حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

در قسمت قبلی مشاهده نمودید که در روایتی معتبر،حسن بصری معتقد بوده است که فرزند حضرت نوح حاصل زنا بوده است! در این قسمت روایاتی را برای شما می اوریم که موید قول حسن بصری است که در قسمت اول برای شما آوردیم:

حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، قَالَ : حَدَّثَنَا هُشَیْمٌ ، عَنْ عَوْفٍ ، عَنِ الْحَسَنِ ، فِی قَوْلِهِ : {إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ} قَالَ : لَمْ یَکُنِ ابْنُهُ.

تفسیر الطبری،ج12،ص426 ط دار هجر

عوف از حسن بصری نقل می کند که حسن بصری در مورد آیه ی " انه لیس من اهلک " گفت که فرزند حضرت نوح،پسر او نبود.

* روایت به جهت سندی معتبر است.

اشکال بر عنعنه ی هشیم و پاسخ به آن :

ممکن است مخالفین به عنعنه ی هشیم از او عوف در سند روایت اشکال کنند ولی در پاسخ باید گفت که هشیم بن بشیر هم در صحیحین روایات معنعن دارد وهم اینکه البانی و ارنووط عنعنه های او در کتب حدیثی را فاقد اشکال دانسته اند و روایات معنعن او را تصحیح کرده اند و نمونه های آن فراوان است.به علاوه روایتی که ما در قسمت اول از تفسیر طبری ذکر کردیم،به عنوان قرینه ای محکم در تایید این روایت بوده و تدلیس و عدم سماع هشیم را کاملا نفی می کند.همچینین روایتی هم که در پایین ذکر خواهد شد این تدلیس را نفی می کند.

حَدَّثَنَا أَبِی، ثنا عُمَرُ بْنُ عَوْنٍ، ثنا هُشَیْمٌ، عَنْ عَوْنٍ وَمَنْصُورٍ، عَنِ الْحَسَنِ فِی قَوْلِهِ: إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ قَالَ لَمْ یَکُنْ أَبِیهِ.

تفسیر ابن ابی حاتم،ج6،ص2039 ط مکتبة نزار مصطفی الباز
تفسیر الطبری،ج12،ص426 ط دار هجر


عون {عوف} و منصور از حسن بصری نقل کرده اند که او در مورد عبارت " انه لیس من اهلک " گفت که نوح پدر او (پسر نوح) نبود.


* روایت از جهت سندی معتبر است.

حَدَّثَنَا بِشْرٌ ، قَالَ : حَدَّثَنَا یَزِیدُ ، قَالَ : حَدَّثَنَا سَعِیدٌ ، عَنْ قَتَادَةَ ، قَالَ : سَمِعْتُ الْحَسَنَ ، یَقْرَأُ هَذِهِ الآیَةَ : {إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ} ، فَقَالَ عِنْدَ ذَلِکَ : وَاللَّهِ مَا کَانَ ابْنُهُ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الآیَةَ : {فَخَانَتَاهُمَا} قَالَ سَعِیدٌ : فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِقَتَادَةَ ، قَالَ : مَا کَانَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَحْلِفَ.


تفسیر الطبری،ج12،ص427 ط دار هجر

قتادة از حسن بصری نقل می کند که شنیدم حسن بصری این آیه را می خواند : " انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح " و سپس در هناگم قرائت این آیه گفت : والله پسرش نبود سپس این آیه را خواند : " فخانتاهما " .سعید گفت : این برا برای قتاده گفتم و او گفت : سزاوار نبود که که او { حسن بصری } قسم بخورد.


* روایت از جهت سندی معتبر است.

ملاحظه می فرمایید که حتی حسن بصری قسم جلاله م خورد که پسر نوح،فرزند حضرت نوح نبوده و بلافاصله هم برای دلیل آوردن آیه ای را می خواند که می گوید زن نوح و لوط به همسرانشان خیانت کردند. ( یعنی حسن بری می گوید که زن نوح خیانتش از نوع فحشاء بوده و پسر نوح حاصل زنا بوده است )

اشکالی بر سند روایت و پاسخ به آن :

ممکن است مخالفین اشکال کنند که سعید بن ابی عروبة دچار اختلاط و تدلیس است و نمیتوان به روایت او اعتماد کرد! اما در پاسخ باید گفت که روایت " یزید از سعید از قتادة " کاملا معتبر است و چنین سندی هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم موجود است و روایاتی که یزید بن زریع از سعید نقل می کند، فاقد اختلاط سعید است و همچنین روایت سعید از قتادة هم حمل بر سماع و اتصال می شود.همچنین البانی و ارنووط هم چنین اسنادی را در سایر کتب حدیثی فاقد هر گونه اشکالی دانسته اند و بر آن اعتماد کرده اند.

