«سید کمال حیدری» : اگر شیخ مفید زنده می بود باید شاگردی من را می کرد !!!
«سید کمال حیدری» : اگر شیخ مفید زنده می بود باید شاگردی من را می کرد !!!
قبلا در مورد چرایی نقد «سید کمال حیدری» و ضرورت آن نوشته ایم که توصیه می کنیم تا قبل از مطالعه ی مطالب ما در نقد این شخص، حتما مطلب زیر را مطالعه بفرمایید :
http://al-shia.blog.ir/post/663
یکی از ویژگی های ناپسند «سید کمال حیدری» تکبر و غرور بیش از حد او می باشد تا جایی که نه تنها به احدی پاسخگو نیست ، بلکه به بزرگان و علماء و حتی در برخی موارد اصحاب معصومین طعن وارد می کند و خود را اعلم از ایشان می داند !
در این مطلب به یکی از این موارد اشاره می کنیم و ان شاء الله در آینده به موارد دیگری خواهیم پرداخت.
«سید کمال حیدری» در درس خارج فقه خود تحت عنوان «فقه المرأة» ، جلسه ی 37 در تاریخ 4 ربیع الثانی 1439 هـ از دقیقه ی 42 و ثانیه ی 01 تا دقیقه ی 42 و ثانیه ی 43 می گوید :
لأن البعض ثقل علیه أن أقول أن الشیخ المفید لو کان فی زماننا لکان ینبغی أن یجلس فی هذا المجلس هنا ویتتلمذ عندی کیف یمکن، وکأنه أنا هذا الکفر العظیم فعلته.
أنا بینی وبین الله اسألکم الشیخ المفید فی علم الأصول یعرف نظریة انقلاب النسبة للنائینی أم لا؟ والله لم یسمع بها، فلابد أن یتعلم یأتی هنا ویتعلم یعرف الفرق بین التزاحم والتعارض أو لا یعرف؟ هذه من زمان النائینی ظهرت وإلا قبلها الکل یتصورون تعارض والتعارض غیر التزاحم ؟؟؟؟
مشاهده ی جلسه ی درسی فوق به صورت تصویری :
http://alhaydari.com/ar/2017/12/61927
مطالعه ی متن پیاده شده از جلسه ی درسی فوق :
http://alhaydari.com/ar/2017/12/61928
چرا که برخی برایشان سنگین بود که من بگویم اگر شیخ مفید در زمان ما می بود جا داشت که در این مجلس بنشیند و در نزد من بیاموزد.[برخی ممکن است به اعتراض بگویند] چگونه ممکن است ؟؟؟!!! انگار من مرتکب کفر عظیم شده ام !!!
من بینی و بین الله از شما می پرسم.شیخ مفید در علم اصول نظریه ی انقلاب نسبت میرزای نائینی را می داند یا نه ؟ به خدا قسم اصلا آن را نشنیده است.پس باید بیاید اینجا و یاد بگیرد.آیا شیخ مفید تفاوت بین تزاحم و تعارض را می داند یا نه ؟ این از زمان میرزای نائینی به وجود آمده است و الا قبل از آن همه تصور می کردند که فقط تعارض است در حالی که تعارض با تزاحم فرق دارد.
بخشی از ادعای «سید کمال حیدری» مانند آن است که بگوییم آیا در زمان معصومین اصحاب ایشان می دانستند که «اینترنت» چیست ؟! حقیقتا چنین ادعایی از سوی «سید کمال حیدری» مغلطه ای است مضحک که تنها خبر از غرور و تکبر زاید الوصف نامبرده می دهد ! علاوه بر این بسیاری از مباحث و اصطلاحات بسیاری از علوم از جمله علم اصول متناسب با شرائط زمانی و مکانی خاص خودشان به وجود آمده اند و در زمان علمای متقدم به بسیاری از این مباحث نیاز جدی نبوده است که بخواهند در این زمینه به نظریه پردازی و تولید علم مشغول شوند ! حتی بسیاری از علمای معاصر از امام خمینی رحمه الله تا افرادی همچون آیت الله سبحانی ، مباحث قابل توجهی از علم اصول که در حوزه های علمیه تدریس می شود را جزو زوائدی می دانند که هیچ کاربرد و فائده ای ندارد! به همین دلیل است که بسیاری از علمای متقدم به خصوص در مدرسه ی بغداد با توجه به شرائطشان و رصد فعالیت های علمی علمای مخالفین، اهتمام خاصی به مباحث کلامی داشتند و علمای مدرسه ی قم با توجه به شرائط ، اهتمام خاصی به جمع آوری و نقل و حفظ و کتابت حدیث داشتند.در گذر زمان و با توجه به فاصله گرفتن از زمان ائمه و سخت تر شدن تشخیص روایات معتبر از غیر معتبر به منظور عمل به آن در مسائل فقهی و عقیدتی ، مجموعه قواعدی وضع شد تا به وسیله ی آن بتوان بر اساس روایات معتبر فتاوای فقهی صادر کرد.
آن چه که مهم است قوت استدلال و نبوغ یک عالم و اخلاص و تلاش و کوشش و اخلاق مداری او می باشد که جایگاه وی را تثبیت می کند و شیخ مفید نیز به این دلیل است که چنین جایگاه عظیمی در بین پیروان اهل بیت دارد.
شمس الدین ذهبی - عالم متعصب مخالفین شیعه - در بخشی از شرح حال شیخ مفید به نقل از ابن ابی طی حلبی می نویسد :
ثمّ قَالَ: حدَّثنی رشید الدّین المازندرانیّ: حدَّثنی جماعة ممّن لقیت، أنّ الشّیخ المفید ما ترک کتابًا للمخالفین إلا وحَفِظه وباحَثَ فیه .....
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام،ج9، ص 227، المحقق: الدکتور بشار عوّاد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامی، الطبعة: الأولى، 2003 م.
سپس ابن ابی طی گفته است : رشید الدین مازندرانی گفته است که عده ای از افرادی که من آن ها را دیدم برایم گفتند که شیخ مفید هیچ کتابی از مخالفین را رها نکرد مگر آن که آن را حفظ کرد و در موردش به بحث و گفت و گو پرداخت .....
به راستی کسی همچون «سید کمال حیدری» که بارها بر علماء دروغ بسته است و در نقل روایات مرتکب تدلیس شده و به تقطیع روایات پرداخته است و بخش اعظمی از تالیفات وی «سرقت علمی» از دیگران می باشد ، چگونه به خود جرات می دهد تا نام شیخ مفید را در کنار خودش بیاورد ؟! آیا این با تقوای اخلاقی و علمی سازگاری دارد ؟!