حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات




ابو حنیفه : اگر پیامبر مرا درک می کرد،بسیاری از سخنان مرا فرا می گرفت! :

در این مطلب قصد داریم تا یکی از جملاتی را که از زبان امام اعظم اهل سنت صادر شده برای شما بیان کنیم تا خود خوانندگان و مخاطبان در مورد چنین جمله ای و گوینده اش قضاوت کنند :

حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ، ثنا أَبُو صَالِحٍ مَحْبُوبُ بْنُ مُوسَى الْفَرَّاءُ، عَنْ یُوسُفَ بْنِ أَسْبَاطٍ، قَالَ: " قَالَ أَبُو حَنِیفَةَ: لَوْ أَدْرَکَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَأَخَذَ بِکَثِیرٍ مِنْ قَوْلِی.


السنة لعبد الله بن احمد،ج1،ص206،ح318 ط دار ابن القیم


یوسف بن اسباط نقل می کند که ابو حنیفه گفت اگر رسول الله (ص) مرا درک می کرد ( در زمان من می بود ) بسیاری از اقوال مرا فرا می گرفت.

بررسی سند روایت :

یوسف بن اسباط الشیبانی :

قلت یُوسُف بن أَسْبَاط تعرفه فَقَالَ ثِقَة.

تاریخ ابن معین – روایة الدارمی ص227 ط دار المامون للتراث

یوسف بن أسباط بن واصل الشیبانی الکوفی نزل قریة بین حلب وانطاکیة حدث عن عامر بن شریح وسفیان الثوری ویاسین الزیات روى عنه أبو الأحوص ومحمود بن موسى والمسیب بن واضح وعبد الله بن حبیب الأنطاکی قال یحیى بن معین ثقة وقال العجلی صاحب سنة وخبر.

تهذیب التهذیب،ج11،ص408 ط مطبعة دائرة المعارف النظامیة

قال أبو داود: قلت لأحمد: یوسف بن أسباط، قال: ثقة. قلت: فدفن کتبه؟. قال: قد علمت، یقال. ثم قال: ومن مثل یوسف.

موسوعة اقوال الامام احمد بن حنبل فی رجال الحدیث و علله،ج4،ص171 ط عالم الکتب

ملاحظه فرمودید که یحیی بن معین ( از استوانه های رجالی اهل سنت ) و احمد بن حنبل او را ثقه می دانند.همچنین ابن حبان و عجلی نیز او را توثیق کرده اند.نرم افزار جوامع الکلم ( ساخته شده به وسیله ی وزارت اوقاف عربستان سعودی و تحت نظر علمای وهابی ) نیز این راوی را ثقه می داند.همچنین البانی در تعلیقاتش بر صحیح این حبان،روایتی که " یوسف بن اسباط " در آن است را صحیح می داند.( التعلیقات الحسان علی صحیح ابن حبان،ج2،ص79،ح613 ط دار با وزیر )
البته این راوی تضعیفاتی نیز دارد ولی با توجه به توثیقات قوی به خصوص توثیق یحیی بن معین در بدترین حالت احادیثش به درجه ی حسن می رسد و به هیچ وجه ضعیف نیست.کما که محققین وهابی نرم افزار جوامع الکلم نیز چنین نظری دارند.

محبوب بن موسى الأنطاکی :

قال أبو حاتم هو أحب إلی من المسیب بن واضح وقال العجلی ثقة صاحب سنة وقال الآجری عن أبی داود ثقة لا یلتفت إلى حکایاته إلا من کتاب وذکره بن حبان فی الثقات وقال متقن فاضل.

تهذیب التهذیب،ج10،ص53 ط مطبعة دائرة المعارف النظامیة

قلت: هو محبوب بن موسى، أبو صالح الفراء، صدوق من رجال.

الفرائد على مجمع الزوائد،ص320 ط دار الامام البخاری

همچنین نرم افزار جوامع الکلم این راوی را " صدوق حسن الحدیث " می داند.البانی هم روایاتی که این راوی در سند آن هست را تصحیح کرده است. ( به عنوان مثال در سنن ابی داود ) ذهبی هم روایات او در " المستدرک " علی الصحیحین را تصحیح نموده است.

این راوی نیز تضعیفاتی دارد ولی در برابر توثیقاتش از جانب علمایی همچون ذهبی و البانی و ابن حبان و عجلی در بدترین حالت احادیثش حسن خواهد بود.

إبراهیم بن سعید الجوهرى :

از راویان صحیح مسلم است.

قال الخطیب: کان ثقة ثبتا مکثرا، صنف المسند.
وقال أبو العباس البراثی: قال أحمد بن حنبل: هو کثیر الکتاب اکتبوا عنه.
وقال النسائی: ثقة، وروى أیضاً عن زکریا السجزی عنه فی کتاب الخصائص.


