حقانیت شیعه و رد شبهات

ابو حاتم بن خاموش (از علماء و محدثین حنبلی مذهب) و تکفیر تمامی مذاهب اسلامی به جز حنابله !


سوالی که ممکن است بسیاری از اوقات برای افراد مختلف مطرح شود آن است که ریشه ی تکفیر مسلمین به کجا بر می گردد و آیا صرفا این نوع رفتار ریشه در افکار ابن تیمیة و محمد بن عبد الوهاب و اتباع آنان دارد یا خیر ؟ با کمی جست و جو و بررسی در اقوال سایر علمای مخالفین درمی یابیم که علاقه ی به تکفیر منحصر در چهره هایی چون ابن تیمیة و محمد بن عبد الوهاب نبوده و سایرین از جمله برخی از علمای حنبلی مذهب نیز گرایش های شدید تکفیری داشته اند تا جایی که دست به تکفیر تمامی مذاهب اسلامی به جز حنابله زده اند !

یکی از این علمای حنبلی مذهب تکفیری، ابوحاتم بن خاموش عالم و محدث سرشناس حنبلی مذهب می باشد.

وحکایة شیخ الإسلام الأنصاریّ معه مشهورة، وقوله: مَن لم یکن حنبلیًّا فلیس بمسلم.

تاریخ الاسلام،ج9،ص484 ط دار الغرب الاسلامی

و حکایت شیخ الاسلام انصاری با او – ابو حاتم بن خاموش – مشهور است و قول او که گفت هرکس حنبلی نباشد مسلمان نیست.

وسمعتُ أبا إسماعیل یقول: لما قصدت الشیخ أبا الحسن الخرقانیّ الصّوفیّ، وعزمتُ على الرّجوع، وقع فی نفسی أن أقصد أبا حاتم بن خاموش الحافظ بالرَّیّ وألتقی به - وکان مقدَّم أهل السُّنّة بالرَّیّ - وذلک أنّ السّلطان محمود بن سُبُکْتِکِین لمّا دخل الرَّیّ، وقتل بها البّاطنیّة، منع سائر الفِرَق من الکلام على المنابر، غیر أبی حاتم، وکان مَن دخل الرّیّ مِن سائر الفِرَق، یعرض اعتقاده علیه، فإنْ رَضَیَه إذِن له فی الکلام على النّاس وإلّا منعه، فلمّا قَرُبْتُ من الرَّیّ کان معی فی الطّریق رجلٌ مَن أهلها، فسألنی عن مذهبی. فقلت: أنا حنبلیٌّ. فقال: مذهبٌ ما سمعتُ به وهذه بدْعة. وأخذ بثوبی وقال: لا أفارقک حتّى أذهب بک إلى الشّیخ أبی حاتم. فقلت: خیْرة. فذهب بی إلى داره، وکان له ذلک الیوم مجلسٌ عظیم، فقال: هذا سألته عن مذهبه، فذکر مذهبًا لم أسمع به قطّ. قال: ما قال؟ قال: أنا حنبلیّ. فقال: دعه، فکل من لم یکن حنبلیًّا فلیس بمُسلمٍ.

تاریخ الاسلام،ج10،ص491و492 ط دار الغرب الاسلامی

و شنیدم که ابو اسماعیل می گفت هنگامی که تصمیم گرفتم تا شیخ ابو حسن خرقانی صوفی را ببینم و تصمیم بر بازگشت گرفتم، به این فکر افتادم که به ملاقات ابو حاتم بن خاموش در ری بروم و او را ببینم – و او مقدم بر اهل سنت در ری بود – و قضیه این بود که سلطان محمود بن سبکتکین هنگامی که وارد ری شد و در آن باطنیه را کشت، سایر فرقه ها به جز ابو حاتم را از سخنرانی بر منبر منع کرد و هرکس از سایر فرقه ها وارد ری می شد اعتقادش را بر وی عرضه می کرد و اگر ابو حاتم راضی می شد به او اجازه می داد تا برای مردم سخنرانی کند و الا او را از سخنرانی منع می کرد.هنگامی که نزدیک ری شدم در راه شخصی از اهل ری با من بود از مذهبم سوال کرد و گفتم : من حنبلی هستم. گفت : این مذهبی است که من نشنیده ام و بدعت است و لباسم را گرفت و گفت : از تو جدا نمی شوم تا این که تو را پیش شیخ ابو حاتم ببرم. گفتم خیر است و او مرا به خانه ی ابو حاتم برد و آن روز مجلسی عظیم برقرار بود و آن مرد گفت : من از او در مورد مذهبش سوال کردم و او مذهبی را گفت که هرگز آن را نشنیده ام. ابو حاتم گفت : چه گفته است ؟ آن مرد گفت : او گفته است من حنبلی هستم.ابو حاتم گفت : او را رهایش کن.هرکس حنبلی نباشد مسلمان نیست.

رونوشت :

ندای سنت | پایگاه رسمی حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان سراوان

اسلام تکس | بانک مقالات اسلامی و پاسخ به شبهات

کتابخانه عقیده