همچنین علمای رجال مخالفین گفته اند که «سعید بن ابی عروبة» اثبت الناس در نقل از قتادة هست و بنا بر این نقل سعید از قتاده دور از تخلیط است.

وَقَالَ یَحْیَى بنُ مَعِیْنٍ: أَثْبَتُ النَّاسِ فِی قَتَادَةَ: سَعِیْدٌ، وَهِشَامٌ الدَّسْتُوَائِیُّ، وَشُعْبَةُ.

سیر أعلام النبلاء،ج6،ص 414 ط مؤسسة الرسالة

اشکالی دیگر و پاسخ به آن :

ممکن است وهابی بگوید که : حتی اگر روایت سعید از قتادة را هم بپذیریم ولی سعید از قتادة اصلا تفسیر قرآن نشنیده است.همانطور که ابن ابی حاتم در الجرح و التعدیل می گوید :

حدثنا عبد الرحمن نا صالح نا على قال سمعت یحیى بن سعید یقول سعید بن أبى عروبة لم یسمع التفسیر من قتادة.

الجرح و التعدیل لابن ابی حاتم،ج1،ص240 ط دار احیاء التراث العربی

یحیی بن سعید می گوید که سعید بن ابی عروبة از قتادة تفسیر قرآن نشنیده است.

پاسخ ما : در پاسخ به این اشکال می گوییم :

سمعت أحمد یقول کان سعید بن أبی عروبة یحفظ التفسیر عن قتادة.


سؤالات ابی داود،ص336 ط مکتبة العلوم و الحکم

شنیدم که احمد بن حنبل می گفت سعید بن ابی عروبة از قتادة تفسیر قرآن حفظ می کرد.


ملاحظه می فرمایید که احمد بن حنبل صراحتا می گوید که سعید از قتادة تفسیر می آموخته و حفظ می کرده است و طبق علم اصول هم که پیش برویم،قول مثبت بر قول نافی مقدم است و غلبه دارد.

سألت یحیى أیما أحب إلیک تفسیر سعید عن قتادة أو تفسیر شیبان عن قتادة فقال سعید.

تاریخ ابن معین ( روایة الدوری )،ج4،ص300 ط مرکز البحث العلمی و احیاء التراث الاسلامی

دوری می گوید که از یحیی بن معین پرسیدم که تفسیر سعید از قتادة در نزدت محبوب تر است یا تفسیر شیبان از قتادة و او گفت سعید.

ملاحظه می فرمایید که امام جرح و تعدیل اهل سنت یعنی یحیی بن معین اولا معتقد است که سعید از قتادة تفسیر شنیده است ( وگرنه می گفت اصلا سعید از قتادة تفسیر نشنیده است!) و ثانیا تفسیر سعید از قتادة را از تفسیر شیبان که از مشایخ اهل سنت است،برتر می داند.

همچنین در صحیح بخاری نیز تفسیر سعید از قتادة ذکر شده است و بخاری آن را صحیح دانسته است :

حَدَّثَنِى الصَّلْتُ بْنُ مُحَمَّدٍ حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ زُرَیْعٍ ( وَنَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ ) قَالَ حَدَّثَنَا سَعِیدٌ عَنْ قَتَادَةَ عَنْ أَبِى الْمُتَوَکِّلِ النَّاجِىِّ أَنَّ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِىَّ - رضى الله عنه - قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ...

صحیح البخاری،ج5،ص2394،ح6170 ط دار این کثیر

همچنین به دو روایت زیر از تفسیر ابن ابی حاتم و تفسیر طبری دقت کنید که در آن ها سعید از قتادة تفسیر قرآن سماع کرده است. ( تصریح بر سماع) :

حَدَّثَنَا أَبِی، ثنا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْمُغِیرَةِ، أَنْبَأَ یَزِیدُ بْنُ زُرَیْعٍ، عَنْ سَعِیدٍ، ثنا قَتَادَةُ، قَالَ: {یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا} [النساء: 100] قَالَ: أَیْ وَاللَّهِ مِنَ الضَّلَالَةِ إِلَى الْهُدَى، وَمِنَ الْعَیْلَةِ إِلَى الْغِنَى.

تفسیر ابن ابی حاتم،ج3،ص1049 ط مکتبة نزار مصطفی الباز

حَدَّثَنِی بِشْرُ بْنُ مُعَاذٍ , قَالَ: ثنا یَزِیدُ , قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِیدٌ , عَنْ قَتَادَةَ: {یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَةً} [النساء: 100] أَیْ وَاللَّهِ مِنَ الضَّلَالَةِ إِلَى الْهُدَى , وَمِنْ الْعَیْلَةِ إِلَى الْغِنَى.

تفسیر الطبری،ج7،ص402 ط دار هجر

ملاحظه نمودید که احمد بن حنبل و یحیی بن معین و بخاری معتقدند که سعید از قتادة تفسیر نقل کرده و بخاری و ابن ابی حاتم و طبری نیز تفاسیر سعید از قتادة را نقل کرده اند و بر آن اعتماد دارند.(در نتیجه ادعای یحیی بن سعید کاملا باطل است)

در پایان نیز دو روایت با سند حداقل حسن در مورد قول حسن بصری می آوریم :


حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ یَحْیَى ، قَالَ : أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ ، قَالَ : أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ ، عَنْ قَتَادَةَ ، قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ الْحَسَنِ ، فَقَالَ : {نَادَى نُوحٌ ابْنَهُ} ، لَعَمْرُ اللَّهِ مَا هُوَ ابْنَهُ قَالَ : قُلْتُ : یَا أَبَا سَعِیدٍ یَقُولُ : {وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ} وَتَقُولُ : لَیْسَ بِابْنِهِ ؟ قَالَ : أَفَرَأَیْتَ قَوْلَهُ : {إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ} قَالَ : قُلْتُ : إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ الَّذِینَ وَعَدْتُکَ أَنْ أُنْجِیَهُمْ مَعَکَ ، وَلاَ یَخْتَلِفُ أَهْلُ الْکِتَابِ أَنَّهُ ابْنُهُ . قَالَ : إِنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ یَکْذِبُونَ.


تفسیر الطبری،ج12،ص427 ط دار هجر

قتادة نقل می کند که پیش حسن بصری بودم.او گفت " نادی نوح ابنه " به خدا سوگند ائ پسر نوح نبود.قتادة می گوید گفتم : قرآن می گوید " نادی نوح ابنه " و تو می گویی پسرش نیست؟ گفت : آیا ندیدی سخن خدا را که " انه لیس من اهلک " ؟ گفتم منظور این است که او از کسانی نیست که وهده دادم آنان را همراه تو نجاتشان دهم و اهل کتاب در اینکه او پسرش است اختلافی ندارند.حسن بصری گفت : همانا اهل کتاب دروغ می گویند.


حَدَّثَنَا ابْنُ وَکِیعٍ ، قَالَ : حَدَّثَنَا ابْنُ عُلَیَّةَ ، عَنِ ابْنِ عَوْنٍ ، عَنِ الْحَسَنِ قَالَ : لاَ وَاللَّهِ مَا هُوَ بِابْنِهِ.

تفسیر الطبری،ج12،ص428 ط دار هجر

ابن عون از حسن بصری نقل می کند که حسن بصری گفت : نه،والله او پسرش نیست.

حَدَّثَنَا ابْنُ وَکِیعٍ ، قَالَ : حَدَّثَنَا ابْنُ عُلَیَّةَ ، عَنْ أَصْحَابِ ابْنِ أَبِی عَرُوبَةَ ، فِیهِمُ الْحَسَنُ ، قَالَ : لاَ وَاللَّهُ مَا هُوَ بِابْنِهِ.

تفسیر الطبری،ج12،ص426 ط دار هجر

ابن علیة از اصحاب سعید لن ابی عروبة از جمله حسن بصری نقل می کند که حسن بصری گفت : نه،به خدا سوگند او پسرش نیست.

همچنین ابن جوزی،علامه ی اهل سنت،بر این موضوع تصریح دارد که حسن بصری قائل به این بوده که پسر حضرت نوح حاصل زنا بوده است :

والثانی: أنه ولد على فراشه لغیر رِشدة ولم یکن ابنه. روى ابن الأنباری باسناده عن الحسن أنه قال: لم یکن ابنَه، إِن امرأته فجرت.

زاد المسیر،ج4،ص113 ط المکتب الاسلامی - بیروت

و قول دوم : اینکه او { پسر نوح } حاصل زنا بود و پسر نوح نبود.ابن انباری ( امام و حافظ اهل سنت ) با سندش از حسن بصری نقل کرده است که : حسن بصری گفت : او پسرش نبود و زن نوح مرتکب گناه شد.

ابن کثیر نیز بر این تصریح دارد که جمعی از علمای اهل سنت از جمله حسن بصری معتقد بوده اند که پسر حضرت نوح،فرزند او نبوده است :

وَقَدْ نَصَّ غَیْرُ وَاحِدٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ عَلَى تَخْطِئَةِ مِنْ ذَهَبَ فِی تَفْسِیرِ هَذَا إِلَى أَنَّهُ لَیْسَ بِابْنِهِ وَإِنَّمَا کَانَ ابْنَ زِنْیَةٍ، وَیُحْکَى الْقَوْلُ بِأَنَّهُ لَیْسَ بِابْنِهِ وَإِنَّمَا کَانَ ابْنَ امْرَأَتِهِ عَنْ مُجَاهِدٍ وَالْحَسَنِ وَعُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ وَأَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ وَابْنِ جریر، وَاحْتَجَّ بَعْضُهُمْ بِقَوْلِهِ: إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ وبقوله فَخانَتاهُما فَمِمَّنْ قَالَهُ الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ احْتَجَّ بِهَاتَیْنِ الْآیَتَیْنِ.


تفسیر ابن کثیر،ج4،ص326 ط دار طیبة

به غیر از یکی از ائمه،همه در تخطئه ی کسی نوشته اند که " لیس بابنه " را تفسیر به این کرده که پسر حضرت نوح حاصل زنا بوده و پسر زن نوح بوده است.مجاهد و حسن بصری و عبید بن عمیر و ابو جعفر الباقر و ابن جریر چنین نظری داشته اند و بعضی از آنان به این آیه احتجاج کرده اند : " انه عمل غیر صالح " و به این آیه : " فخانتاهما " یکی از این افراد،حسن بصری است که به این دو آیه احتجاج کرده است.


اگر دقت کرده باشید،در این قسمت ما اکثر روایات را از تفسیر طبری نقل کردیم که یکی از معتبرترین تفاسیر اهل سنت است.در این جا کلام ابن تیمیة را در مورد این تفسیر برای شما می آوریم :

وَأَمَّا التَّفَاسِیرُ الَّتِی فِی أَیْدِی النَّاسِ فَأَصَحُّهَا " تَفْسِیرُ مُحَمَّدِ بْنِ جَرِیرٍ الطبری " فَإِنَّهُ یَذْکُرُ مَقَالَاتِ السَّلَفِ بِالْأَسَانِیدِ الثَّابِتَةِ وَلَیْسَ فِیهِ بِدْعَةٌ وَلَا یَنْقُلُ عَنْ الْمُتَّهَمِینَ ...

مجموع الفتاوی لابن تیمیة،ج13،ص385 ط موسسة الوفاء

اما تفاسیری که در دست مردم است،صحیح ترینش تفسیر طبری است که سخنان سلف را با اسناد ثابتة ذکر می کند و در آن بدعتی نیست و از متهمین نقل نمی کند ...


إِنَّهُ کَثِیرًا مَا یَنْقُلُ مِنْ " تَفْسِیرِ مُحَمَّدِ بْنِ جَرِیرٍ الطبری " وَهُوَ مِنْ أَجَلِّ التَّفَاسِیرِ وَأَعْظَمِهَا قَدْرًا ...

مجموع الفتاوی لابن تیمیة،ج13،ص361 ط موسسة الوفاء

او بسیار از تفسیر طبری نقل می کند که از بزرگ ترین و بارزش ترین تفاسیر است ...


البته لازم به ذکر است که ابن تیمیة به این نکته اشاره می کند که در تفسیر طبری هم حتی مطالب ضعیف وجود دارد ولی ما این اقوال ابن تیمیة را بیان کردیم تا جایگاه تفسیر طبری مشخص شود و الا ما تمامی روایات را با اسناد معتبر برای شما بیان کردیم.

نکته ی دیگری که لازم است به آن اشاره شود اینکه دوباره لازم است تا جایگاه حسن بصری را یادآور شویم گرچه در قسمت قبلی جایگاه او را از اعلام زرکلی نقل کردیم.ذهبی در مورد حسن بصری نقل می کند که :

وَکَانَ سَیِّدَ أَهْلِ زَمَانِهِ عِلْماً وَعَمَلاً.


سیر اعلام النبلاء،ج8،ص136 ط موسسة الرسالة

حسن بصری از جهت علمی و عملی،آقا و سرور مردم زمان خودش بود.

 

 

وثائق و اسکن کتب :




***






***






***






***







پایان قسمت دوم

ادامه دارد ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter