عزاداری و جامه دریدن و خاک بر سر ریختن رستم (شخصیت مشهور شاهنامه) و ایرانیان بر اساس شاهنامه ی فردوسی
عزاداری و جامه دریدن و خاک بر سر ریختن رستم (شخصیت مشهور شاهنامه) و ایرانیان بر اساس شاهنامه ی فردوسی
فردوسی در شاهنامه چنین می سراید:
تهمتن پیاده همى رفت پیش/دریده همه جامه دل کرده ریش
گشادند گردان سراسر کمر/همه پیش تابوت بر خاک سر
.
.
.
چو آمد تهمتن به ایوان خویش/خروشید و تابوت بنهاد پیش
ازو میخ برکند و بگشاد سر/کفن زو جدا کرد پیش پدر
تنش را بدان نامداران نمود/تو گفتى که از چرخ بر خاست دود
مهان جهان جامه کردند چاک/به ابر اندر آمد سر گرد و خاک
فردوسی، ابوالقاسم (متوفای 416 هـ)، ج2، ص247و248، چاپ مسکو.
در شرح دکتر میترا مهرآبادی بر این ابیات می خوانیم:
چون از وى به زال آگهى رسید، همه سیستان با رنج و درد و گداز به پیش او آمدند و خاک بر سر افشاندند. دُم رخش را بریده و کوسها و ناى رویین را دریده بودند. چون دستان سام، گاسونه را دید، از اسپ زرّین لگام فرود آمد. تهمتن نیز با دلى ریش و جامهاى بر تن دریده، پیاده پیش رفت. همه پهلوانان، کمر بگشودند و در پیش آن گاسونه، خاک بر سر کردند.
شرح مهرآبادی،ج1، ص447.