دروغ بستن «سید کمال حیدری» بر شیخ کلینی رحمه الله و خلاف گویی وی !
دروغ بستن «سید کمال حیدری» بر شیخ کلینی رحمه الله و خلاف گویی وی!
قبلا در مورد چرایی نقد «سید کمال حیدری» و ضرورت آن نوشته ایم که توصیه می کنیم تا قبل از مطالعه ی مطالب ما در نقد این شخص، حتما مطلب زیر را مطالعه بفرمایید :
http://al-shia.blog.ir/post/663
یکی از ویژگی های ناپسند «سید کمال حیدری» آن است که وی متاسفانه بر علماء دروغ می بندد و مطالبی را به آنان نسبت می دهد که اصلا معتقد به آن نیستند و ادله بر خلاف آن موجود است !
«سید کمال حیدری» در جلسه ی درس خارج فقه خود تحت عنوان «فقه المرأة» ، جلسه ی 76،در تاریخ 10 جمادی الثانی 1439 هـ از دقیقه ی 19 و ثانیه ی 13 تا دقیقه ی 21 و ثانیه ی 20 می گوید :
ولهذا الکلینی فی صفحة 333 عندما یأتی إلى هذه الخطبة لا یستطیع أن یطرأ علیها ماذا یقول؟ یقول وهذه الخطبة من مشهورات خطبه حتى لقد ابتذلها العامة کانت معروفة الکل یقرؤونها وهی کافیة لمن طلب علم التوحید إذا تدبرها وفهم ما فیها.
یا کلینی ماذا تعتقد أن امام أمیر المؤمنین فوق الأنبیاء أو دون الأنبیاء؟! ماذا فی نظرکم؟! الآن ثقافتنا فوق الأنبیاء ولکن تعتقد أن الکلینی یعتقد انه دون الأنبیاء؟ بلی هذه عقیدة کلینی، یعنی هو دون أیوب؟ دون یونس؟ یقول بلی دون یونس تقول معقول هذه؟ اقرأ العبارة فلو اجتمع السنة الجن والإنس لیس فیها لسان نبیه على أن یبین التوحید بمثل ما اتى به بأبی وامی ما قدروا علیه یعنی إذا کان فیهم لسان النبی لا یقدر لأنه علی لا یثبت انه أعلى منه فإذن الکلینی بحسب الروایات التی الآن نقولها الکلینی أعطاء الأئمة حقهم أم مقصر؟ ضمن أدبیاتنا المعاصرة مقصرٌ ولم یعطی حقهم الکلینی؟ بلی الکلینی، تقول لی سیدنا لماذا؟ أقول ثقافة ذلک العصر کانت هذه.
مشاهده ی جلسه ی درسی فوق به صورت تصویری :
http://alhaydari.com/ar/2018/02/64949
مطالعه ی متن پیاده شده از جلسه ی درسی فوق :
http://alhaydari.com/ar/2018/02/64950
و به همین دلیل کلینی در صفحه ی 333 زمانی که به سراغ این خطبه می آید نمی تواند در مورد آن چیزی نگوید.او چه می گوید ؟ کلینی می گوید : «این خطبه از خطبه های مشهور امیر المؤمنین (ع) است تا جایی که در بین عامه نیز مشهور شده است.(سید کمال حیدری می گوید) یعنی این خطبه در نزد عامه معروف و شناخته شده بوده و همه آن را می خوانده اند.(شیخ کلینی می گوید) و این خطبه برای کسی که در جست و جوی علم توحید است در صورتی که در آن تدبر کند و محتوایش را بفهمد کافی است.
