قتل عام بلوچ ها از سوی انوشیروان بر اساس شاهنامه ی فردوسی
قتل عام بلوچ ها از سوی انوشیروان بر اساس شاهنامه ی فردوسی
در شاهنامه ی فردوسی آمده است:
از ایشان فراوان و اندک نماند/زن و مرد جنگى و کودک نماند
سراسر بشمشیر بگذاشتند/ستم کردن و رنج برداشتند
ببود ایمن از رنج شاه جهان/بلوجى نماند آشکار و نهان
چنان بد که بر کوه ایشان گله/بدى بىنگهبان و کرده یله
شبان هم نبودى پس گوسفند/بهامون و بر تیغ کوه بلند
فردوسی، ابوالقاسم (متوفای 416 هـ)، ج8، ص75، چاپ مسکو.
شاه از شنیدن گفتار آن دهگان برآشفت و به سوى بلوچان براند. چون به نزدیک آن کوه بلند رسید، با گروه خود پیرامون آن بگشت. چنان سپاهى گرد آمد که راه را بر باد نیز ببستند. بر همه دامان کوه تا روى زمینهاى سخت، بسان مور و ملخ، سپاه بود. پس جارچى به گِرد سپاه بگشت و در کوه و دشت بخروشید که: هر که از کوچیان را که بیابید، چه خُرد و چه از مردان و تیغ دارانشان، چه انبوه و چه اندک، نباید که یک تن از ایشان نیز رهایى یابند. چون سپاهیان از خشم شاه آگه شدند، سوار و پیاده راه را ببستند و دیگر هیچیک از ایشان، از زن و مرد جنگى و کودک، چه بسیار و چه اندک، برجاى نماند. همه را از دَم شمشیر بگذراندند و بدین گونه ستم کردن کوچ را از میان برداشتند. دیگر گیتى از رنج ایشان زینهار یافت و هیچ بلوچى در آشکار و نهان نماند. کار چنان شد که گلهها بر کوههاى ایشان رها بودند و هیچ نگاهبانى نداشتند.
شرح دکتر میترا مهرآبادی، ج3، ص252و253.
دمش گرم بلوچا جر راهزنی و قاچاق و ترور چیزی بلد نیستن و باید نابودشون کرد