جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ب.ظ
۲
۰
۹۴/۰۵/۳۰
فرشید شرفی | Farshid Sharafi
پاسخ:
این روایت متواتر معنوی هست و نیازی به بررسی سندی نداره.
پاسخ:
سوال اول :
موسى بن داود الضبی، ابو عبد الله الطرطوسی : ثقة | بشر بن موسی الاسدی، ابو علی : ثقة | أحمد بن إسحاق الصبغی، ابو بکر : ثقة | محمد بن عبد الله الحافظ = الحاکم النیسابوری : ثقة
===
سوال دوم : در غالب جاها منظورش خودش هست.
پاسخ:
وعلیکم السلام
بله منظور خودش هست و این در بین بسیاری از محدثین مرسوم بوده که اسم خودشون رو در اول سند به عنوان کسی که داره روایت رو نقل میکنه میاوردن.
سندی هم که دادید صحیح هست و اصلا وثاقت و عدم وثاقت مسلم بن ابی مریم مهم نیست چرا که در سند متابعت وجود داره ( عَنْ أَبِیهِ وَ مُسْلِمِ بْنِ أَبِی مَرْیَمَ ) ولی مسلم بن ابی مریم هم ثقة هست و از روات صحیحین هست. ( مسلم بن أبى مریم : یسار المدنى ، مولى الأنصار ، و قیل مولى بنى سلیم ، و قیل مولى بنى أمیة )
بررسی رجالی و اسناد هم با استفاده از نرم افزارهای مختلف و کتاب های رجالی باید انجام بشه و نمیشه صرفا به یک برنامه ی خاص تکیه کرد.
پاسخ:
این استدلال یکی از خنده دارترین استدلال هایی است که تدلیس عظیمی هم درش صورت گرفته !
طبق اعتقاد مسلم شیعیان ( که از منابع مخالفین هم قابل اثبات هست ) محل دفن ابوبکر و عمر غصبی هست و چه طوری می خوان دفن در مکان غصبی که مستوجب عذاب هست رو فضیلت بدونن ؟! (حتی مشهور هست که زمین بدن ابوبکر و عمر رو پس می زده)
به علاوه امیر المومنین احقیتشون به پیامبر (ص) از تربت خلقشون گذشته و ایشون نفس پیامبر هستن به تصریح آیه ی مباهله. (انفسنا وانفسکم)
نکته ی دیگه این که به سند صحیح در کتب مخالفین شیعه و در کتب شیعه اومده که شیعیان از باقی گل اهل بیت خلق شده اند.
حدثنا أبو الحسین علی بن إسحاق بن ردی القاضی قاضی طبریة بطبریة (=وثقه ابن المقرىء والذهبی وابن حجر فی اللسان)، ثنا علی بن نصر البصری (= شیخ له قدر عظیم)، ثنا عبد الرزاق(=إمام فوق الوصف خ م)، أخبرنا معمر(=بن راشد إمام فوق الوصف خ م)، عن الزهری (=إمام کبیر فوق الوصف خ م)، عن علی بن الحسین (السجاد، لا یسأل عن مثله خ م) عن أبیه (السبط ، مذبوح کربلاء صلوات الله علیه، خ م) قال: رفعه (أی عن رسول الله) قال: «إن الله عز وجل خلق علیین وخلق طیننا منها، وخلق طینة محبینا منها، وخلق سجین وخلق طینة مبغضینا منها، فأرواح محبینا تتوق إلى ما خلقت منه، وأرواح مبغضینا تتوق إلى ما خلقت منه.
معجم ابن المقرئ : 353، رقم:1154 ، مکتبة الرشد الریاض
پاسخ:
جلیبیب عالم سنی معتزلی هست و در نزد اشاعره که اکثریت اهل سنت هستن و در نزد سلفیون و وهابیون قابل احتجاج نیست.
===
روایت هم از نظر سندی معتبر نیست اما به طور کلی روش برخورد با روایات شیعی این طور نیست و منهج شیعه در تعامل با روایات و اخبار و احادیث مثل اهل الحدیث نیست که اگر چیزی از نظر سندی تصحیح شد قابل رد نیست و اگر چیزی از نظر سندی تضعیف شد قابل احتجاج نباشه و روش امامیه در تعامل با روایات مبتنی بر بررسی کامل و دقیق متن و سند و قرائن خارجی و داخلی تواما هست.
پاسخ:
وعلیکم السلام
اولا این مطلب اصلا حرف ابن هیثم نیست.
ثانیا این یک نامه ای هست که عامه نقل کردن که امیر المومنین به معاویه نوشته.
وذکرتَ أنَّ اللَّهَ تعالَى اجتبى لَهُ مِنَ المُسلِمینَ أعواناً أیَّدهُ اللَّهُ بِهِم، فَکانُوا فی مَنازِلِهم عِندَهُ علَى قَدرِ فَضائِلِهم فی الإسلامِ، فکان أفضَلَهُم- زعَمتَ- فی الإسلامِ، وأنصَحَهُم للَّهِ وَلِرَسُولِهِ الخَلیفَةِ، وخَلیفَةِ الخَلیفَةِ، ولعَمرِی إنَّ مکانَهُما فی الإسلام لَعظِیمٌ، وإنَّ المُصابَ بِهما لَجُرحٌ فی الإسلام شَدِیدٌ، فَرَحِمَهُما اللَّه، وجَزَاهما أحسَنَ ما عَمِلا.
رابعا این نامه هیچ سند شیعی نداره بلکه سندش عامی هست و علمای اهل سنت نقل کردن و از نظر سندی حتی در نزد عامه هم ضعیف هست و اصلش از کتاب وقعة صفین (از کتب اهل سنت) هست و سایرین هم از این کتاب نقل کردن و به طور کلی نه در نزد شیعه اعتبار داره و نه در نزد اهل سنت.
پاسخ:
وعلیکم السلام
خیلی از اوقات ممکنه روایتی از جهت سندی ضعیف باشه اما به قدری قرینه ی داخلی و خارجی و موید داره که وثوق به صدور اون روایت پیدا می کنیم ی این که ممکنه روایت از روایات متواتر باشه که اصولا جایی برای بررسی سند نمیمونه.
اصولا صحت سند یکی از راه های وثوق به صدور روایت هست و نکته ی مهم اینه که ما می خوایم به صحت صدور روایت از امام معصوم برسیم و خیلی وقتا از متن روایت به وضوح پیداست که چنین روایتی نمیتونه از غیر معصوم صادر بشه مثل خیلی از خطبه های نهج البلاغه و همچنین عمل علماء و اطمینان علماء به خصوص علماء متقدم به یک روایت ما رو از بحث در سند یک روایت بی نیاز میکنه و این ها مسائلی هست که در علم اصول مورد بحث و بررسی قرار میگیره.
در مورد روایات این چنینی هم به کتاب بصائر الدرجات مراجعه کنید و از پیگیری عنوان باب ها می تونید به روایاتی از این دست برسید.
پاسخ:
وعلیکم السلام
یحیى بن یحیى بن بکر بن عبد الرحمن التمیمى الحنظلى أبو زکریا النیسابورى ، مولى بنى حنظلة (ثقة)
محمد بن خازم التمیمى السعدى ، أبو معاویة الضریر الکوفى (ثقة)
جویبر بن سعید الأزدى ، أبو القاسم البلخى (ضعیف)
الضحاک بن مزاحم الهلالى ، أبو القاسم (صدوق)
پاسخ:
این قول الزاما منتسب به احمد بن حنبل نیست و خیلی از مخالفین گفتن.
وَقَالَ احْمَد بن حَنْبَل رَضِی الله عَنهُ وَأرى الصَّلَاة خلف کل بر وَفَاجِر وَقد صلى ابْن عمر خلف الْحجَّاج یَعْنِی الْجُمُعَة وَالْعِیدَیْنِ وَأَن الْفَیْء یقسمهُ الإِمَام فَإِن تناصف الْمُسلمُونَ وقسموه بَینهم فَلَا بَأْس بِهِ وَأَنه إِن بَطل أَمر الإِمَام لم یبطل الْغَزْو وَالْحج.
العقیدة روایة أبی بکر الخلال،ص124 ط دار قتیبة
پاسخ:
وعلیکم السلام
أقول : هذا الفصل ملتقط من کتاب کتبه إلى معاویة جواب کتابه إلیه . وصورة کتاب معاویة : من معاویة بن أبی سفیان إلى علیّ بن أبی طالب . سلام علیک . فإنّی أحمد إلیک اللَّه الَّذی لا إله إلَّا هو . أمّا بعد فإنّ اللَّه اصطفى محمّدا بعلمه وجعله الأمین على وحیه والرسول إلى خلقه واجتبى له من المسلمین أعوانا أیّده بهم فکانوا فی منازلهم عنده على قدر فضائلهم فی الإسلام فکان أفضلهم فی الإسلام وأنصحهم [ وأنصفهم خ ] للَّه ولرسوله الخلیفة من بعده وخلیفة الخلیفة من بعد خلیفته والثالث الخلیفة عثمان المظلوم . فکلَّهم حسدت وعلى کلَّهم بغیت . عرفنا ذلک فی نظرک الشزر وقولک البجر
[ الهجر خ ] وفی تنفّسک الصعداء وإبطائک عن الخلفاء . وفی کلّ ذلک تقاد کما یقاد الجمل المخشوش حتّى تبایع وأنت کاره . ثمّ لم یکن لک لأحد منهم حسدا مثل ما منک لابن عمّک عثمان وکان أحقّهم أن لا تفعل ذلک به فی قرابته وصهره فقطعت رحمه وقبّحت محاسنه وألببت علیه الناس وبطنت وظهرت حتّى ضربت إلیه آباط الإبل وقیدت إلیه الخیل العتاق وحمل علیه السلاح فی حرم رسول اللَّه صلَّى اللَّه علیه وآله وسلَّم فقتل معک فی المحلَّة وأنت تسمع فی داره الهایعة لا تردع عن نفسک فیه بقول ولا فعل . واقسم قسما صادقا لو قمت فیما کان من أمره مقاما تنهنه الناس عنه ما عدل بک من قبلنا من الناس أحدا ولمحا ذلک عندهم ما کانوا یعرفونک به من المجانبة لعثمان والبغی علیه . وأخرى أنت بها عند أنصار عثمان ظنین ایواک قتلة عثمان فهم عضدک وأنصارک ویدک وبطانتک وقد ذکر لی إنّک تنتصل من دمه فإن کنت صادقا فأمکنّا من قتلة عثمان نقتلهم به ونحن من أسرع الناس إلیک وإلَّا فإنّه لیس لک ولأصحابک إلَّا السیف والَّذی لا إله غیره لنطلبنّ قتلة عثمان فی الجبال والرمال والبرّ والبحر حتّى یقتلهم اللَّه أو لنلحقنّ أرواحنا باللَّه . والسلام . ثمّ دفع الکتاب إلى أبی مسلم الخولانیّ فقدم به الکوفة . فکتب علیه السّلام جوابه : من عبد اللَّه علیّ أمیر المؤمنین إلى معاویة بن أبی سفیان أمّا بعد فإنّ أخا خولان قدم علیّ بکتاب منک تذکر فیه محمّد صلَّى اللَّه علیه وآله وسلَّم وما أنعم اللَّه علیه من الهدى والوحی فالحمد للَّه الَّذی صدّقه الوعد وتمّم له النصر ومکَّن له فی البلاد وأظهره على أهل العداوة والشنئان من قومه الَّذین وثبوابه وشنعوا له وأظهروا له التکذیب وبارزوه بالعداوة وظاهروا على إخراجه وعلى إخراج أصحابه وألبّوا علیه العرب وجامعوه على حربه وجهدوا علیه وعلى أصحابه کلّ الجهد وقلَّبوا له الأمور حتّى ظهر أمر اللَّه وهم کارهون .
وکان أشدّ الناس علیه أسرته والأدنى فالأدنى من قومه إلَّا من عصم اللَّه منهم . یا بن هند فلقد خبأ لنا الدهر منک عجبا . ولقد أقدمت فأفحشت إذ طفقت تخبرنا عن بلاء اللَّه تبارک وتعالى فی نبیّه محمّد صلَّى اللَّه علیه وآله وسلَّم وفینا فکنت فی ذلک کجالب التمر إلى هجر أو کداعی مسدّده إلى النضال . وذکرت أنّ اللَّه اجتبى له من المسلمین أعوانا أیّدهم به فکانوا فی منازلهم عنده على قدر فضائلهم فی الإسلام وکان أفضلهم فی الإسلام کما زعمت وأنصحهم للَّه ولرسوله الخلیفة الصدّیق وخلیفة الخلیفة الفاروق . ولعمری إنّ مکانهما فی الإسلام لعظیم ، وأنّ المصایب بهما لجرح فی الإسلام شدید یرحمها اللَّه وجزاهما بأحسن ما عملا . غیر أنّک ذکرت أمرا إن تمّ اعتزلک کلَّه وإن نقص لم یلحقک ثلمة.
شرح نهج البلاغة لابن میثم،ج4،ص362
ابن میثم داره نامه رو نقل میکنه و قول خودش نیست و این از اوضح واضحات هست و نیازی به توضیح نداره.
پاسخ:
وعلیکم السلام
لطفا بیشتر دقت کنید تا نیازی به توضیح واضحات نباشه ! ابن میثم داره میگه نامه ای که معاویه به امیر المومنین نوشت و پاسخی که داده شد این هست.ابن میثم نمیگه نظر من یا نظر امیر المومنین در مورد ابوبکر و عمر این هست بلکه داره نامه ای که نقل کردن مورخین نقل میکنه و این نمونه در کتب فراوان هست که علماء مطلب تاریخی رو نقل میکنن و خیلیاش هم از منابع عامه هست.
پاسخ:
ابن میثم یک شارح نهج البلاغه هست و همه ی شراح تمام سعیشون این هست که علاوه بر شرح خودشون تمام روایات یا احادیث و اخبار مربوط به یک مطلب رو نقل کنند و ابن میثم به این خطبه که رسیده این نامه رو به دلیل ارتباط نقل کرده و اصولا لزومی نداره و الزامی نداره که بگه من از فلان جا نقل می کنم هر چند که برخی از شراح میگن که مثلا من این خبر رو در فلان کتاب دیدم ولی الزامی در کار نیست.
نکته ی دیگه این که ابن میثم داره میگه این نامه رو معاویه نوشته و امیر المومنین هم پاسخ داده.خب ابن میثم که خودش نامه جعل نمیکنه یا از جیبش که در نمیاره ! نامه رو از جایی دیگه داره نقل میکنه که باید بریم بگردیم ببینیم این نامه سند داره یا نه؟ در کتب شیعه اومده یا در کتب اهل سنت؟
به علاوه عدم رد یک مطلب به معنی تایید نیست بلکه مفسرین و مورخین و شراح خیلی از اخبار رو که قبول ندارن هم نقل میکنن و تعلیقی هم نمی زنند.بر مبنای قاعده ی معروف : ناقل کفر کافر نیست. اگر قرار باشه عدم رد یک مطلب به معنای تاییدش باشه باید امثال طبری و سیوطی و ... رو هم شیعه ی رافضی بدونیم با توجه به مطالبی که نقل کردن و رد هم نکردن !
حدثنا یعقوب بن یزید عن محمد بن ابى عمیر عن عمرو بن اذینة عن الفضیل بن یسار عن ابى جعفر علیه السلام انه قال لو انا حدثنا برأینا ضللنا کما ضل من کان قبلنا ولکنا حدثنا ببینة من ربنا بینها لنبیه فبینها لنا.
بصائر الدرجات