(سید کمال حیدری می گوید) ای کلینی، اعتقادت چیست ؟ [مقام] امام امیر المؤمنین بالاتر از انبیاء است یا پایین تر از آنان ؟ نظر شما چیست ؟ الان فرهنگ و بینش ما می گوید مقام امیر المؤمنین از انبیاء بالاتر است اما آیا معتقدی که کلینی بر این باور است که مقام امیر المؤمنین پایین تر از مقام انبیاء است ؟ بله ! این عقیده ی کلینی است.یعنی امیر المؤمنین پایین تر از ایوب و یونس است ؟ کلینی می گوید بله ! از یونس پایین تر است ؟ این معقول است ؟ من کلام کلینی را برای شما می خوانم : «اگر تمام جن و انس به جز پیامبران هم زبان شوند که توحید را مانند آنچه آن حضرت- پدر و مادرم فدایش- فرموده بیان کنند نتوانند» یعنی اگر در بین آنان یک پیامبر باشد ، علی نمی تواند چرا که ثابت نشده که علی از پیامبران بالاتر است.بنابراین کلینی بر اساس روایاتی که امروزه به آن استناد می کنیم حق ائمه را به جا آورده است یا جزو مقصره است ؟ بر اساس ادبیات معاصر ما کلینی مقصر است و حق ائمه را به جا نیاورده است.کلینی ؟! بله ! کلینی.سیدنا چرا ؟ فرهنگ و بینش آن زمان (زمان کلینی) اینطور بوده است.
ما در این جا بخش مورد نظر از کلام شیخ کلینی رحمه الله را نقل می کنیم و ترجمه ی آن را نیز می آوریم تا هر انسان منصفی دریابد که چگونه «سید کمال حیدری» بر شیخ کلینی دروغ بسته و مرتکب تدلیس شده است !
وَ هَذِهِ الْخُطْبَةُ مِنْ مَشْهُورَاتِ خُطَبِهِ ع حَتَّى لَقَدِ ابْتَذَلَهَا الْعَامَّةُ وَ هِیَ کَافِیَةٌ لِمَنْ طَلَبَ عِلْمَ التَّوْحِیدِ إِذَا تَدَبَّرَهَا وَ فَهِمَ مَا فِیهَا فَلَوِ اجْتَمَعَ أَلْسِنَةُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَیْسَ فِیهَا لِسَانُ نَبِیٍّ عَلَى أَنْ یُبَیِّنُوا التَّوْحِیدَ بِمِثْلِ مَا أَتَى بِهِ بِأَبِی وَ أُمِّی مَا قَدَرُوا عَلَیْه.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی،ج1، ص 136، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران-ایران، الطبعة الرابعة،1407هـ .
ترجمه ی استاد مصطفوی :
(ثقة الاسلام کلینى ره فرماید) این خطبه از خطبه هاى مشهور آن حضرت است و از زیادى شهرت عامه مردم آن را کوچک شمرده اند در صورتى که همین خطبه براى کسى که علم توحید جوید کافى است اگر در آن بیندیشد و آن را بفهمد، زیرا اگر تمام جن و انس جز پیغمبران هم زبان شوند که توحید را مانند آنچه آن حضرت- پدر و مادرم فدایش- فرموده بیان کنند نتوانند.
ترجمه ی استاد کمره ای (با اندکی تصرف) :
(شرح کلینى مؤلف کتاب از این خطبه) این یکى از خطبههاى مشهور آن حضرت است تا آنجا که نزد عامه رواج یافته، همین خطبه براى هر که علم توحید را جوید کافى است بشرط آنکه در آن بیندیشد و آنچه در آن است بفهمد، اگر جن و انس- منهاى پیغمبران- همزبان گردند نتوانند توحید را چنانچه آن حضرت- پدر و مادرم قربانش- بیان کرده بیان کنند.
کلام شیخ کلینی آن است که اگر تمامی جن و انس با یکدیگر تلاش کنند و انبیاء به آنان کمکی نکنند و در بین آنان نباشند ، نمی توانند کلامی مانند کلام امیر المؤمنین به مانن خطبه ی مورد بحث بیاورند.
یعنی اگر انبیاء به جن و انس کمک کنند و در بین آنان باشند ، می توانند کلامی مانند کلام امیر المؤمنین در خطبه ی مورد بحث بیاورند.
به عبارت ساده تر و واضح تر :
- تلاش جن و انس برای صدور کلامی در سطح خطبه ی امیر المؤمنین بدون کمک انبیاء بی نتیجه است.
- تلاش جن و انس برای صدور کلامی در سطح خطبه ی امیر المؤمنین با کمک انبیاء می تواند موفقیت آمیز باشد.
