آیا امام زمان (ع) فرموده اند کتاب کافی برای شیعیان کافی است ؟ (الکافی کاف لشیعتنا)
آیا امام زمان (ع) فرموده اند کتاب کافی برای شیعیان کافی است ؟ (الکافی کاف لشیعتنا)
یکی از مطالبی که وهابیون به آن استناد می کنند و برخی عوام نیز آن را صحیح می دانند،قولی است که از جانب امام زمان علیه السلام در مورد کتاب اصول کافی بیان می شود که ایشان فرموده اند : " کاف لشیعتنا " یعنی کتاب اصول کافی برای شیعیان ما کافی است.
اما آیا این جمله واقعا از جانب امام زمان (ع) صادر شده است ؟ صحت انتساب این قول به امام زمان (ع) در چه حدی است ؟
ابتدا باید بگوییم که این کلام هرگز از خود شیخ کلینی (ره) (صاحب کتاب کافی) یا شاگردان ایشان یا افراد منتسب به ایشان صادر نشده است بلکه این عبارت را برخی از محققین کتاب کافی در مقدمه ی تحقیق خود در بعضی چاپ ها به عنوان حکایتی که در بین برخی مشهور شده است آورده اند.
به عنوان مثال،محققین در کتاب اصول کافی چاپ " دار الکتب الاسلامیة " می نویسند :
و یعتقد بعض العلماء أنّه عرض على القائم - صلوات اللّه علیه - فاستحسنه و قال: کاف لشیعتنا.
الکافی،ج1 (مقدمه ی محقق)،ص25 ط دار الکتب الاسلامیة
و بعضی از علماء معتقدند که این کتاب بر امام زمان (ع) عرضه شده است و امام آن را تحسین نموده و فرموده اند : برای شیعیان ما کافی است.
لینک اسکن کتاب و صفحات مذکور :
http://s5.picofile.com/file/8160603918/000.png
http://s5.picofile.com/file/8160603968/001.png
http://s5.picofile.com/file/8160603992/002.png
نکته ی جالب آن که محقق کتاب در پاورقی در مورد این عبارت می نویسد :
(5) روضات الجنّات ص 553 نقلا من منیة المرتاد و کأنّها قصة روائیة.
الکافی،ج1 (مقدمه ی محقق)،ص25 پاورقی ط دار الکتب الاسلامیة
(5) نقل شده از روضات الجنات ص 553 به نقل از منیة المرتاد و گویا این عبارت یک قصه ی روایی است.
تا اینجا چند مورد برای ما مشخص می شود.یکی این که مطابق عبارت " برخی علماء " چنین اعتقادی دارند.این که این علماء چه کسانی هستند و مبنای این اعتقادشان چیست برای ما مشخص نیست.چون صرف اعتقاد یک عالم برای ما حجیت نمی آورد.بایستی انتساب قول به معصوم ثابت گردد وگرنه این قول مورد اعتماد نخواهد بود.
نکته ی دیگر این که مرحوم خوانساری این مطلب را در " روضات الجنات " به نقل از " منیة المرتاد " نقل کرده و طبق قول محققین کتاب کافی یک قصه و حکایت روایی است ! جالب آن که هیچ سندی هم برای این حکایت موجود نیست !
نکته ی قابل توجه دیگر این که نه خود شیخ کلینی و نه هیچکدام از شاگردان ایشان و نه حتی تا 7 قرن پس از وفات شیخ کلینی چنین لفظی و عبارتی در مورد کتاب کافی موجود نبوده است ! به راستی اگر چنین کلامی از لسان مبارک امام زمان (ع) صادر شده بود،خود شیخ کلینی و یا شاگردان ایشان بایستی برای نشان دادن ارزش کتاب و اعتبار کتاب به آن استناد می کردند حال آن که تا هفت قرن پس از وفات شیخ کلینی اثری از این کلام نیست !
برخی از محققین بر این باور هستند که اولین نفری که این حکایت را نقل کرده است،مولی خلیل قزوینی است که در ترجمه ی او در کتاب " ریاض العلماء " به این مطلب اشاره شده است :
و من أغرب أقواله القول بأن الکافی بأجمعه قد شاهده الصاحب (ع) و استحسنه و أن کل ما وقع فیه بلفظ روی فهو مروی عن الصاحب علیه السلام بلا واسطة.