میزان الاعتدال،ج1،ص35 ط دار المعرفة

صاحب کتاب نیز عبد الله بن احمد بن محمد بن حنبل است که فرزند احمد بن حنبل بوده و از علمای بزرگ اهل سنت می باشد.

نتیجه آن که این روایت حداقل در درجه ی حسن قرار دارد.

أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْمُثَنَّى بِالْمَوْصِلِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نَشِیطٍ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ حَدَّثَنَا مَحْبُوبُ بْنُ مُوسَى عَنْ یُوسُفَ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ قَالَ أَبُو حَنِیفَةَ لَوْ أَدْرَکَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لأَخَذَ بِکَثِیرٍ مِنْ قَوْلِی وَهَلِ الدِّینُ إِلا الرَّأْیُ الْحَسَنُ.

المجروحین لابن حبان،ج2،ص406و407 ط دار الصمیعی

یوسف بن اسباط نقل می کند که ابو حنیفه گفت : اگر رسول الله (ص) مرا درک می کرد،بسیاری از اقوال مرا فرا می گرفت و آیا دین چیزی غیر از رای نیکوست؟

بررسی سند روایت :

یوسف بن اسباط الشیبانی :

قبلا بررسی شد. ( به بررسی سند روایت اول مراجعه کنید )

محبوب بن موسی الأنطاکی :

قبلا بررسی شد. ( به بررسی سند روایت اول مراجعه کنید )

ابو نشیط محمد بن هارون :

ابن ابی حاتم او را صدوق می داند. ( الجرح و التعدیل لابن ابی حاتم،ج8،ص117 ط مجلس دائرة المعارف العثمانیة )

قال عَبْد الرَّحْمَنِ بْن أَبی حَاتِم: سمعت منه مَعَ أَبِی ببغداد، وهُوَ صدوق.
وَقَال الدَّارَقُطْنِیُّ : ثقة.
وذکره ابنُ حِبَّان فِی کتاب الثقات.


تهذیب الکمال للمزی،ج26،ص561 ط موسسة الرسالة

أحمد بن علی بن المثنى :

همان ابو یعلی الموصلی است که از علمای بزرگ اهل سنت و صاحب کتاب " مسند ابی یعلی " است.

این روایت نیز همانطور که مشاهده نمودید حداقل " حسن " است.























سمع خلف بْن الفضل البلخی یَقُول: سَمعتُ مُحَمد بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ سَعِید یَقُول: سَمعتُ أَبَا صَالِح الفراء یَقُول: سَمعتُ یُوسُف بْن أسباط یَقُول: سَمعتُ أَبَا حنیفة یَقُول لو أدرکنی رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وأدرکته لاخد بکثیر من قولی وهل الدین إلا بالرأى الحسن.

الکامل فی ضعفاء الرجال،ج7،ص8 ط دار الفکر


بررسی سند روایت :

یوسف بن اسباط :

قبلا بررسی شد. ( به بررسی سند روایت اول مراجعه کنید )

ابا صالح الفراء :

همان " محبوب بن موسی " است که قبلا بررسی شد. ( به بررسی سند روایت اول مراجعه کنید )

محمد بن ابراهیم بن سعید :

محمد بن إبراهیم العبدی :

شیخ أهل الحدیث فی زمانه بنَیْسابور.

تاریخ الاسلام للذهبی،ج6،ص1003 ط دار الغرب الاسلامی


ذکره ابنُ حِبَّان فِی کتاب "الثقات "، وَقَال: کَانَ فقیها متقنا.وَقَال أَبُو إِسْحَاق أَحْمَد بْن مُحَمَّد بْن یونس البزاز: کَانَ فقیه البدن، صحیح اللسان ...

تهذیب الکمال للمزی،ج24،ص310 ط موسسة الرسالة


همچنین نرم افزار جوامع الکلم این راوی را " ثقة حافظ " می داند.

خلف بْن الفضل البلخی :

قَدِمَ عَلَیْنَا، کَثِیرُ الْحَدِیثِ، لَهُ مَعْرِفَةٌ بِالْحَدِیثِ وَعِنَایَةٌ بِهِ.

طبقات المحدثین باصبهان و الواردین علیها،ج4،ص307 ط موسسة الرسالة

همچنین نرم افزار جوامع الکلم این راوی را " صدوق حسن الحدیث " می داند.

در نتیجه این روایت نیز حداقل " حسن " است.





