اکنون حقیقتا این سؤال مطرح می شود که کجای این عبارت افضلیت انبیاء بر امیر المؤمنین علیه السلام را ثابت می کند ؟! این عبارت هیچ ارتباطی و دلالتی بر عدم افضلیت امیر المؤمنین بر انبیاء الهی ندارد ! آیا این که انبیاء بتوانند مانند کلام امیر المؤمنین را بیاورند دلیلی بر افضلیت آنان است ؟! حتی اگر بخواهیم به «سید کمال حیدری» بسیار تخفیف بدهیم و کوتاه هم بیاییم بایستی بگوییم در بدترین حالت ممکن ، این کلام هم سطح بودن امیر المؤمنین و انبیاء در صدور خطبه های عقیدتی - با محوریت توحید - را نتیجه می دهد و نه بیشتر ! به راستی چگونه و با کدام عقلی «سید کمال حیدری» افضلیت انبیاء از امیر المؤمنین (ع) را از چنین متنی استنباط کرده است ؟!
بگذارید فقط از باب تقریب به ذهن مثالی بزنیم.آقای «الف» قوی ترین مرد جهان است و سنگین ترین وزنه ها را بلند می کند و اگر جن و انس به غیر از پهلوانان کشور «ب» جمع شوند ، نمی توانند وزنه هایی که وی بلند می کند را بالای سر ببرند !
اما اگر در بین آن جن و انس، پهلوانان کشور «ب» باشند ، خواهند توانست آن وزنه ها را بالای سر ببرند!
حقیقتا کجای این متن ثابت می کند که پهلوانان کشور «ب» از آقای «الف» هم قوی تر هستند ؟! در بدترین حالت ممکن (حذف تمامی جن و انس و نگه داشتن پهلوانان کشور «ب») بایستی بگوییم سطح قدرت پهلوانان کشور «ب» با سطح قدرت آقای «الف» برابری می کند!
تا اینجا تدلیس و دروغگویی اولیه ی «سید کمال حیدری» ثابت شد و اکنون وارد مرحله ی دوم می شویم!
اثبات اعتقاد شیخ کلینی به افضلیت ائمه از انبیاء بر اساس منهج «سید کمال حیدری» !
در این بخش قصد داریم تا بر اساس روش «سید کمال حیدری» و نه بر اساس استدلال خودمان ثابت کنیم که شیخ کلینی قائل به افضلیت ائمه علیهم السلام از انبیاء الهی می باشد.
الف) بر اساس کلام «سید کمال حیدری» که بارها آن را تکرار کرده است و ما به سه مورد اشاره می کنیم ، شیخ کلینی قائل به صحت تمامی روایات کافی می باشد.
وهکذا تعالوا معنا إلى الکلینی المجلد الأول طبعة مرکز دار البحوث فی صفحة 16 قال: ویأخذ منه من یرید علم الدین والعمل بالآثار الصحیحة عن الصادقین والسنن القائمة التی علیها العمل وبها یؤدى فرض الله هذه شهادة من الشیخ الکلینی ثقة الإسلام أستاذ علم الأحادیث.
لینک از سایت «سید کمال حیدری» :
http://alhaydari.com/ar/2018/02/64878
و همینطور همراه ما بیایید به سراغ کلینی برویم.کتاب کافی جلد اول ، چاپ مرکز دار البحوث در صفحه ی 16 می گوید : «و کسی که به دنبال علم دین و عمل به آثار و روایات صحیح از انسان های راستگو و عمل به سنت های مورد عمل که واجب الهی با آن ادا می گردد می باشد، به روایات این کتاب عمل می کند» (سید کمال حیدری می گوید) این شهادتی از شیخ کلینی ثقة الاسلام و استاد علم حدیث است.
النهج الأخباری قال ما دام قال الشیخ الکلینی ثقة الإسلام الکلینی الأخبار والآثار الصحیحة إذن نتعامل معها آثار صحیحة.
لینک از سایت «سید کمال حیدری» :
http://alhaydari.com/ar/2016/05/57957
منهج و روش اخباری گری می گوید مادامی که شیخ کلینی ثقة الاسلام گفته است که اخبار و آثار صحیحه پس ما هم با روایات کافی معامله ی روایات و آثار صحیحه می کنیم.
لأنه نحن لم نجد أحد من الأعلام اتهمه کذاب إلا إبن فضال الفطحی، لا نرید أن أجعله قرینة، ولکن هذه یؤید لعل الاختلاف العقدی صار سببا لاتهامه بالکذب والشاهد على ما نقول أعزائی هو أننا نجد أن نفس هؤلاء الأعلام: الطوسی الکلینی الصدوق ووو… هم الذین نقلوا أن ابن فضال قال عنه کذاب ولکن نقلوا روایاته ماذا؟ فی کتبهم ماذا نستکشف من هذا؟ نستکشف أنهم لم یفهموا من کلام إبن فضال أنه یضعفه ماذا؟ فی النقل وإلا إذا کان ضعیفاً فی النقل لماذا ینقلون روایاته فی کتبهم وهم یصرحون فی مقدمة کل کتاب أننا لا ننقل إلا الآثار الصحیحة؟
لینک از سایت «سید کمال حیدری» :
http://alhaydari.com/ar/2016/05/57942
به این دلیل که ما احدی از بزرگان را ندیدیم که وی (علی بن ابی حمزة البطائنی) را متهم به کذب و دروغ کرده باشد مگر ابن فضال فطحی.ما نمی خواهیم این را قرینه قرار دهیم اما این شاید به عنوان موید است و اختلاف عقیدتی که بین آن دو بوده باعث شده است تا ابن فضال وی را به کذب متهم کند و عزیزانم شاهد بر آن چه می گوییم آن است که می بینیم خود همین بزرگان مانند طوسی و کلینی و صدوق و و و ... کسانی هستند که نقل کرده اند که ابن فضال گفته وی کذاب و دروغگوست اما در کتاب هایشان روایاتش را نقل کرده اند.از این چه چیزی را به دست می آوریم ؟ این را می فهمیم که آن ها از کلام ابن فضال این را نفهمیدند که او را در نقل حدیث تضعیف کرده است و الا اگر ضعیف می بود چرا [طوسی و کلینی و صدوق] در کتاب هایشان از او نقل می کنند و در مقدمه ی هر کتاب می گویند که ما فقط «آثار صحیحه» (روایات صحیح» را نقل می کنیم ؟ (اشاره به کلام شیخ کلینی رحمه الله در مقدمه ی کافی)
از ذکر سایر موارد که بسیار زیاد است به دلیل جلوگیری از اطاله ی کلام خودداری می کنیم.
تا اینجا ثابت شد که بر اساس کلام «سید کمال حیدری» شیخ کلینی رحمه الله بر اساس آن چه در مقدمه ی کتاب کافی می گوید ، تمامی روایات کتاب کافی را صحیح می داند.
ب) در کتاب شریف کافی روایات قابل توجی وجود دارد که برخی از آنان صریح در افضلیت ائمه علیهم السلام از انبیاء می باشد ! جالب آن است که «سید کمال حیدری» به برخی از آن ها استدلال کرده و صراحت دلالت آن ها بر افضلیت ائمه بر انبیاء را قبول کرده است !
«سید کمال حیدری» در برنامه ی «مطارحات العقیدة» با موضوع فرعی «أئمة أهل البیت (علیهم السلام) اعلم من جمیع الانبیاء السابقین» (ائمه ی اهل بیت علیهم السلام اعلم از انبیاء گذشته هستند) ، در قسمت چهارم می گوید :
فالعلم هو منشأ کل کمال الانبیاء والاوصیاء والاولیاء، إذن أهل البیت عندما یقولون انهم اعلم فهو واضح یصرحون وعندما یقولون انهم أفضل فالافضلیة بملاک الاعلمیة والعلم ایضا، إذن القرآن الکریم عندما یقول (وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ) لابد هنا ان نعرف ان التفضیل انما هو بملاک الاعلمیة (تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ) فملاک التفضیل هو الاعلمیة، اما الروایات الواردة فی هذا المجال، الروایات واقعاً کثیرة جداً ولکن انا أحاول ان اکتفی ببعض الروایات الواردة فی هذا المجال، الروایة الأولى واردة فی أصول الکافی أو الأصول من الکافی وهی فی باب ان الائمة (علیهم السلام) ورثة العلم یرث بعضهم بعضا العلم هذا الباب فی کتاب الحجة الحدیث السادس الوارد فی هذا المجال، الروایة عن الإمام الباقر عن أبی جعفر الباقر (علیه السلام) قال: قال ابو جعفر یمصون الثماد، الثماد کما یقول فی اللغة: یمصون الثماد، الثماد: الماء القلیل یقول إذا یوجد امامک ماء قلیل ترید ان تشرب لا تستطیع ان تشربه بنحو کثیر لأنّه قلیل فتحتاج إلى الامتصاص، یمصون الثماد ویدعون النهر العظیم، قیل له وما النهر العظیم، قال رسول الله هو النهر العظیم والعلم الذی اعطاه الله ان الله عز وجل جمع لمحمد (صلى الله علیه وآله) سنن النبیین من آدم وهلم جرا إلى محمد (صلى الله علیه وآله) هنا توجد نقطة بودی ان المشاهد الکریم یلتفت الیها ان الروایة تقول ان الله اعطى محمداً کذا وکذا إذن هو اخذ بتوسط الانبیاء السابقین ام هو اخذ مباشرة من الله، مباشرة، ولذا قلنا فیما سبق ان الوراثة التی نقولها بالنسبة إلى الخاتم لیس بمعنى انهم هم صاروا وسائط الفیض بالنسبة إلیه وانما الوراثة یعنی کل ما اعطی للانبیاء السابقین اعطاه الله مباشرة للنبی (صلى الله علیه وآله) وهذا بخلاف أئمة أهل البیت فانهم لم یاخذوا العلم من الله (سبحانه وتعالى) مباشرة وانما ورثوا العلم من جدهم (صلى الله علیه وآله) من رسول الله من الخاتم ولذا هو واسطة الفیض فلذا لا یمکن ان یکونوا أفضل من الخاتم بل ولا یمکن ان یساووا بالخاتم لأنّه هوالاصل وهم الفرع واذا صاروا على حد سواء إذن لا یبقى هناک أصل وفرع، إذن مادام ان النبی هو الأصل وأئمة أهل البیت هم الفرع هم الورثة إذن لا یمکن ان یکونوا مساوین له فضلاً ان یکونوا اعلم من النبی، ولکن عندما تقول الروایات انهم ورثوا الانبیاء السابقین لیس معنى الوراثة انهم اخذوا العلم بتوسط الانبیاء السابقین وانما مراد ورثوا یعنی کل ما اعطی للانبیاء السابقین اعطاه الله بلا توسط احد اعطی للخاتم (صلى الله علیه وآله).
مطالعه ی متن پیاده شده از برنامه :
http://alhaydari.com/ar/2011/10/11216
بنا بر این علم منشا هر کمالی از کمالات انبیاء و اوصیاء و اولیاء است.پس اهل بیت زمانی که می گویند «اعلم» هستند این واضح است که دارند تصریح می کنند و زمانی که می گویند «افضل» هستند ، افضلیت بر اساس ملاک «اعلمیت» و «علم» است.بنا بر این قرآن کریم زمانی که می گوید «وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ» باید این را بدانیم که برتری دادن کسی بر دیگری بر اساس ملاک «اعلمیت» است.«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ».پس ملاک برتری دادن «اعلمیت» است. اما روایات وارد شده در این زمینه بسیار زیاد است اما من تلاش می کنم تا به برخی از روایات اکتفا کنم.روایت اول در اصول کافی و در باب «ان الائمة (علیهم السلام) ورثة العلم یرث بعضهم بعضا العلم » آمده است.این باب در «کتاب الحجة» و این حدیث هم حدیث ششم از باب است.روایت از امام باقر است که ایشان می فرمایند مردم «ثماد» را می مکند.«ثماد» همانطور که در لغت آمده ، رطوبت و آب بسیار کم است.مثلا زمانی که در مقابل شما آب کمی وجود دارد و شما می خواهید آن را بنوشید ، نمی توانید آن را مانند وقتی که آب زیادی وجود دارد بنوشید چون مقدار آب کم است و به همین دلیل نیاز به مکیدن آن مقدار کم و رطوبت دارید. امام باقر فرمودند مردم آب اندک و رطوبت را می مکند و رود بزرگ را رها می کنند.به ایشان گفته شد رود بزرگ چیست ؟ ایشان فرمودند رسول الله (ص) همان رود بزرگ و علمی است که خداوند به ایشان عطا کرده است و خداوند سنت انبیاء از آدم تا قبل از وی را برایش گرد آورده است.(سید کمال حیدری می گوید) اینجا یک مساله ی مهمی وجود دارد کهدوست دارم بیننده ی بزرگوار به آن دقت کند و آن هم این است که روایت می گوید خداوند به محمد صلی الله علیه و آله و سلم چنین و چنان عطا کرده است.بنا بر این ، این دریفات با واسطه ی انبیاء گذشته بوده یا مستقیما از خداوند ؟ جواب : مستقیما از خداوند.و به همین دلیل در گذشته گفتیم که آن وراثتی که ما در مورد پیامبر خاتم به کار می بریم به این معنا نیست که انبیاء برای ایشان واسطه ی فیض شده اند بلکه این وراثت بدان معناست که هر آن چه به انبیاء گذشته داد شده است، خداوند آن را مستقیما به پیامبر (ص) عطا کرده است و این به خلاف ائمه ی اهل بیت می باشد چرا که آنان علم را مستقیما از خداوند دریافت نکرده اند بلکه آن را از پیامبر به ارث برده اند و به همین دلیل پیامبر (ص) واسطه ی فیض است و به همین دلیل امکان ندارد که ائمه افضل از حضرت محمد (ص) باشند و حتی ممکن نیست که مساوی با حضرت محمد (ص) باشند.چرا که حضرت محمد (ص) اصل است و آنان فرع. بنا بر این تا زمانی که حضرت محمد (ص) اصل است و ائمه ی اهل بیت فرع و ورثه ی حضرت محمد (ص) هستند ، امکان ندارد که ائمه ی اهل بیت با پیامبر مساوی باشند چه برسد به این که اعلم از پیامبر باشند اما زمانی که روایات می گوید ائمه ی اهل بیت از انبیاء گذشته ارث بوده اند، معنای وراثت این نیست که آنان علم را به واسطه ی انبیاء گذشته دریافت کرده اند بلکه منظور آن است که هر آن چه به انبیاء گذشته داده شده ، خداوند آن را بدون واسطه به پیامبر خاتم (ص) نیز داده است.
وی در ادامه ی برنامه خواندن روایت را ادامه می دهد :
قال: ان الله (عز وجل) جمع لمحمد (صلى الله علیه وآله) سنن النبیین، یعنی کل ما اعطی للنبیین اعطی للخاتم من آدم إلى رسول الله (صلى الله علیه وآله) السائل یسأل یقول وما تلک السنن، یقول ان الله جمع للنبی الأکرم سنن النبیین ما هو مرادک من السنن؟ قال علم النبیین باسره، الإمام الباقر یقول المراد من سنن النبیین یعنی کل علم النبیین کل علم الانبیاء والمرسلین جمعت للخاتم، محل الشاهد، وان رسول الله (صلى الله علیه وآله) صیّر ذلک کله عند أمیر المؤمنین (علیه أفضل الصلاة والسلام).
المقدم: فإذن فاق الانبیاء السابقین.
آیة الله السید کمال الحیدری: لا یمکن غیر ذلک لأنّه کل ما عند الخاتم هو وصل إلى أمیر المؤمنین، فقال له رجل یعنی من الجالسین فی المجلس، یابن رسول الله فامیر المؤمنین اعلم ام بعض النبیین، یقینا انه لا یمکن کل النبیین ان یکونوا اعلم، السائل یسأل یقول لعله بعض انبیاء اولی العزم اعلم من أمیر المؤمنین، فقال ابو جعفر (علیه السلام) اسمعوا ما یقول، الإمام یستغرب انه لماذا تسأل مثل هذا السؤال ان الله یفتح مسامع من یشاء هذا کأنه لم یفهم انا ما قلت، انی حدثته ان الله جمع لمحمد (صلى الله علیه وآله) علم النبیین وانه (صلى الله علیه وآله) جمع ذلک کله عند أمیر المؤمنین وهو یسألنی اهو اعلم ام بعض النبیین! یعنی هذا السؤال سؤال استغراب، سؤال فی محله أو فی غیر محله؟ لا محل لهذا السؤال.
مطالعه ی متن پیاده شده از برنامه :
http://alhaydari.com/ar/2011/10/11216
امام باقر فرمودند : خداوند سنت انبیاء را برای محمد (ص) گرد آورد.(سید کمال حیدری می گوید) یعنی تمامی آن چه به انبیاء از آدم تا قبل از رسول الله (ص) داده شده است ، به پیامبر (ص) داده شده است.سوال کننده می گوید : آن سنت ها چیست ؟ امام می فرماید : خداوند سنت انبیاء را برای نبی اکرم (ص) گرد آورد.(سید کمال حیدری می گوید) منظورت از سنت ها چیست ؟ امام می فرماید : علم تمامی انبیاء به صورت یکجا.(سید کمال حیدری می گوید) امام باقر می فرماید منظور از سنت انبیاء علم انبیاء است.تمام علم انبیاء و مرسلین برای پیامبر جمع شده و گردآوری شده است.محل شاهد این جاست : امام باقر می فرمایند رسول الله (ص) تمم آن علم را به امیر المؤمنین منتقل کردند.
مجری برنامه : پس مقام امیر المؤمنین از انبیاء بالاتر رفته است.
سید کمال حیدری : به غیر از این امکان ندارد چرا که تمامی آن چه که نزد پیامبر (ص) است به امیر المؤمنین رسیده است.(خواندن ادامه ی روایت) پس شخصی به امام باقر گفت یعنی یک نفر از کسانی که در آن مجلس نشسته بود : ای پسر رسول خدا ، امیر المؤمنین اعلم است یا برخی از پیامبران ؟ سید کمال حیدری می گوید) چرا که [از دید سوال کننده] یقینا امکان ندارد که امیر المؤمنین اعلم از تمام انبیاء باشد.سوال کننده با خودش می گوید شاید پیامبران اولی العزم از امیر المؤمنین اعلم هستند.خواندن ادامه ی روایت) امام باقر فرمودند : گوش کنید این مرد) چه می گوید! (سید کمال حیدری می گوید) امام تعجب می کند که چرا سوال کننده چنین سوالی می پرسد! (خواندن ادامه ی روایت) امام فرمودند : خداوند شنوایی هرکسی را که بخواهد می گشاید.(سید کمال حیدری می گوید) یعنی انگار این شخص متوجه نشده است که من چه گفتم! (خواندن ادامه ی روایت) امام فرمودند : من به او گفتم که خداوند علم انبیاء را برای پیامبر (ص) گرد آورد و پیامبر تمام آن را در نزد امیر المؤمنین گردآوری کرد و این شخص از من می پرسد که امیر المؤمنین اعلم است یا برخی از پیامبران! (سید کمال حیدری می گوید) یعنی این سوال، سوال عجیبی است و جایی برای طرح چنین سؤالى نیست.
روایتی که «سید کمال حیدری» آن را از کافی خواند و دلالت آن بر «اعلمیت» و «افضلیت» ائمه ی اهل بیت علیهم السلام بر انبیاء از دید «سید کمال حیدری» واضح و قطعی است را به همراه ترجمه نقل می کنیم :
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَمُصُّونَ الثِّمَادَ - وَ یَدَعُونَ النَّهَرَ الْعَظِیمَ قِیلَ لَهُ وَ مَا النَّهَرُ الْعَظِیمُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْعِلْمُ الَّذِی أَعْطَاهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ ص سُنَنَ النَّبِیِّینَ مِنْ آدَمَ وَ هَلُمَّ جَرّاً إِلَى مُحَمَّدٍ ص قِیلَ لَهُ وَ مَا تِلْکَ السُّنَنُ قَالَ عِلْمُ النَّبِیِّینَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَیَّرَ ذَلِکَ کُلَّهُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع- فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- فَأَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِیِّینَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع اسْمَعُوا مَا یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ یَفْتَحُ مَسَامِعَ مَنْ یَشَاءُ إِنِّی حَدَّثْتُهُ أَنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ ص عِلْمَ النَّبِیِّینَ وَ أَنَّهُ جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ یَسْأَلُنِی أَ هُوَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِیِّینَ.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی،ج1، ص 222 و 223، ح 6، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران-ایران، الطبعة الرابعة،1407هـ .