ریاض العلماء و حیاض الفضلاء،ج2،ص261
و از عجیب ترین اقوال او (مولی خلیل قزوینی) این است که امام زمان (ع) تمامی کتاب کافی را دیدند و تحسین نمودند و هر آن چه در کتاب کافی با لفظ " روی " نقل شده است،منقول از امام زمان (ع) به صورت بدون واسطه است.
لینک اسکن صفحات مذکور :
http://s5.picofile.com/file/8160604492/001.jpg
http://s5.picofile.com/file/8160604526/002.png
http://s5.picofile.com/file/8160604568/003.png
البته برخی از محققین انتساب این قول به " مولی خلیل قزوینی " را صحیح نمی دانند و رد می کنند و دلیل قابل توجهی نیز برای خود دارند.دلیل این گروه از محققین آن است که " محدث استر آبادی " که شیخ و رییس اخباریون در زمان خودش بود و پنجاه سال قبل از " مولی خلیل قزوینی " از دنیا رفته است،انتساب این عبارت به امام زمان (ع) را رد کرده است.حال چگونه ممکن است که " مولی خلیل قزوینی " که او نیز اخباری مسلک است،قول رییس و شیخ اخباری مسلکان یعنی " محدث استر آبادی " را رد کند ؟
نکته ی مهم تر این که حتی ما اگر انتساب این قول به " مولی خلیل قزوینی " را هم بپذیریم،باز هم برای ما چیزی ثابت نمی شود.چرا که برای ما معلوم نیست مولی خلیل قزوینی آن را از چه کسی یا کسانی نقل کرده است و سندی برای این قول موجود نیست.
برخی از محققین بر این باور هستند که یکی از احتمالاتی که ممکن است در صدور این جمله نقش داشته باشد،برداشت غلط و فهم نادرست برخی از عوام از حدیثی در کتاب " معانی الاخبار " شیخ صدوق رضوان الله علیه باشد که ما حدیث را برای شما نقل می کنیم :
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى الْجَلُودِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: حَضَرْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ ع فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ کهیعص فَقَالَ ع کَافٌ کَافٍ لِشِیعَتِنَا هَا هَادٍ لَهُمْ یَا وَلِیٌّ لَهُمْ عَیْنٌ عَالِمٌ بِأَهْلِ طَاعَتِنَا صَادٌ صَادِقٌ لَهُمْ وَعْدَهُمْ حَتَّى یَبْلُغَ بِهِمُ الْمَنْزِلَةَ الَّتِی وَعَدَهَا إِیَّاهُمْ فِی بَطْنِ الْقُرْآن.
معانی الاخبار،ص28 ط دفتر انتشارات اسلامی
لینک اسکن صفحات مذکور :
http://s5.picofile.com/file/8160605018/001.jpg
http://s5.picofile.com/file/8160605092/002.png
همانطور که در قسمت مشخص شده ملاحظه می کنید، عبارت " کاف کاف لشیعتنا " از قول اما صادق علیه السلام در مورد حرف مقطعه ی " کاف " در " کهیعص " صادر شده است و گروهی از محققین معتقدند که در گذر زمان در اثر فهم نادرست برخی عوام،این عبارت تبدیل شده به " الکافی کاف لشیعتنا " و به امام زمان (ع) نسبت داده شده است.
حال قصد داریم تا اقوال علمای بزرگ متاخر و متقدم شیعه را در این باب برای شما بیاوریم تا بطلان انتساب عبارت " الکافی کاف لشیعتنا " (کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است) بهتر برای شما مشخص گردد :
علامه ی مجلسی رضوان الله علیه یکی از علمای بزرگ شیعه است که انتساب این قول به امام زمان صلوات الله علیه را باطل می داند :
و أمّا جزم بعض المجازفین بکون جمیع الکافی معروضا على القائم علیه السّلام لکونه فی بلدة السفراء فلا یخفى ما فیه على ذى لب ...
مرآة العقول،ج1،ص22 ط دار الکتب الاسلامیة
بعضی از گزافه گویان با قاطعیت می گویند که تمام کتاب کافی بر امام زمان (ع) عرضه شده است زیرا کلینی در سرزمین نایبان آن حضرت بوده است اما نادرستی این کلام بر صاحبان عقل و خرد پوشیده نیست ...
لینک اسکن صفحات مذکور :
http://s5.picofile.com/file/8160605550/000.jpg
http://s5.picofile.com/file/8160605700/001.png
http://s5.picofile.com/file/8160605750/002.png
همانطور که ملاحظه می فرمایید،علامه ی مجلسی رضوان الله علیه قائلین به این کلام را گزافه گو و به دور از عقلانیت می داند.
میرزای نوری رحمة الله علیه از دیگر علمای بزرگ شیعه است که انتساب این قول به امام زمان را صریحا رد می کند و نادرست می داند :
من أنه عرض على الإمام الحجة علیه السلام و انه قال عنه: «ان هذا کاف لشیعتنا» فبین انه لا أصل له و لا أثر فی مؤلفات أصحابنا، و لم تأت به روایة قط لا صحیحة و لا ضعیفة، بل صرّح المحدث الأسترآبادی- و هو شیخ الأخباریین فی عصره- بأنه لا أصل له و لا حقیقة ...
خاتمة مستدرک الوسائل،ج1،ص39 ط موسسة آل البیت علیهم السلام
و این که کتاب کافی به امام زمان (ع) عرضه شده است و ایشان فرموده اند : " این کتاب برای شیعیان ما کافی است " اصل و اساسی ندارد و اثری از آن در کتب اصحاب ما نیست و هیچ روایتی نه ضعیف و نه صحیح در مورد آن نیامده است بلکه محدث استرآبادی،شیخ و رییس اخباریون در زمان خودش،تضریح کرده که این کلام اصل و اساسی نداشته و حقیقت ندارد ...
لینک اسکن صفحات مذکور :
http://s5.picofile.com/file/8160606026/001.png
http://s5.picofile.com/file/8160606034/002.png
همانطور که ملاحظه نمودید هم مرحوم میرزای نوری رحمة الله علیه و هم محدث استرآبادی (که از متعصبین در اخباری گری بوده است) انتساب این کلام به امام زمان علیه السلام را باطل دانسته و آن را رد می کنند
علامه ی عسکری رضوان الله علیه در این مورد می نویسند :
قول مجهول قائله
أما ما قیل من أن المهدى ( ع ) قال : إن الکافی کاف لشیعتنا ، فإنه قول مجهول راویه ولم یسم أحد اسمه ، ویدل على بطلانه تألیف مئات کتب الحدیث بمدرسة أهل البیت بعد الکافی مثل : من لا یحضره الفقیه ، ومدینة العلم والتهذیب والاستبصار والبحار ووسائل الشیعة وجامع أحادیث الشیعة ، إلى غیرها.
معالم المدرستین،ج3،ص356 ط مکتبة مدبولی – قاهرة
سخنی که گوینده ی آن مجهول است
اما آن چه گفته شده که حضرت مهدی (ع) فرموده اند : کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است،سخنی است که گوینده ی آن مجهول است و کسی نام او را ذکر نکرده است و تالیف صد ها کتاب حدیث در مکتب اهل بیت بعد از کتاب کافی مثل " من لا یحضره الفقیه،مدینة العلم و " التهذیب " و " الاستبصار " و " بحار الانوار " و " وسائل الشیعة " و " جامع احادیث الشیعة " و غیر از آن دلالت بر بطلان این قول دارد.
لینک اسکن صفحات مذکور :
http://s5.picofile.com/file/8160606276/001.png
http://s5.picofile.com/file/8160606350/002.png
استدلال علامه ی عسکری (ره) نیز در نوع خود محکم و قابل توجه است.اگر چنین قولی از جانب امام زمان (ع) صادر شده بود،دیگر نیازی نبود تا علمای شیعه کتب حدیثی دیگری را تالیف کنند و به جای آن به شرح و تفسیر اصول کافی می پرداختند اما همانطور که در بالا اشاره کردیم،تا هفت قرن پس از وفات شیخ کلینی اصلا چنین قولی وجود خارجی هم نداشته است و طبق نظر برخی از محققین انتساب این قول به مولی خلیل قزوینی نیز باطل است.(در بالا به آن اشاره کردیم)
همچنین شیخ علی آل محسن از علمای معاصر در کتاب " لله ثم للحقیقة " این گونه می نویسد :
وأقول: أما أن کتاب الکافی من أهم المصادر الشیعیة فهو صحیح، وأما أنه موثَّق من قبل الإمام المنتظر عجل الله تعالى فرَجه الشریف فهو غیر صحیح، لأن ذلک لم یثبت عنه بسند معتبر، وإنما هو کلام قیل، ولا أصل له. والمذکور فی مقدمة الطبعة الجدیدة من کتاب الکافی للدکتور حسین علی محفوظ هو أن بعض العلماء یعتقد أن الکافی عُرض على القائم علیه السلام فاستحسنه، وقال: کافٍ لشیعتنا. وهو خبر ضعیف بالإرسال، بل هو باطل فی نفسه، لأن کتاب الکافی لیس کافیاً للشیعة، ولهذا اعتنى العلماء بغیره من کتب الحدیث الأخرى المکمِّلة له، وهذا أمر معلوم غیر قابل للإنکار.
لله و للحقیقة،ج2،ص575و576
و من (شیخ علی آل محسن) می گویم : این که کتاب اصول کافی از مهم ترین مصادر شیعه است صحیح است اما اینکه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آن را تایید کرده اند صحیح نیست.چرا که این با سند معتبر ثابت نشده است و کلامی است که گفته شده و اصل و اساسی ندارد و در مقدمه ی چاپ جدید کتاب کافی دکتر حسین علی آمده که برخی علما معتقدند کتاب کافی بر امام زمان (ع) عرضه شده است و ایشان آن را تحسین کرده اند و فرموده اند برای شیعیان ما کافی است.و این خبری ضعیف و مرسل بلکه باطل است چرا که کتاب کافی برای شیعیان کافی نیست و به همین دلیل علماء به تالیف کتب دیگر برای تکمیل این کتاب پرداختند و این امری است مشخص که جایی برای انکار ندارد.
لینک اسکن صفحات مذکور :
http://s5.picofile.com/file/8160607392/001.png
http://s5.picofile.com/file/8160607434/002.png
http://s5.picofile.com/file/8160607492/003.png
نتایج :
1. مرحوم شیخ کلینی رضوان الله علیه و شاگردان ایشان هرگز سخنی در مورد عرضه ی کتاب کافی بر امام زمان یا تایید کتاب از جانب امام زمان یا کافی دانستن کتاب برای شیعیان از جانب امام زمان (ع) نگفته اند.همچنین تا هفت قرن پس از وفات شیخ کلینی نیز چنین کلامی در میان نبوده است.
2. عبارت " کاف لشیعتنا " در مورد کتاب کافی را برخی محققین کتاب کافی در مقدمه ی تحقیق خود در کتاب کافی آورده اند و غالبا آن را از کتاب " روضات الجنات " که خود آن را از " منیة المرتاد " نقل کرده است آورده اند و اصل این قضیه یک داستان است و هیچ سندی چه صحیح و چه ضعیف ندارد.
3. برخی از محققین معتقدند اولین کسی که این عبارت را بیان کرده است، " مولی خلیل قزوینی است " اما برخی از محققین انتساب این قول به " مولی خلیل قزوینی " را صحیح نمی دانند و رد می کنند.
4. محدث استرآبادی (از شیوخ اخباریون) ، علامه ی مجلسی (ره) و میرزای نوری (ره) از جمله ی علمای اخباری هستند که انتساب این قول به امام زمان علیه السلام را باطل می دانند.
5. علامه ی عسکری رضوان الله علیه و شیخ علی ال محسن از جمله ی علمای معاصر هستند که انتساب این قول به امام زمان (ع) را باطل می دانند.
واقعا مطلبی بسیار بسیار عالی و مفید بود
اجرتون به آقا امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف