حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

 

 

کنجی شافعی ، عالم شافعی مذهبی که اتباع بنی امیه او را رافضی خواندند و کشتند !




یکی از تخصص های وهابیون و نواصب و اتباع بنی امیه که بارها آن را مشاهده کرده ایم،شیعه سازی و رافضی سازی علمای اهل سنت است ! افراد مختلفی در طول تاریخ مشاهده شده که از علمای اهل سنت بوده اند اما اتباع بنی امیه به این دلیل که آنان فضائل اهل بیت و مخصوصا فضائل امیرالمومنین (ع) را نشر می داده اند و بیان می کرده اند،آن ها را خبیث و رافضی و شیعه لقب داده اند! یکی از این افراد،کنجی شافعی،عالم سنی شافعی مذهب است که علت اصلی شیعه نامیده شدنش از سمت نواصب و اتباع بنی امیه،جمع آوری و نشر فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام تحت کتابی به نام " کفایة الطاب " بوده است.


حال به شرح حال این عالم اهل سنت می پردازیم :

محمد بن یوسف بن محمد، أبو عبد الله بن الفخر الکنجی: محدث. من الشافعیة نسبته الى (کنجة) بین أصبهان وخوزستان. نزل بدمشق. ومال الى التشیع، وصنف (کفایة الطالب فی مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب - ط) و (البیان فی أخبار صاحب الزمان – ط).

الاعلام للزرکلی،ج7،ص150 ط دار العلم للملایین

محمد بن یوسف بن محمد، ابو عبد الله بن الفخر الکنجی : محدث ، از شافعی مذهب ها و اهل " کنجه " بین اصفهان و خوزستان بود.به دمشق رفت و در آن جا به تشیع میل پیدا کرد و کتاب " کفایة الطالب فی مناقب امیرالمومنین علی بن ابی طالب " و کتاب "البیان فی اخبار صاحب الزمان " را تالیف کرد.


بر اساس ترجمه ای که خیر الدین زرکلی ذکر کرده است،به وضوح پیداست که کنجی،شافعی مذهب بوده است و تا قبل از این که به دمشق ( پایگاه نواصب و دشمنان اهل بیت و امیرالمومنین در آن زمان ) برود،اصلا گرایش به تشیع ( کمی بعد معنای تشیع از نظر علمای اهل سنت را بیان خواهیم کرد – تشیع اصلا و ابدا به معنای مصطلح امروزی نیست ) نداشته است.نکته ی مهم تری که بایستی ذکر شود این که اصلا تشیع به معنای مثلا شیعه ی دوازده امامی یا کسی که عصمت معصومین را قبول دارد و امثالهم نیست ! تشیع به معنای محبت امیرالمومنین و برتری دادن ایشان بر بسیاری از صحابه است.( ان شاء الله کمی پایین تر این تعریف را از کتب اهل سنت بیان خواهیم نمود )

قدر مسلم بر مبنای ترجمه ی زرکلی این که کنجی،یکی از محدثین شافعی مذهب اهل سنت بوده که محبت خاصی به امیر المومنین علیه السلام داشته است.


نکته ی قابل توجه دیگر این که در ترجمه اشاره به این مطلب شده است که کنجی پس از این که به دمشق رفت،به تشیع ( محبت امیرالمومنین ) گرایش پیدا کرد.به احتمال بسیار قوی دلیل این بوده است که کنجی شافعی مذهب پس از مشاهده ی این که بسیاری از اهل شام و دمشق در آن روزگار از نواصب و دشمنان اهل بیت و امیرالمومنین بوده اند،تصمیم گرفته تا فضائل امیرالمومنین را از خود کتب اهل سنت بیان کند تا شاید در نواصب اثری بگذارد.

شوکانی که از علمای بزرگ اهل سنت است،در کتاب " الفتح الربانی من فتاوی الامام الشوکانی " ،به اقوال کنجی استناد کرده و او را شافعی می داند.به عنوان مثال :

وأخرج محمد بن یوسف الکنجی الشافعی فی مناقبه ...

الفتح الربانی من فتاوی الامام الشوکانی،ج1،ص973و974 ط مکتبة الجیل الجدید

و محمد بن یوسف کنجی در کتاب مناقب خودش این روایت را آورده است ...

