حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

نقد وهابیت و اهل سنت | نقد آیین زرتشتی و باستان گرایان | نقد مسیحیت | وبلاگ شخصی فرشید شرفی

حقانیت شیعه و رد شبهات

فرشید شرفی | پژوهشگر قرآن، حدیث، کلام و ادیان و مذاهب

* به علت کمبود وقت از ترجمه ی متون درخواستی جدا معذوریم

* شبهات و سوالات علمی خود را در قسمت نظرات ارسال کنید تا در صف سوالات قرار گرفته و به آن پاسخ داده شود (به سؤالات تکراری به هیچ وجه پاسخ داده نمی شود)

* برای دسترسی آسان به موضوعات مورد نظرتان، از قسمت " طبقه بندی موضوعی " استفاده کنید

* در صورت خرابی و یا لود نشدن تصاویر و مطالب به ما اطلاع دهید

* نقل و درج مطالب موجود در وبلاگ به نام شخص یا مؤسسه ای خاص در هر تارنمای اینترنتی و غیر از آن شرعا حرام می باشد (نقل همراه با ذکر منبع یا بدون اشاره به شخص و مؤسسه ای خاص جایز می باشد)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

 

 

مالک بن انس (امام مالکی مذهب ها) : ابوحنیفه (امام حنفی مذهب ها) با دین جنگید و او دین ندارد !!!


در این مطلب قصد داریم قولی "صحیح السند" از مالک بن انس را برای شما بیان کنیم که در آن صریحا ابوحنیفه را تکفیر کرده است!

حَدَّثَنِی مَنْصُورُ بْنُ أَبِی مُزَاحِمٍ، سَمِعْتُ مَالِکَ بْنَ أَنَسٍ، ذَکَرَ أَبَا حَنِیفَةَ فَذَکَرَهُ بِکَلَامِ سُوءٍ وَقَالَ: کَادَ الدِّینَ، وَقَالَ: مَنْ کَادَ الدِّینَ فَلَیْسَ مِنَ الدِّینِ.

السنة لعبد الله بن احمد،ج1،ص199،ر292 ط دار ابن القیم


منصور بن ابی مزاحم می گوید ماکل بن انس با کلامی بد از ابوحنیفه یاد کرد و گفت : ابوحنیفه با دین مبارزه کرد و هرکس با دین مبارزه کند، دین ندارد.

سند این قول صحیح است و محقق کتاب نیز در مورد سند گفته است : " رجاله ثقات "

حَدَّثَنِی مَنْصُورٌ، مَرَّةً أُخْرَى قَالَ: سَمِعْتُ مَالِکًا، یَقُولُ فِی أَبِی حَنِیفَةَ قَوْلًا یُخْرِجُهُ مِنَ الدِّینِ، وَقَالَ: مَا کَادَ أَبُو حَنِیفَةَ إِلَّا الدِّینَ.

السنة لعبد الله بن احمد،ج1،ص199،ر293 ط دار ابن القیم

منصور بن ابی مزحم بار دیگر گفت که شنیدم مالک سخنی در مورد ابوحنیف گفت که او را از دین خارج می کند و گفت : ابوحنیفه جز با دین با چیز دیگری مبارزه نکرد.

سند این قول نیز همچون قبلی صحیح است و محقق کتاب می گوید : " رجاله ثقات "

همین روایت در منابع زیر نیز نقل شده است :

الضعفاء الکبیر للعقیلی،ج6،ص156 ط دار ابن عباس
العلل ومعرفة الرجال،ج2،ص547،ر3594 ط دار الخانی
العلل ومعرفة الرجال،ج3،ص164،ر4733 ط دار الخانی
حلیة الاولیاء وطبقات الاصفیاء،ج6،ص325 ط دار الفکر
تاریخ بغداد،ج15،ص552 ط دار الغرب الاسلامی
(با دو سند که هر دو سند صحیح است)

تدلیس و تلبیس و دروغ های خنده دار برخی از محققین وهابی و علمای مخالفین در مورد طعن مالک بر ابوحنیفه :

برخی از محققین و علمای مخالفین وقتی هیچ راهی برای رد طعن مالک بن انس بر ابوحنیفه نیافته اند، به دروغ و تلبیس و تدلیس روی آورده اند.

عبد المعطی امین قلعجی محقق وهابی کتاب الضعفاء عقیلی از قول محقق کتاب تاریخ بغداد می نویسد :
ان الذین نقلوا ذلک عن مالک هم اصحابه من اهل الحدیث، و ان اصحابه الفقهاء لم ینقلوا عنه شیئا من ذلک ،ولا تنس ما قاله ابن عبد البر مما دعا هولاء المحدثین الی التکلم فی ابی حنیفة.


الضعفاء الکبیر للعقیلی،ج4،ص281 ط دار الکتب العلمیة

کسانی که این سخن را از مالک نقل کرده اند، اصحاب اهل حدیث او هستند و اصحاب فقیهش از او چیزی از این قول را نقل نکرده اند و فراموش نکن آن چه را که ابن عبد البر در مورد این افراد اهل الحدیث در مورد تشویق به سخن گفتن علیه ابوحنیفه گفته است.


این ادعا به قدری سخیف و بی ارزش است که ارزش پاسخگویی هم ندارد اما قدر مسلم این است که وقتی قولی با سند صد در صد صحیح به مالک بن انس منتهی می شود و تمام افرادی هم که این قول را نقل کرده اند، از ثقات و حفاظ اهل سنت هستند، جایی برای انکار نمی ماند مگر این که کسی یکی از این افراد ثقة و حافظ را به دروغ بستن بر مالک متهم کند!

وصی الله بن محمد عباس،محقق وهابی کتاب العلل ومعرفة الرجال لاحمد بن حنبل، می نویسد :

وضعفه الکوثری فی تانیبه 169 لاجل عبد الله بن احمد ونال منه لتالیفه کتاب السنة (؟).

العلل ومعرفة الرجال لاحمد بن حنبل،ج2،ص547 ط دار الخانی

و کوثری {از علمای اهل سنت} در کتاب تانیبش (ص169) این روایت را به دلیل عبد الله بن احمد تضعیف کرده است و از او به خاطر تالیف کتاب السنة گلایه کرده است.

 

این دلیل کوثری برای تضعیف روایت مطرح شده شاید به نوعی خنده دارتر و سخیف تر از دلیل اولی باشد که مطرح کردیم! کوثری وقتی راهی برای رد این روایت و مشابه آن پیدا نکرده است، عبد الله بن احمد ین حنبل (فرزند احمد بن حنبل) که از ثقات و حفاظ مشهور اهل سنت است را تضعیف کرده و از کتاب السنة او که مطالب زیادی در طعن بر ابو حنیفه دارد نیز گلایه کرده است!!!!!

محقق کتاب حلیة الاولیاء نیز قولی خنده دارتر و سخیف تر از باجی را نقل کرده که به خوبی نشان می دهد چگونه محققین و علمای مخالفین از طعن های مالک بر ابوحنیفه درمانده شده اند و فرار به جلو کرده اند !

لم یثبت شیء عن مالک فی الطعن فی ابی حنیفة راجع شرح الموطأ للباجی (7 – 300)

حلیة الاولیاء وطبقات الاصفیاء،ج6،ص325 ط دار الفکر

هیچ چیز از مالک در طعن بر ابوحنیفه ثابت نشده است.به شرح موطا باجی مراجعه کن. (7 – 300)

نتیجه آن که این قول با سندهای صحیح از مالک صادر شده است و دلیلی هم برای رد آن وجود ندارد.نظر مخالفین شیعه در مورد این که مالک بن انس ،ابوحنیفه را تکفیر کرده چیست ؟!

 

 















































موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۰۱
فرشید شرفی | Farshid Sharafi

نظر امام مالک در مورد ابوحنیفه

نظرات  (۳)

۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۵۰ محب اهل بیت علیهم السلام
سلام لطفا این متن رو ترجمه کنید :
وَذَلِکَ أَنه قَتله علج یُسمى فَیْرُوز وکنیته أَبُو لؤلؤة، وَکَانَ غُلَاما للْمُغِیرَة بن شُعْبَة، وَکَانَ یدَّعی الْإِسْلَام، وَسَببه أَنه قَالَ لعمر: ألاَ تکلم مولَایَ یضع عنی من خراجی؟ قَالَ: کم خراجک؟ قَالَ: دِینَار. قَالَ: مَا أرى أَن أفعل، إِنَّک عَامل محسن وَمَا هَذَا بِکَثِیر، فَغَضب مِنْهُ، فَلَمَّا خرج عمر إِلَى النَّاس لصَلَاة الصُّبْح جَاءَ عَدو الله فطعنه بسکین مَسْمُومَة ذَات طرفین فَقتله، وَقَالَ الْوَاقِدِیّ: طعن عمر، رَضِی الله تَعَالَى عَنهُ، یَوْم الْأَرْبَعَاء لأَرْبَع لیالٍ بَقینَ من ذِی الْحجَّة سنة ثَلَاثَة وَعشْرین، وَدفن یَوْم الْأَحَد صباح هِلَال الْمحرم سنة أَربع وَعشْرین، وَکَانَ عمره یَوْم مَاتَ سِتِّینَ سنة، وَقیل: ثَلَاثًا وَسِتِّینَ، وَقیل: إِحْدَى وَسِتِّینَ، وَقیل: سِتَّة وَسِتِّینَ، وَکَانَت خِلَافَته عشر سِنِین وَخَمْسَة أشهر، وَإِحْدَى وَعشْرین لَیْلَة من متوفى أبی بکر،...
 عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 8 ص 229
پاسخ:
عمر بن الخطاب را کافری به نام فیروز با کنیه ی ابولولوة که غلام مغیره بود کشت و ادعای اسلام داشت و سبب قتلش این بود که به عمر گفت با مولایم صحبت نمی کنی که خراجم را از دوشم بردارد؟ عمر گفت خرج و مخارجت چه قدر است؟ گفت یک دینار.عمر گفت این کار را نمیکنم و تو کارگر خوبی هستی و این مبلغ زیادی نیست و ابولولوة خشمگین شد.هنگامی که عمر برای نماز صبح خارج شد دشمن خدا آمد و به او با کاردی که دو طرفش سمی بود آسیب زد و او را کشت و واقدی گفته است : عمر در روز چهارشنبه آسیب دید در شرایطی که چهار شب از ذی الحجة سال 23 باقی مانده بود و روز یکشنبه صبح اول محرم دفن شد (سال 24) و عمرش 60 سال بود و گفته شده 63 سال و گفته شده 61 سال و گفته شده 62 سال و خلافتش 10 سال و پنج ماه و 21 شب بعد از وفات ابوبکر بود.
۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۰۸ محب اهل بیت علیهم السلام
چقدر عجیب!!!!!
چطور به او میگن کافر در حالی که خودش ادعای اسلام میکرد و شهادتین میگفت!!!!!!!!!!!!

بازم ممنون بخاطر زحماتتون. یا علی
پاسخ:
خواهش می کنم

البته کلمه ی " علج " بیشتر در معنای کسی که هیکل خیلی قوی و درشت و نیروی بدنی بالایی داره اطلاق میشه و یکی از معانیش هم کافری هست که قدرت بالایی داره.برای اطلاع بیشتر میتونید از لینک زیر استفاده کنید :

http://www.almaany.com/ar/dict/ar-fa/%D8%B9%D9%84%D8%AC
۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۲ محب اهل بیت علیهم السلام
باسلام ؛ لطفا روایت رو ترجمه کنید :
على الباب یوم الشورى فارتفعت الأصوات بینهم فسمعت علیا یقول بایع الناس لأبی بکر وأنا والله أولى بالأمر منه وأحق منه فسمعت وأطعت مخافة أن یرجع الناس کفارا یضرب بعضهم رقاب بعض بالسیف ثم بایع الناس عمر وأنا والله أولى بالأمر منه وأحق منه فسمعت وأطعت مخافة أن یرجع الناس کفارا یضرب بعضهم رقاب بعض بالسیف ثم أنتم تریدون أن تبایعوا عثمان إذا أسمع وأطیع وإن عمر جعلنی فی خمسة نفر أنا سادسهم لا یعرف لی فضلا علیهم فی الصلاح ولا یعرفونه لی کلنا فیه شرع سواء وأیم الله لو أشاء أن أتکلم ثم لا یستطیع عربیهم ولا عجمیهم ولا المعاهد منهم ولا المشرک أن یرد خصلة منها لفعلت
پاسخ:
وعلیکم السلام

در روز شورا نزدیک در بودم و صداها بالا رفت و شنیدم که علی می گفت مردم با ابوبکر بیعت کردند در حالی که به خدا قسم سزاوار ترم به بیعت و احق به آن هستم پس شنیدم و اطاعت کردم از ترس اینکه مردم کافر نشوند و یکدیگر را نکشند سپس مردم با عمر بیعت کردند در حالی که به خدا سوگند من سزاوارتر و احق از او به خلافت بودم پس شنیدم و اطاعت کردن از ترس این که مبادا مردم کافر گردند و یکدیگر را بکشند پس شما می خواهید با عثمان بیعت کنید پس می شنوم و اطاعت می کنم { توضیح بنده : در برخی متون همراه با " لا " اومده یعنی نمی شنوم و اطاعت نمی کنم مثل بحار الانوار } و عمر من را در گروه پنج نفره ای قرار داد که من ششمین آنان بودم در حالی که فضل و برتری ای برای من نسبت به آنان در صلاحیت و شایستگی قائل نبود و برایم قائل نیستند گویی همه ی ما یکسان هستیم و به خدا سوگند اگر بخواهم صحبت کنم به طوری که احدی از عرب و عجم و مشرک و معاهد نتواند یک مورد از آن را رد کند می توانم این کار را بکنم ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Flag Counter