اعتراف صریح البانی سلفی : ابن مسعود سوره ی ناس و فلق را از قرآن نمی دانست !
اعتراف صریح البانی سلفی : ابن مسعود سوره ی ناس و فلق را از قرآن نمی دانست !
یکی از مواردی که مخالفین شیعه با شدت و اصرار خاصی آن را در مباحث خود مطرح می کنند ، اعتقاد مذهب شیعه به تحریف قرآن می باشد. جدای از نادرست بودن چنین ادعایی، مخالفین شیعه هرگز به این مساله دقت نمی کنند که اولین معتقدین به تحریف قرآن برخی از صحابه بوده اند و یکی از این صحابه، عبد الله بن مسعود می باشد.
البانی سلفی العقیده در اعترافی صریح و تلخ می گوید :
تأملات فی فعل بعض الصحابة من الزیادة والنقص فی سور القرآن
السؤال
هل صحیح أنه ثبت عن ابن مسعود أنه کان لا یعد المعوذتین من القرآن؟ وأن أُبی بن کعب أثبت فی مصحفه دعاء القنوت وجعله سورتین؟ وجزاکم الله خیراً.
الجواب
بالنسبة لهذا السؤال فهو ذو شطرین کما تقدم، أما فیما یتعلق بـ ابن مسعود، فقد صح عنه، ولا غرابة فی ذلک، وهذا دلیل على أن الأمر کما قال الله عز وجل مخاطباً کل إنسان منا فی عموم قوله: {وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً} [الإسراء:85] أن ابن مسعود رضی الله عنه الذی کان من السابقین فی الدخول فی الإسلام، ومع ذلک فاتته بعض الأشیاء، والتی بعضها هام جداً جداً، ومن ذلک ما تضمنه هذا السؤال، إذ لم یکن قد فهم فیما سمع من النبی صلى الله علیه وسلم أن المعوذتین: (قل أعوذ برب الفلق) و (قل أعوذ برب الناس) من القرآن الکریم، إنما فهم أنهما معوذتان، أی: دعاء؛ ولذلک فحرصاً منه على ألا یدخل فی المصحف الذی فیه القرآن شیء غریب عنه؛ فقد کان یحکه، ویکشط کل صفحة فیها هاتان السورتان؛ لأنه لم یعلم ذلک، ولکن هذه مزیة القرآن، أنه لم یجمع من شخص واحد وإنما جمع من عشرات، بل مئات الأشخاص، بعد أن کانت کتبت فی صحف من نوعیة غریبة فی تلک الأزمان، عبارة عن أکتاف الحیوانات -عظم- أو أوراق الشجر، أو غیر ذلک، إذ سخر الله عز وجل مئات الصحابة لیحفظوا القرآن کله فی صدورهم أولاً، ولیسطروه فی الوسائل التی کانت معروفة عندهم ثانیاً.
من أجل هذه الحقیقة اعترف بعض الکتاب الغربیین بأن الإسلام لا یماثله دین آخر، فی أن دستوره الأول ألا وهو القرآن مروی بالتواتر ومحفوظ، ویشهد بهذا الکثیر منهم، ونحن لا نفخر ولکننا نقول:
والفضل ما شهدت به الأعداء
فلا یضرنا أبداً أن تکون هذه الروایة صحیحة وثابتة عن ابن مسعود، بل نحن نأخذ من ثبوت هذه الروایة عبرة نعالج بها الغلاة من المسلمین قدیماً وحدیثاً، ممن یعتبرون بیان خطأ الشیخ الفلانی غمزاً فیه وطعناً له، لا
کفى المرء نبلاً أن تعد معایبه
فـ ابن مسعود صحابی جلیل، له الفضل على الإسلام والمسلمین فی أنه نقل إلینا مئات الأحکام الشرعیة، وکان من حفاظ القرآن، وممن یحسنون تلاوته، وکان الرسول صلى الله علیه وسلم یثنی علیه ویقول: (من أحب أن یقرأ القرآن غضاً طریاً فلیقرأه على قراءة ابن أم عبد) یعنی: عبد الله بن مسعود، وهذا أسلوب لطیف جداً فی التعبیر.