ترجمه ی کمره ای :
امام باقر (ع) مىفرمود: (این مردم) نم را مىمکند و نهر بزرگ را از دست مىنهند، به او عرض شد: نهر بزرگ کدام است؟ فرمود: رسول خدا (ص) و علمى که خدا به او داده است، خداى عز و جل سنت پیغمبران را از آدم (ع) تا محمد (ص) براى آن حضرت گرد آورد، به او عرض شد: این سنتها چه بود؟ فرمود: علم و دانش همه پیغمبران یک جا، و رسول خدا (ص) آن را به على (ع) منتقل کرد، مردى به او گفت: یا ابن رسول اللَّه، امیر المؤمنین (ع) داناتر بود یا یکى از پیغمبران؟ امام باقر (ع) فرمود: بشنوید این مرد چه مىگوید، خدا گوش هر که را خواهد باز کند، من به او گفتم که: خدا علم همه پیغمبران را براى محمد (ص) جمع کرد و او هم همه را نزد على (ع) جمع کرد و به او تحویل داد و او باز هم از من مىپرسد، على داناتر است یا یکى از پیغمبران ؟!
(دقت داشته باشید که ریشه ی اصلی افضلیت اعلمیت است و اساسا وجه برتری و افضلیت ، علم الهی است و «سید کمال حیدری» نیز در ابتدا به این مساله اشاره کرد)
این روایت از کتاب کافی شریف ظهور در افضلیت ائمه ی اهل بیت علیهم السلام و به خصوص امیر المؤمنین علیه السلام بر انبیاء دارد و «سید کمال حیدری» نیز به همین مطلب اشاره می کند و از آن جا که به تصریح «سید کمال حیدری» ، شیخ کلینی تمامی روایات کافی را صحیح می داند، این روات نیز طبعا در نزد او صحیح است و دلالت آن نیز واضح است.
بنا بر این بر اساس استدلال خود «سید کمال حیدری» نیز شیخ کلینی قطعا قائل به برتری ائمه علیهم السلام و به خصوص امیر المؤمنین علیه السلام بر تمامی انبیاء به جز حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بوده است.
توضیحات پایانی :
الف) استدلالات دیگری از خود «سید کمال حیدری» به روایات کافی شریف داریم که دلالت واضح و روشن بر افضلیت ائمه علیهم السلام بر انبیاء دارد که به دلیل جلوگیری از طولانی شدن بحث از طرح آن خودداری کردیم و در صورت لزوم در آینده به آن اشاره خواهیم کرد.
علاقه مندان از باب آگاه شدن از یک نمونه ی دیگر از استدلالات «سید کمال حیدری» به روایتی از کافی که افضلیت ائمه بر انبیاء حتی بر پیامبر اولی العزمی چون حضرت ابراهیم را ثابت می کند ، می توانند به این جلسه ی درسی «سید کمال حیدری» و بخش استدلال وی به روایت منقول از امام رضا علیه السلام مراجعه کنند :
http://alhaydari.com/fa/2017/05/5069
ب) در کتاب شریف کافی روایات قابل توجهی وجود دارد که مستقیم یا غیر مستقیم دلالت بر افضلیت ائمه علیهم السلام بر انبیاء دارد که به منظور جلوگیری از طولانی شدن مطلب از ذکر آن ها خودداری می کنیم.
نتائج :
1) آن بخش از کلام شیخ کلینی رحمه الله که «سید کمال حیدری» بدان استناد کرد نه از قریب و نه از بعید ارتباطی به افضلیت انبیاء بر امیر المؤمنین علیه السلام ندارد.
2) بر اساس روش «سید کمال حیدری» ثابت می شود که شیخ کلینی رحمه الله قائل به افضلیت ائمه علیهم السلام بر انبیاء می باشد چرا که وی تمامی روایات کافی را صحیح می داند و در بین روایات کافی اخبار و احادیثی موجود است که دلالت صریح و تام بر افضلیت ائمه علیهم السلام بر انبیاء دارد.
به هر جهت تدلیس و دروغ پردازی «سید کمال حیدری» از دو جهت ثابت شد.یکی آن که استدلال وی کاملا غلط و مخالف منطق است و دیگر آن که خلاف آن - به تصریح و اعتراف «سید کمال حیدری» - از کتاب شریف کافی ثابت می شود.
از اون سمت دراویشی که خودشون میگن از منتظران مهدی هستن هم اونجوری کردند....اینها علایم چیه؟