیت علیهم السلام مرتبط ساخته است!
همچنین در نسخه ی نرم افزار شامله از کتاب غنیمان با تبدیل نام «فاطمة» به «عائشة» اینگونه جلوه داده اند که فردی که به «عائشة» ناسزا گفته کشته شده در حالی که در مصدر اصلی آمده است که «مامون» دستور به قتل کسی داد که به حضرت «فاطمة» ناسزا گفت!