آرزوی مرگ شافعی (امام شافعی مذهبان) از سوی اشهب بن عبدالعزیز (عالم بزرگ مالکی مذهب)
آرزوی مرگ شافعی (امام شافعی مذهبان) از سوی اشهب بن عبدالعزیز (عالم بزرگ مالکی مذهب)
مقدمه
مذاهب فقهی و کلامی مخالفان شیعه از دیرباز بر خلاف ادعای ایشان مبنی بر وحدت و نزدیکی و اختلافات اجتهادی طبیعی دشمنیهای عمیق و شدیدی نسبت به یکدیگر داشته و دارند. این دشمنیها به قدری شدید و وسیع بوده و هست که قابل چشمپوشی نیست. شاید اگر چنین اختلافات شدیدی در حد اختلافات علمی بود و یا این نوع دشمنیها صرفا از سوی افراد و جریانهای معدودی در مذاهب فقهی و کلامی وجود داشت و یا صرفا محدود به یک دوره زمانی خاص بود میشد ساده از کنار آن عبور کرد اما با بررسیهای دقیق در مییابیم که مذاهب فقهی و کلامی مخالفان شیعه از همان ابتدای پیدایش و تبلیغ و ترویج آموزههایشان دشمنیهای عمیقی با یکدیگر داشتهاند که کار را به درگیریهای فراوان و خونریزی و کشتار نیز رسانده است.
ماجرای آرزوی مرگ شافعی (متوفای 204 هـ) از سوی اشهب بن عبد العزیز (متوفای 204 هـ)
بیهقی (متوفای 458 هـ) در کتاب «مناقب شافعی» در روایتی چنین نقل میکند:
وأخبرنا أبو عبد الله الحافظ، قال: وقال الحسین بن محمد الماسرجسی حدثنا أبو الحسین: محمد بن عبد الله بن جعفر الرازی، حدثنا إبراهیم بن یوسف الهِسِنْجَانی قال: سمعت الربیع بن سلیمان یقول: رأیت أشهب بن عبد العزیز ساجداً وهو یقول فی سجوده: اللهم أمت الشافعی وإلا ذهب علم مالک بن أنس فبلغ الشافعی ذلک فتبسم وأنشأ یقول. فذکر البیتین وزاد بیتا ثالثاً:
وقد علموا لو ینفع العلمُ عندهم ... لئن مِتُّ ما الداعی علیَّ بمُخْلَد.
البیهقی، الحافظ أبی بکر أحمد بن الحسین (المتوفى458هـ)، مناقب الشافعی، ص73و74، تحقیق: السید أحمد صقر، الناشر: مکتبة التراث، الطبعة: الأولى/ 1390 هـ - 1970 م.
ربیع بن سلیمان (از فقهای بزرگ شافعی مذهبان و شاگرد شافعی) میگوید: اشهب بن عبد العزیز (فقیه بزرگ مالکی مذهب) را دیدم در حالی که در سجده بود و میگفت: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک بن انس از بین میرود (!). خبر این سخنان اشهب بن عبدالعزیز به شافعی رسید. وی تبسمی کرد و سپس چنین میسرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
اگر علمی که دارند سودمند میبود میفهمیدند که اگر من بمیرم، کسی که آرزوی مرگ مرا دارد زندگی جاویدان نخواهد داشت.
بررسی سندی روایت بیهقی
أبو عبد اللّه الحافظ (الحاکم النیسابوری)
محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نعیم بن الحکم الضبی یعرف بابن البیع من أهل نیسابور، کان من أهل الفضل والعلم والمعرفة والحفظ، وله فی علوم الحدیث مصنفات عدة ... روى عنه: الدارقطنی، وحدثنا عنه: محمد بن أبی الفوارس، والقاضی أبو العلاء الواسطی، وغیرهما، وکان ثقة.
البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (المتوفی463هـ)، تاریخ بغداد، ج3، ص509، المحقق: الدکتور بشار عواد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2002 م.
الحسین بن محمد الماسرجسی
المَاسَرْجِسِیُّ أَبُو عَلِیٍّ الحُسَیْنُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أَحْمَدَ
الحَافِظُ الکَبِیْرُ، الثَّبْتُ، الجَوَّالُ، الإِمَامُ، أَبُو عَلِیٍّ الحُسَیْنُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أَحْمَدَ بنِ مُحَمَّدِ بنِ الحُسَیْنِ بنِ عِیْسَى بنِ مَاسَرْجسَ النَّیْسَابُوْرِیُّ.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج16، ص287، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .
محمد بن عبد الله بن جعفر الرازی
قَالَ عَبْدُ العَزِیْزِ الکتَانِیُّ: کَانَ ثِقَةً، نَبِیْلاً، مُصَنِّفاً، حَدَّثَنِی ابنُهُ أَنَّهُ تُوُفِّیَ سَنَةَ سَبْعٍ وَأَرْبَعِینَ وَثَلاَثِ مائَةٍ.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج16، ص18، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .
إبراهیم بن یوسف الهِسِنْجَانی
قَالَ أَبُو عَلِیٍّ الحَافِظُ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیْمُ بنُ یُوْسُفَ الثِّقَةُ المَأْمُوْنُ.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص116، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .
الربیع بن سلیمان
قَالَ النَّسَائِیُّ، وَغَیْرُهُ: لاَ بأْسَ بِهِ.
وَقَالَ أَبُو سَعِیْدٍ بنُ یُوْنُسَ وَغَیْرُهُ: ثِقَةٌ.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص588، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .
بازتاب دشمنی شدید اشهب بن عبد العزیز (فقیه مالکی مذهب) با شافعی در دیوان منسوب به شافعی
اشعاری مشابه آنچه در بالا آمد در دیوان منسوب به شافعی نیز آمده است. در دیوان شافعی با تحقیق «محمد ابراهیم سلیم» آمده است:
عدو یتمنى الموت للشافعی
وقد قال ابن عبد الحکم:
سمعت أشهب یدعو على الشافعی، فذکر ذلک للشافعی فقال هذه الأبیات الثلاثة:
وأشهب فقیه مالکی مصری ولد فی السنة التی ولد فیها الشافعی، واشتهر بعدائه له ومات بعده بثمانیة عشر یوما.
1- تَمَنَّى رِجَالٌ أَنْ أَمُوتَ وَإِنْ أَمُتْ ** فَتِلکَ سَبِیلٌ لَسْتُ فِیهَا بِأَوْحَدِ
2- وَمَا مَوْتُ مَنْ قَدْ مَاتَ قَبْلِی بِضَائِرِی ** وَلا عَیْشُ مَنْ قَدْ عَاشَ بَعْدِی بِمُخْلِدِی
3- لَعَلَّ الَّذِی یَرْجُو فنائی ویدعی ** به قبل موتی أن یکون هو الردی
الشافعی، ابوعبد الله محمد بن إدریس (المتوفى 204هـ)، الجوهر النفیس فی شعر الإمام محمد بن إدریس (دیوان الإمام الشافعی)، ص50و51، تحقیق: محمد إبراهیم سلیم، الناشر: مکتبة إبن سینا.
یک دشمن آرزوی مرگ شافعی را میکند
ابن عبدالحکم گفته است:
شنیدم که اشهب، شافعی را نفرین میکرد. این مساله برای شافعی گفته شد و وی این سه بیت را سرود:
(اشهب فقیهی مالکی مذهب و اهل مصر است که در همان سال ولادت شافعی متولد شد و به دشمنی با شافعی مشهور شد و هجده روز پس از وفات شافعی از دنیا رفت.
1- افرادی آرزوی مرگ مرا دارند و اگر من بمیرم، این راهی است که در آن تنها نیستم.
2- نه مرگ کسانی که پیش از من از دنیا رفتهاند به من ضرری میرساند و نه حیات کسانی که زندگی میکنند جاودانی است.
3- چه بسا کسی که آرزوی مرگ مرا میکند خودش قبل از من بمیرد.
سپس محقق (محمد ابراهیم سلیم» پس از شرح این ابیات مینویسد:
ونعود نتساءل:
بم رد الشافعی على من تمنى موته؟
وهل ینبغی للمؤمن أن یتمنى موت أخیه؟
الشافعی، ابوعبد الله محمد بن إدریس (المتوفى 204هـ)، الجوهر النفیس فی شعر الإمام محمد بن إدریس (دیوان الإمام الشافعی)، ص51و52، تحقیق: محمد إبراهیم سلیم، الناشر: مکتبة إبن سینا.
حال به مطلب برمیگردیم و میپرسیم:
شافعی در برابر کسی که آرزوی مرگش را کرد چه پاسخی داد؟
و آیا سزاوار است که انسان مؤمن آرزوی مرگ برادرش را بکند؟
بازتاب دشمنی شدید اشهب بن عبد العزیز (فقیه مالکی مذهب) با شافعی در سایر مصادر
مناقب الشافعی – قخر الدین الرازی (متوفای 604 هـ)
دشمنی شدید و عمیق اشهب بن عبد العزیز به عنوان یک عالم و فقیه مشهور و بزرگ مالکی مذهب با محمد بن ادریس شافعی (امام شافعی مذهبان) به قدری مشهور بوده که در مصادر فراوانی بازتاب یافته است.
در اینجا به برخی موارد اشاره میکنیم:
وقال الربیع: رأیت أشهب بن عبد العزیز ساجدا وهو یقول فی سجوده:
اللهم أمت الشافعی، وإلا لذهب علم مالک بن أنس. فسمع الشافعی ذلک فتبسم وأنشأ یقول:
تمنى رجال أن أموت وإن أمت/ فتلک سبیل لست فیها بأوحد
فقل للذی یبغی خلاف الذی مضى/ تهیأ لأخرى مثلها فکأن قد
وقد علموا لو ینفع العلم عندهم/ لئن مت ما الداعی علی بمخلد
کل العداوات قد ترجى إماتتها/ إلا عداوة من عاداک من حسد
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (المتوفى 604هـ)، مناقب الإمام الشافعی، ص310و311، تحقیق: أحمد حجازی السقا، الناشر: مکتبة الکلیات الأزهریة، الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1986 م.
ربیع بن سلیمان گفته است: اشهب بن عبدالعزیز را دیدم در حالی که در سجده بود و میگفت:
خدایا، شافعی را بمیران و الّا علم (فقه) مالک بن انس از بین میرود. شافعی این ماجرا را شنید و تبسمی کرد و چنین سرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
اگر علمی که دارند سودمند میبود میفهمیدند که اگر من بمیرم، کسی که آرزوی مرگ مرا دارد زندگی جاویدان نخواهد داشت.
امید به از بین رفتن تمامی دشمنیها وجود دارد مگر دشمنی که از سر حَسَد نسبت به تو باشد.
سیر اعلام النبلاء – شمس الدین ذهبی (متوفای 748 هـ)
شمسالدین ذهبی (متوفای 748 هـ) نیز چنین مینویسد:
وَدُعَاءُ أَشْهَبَ عَلَى الشَّافِعِیِّ مِنْ بَابِ کَلاَمِ المُتَعَاصِرِیْنَ بَعْضِهِم فِی بَعْضٍ، لاَ یُعْبَأُ بِهِ، بَلْ یُتَرَحَّمُ عَلَى هَذَا، وَعَلَى هَذَا، وَیُستَغْفَرُ لَهُمَا ...
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج9، ص503، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .
نفرین شافعی از سوی اشهب از باب سخنان علما و بزرگان معاصر علیه یکدیگر است و بدان توجه نمیشود بلکه باید برای هر دو طلب رحمت و مغفرت کرد ...
وَلاَ رَیْبَ أَنَّ الإِمَامَ لَمَّا سَکَنَ مِصْرَ، وَخَالَفَ أَقْرَانَهُ مِنَ المَالِکیَّةِ، وَوَهَّى بَعْضَ فُرُوْعِهِم بِدَلاَئِلِ السُّنَّةِ، وَخَالَفَ شَیْخَهُ فِی مَسَائِلَ، تَأَلَّمُوا مِنْهُ، وَنَالُوا مِنْهُ، وَجَرَتْ بَیْنَهُم وَحْشَةٌ، غَفَرَ اللهُ لِلْکُلِّ.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج10، ص95، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .
شکی نیست که امام شافعی در مصر سکونت کرد و با علمای همانند خودش از مالکی مذهبان مخالفت کرد و برخی از فروعاتشان را با ارائه دلیل از سنت رد کرد و با استادش در برخی مسائل مخالفت کرد و [به همین دلیل] از وی آزرده خار شدند و به او دشنام دادند و بین ایشان دشمنیهایی پیش آمد. خداوند همه را بیامرزد.
رفع الیدین فی الصلاة – ابن قیم جوزیه (متوفای 751 هـ)
ابن قیم جوزیه (متوفای 751 هـ) نیز در این مورد مینویسد:
فأما أشْهَب بن عبد العزیز فکان من أفقه أصحابه وأشدّهم انتحالًا لمذهبه ونُصْرةً له، حتى إنه کان یدعو على الشافعی ویقول: اللهمّ أمْتْه حتى لا یذهب علم مالک.
قال محمد بن عبد الله بن عبدالحکم: سمعت أشهب یدعو على الشافعی بالموت، فذکرت ذلک للشافعی فقال متمثلًا:
تمنَّى رجالٌ أن أموت وإن أَمُت ... فتلک سبیلٌ لست فیها بأوحَدِ
فقل للذی یَبْقَى خلافَ الذی مضى ... تهیَّأ لأخرى مثلها فکأنْ قَدِ
قال: فمات الشافعی، ثم مات أشهب بعده بثمانیة عشر یومًا.
والمقصود: أن شدة النصرة لمذهب مالک حَمَلَتْه على الدعاء على الشافعی لمَّا خالف مالکًا ... [ومع ذلک] فأشهب فی الفقه والجلالة والإمامة بالمنزلة التی لا تخفى.
