دروغ بستن عبد العزیز دهلوی (عالم سرشناس اهل سنت) بر شیعیان در موضوع غضب حضرت زهراء (س) و رضایت ایشان از ابوبکر!
دروغ بستن عبد العزیز دهلوی (عالم سرشناس اهل سنت) بر شیعیان در موضوع غضب حضرت زهراء (س) و رضایت ایشان از ابوبکر!
غضب حضرت زهراء (س) بر ابوبکر بن ابی قحافه یکی از حقایق مسلم تاریخ می باشد که در صحیح ترین روایات اهل سنت نیز وارد شده است اما با این حال بسیاری از علمای مخالفین از طرق مختلف سعی در مخفی نگاه داشتن یا انکار این حقیقت داشته اند.
یکی از این افراد، عبد العزیز دهلوی - عالم متعصب اهل سنت - می باشد.وی می نویسد:
و اما امامیه پس صاحب محجاج السالکین و غیر از او علمای ایشان روایت کردهاند ان ابابکر رضی الله عنه لما رای ان فاطمه انقبضت عنه و هجرته و لم تتکلم بعد ذلک فی امر فدک کبر ذلک عنده فاراد استرضاءها فاتاها فقال لها صدّقت یا ابنه رسول الله علیه و سلم فیما ادعیت و لکنی رأیت رسول الله صلی الله علیه و سلم یقسمها فیعطی الفقراء و المساکین و ابن السبیل بعد ان یؤتی منها قوتکم والصنعین بها فقالت افعل فیها کما کان ابی رسول الله صلی الله علیه و سلم یفعل فیها فقال ذلک الله علیّ ان افعل فیها ما کان یفعل ابوک فقالت والله لتفعلن فقال والله لا فعلن ذلک فقالت اللهم اشهد فرضیت بذاک و اخذت العهد الیه و کان ابوبکر رضی الله عنه یعطیهم منها قوتهم و یقسم الباقی فیعطی الفقراء والمساکین و ابن السبیل این است عبارت مرویه در محجاج المساکین و دیگر کتب معتبره امامیه و از این عبارت صریح مستفاد شد که ابوبکر دعوی زهرا را تصدیق نمود لیکن عدم قبض را و تصرف پیغمبر را صلی الله علیه و سلم تا حین وفات مانع ملک دانسته بود کما هو المقرر عند جمیع الامه ...
دهلوی، عبد العزیز (المتوفى 1239 هـ)، تحفه ى اثنا عشریة، ص565، الناشر: مکتبة الحقیقة، 1415 هـ .
این در حالی است که در بین کتب معتبر شیعه اصلا و ابدا کتابی به نام «محجاج السالکین» وجود ندارد! علاوه بر این اصلا و ابدا چنین روایتی آن هم با سند شیعی در هیچ یک از کتب معتبر شیعه نقل نشده است و این ادعا دروغی است واضح و آشکار از جانب عبد العزیز دهلوی!
مرحوم علامه سید محمد موسوی لکنوی (پدر صاحب عبقات) از علمای امامیه نیز در کتاب ارزشمند «تشیید المطاعن» به این ادعای دروغ پاسخ داده است:
اما آنچه گفته : اما امامیه ، پس صاحب «محجاج السالکین» و غیر او از علمای ایشان روایت کردهاند . . . الی آخر.
پس جوابش آن است که: ما «محجاج السالکین» و صاحبش را نمی دانیم و نمی شناسیم، و مخاطب هم با وجود اینکه اسمای اکثر علمای شیعه و تصانیف ایشان در باب سوم ذکر نموده ، نام «محجاج السالکین» و صاحبش را مذکور نکرده، پس روایت چنین کتابی که علمای امامیه آن را و مصنفش را نمیشناخته باشند بر ایشان حجت آوردن ، دلیل کمال جهل و نادانی است از آداب علم مناظره، و هرگاه که حال صاحب کتابی که نامش برده بود چنین باشد، حال غیر او از علمای امامیه که نامشان نبرده، و به محض نوشتن همین لفظ اکتفا نموده بر آن قیاس باید کرد.و همچنین است حال قوله - که بعد اتمام عبارت منسوبه به کتاب «محجاج السالکین» گفته -: این است عبارت مرویه در «محجاج السالکین» و دیگر کتب معتبره امامیه.
پس آنچه بعد از این روایت تفریع نموده ، گفته : و از این عبارت صریح مستفاد شد . . . الی آخر.قابل جواب نباشد.
الموسوی اللکهنوی، السید محمد قلی (المتوفى 1260 هـ)، تشیید المطاعن لکشف الضغائن، ج3، ص192و193، تحقیق: برات على سخى داد - میر احمد غزنوى - غلام نبى بامیانى.
محققان نیز در پاورقی می نویسند:
در کتب خاصه و عامه اصلا کتابی به این نام پیدا نکردیم!
الموسوی اللکهنوی، السید محمد قلی (المتوفى 1260 هـ)، تشیید المطاعن لکشف الضغائن، ج3، ص192و193، تحقیق: برات على سخى داد - میر احمد غزنوى - غلام نبى بامیانى.