دروغ بستن جاد الحق علی جاد الحق (از علمای طراز اول اهل سنت الازهر) بر شیعه در موضوع بداء
دروغ بستن جاد الحق علی جاد الحق (از علمای طراز اول اهل سنت الازهر) بر شیعه در موضوع بداء
یکی از باورهای غلطی که در بین بسیاری از عوام و حتی اهل علم از شیعیان رواج یافته است، اعتدال و میانه روی بسیاری از علمای اهل سنت الازهر مصر می باشد حال آن که با تحقیق در می یابیم یکی از مراکز شیعه ستیزی و نشر دروغ علیه شیعیان در مصر، الازهر می باشد که البته هر سال نیز این شیعه ستیزی رو به افزایش است.
جاد الحق علی جاد الحق (متوفای 1996 میلادی) بی شک از بزرگ ترین علمای اهل سنت تاریخ الازهر می باشد که در سال 1978 میلادی مفتی مصر شد و در سال 1982 میلادی مدتی وزیر اوقاف مصر بود و سپس به عنوان شیخ الازهر نیز انتخاب شد.
وی در دروغی آشکار و شرم آور در مورد عقیده ی «بداء» در نزد شیعه می گوید:
وقولهم بالبداء، بمعنى أن الله یبدو له شیء لم یکن یعلمه من قبل ویتأسف على ما فعل!
عمارة،محمد،الأزهر والشیعة (تاریخ وفتاوى وآراء)،ص16 و 17، 1434 هـ .
و اعتقاد شیعیان به بداء به این معنا که چیزی که خداوند آن را قبلا نمی دانسته است برایش آشکار می گردد و بر آن چه انجام داده تاسف می خورد!
این در حالی است که علمای امامیه همواره در طول تاریخ مقصود از بداء را توضیح داده و این تهمت زشت و کفر آمیز را از خود دفع کرده اند.
به عنوان نمونه شیخ صدوق (رض) در تبیین معنای بداء در عقائد امامیه می نویسد:
قال الشیخ أبو جعفر- رحمة اللّه- علیه-: إنّ الیهود قالوا انّ اللّه قد فرغ من الأمر.
قلنا: بل هو تعالى کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ، لا یشغله شأن عن شأن، یُحْیِی وَ یُمِیتُ*، و یخلق و یرزق، و یَفْعَلُ ما یَشاءُ*.
و قلنا: یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ، و انّه لا یمحوا إلّا ما کان، و لا یثبت إلّا ما لم یکن.
و هذا لیس ببداء، کما قالت الیهود و اتباعهم فنسبتنا الیهود فی ذلک إلى القول بالبداء، و تابعهم على ذلک من خالفنا من أهل الأهواء المختلفة.
وَ قَالَ الصَّادِقُ- عَلَیْهِ السَّلَامُ-: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ حَتَّى یَأْخُذَ- عَلَیْهِ الْإِقْرَارَ بِالْعُبُودِیَّةِ، وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ، وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ».
و نسخ الشرایع و الأحکام بشریعة نبیّنا محمد صلّى اللّه- علیه و آله و سلّم من ذلک، و نسخ الکتب بالقرآن من ذلک.
وَ قَالَ الصَّادِقُ- عَلَیْهِ السَّلَامُ-: «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ بَدَا [لَهُ] فِی شَیْءٍ الْیَوْمَ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ».
وَ قَالَ- عَلَیْهِ السَّلَامُ-: «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَدَا لَهُ فِی شَیْءٍ بَدَاءَ نَدَامَةٍ، فَهُوَ عِنْدَنَا کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ».
و أمّا قَوْلُ الصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ-: «مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی ابْنِی إِسْمَاعِیلَ».
فإنّه یقول: ما ظهر للّه سبحانه أمر فی شیء کما ظهر له فی ابنی إسماعیل، «إذ اخترمه قبلی، لیعلم أنّه لیس بإمام بعدی».
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (المتوفى381هـ)، الاعتقادات فی دین الإمامیة، ص 40و41، الناشر: کنگره شیخ مفید - قم، الطبعة : الثانیة ، 1414 هـ .
ابن بابویه رحمة اللَّه علیه گوید که:
یهود گفتند که خداوند فارغ از کار خود شده، و ما میگوئیم بلکه او در کاریست و او را شغل کارى مانع کار دیگر نیست؛ زنده میکند و مىمیراند و خلق میکند و رزق میدهد و هر چه خواهد میکند و میگوئیم محو میفرماید خدا هر چه را میخواهد ثابت مینماید هر چه را مىخواهد.
و نزد اوست سرنوشت اصل و ام الکتاب، و خدا محو نمیکند مگر چیزى را که بوده، و ثابت نمینماید مگر امرى را که نبوده، پس یهود در این معنى ما را اسناد بمذهب بدا دادهاند، و تبعیت آنها نمودهاند در این اسناد مخالفان ما از اهل میلهاى مختلف و حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند عالم هرگز هیچ پیغمبرى را مبعوث نساخت تا اولا اقرار از او گرفت براى خدا به بندگى و ترک خدایان ناحق دیگر، و بآن که خدا تاخیر میکند هر چه را میخواهد و تعجیل مینماید هر چه را میخواهد. و منسوخ شدن شریعتها و حکمهاى پیش بشریعت پیغمبر ما صلى اللَّه علیه و آله از اینست، و نسخ کتابهاى آسمانى بقرآن از اینست.
و ایضا فرمود: هر کس گمان کند که اراده میکند خدا امروز در چیزى که نمیدانسته آن را دیروز من از او بیزارى میجویم.
و فرمود که: هر که گمان کند که براى خدا بداء روى داده بوجه پشیمانى او نزد ما کافر است بخداوند عظیم، و اما قول حضرت صادق علیه السّلام که فرمود: هیچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى که شد براى او در باره اسماعیل پسر من- پس غرض آن حضرت این بوده که بظهور نیامد براى خداى تعالى در هیچ امرى مثل آنچه بظهور آمد در اسماعیل پسر من، آنگاه که نهال حیاتش را از بن برآورد پیش از من تا معلوم شود که او امام بعد از من نیست و اللَّه اعلم. (ترجمه ی حسنی)
مرحوم علامه محمد رضا مظفر نیز می نویسد:
البداء فی الانسان : أن یبدو له رأی فی الشئ لم یکن له ذلک الرأی سابقا ، بأن یتبدل عزمه فی العمل الذی کان یرید أن یصنعه ، إذ یحدث عنده ما یغیر رأیه وعلمه به ، فیبدو له ترکه بعد أن کان یرید فعله ، وذلک عن جهل بالمصالح وندامة على ما سبق منه . والبداء بهذا المعنى یستحیل على الله تعالى لأنه من الجهل والنقص وذلک محال علیه تعالى ولا تقول به الإمامیة.
الشیخ محمد رضا المظفر (المتوفى1381هـ)، عقائد الإمامیة،ص45، تحقیق: تقدیم: الدکتور حامد حفنی داود، ناشر: انتشارات أنصاریان - قم- ایران.
بداء در مورد انسان آن است که در مورد چیزی نظری برایش روشن شود که سابقا چنین نظری در مورد آن چیز نداشته است به گونه ای که تصمیمش برای کاری که می خواسته انجام دهد تغییر کند.بنا بر این چیزی برای وی رخ می دهد که نظر و علمش را تغییر می دهد و در نتیجه ترک آن تصمیم پس از آن که می خواسته آن را انجام دهد برایش ظاهر می گردد و این به دلیل جهل نسبت به مصالح و پشیمانی بر [تصمیم] گذشته است و بداء به این معنا نسبت به خداوند غیر ممکن است چرا که این نوع از بداء ناشی از جهل و نقص است و این نسبت به خداوند غیر ممکن است و شیعه ی امامیه بدان اعتقاد ندارد.
سپس علامه مظفر در ادامه به تبیین معنای بداء از دید امامیه می پردازد.