علامه معلمی یمانی (عالم سرشناس سَلَفی) و تصریح به تناقض اصول حنفی مذهب ها و هواپرستی و جمود فکری آنان در رد و قبول احادیث
علامه معلمی یمانی (عالم سرشناس سَلَفی) و تصریح به تناقض اصول حنفی مذهب ها و هواپرستی و جمود فکری آنان در رد و قبول احادیث
بارها دیده ایم که مخالفین شیعه به چیزی که آن را «علم الحدیث» می نامند افتخار کرده و معتقدند از طریق آن می توانند احادیث را پالایش کرده و صحیح و سقیم را از یکدیگر تشخیص دهند !
این ادعا در شرایطی صورت می پذیرد که اگر ما به راستی آزمایی آن بپردازیم، خواهیم دید که بسیاری از علمای مخالفین آلوده به هواپرستی و نظر دادن های سلیقه ای و برخاسته از تعصبات شخصی بوده اند و دچار تناقض در اصول وضع شده به وسیله ی خود شده و از این رو نمی توان اساسا به اقوال و آراء آنان اتکا کرد.
معلمی یمانی - عالم مشهور سَلَفی - در مورد حنفی مذهبان سخنان مفصل و مهمی دارد که آن را با یکدیگر می خوانیم :
فوقع فیما ذهبوا إلیه وعملوا به وأفتوا مسائل ثبتت فیها السنة مخالفة لما ذهبوا إلیه، لم یکونوا اطلعوا علیها، فکان الحدیث من تلک الأحادیث إذا بلغهم ارتابوا فیه لمخالفته ما ذهب إلیه أسلافهم واستمر علیه عملهم ورأوا أنه هو الذی یقتضیه النظر المعقول (القیاس) ، فمن تلک الأحادیث ما کان من الثبوت والصراحة بحیث قهرهم فلم یجدوا بداً من الأخذ به، وکثیر منها کانوا یردونها ویتلمسون المعاذیر مع أن منها ما هو أثبت وأظهر وأقرب إلى القیاس من أحادیث قد أخذوا بها لکن هذه التی أخذوا بها مع ما فیها من الضعف ومخالفة القیاس وردت علیهم قبل أن یذهبوا إلى خلافها فقبلوها إتباعا، وتلک التی ردوها مع قوة ثبوتها إنما بلغتهم بعد أن استقر عندهم خلافها واستمروا على العمل بذلک ومضى علیه أشیاخهم ربما أخذوا بشیء من النقل ثم بلغهم من السنة ما یخالفه فأعجزهم أن ینظروا کما ینظر أئمة الحدیث لمعرفة الصحیح من السقیم والخطأ من الصواب والراجح من المرجوح فقنعوا بالرأی کما ترى أمثلة لذلک فی قسم الفقهیات ولا سیما فی مسألة ما تقطع فیه ید السارق. وهذا دیدنهم وعلیه یعتمد الطحاوی وغیره منهم.
ولهذا بینما تجد الحنفیة یتبجحون بأن مذهب أبی حنیفة وسائر فقهاء العراق تقدیم الحدیث الضعیف على القیاس. وقد ذکر الأستاذ ذلک فی (التأنیب) ص 161، إذا بهم یردون کثیراً من الأحادیث الصحیحة لمخالفتها آراء سلفهم وآراءهم التی أخذوا بها، وقد کان الشافعی ینعى علیهم ذلک ...
.
.
.
فالحنفیة یعرفون شناعة رد السنة بالرأی ولکنهم یتلمسون المعاذیر فیحاولون استنباط أصول یمکنهم إذا تشبثوا بها أن یعتذروا عن الأحادیث التی ردوها بعذر سوى مخالفة القیاس وسوى الجمود على إتباع أشیاخهم، ولکن تلک الأصول مع ضعفها لا تطرد لهم لأن أشیاخهم قد أخذوا بما یخالفها ولهذا یکثر تناقضهم، وفی مناظرات الشافعی لهم کثیر من بیان تناقضهم ...
المعلمی العتمی الیمانی، عبد الرحمن بن یحیى (المتوفى 1368 هـ)، التنکیل بما فی تأنیب الکوثری من الأباطیل،ج1، ص 206 و 207، الناشر: المکتب الإسلامی، الطبعة: الثانیة، 1406 هـ - 1986 م.
او نیز در آن چه آنان (علمای حنفی و اهل رای) گرفتار شده اند گرفتار آمده است و آنان به چیزهایی فتوا داده اند که سنت در مخالفت آن ثابت شده است و این افراد از آن اطلاع نداشته اند.بنا بر این هرگاه این نوع احادیث به آنان می رسد به دلیل مخالفتش با آن چه که گذشتگانشان آن را پذیرفته و طبق آن عمل کرده اند در صحت آن شک می کنند و بر این اعتقادند که قیاس مقتضای عمل است.برخی از این احادیث از جهت صحت و صراحت به گونه ای است که بر آنان غلبه کرده و چاره ای جز قبول کردن و عمل کردن به آن نمی یابند و بسیاری از آن احادیث را رد کردهو برای رد کردنشان بهانه تراشی می کنند با وجود این که در بین آن ها احادیثی وجود دارد که از آن احادیثی که بدان اخذ کرده اند به قیاس نزدیک تر است و اعتبارش بالاتر است اما این حدیثی که به آن عمل کرده اند با وجود ضعفش و مخالفتش با قیاس، قبل از آن که با آن مخالفت کنند در مصادرشان وارد شده است و از روی تقلید آن را قبول کرده اند و آن احادیثی که آن را با وجود صحتش رد کرده اند، پس از آن که مخالفش در نزد آن مورد قبول شده به آنان رسیده است و آنان عمل به همان اوی را ادامه داده اند و مشایخشان هم به آن عمل کرده اند.شاید به بخشی از نقل (احادیث) نیز عمل کرده باشند و سپس حدیثی در مخالفت با آن به ایشان رسیده است و از اینکه بتوانند مانند ائمه ی [اهل] حدیث صحیح و سقیم و درست و نادرست و راجح و مرجوح را بررسی کنند عاجز مانده اند و در نتیجه به «رای» قانع شده اند همانطور که در بخش مباحث فقهی می بینی و به خصوص در مساله ی قطع دست دزد و عادت و روششان چنین است و طحاوی و غیر او نیز بر چنین روشی اعتماد می کنند.
و به همین دلیل است که تو می بینی حنفی ها در حالی که به این افتخار می کنند که مذهب ابوحنیفه و سایر فقهای عراق مقدم ساختن حدیث ضعیف بر قیاس است و استاد (کوثری) آن را در تانیب ص 161 آورده است، آنان (حنفی مذهب ها) بسیاری از احادیث صحیح را به دلیل مخالفتش با نظر گذشتگانشان و نظراتی که طبق آن ها عمل کرده اند رد می کنند و شافعی آن ها را به این دلیل سرزنش کرده است ...
.
.
.
بنا بر این حنفی مذهب ها زشتی رد سنت به وسیله ی «رای» را می دانند اما با این حال بهانه تراشی می کنند و تلاش می کنند تا اصولی را استنباط کنند که در صورتی که بدان چنگ بزنند آن ها را قادر سازد تا به وسیله ی آن در مورد احادیثی که آن را رد کرده اند عذر و بهانه ای بیاورند.چه به وسیله ی قیاس و چه با به خرج دادن جمود نسبت به مشایخشان.اما آن اصول با وجود ضعفش کار آن ها را پیش نمی برد چرا که مشایخشان به مخالف آن عمل کرده اند و به همین دلیل تناقض آن ها افزایش می یابد و در مناظرات شافعی بیان بسیاری از تناقضات آن ها وجود دارد ...