پاسخ به شبهه ی : تمجید امام حسین از عمر،اگر عمر می بود مرا در کربلا یاری می کرد همانطور که جدم را یاری کرد ! (شبهه ی نظر امام حسین در مورد عمر)
پاسخ به شبهه ی : تمجید امام حسین از عمر،اگر عمر می بود مرا در کربلا یاری می کرد همانطور که جدم را یاری کرد !
یکی از شبهاتی که بیشتر به فکاهی و طنز شبیه است،شبهه ای است که وهابی جاهل آن را مطرح کرده و به زعم باطل خویش گمان کرده است که امام حسین در کتب شیعه از عمر بن الخطاب تمجید کرده است و گفته است که اگر عمر بن الخطاب می بود،مرا همانطور که جدم را یاری کرد در کربلا یاری می نمود ! طرح شبهه و رد آن را با یکدیگر می خوانیم.
طرح شبهه :
الحسین لأبن عمر رضی الله عنهم:لو ان اباک عمر ادرک زمانی لنصرنی کما نصر جدی
فو الذی بعث جدی محمدا صلى الله علیه وآله بشیرا ونذیرا لو أن أباک عمر بن الخطاب أدرک زمانی لنصرنی کنصرته جدی، وأقام من دونی قیامه بین یدی جدی ...
{ترجمه : قسم به خدایی که جدم محمد (ص) را بشارت دهنده و انذار دهنده مبعوث کرد اگر پدرت عمر بن الخطاب زمان مرا درک می کرد،مرا یاری می کرد همانطور که جدم را یاری کرد...}
موسوعة تاریخ الامام الحسین،ج2،ص6 الناشر: منظمة البحوث والتخطیط التربوی، مکتب الناشر التعلیمی
http://www.dd-sunnah.net/forum/showthread.php?t=172981
لو کان سیدنا عمر حیاً فی کربلا لنصر سیدنا حسین.الوثیقة من کتب الشیعة
موسوعه کلمات امام حسین ص 374
http://www.dd-sunnah.net/forum/showthread.php?p=1813624
http://www.dd-sunnah.net/forum/showthread.php?t=174772
پاسخ به شبهه :
وهابی مدعی مطلبی را از کتاب " موسوعة کلمات الامام الحسین " نقل کرده در حالی که نه هدف از تالیف این کتاب را می داند و نه مقدمه ی کتاب را خوانده و نه چند صفحه قبل از این صفحه را خوانده تا بداند قضیه از چه قرار است ! البته شاید هم دانسته هم چون سلف صالحش ! به دروغ پردازی و تدلیس روی آورده است.اکنون جهل و تزویر و تدلیس این وهابی را برای شما آشکار می کنیم.
به طور کلی کتاب هایی که تحت عنوان " موسوعة " (دایرة المعارف) گردآوری و تالیف می شوند،هدف از تالیف آن ها این است که حتی الامکان تمامی مطالب مربوط به آن موضوع در آن کتاب جمع شود.مثلا این کتاب که " موسوعة کلمات الامام الحسین " نام دارد،در آن سعی شده تا تمامی اقوال و اشعار و روایات و وقایع منتسب به امام حسین علیه السلام آن هم از تمامی منابع چه شیعه و چه سنی جمع آوری شود.به همین دلیل ممکن است برخی مطالب موجود در کتاب مطابق اعتقادات مخالفین شیعه باشد (مثل مطلب مطرح شده در شبهه) البته این ادعا چیزی نیست که ما از خودمان مطرح کرده باشیم بلکه در مقدمه ی کتاب می خوانیم :
هذا الکتاب لیس دراسة تحلیلیّة تأریخیّة ، ولا هو دراسة أدبیّة ، ولا هو متابعة تحقیقیّة ، بل هو کتاب ( جامع ) لکلّ ما ورد عن الإمام الحسین ( علیه السلام ) من قول أو فعل کریم فی أیّ مجال من مجالات الفکر والأخلاق والدین والحیاة . . . ومن شأن هذا الکتاب الجامع أن یحتوی على الروایات والأخبار الصحیحة والضعیفة . . . بلّ حتّى الروایات التی نعتقد بمخالفتها لاعتقاداتنا الحقّة فی الإمامة والشرائط اللازمة فی شخص الإمام ، أو بمخالفتها لمُسلّمة من المسلّمات التأریخیة.....
موسوعة کلمات الامام الحسین،ص11 ط دار المعروف
این کتاب در قالب یک درس تحلیل تاریخی نیست و درسی ادبی هم نیست و اثری تحقیقی هم نیست.بلکه کتابی است جامع برای تمام آن چه که از امام حسین علیه السلام از قول و فعل امام حسین علیه السلامدر همه ی مسائل فکری و اخلاقی و دین و زندگی و ... در کتب وارد شده است ... و طبعا در این کتاب جامع اخبار صحیح و ضعیف وجود دارند بلکه حتی روایاتی که به مخالفت آن با اعتقادات حقه مان در امامت و شرایط موجود در شخص امام و یا با مسلمات تاریخی اعتقاد داریم نیز در کتاب موجود است ...
ملاحظه می کنید که خود مولفین کتاب صریحا به این موضوع اشاره می کنند که در کتاب روایاتی وجود دارد که با اعتقادات شیعه ی امامیه و یا با مسلمات تاریخی مخالف است و صرفا به خاطر هدف تالیف کتاب که جمع تمامی اخبار منتسب به امام حسین علیه السلام می باشد در کتاب جمع آوری و نقل شده اند.
اما نکته ی اصلی که وهابی جاهل آن را هم مخفی کرده و هیچ اشاره ای به آن نکرده است،این است که مولفین کتاب این مطلب را از کدام یک از منابع تاریخی نقل کرده است ؟ یک صفحه پس از صفحه ای که وهابی به آن استناد کرده است،مولف در حاشیه ی کتاب منبع روایت را می نویسد :
1 – الفتوح 5 : 26 ، مقتل الحسین (علیه السلام) للخوارزمی 1 : 192 .
آری ! این جاست که دم خروس بیرون می زند ! هیچکدام از این دو منبع از منابع شیعه ی امامیه نیستند بلکه از منابع عامه و مخالفین شیعه هستند و این روایت از جمله ی همان روایاتی است که مولف در مقدمه (همانطور که برایتان نقل کردیم) به آن اشاره کرده بود ! کتاب " الفتوح " متعلق به " ابن اعثم کوفی " است که در نزد اهل سنت ضعیف شمرده شده است و یاقوت حموی نیز او را شیعی دانسته و معتقد است که در نزد اصحاب حدیث ضعیف است :
أحمد بن أعثم الکوفی أبو محمد الأخباری المؤرخ : کان شیعیا وهو عند أصحاب الحدیث ضعیف ...
معجم الادباء،ج1،ص202 ط دار الغرب الاسلامی
احمد بن اعثم کوفی ابو محمد اخباری مورخ : شیعی بود و در نزد اصحاب حدیث ضعیف است ...
البته لازم است که این نکته را هم خدمت خوانندگان محترم عرض کنیم که عبارت " شیعی " در اینجا ابدا به معنای شیعه ی امامی و شیعه ی اثنی عشری نیست بلکه در منابع علمای متقدم معمولا به کسی که حب علی بن ابی طالب را دل داشت و یا امیرالمومنین را بر بسیاری از صحابه برتری می داد و یا فضائل اهل بیت را نقل می کرد،شیعه اطلاق می شد.همچنین در بسیاری از موارد وقتی علمای اهل سنت فضائل اهل بیت و مخصوصا امیرالمومنین (ع) را نقل می کردند و یه به برخی از حقایق اعتراف می کردند،آن ها را شیعی و متشیع می خواندند.این قضیه تا جایی پیش رفت که حتی " نسائی " از علمای بزرگ اهل سنت و صاحب یکی از کتب سته و حاکم نیشابوری نیز شیعی خوانده شدند ! ابن حجر عسقلانی از علمای بزرگ اهل سنت نیز لفظ "شیعی" را اینگونه معنا می کند :
والتشیع محبَّة على وتقدیمه على الصحابة فَمن قدمه على أبی بکر وَعمر فَهُوَ غال فِی تشیعه وَیُطلق عَلَیْهِ رَافِضِی وَإِلَّا فشیعی فَإِن انضاف إِلَى ذَلِک السب أَو التَّصْرِیح بالبغض فغال فِی الرَّفْض ...
فتح الباری لابن حجر،ج1،ص459 ط دار المعرفة
تشیع محبت علی و برتری دادن او بر صحابه است و اگر کسی علی را بر ابوبکر و عمر هم برتری دهد،در تشیعش غالی (افراطی) است و به او رافضی گفته می شود وگرنه شیعی است و اگر به این عمل سب و بغض را هم اضافه کند،غالی در رفض (رافضی غالی و افراطی) است ...
پس هر شخصی به محض این که محبت علی بن ابی طالب را داشته باشد و امیرالمومنین علیه السلام را بر صحابه البته به غیر از ابی بکر و عمر برتری دهد،شیعی خواهد بود ! با این حساب عجیب نیست که بسیاری از علمای اهل سنت هم متهم به شیعی بودن شده اند ! چرا که بسیاری از صحابه و تابعین و برخی علمای اهل سنت علی بن ابی طالب را بر تمامی صحابه به غیر از ابی بکر عمر برتری می دادند و حتی برخی از آنان علی بن ابی طالب را افضل امت پس از پیامبر (ص) می دانستند !
پس تا اینجا مشخص شد که اطلاق لفظ "شیعی" به معنای کسی است که حب علی را دل داشته و امیرالمومنین را بر حابه (به غیر از ابوبکر و عمر) برتری می دهد و اصلا به معنای شیعه در زمان معاصر ما نیست که بر شیعیان اثنی عشری و امامی اطلاق می شود.
اما در کتب تراجم و رجال شیعه ی امامیه دو نوع قول در مورد ابن اعثم کوفی ذکر شده است.قول اول همان قول یاقوت حموی است که علمای امامیه همان قول یاقوت حموی را در کتب خود ذکر کرده اند که در مورد معنای آن توضیح دادیم و اما قول دوم،مطلبی است که مرحوم شوشتری رحمة الله علیه در کتاب مجالس المومنین آورده اند :
و در تاریخ احمد بن اعثم کوفی که شافعی مذهب و از ثقات متقدمین ارباب سیر است ...
مجالس المؤمنین،ص278 ط اسلامیة
ملاحظه می فرمایید که مرحوم شوشتری ابن اعثم را شافعی مذهب می داند و البته منظور ایشان از این که ابن اعثم از ثقات متقدمین در کتب سیره است به معنای تصحیح و توثیق مطالب این کتاب و یا حتی توثیق خود شخص ابن اعثم نیست.چرا که ابن اعثم در کتب تراجم و رجالی شیعه و حتی اهل سنت بسیار ناشناخته است و حتی ما در مورد مذهبش نیز اطلاع دقیق نداریم و شرایط موجود برای توثیق در این فرد وجود ندارد تا او را توثیق کنیم.در بهترین حالت بایستی مطالب کتابش را با سیره ها و کتب تاریخی معتبر تطبیق داد تا کیفیت منقولاتش مشخص گردد.
نکته ی دیگری که شیعی بودن ابن اعثم به معنای شیعه ی امامی را رد می کند این است که در کتاب الفتوح در جاهای مختلف برای ابوبکر و عمر ترضی کرده است (رضی الله عنه گفتن) و از آن ها تمجید به عمل آورده است و این مطلب نیز امامی بودن او را رد می کند.همچنین برخی از مطالبی که در کتابش نقل شده نیز مطابق اعتقادات اهل سنت است و مخالف اعتقادات شیعه که احتمال عامی بودن او را تقویت می کند.
علامه ی مجلسی رحمة الله علیه نیز کتاب " الفتوح " ابن اعثم را در رده ی کتاب های اهل سنت می داند و نام آن را در کنار کتاب های دیگر اهل سنت می آورد :
و قد نورد من کتب أخبارهم للرد علیهم أو لبیان مورد التقیة أو لتأیید ما روی من طریقنا ..... و تاریخ الفتوح للأعثم الکوفی.....
بحار الانوار،ج1،ص24و25 ط دار احیاء التراث العربی
و از کتب روایی اهل سنت نیز نقل می کنیم تا اعتقادات آنان را رد نماییم یا موارد تقیه را بیان کنیم و یا مطالبی را که از طریق خومان نقل شده تایید کنیم ..... و تاریخ الفتوح از ابن اعثم کوفی ...
ملاحظه نمودید که علامه ی مجلسی نیز این کتاب را از کتب اهل سنت می داند.
خوارزمی نیز از علمای حنفی مذهب اهل سنت است که همین مطلب را از ابن اعثم کوفی در کتاب خودش نقل کرده است.
الموفق بن أحمد المکیّ الخوارزمی، أبو المؤید: مؤلف (مناقب الإمام الأعظم أبی حنیفة – ط) ...
الاعلام للزرکلی،ج7،ص333 ط دار العلم للملایین
موفق بن احمد مکی خوارزمی،ابو المؤید : مولف کتاب مناقب امام اعظم ابوحنیفه ...
نتیجه آن که اصل این مطلب در کتب مخالفین شیعه نقل شده است و علمای عامه آن را نقل کرده اند و جایی برای احتجاج به آن در برابر شیعه ی امامیه نیست.گذشته از آن،ابن اعثم در نزد اهل سنت نیز ضعیف است و این مطلب حتی برای اهل سنت نیز قابلیت احتجاج ندارد !
این شبهه رو یه بیشعور مثلا شیعه توی تلویزیون مطرح کرد. خداخیرت بده جواب شبهه میدهید.