الزرعی الدمشقی الحنبلی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أبی بکر أیوب (مشهور به ابن القیم الجوزیة ) (المتوفى751هـ)، رفع الیدین فی الصلاة، ص170و171، تحقیق: علی بن محمد العمران، الناشر: دار عالم الفوائد، الطبعة: الأولى، 1431 هـ .
اما اشهب بن عبدالعزیز از فقیهترین اصحاب مالک بن انس و متعصبترین افراد نسبت به مذهب مالکی و دفاع از آن بود تا جایی که شافعی را نفرین میکرد و میگفت: خدایا، شافعی را بمیران تا علم (فقه) مالک از بین نرود.
محمد بن عبدالله بن حکم گفته است:شنیدم که اشهب بن عبدالعزیز با نفرین شافعی آرزوی مرگ او را میکرد. ماجرا را برای شافعی تعریف کردم و او چنین سرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
وی میگوید: شافعی از دنیا رفت و اشهب بن عبدالعزیز نیز هجده روز پس از وی وفات یافت.
[ابن قیم جوزیه میگوید:] منظور آن است که شدت [خواستِ وی] برای دفاع از مذهب مالک بن انس و یاری آن وی (اشهب بن عبدالعزیز) را بر آن داشت تا زمانی که شافعی با مالک بن انس مخالفت کرد، وی را نفرین کند ... اما با این حال اشهب بن عبدالعزیز در فقه و بزرگی و امامت منزلتی دارد که پوشیده نیست.
التاریخ المعتبر فی انباء من غبر – عبدالرحمن مقدسی (متوفای 928 هـ)
عبدالرحمن مقدسی حنبلی (متوفای 928 هـ) مینویسد:
ودعا على الشافعی بالموت، فبلغه ذلک، فقال مُتَمَثِّل:
تَمَنَّى رِجَالٌ أَنْ أَمُوتَ وَإِنْ أَمُتْ ... فَتِلْکَ سَبِیلٌ لَسْتُ فِیهَا بِوَاحِدِ
فَقُلْ لِلَّذِی یَبْغِی خَلاَفَ الَّذِی مَضَى ... تَزَوَّدْ لأُخْرَى مِثْلِها فَکَأَنْ قَدِ
مجیر الدین المقدسی الحنبلی، عبد الرحمن بن محمد بن عبد الرحمن (المتوفى 928 هـ)، التاریخ المعتبر فی أنباء من غبر «وهو کتاب جامع لتاریخ الأنبیاء وتاریخ الإسلام وتراجم أئمته العظام إلى مبتدأ القرن العاشر الهجری»، ج2، ص331، تحقیق ودراسة: لجنة مختصة من المحققین، الناشر: دار النوادر، الطبعة: الأولى، 1431 هـ - 2011 م.
اشهب بن عبدالعزیز شافعی را نفرین کرده و آرزوی مرگش را میکرد. خبر این ماجرا به شافعی رسید و او چنین سرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
تحفة المحتاج – ابن حجر هیتمی (متوفای 973 هـ)
ابن حجر هیتمی (متوفای 973 هـ) مینویسد:
قَالَ ابْنُ عَبْدِ الْحَکَمِ سَمِعْت أَشْهَبَ یَدْعُو عَلَى الشَّافِعِیِّ بِالْمَوْتِ فَکَانَ یَقُولُ اللَّهُمَّ أَمِتْ الشَّافِعِیَّ وَإِلَّا ذَهَبَ عِلْمُ مَالِکٍ فَذَکَرْت ذَلِکَ لِلشَّافِعِیِّ فَقَالَ:
تَمَنَّى أُنَاسٌ أَنْ أَمُوتَ وَإِنْ أَمُتْ ... فَتِلْکَ سَبِیلٌ لَسْت فِیهَا بِأَوْحَدِ
فَقُلْ لِلَّذِی یَبْغِی خِلَافَ الَّذِی مَضَى ... تَهَیَّأْ لِأُخْرَى مِثْلِهَا وَکَأَنْ قَدْ
فَتُوُفِّیَ بَعْدَ الشَّافِعِیِّ بِثَمَانِیَةَ عَشَرَ یَوْمًا فَکَانَ ذَلِکَ کَرَامَةً لِلْإِمَامِ شَیْخِنَا ...
الهیتمی المکی، أحمد شهاب الدین ابن حجر (المتوفی973هـ)، تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، ج1، ص58، الناشر: المکتبة التجاریة الکبرى، 1357 هـ - 1983 م.
ابن عبدالحکم گفته است: شنیدم که اشهب شافعی را نفرین کرده و آرزوی مرگش را میکرد و میگفت: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک بن انس از بین میرود. این ماجرا را برای شافعی نقل کردم و او چنین سرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
اشهب بن عبدالعزیز هجده روز پس از شافعی از دنیا رفت و این اشعار شافعی کرامتی برای امام و استاد ماست (!) ...
مجلة المنار – محمد رشید رضا (متوفای 1354 هـ)
محمد رشید رضا (متوفای 1354 هـ) نیز ضمن اشاره به این ماجرا آن را دال بر سابقهدار بودن تعصبات شدید مذهبی در بین علمای مخالفان شیعه میداند:
وروى السبکی بسند آخر بیتین عن الشافعی ذکر لهما سببًا یدل على قدم التعصب لهؤلاء الأئمة، فقد نقل عن الحافظ ابن منده أن الربیع قال رأیت أشهب بن عبد العزیز ساجدًا وهو یقول فی سجوده: اللهم أمت الشافعی، وإلا یذهب علم مالک، فبلغ الشافعی ذلک فتبسم وأنشأ یقول:
تمنى رجال أن أموت فإن أمت ... فتلک سبیل لست فیها بأوحد
فقل للذی یبغی خلاف الذی مضى ... تهیّأ لأخرى غیرها فکأن قد
بن علی رضا،محمد رشید (المتوفى 1354 هـ)، مجلة المنار، ج18، ص789، دار النشر : دار الوفاء – مصر، الطبعة: الثانیة، 1327 هـ .
سبکی با سندی دیگر دو بیت را از شافعی نقل کرده و دلیلی را برای آن دو بیت ذکر کرده که دال بر سابقهدار بودن تعصب نسبت به این امامان است. از حافظ ابن منده نثل شده که ربیع گفته است: اشهب بن عبدالعزیز را در حال سجده دیدم که میگفت خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک بن انس از بین میرود. خبر این ماجرا به شافعی رسید و وی تبسم کرد و میگفت:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
الأم (شافعى) – تحقیق: محمود مطرجی (کلام محقق)
محمود مطرجی (از پژوهشگران معاصر مخالفان شیعه) نیز در تحقیق خود بر کتاب «الأم» از شافعی مینویسد:
وخاف رجال الإمام مالک على مذهبهم من الزوال فناصبوه العداء والشر، حتى أن أشهب بن عبد العزیز کان یدعو على الشافعی فی سجوده ویقول: «اللهم أمت الشافعی، وإلا مات علم مالک» ووشى به المالکیة إلى الوالی، وطالبوا بطرده من مصر. إلا أن الوالی الذی قرر طرده، مات بعد ثلاثة أیام من السعایة.
الشافعی، ابوعبد الله محمد بن إدریس (المتوفى 204هـ)، الأم، ص25، تحقیق: محمود مطرجی، الناشر: دار الکتب العلمیة.
اصحاب و شاگردان مالک بن انس نگران زوال مذهبشان شدند و به همین دلیل نسبت به شافعی دشمنی ورزیده و به او بدی کردند تا جایی که اشهب بن عبدالعزیز شفعی را در سجدهاش نفرین میکرد و میگفت: «خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک از بین میرود.» مالکی مذهبان از شافعی در نزد حاکم بدگویی کردند و درخواست اخراج او از مصر را مطرح کردند اما آن حاکمی که تصمیم به اخراج شافعی از مصر گرفت سه روز بعد از بدگویی مالکی مذهبان از شافعی در نزد او از دنیا رفت.
الامام الشافعی؛ فقیه السنة الاکبر – عبدالغنی الدقر
عبدالغنی الدقر (از پژوهشگران معاصر مخالفان شیعه) مینویسد:
وإنما خالفه وألف فی نقض بعض أقواله کتابا، سعیا وراء الحق، واتباعا للحجة الأقوى والدلیل الأوضح، ولکن أخشى ما کان یخشاه المالکیة أن یسیطر الشافعی ببیانه وحجته وفقهه على مصر، وینشر فیها مذهبه، وبذلک یقضی فیها على مذهب مالک. وهذا الذی أغاظ تصوره أشهب - وهو من کبار شیوخ المالکیة فی مصر - فجعل یدعو على الشافعی فی سجوده، ویقول: اللهم أمت الشافعی وإلا ذهب علم مالک» فبلغ ذلک الشافعی فأنشأ یقول:
تمنى رجال أن أموت وإن أمت/ فتلک سبیل لست فیها بأوحد
فقل للذی یبغى خلاف الذی مضى/ تهیأ لأخرى مثلها فکأن قد
فمات الشافعی، واشترى أشهب من ترکته غلاما طباخة فمات بعده بثمانیة عشر یوما .
وغیظ أشهب الذی جعله یدعو فی سجوده على الشافعی، کاف فی الدلالة على بالغ تأثیر الشافعی حتى على المالکیین بما أوتی من علم وبرهان وبیان، ملک بها على الناس عقولهم، وشغلهم بفقهه عن فقه غیره.
الدقر، عبد الغنی، الإمام الشافعی؛ فقیه السنة الأکبر، ص160و161، الناشر: دار القلم، الطبعة: السادسة، 1417 هـ - 1996 م.
شافعی با مالک بن انس مخالفت کرد و در رد برخی سخنانش کتابی را با هدف دفاع از حق و پیروی از دلیل و حجت قویتر و واضحتر تالیف کرد اما ترسناکترین چیزی که مالکی مذهبان از آن نگران بودند این بود که شافعی با بیان و دلیل و حجت و فقهش بر مصر تسلط پیدا کند و مذهبش را در آن گسترش دهد و مذهب مالک بن انس را محو و نابود کند و این همان چیزیست که تصورش موجب خشم و غضب اشهب بن عبدالعزیز - از بزرگان علمای مالکی مذهب در مصر - شد. وی در سجدهاش میگفت: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک بن انس از بین میرود. این ماجرا خبرش به شافعی رسید و او چنین میسرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
شافعی از دنیا رفت و اشهب از ما تَرَک شافعی یک غلام آشپز را خرید و هجده روز پس از شافعی از دنیا رفت.
خشم و غضب اشهب بن عبدالعزیز که باعث شد وی در سجدهاش شافعی را نفرین کندبرای اثببات این مطلب کافیست که شافعی با بیان و علم و برهانش تاثیر فراوان و قابل توجهی حتی بر مالکی مذهبها گذاشت و عقل و فکر مردم را در کنترل خود درآورده و ایشان را از فقه دیگران به فقه خود مشغول ساخت.
البدر المنیر فی تحریج احادیث الشرح الکبیر – تحقیق: محمد عثمان (کلام محقق)
محمد عثمان (پژوهشگر معاصر مخالفان شیعه) در تحقیق خود بر کتاب «البدر المنیر فی تخریج احادیث الشرح الکبیر» مینویسد:
لقد رزق الله سبحانه الإمام قبولا واسعا قل نظیره، ولهذا عندما ذهب إلى العراق ثم مصر استطاع أن یکون له أتباعا واستطاع أن یجذب الکثیرین، مما أغضب بعض المتعصبة لأنهم رأوا أن کثیرا من أتباعهم یترکونهم شیئا فشیئا ملتحقین بحلقة الشافعی ودروسه، فنقم علیه بعض المتعصبة وحاولوا الکید له فلم یفلحوا، وکان بعض المالکیة یدعو على الإمام فی سجوده بالموت من شدة غیظه وکرهه له، لا لشیء إلا مخالفة المذهب، فیحکى أن أشهب وهو من أئمة المالکیة فی مصر کان یدعو فی سجوده: اللهم أمت الشافعی وإلا ذهب علم مالک، فبلغ ذلک الشافعی فأنشد متمثلا:
اتمنى رجال أن أموت/ وإن أمت فتلک سبیل لست فیها بأوحد
فقل للذی یبغی خلاف الذی مضى/ تزود لأخرى غیرها فکأن قد
الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، (المتوفى 804هـ) البدر المنیر فی تخریج أحادیث الشرح الکبیر، ج1، ص7، تحقیق: محمد عثمان، الناشر: دار الکتب العلمیة.
خداوند مقبولیت گستردهای را روزی امام شافعی ساخت که کم نظیر است و به همینه دلیل هنگامی که وی به عراق و سپس مصر رفت توانست پیروانی داشته باشد و تعداد زیادی را جذب کند و این موجب خشم و غضب برخی از متعصبان شد. چرا که ایشان دیدند بسیاری از پیروانشان اندک اندک ایشان را رها کرده و به جلسات درس و بحث شافعی میپیوندند و به همین دلیل برخی از متعصبان از او به خشم آمده و برای توطئه علیه وی تلاش کردند اما موفق نشدند. برخی از مالکی مذهبان از شدت خشم و کراهتش از شافعی در سجدهاش شافعی را نفرین کرده و آرزوی مرگش را میکرد و دلیل این کار چیزی نبود جز مخالفت [شافعی] با مذهب [مالک]. نقل شده که اشهب بن عبدالعزیز - از امامان مالکی مذهبان در مصر - در سجدهاش اینچنین دعا میکرد: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک از بین میرود. این ماجرا به گوش شافعی رسید و وی چنین سرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
القضاء فی مکة المکرمة قدیما وحدیثا - عبدالملک بن عبدالله بن دهیش (متوفای 1434 هـ)
عبدالملک بن عبدالله دهیش (عالم مشهور وهابی) نیز به این ماجرا اشارهای کوتاه کرده است:
وکان أشهب یدعو علیه فی سجوده، قائلا: اللهم أمت الشافعی، وإلا ذهب علم مالک.
