ابوشامه مقدسی (عالم سرشناس مخالفین شیعه): برخی از علمای اهل سنت در احادیث پیامبر (ص) دست می برند و به احادیث بدون سند و ضعیف استدلال می کنند
ابوشامه مقدسی (عالم سرشناس مخالفین شیعه): برخی از علمای اهل سنت در احادیث پیامبر (ص) دست می برند و به احادیث بدون سند و ضعیف استدلال می کنند
ابوشامه ی مقدسی - عالم سرشناس مخالفین شیعه - می نویسد:
ثمَّ إِن المصنفین من أَصْحَابنَا المتصفین بِالصِّفَاتِ الْمُتَقَدّمَة من الاتکال على نُصُوص إمَامهمْ معتمدون عَلَیْهَا اعْتِمَاد الْأَئِمَّة قبلهم على الْأَصْلَیْنِ الْکتاب وَالسّنة قد وَقع فِی مصنفاتهم خلل کثیر من وَجْهَیْن عظیمین.
101 - الأول إِنَّهُم یَخْتَلِفُونَ کثیرا فِیمَا یلقونه من نُصُوص الشَّافِعِی وَفِیمَا یصححونه مِنْهَا وَصَارَت لَهُم طرق مُخْتَلفَة خراسانیة وعراقیة.
فترى هَؤُلَاءِ ینقلون عَن إمَامهمْ خلاف مَا یَنْقُلهُ هَؤُلَاءِ والمرجع فِی هَذَا کُله إِلَى إِمَام وَاحِد وَکتبه مدونة مرویة مَوْجُودَة أَفلا کَانُوا یرجعُونَ إِلَیْهَا وینقون تصانیفهم من کَثْرَة اخْتلَافهمْ عَلَیْهَا.
وأجود تصانیف أَصْحَابنَا من الْکتب فِیمَا یتَعَلَّق بنصوص الشَّافِعِی کتاب التَّقْرِیب أثنى عَلَیْهِ أخبر الْمُتَأَخِّرین بنصوص الشَّافِعِی وَهُوَ الإِمَام الْحَافِظ ابو بکر الْبَیْهَقِیّ.
102 - (الْوَجْه الثَّانِی) مَا یَفْعَلُونَهُ فِی الْأَحَادِیث النَّبَوِیَّة والْآثَار المرویة من کَثْرَة استدلالهم بالأحادیث الضعیفة على مَا یذهبون إِلَیْهِ نصْرَة لقَولهم وینقصون من أَلْفَاظ الحَدِیث وَتارَة یزِیدُونَ فِیهِ.
وَمَا أَکْثَره فِی کتب أبی الْمَعَالِی وَصَاحبه أبی حَامِد نَحْو:
اذا اخْتلف الْمُتَبَایعَانِ وترادا.
103 - وَمن العجیب مَا ذکره صَاحب الْمُهَذّب فِی أول بَاب إِزَالَة النَّجَاسَة قَالَ:
وَأما الْغَائِط فَهُوَ نجس لقَوْله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم لعمَّار إِنَّمَا تغسل ثَوْبک من الْغَائِط وَالْبَوْل والمنی وَالدَّم والقیء.
ثمَّ ذکر طَهَارَة منی الْآدَمِیّ وَلم یتَعَرَّض للجواب عَن هَذَا الحَدِیث الَّذِی هُوَ حجَّة خَصمه وَلم یکن لَهُ حَاجَة إِلَى ذکره أصلا فَإِن الْغَائِط لَا ضَرُورَة إِلَى الِاسْتِدْلَال على نَجَاسَته بِهَذَا الحَدِیث الضَّعِیف المنتهض حجَّة عَلَیْهِ فِی أَمر آخر.
104 - وَمن قَبِیح مَا یَأْتِی بِهِ بَعضهم أَن یحْتَج بِخَبَر ضَعِیف وَهُوَ دَلِیل خَصمه عَلَیْهِ فیوردونه معرضین عَمَّا کَانُوا ضَعَّفُوهُ.
وَفِی کتاب الْحَاوِی والشامل وَغَیرهمَا شَیْء کثیر من هَذَا وهم مقلدون لامامهم الشَّافِعِی فَهَلا اتبعُوا طَرِیقَته فِی ترک الِاحْتِجَاج بالضعیف وعقبه على من احْتج بِهِ وتبیین ضعفه.
105 - ثمَّ إِن مذْهبه ترک الِاحْتِجَاج بالمراسیل إِلَّا بِشُرُوط
وَلَو ذکر سَنَد الحَدِیث وَعرفت عَدَالَة رِجَاله إِلَى التَّابِعِیّ وَسقط من السَّنَد ذکر الصَّحَابِیّ کَانَ مُرْسلا
ویوردون هَؤُلَاءِ المصنفون هَذِه الْأَحَادِیث محتجین بهَا بِلَا إِسْنَاد أصلا فَیَقُولُونَ قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم ویظنون أَن ذَلِک حجَّة وإمامهم یرى أَنه لَو سقط من السَّنَد الصَّحَابِیّ وَحده لم یکن حجَّة وَکَذَا لَو سقط غیر الصَّحَابِیّ من السَّنَد.
106 - فلیتهم إِذا عجزوا عَن أَسَانِید الْأَحَادِیث وَمَعْرِفَة رجالها عزوها إِلَى الْکتب الَّتِی أخذوها مِنْهَا
وَلَکنهُمْ لم یَأْخُذُوا تِلْکَ الْأَحَادِیث إِلَّا من کتب من سبقهمْ من مشایخهم مِمَّن هُوَ على مثل حَالهم فبعضهم یَأْخُذهُ من بعض فَیَقَع التَّغْیِیر وَالزِّیَادَة وَالنُّقْصَان فِیمَا صَحَّ أَصله ویختلط الصَّحِیح بالسقیم وَهَذَا کُله غیر مُسْتَقِیم.
المقدسی الدمشقی المعروف بأبی شامة، أبو القاسم شهاب الدین عبد الرحمن بن إسماعیل (المتوفى 665 هـ)، مختصر المؤمل فی الرد إلى الأمر الأول، صص 47-51، المحقق: صلاح الدین مقبول أحمد، الناشر: مکتبة الصحوة الإسلامیة، 1403 هـ .
در مصنفات مصنفین از اصحاب ما (شافعی مذهبان) - که دارای صفات ذکر شده مبنی بر تکیه به نصوص امامشان و اعتماد به آن نصوص همچون اعتماد ائمه و علمای پیشینشان به دو اصل قرآن و سنت می باشند - خلل فراوانی از دو وجه بزرگ وارد شده است:
101 - اول آن که در آن چه از نصوص شافعی اخذ کرده و آن را تصحیح می کنند فراوان دچار اختلاف می شوند و در این زمینه روش های مختلف خراسانی و عراقی به وجود آمده است.
به همین دلیل می بینی که یک گروه خلاف آن چه را که گروه دیگر از امامشان نقل می کند نقل می کنند و مرجع تمامی این سخنان یک امام است و کتاب های او تدوین و گردآوری شده و نقل شده و موجود است.آیا این ها به آن کتاب ها مراجعه نمی کنند و مصنفاتشان را از فراوانی اختلافشان با یکدیگر اصلاح نمی سازند؟
و از جمله ی بهترین تصنیفات اصحاب ما در مورد نصوص شافعی کتاب «تقریب» است که خبره ترین علمای متاخر نسبت به نصوص شافعی که حافظ ابوبکر بیهقی می باشد آن را ستوده است.
102 - وجه دوم: آن چه از کثرت استدلال به احادیث ضعیف به منظور تقویت و دفاع از سخنشان و کم و زیاد کردن الفاظ احادیث نبوی و آثار نقل شده انجام می دهند.
و این مورد در کتاب های ابوالمعالی جوینی و ابوحامد غزالی چه قدر زیاد است! مانند:
«اذا اخْتلف الْمُتَبَایعَانِ وترادا.»
103 - و از موارد عجیب چیزی است که صاحب کتاب مهذب در اول باب برطرف کردن نجاست آورده است.وی می گوید:
اما غائط (مدفوع) به دلیل این سخن پیامبر (ص) خطاب به عمار که فرموده اند «باید لباست را از غائط (مدفوع) و بول (ادرار) و منی و خون و قی با آب پاک کنی» نجس است.
سپس وی در کتابش منی انسان را پاک دانسته است و به این حدیث که حجت خصم و مخالفش می باشد پاسخی نداده است و اصلا نیازی به استدلال به این حدیث در باب نجاست غائط نیست چرا که برای اثبات نجس بودن غائط ضرورتی ندارد به این حدیث ضعیف و نامعتبر استدلال شود که در نهایت بر ضد وی می باشد.
و از جمله موارد ناپسندی که برخی مرتکب می شوند آن است که به خبری ضعیف که دلیل و مورد استناد مخالفشان است استدلال می کنند در حالی که تضعیف آن خبر از سوی خودشان را نادیده می گیرند!
و در کتاب «الحاوی» و «الشامل» و غیر از این دو کتاب موارد فراوانی از این دست وجود دارد و این ها مقد امام شافعی هستند! اما آیا هرگز از روش امام شافعی مبنی بر عدم احتجاج و استدلال به حدیث ضعیف و نقد و رد کسی که بدان احتجاج کند و پاسخ به وی و تبیین ضعف آن حدیث ضعیف پیروی کرده اند؟!
105 - مذهب شافعی ترک احتجاج به مراسیل است مگر با شروطی خاص.
و اگر سند حدیث ذکر شود و عدالت راویانش تا راوی تابعی تایید گردد و نام صحابی از سند ساقط شده باشد حدیث مرسل است.
اما این افراد این احادیث را در مصنفاتشان نقل می کنند و در حالی که اصلا سند هم ندارد بدان احتجاج می کنند و می گویند پیامبر (ص) چنین فرمود و گمان می کنند که این حجت است در حالی که امامشان (شافعی) معتقد است که اگر تنها نام صحابی از سند ساقط گردد آن روایت حجت نیست و همچنین اگر نام غیر صحابی از سند ساقط گردد نیز روایت حجت نیست.
106 - ای کاش این افراد زمانی که از بررسی و فهم سند احادیث و شناخت راویانش ناتوان ماندند آن روایات را به کتب و مصادری که از آن اخذ کرده اند نسبت می دادند اما آن ها این روایات را صرفا از کتب اساتیدشان که اوضاع آنان نیز چنین بوده گرفته اند.در نتیجه برخی از آن ها این روایات را از دیگری اخذ کرده و تغییر و زیاده و نقصان در روایاتی که اصل آن ها صحیح است رخ داده و صحیح و سقیم با یکدیگر آمیخته شده و تمام این موارد نادرست است.