همچنین حاجی خلیفة از علمای اهل سنت،در کتاب " کشف الظنون " این گونه می نویسد :

 

کفایة الطالب، فی مناقب علی بن أبی طالب - کرَّم الله وجهه - للشیخ، الحافظ، أبی عبد الله: محمد بن یوسف بن محمد الکنجی، الشافعی.

کشف الظنون عن اسامی الکتی و الفنون،ج2،ص497 ط دار احیاء التراث العربی

کتاب کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب – کرم الله وجهه – برای شیخ،حافظ ابی عبد الله محمد بن یوسف بن محد کنجی شافعی مذهب است.

حاجی خلیفة صریحا کنجی را شافعی مذهب می داند و برای او از الفاظی چون شیخ و حافظ استفاده می کند.

برای ترجمه ی حاجی خلیفه و جایگاه خودش و کتابش به لینک زیر مراجعه کنید :

http://shamela.ws/index.php/author/321


عمر رضا کحالة،از علمای معاصر اهل سنت، کنجی را شخصی فاضل معرفی می کند :

محمد بن یوسف الکنجی (أبو عبد الله) فاضل.

معجم المؤلفین،ج3،ص787 ط موسسة الرسالة

محمد بن یوسف کنجی ( ابو عبد الله ) ، شخصی فاضل است.

برای مطالعه ی ترجمه و شرح حال " عمر رضا کحالة " به لینک زیر مراجعه کنید :

http://shamela.ws/index.php/author/716


" عبد العزیز بن فیصل الراجح " از علمای وهابی عربستان سعودی است که او نیز " کنجی شافعی " را در لیست افراد اهل علم اهل سنت می آورد ! داستان از این قرار است که این عالم وهابی کتابی دارد به نام " قمع الدجاجلة الطاعنین فی معتقد أئمة الإسلام الحنابلة" که آنرا در پاسخ به برخی مطالب " حسن بن فرحان مالکی " محقق اهل سنت نوشته است.او در قسمتی از کتاب پس از آن که از عقیده ی به دجال و عقیده ی به مهدویت دفاع می کند،می نویسد که برخی از اهل علم نیز در مورد مهدویت کتبی تالیف کرده اند و نام افرادی را ذکر می کند که کنجی شافعی نیز در میان آنان به چشم می خورد !

وقد أفرد جماعة من أهل العلم المهدی بالتصنیف.

قمع الدجاجلة الطاعنین فی معتقد أئمة الإسلام الحنابلة،ص122 ط مطابع الحمیضی

و گروهی از اهل علم در مورد مهدی کتبی تالیف کرده اند.

و کمی پایین تر می نویسد :

ومحمد بن یوسف الکنجی الشافعی. (ت 658 هـ)

قمع الدجاجلة الطاعنین فی معتقد أئمة الإسلام الحنابلة،ص122 ط مطابع الحمیضی

و محمد بن یوسف کنجی شافعی. ( متوفی 658 هــ )

ترجمه و شرح حال " عبد العزیز بن فیصل الراجح " را می توانید در لینک زیر بخوانید ( از اساتید دانشگاه محمد بن سعود ) :

http://shamela.ws/index.php/author/1311

آری ! این است یک بام و دو هوای وهابیون ! وقتی به نفعشان باشد،کنجی شافعی می شود از اهل علم و عالم اهل سنت ! و وقتی به ضررشان باشد،می شود رافضی خبیث ! ( در ادامه خواهید دید )

همچنین ذهبی نیز از کنجی شافعی با عنوان " المحدث المفید " یاد می کند :

والمحدث المفید فخر الدین محمد بن یوسف الکنجی قتل بجامع دمشق لدبره وفضوله ...

تذکرة الحفاظ للذهبی،ج4،ص156 ط دار الکتب العلمیة

و محدث مفید فخر الدین کنجی شافعی در مسجد جامع دمشق به خاطر این که پارا فرا تر از حدش گذاشت و وارد شدنش در اموری که مربوط به او نبود کشته شد ...


آری ! اینگونه است که نقل و نشر فضائل امیرالمومنین، پا را از حد فراتر گذاشتن است.

اما نکته ی دیگری که شافعی مذهب بودن " محمد بن یوسف کنجی " را تثبیت می نماید،وجود نام او در سلسله راویان کتاب " الرسالة" از امام شافعی است.نام او در دو جای مقدمه ی کتاب در بین راویان سند کتاب ذکر شده است و در یکی از آن ها از او با القاب " امام " و " حافظ " یاد شده است.

والامام العالم الحافظ فخر الدین أبو عبد الله محمد بن یوسف بن محمد النوفلی المعروف بالکنجی ...

الرسالة للشافعی،(مقدمة)،ص61 ط مکتبة الحلبی

و امام حافظ فخر الدین ابو عبد الله محمد بن یوسف بن محمد النوفلی معروف به کنجی ...

وله نسخة: محمد بن یوسف بن محمد النوفلی القرشی المعروف بالکنجی.

الرسالة للشافعی،(مقدمة)،ص68 ط مکتبة الحلبی

و او نسخه ای دارد : محمد بن یوسف بن محمد نوفلی قرشی معروف به کنجی

قطب الدین یونینی نیز به جایگاه علمی و فضیلت " کنجی شافعی " اشاره می کند و می نویسد :

الفخر محمد بن یوسف الکنجی کان رجلاً فاضلاً أدیباً وله نظم حسن قتل فی جامع دمشق بسبب دخوله مع نواب التتر ...


ذیل مرآة الزمان،ج1،ص392 ط مجلس دائرة المعراف العثمانیة

محمد بن یوسف کنجی شخصی فاضل و ادیب بود و شعرهایی نیکو داشت.او در مسجد جامع دمشق به دلیل ورودش همرا نمایندگان تاتار کشته شد ...


و سپس یونینی شعری از کنجی شافعی را که در وصف امیرالمومنین سروده است ذکر می کند.

جالب آن که در جایی دیگر از کتاب ،یونینی با حمله به کنجی شافعی می نویسد :

وقتلوا الفخر محمد بن یوسف ابن محمد الکنجی فی جامع دمشق وکان المذکور من أهل العلم لکنه کان فی شر ومیل إلى مذهب الشیعة.

ذیل مرآة الزمان،ج1،ص361 ط مجلس دائرة المعارف لعثمانیة

و محمد بن یوسف کنجی را در مسجد جامع دمشق کشتند و او از اهل علم بود اما در شر بود و به مذهب شیعه میل داشت.

اما بدتر و غیر منطقی تر از همه،ابن کثیر سلفی دمشقی است که پا را از این فراتر می گذارد و بدون حتی یک دلیل، کنجی شافعی را رافضی و خبیث !!! می خواند و از کسانی که او را به قتل رساندند دفاع می کند !!! :

وَقَتَلَتِ الْعَامَّةُ فِی وَسَطِ الْجَامِعِ شَیْخًا رَافِضِیًّا کَانَ مُصَانِعًا لِلتَّتَارِ عَلَى أَمْوَالِ النَّاسِ یُقَالُ لَهُ: الْفَخْرُ مُحَمَّدُ بْنُ یُوسُفَ الْکَنْجِیُّ. کَانَ خَبِیثَ الطَّوِیَّةِ مَشْرِقِیًّا مُمَالِئًا لَهُمْ عَلَى أَمْوَالِ الْمُسْلِمِینَ، قَبَّحَهُ اللَّهُ تَعَالَى، وَقَتَلُوا جَمَاعَةً مِثْلَهُ مِنَ الْمُنَافِقِینَ الْمُمَالِئَیْنِ عَلَى الْمُسْلِمِینَ.

البدایة و النهایة لابن کثیر،ج17،ص402 ط دار هجر

و گروهی از مردم شیخی رافضی را که به تاتار ها در غارت اموال مردم کمک می کرد و به او " محمد بن یوسف کنجی " گفته می شد، در وسط مسجد جامع کشتند.قبحه الله.و گروهی از منافقین را که مانند او { کنجی شافعی } بودند و در غارت اموال مرد کمک می کردن نیز کشتند.

الله اکبر ! سبحان الله ! ابن کثیر سلفی دمشقی،برای این که از عمل شنیع اجدادش و هم وطنانش که بر سیره ی بنی امیه تربیت شده بودند دفاع کند،هر نوع اتهامی و افترائی را که بتواند بر کنجی شافعی می بندد تا به گونه ای قتل او را توجیه کند ! عجیب آن که تمامی کسانی هم که این اتهامات را بر این عالم شافعی مذهب وارد کرده اند،به قول ابن کثیر استناد کرده اند! حال آن که عامل اصلی،نقل و نشر فضائل اهل بیت و حب امیرالمومنین ( که همان معنای تشیع در نزد بنی امیه و متقدمین از علمای اهل سنت بوده است و نه چیز دیگر – یعنی صرف حب امیرالمومنین،تشیع به حساب می آمده است ! )

اما همانطور که گفتیم،شیعه اصلا به معنای شیعه ی مصطلح امروزی نیست.با یکدیگر قول ابن حجر عسقلانی را ببینیم :

والتشیع محبَّة على وتقدیمه على الصحابة فَمن قدمه على أبی بکر وَعمر فَهُوَ غال فِی تشیعه وَیُطلق عَلَیْهِ رَافِضِی وَإِلَّا فشیعی فَإِن انضاف إِلَى ذَلِک السب أَو التَّصْرِیح بالبغض فغال فِی الرَّفْض وَإِن اعْتقد الرّجْعَة إِلَى الدُّنْیَا فأشد فِی الغلو ...

فتح الباری لابن حجر العسقلانی،ج1،ص459 ط دار المعرفة


و تشیع،محبت علی و برتی دادن او بر صحابه ( به غیر از ابو بکر و عمر ) است و اگر کسی علی بن ابی طالب را بر ابو بکر و عمر هم برتری دهد،شیعه ی غالی است و به او رافضی می گویند وگرنه شیعه است و اگر سب و بغض ابو بکر را هم ر آن اضافه کند،رافضی غالی است و اگر به رجعت هم اعتقاد داشته باشد پس شدت غالی بودنش بیشتر است ...

این تعریف ابن حجر عسقلانی،حقیقت امر را به خوبی مشخص می کند و حالا به خوبی می دانیم که چرا کنجی شافعی،این عالم اهل سنت، را شیعی خواندند.طبق تعریف،همین که کسی حب علی بن ابی طالب را داشته باشد و او را بر صحابه البته به غیر از ابو بکر و عمر برتری دهد،شیعی خواهد بود ! با این تعریف بسیاری از علمای اهل سنت و صحابه و تابعین هم شیعی خواهند شد !

 

جالب آن که در ادامه می گوید اگر کسی علی بن ابی طالب را بر ابوبکر و عمر هم برتری دهد ( در حالی که حب ابو بکر و عمر را نیز در دل دارد و به خلافتشان معتقد است ) رافضی خواهد بود ! طبق این تعریف نیز برخی از علمای سنی مذهب و برخی از صحابه و تابعین رافضی خواهند شد ! چرا که علی بن ابی طالب را بر ابو بکر و عمر افضل می دانستند.


به هر جهت،دلیل شیعه خواندن و یا میل به تشیع کنجی شافعی برای ما واضح شد.زیرا او حب امیرالمومنین و اهل بیت را در دل داشت و او را بر صحابه برتری می داد گرچه سنی مذهب بود و هیچ دلیلی هم دال بر این که او اعتقادات شیعه ی امامیه و اثنی عشری را داشته باشد وجود ندارد.

کوتاه سخن آن که " محمد بن یوسف کنجی " از علمای شافعی مذهب بود که پس از ورودش به دمشق،او را به علت ارادت خاص و محبتش به امیرالمومنین کشتند و به او تهمت همکاری با تاتار ها را زدند و افرادی همچون ابن کثیر نیز این تهمت را پخش کردند (بدون دلیلی معتبر و منطقی) تا به گونه ای قتل او را توجیه کنند.

 

 

 

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۸
فرشید شرفی | Farshid Sharafi

نظرات  (۱)

علمای شیعه اعتراف کردن که ایشان شیعه بودن

پاسخ:
کلام علمای شیعه برای اهل تسنن حجت نیست و کلام علمای اهل تسنن هم برای شیعه حجت نیست! ضمن این که چنین مسائلی برخاستته از اجتهادات شخصی افراد است و در ترجمه و شرح حال و تراجم نویسی بایستی تمامی زوایا را بررسی کرد. مثلا برخی از علمای شیعه در مورد ابوحامد غزالی هم گفته اند شیعه بوده است! در حالی که هیچ دلیلی بر چنین امری وجود ندارد! در مورد کنجی نیز هیچ دلیلی وجود ندارد که وی شیعه باشد! تازه اگر هم بپذیریم شیعه است یعنی این که یک عالم اهل تسنن شافعی مذهب، مکتب سقیفه را ترک کرده و پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام شده است!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter