عبید الله بن موسی (امام و حافظ ثقه ی اهل سنت،راوی صحیحین) : لعنت خدا بر معاویه و هرکس که معاویه را لعن نکند !
عبید الله بن موسی (امام و حافظ ثقه ی اهل سنت،راوی صحیحین) : لعنت خدا بر معاویه و هرکس که معاویه را لعن نکند !
معاویة بن ابی سفیان یکی از چهره های ظلمانی و تاریک صدر اسلام می باشد و به قدری اعمال شنیع و خبیث از او سر زده که برخی از علمای اهل سنت نیز به خباثت او پی برده اند و حکم به کفر وی کرده اند.
اما کار در تقبیح و تفسیق و تکفیر معاویه تا جایی پیش رفته است که " عبید الله بن موسی " که از ائمه و ثقات اهل سنت می باشد معاویه و کسانی که معاویه را لعن نمی کنند، لعن کرده است !!!
سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ یَزِیدَ الْمُنَادِیَ، یَقُولُ: کُنَّا بِمَکَّةَ فِی سَنَةِ تِسْعٍ، وَکَانَ مَعَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى، فَحَدَّثَ فِی الطَّرِیقِ فَمَرَّ حَدِیثٌ لِمُعَاوِیَةَ، فَلَعَنَ مُعَاوِیَةَ، وَلَعَنَ مَنْ لَا یَلْعَنُهُ، قَالَ ابْنُ الْمُنَادِی: فَأَخْبَرْتُ أَحْمَدَ بْنَ حَنْبَلٍ، فَقَالَ: مُتَعَدِّی یَا أَبَا جَعْفَرٍ.
السنة لابی بکر بن الخلال،ج3،ص505،ح808 ط دار الرایة [سند خبر صحیح است]
محمد بن عبید منادی می گوید در مکه بودیم و عبید الله بن موسی با ما بود.در راه صحبت می کرد که سخن از معاویه شد. او معاویه را لعن کرد و هرکس که معاویه را لعن نمی کند هم لعن کرد.محمد بن عبید منادی می گوید : این را به احمد بن حنبل خبر دادم و او گفت : ای ابو جعفر او تعدی کرده است. (از حد تجاوز کرده)
جالب آن که وقتی برخی از نواصب و محبین مخالفین نتوانسته اند در مورد دیدگاه عبید الله بن موسی کاری انجام دهند، با تدلیس به او نسبت تنقیص " اصحاب " پیامبر داده اند حال آن که وی تنها معاویه را لعن می کرده است ! به عنوان مثال احمد بن حنبل این طور پاسخ داده است :
وَأَخْبَرَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، قَالَ: ثَنَا مُهَنَّى، قَالَ: سَأَلْتُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِیِّ،؟ فَقَالَ: کُوفِیٌّ، فَقُلْتُ: فَکَیْفَ هُوَ؟ قَالَ: کَمَا شَاءَ اللَّهُ، قُلْتُ: کَیْفَ هُوَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ؟ قَالَ: لَا یُعْجِبُنِی أَنْ أُحَدِّثَ عَنْهُ، قُلْتُ: لِمَ؟ قَالَ: یُحَدِّثُ بِأَحَادِیثَ فِیهَا تَنَقُصٌّ لِأَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.
السنة لابی بکر بن الخلال،ج3،ص504،ح807 ط دار الرایة [سند خبر صحیح است]
مهنی می گوید از احمد بن حنبل در مورد عبید الله بن موسی عبسی سوال کردم و او گفت : کوفی است.گفتم : چگونه شخصی است ؟ گفت : آن طوری که خدا بخواهد. گفتم : ای ابا عبد الله چگونه شخصی است ؟ گفت : دوست ندارم از او حدیث نقل کنم. گفتم : چرا ؟ گفت : احادیثی می گوید که در آن تنقیص اصحاب رسول خداست.
جالب است که طبق روال همیشگی انتقاد و بیان حقیقت یک نفر از صحابه (معاویة بن ابی سفیان) معادل تنقیص تمام اصحاب رسول الله (ص) است و جالب تر آن که احمد بن حنبل جرات نکرده تا عبید الله بن موسی را کذاب و وضاع بخواند چرا که عبید الله هم راوی صحیحین است و هم این که امام و حافظ بوده و جایگاه بالایی داشته است. (بسیار شبیه مواقعی که وقتی شیعیان عده ای قلیل و مشخص از صحابه را نقد می کنند و دلایل معتبر نیز می آورند،مخالفین صدای خود را بالا می برند که شیعیان تمام صحابه را تنقیص و تکفیر می کنند !)
کار تا جایی پیش رفت که او را یک شیعه ی افراطی خواندند ! ذهبی می نویسد :
ثقة فی نفسه، لکنه شیعی متحرق.
میزان الاعتدال،ج3،ص16 ط دار المعرفة
فی نفسه ثقه است اما شیعه ی افراطی است.
البته لازم است به این مطلب اشاره کنیم که در اینجا منظور از شیعه با مقصود رایج در دوران معاصر متفاوت است و شیعه در کتب تراجم رجال علمای گذشته به همان معنی ای به کار می رفته که ابن حجر عسقلانی اشاره کرده است :
والتشیع محبَّة على وتقدیمه على الصحابة فَمن قدمه على أبی بکر وَعمر فَهُوَ غال فِی تشیعه وَیُطلق عَلَیْهِ رَافِضِی وَإِلَّا فشیعی فَإِن انضاف إِلَى ذَلِک السب أَو التَّصْرِیح بالبغض فغال فِی الرَّفْض وَإِن اعْتقد الرّجْعَة إِلَى الدُّنْیَا فأشد فِی الغلو ...
فتح الباری لابن حجر العسقلانی،ج1،ص459 ط دار المعرفة
و تشیع،محبت علی و برتری دادن او بر صحابه ( به غیر از ابو بکر و عمر ) است و اگر کسی علی بن ابی طالب را بر ابو بکر و عمر هم برتری دهد،شیعه ی غالی است و به او رافضی می گویند وگرنه شیعه است و اگر سب و بغض ابو بکر را هم ر آن اضافه کند،رافضی غالی است و اگر به رجعت هم اعتقاد داشته باشد پس شدت غالی بودنش بیشتر است ...
ملاحظه می کنید که به محض محبت امیر المومنین آن فرد شیعی به حساب می آید و اگر امیر المومنین را بر صحابه برتری دهد نیز شیعه ی افراطی خواهد بود ! (در تبیین مفهوم تشیه از دید علمای گذشته سخنی از سب و لعن معاویه نیز در میان نیست و صرفا مربوط به بحث محبت امیر المومنین و برتری دادن ایشان بر صحابه می باشد)
جالب آن که ابن منده حتی او را رافضی هم خوانده است !!!
قَالَ ابْنُ مَنْدَةَ: کَانَ أَحْمَدُ بنُ حَنْبَلٍ یَدُلُّ النَّاسَ عَلَى عُبَیْدِ اللهِ، وَکَانَ مَعْرُوْفاً بِالرَّفْضِ، لَمْ یَدَعْ أَحَداً اسْمُهُ مُعَاوِیَةُ یَدْخُلُ دَارَهُ. فَقِیْلَ : دَخَلَ عَلَیْهِ مُعَاوِیَةُ بنُ صَالِحٍ الأَشْعَرِیُّ، فَقَالَ: مَا اسْمُکَ؟ قَالَ: مُعَاوِیَةُ. قَالَ: وَاللهِ لاَحَدَّثْتُکَ، وَلاَ حَدَّثْتُ قَوْماً أَنْتَ فِیْهِم.
سیر اعلام النبلاء،ج9،ص556و557 ط موسسة الرسالة
ابن منده می گوید : احمد بن حنبل مردم را از عبید الله بر حذر می داشت و عبید الله معروف به رفض بود و هرکس که نامش معاویه بود را به خانه اش راه نمی داد. گفته شده که معاویة بن صالح اشعری بر او وارد شد و عبید الله گفت : اسمت چیست ؟ او گفت : معاویة. عبید الله گفت : به خدا سوگند برای تو حدیث نمی گویم و برای گروهی که تو در آنان باشی حدیث نمی گویم.
کار حتی به جایی رسید که وی را به دلیل بغض معاویه اهل بدعت نیز دانستند !
وَحَدَّثَ عَنْهُ: أَحْمَدُ بنُ حَنْبَلٍ قَلِیْلاً - کَانَ یَکرَهُهُ لِبِدْعَةٍ مَا فِیْهِ - ...
سیر اعلام النبلاء،ج9،ص554 ط موسسة الرسالة
احمد بن حنبل کم از او حدیث نقل کرده است به دلیل این که از او به دلیل بدعتی که داشت بدش می آمد.
همه ی این ادعا ها در مورد عبید الله بن موسی (تشیع،رفض،مبتدع و ...) به دلیل بغض او نسبت به معاویه صورت گرفته و الا او یک عالم سنی بوده است همانطور که مشاهده خواهید کرد.
جایگاه بالای عبید الله بن موسی در نزد مخالفین :
عبید الله بن موسی در تمامی کتب سته (از جمله صحیح بخاری و صحیح مسلم) روایت دارد.
ذهبی می نویسد :
قلت: هو من کبار شیوخ البخاریّ.
تاریخ الاسلام،ج5،ص389 ط دار الغرب الاسلامی
من (ذهبی) می گویم : او از کبار شیوخ بخاری است.
ذهبی وی را اینگونه وصف می کند :
عُبَیْدُ اللهِ بنُ مُوْسَى بنِ أَبِی المُخْتَارِ بَاذَامَ العَبْسِیُّ : الإِمَامُ، الحَافِظُ، العَابِدُ، أَبُو مُحَمَّدٍ العَبْسِیُّ - بِمُوَحَّدَةٍ - مَوْلاَهُمْ، الکُوْفِیُّ.
سیر اعلام النبلاء،ج9،ص553و554 ط موسسة الرسالة
همچنین ذهبی تصریح می کند که عبید الله بن موسی ابوبکر و عمر را بر امیر المومنین (ع) برتری می داده است. (همین مطلب نیز تاییدیه ای دیگر بر سنی متعصب بودن عبید الله بن موسی می باشد)
وَرِوَایَةُ عُبَیْدِ اللهِ مِثْلَ هَذَا، دَالٌّ عَلَى تَقْدِیْمِهِ لِلشَّیْخَیْنِ، وَلَکِنَّهُ کَانَ یَنَالُ مِنْ خُصُوْمِ عَلِیٍّ.
سیر اعلام النبلاء،ج9،ص556 ط موسسة الرسالة
اینکه عبید الله بن موسی این حدیث را روایت کرده دلالت بر این دارد که وی شیخین (ابوبکر و عمر) را بر علی بن ابی طالب تفضیل می داده است اما از دشمنان علی بدگویی می کرده است.
طبق مطلب بالا نکته ی مهم دیگر این است که عبید الله بن موسی معاویة بن ابی سفیان را دشمن امیر المومنین (ع) می دانسته است.
همچنین عبید الله بن موسی را جزو اولین کسانی دانسته اند که در کوفه مسند به ترتیب " صحابه " تالیف کرده و این نیز دلیلی دیگر بر سنی متعصب بودن او و حرصش بر خدمت به تراث روایی اهل سنت می باشد :
أَوَّلُ مَنْ صَنَّفَ (المُسْنَدَ) عَلَى تَرتِیْبِ الصَّحَابَةِ بِالکُوْفَةِ .....
سیر اعلام النبلاء،ج9،ص554 ط موسسة الرسالة
کَانَ مِنْ حُفَّاظِ الحَدِیْثِ، مُجَوِّداً لِلْقُرْآنِ.
سیر اعلام النبلاء،ج9،ص554 ط موسسة الرسالة
از حفاظ حدیث بود و قرآن را خوب با تجوید قرائت می کرد.
اکنون انتظار ما از محبین معاویه آن است که عبید الله بن موسی (عالم و امام و حافظ ثقه ی اهل سنت و راوی کتب ستة) را تکفیر کنند !
رونوشت :
ندای سنت | پایگاه رسمی حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان سراوان
اسلام تکس | بانک مقالات اسلامی و پاسخ به شبهات
کتابخانه عقیده