الشاهد: هذا الرجل الفاضل إذا وجدت له بعض الأخطاء فهی أولاً: لا یؤاخذ علیها إطلاقاً؛ لأنها لم تکن مقصودة منه، بل على العکس -کما تقدم آنفاً- کان یکشط ویحک هاتین السورتین حفظاً للقرآن الکریم من الزیادة، فهذا لا یؤاخذ علیه إطلاقاً، ولذلک فلا عیب فی أن نصرح بهذه الحقیقة، بل نستفید من ذلک کما قلنا: أن الإنسان مهما سما وعلا فلا بد أن یکون له شیء من الأخطاء، کما جاء فی بعض الأحادیث الموقوفة، والتی یروى بعضها عن ابن عباس، وبعضها عن بعض التابعین، ثم أخیراً ما اشتهر عن مالک: ما منا من أحدٍ إلا رُدّ علیه إلا صاحب هذا القبر، وأشار إلى قبر النبی صلى الله علیه وسلم.
ولذلک لم یعبأ المسلمون إطلاقاً بهذه الروایة وبهذا الخطأ الذی صدر من ابن مسعود، فسجلت السورتان فی المصحف، وهما متواترتان مع المصحف کله.
دروس للشیخ الألبانی (الحلقة 40) [برگرفته از متن پیاده شده ی سلسله دروس البانی،جلسه ی 40]
لینک از وبسایت معتبر و رسمی شاملة :
http://shamela.ws/browse.php/book-7682#page-489
لینک از وبسایت معتبر إسلام وب :
http://audio.islamweb.net/audio/Fulltxt.php?audioid=4831
لینک از وبسایت رسمی ألبانی :
http://www.alalbany.net/play.php?catsmktba=20897
لینک فایل صوتی ألبانی :
http://www.aparat.com/v/NBp45
https://www.youtube.com/watch?v=N2DaXTSK-jQ
تاملاتی در عمل برخی از صحابه مبنی بر زیاده و نقص در سوره های قرآن
سوال : آیا این صحیح است که از ابن مسعود در روایات صحیح ثابت شده است که او معوذتین را از قرآن نمی دانست و این که ابی بن کعب دعای قنوت را در مصحفش نوشته بود و آن را قرآن می دانست ؟ خداوند جزای خیر به شما بدهد.
پاسخ ألبانی : نسبت به این سوال همانطور که در گذشته هم گفته شده دو قسمت دارد.اما آن چه که متعلق به عبد الله بن مسعود است این در روایات صحیح از او ثابت شده است و چیز عجیبی هم نیست و این دلیلی بر این است که این قضیه همانطوری است که خداوند در کلامش خطاب به همه ی ما فرموده است : «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً» [الإسراء:85] و این که ابن مسعود که از سابقین نسبت به اسلام است با این وجود برخی مسائل از وی پوشیده مانده است که برخی از آن ها بسیار بسیار مهم است و از جمله ی آن چیزی است که این سوال در بر دارنده ی آن است. بنا بر این ابن مسعود از آن چه که از پیامبر شنیده بود این را متوجه نشده بود که معوذتین یعنی «قل أعوذ برب الفلق» و «قل أعوذ برب الناس» از قرآن کریم است.او این طور فهمیده بود که این ها «معوذتان» هستند یعنی دو دعا هستند و به همین دلیل ابن مسعود اصرار شدیدی داشت بر این که در مصحف چیزی که غیر از قرآن باشد را وارد نکند و هر صفحه ای را که بر آن این دو سوره نوشته شده بود از این دو سوره پاک می کرد چون که این مسعود نمی دانست این دو سوره از قرآن است.اما این ویژگی قرآن است که فقط از یک نفر جمع آوری نشده و از ده ها بلکه صد ها نفر بعد از آن که در مصحف هایی با جنس عجیب – که عبارت است از اسخوان سرشانه ی حیوانات یا از درختان یا غیر از آن - در آن زمان نوشته شده بود جمع شده است و بنا بر این خداوند صد ها نفر از صحابه را مسخر خود ساخته است تا تمام قرآن را اولا در سینه هایشان حفظ کنند و ثانیا آن را در وسائلی که در نزدشان شناخته شده بود مکتوب کنند.
به خاطر همین حقیقت برخی از نویسندگان غربی اعتراف کرده اند که دین اسلام همانندی ندارد از این جهت که قانون اولش قرآن است که به تواتر نقل شده است و محفوظ است و بسیاری از آنان به این مساله شهادت می دهند و ما افتخار نمی کنیم اما می گوییم : «والفضل ما شهدت به الاعداء».
پس این که این روایت از ابن مسعود صحیح و ثابت باشد اصلا هیچ ضرری به ما نمی رساند بلکه ما از ثبوت این روایت پندی می گیریم که به وسیله ی آن غلاة مسلمانان از قدیم و جدید را درمان می کنیم.کسانی که بیان خطای شیخ فلانی را به منزله ی طعن وارد ساختن به وی به حساب می آورند. نه چنین نیست. این که برای اثبات فضیلت یک انسان همین کافی است که معایب وی را برشماری.
بنا بر این ابن مسعود یک صحابی جلیل القدر است و نسبت به اسلام و مسلمانان دارای فضل و برتری است از این جهت که وی برای ما صدها حکم شرعی را نقل کرده و از حافظان قرآن بوده و از کسانی بوده که تلاوتش را نیکو می دانسته اند و پیامبر وی را ستوده و می گفته است : «هرکس که دوست دارد قرآن را نو و تازه – یعنی همانطور که هست – بخواند پس بر قرائت ابن ام عبد (ابن مسعود) بخواند» و این روشی بسیار لطیف در بیان است.
شاهد : این شخص فاضل (ابن مسعود) اگر خطاهایی برای او یافت شود ، اولا : به دلیل این خطاها به هیچ وجه مورد مواخذه قرار نمی گیرد چرا که این عمل از وی از روی قصد و تعمد صادر نشده است بلکه بالعکس همانطور که پیش از این گفته شد ابن مسعود این دو سوره (ناس و فلق) را برای حفظ قرآن از زیاده پاک می کرد.پس به این دلیل اصلا مورد مواخذه قرار نمی گیرد و به همین دلیل عیبی ندارد که به این حقیقت تصریح کنیم بلکه از آن استفاده می کنیم همانطور که گفتیم : انسان هر زمان که رشد و پیشرفت کند و اوج بگیرد بایستی که به ناچار خطاهایی نیز برای او وجود داشته باشد همانطور که در برخی از احادیث موقوف که برخی از آن ها از ابن عباس و برخی از گروهی از تابعین نقل می شود و سپس از مالک مشهور شده است که : هیچ کس از ما نیست مگر آن که کلام او رد می شود مگر صاحب این قبر و به قبر پیامبر (ص) اشاره کرد.
و به همین دلیل مسلمانان به این روایت و این خطایی که از ابن مسعود صادر شده است اصلا توجه نکرده اند و این دو سوره (ناس و فلق) در قرآن کریم ثبت شده اند و این دو سوره به همراه سایر قرآن متواتر هستند.
ذکر چند نکته ی مهم بر مبنای این کلام البانی ضروری است :
1) البانی تصریح می کند که در روایات صحیح ثابت شده است که ابن مسعود معوذتین (سوره ی ناس و فلق) را از قرآن نمی دانست و آن را از مصاحف پاک می کرد.
2) البانی سلفی معتقد است که این دیدگاه ابن مسعود صحابی چیز عجیبی نیست و با وجود فضیلت هایی که ابن مسعود دارد، این ناشی از خطا و قلت علم می باشد.
اینجا مساله ای مطرح می شود و آن است که چگونه وقتی پای یک عالم شیعه در میان باشد، چنین توجیهی (قلت علم و عدم آگاهی) مطرح نمی شود ؟! چرا در چنین مواقعی به سرعت حکم کفر صادر می شود اما وقتی پای یکی از صحابه در میان باشد که اتفاقا در عصر نزول وحی بوده و قطعا به تواتر ، قرآنی بودن معوذتین به او رسیده حکم تکفیر و تفسیق صادر نمی شود ؟! (دقت داشته باشید که مخالفین شیعه هم ابن مسعود را جزو اعلم صحابه به قرآن می دانند و هم آن که نمی توانند متواتر بودن قرآنی بودن معوذتین در آن زمان و مکان را منکر شوند !)
3) البانی سلفی معتقد است این اصرار ابن مسعود صحابی مبنی بر پاک کردن معوذتین از قرآن نشان دهنده ی حرص ابن مسعود بر حفظ قرآن از زیاده و تحریف و تغییر است !
اکنون ما نیز استدلال البانی را به کار می بندیم ! بدین شکل که یک عالم شیعه ی اخباری که بر مبنای چند روایت و با تفسیر و برداشت شخصی خودش به نقص قرآن معتقد می شود این اتفاقا نشان دهنده ی اصرار و حرصش نسبت به حفظ قرآن از تحریف است ! چرا که او به دنبال جمع و نگه داری تمامی آیات و عباراتی است که به زعمش در قرآن بوده اند و اکنون نیستند !
به راستی دلیل این برخورد منافقانه ی مخالفین شیعه چیست که برای صحابه و تابعین و ائمه ی خویش چنین بهانه هایی را می تراشند و وقتی کار به شیعیان می رسد به سرعت احکام تکفیر و تفسیق صادر می شود ؟!
4) البانی سلفی می گوید این که ابن مسعود چنین خطایی کرده است، دلیلی بر طعن و سرزنش وی نخواهد بود و فضائل او محفوظ است و بر شمردن خطاهای او اتفاقا فضیلتش را ثابت و برجسته می سازد.
ما نیز همین استدلال را برای فرد معتقد به نقص قرآن به کار می بریم و چنین می گوییم !
5) البانی سلفی می گوید ابن مسعود عمدا چنین کاری نکرده است بلکه به قصد حفظ قرآن از تحریف چنین عمل کرده و معوذتین را از مصاحف پاک می کرده است. (یعنی خطا کرده)
ما نیز در برابر مخالفین همین استدلال را در مورد مشابه به کار می بندیم و می گوییم اگر عالمی اخباری بر مبنای نصوصی برداشتی همچون ابن مسعود را داشته است خطا کرده و تعمدی نداشته است. نکته ی مهم آن است که این توجیه ما بسیار عقلانی تر و صحیح تر است چرا که ابن مسعود در زمان پیامبر و زمان نزول وحی حضور داشته و در طبقه ی اول کسانی است که قرآن را به تواتر دریافت کرده اند در حالی که یک عالم دین در آن عصر حضور نداشته و امر بر وی مشتبه شده است.
6) البانی در بخش های پایانی کلامش در مورد ابن مسعود می گوید یک انسان هر چه قدر که پیشرفت می کند و رشد می یابد قطعا در کنار آن خطاهایی نیز برای وی موجود است و یکی از این خطاهایی که متوجه ابن مسعود می باشد، عقیده ی وی در مورد معوذتین می باشد.یعنی البانی این مساله را یک خطای شخصی می داند و نه کفر.
ما نیز همین استدلال را در موارد مشابه به کار می بندیم.
البته البانی سلفی در پاسخ به بخشی از سوال که مربوط به ابی بن کعب می باشد می گوید :
أما بالنسبة لـ أُبی بن کعب، وأنه کان یکتب فی مصحفة: اللهم إنا نستعینک فقد مر بی قدیماً شیء من ذلک، لکن لا أحفظ إذا کانت الروایة عنه صحیحة أم لا، ولعله یتیسر لی المراجعة لذلک، وآتیکم بالجواب -إن شاء الله- فی الدرس الآتی بإذن الله، وبهذا القدر الکفایة، والحمد لله رب العالمین.
دروس للشیخ الألبانی (الحلقة 40) [برگرفته از متن پیاده شده ی سلسله دروس البانی،جلسه ی 40]
اما در مورد ابی بن کعب و این که او در مصحفش می نوشت : « اللهم إنا نستعینک» در زمان گذشته چیزی را دیده ام اما حفظ نیستم که این روایت از او صحیح است یا خیر و چه بسا خداوند بر من آسان گرداند تا به آن مراجعه کنم و ان شاء الله در درس بعدی جواب را برایتان بیاورم و همین مقدار کفایت می کند والحمد لله رب العالمین.
اولا : البانی در درس بعدی هیچ سخنی در این مورد نگفته است.
ثانیا : روایات در این زمینه معتبر است و ما در پست های جداگانه به آن خواهیم پرداخت.