پاسخ به شبهه ی : پیامبر (ص) هیچ ارثی از خود بر جای نگذاشت (از کتب شیعه)
پاسخ به شبهه ی : پیامبر (ص) هیچ ارثی از خود بر جای نگذاشت (از کتب شیعه)
یکی از شبهاتی که مخالفین شیعه به آن استناد می کنند،استناد و تمسک به روایاتی است که می خواهند مطابق آن نتیجه بگیرند که پیامبر هیچ ارثی و هیچ مالی از خود باقی نگذاشت که کسی بخواهد آن را مطالبه کند و هدف اصلی آن ها از طرح این شبهه،سرپوش گذاشتن بر اختلاف شدید بین حضرت زهراء (س) و حاکمان وقت است.ابتدا شبهه را مطرح کرده و سپس پاسخ آن را برایتان ذکر می نماییم.(نکته ی مهمی که بایستی قبل از طرح شبهه به آن اشاره کنیم این است که فدک از جانب پیامبر به حضرت فاطمه (س) بخشیده شده بود و ارث نبود و حضرت فاطمه برای این امر شاهد آوردند اما ابوبکر نپذیرفت و پس از آن حضرت فاطمه سلام الله علیها از طریق ارث در پی مطالبه ی فدک برآمدند)
طرح شبهه :
جَعْفَرٌ، عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمْ یُورِثْ دِینَاراً وَ لَا دِرْهَماً، وَ لَا عَبْداً وَ لَا وَلِیدَةً، وَ لَا شَاةً وَ لَا بَعِیراً، وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ إِنَّ دِرْعَهُ مَرْهُونَةٌ عِنْدَ یَهُودِیٍّ مِنْ یَهُودِ الْمَدِینَةِ بِعِشْرِینَ صَاعاً مِنْ شَعِیر اسْتَسْلَفَهَا نَفَقَةً لِأَهْلِه.
قرب الاسناد،ص91و92،ح304 ط موسسة آل البیت علیهم السلام
بحار الانوار،ج16،ص219،ح8 ط دار احیاء التراث العربی (به نقل از قرب الاسناد)
بحار الانوار،ج100،ص144،ح16 ط دار احیاء التراث العربی (به نقل از قرب الاسناد)
امام صادق از امام باقر علیهما السلام نقل می کنند که پیامبر هیچ دیناری و درهمی و هیچ بنده و هیچ فرزند خردسالی و هیچ گوسفند و شتری از خود بر جای نگذاشت و زرهش را در نزد یک یهودی از یهود مدینه به ازای بیست صاع جو برای نفقه ی اهلش گرو گذاشته بود.
پاسخ به شبهه :
ابتدا به بررسی سند روایت می پردازیم.سند روایت از این قرار است :
الْحَسَنُ بْنُ ظَرِیفٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیه .....
ملاحظه می کنید که در سند روایت " حسین بن علوان " وجود ارد که عامی مذهب است و توثیق او نیز ثابت نیست.
وفی السند حسین بن علوان عامّی شدید المحبّة على أهل البیت ، وقیل : إنّه کان مستوراً فلم یثبت توثیقه.
مدارک تحریر الوسیلة،ص309 ط موسسة العروج
ولکنّها مضافا إلى عدم صحّة سندها ، لأن حسین بن علوان من الزیدیّة ، أنّها لم تکن مذکورة إلَّا فی کتاب قرب الإسناد ، وهو وإن کان مؤلَّفه من الإمامیّة إلَّا أنّ بناءه فی ذلک الکتاب ذکر الأخبار الضعیفة أیضا .....
نهایة التقریر فی مباحث الصلاة،ص42 ط مرکز فقه الأئمة الأطهار علیهم السّلام
والسند لاشتماله على الحسین بن علوان الذی قبل فی حقه انه لا استهام له من التشیع الا الزیدیة ضعیف جدا.
تقریر بحث المحقق الداماد للآملی،ج3،ص365
إلا أن الحسین بن علوان لم یوثق ، ولم یکن أصحاب الاجماع والأجلاء یروون عنه.....
الخلل فی الصلاة،ص108 ط موسسة العروج
أولا : أنه ضعیف السند لأن فی طریقه الحسین بن علوان وهو عامی لم یوثق.
فقه الصادق،ج5،ص302 ط موسسة دار الکتاب
به هر جهت "حسین بن علوان" در کتب رجالی توثیق مستقیم و صریح ندارد اما ممکن است برخی به توثیق آیت الله خوئی استناد کنند که بایستی در پاسخ بگوییم توثیق آیت الله خوئی برای این راوی،ناشی از برداشت اشتباه از ترجمه ی نجاشی برای حسین بن علوان است که محقق کتاب معجم رجال الحدیث نیز به این مطلب اشاره کرده است.
نکته ی دیگری که بایستی به آن اشاره کنیم این است که حتی اگر روایات نقل شده به وسیله ی حسین بن علوان را بپذیریم باز هم مشکلی پیش نمی آید چرا که حتی اگر حسین بن علوان توثیق شود و مقبول باشد،آن دسته از روایات او که به آن ها تفرد کرده است و یا موافق روایات عامه باشد،مورد قبول واقع نمی گردد.شیخ طوسی و محقق حلی رحمة الله علیهما در این مورد نوشته اند :
وسندها ضعیف ، فإن أبا الجوزاء والحسین بن علوان زیدیان ، ولا یعمل بما ینفردان به.
النهایة ونکتها،ج3،ص21 ط موسسة النشر الاسلامی
وسند روایت ضعیف است {البته منظور روایت موجود در متن شبهه نیست و منظور روایت دیگری است} و ابو الجوزاء و حسین بن علوان زیدی هستند و به آن چه که آن ها به آن تفرد کنند عمل نمی شود.
همچنین روایات قابل توجهی از حسین بن علوان وجود دارد که به دلیل موافقت آن ها با روایات عامه و مخالفت با قطعیات مذهب امامیه حمل بر تقیه می شود.بنا بر این در مورد روایات حسین بن علوان حد قطعی این است که اگر او به روایتی تفرد کند و روایاتش موافق با مذهب عامه باشد به آن عمل نمی شود.جالب است بدانید که روایت مطرح شده در متن شبهه نیز از جمله ی همین روایات است و در کتب اهل سنت در منابع متعددی از قول عائشه نقل شده است :
حَدَّثَنَا أَبُو دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا شَیْبَانُ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ بَهْدَلَةَ، عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَیْشٍ، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ عَائِشَةَ عَنْ مِیرَاثِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: لَا، وَاللَّهِ مَا تَرَکَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ دِینَارًا وَلَا دِرْهَمًا وَلَا شَاةً وَلَا بَعِیرًا وَلَا عَبْدًا وَلَا أَمَةً.
مسند ابی داود الطیالسی،جج3،ص145،ح1670 ط دار هجر (و بسیاری از مصادر دیگر)
با این وجود،جایی برای قبول روایت نمی ماند چرا که هم خود حسین بن علوان محل بحث است و هم اینکه بر فرض قبول وثاقتش،آن دسته از روایاتی که او نقل می کند و موافق عامه است مورد قبول واقع نمی گردد و این روایت نیز از همین گروه است.
مطلب دیگری که بایستی به آن اشاره کنیم این است که در مورد متن روایت به دو شکل می توان بحث کرد :
1. منظور از متن این است که پیامبر اموال زیادی از خود باقی نگذاشت و به دنبال جمع آوری اموال نبود.چرا که در بسیاری از موارد از مقدار کم هر چیزی نیز به هیچ تعبیر می شود.مثلا وقتی کسی پول بسیار کمی در اختیار دارد می گوید پولی ندارم.
2. منظور از متن این است که واقعا پیامبر هیچ چیزی باقی نگذاشت که در این صورت متن روایت هرگز قابل قبول نبوده و مخالف قطعیات است و شواهد بسیار زیادی نیز در رد آن وجود دارد. (هم از منابع شیعه و هم از منابع اهل سنت) به عنوان مثال علی بن ابی طالب (ع) و عباس عموی پیامبر پس از وفات پیامبر برای طلب آن چه از پیامبر بر جای مانده بود به نزد ابوبکر رفتند و ابوبکر هرگز نگفت که پیامبر هیچ چیزی از خود به جای نگذاشته است بلکه گفت پیامبران از خود ارث بر جای نمی گذارند و با همین حدیث که در صحیح بخاری و غیر از آن از منابع اهل سنت نقل شده است به اثبات می رسد که علی بن ابی طالب (ع) و عباس عموی پیامبر و ابوبکر بر وجود اموال و یا اشیائی از پیامبر پس از وفات ایشان تصریح کرده اند یا شاهد دیگر این که همسران پیامبر طبق روایات معتبری که در کتب اهل سنت ذکر شده است،عثمان را به نزد ابوبکر فرستادند و میراث خود را طلب کردند و هیچ کس به آنان نگفت که پیامبر چیزی از خود بر جای نگذاشته است و هیچکس به این روایت استدلال نکرد و این نشان می دهد که از پیامبر امول و یا اشیائی بر جای مانده بوده است!
به هر جهت فارغ از بحث سندی،متن روایت نیز مورد قبول نیست و حتی بنا بر گواهی کتب مخالفین شیعه نیز پیامبر از خود اموال و یا اشیائی را بر جای گذاشت بوده اند که بازماندگان ایشان آن ها را به عنوان ارث طلب کردند و در کتب شیعه نیز به این مطلب اشاره شده است که از باب نمونه به یک روایت با سند صحیح اشاره می کنیم :
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: تَرَکَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی الْمَتَاعِ سَیْفاً وَ دِرْعاً وَ عَنَزَةً وَ رَحْلًا وَ بَغْلَتَهُ الشَّهْبَاءَ فَوَرِثَ ذَلِکَ کُلَّهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.
الکافی،ج1،ص234،ح3 ط الاسلامیة
امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در میان کالاى خویش شمشیرى و زرهى و نیزه اى و زینى و استر {قاطر} شهبائى داشت که در ترکه او بود و همه به على بن ابى طالب علیه السلام به ارث رسید.