سعید بن جبیر (امام،حافظ،از تابعین) : نکاح متعه از آب خوردن هم حلال تر است!
سعید بن جبیر (امام،حافظ،از تابعین) : نکاح متعه از آب خوردن هم حلال تر است!
یکی از مسائل اختلافی بین شیعه و اهل تسنن ،مساله ی نکاح متعه است که با کمی جست و جو در متون روایی اهل سنت در می یابیم که افراد بسیاری (از صحابه و تابعین) قائل به حلیت آن بوده اند.در این مطلب به یکی از این افراد اشاره می کنیم :
عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ قَالَ: أَخْبَرَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ خُثَیْمٍ قَالَ: کَانَتْ بِمَکَّةَ امْرَأَةٌ عِرَاقِیَّةٌ تَنَسَّکُ جَمِیلَةٌ لَهَا ابْنٌ یُقَالُ لَهُ: أَبُو أُمَیَّةَ، وَکَانَ سَعِیدُ بْنُ جُبِیرٍ یُکْثِرُ الدُّخُولَ عَلَیْهَا، قُلْتُ: یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا أَکْثَرَ مَا تَدْخُلُ عَلَى هَذِهِ الْمَرْأَةِ قَالَ: إِنَّا قَدْ نَکَحْنَاهَا ذَلِکَ النِّکَاحَ لِلْمُتْعَةِ قَالَ: وَأَخْبَرَنِی أَنَّ سَعِیدًا، قَالَ لَهُ : هِیَ أَحَلُّ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ لِلْمُتْعَةِ.
مصنف عبدالرزاق،ج7،ص496،ر14020 ط المجلس العلمی
عبد الله بن عثمان بن خثیم نقل می کند که در مکه زنی عراقی و زیبا بود که پسری به نام ابو امیة داشت و سعید بن جبیر زیاد بر آن زن وارد می شد.به سعید بن جبیر گفتم : چرا زیاد بر این زن وارد می شوی؟ سعید بن جبیر گفت : با این زن نکاح متعه کرده ام.ابن جریج می گوید که عبد الله بن عثمان بن خثیم نقل کرد که سعید بن جبیر گفت : نکاح متعه از آب خوردن حلال تر است.
سند روایت نیز معتبر است.
با این حساب آیا مخالفین شیعه حق دارند که به شیعیان به دلیل اعتقادشان به حلیت نکاح متعه طعن بزنند در حالی که تابعی جلیل القدر سعید بن جبیر - رض – اعتقاد به حلیت نکاح متعه داشته است ؟
کمی در مورد سعید بن جبیر :
الإِمَامُ، الحَافِظُ، المُقْرِئُ، المُفَسِّرُ، الشَّهِیْدُ، أَبُو مُحَمَّدٍ - وَیُقَالُ: أَبُو عَبْدِ اللهِ - الأَسَدِیُّ، الوَالِبِیُّ مَوْلاَهُم، الکُوْفِیُّ، أَحَدُ الأَعْلاَمِ.
سیر اعلام النبلاء،ج4،ص321 ط موسسة الرسالة
وقال عبد الله: حدثنی أبی. قال: حدثنا عبد الرحمن، عن سفیان، عن عمرو بن میمون بن مهران، عن أبیه. قال: لقد مات سعید بن جبیر، وما على الأرض أحد إلا وهو یحتاج إلى علمه.
موسوعة اقوال الامام احمد بن حنبل فی رجال الحدیث وعلله،ج2،ص29 ط دار عالم الکتب
وَقَالَ إِبْرَاهِیمُ النَّخَعِیُّ: مَا خَلَّفَ سَعِیدُ بْنُ جُبَیْرٍ بَعْدَهُ مِثْلَهُ.
تاریخ الاسلام،ج2،ص1100 ط دار الغرب الاسلامی