حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

فحاشی عمار بن یاسر به عثمان بن عفان و اقدام ابوغادیه صحابی به قتل عمار به دلیل حب عثمان در روایت صحیح اهل سنت


یکی از حقایق تاریخی که در روایات و گزارش‌های معتبر نیز به اثبات رسیده است، وجود دشمنی شدید میان برخی از صحابه تا حد فحاشی و جنگ و درگیری و خونریزی می‌باشد. این در حالیست که اهل سنت معتقدند تمامی صحابه اهل بهشت و عادل بوده و با استنادی نادرست و فهمی اشتباه از عبارت «رحماء بینهم» در قرآن کریم ادعا می‌کنند صحابه (طبق تعریف خودشان از صحابه) در میان خود و با یکدیگر بسیار مهربان و نسبت به دشمنان بسیار سرسخت بودند.


یکی از روایات معتبری که این فهم غلط را باطل می‌سازد، ماجرای فحاشی و دشنام دادن صحابی جلیل القدر حضرت عمار بن یاسر (رض) به عثمان بن عفان (خلیفه سوم مخالفان شیعه) و کینه به دل گرفتن ابوغادیه (صحابی و از شیعیان عثمان بن عفان) از وی و نهایتا به شهادت رساندن وی در جنگ صفین می‌باشد.


ارائه روایت


قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَفْصٍ، وَکُلْثُومُ بْنُ جَبْرٍ، عَنْ أَبِی غَادِیَةَ قَالَ: " سَمِعْتُ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ یَقَعُ فِی عُثْمَانَ یَشْتِمُهُ بِالْمَدِینَةِ. قَالَ: فَتَوَعَّدْتُهُ بِالْقَتْلِ، قُلْتُ: لَئِنْ أَمْکَنَنِی اللَّهُ مِنْکَ لَأَفْعَلَنَّ، فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ صِفِّینَ جَعَلَ عَمَّارٌ یَحْمِلُ عَلَى النَّاسِ، فَقِیلَ: هَذَا عَمَّارٌ فَرَأَیْتُ فُرْجَةً بَیْنَ الرِّئَتَیْنِ وَبَیْنَ السَّاقَیْنِ، قَالَ: فَحَمَلْتُ عَلَیْهِ فَطَعَنْتُهُ فِی رُکْبَتِهِ، قَالَ: فَوَقَعَ فَقَتَلْتُهُ، فَقِیلَ: قَتَلْتَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ، وَأخْبِرَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّى الله علیه وسلم یَقُولُ: «إِنَّ قَاتِلَهُ وَسَالِبَهُ فِی النَّارِ» فَقِیلَ لِعَمْرِو بْنِ الْعَاصِ: هُوَ ذَا أَنْتَ تُقَاتِلُهُ، فَقَالَ: إِنَّمَا قَالَ: «قَاتِلَهُ وَسَالِبَهُ».


البصری الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله (المتوفى230 هـ)، الطبقات الکبرى، ج3، ص260، المحقق: إحسان عباس، دار النشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة: الأولى، 1968 م.


النمیری البصری، ابوزید عمر بن شبة (المتوفی 262هـ)، تاریخ المدینة المنورة، ج3، ص1102، تحقیق فهیم محمد شلتوت، ناشر: طبع على نفقة: السید حبیب محمود أحمد – جدة - 1399 هـ .


البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (المتوفى279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص173، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.


البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (المتوفى279هـ)، أنساب الأشراف، ج2، ص314، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.


ابوغادیه (صحابی) می‌گوید: شنیدم که عمار بن یاسر در مدینه به عثمان بن عفان دشنام می‌داد. پس من او را تهدید به قتل کردم و گفتم: اگر خداوند این امکان را به من بدهد که تو را بکشم چنین خواهم کرد! پس هنگامی که روز جنگ صفین فرا رسید، عمار بن یاسر مردم را به جنگ تشویق می‌کرد. [به من = ابوغادیه] گفتند او عمار است. من شکافی را بین دو ریه و دو ساق او دیدم و به سمت وی هجوم بردم و به زانوی او ضربه‌ای زدم. عمار بر زمین افتاد و سپس وی را به قتل رساندم.به او گفته شد: تو عمار بن یاسر را به قتل رساندی! به عمرو بن عاص خبر داده شد و او گفت: من از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود: هر کس که عمار را بکشد و بر او شمشیر بکشد در آتش است. به عمرو بن عاص گفته شد: تو خودت هم داری با عمار می‌جنگی! عمرو بن عاص پاسخ داد: پیامبر (ص) فرمود: قاتل عمار و کسی که بر وی شمشیر بکشد!


تصریح به صحت روایت


جمعی از علماء و محققان مخالفان شیعه تصریح به صحت روایت فوق با همین سند کرده‌اند. از جمله:


محمد ناصرالدین الالبانی:


الأشقودری الألبانی، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین (المتوفى 1420هـ)، سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، ج5، ص18و19، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع - الریاض، الطبعة: الأولى، جـ 1 - 4: 1415 هـ - 1995 م - جـ 6: 1416 هـ - 1996 م - جـ 7: 1422 هـ - 2002 م. [تعلیق المؤلف: هذا إسناد صحیح رجاله ثقات رجال مسلم]


الأشقودری الألبانی، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین (المتوفى 1420 هـ)، موسوعة العلامة الإمام مجدد العصر محمد ناصر الدین الألبانی (موسوعة الألبانی فی العقیدة)، ج8، ص353و354، صَنَعَهُ: شادی بن محمد بن سالم آل نعمان، الناشر: مرکز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامیة وتحقیق التراث والترجمة، صنعاء - الیمن، الطبعة: الأولى، 1431 هـ - 2010 م. [تعلیق المؤلف: هذا إسناد صحیح رجاله ثقات رجال مسلم]


نور الدین الهیثمی:


الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (المتوفی 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، الناشر: ج15، ص194، ح1206، دار المنهاج، المحقق: حسین سلیم اسد الدارانی، الطبعة: الأولى، 1436 هـ - 2015 م. [تعلیق المؤلف: رجاله رجال الصحیح]


شعیب الارنؤوط:


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج27، ص250و251، ح16698، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م. [تعلیق المحقق: حدیث صحیح وهذا إسناد حسن]


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج29، ص311، ح17776، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م. [تعلیق المحقق: إسناده قوی]


الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج1، ص425، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ . [تعلیق المحقق: إسناده حسن]


أحمد شاکر/ حمزة أحمد الزین:


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، المحقق: أحمد محمد شاکر، الناشر: دار الحدیث – القاهرة، الطبعة: الأولى، 1416 هـ - 1995 م. [تعلیق المحقق: إسناده حسن]


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، المحقق: أحمد محمد شاکر، الناشر: دار الحدیث – القاهرة، الطبعة: الأولى، 1416 هـ - 1995 م. [تعلیق المحقق: إسناده حسن]


مقبل بن هادی الوادعی:


الوادعی، مقبل بن هادی، الصحیح المسند مما لیس فی الصحیحین، ج2، ص86، ح1008، الناشر: دار الآثار، الطبعة: الثالثة، 1406 هـ - 2005 م. [تعلیق المؤلف: حدیث صحیح]


ابو احمد اعظمی:


أبو أحمد الأعظمی (المعروف بـ الضیاء)، محمد عبد الله، الجامع الکامل فی الحدیث الصحیح الشامل المرتب على أبواب الفقه، ج12، ص301و302، الناشر: دار السلام، الطبعة: الأولى/ 1437 هـ - 2016 م. [تعلیق المؤلف: حسن/ إسناده حسن]


عبد القادر بن عبد الکریم بن عبد العزیز جوندل/ سعد بن ناصر الشثری:


العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (المتوفی 852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج18، ص166، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، الناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولى، السعودیة - 1419هـ . [تعلیق المحقق: هذا إسناد صحیح رجاله ثقات]


حسین سلیم اسد:


الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (المتوفی 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، الناشر: دار المنهاج، المحقق: حسین سلیم اسد الدارانی، الطبعة: الأولى، 1436 هـ - 2015 م. [تعلیق المحقق: هذا إسناد صحیح]


عمر عبد السلام تدمری:


الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى748 هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام (عهد الخلفاء الراشدین)، ص582، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م. [تعلیق المحقق: إسناده حسن]


محقق/ محققان کتاب «سیر اعلام النبلاء» در چاپ «دار الحدیث»:


الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج3، ص258، الناشر: دار الحدیث، الطبعة: 1427 هـ - 2006 م. [تعلیق المحقق: حسن/ إسناده حسن]


تلاش نا‌فرجام برای تحریف متن روایت


از آنجا که این حدیث با برخی عقاید مخالفان شیعه ناسازگاری دارد و موجب ابطال و نقض آن می‌شود (شرح آن در ادامه خواهد آمد)، برخی از علمای ایشان دست به تحریف متن روایت مذکور زده‌اند!


تحریف روایت در مسند احمد بن حنبل (تحریف با حذف نام عمار و عثمان):


قَالَ عَبْدُ اللهِ بْنُ أَحْمَدَ: حَدَّثَنِی أَبُو مُوسَى الْعَنَزِیُّ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَدِیٍّ، عَنِ ابْنِ عَوْنٍ، عَنْ کُلْثُومِ بْنِ جَبْرٍ، قَالَ: کُنَّا بِوَاسِطِ الْقَصَبِ عِنْدَ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَامِرٍ قَالَ: فَإِذَا عِنْدَهُ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ: أَبُو الْغَادِیَةِ، اسْتَسْقَى مَاءً، فَأُتِیَ بِإِنَاءٍ مُفَضَّضٍ، فَأَبَى أَنْ یَشْرَبَ، وَذَکَرَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ " لَا تَرْجِعُوا بَعْدِی کُفَّارًا أَوْ ضُلَّالًا - شَکَّ ابْنُ أَبِی عَدِیٍّ - یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ " فَإِذَا رَجُلٌ یَسُبُّ فُلَانًا، فَقُلْتُ: وَاللهِ لَئِنْ أَمْکَنَنِی اللهُ مِنْکَ فِی کَتِیبَةٍ. فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ صِفِّینَ إِذَا أَنَا بِهِ وَعَلَیْهِ دِرْعٌ قَالَ: فَفَطِنْتُ إِلَى الْفُرْجَةِ فِی جُرُبَّانِ الدِّرْعِ. فَطَعَنْتُهُ، فَقَتَلْتُهُ، فَإِذَا هُوَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ، قَالَ: قُلْتُ: وَأَیَّ یَدٍ کَفَتَاهُ یَکْرَهُ أَنْ یَشْرَبَ فِی إِنَاءٍ مُفَضَّضٍ، وَقَدْ قَتَلَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ.


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج27، ص250و251، ح16698، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.


ابوغادیه (صحابی) طلب آب کرد و ظرف آبی که نقره‌کاری شده بود برایش آوردند و او از از نوشیدن آب از آن ظرف خودداری کرد و از پیامبر (ص) یاد کرد و سپس این حدیث را نقل کرد که پیامبر (ص) فرمود: پس از من به کفر یا گمراهی بازنگردید و برخی از شما دیگران از خودتان را نکشند. در این هنگام شخصی، فلان شخص را دشنام می‌داد. من (ابوغادیه) گفتم: به خدا سوگند اگر خداوند امکانش را به من بدهد، تو را در جنگی خواهم کشت. هنگامی که جنگ صفین فرا رسید، من (ابوغادیه) او را دیدم در حالی که زرهی بر تن داشت. به شکافی در لبه زره پی بردم و به او ضربه زدم و سپس وی را کشتم. این شخص عمار بن یاسر بود. راوی (کلثوم بن جبر) می‌گوید در این هنگام گفتم: و کدام دست جوانمرد (دستِ قوی) مانند دست توست که نوشیدن آب در ظرف نقره‌کاری شده را مکروه و ناپسند می‌داند در حالی که عمار بن یاسر را (به دلیل دشنام دادن به عثمان) به قتل رسانده است؟! [توضیح: برخی عبارت پایانی را مدح ابوغادیه از سوی راوی و برخی ذم وی دانسته‌اند و با توجه به برخی متون دیگر مقصود راوی احتمال ذم و سرزنش ابوغادیه و تعجب وی از رفتار ابوغادیه می‌باشد]


همانطور که ملاحظه فرمودید، در ابتدا نام «عمار بن یاسر» (رض) و «عثمان بن عفان» از متن روایت حذف شده و به جای آن‌ها از «رجل» و «فلانا» استفاده شده است! البته در ادامه مشخص می‌شود که منظور از «رجل» همان «عمار بن یاسر» (رض) است اما این که وی به چه کسی دشنام می‌داد از متن روایت حذف شده است!


البته این تلاش‌ها برای تحریف روایت مورد بحث بی ثمر بوده و جدای از آن که متن بدون تحریف روایت تا به امروز موجود است، حتی برخی از علماء و محققان مخالفین شیعه هنگام شرح این روایت از مسند احمد بن حنبل و توضیح در مورد آن، تصریح کرده‌اند که مقصود از «فلانا» در عبارت «رجل یسب فلانا» همان «عثمان بن عفان» است.


احمد عبدالرحمن الساعاتی، عالم مشهور اهل سنت مصر، در بیان توضیح این بخش از روایت چنین می‌نویسد:


فإذا رجل یسب فلانا (1)


(1): أی یقع فى عثمان کما صرحت به الروایات الأخرى.


الساعاتی، أحمد بن عبد الرحمن بن محمد (المتوفى 1378 هـ)، الفتح الربانی لترتیب مسند الإمام أحمد بن حنبل الشیبانی ومعه بلوغ الأمانی من أسرار الفتح الربانی، ج23، ص145، الناشر: دار إحیاء التراث العربی، الطبعة: الثانیة.


در این هنگام شخصی، فلانی را دشنام می‌داد (1)


(1): یعنی به عثمان دشنام می‌داد چنانکه روایات دیگر بدان تصریح کرده است.


همچنین نور الدین سندی می‌نویسد:


فلانا: أی عثمان.


السندی، نور الدین بن عبدالهادی أبو الحسن (المتوفى1138هـ)، حاشیة مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج9، ص464، تحقیق: نور الدین طالب، الناشر: وزارة الأوقاف والشؤون الإسلامیة - قطر، الطبعة: الأولى، 1428 هـ - 2008 م.


فلانا: یعنی عثمان.


تحریف روایت در مسند احمد بن حنبل (تحریف روایت با حذف کامل داستان!)


این روایت به گونه‌ای دیگر نیز در مسند احمد بن حنبل تحریف شده است:


حَدَّثَنَا عَفَّانُ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَفْصٍ، وَکُلْثُومُ بْنُ جَبْرٍ، عَنْ أَبِی غَادِیَةَ، قَالَ: قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ فَأُخْبِرَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: " إِنَّ قَاتِلَهُ، وَسَالِبَهُ فِی النَّارِ "، فَقِیلَ لِعَمْرٍو: فَإِنَّکَ هُوَ ذَا تُقَاتِلُهُ، قَالَ: إِنَّمَا قَالَ: قَاتِلَهُ، وَسَالِبَهُ.


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج29، ص311، ح17776، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.


ابوغادیه (صحابی) می‌گوید: عمار بن یاسر کشته شد و خبرش به عمرو بن عاص رسید. عمرو بن عاص گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود: قاتل عمار و کسی که بر وی شمشیر می‌کشد در آتش است. به عمرو بن عاص گفته شد: تو خودت هم که داری با او می‌جنگی! عمرو بن عاص گفت: پیامبر (ص) فرمود: قاتل عمار و کسی که بر او شمشیر بکشد! (یعنی نه کسی که فقط بجنگد و در طرف دشمنان او باشد!!!)


همانطور که ملاحظه می‌فرمایید، سند این روایت عینا همان سند روایت در «الطبقات الکبری» می‌باشد! (عفان از حماد بن سلمة از ابوحفص و کلثوم بن جبر از ابوغادیه) اما داستان سب عثمان از سوی عمار بن یاسر و مشاجره لفظی ابوغادیه با عمار کاملا حذف شده است!


تحریف روایت در «المعجم الاوسط» (مؤلف: طبرانی) (تحریف با حذف عبارت مربوط به دشنام دادن عثمان از سوی عمار و حذف داستان مشاجره ابوغادیه با عمار!)


حَدَّثَنَا النُّعْمَانُ، ثَنَا أَحْمَدُ بْنُ سِنَانٍ، ثَنَا یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ، نَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ کُلْثُومِ بْنِ جَبْرٍ، وَأَبِی حَفْصٍ، عَنْ أَبِی الْغَادِیَةِ، قَالَ: رَأَیْتُ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ ذَکَرَ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ، فَقُلْتُ: لَئِنِ اسْتَمْکَنْتُ مِنْ هَذَا، فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ صِفِّینَ وَعَلَیْهِ السِّلَاحُ، فَجَعَلَ یَحْمِلُ حَتَّى یَدْخُلَ فِی الْقَوْمِ، ثُمَّ یَخْرُجَ، فَنَظَرْتُ فَإِذَا رُکْبَتُهُ قَدْ حُسِرَ عَنْهَا الدِّرْعُ وَالسَّاقُ، فَسَدَّدْتُ نَحْوَهُ الرُّمْحَ، فَطَعَنْتُ رُکْبَتَهُ، ثُمَّ قَتَلْتُهُ، فَقَالَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «قَاتِلُهُ وَسَالِبُهُ فِی النَّارِ».


الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (المتوفى 360هـ)، المعجم الأوسط، ج9، ص103، ح9252، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد،‏عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین - القاهرة – 1415هـ .


ابوغادیه (صحابی) می‌گوید: عمار بن یاسر را دیدم که از عثمان بن عفان یاد می‌کرد. من (ابوغادیه) گفتم: اگر بتوانم این شخص را می‌کشم. پس هنگامی که جنگ صفین فرا رسید، نیزه را به سمت وی راست کرده و به زانوی او ضربه زدم و سپس او را کشتم. عمرو بن عاص گفت: شنیدم که رسول خدا (ص) می‌فرمود: قاتل عمار و کسی که بر وی شمشیر می‌کشد در آتش است.


همانطور که ملاحظه می‌فرمایید، در این نقل هم عبارت و فعل مربوط به دشنام دادن عثمان از سوی عمار حذف شده و هم داستان مشاجره مستقیم ابوغادیه با عمار!


اشکالی در مورد سند روایت و پاسخ به آن


طرح اشکال:


سند این روایت «منقطع» است و به همین دلیل روایت از جهت سندی ضعیف است. چنانچه شمس الدین ذهبی در مورد این روایت پس از نقل آن می‌گوید:


رَوَى: حَمَّادُ بنُ سَلَمَةَ، عَنْ کُلْثُوْمِ بنِ جَبْرٍ، عَنْ أَبِی غَادِیَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ عَمَّاراً یَشْتُمُ عُثْمَانَ، فَتَوَعَّدْتُهُ بِالقَتْلِ، فَرَأَیْتُهُ یَوْمَ صِفِّیْنَ یَحْمِلُ عَلَى النَّاسِ، فَطَعَنْتُهُ، فَقَتَلْتُهُ. وَأُخْبِرَ عَمْرُو بنُ العَاصِ، فَقَالَ: سَمِعتُ رَسُوْلَ اللهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ- یَقُوْلُ: (قَاتِلُ عَمَّارٍ وَسَالِبُهُ فِی النَّارِ.
إِسْنَادُهُ فِیْهِ انْقِطَاعٌ.


الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج2، ص544، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .


پاسخ به اشکال:


الف) سؤال مهم و اساسی که ابتدا مطرح می‌شود آن است که کجای این سند منقطع است؟ بین کدام دو راوی انقطاع وجود دارد؟ بین «عفان» و «حماد بن سلمة»؟ یا بین «حماد بن سلمة» و «کلثوم بن جبر»؟ یا بین «کلثوم بن جبر» و «ابوغادیه»؟


ب) حقیقت امر آن است که در این سند هیچ انقطاعی وجود ندارد! تمامی روات موجود در این سند این حدیث را از یکدیگر نقل کرده‌اند و تصریح به تحدیث نیز کرده‌اند! یعنی «عفان» صراحتا گفته که من این حدیث را از «حماد بن سلمة» نقل می‌کنم. «حماد بن سلمة» نیز صراحتا گفته من این حدیث را از «کلثوم بن جبر» نقل می‌کنم و «کلثوم بن جبر» نیز مستقیما حدیث را از «ابوغادیه» نقل کرده و حتی در برخی متون صراحتا گفته که در نزد «ابوغادیه» بودم!


دقت داشته باشید که در برخی اسانید این روایت، روات این خبر برای نقل از یکدیگر از لفظ «اخبرنا» و در برخی اسانید از لفظ «حدثنا» استفاده کرده‌اند که هر دو لفظ دال بر تصریح به سماع و تحدیث از راوی و نقل کننده خبر است و هر نوع شک و شبهه‌ای را از این جهت برطرف می‌کند.


ج) وقتی به طبقات و سن وفات روات این روایت نیز مراجعه کنیم، در می‌یابیم که مساله غیر عادی و غیر طبیعی وجود ندارد که بگوییم یک راوی امکان نقل این خبر از راوی بعد از خود را نداشته است. اتفاقا تمام این روات امکان نقل از یکدیگر را داشته‌اند و همین نیز برای اثبات اتصال سند کفایت می‌کند.


د) با مراجعه به کتب تراجم و شرح حال روات این روایت در می‌یابیم که هر یک از روات مشهور و معروف به نقل خبر از راوی بعد از خود (اصطلاحا شیخ یا استاد خود) بوده‌اند.


1) عفان بن مسلم:


عَفَّانُ بنُ مُسْلِمِ بنِ عَبْدِ اللهِ البَصْرِیُّ الصَّفَّارُ * (ع)
مَوْلَى عَزْرَةَ بنِ ثَابِتٍ الأَنْصَارِیِّ، الإِمَامُ، الحَافِظُ، مُحَدِّثُ العِرَاقِ، أَبُو عُثْمَانَ البَصْرِیُّ، الصَّفَّارُ (1) ، بَقِیَّةُ الأَعْلاَمِ.
وُلِدَ: سَنَةَ أَرْبَعٍ وَثَلاَثِیْنَ وَمائَةٍ تَحْدِیْداً، أَوْ تَقْرِیْباً.
وَسَمِعَ مِنْ: شُعْبَةَ، وَهِشَامٍ الدَّسْتُوَائِیِّ، وَهَمَّامٍ، وَالحَمَّادَیْنِ، وَصَخْرِ بنِ جُوَیْرِیَةَ، وَدَیْلَمِ بنِ غَزْوَانَ، وَوُهَیْبِ بنِ خَالِدٍ، وَسُلَیْمَانَ بنِ المُغِیْرَةِ، وَالأَسْوَدِ بنِ شَیْبَانَ، وَطَبَقَتِهِم مِنْ مَشْیَخَةِ بَلَدِهِ، وَاسْتَوطَنَ بَغْدَادَ.


الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج10، ص242، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .


حَمَّادُ بنُ سَلَمَةَ بنِ دِیْنَارٍ البَصْرِیُّ ... حَدَّثَ عَنْهُ: ابْنُ جُرَیْجٍ، وَابْنُ المُبَارَکِ، وَیَحْیَى القَطَّانُ، وَحَرَمِیُّ بنُ عُمَارَةَ، وَابْنُ مَهْدِیٍّ، وَأَبُو نُعَیْمٍ، وَعَفَّانُ، وَالقَعْنَبِیُّ ...


الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (المتوفى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج7، ص444و445، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .


2) حماد بن سلمة:


حماد بن بن سلمة بن دینار البَصْرِیّ ... رَوَى عَن: الأزرق بن قیس (س) ، وإسحاق بن سوید العدوی (مد) ، وإسحاق بن عَبد اللَّهِ بن أَبی طلحة (م د س ق) ... وکلثوم بن جبر (قد) ، ومُحَمَّد بن إسحاق بن یسار (عخ) ، ومُحَمَّد بن زیاد القرشی ...


المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (المتوفى742هـ)، تهذیب الکمال، ج7، ص256، تحقیق: د. بشار عواد معروف، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م.


3) کلثوم بن جبر


کلثوم بن جبر، اثنان:
بصریان، أحدهما:
1 - یکنى أبا محمد.
حدث عن سعید بن جبیر، وقُثم بن مروان.
روى عنه: عبد الله بن عون، وحماد بن سلمة، وجریر بن حازم.


أبو القاسم بن أبی الفرج، عبید الله بن علی بن محمد بن محمد (المتوفى 580 هـ)، تجرید الأسماء والکنى المذکورة فی کتاب المتفق والمفترق للخطیب البغدادی، ج2، ص189، دراسة وتحقیق: د. شادی بن محمد بن سالم آل نعمان، الناشر: مرکز النعمان، الطبعة: الأولى، 1432 هـ - 2011 م.


کلثوم بن جبر، أَبُو مُحَمَّد، ویُقال: أَبُو جبر، البَصْرِیّ، والد ربیعة بْن کلثوم
رَوَى عَن: أنس بْن مَالِک، وخثیم بْن مروان، وسَعِید بن جبیر (قدس) ، وعاصم الجحدری، وأَبِی الطفیل عَامِر بْن واثلة (م قد) ، وعبد الله بن الزبیر بن العوام (بخ) ، وعبد العزیز بن عَبد الله بْن خالد بْن أسید، وقثم بْن مروان، وقزعة بْن یَحْیَى، ومسلم بْن یسار البَصْرِیّ، وأَبِی الغادیة الجهنی، ویُقال: المزنی وله صحبة.
رَوَى عَنه: جَرِیر بْن حازم (س) ، وحماد بْن زَیْد (قد) ، وحماد بْن سلمة (قد) ...


المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (المتوفى742هـ)، تهذیب الکمال، ج24، ص200، تحقیق: د. بشار عواد معروف، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م.


نتیجه آن که این سند قطعا و بدون شک متصل است و هیچ انقطاعی در آن وجود ندارد.


اشکالاتی در مورد متن روایت و پاسخ به آن


طرح اشکالات:


الف) این حدیث شاذ و با احادیث صحیح مخالف است


والحدیث ‌مع ‌جودة ‌إسناده ‌شاذّ مخالف للأحادیث الصّحیحة المتواترة، فإن الفئة الباغیة هی القاتلة عمارًا، ولا القاتل وحده، فلعل عمرو بن العاص رضی اللَّه عنه قال: "إن قاتله وسالبه فی النار" اجتهادا منه، فعزاه بعض الرواة إلى النبی -صلى اللَّه علیه وسلم-. واللَّه أعلم بالصواب.


أبو أحمد الأعظمی (المعروف بـ الضیاء)، محمد عبد الله، الجامع الکامل فی الحدیث الصحیح الشامل المرتب على أبواب الفقه، ج12، ص301، الناشر: دار السلام، الطبعة: الأولى/ 1437 هـ - 2016 م.


این حدیث با وجود این که از نظر سندی قابل قبول است اما شاذ بوده و با احادیث صحیح و متواتر مخالف است چرا که منظور از «فئه باغیه» همان گروهیست که با عمار بن یاسر جنگیده است و نه فقط قاتل عمار. شاید عمرو بن العاص از روی اجتهاد شخصی خودش گفته باشد که فقط قاتل عمار و کسی که بر وی شمشیر کشیده تا او را بکشد در آتش است و برخی از روات این حدیث آن را عمار بن یاسر نسبت داده اند.


ب) در سیره عمار بن یاسر سب و شتم عثمان بن عفان وجود ندارد


وقوله: "عمار بن یاسر یقع فی عثمان ویشتمه بالمدینة" لم یردْ فی سیرة عمار بن یاسر فی کتب التراجم وغیرها أنه کان یشتم عثمان، ولعل هذا فهمٌ من أبی غادیة؛ لأنه کان من شیعة عثمان، وعمار کان من شیعة علی بن أبی طالب رضی اللَّه عن الجمیع، فیمکن أن عمارًا قد تکلم فی عثمان بعض الکلام، وفهمه أبو غادیة سبًّا وشتمًا. واللَّه أعلم بالصواب.


أبو أحمد الأعظمی (المعروف بـ الضیاء)، محمد عبد الله، الجامع الکامل فی الحدیث الصحیح الشامل المرتب على أبواب الفقه، ج12، ص301، الناشر: دار السلام، الطبعة: الأولى/ 1437 هـ - 2016 م.


این سخن که «عمار بن یاسر در مدینه به عثمان دشنام می‌داد و از او بدگویی می‌کرد» در سیره عمار بن یاسر در کتب تراجم و شرح حال و دیگر کتب نیامده است که او به عثمان دشنام می‌داد و شاید این فهم و برداشت ابوغادیه باشد چرا که او شیعه‌ی عثمان بن عفان بود و عمار هم شیعه‌ی علی بن ابی طالب بود و ممکن است عمار علیه عثمان سخنانی گفته باشد و ابوغادیه آن را سب و شتم به حساب آورده باشد.


پاسخ به اشکالات


الف) پاسخ به ادعای شاذ بودن حدیث


ابو احمد اعظمی در حالی مدعی شاذ بودن حدیث و مخالفت آن با احادیث صحیح و متواتر شده که مرتکب مغلطه‌ای عجیب شده است! وی مدعیست چون عمرو بن العاص می‌گوید پیامبر (ص) فرموده‌اند «قاتل عمار و کسی که بر وی شمشیر بکشد اهل آتش است» و اینگونه وی خواسته تا خود را به عنوان کسی که علیه عمار جنگیده از مصادیق این حدیث خارج سازد و از طرفی در احادیث متواتر و صحیح از پیامبر (ص) داریم که منظور از «فئه باغیه» همان کسانی هستند که علیه عمار جنگیده‌اند، پس این حدیث شاذ است!


اشکال اساسی آن است که این استدلال هیچ ارتباط منطقی و هماهنگی درونی ندارد و نمی‌تواند «شاذ» بودن حدیث را ثابت کند چرا که:


1) پیامبر (ص) به تحقیق فرموده‌اند «قاتل عمار و کسی که بر وی شمشیر بکشد» اهل جهنم است.


2) پیامبر (ص) به تحقیق فرموده‌اند «گروه سرکش (فئه‌ی باغیه) قاتل عمار هستند.


3) عمرو بن العاص - بر اساس این حدیث صحیح - تنها در مورد «جهنمی بودن قاتل عمار» سخن گفته و خواسته خود ر از مصادیق آن خارج سازد! استدلال سست وی نیز این بوده که منظور پیامبر (ص) از جهنمی بودن قاتل عمار فقط و فقط قاتل مستقیم و کسی بوده که مباشرت در قتل داشته و مستقیما علیه وی در میدان جنگ شمشیر کشیده و بر پیکر وی با شمشیر ضربه زده باشد و او را به قتل رسانده باشد نه هرکسی که علیه عمار وارد جنگ شده باشد! اصلا عمرو بن العاص منکر صدور حدیث «فئه باغیه» از پیامبر (ص) نشده تا کسی مانند «ابو احمد اعظمی» بخواهد با طرح چنین ادعایی (در حقیقت طرح یک مغلطه) این حدیث را شاذ بخواند!


ب) پاسخ به انکار وجود سب و شتم عثمان در سیره عمار بن یاسر


این ادعا نیز از نظر علمی چندان اعتباری ندارد چرا که با وجود روایات صحیح که اثبات می‌کند عمار بن یاسر (رض) به عثمان بن عفان دشنام داده است، جایی برای انکار وجود سب عثمان در سیره عمار بن یاسر (رض) نمی‌ماند. چه کتب تراجم آن را نقل کرده باشد و چه آن را نقل نکرده باشد! نکته مهم آن که فقط این روایت نیست و روایت معتبر دیگری نیز وجود دارد که ثابت می‌کند عمار بن یاسر به عثمان بن عفان دشنام می‌داده است. برای اطلاع از این روایت به این لینک [اینجا] مراجعه کنید.


توضیح نکاتی مهم و اساسی بر اساس متن روایت


الف) بر اساس این روایت صحیح، عمار بن یاسر با عثمان بن عفان دشمنی داشته و به او دشنام می‌داده است. از طرفی مخالفان شیعه هر نوع سب و دشنام به صحابه را معادل فسق و گناه کبیره می‌دانند و گفته‌اند سب کننده به صحابه «دجال» است! آیا از نظر ایشان این تعابیر در مورد عمار بن یاسر (رض) نیز صادق است؟!


وکل مَن یشتم عُثمان، أَو طَلحَة، أَو أحدًا من أصحاب النَّبی صَلى الله عَلیه وسَلم، دَجَّال لا یُکتب عنه، وعلیه لعنة الله والملائکة والنَّاس أجمعین.


یحیى بن معین أبو زکریا ( المتوفى233هـ)، تاریخ ابن معین (روایة الدوری)، المحقق: د. أحمد محمد نور سیف، الناشر: مرکز البحث العلمی وإحیاء التراث الإسلامی، الأولى، 1399 هـ - 1979 م.


[یحیی بن معین گفته است] هرکس به عثمان یا طلحه یا احدی از اصحاب رسول خدا (ص) دشنام بدهد، دجال است و حدیثش را نباید نوشت و لعنت خدا و ملائکه و مردم بر او!


ب) بر اساس احادیث صحیح پیامبر (ص)، عمار بن یاسر (رض) همواره راه صحیح‌تر را انتخاب می‌کند و شیطان ذره‌ای بر او احاطه و تسلط و راهی ندارد:


حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ عَمَّارٍ، عَنْ سَالِمٍ، عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «ابْنُ سُمَیَّةَ مَا خُیِّرَ بَیْنَ أَمْرَیْنِ إِلَّا ‌اخْتَارَ ‌أَرْشَدَهُمَا».


إبن أبی شیبة الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (المتوفی 235 هـ)، المصنف فی الأحادیث والآثار، ج6، ص385، ح32246، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ .


عبدالله بن مسعود (صحابی) از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که فرمودند: عمار بن یاسر بین دو امر مخیّر نشد مگر آن که درست‌تر و صحیح‌تر را انتخاب کرد.


حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ مُغِیرَةَ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، قَالَ: ذَهَبَ عَلْقَمَةُ إِلَى الشَّأْمِ، فَلَمَّا دَخَلَ المَسْجِدَ، قَالَ: اللَّهُمَّ یَسِّرْ لِی جَلِیسًا صَالِحًا، فَجَلَسَ إِلَى أَبِی الدَّرْدَاءِ، فَقَالَ أَبُو الدَّرْدَاءِ: مِمَّنْ أَنْتَ؟ قَالَ: مِنْ أَهْلِ الکُوفَةِ، قَالَ: أَلَیْسَ فِیکُمْ، أَوْ مِنْکُمْ، صَاحِبُ السِّرِّ الَّذِی لاَ یَعْلَمُهُ غَیْرُهُ، یَعْنِی حُذَیْفَةَ، قَالَ: قُلْتُ: بَلَى، قَالَ: أَلَیْسَ فِیکُمْ، أَوْ مِنْکُمْ، الَّذِی أَجَارَهُ اللَّهُ عَلَى لِسَانِ نَبِیِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَعْنِی مِنَ الشَّیْطَانِ، یَعْنِی عَمَّارًا، قُلْتُ: بَلَى ...


البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (المتوفی 256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص25، ح3743، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، ناشر: دار طوق النجاة، الطبعة: الأولى، 1422هـ .


علقمه به شام رفت و هنگامی که وارد مسجد شد گفت: خدایا، همنشینی صالح برای من فراهم کن. وی همنشین ابوالدرداء شد. ابوالدرداء به علقمه گفت: اهل کجایی؟ علقمه گفت: کوفه. ابوالدرداء گفت: آیا در میان شما صاحب سری که غیر از او کسی آن سر را نمی‌داند نیست؟ (یعنی حذیفه) علقمه می‌گوید: گفتم بله. ابوالدرداء پرسید: آیا در میان شما کسی که خداوند او را از زبان پیامبرش از شیطان پناه داد (یعنی عمار) نیست؟ علقمه می‌گوید: گفتم بله ...


با توجه به این احادیث، مخالفان شیعه هرگز نمی‌توانند بگویند عمار بن یاسر در سب عثمان بن عفان خطا کرده یا مثلا دچار احساسات یا اجتهاد خطا شده است! چرا که بنا به نص صریح احادیث رسول خدا (ص)، عمار بن یاسر اگر بین دو امر مخیر شود (دشنام دادن به عثمان، دشنام ندادن به عثمان)، قطعا راه درست‌تر را انتخاب می‌کند (دشنام دادن عثمان بن عفان). همچنین عمار بن یاسر از احاطه و نفوذ شیطان همواره در پناه خداست و مخالفان شیعه نمی‌توانند بگویند عمار بن یاسر (رض) فریب شیطان را خورده و عثمان بن عفان را دشنام داده است!


ج) مخالفان شیعه همواره با فهم نادرست از این آیه شریفه در قرآن کریم {وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ} [الفتح: 29] مدعی وجود روابط به غایت حسنه و مبتنی بر محبت و مودت و دوستی بین تمامی صحابه (صحابه بر مبنای تعریف خودشان) می‌شوند. این در حالیست که این روایت صحیح فهم غلط ایشان را باطل می‌سازد و نشان می‌دهد که در بین کسانی که ایشان لقب صحابی به آنان داده‌اند دشمنی‌های شدیدی نیز وجود داشته است.


د) بر اساس روایت صحیح مذکور، حداقل یکی از عوامل اصلی شهادت عمار بن یاسر (رض)، دشمنی وی با عثمان بن عفان و حب و ارادت ابوغادیه (صحابی) نسبت به عثمان بوده است. چنانچه برخی از علمای مخالفان شیعه تصریح کرده‌اند که ابوغادیه (صحابی) از شیعیان عثمان بن عفان بود:


أبو غادیة: یقال: اسمه یسار بن سَبُع، کان من شیعة عثمان رضی الله عنه، وله صحبة.


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج29، ص311، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.


ابوغادیه گفته می‌شود نامش «یسار بن سبع» است و وی از شیعیان عثمان بود و صحابی است.


وکان محبًا لعثمان، ولأجله قتل عمارًا، فإنه سمع منه یقع فی عثمان بالمدینة.


السندی، نور الدین بن عبدالهادی أبو الحسن (المتوفى1138هـ)، حاشیة مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج9، ص463، تحقیق: نور الدین طالب، الناشر: وزارة الأوقاف والشؤون الإسلامیة - قطر، الطبعة: الأولى، 1428 هـ - 2008 م.


[ابوغادیه] دوستدار عثمان بود و به همین دلیل عمار را به قتل رساند چرا که شنید عمار بن یاسر در مدینه به عثمان دشنام می‌داد.


هـ) بر اساس این روایت صحیح و البته برخی روایات دیگر که در این مطلب مجال پرداختن به آن نبود، ابوغادیه قاتل عمار بن یاسر است. ابوغادیه بنا بر روایات صحیح و تصریح علمای مخالفان شیعه صحابی است. مخالفان شیعه تمامی صحابه را اهل بهشت می‌دانند در حالی که بر اساس روایات صحیح که یکی از آن‌ها در این یادداشت بررسی شد، پیامبر (ص) صریحا قاتل عمار بن یاسر (رض) را اهل آتش معرفی کرده‌اند! حال چگونه مخالفان شیعه می‌توانند باز بر عقیده نادرست خود مبنی بر بهشتی بودن تمامی صحابه پافشاری کنند؟! از باب یادآوری یکی دیگر از روایات مربوط به جهنمی بودن قاتل عمار بن یاسر (رض) را نقل می‌کنیم:


حَدَّثَنَا عَفَّانُ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَفْصٍ، وَکُلْثُومُ بْنُ جَبْرٍ، عَنْ أَبِی غَادِیَةَ، قَالَ: قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ فَأُخْبِرَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: " إِنَّ قَاتِلَهُ، وَسَالِبَهُ فِی النَّارِ "، فَقِیلَ لِعَمْرٍو: فَإِنَّکَ هُوَ ذَا تُقَاتِلُهُ، قَالَ: إِنَّمَا قَالَ: قَاتِلَهُ، وَسَالِبَهُ.


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج29، ص311، ح17776، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م. [تعلیق المحقق: إسناده قوی]


ابوغادیه می‌گوید: عمار کشته شد و خبرش به عمرو بن العاص رسید. عمرو بن العاص گفت شنیدم که رسول خدا (ص) می‌فرمود: قاتل عمار و کسی که بر وی شمشیر بکشد در آتش است. به عمرو بن العاص گفته شد: تو خودت هم که داری با عمار می‌جنگی! عمرو بن العاص گفت: پیامبر (ص) فرمود: «قاتل» و «شمشیر کِشنده» بر عمار در آتش است.


و) یکی دیگر از عقاید مخالفان شیعه آن است که همواره در مورد بروز هر نوع اختلاف و جنگ و درگیری میان صحابه، ادعا می‌کنند که هر دو طرف اجتهاد کرده و ماجور نیز هستند! این در حالیست که در بسیاری از موارد از جمله در باب روایت مورد بررسی در این یادداشت دیگر چیزی تحت عنوان «اجتهاد» معنایی ندارد! چرا که ابوغادیه (صحابی) بر خلاف نص صریح و قطعی رسول خدا مبنی بر جهنمی بودن قاتل عمار، دست به این کار زده است! جدای از آن به نص قرآن کریم:


{وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا} [النساء: 93]


و هر کس عمداً مؤمنى را بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود؛ و خدا بر او خشم مى‌گیرد و لعنتش مى‌کند و عذابى بزرگ برایش آماده ساخته است.


گذشته از آن، ابوغادیه خود کسی است که چنین حدیثی را از پیامبر (ص) نقل کرده است:


وَذَکَرَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ " لَا تَرْجِعُوا بَعْدِی کُفَّارًا أَوْ ضُلَّالًا - شَکَّ ابْنُ أَبِی عَدِیٍّ - یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ


الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج27، ص250و251، ح16698، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.


ابوغادیه این حدیث را از پیامبر (ص) نقل کرد که ایشان فرمودند: پس از من به کفر یا گمراهی بازنگردید و یکدیگر را نکشید.


به دلیل وجود چنین استدلالت و نصوص محکم و قطعیست که محمد ناصر الدین الالبانی - عالم برجسته سلفی - نیز با صراحت تمام عقیده اهل سنت مبنی بر مجتهد و ماجور بودن تمامی صحابه در جنگ‌ها و درگیری‌ها را نادرست می‌داند و معتقد است این قاعده دارای استثنائاتی می‌باشد! وی پس از اشاره به مساله شهادت عمار بن یاسر (رض) از سوی ابوغادیه (صحابی) چنین می‌نویسد:


وقد قال الحافظ فی آخر ترجمته من " الإصابة " بعد أن ساق الحدیث، وجزم ابن معین بأنه قاتل عمار:
" والظن بالصحابة فی تلک الحروب أنه کانوا فیها متأولین، وللمجتهد المخطىء أجر، وإذا ثبت هذا فی حق آحاد الناس، فثبوته للصحابة بالطریق الأولى ".
وأقول: هذا حق، لکن تطبیقه على کل فرد من أفرادهم مشکل لأنه یلزم تناقض القاعدة المذکورة بمثل حدیث الترجمة، إذ لا یمکن القول بأن أبا غادیة القاتل لعمار مأجور لأنه قتله مجتهدا، ورسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: " قاتل عمار فی النار "! فالصواب أن یقال: إن القاعدة صحیحة إلى ما دل الدلیل القاطع على خلافها، فیستثنى ذلک منها کما هو الشأن هنا وهذا خیر من ضرب الحدیث الصحیح بها. والله أعلم.


الأشقودری الألبانی، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین (المتوفى 1420هـ)، سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، ج5، ص19، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع - الریاض، الطبعة: الأولى، جـ 1 - 4: 1415 هـ - 1995 م - جـ 6: 1416 هـ - 1996 م - جـ 7: 1422 هـ - 2002 م.


حافظ ابن حجر در کتاب الاصابة بعد از نقل حدیث و سخن یحیی بن معین مبنی بر این که قطعا ابوغادیه قاتل عمار است، گفته است:
صحابه در این جنگ‌ها اجتهاد کردند و کسی که اجتهادش خطا بوده باشد پاداش نیز دریافت می‌کند و وقتی چنین چیزی در حق تک تک مردم ثابت شود به طریق اولی برای صحابه ثابت شده است.
من (محمد ناصر الدین البانی) می‌گویم: این سخن حق است اما تطبیق آن بر تک تک صحابه مشکل است چرا که با توجه به حدیث موجود در شرح حال عمار و ابوغادیه، موجب بروز تناقض در قاعده مذکور می‌شود. زیرا نمی‌توان گفت که ابوغادیه، قاتل عمار، چون عمار را از روی اجتهاد کشته پس ماجور است! در حالی که رسول خدا (ص) می‌فرماید: قاتل عمار در آتش است! درست آن است که بگوییم: این قاعده صحیح است الا آن که دلیل قاطعی بر خلاف آن اقامه شود و آن مورد استثتناء می‌شود همانطور که در اینجا نیز چنین است و این بهتر از رد کردن حدیث صحیح است.


همانطور که ملاحظه فرمودید، حتی محمد ناصر الدین البانی سلفی نیز به بطلان و تناقض این قاعده که مخالفان شیعه در تعامل با صحابه عقیده خود را بر پایه آن بنا کرده‌اند پی برده و قائل به وجود استثناء برای آن شده است!

به منظور دانلود اسناد تصویری مربوط به روایات و اقوال مورد استناد در این مطلب [اینجا] کلیک کنید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter