تهمت زنا به همسران انبیاء از جانب برخی علمای اهل سنت (1)
همواره مشاهده می کنیم که وهابیون و مخالفین شیعه، شیعیان و علمای شیعه را به دروغ متهم به تهمت زنا به عائشة می کنند و با این تهمت قصد دارند تا زمینه را برای محکوم کردن شیعیان و حلال کردن خون آنان فراهم سازند.این در حالی است که در منابع روایی و تفسیری شیعی هیچ روایتی که دلالت بر چنین امری کند وجود ندارد و حتی شخصی مثل آلوسی سلفی هم به این امر اعتراف کرده است.به علاوه هیچکدام از علمای شیعه در طول تاریخ چنین نظری نداشته اند.
اما جدای از همه ی علمای شیعه به صراحت بیان کرده اند که هیچ کدام از همسران پیامبران در طول تاریخ مرتکب فحشاء نشده اند.به عنوان مثال شیخ طوسی می گوید :
ما زنت امرأة نبی قط، وکانت الخیانة من امرأة نوح انها کانت تنسبه إلى الجنون والخیانة من امرأة لوط انها کانت تدل على أضیافه.
التبیان فی تفسیر القرآن،ج5،ص495 ط مکتب الاعلام الاسلامی
هیچ یک از زنان پیامبران هرگز زنا نکرده است، خیانت زن نوح این بود که آن حضرت را متهم به دیوانگى کرده بود و خیانت زن لوط نیز این بود که جاى مهمانان حضرت لوط به کفار نشان داد.
البته لازم به ذکر است که قاطبه ی علمای اهل سنت نیز چنین نظری دارند ولی برخی از علمای اهل سنت نظری متفاوت دارند و ما از باب اینکه بر همه روشن شود که چه کسی واقعا به همسر برخی از پیامبران تهمت زده است،به بررسی اقوال برخی از علمای مخالفین می پردازیم.
حَدَّثَنَا الْمُنْذِرُ بن شاذان، ثنا هوده، ثنا عَوْنٌ، عَنِ الْحَسَنِ أَنَّهُ قَرَأَ: عَمِلَ غَیْرَ صَالِحٍ قَالَ: کَانَ وَلَدَ زِنْیَةٍ وَکَانَ یُنْسَبُ إِلَیْهِ فَنَفَاهُ اللَّهُ مُنْذُ یَوْمِ الْغَرَقِ.
تفسیر ابن ابی حاتم،ج6،ص2040 ط مکتبة نزار مصطفی الباز
حسن بصری در مورد عبارت " عمل غیر صالح " {سوره ی هود،آیه46} می گوید که : پسر نوح زنازاده بود(حاصل زنا بود) (!!!) و به نوح نسبت داده می شد بنابراین خدا او را در روزی که همه غرق شدند منع کرد.
برای مشاهده با کیفیت بالا،روی عکس کلیک کنید
ملاحظه می فرمایید که حسن بصری در تفسیر آیه ی 46 سوره ی هود معتقد است که پسر حضرت نوح حاصل زنا بوده و فرزند خود حضرت نوح نبوده است!!!
بررسی سندی روایت :
المنذر بْن شاذان، أَبُو عُمَر الرّازیّ :
عَنْ: یَعْلَى بْن عُبَیْد، وعُبَیْد الله بْن مُوسَى. وَعَنْهُ: ابن أَبِی حاتم، وإِسْحَاق بْن محمد الکَیْسانیّ، وَغَیْرُهُمَا. قَالَ أَبُو حَاتِمٍ: لَا بَأْسَ بِهِ.
تاریخ الاسلام للذهبی،ج6،ص216 ط دار الغرب الاسلامی
رتبته عند ابن حجر : صدوق
رتبته عند الذهبی : صدوق
الإِمَامُ، المُحَدِّثُ، مُسْنِدُ بَغْدَادَ، أَبُو الأَشْهَبِ هَوْذَةُ بنُ خَلِیْفَةَ بنِ عَبْدِ اللهِ بنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بنِ أَبِی بَکْرَةَ نَفِیْعٍ الثَّقَفِیُّ، البَکْرَاوِیُّ، البَصْرِیُّ، الأَصَمُّ، نَزِیْلُ بَغْدَادَ.
وَکَانَ صَاحِبَ حَدِیْثٍ وَمَعْرِفَةٍ.
قَالَ أَبُو حَاتِمٍ: صَدُوْقٌ.
وَقَالَ النَّسَائِیُّ: لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ.
سیر اعلام النبلاء،ج10،ص121و122و123 ط موسسة الرسالة
عوف بن أبى جمیلة العبدى الهجرى ، أبو سهل البصرى ، المعروف بالأعرابى :
ابتدا قبل از ذکر توثیقات راوی باید این نکته را دقت کنیم که دلیل وجود نام " عون " در سند روایت به جای نام " عوف " تصحیف است و در صورت مقایسه ی سند با اسناد متعدد مشابه در تفسیر ابن ابی حاتم ثابت می شود که در این جا به دلیل تصحیف نام "عون" درج شده در حالی که "عوف" صحیح است.حداقل در 9 جا از تفسیر ابن ابی حاتم این سند وجود دارد که "منذر بن شاذان" از "هوذة" از "عوف" نقل می کند و سندی که "عون" در آن وجود دارد نتیجه ی تصحیف است. ( با جست و جو و نگاه کلی به تفسیر ابن ابی حاتم این مطلب به خوبی روشن می شود)
همچنین ارنووط وهابی هم در تحقیقش بر مسند احمد بن حنبل به امکان تصحیف بین " عون " و " عوف " اشاره می کند.
{ مسند احمد بن حنبل،ج3،ص350 ط موسسة الرسالة – پاورقی شماره 2 }
برای مشاهده با کیفیت بالا،روی عکس کلیک کنید
در کتب ستة روایت دارد و همچنین :
رتبته عند ابن حجر : ثقة رمى بالقدر و بالتشیع
رتبته عند الذهبی : قال النسائى : ثقة ثبت
تابعی، کان إمام أهل البصرة، وحبر الأمة فی زمنه. وهو أحد العلماء الفقهاء الفصحاء الشجعان النساک.
الاعلام للزرکلی،ج2،ص226 ط دار العلم للملایین
تابعی،امام اهالی بصره بود و در زمان خویش حبر امت بود و او یکی از علماء و فقهاء و انسان های دلیر و بسیار اهل عبادت بوده است.
اینجا لازم است تا نکته ای را در مورد تفسیر ابن ابی حاتم خدمت شما عرض کنیم.
ابن ابی حاتم در مقدمه ی تفسیر خودش می گوید :
سَأَلَنِی جَمَاعَةٌ ِمْن إِخْوَانِی إِخْرَاجَ تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ مُخْتَصَرًا بِأَصَحِّ الْأَسَانِیدِ ...
تفسیر ابن ابی حاتم،ج1،ص14 ط مکتبة نزار مصطفی الباز
گروهی از برادرانم درخواست کردند تا تفسیر قرآنی مختصر با صحیح ترین سندها بنویسم ...
همچنین ابن تیمیة،شیخ الاسلام وهابیون،در مورد ابن ابی حاتم و این تفسیر می گوید :
مِنْ أَئِمَّةِ أَهْلِ التَّفْسِیرِ، الَّذِینَ یَنْقُلُونَهَا بِالْأَسَانِیدِ الْمَعْرُوفَةِ، کَتَفْسِیرِ ابْنِ جُرَیْجٍ، وَسَعِیدِ بْنِ أَبِی عَرُوبَةَ، وَعَبْدِ الرَّزَّاقِ، وَعَبْدِ بْنِ حُمَیْدٍ،وَأَحْمَدَ، وَإِسْحَاقَ وَتَفْسِیرِ بَقِیِّ بْنِ مَخْلَدٍ وَابْنِ جَرِیرٍ الطَّبَرِیِّ، وَمُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ الطُّوسِیِّ، وَابْنِ أَبِی حَاتِمٍ ...
منهاج السنة النبویة،ج7،ص178و179 ط جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة
ملاحظه می فرمایید که ابن تیمیة،این ابی حاتم را در لیست کسان می آورد که از ائمه ی اهل تفسیر است و مطالب را با اسناد معروف نقل می کند.
همچنین محقق تفسیر ابن ابی حاتم،اسعد محمد الطیب، می نویسد :
و من هولاء الامام عبد الرحمن بن ابی حاتم الرازی الذی جمع فی تفسیره اقوال السلف مسندة الیهم مع الدقة و الامانة فی الاداء،بانتقائه اصح الاسانید ...
تفسیر ابن ابی حاتم،ج1،ص6 ط مکتبة نزار مصطفی الباز
و از این افراد ابن ابی حاتم است که اقوال سلف را در تفسیرش با سند و با دقت و حفظ امانت و انتخاب صحیح ترین سندها جمع کرده است ...
همچنین در جایی دیگر یکی از امتیازات و اهمیت های این تفسیر را اینگونه بیان می کند :
اختیار اصح الاسانید.
تفسیر ابن ابی حاتم،ج1،ص10 ط مکتبة نزار مصطفی الباز
بررسی چند شبهه ی وارد بر روایت :
شبهه ی اول :
منذر بن شاذان منکر الحدیث و ضعیف الحدیث است و خود این ابی حاتم در " الجرح و التعدیل " به این مورد اشاره کرده است و گفته است :
ضعیف الحدیث منکر الحدیث جدا ونهانى ان اکتب عن المنذر بن شاذان عن یعلى عن یحیى هذا ...
الجرح و التعدیل،ج9،ص167 ط دار احیاء التراث العربی
پاسخ شبهه ی اول :
به قول معروف "قافیه چون تنگ آید ، شاعر به جفنگ آید" ! در این شبهه چیزی جز تدلیس و دروغگویی وهابیون به چشم نمی آید.برای روشن شدن مطلب متن مورد نظر را بررسی می کنیم :
ثنا عبد الرحمن قال سألت أبى عن یحیى بن عبید الله فقال ضعیف الحدیث منکر الحدیث جدا ونهانى ان اکتب عن المنذر بن شاذان عن یعلى عن یحیى هذا ...
الجرح و التعدیل،ج9،ص167 ط دار احیاء التراث العربی
حال فرق متن قیچی شده به وسیله ی وهابی درمانده و متن واقعی مشخص شد! در متن اصلی عبد الرحمن می گوید که از پدرم در مورد " یحیی بن عبیدالله " پرسیدم و او گفت که منکر الحدیث و ضعیف الحدیث است و من را نهی کرد از اینکه حدیث منذر بن شاذان از یعلی از یحیی را بنویسم.
حال ملاحظه می کنید که منظور از نهی،نهی از نوشتن حدیثی است که به این طریق باشد یعنی منذر از یعلی از یحیی و نه نهی از نوشتن حدیث منذر!
شبهه ی دوم :
هوذة بن خلیفة ضعیف است و یحیی بن معین هوذة بن خلیفة و همچنین نقل او از عوف را ضعیف دانسته است.
پاسخ شبهه ی دوم :
در پاسخ باید بگوییم که اولا صرف تضعیف یک راوی از جانب ابن معین،آن راوی بالکل ضعیف نمی شود بلکه باید اقوال همه ی علما را در نظر گرفت.ابتدا برای شما بخشی از توثیقات هوذة بن خلیفة را می آوریم :
رتبته عند ابن حجر : صدوق
رتبته عند الذهبی : صدوق
وفی تهذیب الکمال :
قال أبو داود ، عن أحمد بن حنبل : ما کان أصلح حدیثه.
وقال ایضاً ما أضبط هذا الأصم یعنی هوذة.
وقال أیضاً : أرجو أن یکون صدوقا إن شاء الله.
و قال أبو حاتم : قال لى أحمد بن حنبل : إلى من تختلف ببغداد ؟ قلت : إلى هوذة ابن خلیفة ، و عفان . فسکت کالراضى بذلک.
و قال أبو حاتم : صدوق.
و قال النسائى : لیس به بأس.
و ذکره ابن حبان فى کتاب " الثقات" .
ملاحظه می فرمایید که افرادی همچون ابن حجر عسقلانی و ذهبی و احمد بن حنبل و ابو حاتم و نسائی و ابن حبان این راوی را توثیق کرده اند و او را فاقد مشکل می دانند.پس در بدترین حالت ممکن می توان گفت سند روایتی که هوذة در آن باشد به درجه ی حسن می رسد.( در بدترین حالت ) و چه بسا ابن حجر و ذهبی هم با توجه به تضعیف یحیی بن معین رتبه ی هوذة را به جای "ثقة" ، "صدوق" ذکر کرده اند.
اما نکته ی جالب تر اینکه البانی،بخاری دوران وهابیون و همچنین شعیب الارنووط،البانی دوران وهابیون،هم هوذة و هم نقل او از عوف را معتبر می دانند و سند روایتی که در آن هوذة از عوف نقل می کند را کاملا معتبر می دانند! :
البانی در ذیل حدیث زیر از سنن ابن ماجة،آن را صحیح می داند :
حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِى شَیْبَةَ حَدَّثَنَا هَوْذَةُ بْنُ خَلِیفَةَ حَدَّثَنَا عَوْفٌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ عَنْ أَبِى هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ « الرُّؤْیَا ثَلاَثٌ فَبُشْرَى مِنَ اللَّهِ وَحَدِیثُ النَّفْسِ وَتَخْوِیفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ فَإِذَا رَأَى أَحَدُکُمْ رُؤْیَا تُعْجِبُهُ فَلْیَقُصَّهَا إِنْ شَاءَ وَإِنْ رَأَى شَیْئًا یَکْرَهُهُ فَلاَ یَقُصَّهُ عَلَى أَحَدٍ وَلْیَقُمْ یُصَلِّى.
سنن ابن ماجة،ج2،ص1285،ح3906 ط دار الفکر
همچنین ارنووط این حدیث را صحیح می داند.
برای مشاهده با کیفیت بالا،روی عکس کلیک کنید
برای مشاهده با کیفیت بالا،روی عکس کلیک کنید
هو اجتهاد منه رحمه الله بناه علی ظاهر الآیات " فخانتاهما " " انه لیس من اهلک " ...
این اجتهادی از حسن بصری است خدا رحمتش کند (!!!) و بنایش را بر ظاهر آیات گذاشته است که می گوید : " فخانتاهما " " انه لیس من اهلک " .
با تشکر از مطالب خوبتان
سوال بنده این بود که نام این نرم افزار رجالی که در این مقاله از اون استفاده کردید چیست ؟
متشکرم