دروغ بستن سید کمال حیدری بر علامه مجلسی (رض) در موضوع واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام
دروغ بستن سید کمال حیدری بر علامه مجلسی (رض) در موضوع واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام
یکی از ویژگی های ناپسند سید کمال حیدری، عدم رعایت امانت در نقل روایات و اقوال علماء و یا دادن نسبت های نادرست و خطا در بسیاری از مواقع به آنان می باشد.
سید کمال حیدری در تاریخ 18 ربیع الثانی 1435 هـ در جلسه ی درس خارج اصول خود تحت عنوان«تعارض الأدلة»،جلسه ی 194، از دقیقه ی 19 و ثانیه ی 40 تا دقیقه ی 20 و ثانیه ی 18 می گوید :
تقول سیدنا: من أین تقول العلامة المجلسی لا یقبل نظریة وساطة الفیض؟ قد یقبل بها، إذا طالعتوا البحار ووجدتم بأن البحار یقول بوساطة الفیض، بینی وبین الله لا فرق بینهما، ولکنه أنا بحسب متابعتی القاصرة والناقصة وجدت انه لا فقط لا یصرح بواسطة الفیض، بل ینکروا أنهم وسائط الفیض، العلامة المجلسی ینکر؟ نعم.
می گویی سیدنا، از کجا می گویی که علامه مجلسی نظریه ی وساطت فیض را قبول ندارد ؟ ممکن است قبول داشته باشد.اگر بحار الانوار را مطاعه کردید و دیدید که علامه مجلسی در بحار الانوار معتقد به وساطت فیض است، بینی و بین الله فرقی نمی کند [چه قبول کند و چه قبول نکند] اما من بر اساس بررسی ناقص و اندکم به این رسیدم که نه تنها علامه مجلسی وساطت در فیض را قبول ندارد بلکه منکر این است که اهل بیت واسطه ی فیض باشند.علامه مجلسی منکر این مساله است ؟! بله!
و از دقیقه ی 24 و ثانیه ی 03 تا دقیقه ی 25 و ثانیه ی 30 می گوید :
العلامة المجلسی ملتفت إلى القضیة، یقول وأمّا ما ورد من الأخبار فی نزول الملائکة والروح لکل أمرٍ إلیهم، یعنی فی لیلة القدر، وانه لا ینزل ملک من السماء لأمرٍ، إلّا بدأ بهم، فلیس ذلک لمدخلیتهم فی ذلک، یعنی إثبات الوساطة أو نفی الوساطة؟ نفی وساطة الفیض، أبداً لا یقول کل مدخلیة، إذن لماذا یفعلون ذلک؟ یقول ولا للاستشارة بهم، لا للمدخلیة ولا الاستشارة، بل لتشریفهم وإکرامهم، وإظهار رفعة مقامهم، هذه القضیة تشریفات، وإلّا لهم مدخلیة وجودیة أو لیست لهم مدخلیة وجودیة؟ الآن تعرفون الفارق إذن بین الافضلیة، وبین وساطة الفیض، مع أن العلامة المجلسی یعتقد بالافضلیة، ولکنه لا یلازمه أن یقول بوساطة الفیض.
علامه مجلسی به این قضیه توجه دارد و می گوید : اما خبرهائى که وارد شده در نزول ملائکه و روح ،یعنی در شب قدر، براى هر کارى پیش آنها و اینکه هر فرشتهاى از آسمان نازل شود اول خدمت آنها می رسد« این مطالب نه از آن جهت است که ایشان در این امور دخالتى دارند.[سید کمال حیدری می گوید] این یعنی اثبات وساطت یا نفی وساطت ؟ یعنی نفی وساطت فیض.هرگز نمی گویند در این امور دخالت دارند.بنا بر این چرا ملائکه و روح چنین می کنند؟ [علامه مجلسی] می گوید : نه این که براى مشورت یا مدخلیت و دخالت ایشان در این امور پیش ایشان مىآیند.این فقط براى بزرگداشت و احترام و اظهار مقام و عظمت آنها است.[سید کمال حیدری می گوید] یعنی این قضیه ی تشریفات و بزرگداشت ایشان است والا اهل بیت مدخلیت و جایگاه مشورت در این امور دارند یا خیر ؟ پس الان تفاوت بین افضلیت و وساطت فیض را در می یابید.با این که علامه مجلسی به افضلیت اعتقاد دارد اما این لازمه اش آن نیست که قائل به وساطت فیض باشد.
لینک مشاهده ی جلسه ی درسی فوق به صورت تصویری :
http://alhaydari.com/ar/2014/02/52205
لینک مطالعه ی متن پیاده شده از جلسه ی درسی فوق :
http://alhaydari.com/ar/2014/02/52201
ملاحظه می فرمایید که سید کمال حیدری با استناد به کلامی از علامه مجلسی رحمه الله مدعی می شود ایشان منکر واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام هستند !
ما ابتدا توضیح کوتاهی در مورد سخن علامه مجلسی می دهیم و سپس تصریح ایشان به واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام را ثابت خواهیم کرد.
ابتدا لازم است بدانیم که علامه مجلسی در کجا و چه بخشی چنین سخنانی را گفته و اصل بحث چه بوده است ؟! با مراجعه به جلد 25 و صفحه ی 346 از بحار الانوار در می یابیم که علامه مجلسی شروع به صحبت در مورد «تفویض» و «غلو» می کند تا این که نهایتا در صفحه ی 348 به همان کلامی می رسیم که سید کمال حیدری بدان استناد کرد و البته مقصود از برخی عبارات علامه مجلسی رحمه الله را توضیح نداد!
علامه مجلسی قبل از آن کلامِ مورد استناد، سخنان مهمی در صفحه ی 347 دارد که بایستی از آن مطلع باشیم تا بتوانیم کلام علامه در صفحه ی 348 را به خوبی درک کنیم (دقت داشته باشید که تمام سخنان علامه ی مجلسی در این صفحات از عقیده ی تفویض است و بایستی با در نظر داشتن این پیش زمینه ی ذهنی به عبارات رجوع کنیم) :
و أما التفویض فیطلق على معان بعضها منفی عنهم ع و بعضها مثبت لهم فالأول التفویض فی الخلق و الرزق و التربیة و الإماتة و الإحیاء فإن قوما قالوا إن الله تعالى خلقهم و فوض إلیهم أمر الخلق فهم یخلقون و یرزقون و یمیتون و یحیون و هذا الکلام یحتمل وجهین.
أحدهما أن یقال إنهم یفعلون جمیع ذلک بقدرتهم و إرادتهم و هم الفاعلون حقیقة و هذا کفر صریح دلت على استحالته الأدلة العقلیة و النقلیة و لا یستریب عاقل فی کفر من قال به.
و ثانیهما أن الله تعالى یفعل ذلک مقارنا لإرادتهم کشق القمر و إحیاء الموتى و قلب العصا حیة و غیر ذلک من المعجزات فإن جمیع ذلک إنما تحصل بقدرته تعالى مقارنا لإرادتهم لظهور صدقهم فلا یأبى العقل عن أن یکون الله تعالى خلقهم و أکملهم و ألهمهم ما یصلح فی نظام العالم ثم خلق کل شیء مقارنا لإرادتهم و مشیتهم.
و هذا و إن کان العقل لا یعارضه کفاحا لکن الأخبار السالفة تمنع من القول به فیما عدا المعجزات ظاهرا بل صراحا مع أن القول به قول بما لا یعلم إذ لم یرد ذلک فی الأخبار المعتبرة فیما نعلم.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج 25، ص 347، تحقیق: جمعى از محققان، ناشر: دار إحیاء التراث العربی- بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.
ترجمه ی استاد موسی خسروی (مترجم و پژوهشگر علوم دینی)
اما تفویض داراى چند معنى است که بعضى از آن معانى را نباید به ائمه نسبت داد و بعضى در باره آنها صادق است.از نوع اول است که تفویض به ائمه شده آفرینش و رزق و تربیت و میراندن و زنده کردن.
گروهى معتقدند که خداوند ائمه را خلق نموده و امر آفرینش را در اختیار آنها قرار داده آنها مىآفرینند و روزى می دهند و می میرانند و زنده می کنند این چنین گفتارى دو وجه دارد.
اول : اینکه معتقد شویم چنین کارها را با قدرت و اراده خود انجام می دهند و در واقع انجام دهنده ائمه علیهم السّلام هستند.این کفر صریح است که دلائل عقلى و نقلى چنین چیزى را محال می داند و شکى براى عاقلى نیست در کافر بودن معتقد به این اعتقاد.
دوم : این است که این کارها را خداوند انجام می دهد ولى وقتى که آنها تقاضا دارند مانند شق قمر و مرده زنده کردن و عصا اژدها نمودن و سایر معجزات، تمام این ها به قدرت خدا انجام مىشود اما موقعى که آنها اراده می کنند تا معلوم شود در ادعاى خود راست می گویند این مطلب را عقل منکر نمی شود که خداوند آن ها را آفریده و کامل نموده و به آنها الهام کرده نظام واقعى عالم را سپس هر چیز را آفریده مقارن به اراده و خواست آن ها.
گر چه عقل امتناعى از پذیرش چنین معنى براى تفویض نسبت بائمه ندارد ولى اخبار گذشته مانع از چنین اعتقادى است مگر در مورد معجزات ظاهرا بلکه بطور صریح.با اینکه معتقد شدن به چنین مطلبى اعتقاد به چیزى است که دلیلى ندارد زیرا خبر معتبرى در این باره به آن مقدار که ما مطلع هستیم نرسیده است.
پس تا اینجا باید بدانیم که :
اولا : علامه مجلسی رحمه الله در مقام صحبت از عقیده ی تفویض است.
ثانیا : علامه مجلسی رحمه الله تفویض را دارای دو معنا می داند که معنای اول آن باطل و کفر آمیز است و معنای دوم آن عقلا مقبول است و در صورت وجود روایت در تایید آن، می توان از باب معجزه آن را قبول کرد.
اکنون پس از این سخنان، علامه مجلسی به کلام مورد نظر می رسد :
و أما ما ورد من الأخبار فی نزول الملائکة و الروح لکل أمر إلیهم و أنه لا ینزل ملک من السماء لأمر إلا بدأ بهم فلیس ذلک لمدخلیتهم فی ذلک و لا الاستشارة بهم بل لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تعالى شأنه و لیس ذلک إلا لتشریفهم و إکرامهم و إظهار رفعة مقامهم.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج 25، ص 348، تحقیق: جمعى از محققان، ناشر: دار إحیاء التراث العربی- بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.
ترجمه ی استاد موسی خسروی (مترجم و پژوهشگر علوم دینی)
اما خبرهائى که وارد شده در نزول ملائکه و روح براى هر کارى پیش آنها و اینکه هر فرشتهاى از آسمان نازل شود اول خدمت آنها می رسد این مطالب نه از آن جهت است که ایشان در خلق و آفرینش دخالتى دارند و یا براى مشورت پیش ایشان مىآیند بلکه آفرینش و اداره جهان در اختیار خداست این فقط براى بزرگداشت و احترام و اظهار مقام و عظمت آنها است.
با دقت در این کلام علامه مجلسی و همچنین دقت به جملات قبل در می یابیم که دقیقا مقصود علامه مجلسی در این جمله ی مورد استناد سید کمال حیدری، همان مباحث خالق بودن و رازق بودن و مانند آن می باشد (که اگر ملائکه بر ائمه نازل می شوند به این دلیل نیست که ائمه در آن امور مدخلیتی دارند یا تفویضی صورت گرفته است) که صفحه ی قبل در مورد آن صحبت کرد و اساسا منظور از کلمه ی «امر» نیز در این عبارت همان مبحث خالقیت و رازقیت و مانند آن است که علامه مجلسی معنای اول و نگرش اول در مورد این مفاهیم را کفر آمیز می داند و نگرش دوم را عقلا ممکن و در صورت وجود اخبار در تایید آن مقبول می داند.
اینجاست که بایستی بپرسیم انکار چنین مساله ای از سوی علامه مجلسی رحمه الله چه ارتباطی به انکار اصل و اساس واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام دارد ؟! مگر واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام مساوی با خالقیت و رازقیت آنان به معنای اول (که از دید علامه مجلسی کفر آمیز است) می باشد ؟! مگر تنها مصداق و حالت واسطه ی فیض بودن چنین مساله ای است ؟! حقیقتا چنین کلامی از علامه محلسی رحمه الله نه از بعید و نه از قریب ارتباطی به انکار اصلِ واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام ندارد ! (تمام کلام علامه مجلسی رحمه الله در مورد بحث تفویض است و نه وساطت فیض - آن چه که علامه مجلسی رحمه الله نیز رد می کند آن است که خداوند تمام نظام خلقت را با اراده ی خویش به صورت مقارن با اراده ی ائمه علیهم السلام خلق کرده باشد و این نیز اصلا ارتباطی به وساطت فیض و واسطه ی فیض بودن ندارد!)
نکته ی تاسف بار آن است که سید کمال حیدری عبارت « بل لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» که ما بین کلمات و عبارات علامه مجلسی رحمه الله می باشد را اصلا نه می خواند و نه در مورد آن توضیح می دهد! این در حالی است که اگر کسی به این عبارت دقت کند به خوبی در می یابد که مقصود علامه مجلسی همان بحث تفویض در اموری همچون خلق و رزق و مانند آن می باشد ! آیا چنین رفتاری امانت در نقل است ؟!
نهایتا وقتی که به کلام علامه علامه مجلسی رحمه الله در کتاب بحار الانوار و همچنین کتاب عقائد ایشان مراجعه کنیم در می یابیم که اتفاقا علامه مجلسی رحمه الله واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام را قبول داشته و بدان تصریح می کند!
قد ثبت فی الأخبار کونهم ع علة غائیة لجمیع المخلوقات و أنه لولاهم لما خلق الله الأفلاک و غیرها و أثبتوا لها کونها وسائط فی إفاضة العلوم و المعارف على النفوس و الأرواح و قد ثبت فی الأخبار أن جمیع العلوم و الحقائق و المعارف بتوسطهم تفیض على سائر الخلق حتى الملائکة و الأنبیاء.
و الحاصل أنه قد ثبت بالأخبار المستفیضة أنهم ع الوسائل بین الخلق و بین الحق فی إفاضة جمیع الرحمات و العلوم و الکمالات على جمیع الخلق فکلما یکون التوسل بهم و الإذعان بفضلهم أکثر کان فیضان الکمالات من الله أکثر ...
المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج 1، ص 348، تحقیق: جمعى از محققان، الناشر: دار إحیاء التراث العربی- بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.
در روایات ثابت شده است که اهل بیت علیهم السلام هدف نهایی خلق تمامی مخلوقات هستند و اگر آنان نبودند خداوند افلاک و غیر آن را نمی آفرید و فلاسفه عقل را واسطه ی افاضه ی علوم برجان و روح انسان دانسته اند در حالی که در روایات ثابت شده است که تمامی علوم و حقائق و معارف به واسطه ی اهل بیت بر تمامی خلق حتی ملائکه و انبیاء افاضه می گردد.
نتیجه آن که در روایات مستفیضه ثابت شده است که اهل بیت علیهم السلام واسطه ها و وسائل بین خلق و خداوند در افاضه ی تمامی رحمت ها و علوم و کمالات هستند و هرچه قدر که توسل به آهل بیت و اعتراف به برتری ایشان بیشتر باشد، افاضه ی کمالات از جانب خداوند بر انسان بیشتر است ...
همچنین علامه ی مجلسی در کتاب اعتقادات خویش می گوید :
فهم المقصودون فی ایجاد عالم الوجود، والمخصوصون بالشفاعة الکبرى والمقام المحمود.ومعنى الشفاعة الکبرى أنهم وسائط فیوض الله تعالى فی هذه النشأة والنشأة الأخرى.إذ هم القابلون للفیوض الإلهیة والرحمات القدسیة؛ وبتطفلهم تفیض الرحمة على سائر الموجودات.
وهذه هی الحکمة فی لزوم الصلاة علیهم، والتوسل بهم فی کل حاجة.لأنه إذا صلى علیهم لا یرد.لأن المبدأ فیاض، والمحل قابل، وببرکتهم تفیض على الداعی، بل على جمیع الخلق.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، العقائد،صص 17 - 19، تحقیق : حسین درگاهی، الناشر : مؤسسة الهدى، الطبعة : الأولى، 1378 هـ - 1420 هـ .
بنا بر این در در به وجود آمدن عالَم هستی این اهل بیت هستند که مقصودند و شفاعت کبری و مقام محمود به آنان اختصاص داده شده است و معنای شفاعت کبری آن است که اهل بیت در این نشات و نشات دیگر (~ این سرا و سرای دیگر) واسطه ی فیض خداوند هستند و در نتیجه ایشان پذیرنده ی فیض الهی و رحمت های قدسی هستند و به طفیلی ایشان است که رحمت خداوند بر سایر موجودات عرضه و افاضه می گردد.
و این همان حکمت درود و صلوات فرستادن بر ایشان و توسل به آنان در هر حاجتی است چرا که هرگاه بر ایشان صلوات فرستاده شود، آن صلوات رد نمی شود.چون مبدا (خداوند) فیاض (سرچشمه ی فیض) است و محل فیض (اهل بیت علیهم السلام) دارای صلاحیت و شایستگی هستند و به برکت ایشان بر فرد درخواست کننده افاضه و بلکه تمام خلق افاضه می شود.
با توجه به توضیحات لازم و این دو کلام صریح از علامه مجلسی رحمه الله این سؤال مطرح می شود که انگیزه ی سید کمال حیدری از این افتراء زدن ها و تهمت زدن ها و دروغ بستن بر علمای امامیه و تدلیس در نقل اقوال ایشان و گاهی نیز تدلیس در نقل روایات چیست ؟ به راستی با وجود چنین تصریحاتی از سوی علامه مجلسی رحمه الله، چگونه می توان ادعا کرد که علامه مجلسی نظریه ی وساطت فیض را از اصل و اساس قبول ندارد ؟!