دهیش، عبد الملک بن عبد الله بن دهیش (المتوفى 1434 هـ)، القضاء فی مکة المکرمة قدیما وحدیثا (الأبحاث المقدمة إلى الندوة الکبرى المقامة بمناسبة اختیار مکة المکرمة عاصمة الثقافة الإسلامیة لعام 1426 هـ المنعقدة فی رحاب جامعة أم القرى بمکة المکرمة)، ص121، الناشر: جامعة أم القرى، الطبعة: الأولى، 1426 هـ .
اشهب بن عبدالعزیز در سجدهاش شافعی را نفرین میکرد در حالی که میگفت: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک بن انس از بین میرود.
المذهب المالکی بالغرب الاسلامی – نجم الدین الهنتانی
ولکن عندما بدأت الفوارق بین المذهبین فی البروز، انقلب علماء المالکیة على الشافعی وأتباعه وتهجموا علیهم. وقد انطلق هذا النزاع من مصر ذاتها وفی حیاة الشافعی. فقد قال الربیع بن سلیمان : «سمعنا أشهب یقول فی سجوده : اللهم أمته الشافعی، وإلا ذهب علم مالک ». وانعکست آثار هذا النزاع على إفریقیة، بل یبدو أنه کان أکثر حدة مما هو علیه بمصر، إذ عرف المالکیة بإفریقیة بشدة کرههم للشافعیة. وقد اتخذ هذا النزاع أشکالا متعددة ...
الهنتانی، نجم الدین، المذهب المالکی بالغرب الإسلامی (إلى منتصف القرن 5 هـ/ 11 م)، ص109، الناشر: تبر الزمان، 2004 م.
اما هنگامی که تفاوتهای دو مذهب شافعی و مالکی شروع به ظاهر شدن کرد، عالمان مالکی مذهب علیه شافعی و پیروانش به پا خاستند و به ایشان هجمه کردند و این درگیری از مصر و دوران حیات شافعی آغاز شد. ربیع بن سلیمان میگوید: شنیدیم که اشهب بن عبدالعزیز در سجدهاش میگفت: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک بن انس از بین میرود. آثار این درگیری در آفریقا نیز بازتاب پیدا کرد و بلکه به نظرمیرسد شدیدتر و بدتر از مصر بود چه این که مالکی مذهبان آفریقا به شدت کراهتشان از شافعی مذهبان شناخته شدهاند و این درگیری شکلهای مختلفی به خود گرفته است ...
طبقات الفقهاء الشافعیین – تحقیق: محمد احمد عبدالحلیم (کلام محقق)
لقد رزق الله سبحانه الإمام قبولا واسعا قل نظیره، ولهذا عندما ذهب إلى العراق ثم مصر استطاع أن یکون له أتباعا واستطاع أن یجذب الکثیرین، مما أغضب بعض المتعصبة لأنهم رأوا أن کثیرا من أتباعهم یترکونهم شیئا فشیئا ملتحقین بحلقة الشافعی ودروسه، فنقم علیه بعض المتعصبة وحاولوا الکید له فلم یفلحوا، وکان بعض المالکیة یدعو على الإمام فی سجوده بالموت من شدة غیظه وکرهه له، لا لشیء إلا مخالفة المذهب، فیحکى أن أشهب وهو من أئمة المالکیة فی مصر کان یدعو فی سجوده: اللهم أمت الشافعی وإلا ذهب علم مالک، فبلغ ذلک الشافعی فأنشد متمثلا:
اتمنى رجال أن أموت/ وإن أمت فتلک سبیل لست فیها بأوحد
فقل للذی یبغی خلاف الذی مضى/ تزود لأخرى غیرها فکأن قد
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (المتوفی 774هـ)، طبقات الفقهاء الشافعیین وبذیله ذیل الطبقات لابن قاضی شهبة، ص8، تحقیق: محمد أحمد عبد الحلیم، الناشر: دار الکتب العلمیة.
خداوند مقبولیت گستردهای را روزی امام شافعی ساخت که کم نظیر است و به همینه دلیل هنگامی که وی به عراق و سپس مصر رفت توانست پیروانی داشته باشد و تعداد زیادی را جذب کند و این موجب خشم و غضب برخی از متعصبان شد. چرا که ایشان دیدند بسیاری از پیروانشان اندک اندک ایشان را رها کرده و به جلسات درس و بحث شافعی میپیوندند و به همین دلیل برخی از متعصبان از او به خشم آمده و برای توطئه علیه وی تلاش کردند اما موفق نشدند. برخی از مالکی مذهبان از شدت خشم و کراهتش از شافعی در سجدهاش شافعی را نفرین کرده و آرزوی مرگش را میکرد و دلیل این کار چیزی نبود جز مخالفت [شافعی] با مذهب [مالک]. نقل شده که اشهب بن عبدالعزیز - از امامان مالکی مذهبان در مصر - در سجدهاش اینچنین دعا میکرد: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک از بین میرود. این ماجرا به گوش شافعی رسید و وی چنین سرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
الإمام مالک بن أنس؛ إمام دار الهجرة – عبدالغنی الدقر
وکان – سامحه الله – یحمل على الإمام الشافعی حملة عنیفة ویدعو علیه فی صلاته. یقول الربیع بن سلیمان: رأیت أشهب وهو یقول فی سجوده: اللهم أمیر الشافعی وإلا ذهب علم مالک، فبلغ الشافعی ذلک فتبسم وأنشأ یقول:
تمئی رجال أن أموت، وإن أمت/ فتلک سبیل لست فیها بأوحد
فقل للذی یبغی خلاف الذی مضى/ تهیأ لأخرى مثلها وکان قد
وقد علموا لوینفع العلم عندهم/ لئن مت ما الداعی علی بمخلد
الدقر، عبد الغنی، الإمام مالک بن أنس؛ إمام دار الهجرة، ص268و269، الناشر: دار القلم، الطبعة: الثالثة، 1419 هـ - 1998 م.
اشهب بن عبدالعزیز - که خدا او را ببخشاید - به شدت از امام شافعی بدگویی میکرد و در نمازش او را نفرین میکرد. ربیع بن سلیمان میگوید: اشهب بن عبدالعزیز را دیدم در حالی که در سجدهاش میگفت: خدایا، شافعی را بمیران و الا علم (فقه) مالک از بین میرود. خبر این ماجرا به شافعی رسید و وی تبسمی کرد و چنین میسرود:
افرادی آرزوی مرگ مرا میکنند و اگر بمیرم، این راهی نیست که تنها من در آن قدم گذاشته باشم.
پس به کسی که به دنبال خلاف آن چه گفته شد میباشد بگو که خود را برای مانند آن آماده کن که شاید دچارش شوی (بمیری).
اگر علمی که دارند سودمند میبود میفهمیدند که اگر من بمیرم، کسی که آرزوی مرگ مرا دارد زندگی جاویدان نخواهد داشت.
نماذج من مآسی الافتراق – محمد موسی الشریف
ومن الأمثلة على الخلاف الذی لم یراع فیه الأدب ، وجانب الصواب ولازمه الغضب ما یلی:
لما دخل الشافعی مصر أتاه أصحاب مالک مقبلین هاشین، لأنه کان تلمیذ مالک ولم یظنوا أنه یخالف مالک فی شیء!! فلما رأوه مستقل الفکر، واسع العلم، یخالف مالکا فی أشیاء جفوه !! وتنکروا له !! بل أن العالم الکبیر أشهب بن عبدالعزیز المالکی المصری کان یقول فی سجوده: اللهم أمت الشافعی ؛ لا یذهب علم مالک!!
وهذه إحدى العجائب والغرائب الدالة على ضیق الصدر بالخلاف وعدم تقبل الرأی الآخر.
الشریف، محمد موسى، نماذج من مآسی الإفتراق وأثر ذلک على الأمة، ص13، الناشر: دار الأندلس الخضراء، الطبعة: الثانیة، 1433 هـ - 2012 م.
از جمله نمونههایی از اختلافات که ادب در آن رعایت نشده و از راه درست دوری شده و خشم و غضب پدید آورده موردی است که در ادامه میآید:
هنگامی که شافعی وارد مصر شد، اصحاب مالک بن انس با جنبوجوش به او روی آوردند چرا که شافعی شاگرد مالک بن انس بود و ایشان گمان نمیکردند که شافعی در چیزی با مالک بن انس مخالفت کند! پس هنگامی که فکر مستقل شافعی و علم گسترده را دیدند و ملاحظه کردند وی با مالک در برخی مسائل مخالفت میکند به او ظلم و ستم روا داشتند و از او دوری گزیدند! حتی عالِم بزرگ اشهب بن عبدالعزیز مالکی مذهب مصری در سجدهاش میگفت: خدایا، شافعی را بمیران تا علم (فقه) مالک از بین نرود!
واین مورد یکی از موارد عجیب و غریبِ دال بر تنگنظری در زمان اختلاف و عدم پذیرش نظر دیگریست.
برای دانلود اسکنها و متن فوق در قالب PDF به کانال تلگرام [اینجا] مراجعه کنید