همچنین همین روایت با دو سند  دیگر در تایخ بغداد نقل شده که گرچه هر دو سند ضعیف است اما هم به قرینه ی احادیثی که ما آوردیم مورد قبول خواهد بود و هم اینکه شاهد و قرینه ای خواهد بود برای تایید روایاتی که آوردیم. ( تاریخ بغداد،ج15،ص530 ط دار الغرب الاسلامی )

ملاحظه نمودید که ما این روایت را تا این جا با 5 سند نقل کردیم که 3 سند حداقل حسن بود و 2 سند هم ضعیف.حال به این روایت توجه کنید :

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ، نا أَبُو صَالِحٍ، سَمِعْتُ یُوسُفَ، یَقُولُ: کَانَ أَبُو حَنِیفَةَ یَقُولُ «لَوْ أَدْرَکَنِی النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَوْ أَدْرَکْتُهُ لَأَخَذَ بِکَثِیرٍ مِنِّی وَمِنْ قُولِی وَهَلِ الدِّینُ إِلَّا الرَّأْی.

السنة لعبد الله بن احمد،ج1،ص226 ط دار ابن القیم
تاریخ بغداد،ج15،ص530 ط دار الغرب الاسلامی


یوسف بن اسباط می گوید که شنیدم ابوحنیفه می گفت اگر پیامبر مرا درک می کرد یا من او را درک می کردم بسیاری از اقوال مرا فرا می گرفت و آیا دین جز رای نیکوست؟


این روایت نیز به جهت سندی کاملا معتبر است و روات آن نیز قبلا بررسی شده اند و تفاوت آن با روایاتی که قبلا برای شما نقل کردیم این است که در متون دیگر عبارت " لو ادرکنی رسول الله " آمده بود و در این متن " لو ادرکنی النبی " آمده است.





































فرار به جلو و تدلیس ذهبی و تلاش بی فایده برای رد روایت :

ذهبی در مورد قول ابو حنیفه سعی می کند که با زرنگی و تدلیس،آن را تصحیف جلوه دهد :

ومنه أیضا تلک الکلمة المنکرة فی لفظها وفی نسبتها إلى الامام أبی حنیفة رضی الله عنه: " لو أدرکنی رسول الله - أو النبی صلى الله علیه وسلم - وأدرکته: لاخذ بکثیر من قولی " ! ! أسند هذا إلیه الخطیب 13: 378، 390، فتعقبه العلامة الکوثری رحمه الله فی " التأنیب " ص 75، 87 وأنها: لو أدرکنی البتی.

الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة،ج1،ص169 ط دار القبلة

و همچنین { از جمله ی تصحیفات } کلمه ی منکر و نسبت منکری است که به ابوحنیفه نسبت می دهند که ابوحنیفه گفته است : اگر پیامبر مرا درک می کرد و من او را درک می کردم بسیاری از اقوال و سخنان مرا فرا می گرفت.خطیب بغدادی و علامه کوثری آن را نقل کرده اند.در حالی که " لو ادرکنی النبی " نیست بلکه " لو لا ادرکنی البتی " هست که تصحیف صورت گرفته است.


در صورتی که مطلب را از ابتدا با دقت دنبال کرده باشید،بطلان ادعای ذهبی واضح است اما از باب تکمیل بحث دلایل بطلان ادعای ذهبی را بیان می کنیم :

اولا : جناب ذهبی با زرنگی خاصی فقط روایت با متن " لو ادرکنی النبی " را آورده و از ذکر روایت با متن " لو ادرکنی رسول الله " خودداری کرده است!!! آیا این جز تدلیس و بتر کلام و تلبیس است؟!
همانطور که در بالا مشاهده نمودید،ما 6 سند برای این روایت آوردیم که 4 سند معتبر و 2 سند ضعیف بود.در بین 4 سند معتبر عبارت " لو ادرکنی رسول الله " آمده است و فقط در یک سند عبارت " لو ادرکنی النبی " آمده است! به نظر شما چرا جناب ذهبی به خود جرات نداده تا عبارت " لو ادرکنی رسول الله " را بیاورد؟

ثانیا : در مورد ادعای تصحیف از جانب ذهبی هم باید بگوییم که تشخیص تصحیف از شواهد و قرائن قوی بایستی صورت گیرد نه از ظن و گمان و تعصب و فرار از حقایق! با کدام قرینه جناب ذهبی ادعا می کند که " لو ادرکنی البتی " صحیح است و نه " لو ادرکنی النبی " ؟ ضمن این که ما گفتیم 4 سند معتبر وجود دارد که در آن ها " لو ادرکنی رسول الله " وارد شده و این قرینه ای قطعی و یقینی است که نشان می دهد " لو ادرکنی النبی " صحیح است.

ثالثا : حتی از راه برهان خلف نیز می توان این ادعا را رد کرد! یعنی ما فرض کنیم که عبارت " لو ادرکنی البتی " صحیح باشد! همانطور که می دانیم منظور از " بتی "، " عثمان بن مسلم البصری " است که از علما و فقها و مفتیان اهل سنت بوده است.
تناقض از آن جایی پیش می آید که بتی و ابوحنیفه معاصر بوده اند و یکدیگر را درک کرده اند!!!ابو حنیفه در سال 150 هجری وفات یافت و بتی در سال 143 هجری.جالب است بدانید که حتی برخی علمای اهل سنت ذکر کرده اند که بین بتی و ابوحنیفه نامه نگاری هم بوده است.همچنین به طور همزمان بتی و ابوحنیفه،یکی مفتی بصره بوده و دیگری مفتی کوفه ! :

وقال عبد الله: سَمِعتُهُ یقول (یعنی أباه) : قال سفیان بن عیینة: ثلاثة یعجبون برأیهم: بالبصرة عثمان البتی، وبالمدینة ربیعة الرأى، وبالکوفة أبو حنیفة.


موسوعة أقوال الإمام أحمد بن حنبل فی رجال الحدیث وعلله،ج2،ص434 ط عالم الکتب

سفیان بن عیینة می گوید رای و نظر سه نفر باعث تعجب من می شود (!!!) : عثمان بتی در بصره،ربیعة الرای در مدینه و ابوحنیفه در کوفه.

با این وجود آیا انسان منصف و عاقل باز هم می گوید که ابوحنیفه و بتی در شرایطی که معاصر بوده اند،یکدیگر را درک نکرده اند؟! آن هم در شرایطی که هر دو مفتی دو منطقه ی مشهور و مهم در عراق بوده اند! ( این توجیه زمانی با عقل تناسب داشت که یکی در زمان حیاتش دیگری را درک نکرده بود نه اینکه هر دو معاصر بوده و یکدیگر را می شناخته اند و حتی نامه نگاری بین آنان بوده است! )

رابعا : در این که ابوحنیفه با آراء و نظرات رسول الله (ص) مخالفت می کرده و حتی به عمد مخالفت می کرده است،کوچک ترین شکی وجود ندارد و روایات متعدد و مفصلی در این زمینه وجود دارد که خود علمای اهل سنت آن را نقل کرده اند.به عنوان مثال یکی از علمای سلفی مشهور معاصر ( که وفات یافته است ) به نام " مقبل بن هادی الوادعی " در کتابی تحت عنوان " نشر الصحیفة فی ذکر الصحیح من اقوال ائمة الجرح و التعدیل فی ابی حنیفة " به بررسی نظرات علمای اهل سنت در مورد ابوحنیفه می پردازد و سپس در کتابش 125 مورد از مخالفت های ابوحنیفه با سنت های پیامبر (ص) را ذکر کرده و بعد به بررسی سندی آن ها نیز می پردازد!!! همچنین اقوال متعددی نیز در مخالفت های ابوحنیفه وجود دارد که ما به عنوان نمونه به دو مورد می پردازیم و الا روایات در این زمینه بسیار است :

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ أَبُو نَشِیطٍ، ثنا أَبُو صَالِحٍ الْفَرَّاءُ، سَمِعْتُ الْفَزَارِیَّ یَعْنِی أَبَا إِسْحَاقَ، قَالَ: قَالَ لِی الْأَوْزَاعِیُّ «إِنَّا لَنَنْقِمُ عَلَى أَبِی حَنِیفَةَ أَنَّهُ کَانَ یَجِیءُ الْحَدِیثُ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَیُخَالِفُهُ إِلَى غَیْرِهِ.

السنة لعبد الله بن احمد،ج1،ص187و188،ح251 ط دار ابن القیم

اوزاعی می گوید که ما ابوحنیفه را مواخذه می کردیم و از او عیب جویی می کردیم زیرا برای او حدیث از پیامبر آورده می شود و او با نظری دیگر با آن حدیث مخالفت می کرد.


حَدَّثَنِی عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُعَاذٍ الْعَنْبَرِیُّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبِیَ یَقُولُ: سَمِعْتُ سُفْیَانَ الثَّوْرِیَّ، یَقُولُ: اسْتُتِیبَ أَبُو حَنِیفَةَ مِنَ الْکُفْرِ مَرَّتَیْنِ.

السنة لعبد الله بن احمد،ج1،ص193،ح268 ط دار ابن القیم


سفیان ثوری می گوید که ابو حنیفه دو بار از کفر توبه داده شد. (!!!)

نظرات  (۱)

ممنون از پژوهش جامع شما

پاسخ:
خواهش می‌کنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter