حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات



نقش بلندی و کوتاهی ریش در علم جرح و تعدیل اهل سنت !

یکی از افترائاتی که مخالفین شیعه همواره برای تمسخر مکتب اهل بیت هموراه آن را مطرح می کنند،این است که شیعیان علم رجال و جرح و تعدیلی ندارند ! در این مطلب برای شما واضح خواهد شد که واقعا چه کسانی علم جرح و تعدیل ندارند و بسیاری از توثیقات و تضعیف های روات در مکتب آنان بر مبنای هوای نفس و یا شکل ظاهری راوی !!! صورت گرفته است. (اسکن مصادر و کتب در انتهای مطلب قرار داده شده است)

رَوَى الطَّبَرَانِیُّ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَفَعَهُ «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْیَتِهِ» " وَاشْتُهِرَ أَنَّ طُولَ اللِّحْیَةِ دَلِیلٌ عَلَى خِفَّةِ الْعَقْلِ وَأَنْشَدَ بَعْضُهُمْ :

مَا أَحَدٌ طَالَتْ لَهُ لِحْیَةٌ ... فَزَادَتْ اللِّحْیَةُ فِی هَیْئَتِهِ
إلَّا وَمَا یَنْقُصُ مِنْ عَقْلِهِ ... أَکْثَرُ مِمَّا زَادَ فِی لِحْیَتِهِ


رد المحتار علی الدر المختار (حاشیة ابن عابدین)،ج9،ص583 ط دار عالم الکتب


طبرانی از ابن عباس نقل کرده است که کم ریش بودن از سعادت و خوشبختی مرد است. و مشهور شده است که بلندی ریش دلیلی بر کم عقلی است و برخی سروده اند :

هیچ کسی نیست که ریشش بلند می شود مگر آن که بشتر از مقدار بلند شدن ریشش،عقلش کم می گردد.

همچنن مناوی در فیض القدیر می نویسد :

کان بعض السلف یقبض على لحیته فیأخذ ما تحت القبضة وقال النخعی: عجبت للعاقل کیف لا یأخذ من لحیته فیجعلها بین لحیتین فإن التوسط فی کل شیء حسن ولذلک قیل کلما طالت اللحیة تشمر العقل کما حکاه الغزالی.

فیض القدیر،ج5،ص193 ط دار المعرفة

بعضی از سلف یک قبضه از ریششان را با دست می گرفتند و هر چه خارج از آن بود را می زدند و نخعی گفته است تعجب می کنم از انسان عاقل که چگونه ریشش را کوتاه نمی کند در حالی که میانه روی در هر کاری خوب است و برای این گفته شده است که هر چه قدر ریش بلند تر شود،عقل را کم می کند همانطور که غزالی حکایت کرده است.

قال الحسن بن المثنى: إذا رأیت رجلا له لحیة طویلة ولم یتخذ لحیته بین لحیتین کان فی عقله شیء.

فیض القدیر،ج5،ص193 ط دار المعرفة

حسن بن مثنی (ثقة) گفته است که هر گاه مردی را دیدی که ریش بلندی دارد و { بیشتر از یک قبضه را } کوتاه نکرده است، عقلش مشکل دارد.


سپس مناوی در ادامه داستانی را در مورد مامون تعریف می کند و شعری را که از کتاب رد المحتار در بالا ذکر کردیم،از قول مامون نقل می کند.

مشابه همین مطالب را سیوطی در " الشمائل الشریفة " ،ص263و264 ط دار طائر العلم نقل می کند.

خطیب بغدادی نیز در ترجمه ی " ابو عبد الله العوفی " مطالب عجیبی نقل می کند که خواندن آن خالی از لطف نیست :

قُلْتُ: وکان العوفی طویل اللحیة جدا، وله فِی أمر لحیته أخبار طریفة.
أَخْبَرَنَا عَلِیّ بن أَبِی عَلِیّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا طلحة بن مُحَمَّد الْمُعَدَّل، قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَد بن کامل، قَالَ: حَدَّثَنَا حسین بن فهم، قَالَ: کانت لحیة العوفی تبلغ إِلَى رکبته.


تاریخ بغداد،ج8،ص555 ط دار الغرب الاسلامی

من { خطیب بغدادی } می گویم : ریش عوفی بسیار بلند بود و در مورد ریش هایش اخبار جالبی نقل شده است.

حسین بن فهم نقل می کند که ریش های عوفی تا زانویش می رسید.

أَخْبَرَنَا الأزهری، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الفضل جَعْفَر بن إِبْرَاهِیم بن البساط، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بن عَلِیّ الهجیمی بالبصرة، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو العیناء، قَالَ: حَدَّثَنَا ابن أَبِی داود، قَالَ: قامت امرأة إِلَى العوفی، فَقَالَتْ: عظمت لحیتک فأفسدت عقلک وما رأیت میتا یحکم بین الأحیاء قبلک! قَالَ: فتریدین ماذا؟ قَالَتْ: وتدعک لحیتک تفهم عنی؟ فَقَالَ: بلحیته هکذا، ثم قَالَ: تکلمی رحمک اللَّه.

تاریخ بغداد،ج8،ص555 ط دار الغرب الاسلامی

ابن ابی داود نقل می کند که همسر عوفی نزد عوفی رفت و گفت : ریش هایت را بلند کرده ای و عقلت را فاسد کرده ای و من قبل از تو ندیده ام که مرده ای در بین زندگان حکم کند ! عوفی به ریش هایش گفت : به من اجازه می دهی که بفهمم ؟ سپس به همسرش گفت : سخن بگو خدا رحمتت کند.


ابو الفرج بن الجوزی نیز در باب ریش بلند،مطالب زیادی را در یکی از کتاب هایش نقل کرده که خواندن آن ها خالی از لطف نخواهد بود :

وقال الأحنف بن قیس: إذا رأیت الرجل عظیم الهامة طویل اللحیة فاحکم علیه بالرقاعة ولو کان أمیة بن عبد شمس.

أخبار الحمقى والمغفلین،ص31 ط دار الفکر اللبنانی


احنف بن قیس گفته است که هرگاه مردی را با سر بزرگ و ریش بلند دیدی،حکم بر حماقت او کن حتی اگر او امیة بن عبد شمس { جد بنی امیة } باشد.

در مورد " احنف بن قیس " :

الأَحْنَفُ بنُ قَیْسِ بنِ مُعَاوِیَةَ بنِ حُصَیْنٍ التَّمِیْمِیُّ : الأَمِیْرُ الکَبِیْرُ، العَالِمُ النَّبِیْلُ، أَبُو بَحْرٍ التَّمِیْمِیُّ، أَحَدُ مَنْ یُضْرَبُ بِحِلْمِهِ وَسُؤْدُدِهِ المَثَلُ.

سیر اعلام النبلاء،ج4،ص86 ط موسسة الرسالة

احنف بن قیس از کبار تابعین است و در تمامی کتب ستة روایت دارد.

وقال معاویة لرجل عتب علیه: کفانا فی الشهادة علیک فی حماقتک وسخافة عقلک، ما نراه من طول لحیتک. وقال عبد الملک بن مروان: من طالت لحیته فهو کوسجٌ فی عقله. وقال غیره: من قصرت قامته، وصغرت هامته، وطالت لحیته، فحقیقاً على المسلمین أن یعزوه فی عقله. وقال أصحاب الفراسة: إذا کان الرجل طویل القامة واللحیة فاحکم علیه بالحمق، وإذا انضاف إلى ذلک أن یکون رأسه صغیراً فلا تشک فیه.
وقال بعض الحکماء: موضع العقل الدماغ، وطریق الروح الأنف، وموضع الرعونة طویل اللحیة. وعن سعد بن منصور أنه قال: قلت لابن إدریس: أرأیت سالم بن أبی حفصة؟ قال: نعم، رأیته طویل اللحیة وکان أحمق.
وعن ابن سیرین أنه قال: إذا رأیت الرجل طویل اللحیة لم، فاعلم ذلک فی عقله. قال زیاد ابن أبیه: ما زادت لحیة رجل على قبضته، إلا کان ما زاد فیها نقصاً من عقله.


أخبار الحمقی و المغفلین،ص32 ط دار الفکر اللبنانی

و معاویه در حالی که شخصی را سرزنش می کرد به او گفت : برای شهادت دادن به کم عقلی و حماقت تو،بلندی ریش تو ما را کفایت می کند.و عبد الملک بن مروان گفته است : هر کس ریشش بلند باشد،عقلش کم است.و غیر از گفته اند : هر کس قدش کوتاه باشد و سرش کوچک باشد و ریشش بلند باشد،به راستی بر مسلمین لازم است که او را کم عقل بدانند و اصحاب فراست گفته اند که هر گاه شخصی بلند قد باشد و ریش بلندی داشته باشد،پس حکم بر حماقتش کن و اگر سرش نیز کوچک باشد در حماقتش شک نکن.
و بعضی از حکیمان گفته اند که جایگاه عقل،در سر و مخ است و راه روح از بینی است و جایگاه حماقت در ریش بلند است.و سعید بن منصور نقل می کند که به ابن ادریس گفتم آیا سالم بن ابی حفصة را دیده ای؟ او گفت : آری.او را دیدم که ریش بلند داشت و احمق بود.
و از ابن سیرین نقل شده است که هر گاه دیدی فردی ریش های بلندی دارد،بدان که عقل او مشکل دارد.زیاد بن ابیه گفته است : ریش فردی از یک قبضه بیشتر نمی گردد مگر آن که عقلش ناقص می گردد.


در مورد قول ابن ادریس بعدا بیشتر توضیح خواهیم داد اما در مورد " ابن سیرین " و جایگاهش :

مُحَمَّدُ بنُ سِیْرِیْنَ أَبُو بَکْرٍ الأَنْصَارِیُّ : الإِمَامُ، شَیْخُ الإِسْلاَمِ، أَبُو بَکْرٍ الأَنْصَارِیُّ، الأَنَسِیُّ، البَصْرِیُّ ...

سیر اعلام النبلاء،ج4،ص606 ط موسسة الرسالة

نکته ی جالب آن که " سایت اسلام وب " نیز در طی استفتائی،این اقوال و منقولات ابن الجوزی در کتاب " اخبار الحمقی و المغفلین " و سایر اقوال مشابه را تایید کرده و می گوید :



السؤال :

ورد فی کتاب ابن الجوزی أخبار الحمقى والمغفلین أن إطالة اللحیة کثیراً من سمات الحمقى واستدل بأقوال کثیر من التابعین والعلماء فما مدى صحة ذلک ؟

الاجابة :

خلاصة الفتوى :

فقد ذکر غیر واحد من أهل العلم أن مما یستدل به على حمق الرجل طول لحیته، وقصدهم بذلک الطول الفاحش، ولا یلزم من هذا أن کل من طالت لحیته أحمق.

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه، أما بعـد :

فما ذکره ابن الجوزی فی کتابه (أخبار الحمقى) من أن مما یستدل به على حمق الرجل طول لحیته ذکره غیره من أهل العلم، قال ابن نجیم فی کتابه (البحر الرائق) وهو یتکلم عن الأحمق: ویستدل على صفته من حیث الصورة بطول اللحیة. انتهى.
وقال علی حیدر فی کتابه (درر الحکام): العلامات التی تدل على الحمق هی طول اللحیة، والتلفت إلى الجوانب کثیراً، والعجلة فی الأمور بدون النظر إلى عواقبها ونتائجها.. انتهى.
ولعل المقصود هو الطول المفرط لا مجرد الطول، ولا یلزم من هذا أن کل من طالت لحیته فهو أحمق، ولا أن کل من قصرت لحیته فهو ذکی، إذ لا تلازم بینهما، بل قد یکون من الحمقى من لا لحیة له أصلاً، وراجع للمزید من الفائدة الفتوى رقم :
3851


لینک مطالعه ی استفتاء از سایت اسلام وب :

http://fatwa.islamweb.net/FATWA/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=99271


سوال :

در کتاب ابن الجوزی " اخبار الحمقی و المغفلین " آمده است که ریش بلند از نشانه های حماقت است و ابن جوزی به اقوال بسیاری از تابعین و علماء استدلال کرده است.صحت آن چگونه است ؟

جواب :

خلاصه ی فتوا :

بسیاری از اهل علم ذکر کرده اند که یکی از نشانه هایی که دلالت بر احمق بودن شخصی دارد،بلندی ریش است و منظورشان بلندی فاحش و بسیار زیاد است و از این نتیجه گرفته نمی شود که هر کس ریشش بلند باشد احمق است.
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه، أما بعد :

اما آنچه که ابن الجوزی در کتابش " اخبار الحمقی " نقل کرده که بلندی ریش دلالت بر حماقت می کند،علمای دیگر نیز آن را نقل کرده اند.ابن نجیم در کتاب " البحر الرائق " در حالی که در مورد احمق سخن می گوید می نویسد : از جهت شکل ظاهر آن چه به احمق بودن دلالت م کند،بلندی ریش است.انتهای کلام ابن نجیم.
و علی حیدر در کتابش " درر الحکام " می گوید : نشانه هایی که دلالت بر احمق بودن می کند بلندی ریش،توجه بیش از حد به اطراف و عجله ی در کارها بدون توجه بو عواقب و نتایج آن است.انتهای کلام علی حیدر.
و شاید منظور بلندی بیش از حد ریش باشد نه بلندی معمولی و لازمه ای این اقوال این نیست که هر کس ریشش بلند باشد احمق است یا این که هر کس ریشش کوتاه باشد باهوش است و تلازمی بین این ها نیست.بلکه یکی از نشانه های حمق آن است که کسی اصلا ریش نداشته باشد و برای استفاده ی بیشتر به این فتوا مراجعه کنید :
3851



ابو الحسن مأربی یکی از علمای معاصر وهابیون است که از محضر بسیاری از علمای وهابی از جمله البانی بهره برده است.او در کتاب " شفاء العلیل بالفاظ و قواعد الجرح و التعدیل " می نویسد :

فمن خلال هذا یعلم الوصف بطول اللحیة یدل على الغفلة التی تؤدی إلى رفع الموقوفات وإسناد المرسلات ، فهذا هو الأصل ، ولا یترک إلا لقرینة أقوى من ذلک.


شفاء العلیل بالفاظ و قواعد الجرح و التعدیل،ص209 ط مکتبة ابن تیمیة

پس از بین این ها فهمیده می شود که وصف به بلندی ریش دلالت بر غفلت راوی می کند که این امر به مرفوع نقل کردن احادیث موقوف و اسناد احادیث مرسل بر می گردد و این اصل است و ترک نمی شود مگر با قرینه ی قوی تر از آن.

برای مطالعه ی شرح حال و ترجمه ی " ابو الحسن المأربی " می توانید از لینک زیر استفاده کنید :

http://www.sulaymani.net/index.php?option=com_content&view=article&id=99:2009-07-03-15-20-57&catid=29&Itemid=59

همچنین در جایی دیگر ابو الحسن مآربی از البانی در مورد وصف برخی روات احادیث به بلندی ریش سوال می کند :

س133: استخدام أئمة الجرح والتعدیل للفظ (کان طویل اللحیة) ما معناه ؟
ج/ فیه غمز خفیف.


سؤالات أبی الحسن المأربی للعلامة المحدیث الألبانی،سوال ش 133

س133 : استفاده ی علمای جرح و تعدیل از عبارت " کان طویل اللحیة " ( ریش های بلندی داشت ) به چه معناست ؟

ج : منظور چشم پوشی اندکی از راوی است.


لینک مطالعه ی سوال و جواب به صورت آنلاین از سایت رسمی " ابو الحسن المأربی " :

http://sulaymani.net/index.php?option=com_content&view=article&id=652:2009-08-01-09-07-05&catid=10&Itemid=52

همانطور که ملاحظه نمودید،البانی نیز تصریح بر این امر دارد که وصف راوی با ریش بلند،دلالت بر چشم پوشی آن عالم از راوی دارد.البته البانی معتقد است که منظور،چشم پوشی خفیف است و جرح خیلی موثری نیست.

با وجود این اقوال،ابن حبان در کتاب " الثقات " خودش،مطلبی را از قول ابو حنیفه نقل می کند که به وسیله ی آن عمومیت این قاعده را می خواهد نفی کند :

حَدَّثنا عَنهُ عمرَان بن مُوسَى بن مجاشع ثَنَا مُوسَى بن السندی ثَنَا المؤمل بن إِسْمَاعِیل قَالَ سَمِعت أَبَا حنیفَة یَقُول یَقُولُونَ من کَانَ طَوِیل اللِّحْیَة لم یکن لَهُ عقل وَلَقَد رَأَیْت عَلْقَمَة بن مرْثَد طَوِیل اللِّحْیَة وافر الْعقل.

الثقات لابن حبان،ج9،ص162 ط دائرة المعراف العثمانیة

مومل بن اسماعیل نقل می کند که شنیدم ابو حنیفه می گفت : می گویند هر کس ریشش بلند باشد،عقل ندارد و من علقمة بن مرتد را دیدم که ریشش بلند بود و بسیار عاقل بود.


همانطور که ملاحظه فرمودید،این قاعده که هر کس ریشش بلند باشد،احمق و کم عقل است به قدری مشهور بوده و جا افتاده بوده است که طبق قول ابو حنیفه بر سر زبان ها بوده و آن را تکرار می کرده اند و در این جا ابو حنیفه مثال نقضی را برای آن بیان می کند.

برای مطالعه ی نمونه هایی از جرح و تعدیل روات احادیث بر منای طول ریش آن ها،به دو لینک زیر مراجعه کنید :


تضعیف راوی به خاطر ریش بلند در علم رجال اهل سنت !

http://al-shia.blog.ir/post/104

وقتی امام و علامه ی اهل سنت،راوی حدیث را به خاطر ریش خضاب شده و چهره ی زیبا توثیق می کند !!!

http://al-shia.blog.ir/post/103
 
حال به راستی علم رجال چه کسی سزاوار طعن است ؟!


اسکن مصادر و کتب :


اخبار الحمقی لابن الجوزی :


http://s4.picofile.com/file/8162060000/001.jpg


http://s4.picofile.com/file/8162060042/002.png


http://s4.picofile.com/file/8162060076/003.png


الثقات لابن حبان :


http://s4.picofile.com/file/8162060284/001.png


http://s4.picofile.com/file/8162060300/002.png


رد المحتار :


http://s4.picofile.com/file/8162060576/001.jpg


http://s4.picofile.com/file/8162060584/002.png


http://s4.picofile.com/file/8162060592/003.png


شفاء العلیل :


http://s4.picofile.com/file/8162060750/001.png


http://s4.picofile.com/file/8162060792/002.png


فیض القدیر :


http://s4.picofile.com/file/8162061050/001.png


http://s4.picofile.com/file/8162061076/002.png






نظرات  (۱)

۱۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۱۹ میلاد ترابی
سلام
خداقوت
وبلاگتون به همراه مطالبش خیلی عالی و ارزشی است
منم جدیدا یه وبلاگی زدم
با عنوان "لحظه نماز ، لحظه وصال"
خوشحال میشم سر بزنید
و نظرتون رو بگید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter